در مقابل، بسیاری از مترجمان همان معنای آزمایش را در ترجمه ذکر کردهاند.
ب) دیدگاه مفسران
مفسران نیز در تبیین آیه متفاوت بودهاند.
علامه طباطبائی (ره)، به کِنایی بودن آیه توجه کرده و آن را با دقت تبیین میکند. ایشان میگوید: «فتنه بودن اموال و فرزندان به این معنی است که آنها انسان را به خود مشغول میکنند و از کار مهمتر یعنی آخرت و اطاعت خدا باز میدارند.»
(۹) مرحوم طبرسی نیز به این معنا اشاره کرده است.
(۱۰) سید قطب نیز فتنه را به معنای «مشغولکننده و سرگرمکننده» دانسته است.
(۱۱)
ابن عاشور نیز فتنه را به مانند
علامه مصطفوی ترجمه میکند. وی میگوید: «فتنه یعنی آشفتگی و پریشانی حالات یک فرد و به هم ریختگی ذهنش به خاطر ترس از به وجود آمدن ناهماهنگی و بینظمی در اموال و افراد.»
(۱۲) او نیز معتقد است فتنه با آزمایش و امتحان تفاوت دارد و اساساً این دو به یک معنا نیستند.
(۱۳) در مقابل،
آلوسی تلاش داشته همین معنا را برساند؛ اما در ادبیات خود ذوق سلیم را به کار نبرده است. او میگوید: «اموال و اولاد فتنهاند؛ یعنی بلا و مصیبت هستند؛ زیرا آنها انسان را در گناه و مشکلات میاندازند. و همانطور که بزرگان گفتهاند خانواده مانند کِرم، آفت طاعات و عبادات است.»
(۱۴)
ج) دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای
حضرت آیتالله خامنهای در واژهپژوهی مفردات قرآن، دارای روش خاصی هستند. هر چند بررسی این روش در این یادداشت نمیگنجد؛ اما به طور خلاصه باید گفت ایشان ابتدا به اصل و گوهر معنای واژه توجه میکنند و سپس استعمالات آن را در آیات و روایات متعدد بررسی کرده، سپس بین معنای استعمالی و اصل معنا پیوند برقرار کرده و در نهایت معنای واژه را تبیین میکنند.
با این توضیح، ایشان درباره اصل و گوهر معنای واژه فتنه میفرمایند: «اصل فتنه به معناى امتحان است؛ آزمودن؛ انسان، طلایى را، فلزّى را بکند داخل آتش در کوره، بوته، خالص و ناخالص و سره و ناسرهى آن را از هم جدا کند؛ به این میگویند امتحان و فتنه.»
(۱۵) سپس کاربردهای گوناگون واژه فتنه را در آیات و روایات بررسی کرده و میگویند: «در استعمالات گوناگونى که کلمهى فتنه در کلام مجید پروردگار و در نهجالبلاغه و در روایات شده، فتنه را به معناى مشغلهها، مشغولکنندهها، سرگرمکنندهها، چیزهایى که قدرت تفکر درست را از انسان میگیرد نیز مىبینیم... «مفتون» یعنى آن کسى که آنچنان مجذوب چیزى شده که از حال خود و از کار خود غافل است.»
(۱۶)
فتنههایی که در جامعه اتفاق میافتد نیز به همین معنا باز میگردد. چرا که «فتنهها در جامعه آن چیزهایى هستند که انسانها را مشغول میکنند، قدرت اندیشیدن و دیدن و فهمیدن را از انسان میگیرند... فتنهانگیزان، آن کسانى هستند که در جامعه حوادثى بهوجود مىآورند که انسانها را از پیمودن راه درست مشغول میکند.»
(۱۷) سپس در پیوند معنای استعمالی و اصل معنا میگویند: «این با همان معناى امتحان و آزمایش هم تطبیق میکند، چون هر یک چنین حادثهاى براى انسانها یک آزمایش است.»
(۱۸) لذا «فتنه را میتوان با همین معنا هم که ما میکنیم، به معناى آزمایش و آزمون دانست.»
(۱۹)
نتیجه اینکه از نظر حضرت آیتالله خامنهای، «فتنه» به معنای «هر چیز سرگرمکننده» است و ترجمه آیه بر این اساس چنین میشود: «اموال و اولاد شما... مشغولکنندهاند، سرگرمکنندهاند، دلبستهکنندهاند، پایبندزنندهاند؛ و البتّه وسیلهى آزمایش هم هستند.»
(۲۰)
دقت در ترجمههای فوق نشان میدهد مترجمانی مانند
آیتالله مشکینی،
استاد صفوی و
آقای فارسی تلاش داشتهاند این معنا را به مخاطب برسانند. همچنین مفسران بزرگی مانند
مرحوم طبرسی،
علامه طباطبائی،
سید قطب و دیگران، همین معنا را بیان کردهاند. همچنین شاید بتوان بین دیدگاه حضرت آیتالله خامنهای و
علامه مصطفوی و
ابن عاشور نیز پیوند برقرار کرد؛ چرا که وقتی انسان به چیزی مشغول و سرگرم میشود، برنامهها و امور زندگی او دچار اختلال و آشفتگی میشود و به خاطر اینکه هیچ چیزی در جای خود قرار ندارد، دچار پریشان خاطری میشود.
پیامهای تربیتی
خداوند در قرآن کریم، قارون را به عنوان نمونه کسی که اموالش او را به خود مشغول ساخت و از یاد خدا و آخرت باز داشت، مثال میزند. منطق قرآن این نیست که انسان ثروت و اموال نداشته باشد؛ حتی منطق قرآن این نیست که تمام اموال خودش را به دیگران ببخشد؛ بلکه منطق قرآن این است که «وَ لاٰ تَنْسَ نَصِیبَک مِنَ الدُّنْیٰا؛ بهرهى دنیا را هم فراموش نکن؛ از این مال بخور، بپوش، زندگى کن، راحتى کن، عیش کن، نصیب خودت از دنیا را فراموش نکن؛ یعنى هیچکس نگفته که همهى این پولى را که به دست آوردى، در راه خدا بده؛ ابدا.»
(۲۱) منطق قرآن این است که ثروت نباید مایه فساد شود.
در آیه دیگری که با آیه مورد بحث مرتبط است، خداوند میفرماید: «قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکمْ وَ أَبْناؤُکمْ وَ إِخْوانُکمْ وَ أَزْواجُکمْ وَ عَشیرَتُکمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کسادَها وَ مَساکنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیکمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یأْتِی اللَّهُ بِأَمْرِهِ...»
(۲۲)
بگو اى پیغمبر اگر پدران شما و فرزندان شما و برادران شما و همسران شما و فامیل شما و آن اموالى که جمع کردید، آن بازرگانى و کسبى که میترسید کساد بشود، آن خانهها و مسکنهایى که از آن خشنود هستید، اگر اینها در نزد شما محبوبتر باشند از خدا و پیغمبر و جهاد در راه خدا، منتظر باشید تا خدا فرمانش را برساند.
در این آیه خداوند میفرماید: «فرزندتان را دوست بدارید، پدر و مادرتان را دوست بدارید، همسرتان را دوست بدارید، اموالتان را دوست بدارید، خانهى مسکونىتان را دوست بدارید، هیچکس نمیگوید دوست نداشته باشید، هیچ جاى قرآن نیست که اینها را دوست نداشته باشید، امّا مبارزهى در راه خدا را باید بیشتر از آن دوست داشته باشید... خانهى من، مال من است، دوستش هم دارم، تعمیرش هم میکنم، به کسى هم نمیدهم، امّا اگر جهاد در راه خدا احتیاج به این خانه دارد، این خانه را باز بهقدر جهادم دوست ندارم، جهاد را باید بیشتر دوست داشته باشم.»
(۲۳)
بنابراین وقتی آیه قرآن می فرماید «اموال فتنهاند»؛ یعنی اموال نباید انسان را مشغول خود کند و او را از ارزش و هدف والاتر باز بدارد. حضرت آیتالله خامنهای در تبیین این مسئله میفرمایند: «بعضىها هستند که خیال میکنند اگر یک چیزى را از راه حلالى... به دست آوردند، این دیگر هیچ مستحِقّى جز خود آنها ندارد؛ این افراط است... بعضى از آنطرف خیال میکنند که اصلاً کسى باید دنبال مال نرود یا اصلاً مالى را نگه ندارد؛ نه، این هم یکجور دیگر افراط است... البتّه نباید مال در چشم انسان قدر و قیمت معنویات را داشته باشد. زهد، یعنى بىرغبتى نسبت به مال دنیا.»
(۲۴)
حال این سؤال ممکن است پیش آید که اگر فرزندان و اموال، سرگرمکننده و مشغولکننده هستند، آیا میتوان آنها را رها کرد و دنبال همسر، فرزند و ثروت نرفت؟ آیه بعدی پاسخ میدهد:«فَاتَّقُوا اَللّٰهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ»
(۲۵) حضرت آیتالله خامنهای در تبیین این آیه میفرمایند: «نمیخواهد کناره بگیرید، نمیخواهد زن نگیرید، بچّهدار نشوید، دنبال مال دنیا نروید؛ بروید، مال دنیا هم داشته باشید، اشکالى ندارد امّا با تقواى خدا؛ از خدا برحذر باشید، از امرونهى الهى برحذر باشید، مواظب باشید از آن حدّى و خطّى که خدا براى شما ترسیم کرده تخطّى نکنید.»
(۲۶)
نگاه اسلام به تولید ثروت
آنچه در ترجمه آیه و پیامهای تربیتی آن تبیین شد، با منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز تناسب و هماهنگی دارد. از منظر حضرت آیتالله خامنهای، در نگاه کلان به اقتصاد اسلامی، دو رکن اصلی وجود دارد.
«ما وقتى به صورت کلان به زمینهى اقتصاد اسلامى نگاه مىکنیم، دوتا پایهى اصلى مشاهده مىکنیم. هر روش اقتصادى، هر توصیه و نسخهى اقتصادى که این دو پایه را بتواند تأمین کند، معتبر است. هر نسخهاى هرچه هم مستند به منابع علىالظّاهر دینى باشد و نتواند این دو را تأمین کند، اسلامى نیست. یکى از آن دو پایه عبارت است از «افزایش ثروت ملى».
کشور اسلامى باید کشور ثروتمندى باشد؛ کشور فقیرى نباید باشد؛ باید بتواند با ثروت خود، با قدرت اقتصادى خود، اهداف والاى خودش را در سطح بینالمللى پیش ببرد. پایه دوم، «توزیع عادلانه و رفع محرومیت در درون جامعهى اسلامى» است. این دوتا باید تأمین بشود. و اولى، شرط دومى است. اگر تولید ثروت نشود؛ اگر ارزش افزوده در کشور بالا نرود، ما نمىتوانیم محرومیت را برطرف کنیم؛ نخواهیم توانست فقر را برطرف کنیم. بنابراین هر دوتا لازم است.»
(۲۷)
«براى اینکه بتوانیم کشور را از لحاظ ثروت ملى به حد استغناء و بىنیازى برسانیم، باید سرمایهگذارى و فعالیت اقتصادى و تولید ثروت در معرض انتخاب همهى آحاد فعال کشور قرار بگیرد؛ یعنى همه باید بتوانند در این زمینه فعالیت کنند.»
(۲۸)
بر این اساس، مال و تولید ثروت نه تنها فتنه (به معنای ترجمه نادرست آن) نیست؛ بلکه یکی از ارکان اقتصاد اسلامی است. شاید بتوان گفت «کنز کردن ثروت» و «به کار نگرفتن آن برای رشد جامعه» یکی از مصادیق «مشغول شدن و سرگرم شدن به ثروت» و «مفتون شدن» دانست.