گلخانه در اصطلاح رایج عموم مردم متضمن معنایی غیر از اصطلاح سیاستگذاران و مدیران کلان حوزهی دانش و فناوری و نوآوری است. معمولاً گلخانه استعارهای است که گویای شرایط ذیل است:
شرایط کنترلشده، مدیریتشده، حمایتی و تحت نظر
ایزوله، مصنوعی، آزمایشگاهی و بریده از فضای واقعی
آسیبپذیر، ولذا لزوماً دور از نوسانات، شوکها و تغییرات نامطلوب بیرونی
در مقیاس کوچک، غیر قابل تعمیم و تکثیر و انتشار (حداقل در کوتاهمدت)
غیر قابل تداوم (مگر مشروط به تداوم شرایط گلخانهای)
بدون رقابتپذیری با موارد مشابه
به مثابه راهبردی موقتی، کوتاهمدت و البته تدافعی
پرورشگاهی و انکوباتوری برای موجودی نارس و ناقص
اما همین استعارهی گلخانه در فضای سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری و بهویژه مدیریت تولید علم، ضمن تداعی برخی از معانی فوق (البته صرفاً برای کوتاهمدت) متضمن معانی دیگری هم هست که لوازم خاصی را در مدیریت علمی کشور ایجاب میکند:
۱. اقتصاد تولید علم و فناوری (به عنوان یکی از گرایشهای کاربردی دانش اقتصاد) اقتضا میکند که به دلیل ماهیت مسألهی علم و فناوری، لزوم پذیرش فرایند خطا و آزمون و ریسکپذیری هزینههای متفاوت، مقیاس تولید در مراحل اولیهی چرخهی علم و فناوری، کوچک باشد. بسیاری از کارآفرینان، فعالیت خود را ابتدا در یک فضای کوچک شروع کرده و سپس آن را توسعه دادهاند. معمولاً اینگونه نیست که یک کارآفرین شروع فعالیت خود را در یک کارخانهی بسیار بزرگ چندین ده هکتاری قرار بدهد. در تاریخ نوآوری و علم نیز همیشه کارها را از آزمایشگاههای کوچک و بهتدریج آغاز کردهاند و سپس آنها را توسعه دادهاند. به نظر میرسد کاربرد واژهی گلخانه در بیانات رهبر معظم انقلاب ناظر بر این بوده که چنین فعالیتهایی امروز در ابعادی کوچک است و بهتدریج بزرگ میشود و این توسعه کاملاً درونزا است.
برای ملتهایی همچون ایران که مورد بغض و غضب دشمنان مستکبر هستند، شکستن دور باطل عقبنگاهداشتگی علمی و شکستن تحریم علمی و فناوری ممکن نیست، مگر با حرکتهایی خودجوش و درونزا با خاستگاههای مردمی و متکی بر تواناییهای بالفعل داخلی.
۲. ذاتاً و ماهیتاً تولید علم، فناوری و بروز نوآوری، فرایندی درونزا است و از پایین به بالا و غیر دولتی.
۳. صیانت از اطلاعات (دادههای بهدستآمده و فرآوریشده) به عنوان مهمترین ثروت و گنج در چرخهی نوآوری، ایجاب میکند که تا سپریشدن چرخهی تثبیت، (اثبات موفقیت، کارآیی و نیل به هدف، ثبت حقوقی و دریافت حق مالکیت فکری، و ...) تا تبدیل به فناوری و پشت سر گذاشتن مرحلهی اوج سودآوری، مقیاس کار کوچک و سربسته باشد.
۴. برای ملتهایی همچون ایران که مورد بغض و غضب دشمنان مستکبر هستند، شکستن دور باطل عقبنگاهداشتگی علمی و شکستن تحریم علمی و فناوری ممکن نیست، مگر با حرکتهایی خودجوش و درونزا با خاستگاههای مردمی و متکی بر تواناییهای بالفعل داخلی.
۵. برای ملتهایی همچون ایران که سالیان دراز متأثر از غفلت، سرسپردگی، بیلیاقتی و نزاعهای درونی، سستی و تنبلی، منفعتجویی شخصی و ویژهخواری حاکمان طاغوتی و برخی از نخبگان خودی (دشمن داخلی) بودهاند، شکستن دور باطل عقبماندگی علمی پیمودن مسیری متفاوت را میطلبد. بروکراسی غلط اداری، فرمالیسم و مقررات ظاهری کشندهی استعدادها و خلاقیتها است؛ زنگارهایی که از توقف بیش از حد ساختارهای کشور طی سدههای گذشته ناشی شده و هزینههای تعاملاتی ما را بهشدت افزایش داده است.
لذا گلخانه در علم و نوآوری یعنی حرکتی از پایین به بالا؛ حرکتی که متوقف به برنامهریزی کلان و منتظر نقشهی جامع و حمایتهای سازمانی و مالی کلان و از بالا نمیشود. این جوشش نهتنها از سطوح بالا نشأت نمیگیرد، که از پایین میجوشد و سرریز میشود و سطوح بالا و کلان کشور را نیز متأثر میسازد و اگر جز این بود، امکان شکستن ساختارهای غلط و رسوبکرده از شیوههای غیر انقلابی حکمرانی و سیاستگذاری گذشته را فراهم نمیکرد.
این که منتظر میشدیم تا پیشرفتها در یک فضای از بالا به پایین شکل بگیرند، یعنی سیاستهای کلانی در قالب نقشههای جامع از پیش طراحی شده در یک تصمیمگیری کلان از بالا به پایین ابلاغ میشوند و به مورد اجرا گذاشته شوند، هر چند برای کشوری که راههایی را طی کرده مطلوب باشد، اما برای ایران در حال جهش و مشمول دشمنی و تنگدستیهای مختلف تاریخی نه.
لذا تأکید حضرت آقا بر این است که پیشرفتهای ما در عرصهی علمی کشور، ابلاغشده از بالا و تعیینشده از پیش نبوده و سیاستهای کلانی ناظر بر حمایت از آنها وجود نداشته است. ضمن اینکه مؤلفهی درونزایی و مردمی بودن موجب میشود تا بگوییم از آنجا که پیشرفتهای ما اساساً ساختگی نیست و از دل مردم بیرون آمده، بهراحتی قابل تعمیم به دیگر فضاهای کشور نیز هست. حتی اگر فضای کلان سیاستگذاری نتواند حمایت مورد انتظار را انجام دهد، باز هم این پیشرفت قابل تداوم است؛ درست برعکس آن فهم قبلی از اصطلاح گلخانهای که بدون حمایت قابل تداوم نیست.
«گلخانه» استعارهای است از رشد و پیشرفت در شرایط کمبود، تحریم، حرکتی جهادی در شرایطی که تمامی عوامل و نیروهای غیر الهی بر ضد جریان مطلوب و معارض آن است.
گلخانه اشارهای است به نیروی جوان، مؤمن و سرشار از انگیزههای درونی، بدون چشمداشت مادی و فارغ از انگیزههای بیرونی، گلخانهای به وسعت انقلاب، با فضایی آکنده از انگیزهها، ایمانها، اعتقادها و خواستههای برآمده از اعتماد به نفسی که انقلاب اسلامی به جوانان ایرانی داده است.
گلخانه استعارهای است از بروز حس اعتماد به نفس و نشاندادن امکان تحقق مطلوب در فضایی که سالها شورهزار و کویر جلوه داده شده ولذا جز وابستگی و انقیاد و ناامیدی بر جای نگذاشته است. گلخانه یعنی نقض تمامی معادلات و قواعد بهظاهر عام، با اثبات یک مورد نقض و استثناء. گلخانه یعنیراههایی غیر از راههای اثباتشدهی معمول برای رسیدن به پیشرفت؛ یعنی میانبر.
گلخانه بهویژه وقتی نتایجش بزرگ و قابل رقابت با سیستمهای بزرگ باشد، استعارهای است نشاندهندهی استعداد و ظرفیتهای بالقوهی بینهایت. نمادی است از کانونهای امیدبخش و انگیزهبخش برای انجام کارهای بزرگ و آغاز پروژههای کلان.
گلخانه محملی است برای آفرینش با بالاترین توان تولید و بهرهوری؛ جایی که ایمان و شور و استعداد با کمترین حمایت، نتایجی بزرگ بر جای میگذارد، با کمترین هزینه و بیشترین کارآیی و اثربخشی.
مقالهای منتشرنشده از شومپیتر -اقتصاددان بزرگ- در سال ۲۰۰۵ چاپ شد. او بیش از پیش تأکید کرد که ابداع، خلاقیت و نوآوری به مثابه مهمترین عنصر شکست دورهای باطل، خرق روندهای قدیمی و ترسیم روندهای جدید، تغییر در سرعت و شتاب به سوی مطلوب و متوقفنماندن در قالبهای تنگ و ساختارهای محدودکننده، با برنامه و نقشهی از پیش تعیینشده و هدفگذاری پیشینی محقق نمیشوند! نوآوری بدیع و بیسابقه
(Novelty) ماهیتاً نیازمند درخشش تک عناصر مؤمن به هدف، تلاشگر و باانگیزه در گلخانههایی است که ذاتاً غیر متعیّن، غیر قابل برنامهریزی، غیر قابل پیشبینی و غیر متأثر از محیط هستند. به نظر شومپیتر چنین ابداعی تنها شرط لازم برای پیشرفت و توسعه است. گلخانه یعنی عدم تکرار و کپی، پویایی و نگنجیدن در قاعدههای مقبول عموم.
نقشهی جامع علمی در پی خلاقیتها شکل میگیرد و اساساً نوآوری باید ابتدا در مقیاس کوچک و فضای گلخانهای صورت بگیرد. یعنی یک فرآیند و چرخهی کامل پیشرفت، به هر دوی این روشها احتیاج دارد و هیچکدام را نفی نمیکند. رشد گلخانهای درونزا و سیاستهای حمایتی از بالا به پایین با هم همافزایی دارند.
گلخانه استعارهای است برای اقتصاددانان تکاملی که پس از تحقق و موفقیت عملی، ما را از تعادل نازل قدیمی خارج میکند و به تعادل عالی و بهتر جدید رهنمون میشود. خرق عادت و نُرمهای قدیمی است و تجربهکردن مطلوب جدید.
پس استعارهی گلخانه در مدل ایرانی جنبش نرمافزاری، تولید علم، فناوری و نوآوری را چنین خلاصه میکنیم:
لزوم کوچکبودن مقیاس در مراحل اولیهی چرخهی نوآوری و فناوری
فضایی صیانتی و مورد نیاز برای چرخهی نوآوری
فضای خرق اجماع غلط قبلی، تجربهکردن ناممکنها و پیمودن راههای جدید
دنیایی غیر قابل برنامهریزی، پیشبینی و هدفگذاری و سرشار از عدم تعیّن
فضایی غیر متأثر از محیط بیرونی و غیر متوقف به انگیزهها و حمایتهای بیرونی
محملی برای کمترین هزینه و بیشترین بهرهوری
کانون بروزدهندهی استعدادهای مغفول و ظرفیتهای بیمنتها
میانبری به سمت تعالی و پیشرفت، ابزاری برای فرار از بروکراسی و فُرمالیسم غلط، هزینههای مبادلاتی و عوامل تاریخی دشمن داخلی
مدلی درونزا و مردمی از رشد و اتکا به عوامل داخلی و متأثر نبودن از عوامل مُخلّ خارجی
ظرفی برای نیل به ناممکنها بر اساس انگیزههای درونی، ایمان، امید و نیروی جوانی
اما سؤال پایانی: آیا مدل گلخانهای نافی سیاستگذاری و مدیریت کلان چرخهی علم و فناوری است؟ آیا تأکید بر این مدل تعریضی بر دستگاههای رسمی دانش است؟
اولاً گلخانههای علمی کشور، اغلب در دانشگاه و با نیروهای برآمده از دانشگاهها تشکیل شده و تغذیه شدهاند. گلخانههای علمی مراکز رشد، انکباتورها و کانون تحول و پویایی دانشگاهها هستند؛ جزئی از آنها و نه مقابل آنها.
ثانیاً دانشگاهها و مراکز سیاستگذاری علم و فناوری، رابطهای عمودی با مدلهای گلخانهای برقرار کرده و امر تثبیت، تکثیر و حمایت و لجستیک آنها را بر عهده دارند.
ثالثاً گلخانهها برای پویایی بیشتر و تجربهکردن مرزهای نوین دیگر، پلهها و مدارج قبلی خود را پس از تثبیت به دانشگاهها و مراکز علمی صنعتی واگذار کرده و خود به خطشکنی جدید میپردازند. این تقسیم کاری عقلانی و جزء لاینفک مراکز علمی است.
شکی نیست که مدل کلان مدیریت و سیاستگذاری علم، فناوری و نوآوری کشور محدود به مدلهای گلخانهای نبوده و نیست. مقام معظم رهبری طی سالهای گذشته هوشمندانه با مطالبهی اسناد بالادستی تحول و نوآوری آموزشی، سند چشمانداز، نقشهی جامع علمی، سند نخبگانی جمهوری اسلامی ایران، تهیهی اسناد در خصوص برخی علوم منتخب راهبردی مانند علوم شناختی، هوافضا و ... و تعبیهی نهادهایی همچون صندوق حمایت از نخبگان، صندوق شرکتهای دانشبنیان، تخصیص درصدی از تولید ناخالص ملی، بنیاد ملی نخبگان و ... نظام کلان علم، فناوری و نوآوری کشور را طراحی و راهبری کردهاند. ایشان توقف در مدل گلخانهای را صحیح نمیدانند و توجه اکید خود به این مسأله را چنین بیان کردهاند:
یکی از برادران مثال گلخانه را زدند که مثال درستی نیست. فضای عمومی کشور بایستی فضای ترویج، تولید، گسترش و تحقیق علم و پرورش عالِم و محقّق باشد. وقتی فضای عمومی اینطور شد، معنایش این نیست که لزوماً در همه خانهها یا در هر نقطهای از جامعه بایستی علم به وجود آید؛ نه، بلکه علم لازم است در نقطه مناسب خودش بهوجود آید. فضا، فضای علمی خواهد بود؛ فضای تحقیقی خواهد بود؛ منتها بدیهی است که وقتی فضای علمی در کشور بهوجود آید، این علم و تحقیق در نقطه مناسب و متناسب رشد خواهد کرد؛ مثلاً در دانشگاهها، پژوهشگاهها و از این قبیل مراکز. بنابراین بحث گلخانهسازی و فضای گلخانهای درست کردن اصلاً وجود ندارد. گلخانه به درد این میخورد که یک چیز زینتی درست کنند که وقتی گلی بیرون آمد، چند ساعتی - بیستوچهار یا چهلوهشت ساعت - روی میزی بماند؛ والّا آن گل دیگر بهدرد نمیخورد. فضا باید فضایی باشد که بشود این محصول را حفظ کرد و از آن بهره برد. (بیانات در دیدار با جمعی از نخبگان، ۱۳۸۲/۱۱/۲۱)
قطعاً پیشرفتهای معمولی که از سیاستهای کلان دولتی شکل میگیرد، ناقض این فرمایش ایشان نیست. یعنی سابقهی سخنان ایشان نشان میدهد که ایشان قائل به وجود نقشههای جامع برای پیشرفت علمی از طریق سیاستهای کلان حمایتی دولتی نیز هستند. ایشان به این مسأله واقفند، اما میخواهند تأکید کنند که این حد از پیشرفتها بدون چنین حمایتهای کلانی شکل گرفته و آغاز شده است. ایشان میخواهند تأکید کنند که اعتماد به نفس درونزایی که از جوانان میجوشد، این پیشرفت را شکل داده است، اما برای تعمیم آن به فضاهای بزرگتری نیاز است که مستلزم فرآیند شدن و حمایتهای دولتی و سیاستهای کلان است.
نمونهی دیگر، توجه و تأکید رهبری انقلاب به مسألهی نوآوری است. بروز این نوآوریها روی نقشهی جامع علمی کشور انجام نمیگیرد، بلکه احتیاج به خلاقیت درونزا دارد. اصلاً نقشهی جامع علمی در پی این خلاقیتها شکل میگیرد و اساساً نوآوری باید ابتدا در مقیاس کوچک و فضای گلخانهای صورت بگیرد. یعنی یک فرآیند و چرخهی کامل پیشرفت، به هر دوی این روشها احتیاج دارد و هیچکدام را نفی نمیکند. رشد گلخانهای درونزا و سیاستهای حمایتی از بالا به پایین با هم همافزایی دارند.