جنگ تحمیلی تمام ابعاد زندگی مردم ایران را به خود گره زده است. تا به امروز، سالی نیست که شهیدی از گوشهای تفحّص نشود و از تمام کوچههای شهرمان که گذر میکنیم نام و عکس شهیدی را نبینیم و این خود نشاندهنده روحیه ایثار و شهادت در بین زنان و مردان سرزمین ماست. به گفته بسیاری از فعّالان و صاحبنظران، این فرهنگ خود به تنهایی میتواند جامعه و آینده کشور عزیزمان را به بهترین نحو بسازد که این موضوع مستلزم زنده نگهداشتن یاد و نام شهدایی است که این فرهنگ را با خون خود تا به امروز آبیاری کردهاند.
زنده نگهداشتن یاد و نام شهدا، جانمایه فرهنگ ایثار و شهادت در جامعهی ماست و در این زمینه باید به یک الگوی عملی برسیم. در سلسله مطالب پرونده «شرححال نویسی شهدا» در گفتوگو با حاج حسین یکتا، از راویان دفاع مقدس و یکی از چهرههای ماندگار جنگ، مسئلهی حفظ نام و یاد شهدا را مرور میکنیم. ایشان رزمندهای است که سالها در فضای ایثار و شهادت و روایت دفاع مقدس فعّال است. حاج حسین یکتا علاوه بر همهی اینها راوی یک کتاب دفاع مقدسی هم هست. کتاب «مربعهای قرمز» که تحسین و تقریظ رهبر معظم انقلاب را هم به همراه داشته است.
برای شروع اگر بخواهیم یک تصویر هوایی از اقداماتی که برای زنده نگهداشتن یاد شهدا و فرهنگ دفاع مقدس انجام شده ارائه دهیم، در این تصویر چه جزئیات و اقداماتی را مشاهده میکنیم؟
به نظر من مهمترین کار را خود شهدا تا به حال انجام دادهاند؛ اول اینکه اذن و اجازه دادند تا ما دربارهی آنان حرف بزنیم، بنویسیم، فیلم بسازیم و به زیارت مقتل و مشهد آنان برویم. بنابراین مهمترین کار این است که شهدا اجازه دادند و این روح معنویت و شهادت را در جامعه پراکندند.
دومین کار که حتماً مهمترین کاری است که تاکنون انجام شده، بیانات رهبر انقلاب اسلامی دربارهی جهاد، شهادت، حفظ و نگهداری یاد شهدا است. چون ایشان بر حسب مأموریت الهی و خداییشان یعنی آماده کردن عالم برای ظهور امام عصر
عجلاللهتعالیفرجهالشریف، باید سپاهیان آن حضرت را تربیت کنند، بنابراین یکی از اقدامات مهمی که در قضیهی حفظ، نشر و بقای راه شهدا انجام شده، صحبتها و حضور ایشان در راهیان نور، مزار شهدا و دیدار با خانواده شهدا و از سوی دیگر تبلیغ و تشویق برای کتاب نوشتن راجع به شهداست که این تشویق با تقریظ کتابهای جنگ و شهادت صورت میگیرد.
پس از این دو نگاه پایهای و ریشهای، امروز یکی از کارهای مهمی که دربارهی قصّه شهدا انجام و محقق شده است، برگزاری اردوهای راهیان نور است. اقدامی که طبق تأکیدات رهبر انقلاب جای فناوریهای جدید در آن خالی است و به اعتقاد من هنوز در این عرصه ما خام فروشی میکنیم. طبق آنچه امام خمینی
رحمهالله فرمود: «تربت و مزار پاک شهدا، دارالشفای احرار و آزادگان عالم است» یعنی دردهای لاعلاج انقلاب آنجا علاج پیدا کرد. مدافعان حرم آنجا تربیت شدند. عروس و دامادهای جهادی آنجا تربیت شدند و نمونههای این چنینی زیاد داریم. آن گودی قتلگاه شهدای شلمچه، ما را به گودی قتلگاه سیدالشهدا
علیهالسلام برد و راهاندازی کاروانها امروز ما را موکبدار زائران امام حسین
علیهالسلام کرد.
یکی از کارهای مهم دیگری که در این مسئله انجام شده، نوشتن کتاب و تدوین تاریخ شفاهی جنگ است که مجدداً حسب نگاه حضرت آقا به کتاب و کتابخوانی، تبلیغ تدوین این کتابها و تقریظهایی که بر برخی از آنها نوشتند، اقدام مهمی در زمینه حفظ یاد شهدا بوده است. نویسندگان زیادی در این حوزه بهویژه از میان بانوان، تربیت شدند و کتابهای خوب و زیبایی هم به رشته تحریر درآمد که همهی بخشهای آنها میتواند در تغییر سبک زندگی مردم اثرگذار باشد.
فیلمهایی هم در این زمینه ساخته شد، هم در دهه ۶۰ و هم پس از آن، که به فضای رسانهای و هنری برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمک زیادی کرد. احداث باغ موزهی دفاع مقدس نیز در همین راستا از اهمّیت زیادی برخوردار بود. گلزار شهدا امروز یک محور برای گرامیداشت یاد شهدا و تربیت جوانان براساس فرهنگ ایثار و شهادت شده است. حال و هوایی که در گلزار شهداست گویی همان دارالشفاست که امام خمینی
رحمهالله درباره آن گفتهاند. این روند حفظ و ثبت خاطرات شهدا باعث شده که در جامعه برخی اتفاقات مانند تشییع پیکر شهدای گمنام، یک محور مهم میشوند. در زمانی که گزارش اردوهای راهیان نور سال ۱۳۸۵ را به محضر رهبر انقلاب اسلامی ارائه میکردیم، ایشان فرمودند: «تحوّلی که در جامعه ایجاد شده نتیجه کاروانهای راهیان نور و تشییع پیکر شهدا بود.» کاروان راهیان نور و تشییع شهدا باعث حوِّل حالَنا اِلی اَحسنِ الحال میشود. حال دختران و پسران ما را منقلب میکند.
در دههی ۷۰ که دشمن برنامهی شبیخون و تهاجم فرهنگی را طراحی کرد، مشاهده کردیم که از یک جایی دشمن ضربه خورد. در واقع آن زمان راهیان نور یک «مخرج صدق و مدخل صدق»
(۱) برای جامعه ما ایجاد کرد که معادله تهاجم فرهنگی را تغییر داد.
فرمودید که در این حوزه هنوز مشغول خامفروشی هستیم. برای فرآوری این دادههای خام به نظرتان باید چه اقدامات دیگری انجام شود؟
یکی از کارهای بسیار زیبا و جالبی که تقریباً داعیهدار آن ارتش، سپاه و بنیاد حفظ آثار ستاد فرماندهی کل قوا بودند، برگزاری اردوهای راهیان نور بود. اما رهبر انقلاب فرمودند که باید در این زمینه فناوری ورود کند. یعنی مشخّص است ما خامفروشی کردهایم و باید حتماً یک نگاه تمدّنی و بینالمللی به این اردوها شکل بگیرد که تحولآفرین باشد.
راهیان نور، به یک نگاه، مقتل و مشهد شهدا است و از نگاه دیگر، شناخت سبک زندگی و زیست شهدایی است. راهیان نور از یک منظر، سفر هجرت الی الله است و پس از بازگشت باید تداوم ارتباط با زائران را داشته باشیم. راهیان نور یک منطقه گردشگری نیست بلکه سفری زیارتی با معرفت به شهدا است.
نگاهی دیگر راهیان نور را محل شکلگیری هستههای مقاومت جهان اسلام میداند یعنی محل تبلیغ به چند زبان برای گروههای گوناگون مردم از کشورهای مختلف جهان است، برای کسانی که دنبال شنیدن حقیقت در شلمچه و طلائیه و دیگر یادمانهای دفاع مقدّس هستند.
در راهیان نور ما کارهای مهمی را آزمودیم و اثرات آن را در جامعه میبینیم، مانند تربیت دانشآموزان، شکلگیری خانوادهی دینی، اداره کردن جامعه با زیستبوم مردمی، زیارت ارزان و در دسترس و ... در واقع راهیان نور «تیک آف» حرکت برای عزیمت به کربلا است و باید برای جدا شدن از خامفروشی راهیان نور را در این مسیرها ادامه دهیم.
فارغ از مصداق راهیان نور که یکی از موفّقترین پروژههای فرهنگی کشور است، در سایر اقدامات با چه خلأهایی روبهرو هستیم؟
پاسخ سؤال شما را با یک سؤال میدهم. آیا مادران و پدران شهدا که عمدتاً فوت کردند، نحوهی تربیت فرزندشان را شنیدهایم؟ متأسفانه سبک تربیت شهدا از دست ما رفته است. از سوی دیگر بسیاری از دوستان شهیدان چه پشت جبهه و چه در جبهه از دست رفتهاند یا حافظه آنان یاری نمیکند، بنابراین خاطرات زیادی را از دست دادهایم.
وقتی رهبر انقلاب فرمودند که این جنگ باید برای ما به مثابهی گنج باشد، یعنی ما گنجهایی را از دست میدهیم. به همین دلیل است که معتقدم در ثبت تاریخ شفاهی رزمندگان، بسیار عقب هستیم. حداقل کاری که از دست ما برمیآید این است که این خاطرات ثبتشده، به فیلم و مستند تبدیل شود. سپس میتوان همین مستندات را به زبانهای مختلف ترجمه کرد. وقتی شما دربارهی شهید و جهاد در راه خدا صحبت میکنید، مانند این است که تار مینوازید و با روح و دل افراد بازی میکنید، چون انسانها در کلیّت، همه بندگان خدا هستند.
ما هنوز خاطرات دفاع مقدّس را به زبانهای مختلف روایت نکردهایم. مؤسسات پیشرفته و حرفهای در تولید کتاب داریم که باید با حمایت دولت جان بگیرند و برنامهریزیهای جهانی برای نشر آثار دفاع مقدّس تعریف کنند. هنوز ادبیّات شهدا را در مدارس و کتابهای درسی نیاوردهایم. یا اینکه در هر شهری یک باغ موزه مقاومت داشته باشیم که یک زندگی جنگی و یک فضای جبهه با نگاه جنگ و جهاد ایجاد کنیم. جای چنین اقداماتی واقعاً خالی است. این نکته را هم یادآوری میکنم که پارک جنگی نداریم، باغ موزه داریم. بنابراین نیاز به ترجمهی کتابها، تولید فضای رسانهای و هنری برای تبیین سبک زندگی شهدا داریم و هنوز جای کار در این زمینه بسیار زیاد است.
این گزاره در بعضی محافل وجود دارد که در حوزهی فرهنگ دفاع مقدّس دیگر حرف ناگفتهای وجود ندارد. ارزیابی شما از میزان صحّت این گزاره چیست؟
اولاً که هنوز ما دربارهی دفاع مقدّس حرفی نزدهایم و هنوز شهدا رخ نشان ندادهاند. هنوز فیلم واقعی برای جنگ و جبهه و جهاد و شهادت ساخته نشده، هنوز یک سریالی با ۵۰۰ بخش که از قبل انقلاب جوانهایی را نشان بدهد که در راه سقوط شاه مبارزه میکردند و بعد زندان رفتند و بعد آزاد شدند و انقلاب کردند و کردستان رفتند و بعد سیستان رفتند، جنگ رفتند و بعد از جنگ تعدادی مثل احمد متوسّلیان در لبنان رفتند و اسیر شدند و برگشتند و در قرارگاههای سازندگی، پای سازندگی جنگ و جهاد و شهادت ایستادند و بعد رفتند به محرومیتزدایی و بعد رفتند برای دفاع از حرم و حاج قاسم شدند و بعد آمدند و ایستادند مثل راهیان نور را راه انداختند و کار شهدا را راه انداختند، نساختهایم!
در حوزهی کتاب هم همین است، هنوز کارهای ویژهای در کتاب مانند رمانهای قوی و جانداری که در دنیا بترکاند و میتوانیم با این شهدا درست ترسیم کنیم، ننوشتهایم! ما هنوز برای شهدا کاری نکردهایم. البته فعّالیت در این حوزه هست، تلاش دوستان را کتمان نمیکنیم ولی تا سطح مطلوب هنوز فاصله ما بسیار است.
با توجّه به اینکه در عرصهی روایت و ادبیّات، خودتان هم تجربه کتاب مربّعهای قرمز را دارید، در بین ابزارهای مختلفی که امکان استفاده از آنها وجود دارد، کتاب و خاطرهنگاری و ادبیّات دفاع مقدّس چه جایگاهی دارد؟
کتاب همیشه نو است و همیشه با آدم حرف میزند. وقتی کسی پول میدهد یک کتابی را میخرد، با تمام وجودش با کتاب زندگی میکند. البته درست است که حوزهی فیلم و سریال و مستند زیاد است و رفتن به مقتل و مشهد شهدا اثر وضعی خاص میگذارد ولی کتاب در دسترس همه قرار میگیرد و کتاب قابلیّت این را دارد که هر کس با هر سلیقه و علاقه ببیند و بخواند. کتاب قابلیّت این را دارد که از روی آن فیلم و مستند هم ساخته شود. به همین دلیل کتاب در موضوع زنده نگهداشتن یاد شهدا و ادبیّات پایداری، مثل فولاد در صنعت یا مثل کاغذ در صنعت چاپ است یعنی بهعنوان یک مرجع میتواند مورد توجه قرار گیرد.
کتاب از همه اصولیتر است. کتاب مثل پایه و ریشهی همهی حرکتهای ما در حفظ آثار جنگ است. کتاب میماند و سینه به سینه میشود. کتاب راحت و در دسترس است. کتاب ارزانترین راه برای در دست داشتن و انتقال مفاهیمی است که ما میخواهیم در جامعه جاری باشد.
و سؤال آخر اینکه ادبیّات دفاع مقدس و به طور کلّی فرهنگی که پیرامون این مفهوم شکل گرفته است، برای جامعه و نسل امروز ما و آینده چه آوردهای دارد؟
ما در حوزه ادبیّات دفاع مقدّس داریم یک مفهوم و یک سبک زندگی را منتقل میکنیم که در پسِ آن یک تاریخ و گفتمان منتقل میشود. در این مدّت، همین کتابها این دختر پسرها را ساخت، همین کتابها این فیلمها را درست کرد. در این مدّت همین کتاب خیلیها را به سر راه آورد و تحول زیادی در عالم ایجاد کرد. به همین دلیل، کتاب یک نقطهی اساسی و تأثیرگذار ویژه است.
از آنجایی که رهبر انقلاب به موضوع کتاب ورود جدی داشتهاند و ایشان همیشه به امرهای مهم میپردازند، اینقدر حواسشان به کتاب و شعر و ادبیات است که جلسه با شاعرها و راویها و نویسندگان دارند و کتابها را میخوانند و خودشان تقریظ مینویسند.