دبیرکل حزبالله لبنان، سیدحسن نصرالله در افتتاحیهی کنفرانس «نوسازی گفتمان رسانهای و مدیریت نبرد» سخنرانی کرد و مسائل مهمی دربارهی ایستادگی جریان مقاومت در برابر سلطهگری رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه و همچنین اهمیت نقش رسانه در این مبارزهی تاریخی را مطرح کرد. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR بخشهایی از این سخنرانی را منتشر میکند.
نبرد رسانهای بخش اساسی و اصلی از نبرد بزرگِ بازنگری فراگیر است. اهمیت رسانهها و گفتمان رسانهای در این رویارویی بسیار روشن است و نیاز به سخنوری ندارد. اهل رسانهها، رهبران رسانهها و فرماندهان جبهه مقاومت شمایید. از طرفی اهمیت ارتقاء و احیای گفتمان رسانهای در این رویارویی روشن است. این جزو سنت زندگی است که هر چیز لازم ارتقاء یابد. طبیعی است که رویارویی رسانهای نیز باید ارتقاء یابد، زیرا هم بخش اصیل در نبرد است و هم برای همراهی در عرصههای دیگر لازم است؛ چون گفتمان رسانهای و رسانهها آنچه را در عرصههای دیگر نظامی و امنیتی و سیاسی رخ میدهد، تبیین میکنند.
احیای گفتمان مقاومت
همچنین نیاز مبرمی به احیای این گفتمان بهسبب تحولات ده سال گذشته وجود دارد. از جمله اهداف این فتنهها نیز تباهکردن و به فراموشیسپردن مسئلهی فلسطین بود و اگر مقاومت و محور مقاومت و پیروزی این محور در رویارویی در این فتنهی بزرگ نبود، مسئلهی فلسطین به فراموشی سپرده میشد. یکی از عواملی که نیاز به احیای این گفتمان را نشان میدهد، پایداری محور مقاومت در ده سال گذشته و پیروزی آن در عرصهها و میدانهای مختلف است. ما امروز یک جملهای را میگوییم و مردم آن را جملهای ساده و کوچک میدانند: «پایداری محور مقاومت در کشورها، دولتها، جنبشها، احزاب و ملتها» یک جمله است، امّا برای آن شهدا، زخمیها، خونها، گریهها، دردها، خطرات، چالشها، دشواریها، موانع و نبردهای وجودی زیادی تقدیم شده است. نبرد ادامه دارد و در حال تشدید است و در برابر چالشهای جدید، آرزوهایی جدید و معادلات جدیدی قرار دارد.
اما گفتمان رسانهای که ما میخواهیم آن را احیا کنیم و ارتقا دهیم، در رویارویی با چه کسی است؟ ما اینجا از مشکلات داخلی دارای ماهیت داخلی، محلی و ملی صحبت نمیکنیم، ما از رویارویی با اشغالگران اسرائیلی، سلطهی آمریکا، طرح صهیونیستی و طرح آمریکایی در منطقه، اشغالگری اسرائیل در سراسر فلسطین بهغیر از غزه، اشغالگری در جولان اشغالی سوریه، مزارع شبعا، کفرشوبا و بخشی از منطقهی لبنانی غجر سخن میگوییم. درست نیست که در این رویارویی جدایی قائل شویم. سلطهی آمریکا پایه و اساس و خطرناکترین است، زیرا این سلطه اوّلاً، بهخودیخود مشکلی برای کشورها و ملتهای ماست از این جهت که سلطهگری مبتنی بر سلب تصمیمات، غارت ثروتها، تحمیل نظامها و منعکردن ملتهای ما از تعیین سرنوشت خود در همهی عرصههاست و ثانیاً، همین آمریکا نیز حامی اسرائیل است. نمیتوان فلسطین را بدون رویارویی با سلطهگری آمریکا در منطقه آزاد کرد، زیرا همین سلطهگری نظامها و ارتشها را به ساختارهای مردهای تبدیل کرده است که تحرک و ارادهای ندارند و کاری از دستشان بر نمیآید.
جدا ندانستن رژیم صهیونیستی و آمریکا
برادران و خواهران! بدانید که تنها پس از یازده دوازده روز از نبرد شمشیر قدس، صداها در رژیم صهیونیستی بلند شد و آنها از آمریکا خواستند که در زمینهی گنبد آهنین و موشکها برای مقابله با موشکهای مقاومت کمک کند. این رژیم اصلاً وجودش، بقایش، ادامهی موجودیتش، قلدریاش، تکبرش، سرکشی و برتریاش مرهون سلطه، حمایت و کمکهای آمریکاست. بنابراین، در گفتمان و بازنگری خود نمیتوانیم بین این دو جدایی قائل شویم. هر قتلعامی که ارتش صهیونیستی مرتکب میشود، قتلعامی است که آمریکا مرتکب میشود. هر تجاوز اسرائیل بهمثابهی تجاوز آمریکاست. بنابراین، ما اینجا دربارهی رویارویی با اشغالگران اسرائیلی، طرح صهیونیستی، طمعورزیها، تهدیدات و چالشهایش برای همهی ملتها و کشورهای منطقه صحبت میکنیم.
ما همچنین با سلطهی آمریکا روبهرو هستیم که احیاناً به اشغالگری مستقیم تبدیل میشود، همچنان که در افغانستان بهمدت حدود ۲۰ سال رخ داد و امروز با عقبنشینی خفتبار و همراه با شکست پایان یافت و نتوانست چیزی محقق کند. در عراق نیز آمریکا ادعا میکند که به درخواست دولت عراق آمده است، امّا کارهایش مثل نیروهای اشغالگر است، زیرا بر آسمان سلطه دارد و به ملت عراق تجاوز میکند از جمله تجاوز اخیرش به نیروهای بسیج مردمی در مرزهای سوریه با عراق [که منجر به شهادت چند تن از نیروها شد.] این اقدامات نیروهای اشغالگر است و اقدامات نیروهای دوست و یاریکننده نیست. همچنین اشغالگری مستقیم آمریکا در شرق فرات در سوریه؛ بنابراین، ما در برابر سلطهگری قرار داریم که گاهی به اشغالگری تبدیل میشود و این علاوه بر مناطق دیگر است همچنان که از حضور نیروهای آمریکایی در جنوب یمن سخن گفته میشود.
تکیه بر عناصر اصلی قدرت رسانهای
همچنین گفتمان رسانهای در محور مقاومت همواره بر عناصر اساسی قدرت مبتنی است. زمانی که میخواهیم این گفتمان را ارتقاء دهیم یا احیا کنیم، باید آن را با استناد به عناصر اصلی قدرت ارتقاء دهیم و احیا کنیم که بیشتر رسانههای دیگر یا رسانههای دشمن فاقد این عناصر هستند. اوّل استناد به حق؛ رسانههای محور مقاومت و گفتمان رسانهای اینجا بیانگر حق است، حق ملت فلسطین در سرزمین آن از دریا تا رودخانه، حق سوریه در جولان آن، حق لبنان در باقیماندهی سرزمینهای اشغالی آن. امروزه اگر به سرتاسر کرهی زمین نگاهی بیاندازیم، مهمترین و روشنترین حق قانونی، دینی، شرعی، انسانی و اخلاقی، حق فلسطین را در بالاترین درجات وضوح میبینیم؛ شما بیانگر حق هستید، امّا رسانههای مقابل شما بیانگر باطلاند و بر اساس همهی معیارهای قانونی، شرعی، دینی، اخلاقی و انسانی باطل هستند. این حق است که ملتهایمان سرنوشتشان را خودشان بهدور از سلطهگری آمریکا تعیین کنند. این حق است که ملتها از ثروتهایشان در مقابل غارتگری آمریکا و کشورهای همسو با آن بهرهبرداری کنند.
بنابراین، اوّل به حق استناد و بعد به قدرت استناد میکنیم. امروزه رسانههای مقاومت روی تپهها مرثیهسرایی نمیکنند، بلکه از مکانهای پیروزیها قصاید عزت پخش میکنند، زیرا معادلات تغییر کرده است. بنابراین، امروزه ما به عنصر قدرت استناد میکنیم. زمانی که اینجا از مقاومت و گفتمان مقاومت صحبت میکنیم، از دستاوردها و پیروزیها صحبت میکنیم بهخصوص در بیست سال گذشته از آزادسازی جنوب در سال ۲۰۰۰ میلادی، از پیروزی سال ۲۰۰۶ میلادی، از آزادسازی نوار غزه و از پیروزیها و پایداری غزه در رویارویی با جنگهای متعدد اسرائیل و به تازگی از نبرد شمشیر قدس در رویارویی با صهیونیستها، از معادلههای جدید مقاومت در حمایت از قدس و از طرحی برای آزادسازی فلسطین صحبت میکنیم.
موضوع دیگر، مشارکت رسانهها در ساختن پیروزی و استناد به واقعیتها و حقایق عینی است. این از نقاط قدرت گفتمان رسانهای و رسانههای محور مقاومت است، استناد به واقعیتها و حقایقی عینی میدانی، سیاسی، فرهنگی، عاطفی و وجدانی نزد امت، حقایق و واقعیتها نزد دشمن و حقایق و واقعیتها نزد امت و ملتهایش و نزد رزمندگان و حامیان مقاومت. شناخت دشمن از مهمترین ویژگیهای مقاومت در بیست سال گذشته بوده است. ما از نقاط قدرت دشمن اطلاع داریم و به آن اذعان میکنیم و برای مقابله با این نقاط قوت، مهارکردن آنها، عبور از این نقاط قدرت و تضعیف آنها تلاش میکنیم و از نقاط ضعف دشمن نیز مطلع هستیم تا با اتکا به آنها پیروزی بسازیم. مهمترین چیز در گفتمان رسانهای در حدود ۴۰ سال گذشته آن است که به واقعیتها مستندبوده و به اوهام، تخیلات، اختراعات ذهنی، رؤیاها و دروغها مبتنی نبوده است و همینطور هم باید ادامه یابد.
بر اساس نکتهی سوم، از مهمترین عناصر قدرت در گفتمان مقاومت و رسانههای محور مقاومت، صداقت و راستی است که اعتبار آورده است. اعتبار را با پول نمیتوان ساخت و با زیادی رسانهها و زیادکردن مهارتهای رسانهها بهدست نمیآید. اعتبار واقعی را راستی بهدست میآورد، راستی و صداقت در زمینههای مختلف؛ اوّلاً، در صداقت و راستی در نقل خبر آنچه مقاومت به مردم میگوید و آنچه رسانههای مقاومت و گفتمان مقاومت به مردم میگویند، صداقت و راستی در نقل حقایق است و این باید ادامه یابد. امروز شهرکنشینانِ این دشمن به رسانههای مقاومت بیشتر از سران و رسانههایشان اعتماد دارند، چرا ما به این نتیجه رسیدهایم؟ این نتیجهی صداقت، راستی و تجربهی طولانی است. ثانیاً، صداقت و راستی در وعده است. مقاومت در طول دهها سال وعدهای نداده است که دور از واقعیت یا دور از امکان تحقق بوده باشد. زمانی که مقاومت در لبنان با همهی احزاب و گروههایش کلید خورد، -که از همهی آنها و نقشهایشان تشکر میکنیم و به نقش آفرینیهای آنها اعتراف میکنیم- وعدهی آزادسازی داد و به وعدهاش در بیستوپنجم ژوئن سال ۲۰۰۰ میلادی عمل کرد و قبل از آن به وعدهاش در سال ۱۹۸۵ عمل کرده بود.
زمانی که مقاومت وعده داد ما قومی نیستیم که اسیرانمان را در زندانها رها کنیم، برای آزادی اسیران وارد جنگ شد. مقاومت فلسطین وارد رویاروییها و چالشهای خطرناکی شد تا توانست شمار زیادی از اسیران را آزاد کند و همچنان اسیران فلسطینی در صدر اولویتهای مقاومت فلسطین است. مقاومت در غزه وعده داد اگر دشمن ساکنان قدس و شهر قدس و مقدسات را تهدید کند، از قدس دفاع میکند و با دشمن درگیر میشود. برخی گفتند این تهدیدی توخالی و بیارزشی است، امّا مقاومت در غزه نبردش را در دفاع از قدس آغاز کرد و معادلهی جدیدی رقم زد؛ بنابراین، صداقت و راستی در وعده از عناصر قدرت است.
همچنین مقاومت وعدهی رؤیا برای فریبکاری و وعدهی آرزوهای دروغین نمیدهد. مقاومت زمانی که وعده میدهد که اهداف نزدیک را مشخص میکند. زمانی از معادلات حمایت صحبت میکند که معادلات حمایت را محقق میکند، همچنان که در لبنان از طریق تثبیت قواعد درگیری موازنهی بازدارندگی رخ داد، برادران در فلسطین تلاش میکنند این را انجام دهند. زمانی که از آزادسازی فلسطین صحبت میکنیم، از محو این رژیم غاصب، دروغین، اشغالگر و غدهی سرطانی صحبت میکنیم. ما دربارهی رؤیاها، خیالات یا از امیدهای دروغین سخن نمیگوییم. زمانی که میگوییم امروز قدس [به آزادی] نزدیکتر است، بله نزدیکتر است. نبرد شمشیر قدس، قدس را بیش از هر زمان دیگری در گذشته [به آزادی] نزدیکتر کرد؛ بنابراین، ما دربارهی امیدهای واقعی سخن میگوییم. ما مبالغه نمیکنیم و این موضوع یکی از مهمترین عناصر قدرت مقاومت است که در پوشش واقعیتها مبالغه نمیکند و دقیق عمل میکند. در ترسیم تحولات، در توصیف دستاوردها و پیروزیها، دربارهی اهدافی که محققشده یا تلاش میکند که تحقق یابد و دربارهی امیدها و اهداف بلندمدت مبالغه نمیکند.
اهمیت تنوع دینی، قومیتی و نژادی طرفداران مقاومت
از طرف دیگر طرفدارانی که رسانهها و گفتمان مقاومت به آن متکی است، از عامهی مردمی است که در جهان عرب و جهان اسلام و نیز در جهان طیف بزرگی را تشکیل میدهد. از جمله ویژگیهای این پایگاه مردمی آن است که از نظر دینی، فکری، فرهنگی، اعتقادی و ایدئولوژیک متنوع است. از نظر قومیتی و نژادی هم تنوع دارد و در امتداد منطقه و جهان هستند و نقطهی مشترک آنها قدس، مقدسات در آن و مظلومیت ملت فلسطین است. قدس، مهمترین نقطهی مشترکی است که پیروان ادیان و اندیشهها میتوانند بر سر آن با یکدیگر متحد شوند، زیرا بر سر حق، عدالت و مبارزه با ظلم جمع میشوند. این پایگاه گسترده، پیام شما را میشنود و از شما قبول میکند و در سطوح مختلف با آن تعامل دارد. این تعامل گاهی رسانهای و مردمی یا با حضور در صحنه و بیان موضع در رسانهها یا شبکههای اجتماعی است و با حمایتهای مالی، رفتن به مرزها با فلسطین اشغالی و مشارکت در جبهههای نبرد و در بالاترین سطح با آمادگی برای فداکاری و شهادت خودش را نشان میدهد.
کسانی هستند که خانههایشان تخریب میشود، امّا ایستادگی و صبر میکنند و بر روی ویرانههای خانههایشان میایستند و بر اصرار خود برای ادامهدادن مقاومت تأکید میکنند. کسانی هستند که خانوادههایشان کشته میشوند، همانطور که این روزها در غزه و قدس، کرانهی باختری و فلسطین اشغالی سال ۱۹۴۸ شاهد آن هستیم و هر روز در لبنان، یمن، سوریه و عراق شاهد بودیم. بنابراین، این پایگاه مردمی وجود دارد و به پیام شما و واقعیتهایی که نشان میدهید و نیز تعامل شما نیاز دارد.
همچنین مسئولیت رسانه آن است که بقیه را هم که هنوز بیطرف هستند خطاب قرار دهد تا این پایگاه مردمی گسترش یابد. همچنین باید مخاطب رسانههای آنها را که در جبههی دشمن ایستادهاند و از دشمن حمایت میکنند یا روابطشان را با دشمن عادیسازی کردهاند یا بهدنبال توطئهچینی علیه مقاومت هستند، خطاب قرار دهد. نباید از هیچکسی چه بیطرف و چه از کسانی که در جبههی دشمن قرار گرفتهاند مأیوس شد. وقایع تاریخی در بسیاری از جنگها به ما نشان داد که چطور ممکن است پیام واقعی، صادقانه و منطقی تعداد زیادی از افراد جبههی دشمن را بیطرف کند و حتی به جبههی دوست ملحق کند.
به توازن رسیدن قوای مقاومت در مقابل امکانات دشمن
نکته مهم دیگر اینکه امکانات انسانی و مادی این روزهای محور مقاومت بیسابقه است. اگر به گذشتهی مقاومت و امکانات آن در زمینهی رسانهای نگاه کنیم و آن را با شرایط فعلی مقایسه کنیم، میبینیم که پیشرفت بسیار بزرگی رخ داده است. البته نسبت به امکانات دشمن اینطور نیست و این مسئله بحث دیگری است. از لحاظ نسبت، هیچ برابری از نظر امکانات وجود ندارد، امّا توازن وجود دارد و حتی گاهی محور مقاومت از نظر تأثیرگذاری برتری دارد، زیرا متکی به عناصر قدرت واقعی است. این امکانات شامل شبکههای تلویزیونی، رادیویی، مطبوعات، روزنامهها و نیز شبکههای اجتماعی است که مسئلهی جدیدی است. همچنین تریبونهای مختلف مردمی و دیگر ابزارها هم وجود دارد که امروز از نقاط قدرت مهم محور مقاومت و در نبرد مقاومت است. این ابزارها در طول همهی جنگها توانست تحولات را پوشش دهد و در تحقق پیروزی سهیم باشد. اجازه بدهید بگویم فقط خبرهای پیروزی را منتقل نمیکرد و خبرهای پیروزی را پوشش نمیداد، بلکه در تحقق پیروزی مشارکت کرد. این حرف بههیچوجه مبالغهآمیز نیست. در نبرد شمشیر قدس، دشمن و ارتشی که مدعی شکستناپذیری بود و به بزرگترین ابرقدرت جهان متکی است، چند روز پس از شکست نظامی در برابر مقاومت و ملت در محاصره در غزه بهدنبال چه چیزی بود؟ فقط بهدنبال تصویر پیروزی و نه پیروزی واقعی میگشت؛ امّا در جبههی مقاومت، دستاوردهای پیروزی و تصاویر واقعی از پیروزی وجود داشت. رسانههای مقاومت در تحقق این پیروزی شریک بودند.
نخستین و مهمترین نشانهی تأثیر رسانههای مقاومت، موضعگیری جبههی دشمن در قبال آن است. چرا دشمن پخش شبکههای ماهوارهای [محور مقاومت] را ممنوع کرده است؟ اگر این شبکهها تأثیرگذار نبودند، دشمن آنها را رها میکرد. امروزه صدها و بلکه هزاران شبکهی ماهوارهای در حال فعالیت هستند که نادیده گرفته میشوند و زیر نظر نیستند، امّا برخی شبکههای مشخص در کشورهای متعدد عربی و اسلامی زیر نظر هستند و از پخش آنها جلوگیری میشود. در حال حاضر سایر شبکههای ماهوارهای محور مقاومت با تهدید ممنوعیت پخش مواجه هستند و شبکههای رادیویی و روزنامهها نیز به همین ترتیب. چند روز پیش آمریکا بیش از ۳۳ پایگاه خبری وابسته به رسانههای مقاومت را مسدود کرد. اگر این رسانهها تأثیری ندارند، چرا دشمن خود را به زحمت میاندازد و آنها را مسدود میکند؟ این نشانهی تأثیرگذاری رسانههای مقاومت است و ثابت میکند این رسانهها کارساز هستند و تأثیر مثبتی بر امت دارند و دشمن را در سطوح مختلف آزرده کردهاند.
ما نیاز داریم این رسانهها تقویت شوند و در بین خود رقابت مثبت داشته باشند. ما نیاز داریم این رسانهها از تجربههای یکدیگر در زمینهی رسانهای استفاده کنند آنگونه که در زمینهی نظامی چنین کردهایم. امروز یکی از مهمترین نقاط قوت در مقاومت مسلحانه این است که تبادل تجربهها و تخصصها صورت گرفته است و جبههی نظامی جدا از هم وجود ندارد، بلکه جبههی نظامی مرتبط، دارای همکاری و تکمیلکننده وجود دارد و انشاءالله در مراحل آینده تکامل آنها بیشتر میشود. در عرصهی رسانهای نیز همینگونه است.
لزوم استفادهی حداکثری از شبکههای اجتماعی
آنچه ما امروزه به آن نیاز داریم، استفادهی حداکثری از شبکههای اجتماعی است. من اخیراً برخی آمارها را مطالعه میکردم که در آنها این سؤال مطرح شده بود: چرا ابراز همبستگی جهانی با نبرد سیفالقدس بیشتر از هر نبرد دیگری بود؟ برخی تحقیقات این مسئله را بهوجود شبکههای اجتماعی و اثرگذاری آن مرتبط دانستهاند، چراکه دشمنان ممکن است بتوانند یک شبکهی ماهوارهای را مسدود و یک شبکهی رادیویی را تحریم و ساکت کنند و جلوی انتشار یک روزنامه را بگیرند، ولی انتشار شبکههای اجتماعی در سطح جهانی بهحدی رسیده است که میتواند تحولات را منتقل کند، در حالی که سابقه نداشته است نبرد یا تقابل و مظلومیت و کشتار در فلسطین اشغالی اینگونه منتقل شود. این یک فرصت بسیار بزرگ است که در آن هر انسان و شخصی در این امت میتواند برای انتقال تصاویر، حوادث و موضعگیریها به جهان وارد عمل شود.
امروز ما نهتنها در بحبوحهی نبرد آشکارسازی حق، بیداری ملتها و برانگیختن امیدواریهای صادقانه در میان آنان هستیم، بلکه در عرصهی رسانهای نیز با نبرد مقابله با گمراهکردن افکار عمومی، دروغگویی، تحریف، جعل، فریبکاری و تخریب قرار داریم و این یک نبرد سخت است و برای مقابله با آن نیازمند برنامهریزی هستیم.
تلاش رسانههای مخالف برای مخدوشکردن چهرهی مردان مقاومت
امروز در لبنان و جهان عربی و اسلامی، رسانههای مخالف محور مقاومت نمیتوانند از دشمن دفاع کنند و از حقانیت دشمن سخن بگویند، زیرا باطلبودن دشمن اثبات شده است. اگرچه در طول سال گذشته برخی رسانههای حاشیهی خلیج فارس برای این مسئله تلاش کردند. این رسانهها نمیتوانند امت را قانع سازند که دشمن هیچ طمعی به آیندهی آنان ندارد، امّا در عوض سلاح خود را متوجه مقاومت کردهاند تا آن را بدنامکرده، حقیقتش را تحریف و مواضع آن را جعل کنند. این رسانهها متخاصم هستند، نه رقیب؛ چراکه آنها با اقدامات خود در حال دشمنی و جنگ رسانهای شبانهروزی علیه مقاومت هستند و نیروهای انسانی را به خدمتگرفته و میلیاردها دلار هزینهکرده و خودشان اذعان دارند هدفشان بدنامکردن مقاومت است. در چند وقت اخیر به مرحلهای رسیدهایم که برخی رسانههای خلیج فارس نظریههای دینی ارائه میدهند با این مضمون که فلسطین حق یهودیان است و برای این منظور آیات قرآن را شاهد میآورند. آنها همچنین بر بزرگ جلوهدادن قدرت دشمن و ناتوانی امت تمرکز دارند؛ امّا اقدام خطرناکترشان، تمرکز بر بدنام و مخدوشکردن چهرهی مردان مقاومت است. مثلاً، به ادعای برخی شبکههای اجتماعی و رسانههای دشمن در عراق، مقاومان دستنشانده و دنبالهرو ایران معرفی میشوند.
هنگامی که شما مقاوم و مجاهد باشید و خواهان حاکمیت، استقلال و آزادی عراق باشید و اینکه نفت عراق باید برای ملت عراق باشد، بهدنبالهروی متهم میشوید، امّا اگر بخواهید مزدور سفارت آمریکا و خدمتگذار آن و دستبوس آستانش باشید، شما ملیگرا و میهنپرست لقب میگیرید. به نظر رسانههای دشمن، مقاومان در همهی منطقه از جمله لبنان و فلسطین دنبالهرو و مزدور ایران هستند.
طبیعتاً، باید با این روند مقابله کرد. این یک نبرد سخت است که به برنامهریزی و پیگیری نیاز دارد؛ امّا در وهلهی نخست، به اعتمادبهنفس هم نیاز داریم. نباید در مقابل این تخریبها و بدنامکردنها سست شویم. ما باید به خودمان، برادران و خواهرانمان، مردم و جنبشهای مقاومت اعتماد بالایی داشته باشیم. جنبشهای مقاومت معصوم نیستند و ممکن است مرتکب اشتباه شوند، امّا این جنبشها از اعتبار، صداقت، اخلاص و آمادگی بالا برای فداکاری و وفاداری برخودار هستند. هر چند این مسئله، وجود خطاکاران و حتی گناهکاران را در میان آنها نفی نمیکند. ما در واکنش به خطاها و گناهان موجود، باید برای درمان و حل آن تلاش کنیم. دشمنان بر روی بزرگ جلوهدادن اشتباهات تمرکز میکنند، امّا در اغلب اوقات دشمنان دست به افترا میزنند و دروغپردازیهایی میکنند که هیچ ارتباطی با واقعیت مقاومت و جنبشهای مقاومت ندارد.
واقعگرایانه بودن طرح حمایت منطقهای از قدس
من از شما میخواهم تلاش ویژهی خود را برای کمک به روند تقویت معادلهی منطقهای بهکار بگیرید. منظور ما طرح یک معادلهی منطقهای برای دفاع و حمایت از شهر مقدس قدس است. دشمن در غزه میخواهد مقاومت را در مقابل قدس قرار دهد، امّا ما میخواهیم کل منطقه را در کنار قدس قرار دهیم تا از آن حمایت و دفاع کنند. این سخن فقط برای خوراک تبلیغاتی و خطونشانکشیدن نیست؛ ما در گذشته ثابت کردهایم چنین کاری نکردهایم و اکنون نیز چنین نخواهیم کرد. این یک طرح جدی و واقعگرایانه است و همین اکنون آغاز آن را اعلام میکنیم، اگرچه هنوز واقعیت اجرایی نداشته باشد. هنگامی که صهیونیستها به این باور برسند که تهدید شهر مقدس قدس و تهدید مقدسات اسلامی و مسیحی در شهر مقدس به جنگی منطقهای تبدیل خواهد شد، در رفتار خود بازنگریکرده و برای برداشتن چنین گامی (تهدید قدس) میلیونها بار در محاسبات خود تجدیدنظر خواهند کرد. صرفاً اعلام آغاز معادله میتواند ایجاد بازدارندگی را بر دشمن تحمیل کند، پس حساب کنید اگر هنگامی که برای تثبیت این معادله و ترجمهی واقعی آن تلاش کنیم، چه خواهد شد.