از دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای، دفاع مقدس عرصهای بود که استعدادها را آشکار کرد و از نسل جوان آن روزگار، قهرمانانی تحویل ملت ایران داد که با جان خود از مردم خود دفاع کردند، لذا نام و یاد این افراد در ذهن مردم باید جاویدان بماند. در بسیاری از کشورها که قهرمانانی اینچنین ندارند، با حجم وسیع، کار فرهنگی انجام میدهند، «دیگران مجبورند اسطورهسازى کنند؛ یا یک مورد خاصّى را پیداکنند، صدسال، دویستسال، پانصدسال دربارهى آن حرف بزنند! مثلاً یک زنى - فرض کنید - یکجایى در دنیا یک فداکارىاى کرده، اسمش را بهعنوان یک نامِ آشناى براى همهى بشریّت تبدیل کنند. ما صدها و هزارها از این قبیل زن، از این قبیل مرد، از این قبیل جوان، از این قبیل قهرمان، در داخل کشورمان داشتیم و همین دفاع مقدّس یک عرصهاى بود که اینها بُروز کرد، ظهور کرد. نگذاریم این تاریخ از بین برود.» ۱۳۹۳/۰۳/۲۶
مسئله بزرگداشت قهرمانان جنگ، در کشورهای مختلف سابقهای طولانی دارد، گاه با مراسم سالیانه و گاه با ایجاد نمادها و یادوارهها، این مسئله خودش را نشان داده است. در ادامه سلسله مطالب پرونده «شرح حال نویسی شهدا»، در یادداشتی انواع یادبودها و تلاشهای دیگر کشورها برای زنده نگهداشتن نام قهرمانان جنگی خود را بررسی کرده است.
این جنگافزارها نیستند که در جبههها میجنگند، بلکه جانهایی هستند که در دستان صاحبانشان به نوبت نشستهاند تا در راه کشورشان فدا شوند، چه آنهایی که بر صف کفر میتازند و چه آنهایی که جنگشان برای دفاع نبوده باشد و حتی هدف درستی هم نداشته باشد، اینها برای کشورشان حکم قهرمانانی را دارند که در خط مقدم جنگیدند و سختی کشیدند تا دیگران دچار این سختی نشوند.
اما میان آنان که در صف کفر برای خدا به میدان میروند تا آنان که جنگشان هدف درستی برای تیرهای رها شدهشان قائل نیست، تفاوتی است از زمین تا آسمان! راه آنان که جنگ خود را بر حق استوار کردهاند، هدفشان ورای دلبستگیهای این زمینی است، آنها در این میدان رزم به انسانیت مبعوث میشوند و در میدان ایثار، شجاعت و اخلاص، بر تنپوش خود مینگارند که اگر برای خداست بگذار گمنام بمانم. چنین بشری که به کمال خود رسیده، باید تندیس شود تا هر لحظه برای من گمشده در فضای مهآلود زندگی، راهنمایی باشد تا مسیر گمکرده خود را بیابم . اما این مسیر تکامل در جنگ باطل وجود ندارد. آنجایی که صدای سوت خمپارهها، شلیک گلولهها، بوی تعفن خون و تکههای بدن سربازان، حالات تخریبی درون انسان و افکار و فلسفه و نظامات ارزشی سرباز در هم میشکند و برای اینهمه ایثار دلیلی نمیتواند بیابد.
با همه اینها حتی جوامع مادّی هم نظامات خاص خود را برای بزرگداشت یاد و نام سربازان قهرمان خود دارند. قهرمانانی که به تعبیر آنها یادآور حوادثیاند که تاریخ ملتهایشان را ساختهاند و به لحاظ فرهنگی آموزشی امروز در جامعهی خود مهم تلقی میشوند. جشنها، بزرگداشتها، اعیاد یا سوگواریها تقریباً در کلیهی فرهنگها با یک هدف برگزار میشوند، آنها برگزار میشوند تا یادآور ازخودگذشتگیها و ایثاری باشند که باید از نسلی به نسل بعد منتقل شود تا تاریخ آن کشور را بسازد. آنها نمادهای آسایش و امنیتی هستند که جامعه خود را مرهون آن فداکاریها میداند. امّا هر کشوری به تناسب برخورداری از امکاناتی که دارد سازوکارهای متفاوتی برای انتقال ارزشها تعریف میکند. احداث موزههای گوناگون و به نمایش گذاشتن آثار به جای مانده شخصی رزمندگان و فرماندهان معروف و مشهور، آلات و ادوات جنگی، احداث مجسمهها و سنگنوشتههای حاوی اطلاعات یا نام درگذشتگان جنگ، تابلوهای نقاشی، بناهای یادبود، حفظ آثاری از تخریب شهرها، مانند بناهایی در استالینگراد ناشی از تجاوزات نازیها و یا ساختمان بمب اتمی هیروشیما به نشانه جنایات گسترده آمریکا، نوشتن صدها و هزاران نمایشنامه، فیلمنامه، رمان، کتاب و خاطرات راجع به وقایع جنگ، خلق سریالهای گوناگون تلویزیونی، فیلمهای سینمایی و تئاترهای جنگی، تهیه و تنظیم سمفونیها، سرودها و مارشهای جنگی، همه نشاندهنده تلاش و کوشش انسانها برای حفظ و نگهداری ارزشها و آثار جنگها به شمار میرود.
کشورهای مختلف چگونه قهرمانان خود را قاب میگیرند؟
بزرگداشت قهرمانان جنگ در آمریکا
آمریکا از آن کشورهایی است که برای منافع خود سربازان زیادی را به میدان جنگ فرستاده، سربازانی که خیلی دورتر از آنجایی که قارّه آمریکا مینامند، تفنگ به دست گرفتهاند تا قهرمان کشورشان باشند.
مقبرهها و یادبودهای شهری، سرگذشت زندگی کسانی است که شهر را با خود آذینبندی میکنند. مسلماً کسی نمیداند کدام سرباز آمریکایی در زیر مقبره سرباز گمنام در آرلینگتون ایالت ویرجینیا دفن شده است. این سرباز که هویّتش نامشخص است، در زمان جنگ جهانی اول در فرانسه کشته شد و به عنوان نمادی از تمامی سربازان آمریکایی که پس از کشته شدن هویّتشان نامشخص مانده، معرفی شده است. روی مقبره مرمر سفید او اینگونه نوشته شده است: «در اینجا سربازی با افتخار و شکوه آرام گرفته که هویّتش به جز خداوند برای هیچکس مشخص نیست.» در این مقبره سربازان کشته شده آمریکایی گمنامی از جنگ جهانی دوم، جنگ کره و جنگ ویتنام نیز به چشم میخورند، سربازانی که هویّتشان سالها بعد مشخص شد.
اما فقط کشتهشدگان نیستند که باید همچون قهرمانان تاریخساز کشورشان شوند، در این قاموس سربازان بازگشته از جبهههای نبرد هم برای خود ارج و قرب دارند، مردم بعد از سالها مانند سالهایی که سربازان راهی جبهه نبرد شدند، از فداکاری آنها تجلیل میکنند. گویی صد سال بر آنها نگذشته است و هرسال این روز باشکوهتر از سال قبل برگزار میشود.
کشور آمریکا میزبان بزرگترین و مجلّلترین یادبودهایی است که از کهنه سربازان خود برافراشته تا نسل بعدی را هم به میدان رزم بکشاند. یادوارههایی که آیین شجاعت و فداکاری را به تمثیل درآوردهاند تا بعد از سالها همچنان ذهنهایی را بپروراند و برای نبردهای بعدی آماده کند.
واشنگتون دی سی در قلب ایالات متحده آمریکا میزبان یادبود کهنه سربازان ویتنام است که با معماری منحصر به فرد خود از مهمترین جاذبههای دیدنی آمریکا محسوب میشود. در بخشی از این دیوار که جنسی از گرانیت دارد و دوام آن شاید به هزار سال هم بکشد، نام سربازان و شرکتکنندگان جنگ ویتنام را نگاشتهاند و در کنار خود سه سرباز را برای ادای دین به معنای فداکاری حکاّکی کردهاند و تمثال زنی که ایثارگری زنان کشورش را نمایندگی میکند.
مجسّمههایی از میان سازههای مختلف که برای یادآوری قهرمان بهترین اثر است، اگر به شهر مجسّمهها در فرانک گیلفورد سری بزنید، نوزده سرباز فلزی ضد زنگ با ارتفاع ۷ فوت، مقطعی از قومیّت آمریکا را نشان میدهد. نیروهایی که در میان بتونههای مجسمهها و در میان بوتههای پیرامون قرار گرفتهاند و توسط صفحههای گرانیتی از هم جدا شدهاند. کُت آمریکایی ویژهی آنها، اسلحهها و مهمّات آنها را پوشانده است. این مجسمهها از هویت واقعی افراد برخوردارند.
یادواره واشنگتن دی سی نخستین بنای یادبود اختصاصی برای معلولان جنگی در آمریکا محسوب میشود. ۴ میلیون آمریکایی در جنگهای مختلف متحمّل جراحات و معلولیت شدند و در این بنا روی ۴۸ پنل شیشهای داستان بسیاری از این مجروحان تعریف شده است تا داستان جراحاتشان را با نسلهای بعدی خود شریک شوند. در مرکز این یادبود که در سال ۲۰۱۴ افتتاح شد نیز فوّارههایی به شکل ستاره در استخری مثلثی شکل به چشم میخورد که دائم آب داخل آن در حال چرخش است. مشعلی بزرگ نیز در مرکز این بنای یادبود قرار دارد.
پارک یادبود ملل متحد، بنای یادبودی برای سربازان کشتهشده آمریکایی است که در جنگ جهانی دوم حضور داشتند و در سال ۱۹۵۶ افتتاح شده است. در این بنا ۳ هزار و ۸۰۹ سنگ مزار به چشم میخورد. بخش جدید آن برای بازدید عموم نیز در سال ۲۰۱۴ افتتاح شد، در آن اطّلاعات جالبتوجّهی از عملیّات هوایی در خلال جنگ جهانی دوم به تصویر کشیده شده و شامل دو نقشه بسیار بزرگ از جنس سنگ مرمر است که روی آن نقشههای جنگی پیادهسازی شده است.
بزرگداشت قهرمانان جنگ در فرانسه
فرانسه، کشوری در غرب اروپا که خود را طلایهدار فرهنگ و ادبی میداند که قهرمانان و اسطورههایش در آن از جایگاه ویژهای در میان مردمانش برخوردار است، در این سرزمین اگر برای جنگی با هدف استیلای نظامی بر سایر ملل هم به میدان بروی، باز به واسطه جانفشانیها و جانبازیهایت مورد توجّه هستی. کشوری که در جنگ جهانی اول و دوم در کتاب خاطراتش انبوه کشتهشدگان و بازماندگان از جنگ را دارد. انبوهی از بازماندگان و خانوادههای قربانیانی که بالاخره از میان دریای خون جنگ جهانی دوم و اول به خانه بازگشتهاند و هنوز در هوای فرانسه نفس میکشند.
اگر گذری بر این کشور تاریخی داشته باشیم، بی
شک بناهای با شکوه زیادی را میتوان در معابر و سطح شهر یافت. یکی از آنها را در یکی از پرتردّدترین و گرانقیمتترین مناطق پاریس، میتوان یکی از نمادهای وطنپرستی فرانسویان دانست؛ آنجا که در برهههای مختلف تاریخی یادآور محلّ عبور همراهان و یاران ناپلئون و یا آوردگاه جشنِ پیروزی فرانسه در جنگ جهانی اول در ژوئیه ۱۹۱۸ است. مکانی تاریخی که خاکسپاری سرباز گمنامِ کشته شده در جنگ جهانی اول در آن، خاطره شکوه تشییع پیکرِ اسطوره ادبیات فرانسه یعنی ویکتور هوگو و قرار دادن جسد او در زیر این طاق تاریخی قبل از خاکسپاری در مقبره پانتئون را در اذهان تداعی میسازد.
مشعل همیشه فروزان طاق پیروزی که در ۱۱ نوامبر ۱۹۲۳ توسط آندره مجینو وزیر جنگ وقت فرانسه برافروخته شد، نه تنها هیچگاه خاموش نشد بلکه تمدید آن با برگزاری هر روزه مراسمی نمادین در بزرگداشت مقام سربازان گمنام در ساعت ۱۸، همچنان بدون وقفه ادامه دارد. بزرگداشتی که هر بار توسط یکی از ۹۰۰ انجمن فرانسوی کهنهسربازان، حمایت و سازماندهی میشود و به صورتی کاملاً رسمی با حضور گروههای مارش نظامی، اهالی پاریس و نیز گردشگران در این محل یادبود اجرا میشود.
۸ ماه می، روز پایان جنگ جهانی دوم و روز شکست آلمان نازی و پیروزی متفقین در فرانسه، همه تعطیل میشوند تا در محوطه طاق خیابان شانزلیزه مقابل مجسّمه شارل دوگل ادای احترام کنند. در این مراسم مقامات عالی کشورهای قدرتمندی همچون آمریکا، آلمان و غیره هم حضور پیدا میکنند تا به همراه رئیسجمهور فرانسه با اهدای گل و افروختن مشعل بر مزار سربازان گمنام و قربانیان جنگ جهانی اول و دوم فرانسه، ادای احترام کنند.
فرانسه برای تکریم رزمندگان خود «اداره ملی کهنهسربازان و قربانیان جنگ» را تأسیس کرد تا وظیفه پاسداشت از رزمندگان و جان باختگان جنگ را بر عهده بگیرد. فرانسویان مانند هر کشور دیگری میدانند که برای ساخت سربازان آینده خود باید نسل جوان را با ارزشهای معنوی آشنا کرده و حس وطنپرستی را در آنها ایجاد کنند. تجلیل و بزرگداشت و ادای احترام همگانی، حسی از وطنپرستی را در فرد قلیان میدهد که من هم میتوانم همچون او برای کشورم فداکار باشم.
سرتاسر خاک فرانسه پر است از نشانی از سرباز یا رزمندگان فرانسوی، هر جا که سربازی تیرباران شده، بنای یادبودی سر از خاک برآورده تا یادآور کشتهشدگانی باشند که خون خود را برای سرزمینشان جاری کردهاند. معابر، خیابانها و بلوارها و میادین در فرانسه به اسم قهرمانان جنگشان آذینبندی شده است، کسانی که حتی بیش از یک قرن از هجرتشان میگذرد اما یادشان همچنان بر روی معابر نقش بسته تا با ادای احترام به آنها سنگرهای مقاومت و میهنپرستی در این کشور محکم بماند و نسل بعدی را به ادامه راهی که پشتوانه جانفشانی او را طلب میکند دعوت کند.
بزرگداشت قهرمانان جنگ در مسکو
هرسال در نهمین روز از ماه می، رأس ساعت ۱۹ سکوت بر مسکو حکمفرما میشود. سکوتی که ادای احترام به قهرمانان و سپاهیان روسی در جنگ جهانی دوم است. در این روز رژه نظامی و پرواز ۷۵ هواپیما و بالگرد بر فراز میدان سرخ، بخشی از مراسم بزرگداشت است.
سابقه
داران جنگ، در روز بزرگداشت و تجلیل جشن پیروزی بر فاشیسم، منتظر هدایا و سوغاتیاند که قرار است به این واسطه از آنها تقدیر کند. بخشی از برنامه تجلیل از بزرگان جنگ، انتقال روح میهنپرستی است که در پروژههای آنلاین با عنوان «با قهرمانان تماس بگیرید» و «کارتپستال به سربازان اهدا کنید» شرکت میکنند.
روسیه، کشور پهناور اروپایی، برای تجلیل از قهرمانان خود همه را در مراسمی به وسعت سرزمین مادریشان دعوت میکند، آنجایی که شهروندان روسی، تصاویر و قابهای بستگان شرکتکننده در جنگ را در دست میگیرند، در بالکنهایشان آمده و ترانه پیروزی را ادا میکنند و در تمام کشور آهنگهای میهنی طنین
انداز میشود. در این مراسم اتّحادی شکل میگیرد که همه را در آن فرامیخواند و کسانی که برای همین مردم سفر کردند و امروز خونبهایشان تجلیل از آنهاست، باید راهشان راه کسانی باشد که میخواهند هر لحظه برای کشورشان جان دهند.
جنگ بزرگ میهنی، عنوان روسی برای جنگ جهانی دوم است. بناهای یادبودی که ظاهر هرکدام حکایت از باطن عظیمی دارد. سربازانی که بار بستند و به جبههها رفتند، آنهایی که بازگشتند و آنهایی که برای همیشه قهرمان کشورشان ماندند. ۵ میلیون سربازی که در میدان نبرد به عمق قلبهای مردمان سرزمینشان راه پیدا کردند و پیکرشان در خاک آرام گرفت، میدان رزمی که برخی آن را تا ۲۶ میلیون نفر تخمین زدهاند.
ولگوگراد محلّی است که نبرد استالینگراد، خونبارترین نبرد جنگ جهانی دوم در آن روی داد. بهای قتلعام سربازان روسی در این محل، مجسمهی عظیمی از یک زن با شمشیری در دست است که بر فراز تپهای ایستاده است، ایستادنی که ارتفاع آن تا چند صد متر میرسد و تصویری حماسی از رشادتهای ارتش سرخ برای شکست آلمان را به ذهن متبادر میکند.
تراژدی مردم (
The Tragedy of People)، یادمان جانسوز و دلخراشی است که بهای انسانی جنگ را در مسکو به نمایش میگذارد. این یادمان غمانگیز، صفی از مردم نجاتیافته را نشان میدهد که همانند ردیفی از دومینو به خط شدهاند و بهتدریج به سنگ قبر تغییر شکل میدهند. وسایل شخصی این افراد مثل یک خرس عروسکی، عینک شکسته و چیزهایی از این دست، در اطراف پراکنده شده است، گویا صاحبان آنها که به ماهیّتی نامشخص تغییر یافتهاند، چنین وسایلی را دور انداختهاند.
نزدیک به یکسوم از مردم سنپترزبورگ به خاطر جنگ و به دنبال آن قحطی، در محاصره لنینگراد جان باختند. مردم این شهر برای حدوداً دو سال از دسترسی به انبار آذوقه محروم بودند. این محاصره که در پی نبردی دیگر با نیروهای آلمانی رخ داد، یکی از ویران
گرترین محاصرههای تاریخ محسوب میشود. با وجود کمبود آذوقه، مردم بیچاره متوسل به خوردن حیوانات از جمله حیوانات خانگی شدند و حتی برخی از ساکنین مأیوس و نگونبخت، به آدمخواری روی آوردند. یادمان غمانگیز و چندوجهی جنگ جهانی دوم در دل شهر سنپترزبورگ، دردها و سختیهای مردم را در طول این مدّت بازتاب میدهد. این یادمان از چندین گروه مجسمه تشکیل شده است. در قطعه مرکزی یادمان، ستونمانند بزرگی وجود دارد که سربازان نگاه خود را به آن دوختهاند، زنی فرزند نجاتیافتهاش را و زنی دیگر، مرد بیماری را به آغوش کشیده است.
بزرگداشت قهرمانان در بریتانیا
لژیون سلطنتی بریتانیا هرسال به یاد کسانی که برای کشورشان به میدان رزم رفتهاند، بزرگداشت برگزار میکنند و احترام میگذارند. در ماه نوامبر، همه در مراسم سالگرد یادبود بازماندگان و جانباختگان جنگ دور هم جمع میشوند و برای لحظهای مکث و تأمل میکنند که روزگاری برای این سرزمین گروهی فداکاری کردند و شجاعت واژه غریبی نیست اگر با بازماندگان جنگ همصحبت شوی.
برای بزرگداشت هفتاد و پنجمین سالگرد نبرد چهارروزه، گروه ولز در کنار دولتهای ولز و هلند، برای بازگرداندن کهنهسربازان این مبارزات به شهر، کار ویژهای انجام داد. رژهای در شهر با مراسم اهدای تاج گل برگزار شد و شهر میزبان یک کنسرت ویژه با حضور گروه هنگ سلطنتی ولز، گروه کر صدای مردان
Brecon و همچنین یک گروه کر محلّی «دن بوش» بود. مدالهای یادبود ضرب شد و دوچرخهسواری دستهجمعی در طول مسیری که سربازان در سال ۱۹۴۴ به داخل شهر رفتند، برگزار شد که شامل ۱۴۶ جوان بود که هرکدام یک کلاه سبز به یاد ۱۴۶ کشته ولزی بر سر داشتند.
با همکاری گروه رویدادهای بزرگداشت لژیون سلطنتی بریتانیا و افراد مشهور متعدد، یک صحنه در میدان ترافالگار برای این رویداد برگزار میشود. هزاران نفر از مردم صبح آن روز برای بزرگداشت و ادای احترام به میدان میآیند، خیابانها متوقف میشوند، فوارهها از کار میافتند و سکوت دو دقیقهای در مرکز لندن فرود میآید. همه جا را گلبرگهای قرمز پر کرده است، گلبرگهایی که نمادی از سربازان پرپر شده است. چند سالی است که نام هر یک از سربازانی که در زمان جنگ جهانی اول کشتهشدهاند روی هر گلبرگ نوشته میشود. هنوز بعد از طول قرنها، نوادگان و بازماندگان و مردم به یاد روزهای رزم هموطنانشان دورهم جمع میشوند.
پس از پایان سکوت دو دقیقهای، حالا نوبت نمایش هوایی است. تیفونهای نیروی هوایی سلطنتی بر فراز شهر پرواز میکنند و گلبرگهای سرخ رنگ را به عنوان بزرگداشت کسانی که دیگر نیستند بر روی شهر پراکنده میکنند و چه صحنه زیبا و تحسینبرانگیزی برای بزرگداشت رقم میخورد. مردم به تماشای مراسمی ایستادهاند که با خود میگویند: تصور کن هیچ وقت به خانه نمیآیی و آنها رفتند و هرگز بازنگشتند.
انگلیس در برگزاری مراسم یادبود از سربازانش، برنامههای سالیانه متنوعی دارد، هر جا که دستش برسد، یادبود سربازانش را حکّاکی میکند، مثلاً همین ایستگاه راهآهن کاونتری، بر روی نردههای خود نام همه مردان کاونتری که در میدان رزم جان باختهاند را حکّاکی کرده است. هنگام ورود به ایستگاه اگر به پنجرههای ایستگاه نظر کنی، نوشته شده است: «تصوّر کن هرگز به خانه نمیروی». و رهگذرانی که با دیدن اسم بستگان خود در ایستگاه به یاد عزیزانی میافتند که به خانه بازنگشتند.
سال ۱۹۲۸ بود که اعضای لژیون بریتانیا و سربازان سابق جنگ جهانی اول، به میدانهای جنگ فرانسه و بلژیک رهسپار شدند. این سفر به مناسبت یادبود کسانی بود که در این مناطق جان خود را از دست داده بودند و جانبازانی که بار دیگر میدان رزم خود را از نزدیک زیارت میکردند، آنها آمده بودند تا فداکاریهای خود را به یاد بیاورند. یکی از زائران این سفر، لحظه حضور خود را اینگونه تفسیر میکند: «هنگامیکه آنجا در تاین کوت ایستاده بودم و دریای سنگ قبرهای سفید را بررسی میکردم ... چند قطره اشک ریختم، زیرا میدانستم که زیر پای من پسری است که جان خود را برای پادشاه و کشورش فدا کرده است، و هرگز به خانه بازنگشته است.»
کانال مانش هرسال مهمان همین زائرانی است که به دعوت دولت انگلیس رهسپار مناطق جنگی در فرانسه و بلژیک میشوند تا به کشتهشدگان دروازه منین ایپر ادای احترام کنند. سفر ۱۱ هزار نفر مرد و زن، که به زیارت بزرگ معروف شده است. در این سفر، مسافران دستنوشتههای محصّلان را به همراه دارند که موظّف شدهاند در مدرسه برای پاسداشت قهرمانان کشورشان، دل نوشتههایی را برایشان بنویسند و با خود اینجا آوردهاند تا فرهنگ ایثار و فداکاری را تمرین کنند.
بزرگترین یادبود جنگ کشورهای مشترکالمنافع در جهان، در انگلیس برگزار میشود. رویداد تاریخی برای یادآوری کسانی که جان خود را از دست دادهاند. یادبود
Thiepva حکایت از افتخارآفرینیهای سربازان در جنگ جهانی اول است که هنوز بعد از یک قرن، مردمان را دور هم جمع میکند و از فداکاریهای سربازان خود میگویند تا نسل جدید را دلباخته کشورشان کنند، کسانی که باید جان دهند و یاد بگیرند که جان دادن برای سرزمین بخشی از مردانگی است که در جنگ کامل میشود.
تفاوت معنا میان شهدا و وترنهای جنگ
همانطور که انگیزه و اهداف جنگهای نظامی، ملی، نژادی و... با جنگهای مکتبی کاملاً متفاوت است، مفاهیم پیروزی و شکست هم در این نوع جنگها با یکدیگر تفاوت اساسی و مبنایی دارد. در نبردهایی که ماهیّت نظامی دارند، پای برتریها و رقابتهای تسلیحاتی در میان است و هدف، تسخیر سرزمینها و گسترش فتوحات، دست یافتن به منابع غنی (مانند نفت، گاز، طلا و اورانیوم)، تحمیل سلطه و سلب قدرت برنامهریزی و تصمیمگیری از ملّتها و... است. جنگاوران نهتنها هیچگونه پیام انسانی و اخلاقی ندارند، بلکه برای تحقّق اهداف خود به هر جنایتی دست میزنند و میلیونها انسان بیگناه را به خاک و خون میکشند؛ مانند جنگهای جهانی اول و دوم که جز ویرانی، تخریب زیرساختها، نابودی مراکز آموزشی و درمانی و قتل و غارت، هیچ دستاورد دیگری نداشته و ندارد.
جنگهای ملّی و نژادی هم، وضعیتی مشابه جنگهای نظامی دارند و از چارچوب منافع ملّی و نژادی فراتر نمیروند. درست به همین دلیل است که نهتنها پایدار نمیمانند، بلکه همیشه با تلخی و یادآوری دردها و رنجها از آنها نام برده میشود و مفاهیم پیروزی و شکست در آنها، به برتری ملّتها، نژادها و... محدود است.
ولی در جنگهای مکتبی ــ مانند جنگهای صدر اسلام و حماسه عاشورا ــ چون پای عقیده و نبرد حق و باطل، اسلام و کفر، عدالت و ظلم، نور و ظلمت و... در میان است، پیروزی و شکست در آنها مرزهای زمان و مکان را در مینوردد و تا پایان تاریخ تداوم مییابد و الهامبخش ملّتها میشود و روح مبارزه با مظاهر شرک و کفر و نفاق را در آنها زنده میکند. آنان را از اسارت قدرتهای ستمکار رهایی میبخشد و استقلال و آزادی را برایشان به ارمغان میآورد، درست مانند جنگهای رسول خدا
صلیاللهعلیهوآلهوسلم با سردمداران کفر، که در نهایت، فتح مکه ــ یعنی فروپاشی نظامهای مبتنی بر شرک و بتپرستی و برپایی شکوهمند نظام توحیدی و انسانساز اسلامی ــ را به ارمغان آورد، یا مانند حماسه ماندگار، مقدس و الهامبخش عاشورای حسینی که پس از گذشت قرنها، پیام آزادی، قیام در برابر نظامهای ظالمانه، حفظ عزّت و کرامت، ذلّتستیزی، سازشناپذیری در مقابل نظام سلطه، زندگی شرافتمندانه و... را به تمام آزادیخواهان جامعه بشری میآموزد و همیشه به عظمت از آن یاد میشود و هیچگاه به فراموشی سپرده نخواهد شد.