«من از ۲۴ سالگی تابهحال همیشه در مقابل انگلیسیها چه در بینالنهرین و چه در ایران فداکاری کردهام ...» این جمله، بخشی از گفتوگوی آیتالله کاشانی با یکی از خبرنگاران وقت است. مرحوم کاشانی سالها پیش از آنکه در مبارزات ملیشدن صنعت نفت دکتر مصدق را کمک کند، در سرزمین عراق و علیه انگلیس و سیاستهای انگلیسی ید طولایی در مبارزات ضداستعماری داشت. این مبارزات بهحدی پررنگ بود که در زمان جنگ جهانی اول و اشغال عراق، وی در زمره علمایی بود که بعد از به بنبست رسیدن مسیرهای مسالمتآمیز علیه اشغالگران انگلیسی به جهاد پرداخت.
در نهایت هم، پس از اشغال عراق و مستقرشدن حاکم انگلیسی بر این کشور برای دستگیری وی جایزه تعیین کردند. همین هم باعث شد که این مبارز ضدانگلیسی راهی ایران شود. همراهی او در تقویت نهضت ضدانگلیسی و ضداستعماری ملیشدن صنعت نفت هم روشنتر از آن است که نیازی به ادله و برهان داشته باشد. قراردادن این واقعیت مسلم تاریخ معاصر -که هنوز زمان زیادی از آن نگذشته است- در کنار تصویری که این سالها دستگاه رسانهای انگلیس در حال ترسیم از آیتالله کاشانی است، هر فردی را وادار به تأمل میکند.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بهحدی در حافظه تاریخی مردم ایران بدنام است که حتی رسانه انگلیسی هم فعلاً توانایی تغییر این تصویر را ندارد. تنها راه باقی، زدن اَنگ این بدنامی به بعضی چهرههای خوشنامی است که نه فقط دامنشان از ارتباط با بیگانه پاک است، بلکه سراسر عمر و حیاتشان هم مبارزه با استعمار بوده و مرحوم آیتالله کاشانی یکی از همین چهرههاست. تغییر تاریخ و واقعیات تاریخی با خلق یک روایت نادرست و دخیل دانستن یک مبارز مذهبی و ضداستعماری در یک کودتای ضدملی و ضدوطنی که باعث استمرار سلطنت پهلوی شد. تغییر روایت باعث تغییر تصویر واقعیت در افکار عمومی میشود.
هدف این جنگ روایی، ادراکی و شناختی برهمزدن دستگاه تحلیلی افکار عمومی و تصمیمگیری او در جهت معادلات و منافع استعمار و استکبارگران است. تاریخ و مسائل تاریخی هم بهترین دستمایه برای این کار است. هم موضوع، موضوع تخصصی است و شبههزدایی از آن نیاز به اطلاعات و شناخت تخصصی دارد و هم اینکه عمده کنشگران آن واقعیات هماکنون در قید حیات نیستند که بخواهند در مقام دفاع از حقیقت برآیند. لاجرم، دور از ذهن هم نخواهد بود که مجراهای رسانهای دشمن در سالهای اخیر به تولید انواع و اقسام برنامهها و مستندات به قصد نمایش معوج از پیش از انقلاب و تطهیر پهلوی بهطور خاص روی آورد. تصویر دروغ «یک ایران نوین و پیشرفته» در پیش از انقلاب در تلویزیونهای معاند فارسیزبان بهحدی از واقعیات مسلم تاریخی فاصله دارد که حتی مایه مضحکه و تمسخر خود مخاطبانشان را هم فراهم آورده است.
در این جنگ روایی، حتی به چهرههای ضداستعماری تاریخ هم رحم نشده است؛ از شخص امام خمینی (ره) و تحریف شخصیت ایشان تا انگلیسی معرفی کردن نهضت انقلابی و اسلامی مردم ایران و نیز دیگر شخصیتهایی مانند آیتالله کاشانی و دخیل دانستن ایشان در کودتای ۲۸ مرداد و میرزا کوچکخان جنگلی و تحتالحمایه بودن وی از جانب روسها و متهمکردن امیرکبیر به ارتباط و حمایت انگلیس از وی؛ کسانی که عمر و جان و مال و حیاتشان در راه مبارزه با استعمار صرف شده بود، اما حالا بوقهای تبلیغاتی در حال ارائه تصویر جدیدی هستند که مطلوب استکبار و استعمار باشد.
مصادیق تحریف واقعیت و قدمگذاشتن در جنگ روایتها تنها مختص به حوادث سالهای دور نیست. اشاره اخیر رهبر انقلاب درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران بهوسیله دانشجویان مسلمان پیرو خط امام از حوادثی است که هرچند سالهای زیادی از آن نمیگذرد، اما همین موضوع هم دستاویز تحریف و جنگ روایتها قرارگرفته و سعیشده تصویری از آن ارائه شود که مطلوب آمریکاییها و نظام سلطه است؛ تصویری که میتواند دستگاه محاسباتی افکاری عمومی را به شکل مطلوب تغییر دهد. تولید یک فیلم سینمایی در هالیوود و اهدای جایزه بهترین فیلم اسکار ۲۰۱۲ به آن بهوضوح ماهیت روشن و سیاسی آن را آشکار کرد. وضعیت بهحدی واضح و روشن بود که حتی مراسم اعلام جایزه هم توسط میشل اوباما، همسر رئیسجمهور وقت آمریکا و بهصورت پخش زنده تلویزیونی و از داخل کاخ سفید صورت گرفت.
تلاش برای ارائه روایتهای تقلبی از واقعیات در تاریخ اسلام نیز نمونههای فراوانی دارد. رویآوردن دشمن به این ابزار و تلاش برای جاانداختن واقعیات آنگونه که مطلوب اوست، دارای دو معنای تلویحی است؛ نخست آنکه این اقدام و رویآوردن به روایتسازی و روایت معکوس از تاریخ بعد از تلاشهای ناکام جنگ نظامی و اقتصادی علیه جمهوری اسلامی صورت میگیرد. بهعبارت بهتر، نفس رویآوردن دشمن به این عرصه نشاندهنده آن است که دشمن حداقل از فشار نظامی و اقتصادی علیه جمهوری ناامیدشده و لاجرم به یک جنگ شناختی و ادراکی روی آورده است.
اما سمت دیگر این واقعیت، احساس خطر و زنگ هشدار است. تغییر نگرشهای شناختی و ادراکی یک جامعه و روایتسازیهای دروغ از واقعیت، دستگاه محاسباتی جامعه را تغییرداده و در درازمدت آنها را به سمتوسوهایی خواهد کشاند که مطلوب همان کسانی است که روزگاری برای مهار انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی را به ایرانیان تحمیل کردند و بعد هم به فشارهای اقتصادی روی آوردند. تأسفبار آنکه بعضی چهرههای داخلی هم در این میان کمکحال این جنگ روایی و شناختی شدهاند و آب به آسیاب دشمن میریزند.
در چنین موقعیتی است که روایت صحیح و درست از تاریخ و انقلاب و مبارزات ضداستعماری ملت ایران اهمیتی دوچندان مییابد و هشدار اخیر رهبر انقلاب هم معنادارتر میشود: «این همان حرفی است که بنده همیشه میگویم؛ شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر انقلاب را روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛ شما اگر حادثه دفاع مقدس را روایت نکنید، دشمن روایت میکند، هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید [آن هم]۱۸۰ درجه خلاف واقع؛ جای ظالم و مظلوم را عوض میکند. شما اگر حادثه تسخیر لانه جاسوسی را روایت نکنید -که متأسفانه نکردیم- دشمن روایت میکند و کرده؛ دشمن روایتکرده، با روایتهای دروغ. این کاری است که ما باید انجام بدهیم؛ وظیفه جوانهای ماست.» ۱۴۰۰/۹/۲۱