مرور مناسبات علمای تهران با جامعه شهری تهران که نمونههای فراوانی از آن در «فیضیه تهران» به چشم میخورد نشان میدهد که نمیتوان تاریخ تهران را از تاریخ حوزه آن جدا دانست و هر رویداد اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در تاریخ این شهر، از هدایت و حمایت علمای تهران الهام گرفته است.
|موسی حقانی
در ۱۵۰ سال اخیر با توجه به اینکه کشور با زیادهطلبیهای قدرتهای استعمارگر مواجه شد، شاهد نهضتها و اعتراضات و در سطح عالی آن، انقلاب در کشور بودیم که تهران بهواسطه دارا بودن نقش مرکزیت؛ نقش جدی و اول را در این تحولات ایفا کرد...
تغییر هویت دینی و ملی نقشه درازمدتی بود که استکبار جهانیِ آن زمان به رهبری انگلستان و صهیونیسم برای کشورهای خاورمیانه تدارک دیده بود و این برنامه بهطور مشخص با تأسیس دولت پهلوی عملیاتی شد. این ایده مبتنی بر دو پایه استوار بود: یکی، تجدد غربی یا شبهمدرنیسم؛ و دوم، ناسیونالیسم افراطی یا شوونیسم.
مبارزات ملت در تهران بهدلیل مرکزیت آن، نقش اساسی داشت یعنی شیوههایی که در تهران به کار میگرفتند برای سایر شهرها مدل بود. تهران به گونهای بود که میتوانست مدلسازی کند.اینکه همه متحد در یک زمینه ایستادگی میکردند قطعاً به مدیریت و مدل هدایتی نیاز میداشت. تهران در این زمینه نقشی جدی ایفا میکرد...
|قاسم تبریزی
علیرغم اینکه فشار حکومت پهلوی یا حضور حکومت در مرکزیت بود، چه در دوره رضاخان با وجود افرادی مثل سرپاس مختاری، پزشک احمدی، آیرم و امثالهم و چه در دوره محمدرضا، با حضور ساواک، حرکت اسلامی در تهران با قدرت جلو میرفت...