سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس سخنرانی کرد و در مورد نقش و جایگاه این شهدا در جغرافیای مقاومت و همچنین جنگ رسانهای در سطح منطقه برای یکسان نشان دادن شهید و قاتل توضیح داد. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشهایی از این سخنرانی را منتشر میکند.
در دومین سالروز شهادت سردار سلیمانی، اشاره میکنم که این شهید در دو سال گذشته غایب نبوده است و ما هرگز این شهیدان و افکار و مجاهدتها و موفقیتها و دستاوردهای آنها را فراموش نکردهایم و صدای انقلابی آنها در قلوب تمامی دوستداران آنها همچنان طنینانداز است. هدف از برگزاری مراسمهای مختلف در ایران و عراق و بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی در درجه اول، حقشناسی نسبت به این شهداست. یاد این شهدا نباید نادیده گرفته شود و ما نباید نسبت به فعالیتها و تلاشهای آنها قدرنشناس باشیم. ما از اقدامات و مجاهدتهای آنها قدردانی میکنیم و این یک ارزش برای ما بهشمار میرود. ما همچنین به این ترتیب تأکید میکنیم که برادران و خواهران آنها در این مسیر ثابتقدم هستند و همچنان به جهاد و مقاومت در مسیر این شهدا ادامه میدهند و با چالشها و موجودیت آمریکایی-صهیونیستی در منطقه مبارزه میکنند.
اقدام آمریکا در ترور این شهیدان و پذیرش مسئولیت صریح آن توسط مقامات آمریکایی باعث شد که دیگر مسائل نیازمند تحقیق و جستوجو نباشد و عاملان این ترور کاملاً مشخص باشند. این حادثه بزرگ، پیامدهای سیاسی و نظامی و مردمی بزرگی در ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه داشت که این پیامدها همچنان ادامه دارد.
اجازه بدهید که امروز برخی درسها و عبرتهایی از این شهدا را بررسی کنیم. من میخواهم بهعنوان بخشی از ملتهای منطقه مقایسهای میان قاتلان و شهدا انجام دهم. ملتهای ما در قبال این دو بخش باید موضع جدی اتخاذ کنند و تنها نباید به شهدا معطوف شوند. آنها باید حقیقت مواضع خود را در این اردوگاه مشخص کنند و در این مسیر ثابتقدم باشند. در این رابطه، از عراق آغاز میکنیم که سرزمین شهادت این شهدا بود. ملت عراق باید موضع خود را در خصوص شهید حاج قاسم سلیمانی و دوستان و همراهان آنها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروهای حشدالشعبی و همچنین قاتلان آنها اتخاذ کند؛ قاتلانی که عراق را اشغالکرده و دهها هزار نفر را به اعتراف آمریکاییها به خاک و خون کشیدند و ثروتهای این کشور را غارتکرده و دهها هزار نفر از ملت عراق را آواره و زندانی کردهاند. آمریکا، قبل از اینکه سردار قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس را به شهادت برساند، بسیاری از مردم عراق را زندانی و شکنجهکرده و آنها را به بردگیگرفته و آواره کرده است.
اما در نتیجه فعالیتهای مقاومت بود که آمریکا نیروهای خود را در سال ۲۰۱۱ از این کشور خارج کرد. آمریکاییها داعش را ایجاد کردند. این چیزی بود که خود ترامپ و مایک پمپئو به آن اذعان کردند. آنها داعش را در منطقه ایجاد کردند تا بهانهای برای بازگشت ارتش و نیروها و پایگاههای خود در منطقه دست و پا کنند. آنها به این ترتیب عراق را در معرض تهدیدهای واقعی قرار دادند. شرایطی شکل گرفت که بسیاری از استانهای عراق طی چند روز سقوط کرد و بغداد و کربلا تهدید شدند و سایر استانها نیز در معرض خطر شدید قرار گرفتند. آمریکا، مسئولیت تمام این جنایتها را باید بر عهده بگیرد. آمریکاییها به بهانه مبارزه با داعش که خودشان ایجاد کرده بود، بار دیگر به عراق برگشتند.
اما در خصوص شهدای این حادثه باید بگویم که کارهای این افراد تنها مربوط به این اشخاص نیست. این شهدا کسانی بودند که در برابر این اشغالگری مقاومت کردند و در کنار عراقیها در مبارزات ضد آمریکایی ایستادند و در تأسیس گروههای مقاومت سهم داشتند و به نیروهای مقاومت عراق کمک کردند تا این پیروزی بزرگ و خروج نیروهای آمریکایی از عراق شکل بگیرد. این اتفاق تنها از طریق مقاومت مسلحانه شکل گرفت. در روند مبارزه با داعش نیز همین افراد بودند که بهعنوان اولین نفرات در کنار عراقیها ایستادند تا از زنان و مردان و کودکان و مقدسات و روستاها و شهرهای عراقی دفاع کنند. این طرفها کسانی مثل حاج قاسم سلیمانی و جمهوری اسلامی ایران بودند.
جمهوری اسلامی ایران و ملت مجاهد و سپاه پاسداران آن در روزهای اول سخت و دشوار مبارزه با داعش به یاری عراقیها آمدند و شهدای زیادی را تقدیم کردند. حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس از اولین کسانی بودند که به فتوای مجاهدت مرجعیت دینی لبیک گفتند و در کنار دیگر مجاهدان ایستادند. آنها، طی سالهای گذشته، در خط مقدم مبارزات و در میان رزمندگان حضور داشتند و در دردها و آرزوهای آنها سهیم بودند. این موقعیت شهید است که عراق را حفظ کرد و برای این کشور مبارزه کرد و اگر عراق امروز تا حد زیادی دارای امنیت و ثبات است و بسیاری از این خطرات را دفعکرده، به برکت این شهدا بوده است.
این موقعیت شهید و قاتل است؛ آیا نباید از مقایسه این دو عبرت بگیریم؟ بین آمریکا که ملت عراق را شکنجه و غارت و مجازات کرد و بین ایران که از ملت عراق حمایت و پشتیبانی کرد و کمکهای زیادی در روند مبارزه با داعش ارائه کرد، آیا انصاف است کسی بیاید این دو را با هم مقایسه کند و هر دو را دوست عراق بداند؟ بدتر از اینها کسانی هستند که معتقدند آمریکاییها دوست عراق هستند و ایرانیها دشمن عراق هستند. اینها کسانی هستند که مدعی هستند قاتلان سردار سلیمانی دوست عراق هستند و کسانی که در سرکوب و ویرانی عراق حضور داشتند دوست آنها هستند. این یک فاجعه برای انسانیت و اخلاق بهشمار میرود و کارهایی است که توسط سفارت آمریکا و ارتش سایبری آن دنبالشده که نهتنها در عراق، بلکه در تمام منطقه در حال انجام است. آنها، مقاومت و شهدا را تخریب میکنند، اما کسانی که بدترین جنایتها را مرتکبشده و زنان را مورد تجاوز قرار میدهند، دوست ملت عراق معرفی میکنند و آنها را ملت متمدن توصیف میکنند که بهدنبال کمککردن به ملت عراق هستند. لذا، ما باید موضع مناسبی بین شهید و قاتل اتخاذ کنیم.
در عراق، برخی نظرات وجود دارد که عربستان سعودی را دوست عراقیها میدانند و ایران را دشمن آنها معرفی میکنند. بعد از سال ۲۰۰۳، هزاران عملیات انتحاری در عراق انجام شد که در نتیجه آن صدها هزار نفر از شیعیان و اهل تسنن و مسیحیان و عربها و کردها و ترکمنها به خاک و خون کشیده شدند. امیربننایف، در آن زمان به حمایت از عملیات تروریستی در پایگاههای اجتماعی اعتراف کرد و این موضوع در پایگاههای اجتماعی و رسانههای مختلف کاملاً مورد اشاره قرار گرفت. بننایف، در یک جلسه خصوصی از هزاران سعودی صحبت کرد که به عراق رفتهاند تا عملیات انتحاری انجام دهند. عربستان سعودی، خودروهای بمبگذاریشده و عوامل انتحاری را به عراق میفرستاد. آنها، تفکر داعش را نیز تقویت کردند. محمدبنسلمان، با صدای خود این موضوع را اعلام کرد که آمریکا از عربستان سعودی طی دهها سال گذشته درخواستکرده که تفکر وهابیت را در جهان اسلام منتشر کند. او، خودش میگوید که عربستان سعودی بنا به درخواست آمریکا تفکر و اندیشه داعش را ایجاد کرده است.
همه ما مواضع رسمی و رسانههای عربستان در استقبال از داعش در سلطه بر استانهای عراق را به خاطر داریم. آنها جوانان خود را به عراق میفرستادند تا ملت عراق را بکشند، اما ایران نیروها و جوانان خود را میفرستاد تا در دفاع از کودکان عراقی در کربلا و بغداد و دیگر استانهای عراقی در معرض شهادت قرار بگیرند؛ پس، آیا قاتل و شهید با هم برابر است؟ کدام وجدان و احساسی اجازه میدهد که کسی اینگونه نتیجهگیری کند؟ عراقیهایی که این روزها در مناسبتهای مختلف مربوط به بزرگداشت مراسم شهیدان بزرگوار شرکت کردند، بصیرت خود را نشان دادند.
میلیونها انسان در زمان حاضر در نوار غزه محاصره شدهاند، اما جهان در این خصوص ساکتمانده و هیچ اقدامی انجام نمیدهد، بلکه بسیاری از آنها از دشمن حمایت میکنند و بهسمت عادیسازی با اسرائیل گسیل شدهاند. میلیونها فلسطینی، آواره هستند و جنگها و بازداشتها و ترورها و تجاوزات روزانه در کرانه باختری و نوار غزه همچنان ادامه دارد و اسرائیل تمام این اقدامات را انجام میدهد. آمریکاییها، مسئول جنایتهای اسرائیل در منطقه هستند.
همه کارهایی که اسرائیلیها انجام میدهند، با مسئولیت آمریکاییهاست؛ چراکه این کشور است که اسرائیلیها را پشتیبانی و حمایت میکند و به جهانیان فشار میآورد تا روابط خود را با اسرائیلیها عادی کنند. آمریکا، کشورهای عربی را میترساند تا با اسرائیل مبارزه نکنند. حامی اصلی اسرائیل ایالات متحده آمریکاست و در نتیجه مسئول همه جنایتهای صهیونیستهاست. رزمندگان فلسطینی، قاتل آمریکاییها و اسرائیلیها هستند و شهید قاسم سلیمانی و افراد دیگر خود را در کنار ملت فلسطین و لبنان قرار دادند. کسانی که آمریکا را دوست خود میدانند، ما اختلاف ریشهای با آنها داریم.
در سوریه در طول ده سال گذشته، صدها هزار سوری جنگیدند و هزاران نفر از آنها کشته و زخمی شدند؛ چه کسی این جنگ را به راه انداخت؟ داعش یا جبههالنصره یا کشورهای آسیایی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس؟ آیا آنها بهتنهایی میتوانستند این کارها را انجام دهند؟ اعترافات رهبران آنها موجود است. حمدبنجاسم، نخستوزیر سابق قطر و بسیاری از شخصیتهای دیگر این موضوع را افشا کردند که این آمریکاست که مسئول جنگ سوریه است و سفیر این کشور که در ترکیه مقیم است، مسئولیت اصلی تمام این اقدامات را بر عهده دارد. کسی که سوریها را کشته و سوریه را ویرانکرده و در طول این جنگ جنایتهای زیادی در این کشور انجام داد، آمریکا بود.
آمریکا، در سوریه شکست خورد همانطور که در عراق نیز شکست خورد، اما این تجاوز همچنان در سوریه با انواع روشهای مختلف وجود دارد. مهمترین مشکلی که سوریها الآن با آن مواجه هستند، اوضاع اقتصادی و معیشتی و تحریمهای آمریکاست. امروز، کسی نمیتواند در سوریه سرمایهگذاری یا تجارت داشته باشد، یا به بازسازی این کشور دست بزند. آنها، ملت سوریه را در مشکلات متعدد قرار دادهاند و مسئولیت تمامی این اقدامات تنها با آمریکاییهاست. حاج قاسم سلیمانی، با تمامی این اقدامات و این افراد جنگید.
امروز، میبینیم که بخش قابلتوجهی از سوریه اشغالشده که دهها چاه نفت در آن قرار دارد که میتواند برای بهبود معیشت سوریها مفید واقع شود، اما آمریکا آنها را اشغال کرده است. آمریکاییها، نیروهای داعش را در منطقه التنف نقلوانتقال میکنند، آیا جنگندههای آمریکایی نمیتوانند این افراد را بکشند؟ اما شهیدان کسانی هستند که در برابر این تروریستها ایستادند و از ملت سوریه در برابر این توطئهها دفاع کردند. در اینجا نیز ما نیازمند این هستیم که موضع خوبی در برابر شهید و قاتل اتخاذ کنیم. در یمن نیز همین شرایط تکرار میشود.
آمریکاییها در طول اشغالگری خود در افغانستان، جنایتهای زیادی را تا زمان خروج انجام دادند و زنان و کودکان زیادی را در این کشور کشتند. چند وقت پیش، یکی از رسانههای آمریکایی درباره دهها هزار افغانی صحبت کرد که بهصورت اشتباهی و بدون هیچ جرمی به خاک و خون کشیدهشده و کشته شدند.
شهید سلیمانی، در تمامی این عرصهها حضور داشت و برادران او در تمامی این عرصهها حضور داشتند و پیروزی برای محور مقاومت ایجاد میکردند و این محور را تقویت میکردند. آنها در این محورها بودند تا معادلات را تغییر دهند و در نهایت جان خود را فدای محور مقاومت کردند؛ چراکه قاتلان متوجه شدند که آنها از مهمترین عناصر قدرت محور مقاومت هستند. آنچه گفتیم توصیفی از شهید و قاتل بود که میتوان یک نتیجه از آن برداشت کرد. حادثه تروری که دو سال پیش رخ داد، مرحله جدیدی از بصیرت و هوشیاری و نبرد با دشمن و شناخت دشمن اصلی ایجاد کرد.
ما از همان ابتدا اعلام کردیم که خواستار انتقامگیری هستیم و کسانی که دستور قتل را صادر کردند و آن را اجرا کردند، مشخص هستند. اینها انشاءالله جزای خود را در همین دنیا قبل از آخرت خواهند دید و این وعده انقلابیون و آزادگان جهان است و فقط وعده ایرانیها و عراقیها نیست. این همان موضع رهبر معظم انقلاب اسلامی است.
در زمان حاضر، آمریکاییها مدعی هستند که عملیات نظامی خود را در عراق پایان دادهاند و اگر عدهای نیز در عراق باقی ماندهاند، گروه کوچکی از مستشاران و نیروهای فنی این کشور هستند. امروز مسئولیت ملت و دولت عراق این است که این موجودیت را نادیده نگیرند که اگر این موضوع را نادیده بگیرند، شهدای مقاومت را نادیده گرفتهاند و وفاداری خود به این شهدا را زیر سؤال بردهاند. وفاداری به شهدا پاسخ به درخواست میلیونی ملت عراق است که موجودیت آمریکا و اشغالگری این کشور در عراق را برنمیتابند. آنچه در مورد آمریکا در جهان حائز اهمیت است، پایداری و مقاومت و ایستادگی در برابر توطئههای آمریکاییها در منطقه است.
درس بزرگی که در پایان سخنرانی میخواهم به آن اشاره کنم این است که این شهدا که خونشان بهصورت مظلومانه روی زمین ریخته شد، مردان خدا و افراد با بصیرت و پیروزی بودند که همه اندیشهها و تفکرات را در جهان عربی و اسلامی کنار هم جمع کردند و میخواهند قاتلان حقیقی را به تمام ملتهای عربی و اسلامی نشان دهند و بگویند که امالفساد و ظالم حقیقی و مفسد و مستکبر حقیقی در منطقه و اساس اشغالگری در منطقه همان آمریکاست که دشمن اصلی و راهبردی همه ملتهای منطقه است. اشتباه بزرگ و راهبردی این است که دشمن را دوست بدانیم و به او پناه ببریم و از او حمایت بخواهیم و کسانی که فرزندان خود را به گرگ میسپارند هرگز روی سعادت را نخواهند دید.
دشمن واقعی خود را بشناسید و هرگز به دشمن پناه نبرید، بلکه با دشمن بجنگید و در برابر توطئههای آن با سلاح و تمامی آنچه که در دست دارید، بایستید. این خونها به ما میگوید که اگر آمریکا هژمونی خود را در منطقه گسترش دهد، ظلم ادامه پیدا خواهد کرد و استبداد بر منطقه حاکم خواهد شد و ما دیگر نخواهیم توانست مقدسات و ثروتهای خود را در اختیار بگیریم. بخشی از این نبرد، نبرد رسانهها و پایگاههای اجتماعی است. این معرکه را دستکم نگیرید که مجاهد و مبارز را تروریست و فاسد قلمداد میکنند و او را دزد و سارق و تاجر مواد مخدر توصیف میکنند. این رسانهها آنقدر دروغ میگویند تا در نهایت این دروغها را به مردم بقبولانند. جنگ رسانهای و سیاسی و میدانی و اقتصادی و امنیتی بخشی از درگیریهای حقیقی است که دشمن در منطقه به راه انداخته و ما باید در برابر آن هوشیار باشیم. شهادت در این مسیر از گذشته بوده و بعد از این نیز وجود خواهد داشت.
ما امروز در دومین سالگرد شهادت فرماندهان شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس تداوم این روش و مکتب را مورد تأکید قرارداده و میگوییم که باید همگی دشمن را بشناسیم و نباید در تشخیص دشمن دچار تردید شویم و این موضوع باعث آزادی ملتهای منطقه از اشغالگری خارجیها خواهد شد.