تهاجم وحشیانهی رژیم صهیونیستی به شهرها و روستاهای فلسطین در نوار غزّه و شهادت دهها هزار نفر از مردم بیگناه این منطقه و تخریب جدّی زیرساختهای شهری و منازل مسکونی و از بین رفتن معیشت مردم غزّه در یک سال اخیر و همچنین تخریب منازل و ساختمانهای مردم در جنوب لبنان و شهادت جمع زیادی از مردم بیگناه و خسارتهای گسترده به آنها، در لبّیک به ندای رهبر معظّم انقلاب اسلامی مبنی بر کمک و حمایت از مردم مظلوم فلسطین و لبنان، اواسط مهرماه، چهارمین مرحلهی پویش مردمی «ایران همدل» به منظور جمعآوری مشارکتهای نقدی هموطنان عزیز برای کمک به مردم مظلوم فلسطین و لبنان آغازبهکار کرد.
پویشی که به سرعت در گوشه گوشه کشور جای خود را باز کرد و صحنه هایی ماندگار و درخشان از نوع دوستی مردم ایران را به نمایش گذاشت. ریشه ها و مبانی این حرکت چیست؟ نسبت آن با انقلاب اسلامی و تجربه دفاع مقدس چیست؟
رسانه KHAMENEI.IR ذیل پرونده «تحلیل و بررسی جامعهشناسانه حضور میلیونی مردم در پویش ایران همدل» در گفتوگو با دکتر فائزه عظیمزاده اردبیلی استاد دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) به این مباحث پرداخته است.
حرکتهایی مثل ایران همدل و نقش ویژه بانوان در شکل دهی به آن چگونه باید در عرصههای دیگر نیز تعمیم و گسترش پیدا کند؟
این پرسش که چگونه میتوان طرحی مشابه آنچه زنان ایرانی در حرکت شگفتانگیز و تاریخی خود رقم زدند را در سایر برنامههای اجتماعی پیاده کرد، از اهمیت بالایی برخوردار است. این طرح، که بهعنوان طرح «مواسات مادرانه» شناخته شد، نمادی از مشارکت مدنی در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود. طرحی که پاسخی کوبنده به تمام کسانی بود که مدعی بودند زنان ایرانی از حق حرکت و حضور اجتماعی محروماند. طرح همدلی و مواسات مادران ثابت کرد که زن ایرانی در صحنه حضور دارد، توانمند است و توانمندسازی میکند. این طرح تنها محدود به بخششهای مالی و اجتماعی نبود، بلکه شامل دورهمیها و گردهماییهای مدنی و جمعی زنان و دختران جوان ایرانی بود. این تجمعات نشان داد که زنان ایرانی در کنار زنان مظلوم غزه و لبنان، و دیگر شهیدان بیگناه تاریخ ایستادهاند. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، زنان ایرانی در طرف درست تاریخ قرار دارند.
زن ایرانی از دارایی خود، هرچند کوچک، برای حمایت از مظلومان میگذرد؛ خواه این دارایی یک انگشتر ساده باشد، یا یادگاری ارزشمند از ۴۰ سال زندگی مشترک با همسرش، یا حتی یادگاری از مادر مرحومش. او این داراییها را برای حمایت از زنان مظلوم غزه، لبنان و فلسطین در برابر جنایات رژیم صهیونیستی میبخشد. این اقدام پیامی است به رژیم صهیونیستی و ظالمان تاریخ که زن ایرانی آگاه است، در صحنه حضور دارد و با تمام وجود از مظلومان دفاع میکند. دفاع برای زن ایرانی وظیفهای است که با مال، جان، عاطفه و محبت خود به بهترین شکل انجام میدهد. او با هدایت همسر و فرزندان خود به مسیر دفاع از مظلومان، نقش خود را در حمایت از انسانیت ایفا میکند.
زنان و کودکان امروز، اصلیترین قربانیان مخاصمات بینالمللی و شهدای تاریخ بشریت محسوب میشوند، و این در حالی است که این اقدامات با تمامی اصول حقوق بشردوستانه جهانی در تضاد است. این نقض آشکار حقوق بشر، ارزش و هویت انسانی زنان و کودکان را زیر سؤال برده است.
زن ایرانی با حضور در صحنه، پیام روشنی به جهانیان داد: من برای دفاع از انسانیت به میدان آمدهام. حتی دورهمیهای خانوادگی امروز به حمایت از زنان مظلوم فلسطین، لبنان اختصاص یافته است. برای زن ایرانی، مهم نیست که مظلوم یک بانو از ایران، سوریه، غزه یا فلسطین باشد؛ مهم این است که او یک انسان است. به فرمایش امیرمؤمنان در نهج البلاغه: «آنها که هم دین و هم کیش تو نیستند، در انسانیت با تو شریکاند؛ پس رعایت حالشان را بکن به خاطر انسانیت. همچنین آنها که در دین و آئین با تو شریکاند، حق برادری و مواسات بر تو دارند
.»
ما برای برپایی یک موج دفاع از ستمدیدگان غزه و لبنان وارد صحنه شدهایم تا بگوییم مسئله تنها کمک مالی و اهدا نیست، بلکه حضور انسانی است. ما آمدهایم تا از مال و جان خود دفاع کنیم. قرآن کریم به ما آموخته است که کسانی که از مال خود میگذرند، از جانشان نیز میگذرند. مجاهدانی که جهاد مالی کردهاند، قطعاً آماده جهاد انسانی نیز هستند تا با دشمن مشترک بشریت، یعنی ظلم، مبارزه کنند.
روایت درست و متقن از اتفاقاتی همچون ایران همدل باید واجد چه مؤلفهها و خصوصیاتی باشد که در حافظهی جمعی مردم و تاریخ ماندگار شود؟ خصوصاً با عنایت به اینکه بخش مهمی از شکل دهندگان به این رویداد بانوان جامعه بودند؟
با توجه به اینکه بیشتر شرکتکنندگان در این عرصه زنان هستند، اهمیت این موضوع دوچندان میشود. امروز در عرصه بینالملل، بحث «حقوق بینالملل بشردوستانه» مطرح است. این خطاب به هیئتهای حقیقتیاب و گزارشگران حقوق بشری است که همواره ادعا میکنند زنان در ایران هویت ندارند، زنان در ایران فاقد هویت اجتماعی هستند، و زنان در ایران اجازه حضور در حرکتهای مدنی جامع را ندارند.
امروز خطاب به آنان میگوییم: تمام کشورهایی که در کنوانسیونهای بینالمللی قرارداد امضا میکنند، بیایند و ببینند که زن ایرانی چگونه در صحنه حاضر شده و بهعنوان یک ستون محکم در عرصه حقوق بینالملل بشردوستانه عمل میکند. این حرکت، یک مانور صوری یا نمایشی نبود، بلکه احترام به کرامت انسانی، حمایت از انسانهای بیگناه، و نفی هرگونه خشونت بود. حضور زنان و دختران ایرانی در این عرصه، برای حمایت از کرامت زنان غزه، حق حیات زنان و کودکان بیگناه، و گسترش اصول جهانی بشردوستانه بود.
زنان و دختران ایرانی در این پویش همدلی آمدند تا اعلام کنند که ما در مقام عمل به مبانی و معیارهای حقوق بشر متعهدیم. زن ایرانی کرامت دارد، حق حیات دارد، و موجودی مستقل است. او از دارایی، اموال، و مالکیت خود میگذرد و امروز موتور پیشران حمایت از زنان و کودکان در مخاصمات بینالمللی شده است. این زنان از بیگناهانی دفاع میکنند که قربانی خشونت و کشتار شدهاند، و متأسفانه هیچ مرجع حقوق بشری در جهان با این فجایع مقابله نمیکند.
زنان ایرانی در این حرکت، با ایمان و مسئولیتپذیری، به نیروهای مسلح و امنیتی حاضر در غزه و لبنان پیام دادند که ما مسلح به ایمان و ارزشهای انسانی هستیم. انقلاب اسلامی به ما آموزش داده است که مسئولیتپذیر باشیم، انساندوستی کنیم، کرامت انسانی را حفظ کنیم، به مسائل اخلاقی توجه کنیم، و با هرگونه خشونت مقابله کنیم. این مفاهیم در گوشت، پوست و استخوان زن ایرانی ریشه دوانده و او برای دفاع از زنان بیگناه در هر نقطه از جهان ایستادگی میکند.
مؤلفههای اصلی این حرکت شامل: ایثار، اخلاص؛ حضور همهجانبه، مشارکت مدنی، کنشگری اجتماعی، مسئولیتپذیری، انساندوستی، روحیه عاطفه و خدمت به مردم و تکریم معیارهای انسان کامل است. زن ایرانی در این حرکت، نماد انسان کامل است؛ انسانی که به دنبال زراندوزی یا تفاخر نیست، بلکه علم، معرفت و دارایی خود را با دیگران تقسیم میکند تا جامعهای آرام و انسانی ساخته شود. این حرکت، نماد حکمرانی دینمدار و اخلاقمدار است. امروز زنان، دختران، و حتی کودکان ایرانی در این پویش، پیشگام و پیشران یک حرکت بزرگ شدهاند. این حرکت، بزرگترین رزمایش زنان در دنیا برای دفاع از مخاصمات بینالمللی است که زنان و کودکان را هدف قرار داده است.
جهان غرب در سال ۱۴۰۱ شعار انحرافی «زن، زندگی، آزادی» را در ایران طرح کرد. مفهوم این شعار به معنای رها کردن زن از تمامی قیود مسئولیتها، نقشها و تکالیف مهم او و سوق دادن او به سوی لیبرالیسم اخلاقی و لیبرالیسم جنسی است. این شعار زن را از زیست عفیفانه جدا کرده و او را به سوی آزادی بیمرز و بیاعتقاد سوق میدهد. در مقابل، زن ایرانی نشان داده که پایبند به ارزشهای اخلاقی است. او به ظرفیت مادری و ایفای نقش درست در خانواده پایبند است. زن ایرانی بر این باور است که باید فرزند تربیت کند، همسر خود را همراهی کند و ستون خیمه خانه باشد. این آموزهای است که شریعت اسلامی به ما آموخته است. همانطور که فاطمه زهرا
(سلاماللهعلیها) در جایگاه ستون خیمه خانواده، در تمامی ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نقش هدایتگر داشته است.
ما به زن تنها به عنوان یک فرد مستقل اهمیت نمیدهیم که او را از کانون خانواده خارج کنیم. زن دارای اهمیت، فضیلت و حقوق مستقل است، اما این حقوق و فضیلتها در کجا به بالندگی میرسند؟ درون یک خانواده سالم، ایمن و موفق. زمانی که کانون خانواده بانشاط باشد، زن و مرد هر دو به حقوق، نقشها و وظایف خود واقف میشوند و به آن عمل میکنند. همچنین، فرزندانی سالم و موفق تربیت میکنند. برای اینکه زنان ما به حقوق حقیقی خود شامل حق آموزش، حق حیات، حق بالندگی، حق مشارکت مدنی و اجتماعی و برخورداری از امکانات دست پیدا کنند، باید کانون خانوادهای سالم، ایمن، عفیف و مبتنی بر مرزهای اخلاقی و اجتماعی داشته باشیم. خانوادهای که قانونپذیر و جامعهپذیر باشد.
در چنین خانوادهای، دختر یاد میگیرد که یک زن موفق، یک مادر موفق و یک همسر موفق باشد. پسر نیز یاد میگیرد که یک مرد زورگو و متکبر نباشد، بلکه وظیفهشناس، عطوف و خدمتگزار خانواده باشد و بتواند خانواده خود را به درستی اداره کند. در این خانه مادر: درس میخواند، درس میدهد، تربیت میکند و کنشگری اجتماعی دارد. او ستون عاطفه، محبت و ارائهدهنده نظرات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. پدر: سرپرست خانه است، اما وظیفه او تنها تأمین اقتصادی نیست. او قطب هدایت و تکیهگاه تمامی اعضای خانواده است. پدر نگهبان عفت، غیرت، تقوا و اخلاق خانواده است.
قرآن کریم در آیه «الرِّجالُ قَوّامونَ عَلَی النِّساءِ» به ما میآموزد که مرد باید حریم خانواده را حفظ کند. او مسئول تأمین نیازهای خانواده از جمله نیازهای عاطفی، اقتصادی و فرهنگی است، در حالی که مادر مدیر سیاستگذاری و برنامهریزی خانواده است. زمانی که زن و مرد با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند، خانهای ایمن و آرام شکل میگیرد. همانطور که قرآن کریم میفرماید: «وَمِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً» میفرماید که زن و مرد وسیله سکینه قلب یکدیگر هستند. مودت و رحمتی که خداوند بین آنان قرار داده، به معنای عشقی پایدار و عمیق است که زن و مرد را از جدا شدن بازمیدارد، آبروی یکدیگر را حفظ میکنند و حرمت و زینت یکدیگر میشوند.
در چنین خانوادههایی است که شهدای بزرگی چون شهید سلیمانی، شهید طهرانیمقدم و شهید نیلفروشان پرورش یافتهاند. این خانوادههای پرمهر و مبتنی بر مرزهای اعتقادی و اخلاقی توانستهاند فرزندانی را تربیت کنند که خود را وقف جامعه انسانی کردهاند. درود خدا بر والدین سید حسن نصرالله، والدین شهید سلیمانی و سایر شهدای امنیت، علم و سلامت. این مادران و پدران چگونه فرزندانی تربیت کردند که با این شجاعت و اخلاص، خود را وقف جامعه علمی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی کردند؟
پیام دین، رهبر و آموزههای انقلاب، همگی بر امید، همدلی و همبستگی اجتماعی تأکید دارند. کسانی که جامعه را ناامید میکنند، خیانتکارانی به جامعه هستند. من، زن ایرانی، به این جامعه پایدار امیدوارم. در همین جامعه تأثیر گذاشتهام، در همین جامعه خدمت کردهام و به آینده ایران امیدوارم. هرگز در برابر ابرقدرتهای استکباری سر تعظیم فرود نمیآوریم و از کیان دین، علم، مرز و اخلاق خود حمایت خواهیم کرد. با طلا، با لباس، با پول، با علم، با فرهنگ و با دفاع، در کنار همسران و فرزندان خود میایستیم تا زمینه ظهور حضرت مهدی فاطمه
(سلاماللهعلیها) را فراهم کنیم.
زنان جامعه ایرانی در دوران جنگ تحمیلی چه در پشت جبهه ها و چه در همراهی همسران شان در دوره جنگ تحمیلی و چه بسترهای دیگر خوش درخشیدند و جزو مولفه های اساسی بودند. جامعه شناسی این طبقه ی تاثیرگذار از جامعه ایران در آن دوره ی هشت ساله چیست؟
نقش زنان در جامعهشناسی سیاسی جبهههای دفاع مقدس و سایر زمینهها همواره محل سؤال بوده است: آیا این نقش اثربخش، مفید و تأثیرگذار بوده یا خیر؟ پاسخ به این سؤال مستلزم بررسی تاریخ اسلام و سیره اهل بیت
علیهمالسلام است. اگر به سیره پیامبر عظیمالشأن
صلواتاللهعلیه و قرآن کریم رجوع کنیم، مشاهده میکنیم که هیچ منع شرعی برای فعالیت اجتماعی مشروع زنان وجود ندارد. پیامبر اکرم
صلواتاللهعلیه در صدر اسلام از زنان مطالبه کردند که در کنار مردان در نهضت بزرگ سیاسی-اجتماعی، که به هجرت معروف است، شرکت کنند. به خاطر داریم که در بیعت عقبه اول و بیعت عقبه ثانی، پیامبر نه تنها با مردان، بلکه با زنان نیز بیعت کردند. جالب توجه است که در بیعت اول که به «بیعت الحرب» معروف است، زنان حضور داشتند، و در بیعت عقبه دوم، که نامش «بیعت النساء» است، تعداد بیشتری از زنان شرکت کردند.
این مشارکت نشاندهنده اهمیت حضور سیاسی و اجتماعی زنان در نگاه پیامبر است. ایشان مشارکت زنان را یک پایگاه مهم برای تأثیرگذاری و تصمیمسازی میدانستند. حضرت فاطمه زهرا
(سلاماللهعلیها) اساسیترین نقش را در دفاع از حریم ولایت ایفا کردند. در صدر اسلام نیز تعداد زیادی از زنان به عنوان نیروهای امنیتی، سیاسی و اجتماعی در کنار امیرالمومنین
(علیهالسلام) قرار گرفتند و به ایشان کمک فکری و مشاوره میدادند. این امر نشان میدهد که امیرالمومنین
(علیهالسلام) نیز در مدل حکمرانی خود، زنان را در عرصه مشارکت مدنی به میدان آوردند و از تواناییهای آنان بهره بردند.
نکته مهم اینجاست که مشارکت سیاسی زنان نباید صرفاً یک آرزو یا خواست اجتماعی باشد، بلکه باید به عنوان یک مسئولیت مدنی و وظیفه اجتماعی در نظر گرفته شود. هدف، تنها کشاندن زنان به وسط جامعه یا بیرون آوردن آنان از خانه نیست. نباید رسالت مادری و همسری با ورود به جامعه نادیده گرفته شود. اسلام، قرآن کریم و سیره معصومین
علیهمالسلام الگویی مناسب برای حرکت اجتماعی و مدنی زنان ارائه میدهند. زنان زمانی میتوانند در جامعه موفق باشند که جایگاه، نقش و وظیفه اصلی خود را به درستی ایفا کنند.
قرار نیست زنان جای مردان را بگیرند یا مسئولیتهای مردان را بر عهده بگیرند. همچنین مردان نباید مسئولیتهای خود را به شانه زنان بسپارند. در حکمرانی دینی، که مبتنی بر سیره معصومین است، زنان باید مشارکت مدنی داشته باشند. آنان باید در اجتماع حضور یابند و از علم، تخصص، نقش عاطفی، فرهنگی و انسانسازی خود استفاده کنند، اما جایگاه اصلی خود را بشناسند و در همان جایگاه عمل کنند. نقش زنان در رشد، پرورش، آموزش، تربیت و نگاهداری جامعه بسیار حائز اهمیت و تأثیرگذار است. زنان در عرصههای فرهنگی و اجتماعی نقشی بیبدیل ایفا میکنند. این موضوع در بیانات مقام معظم رهبری، برگرفته از روایات اسلامی، مورد تأکید قرار گرفته است. مشارکت سیاسی و مدنی زنان لازمه پیشرفت اجتماعی و تحقق یک جامعه پایدار مدنی است.
قرار نیست، مانند آنچه در جریانات غربی مشاهده میشود، زنان به «مردان بدلی» تبدیل شوند. بلکه زنان باید نقشهای تأثیرگذار خود را در جامعه ایفا کنند، همانگونه که در هشت سال دفاع مقدس جایگاه خود را به خوبی ایفا کردند. جایگاه ویژه زنان در یک استراتژی مطلوب، توسعه همهجانبه و پایدار را به دنبال دارد. همانطور که مردان حق رأی و حق انتخاب شدن دارند، زنان نیز از این حقوق برخوردارند. در حکمرانی دینی، خشونت علیه زنان معنا ندارد. زنان انسانهایی هستند که حق حیات اجتماعی و انسانی، رشد و بالندگی در عرصههای مختلف را دارند. تفاوت حکمرانی دینی با حکمرانی غربی در نگاه به زنان آشکار است.
در گفتمان غربی، زنان به مثابه کالا و مولد سرمایه دیده میشوند. آنان وسیلهای برای لذت مردان و ابزاری برای دستیابی به منافع اقتصادی و سیاسی هستند. زنان در این نگاه، وسیلهای برای تولید سرمایه و مطامع اجتماعی محسوب میشوند. اما در گفتمان دینی و انقلاب اسلامی، زنان سیاستگذاران سرمایه انسانی، ستونهای خیمه پیشرفت جامعه و زیرساخت مبانی فکری آن هستند. تأثیرگذاری فرهنگی و اجتماعی زنان بر باورها، اعتقادات، بینش و نگرش خانواده و جامعه به حدی است که میتواند انسانهایی مسئولیتپذیر و وظیفهشناس تربیت کند.
در طول هشت سال دفاع مقدس، زنان از اقوام مختلف ترک، کرد، لر، عرب و فارس، برای دفاع از کتاب، سنت و سیره اهلبیت
(علیهمالسلام)، وارد میدان شدند و نقش خود را در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی به خوبی ایفا کردند. امروز، تعداد زیادی از زنان ایرانی در زمره دانشمندان، پژوهشگران، مدیران عامل شرکتهای دانشبنیان، مهندسین، متفکرین و برگزیدگان المپیادهای علمی، ورزشی و هنری قرار گرفتهاند. این پیشرفتها نشاندهنده تحقق الگوی سوم زن مسلمان است؛ الگویی که زن در آن هم مادری و همسری میکند و هم در عرصه مشارکت مدنی و اجتماعی، مانند پویش «ایران همدل»، نقشآفرینی میکند.
نکته بسیار مهم در این بحث، مؤلفههای فرهنگی و ابعاد حضور زنان برای دستیابی به یک فرهنگ مطلوب یا مهندسی فرهنگی است.
آیا پویش «ایران همدل» و حضور زنان در عرصههای مختلف میتواند الگوهای جامعهشناختی جدیدی را رقم بزند و طرحی نو ارائه کند؟
بدیهی است که اگر رویکردی مهندسی فرهنگی به حضور زنان داشته باشیم، میتوانیم این حضور را در سطوح مختلف اجتماعی طراحی کنیم
.
مهندسی فرهنگی حضور زنان در جامعه شامل سه سطح اصلی است
:
۱. سطح فرهنگ هدف:
در این سطح، هدفگذاری اولیه مشخص میشود. زنان باید با اهداف مشخصی در کنشگریهای اجتماعی و مدنی حضور داشته باشند. این اهداف شامل تأثیرگذاری، ترویج نقش مادری و همسری، ایجاد محبت، همدلی و همبستگی است. این هدفگذاری، اساس حضور زنان در اجتماع است
.
۲. سطح فرهنگ موجود:
در این سطح، لازم است فرهنگ موجود در جامعه تحلیل و تحولات لازم در آن ایجاد شود. نقش مادر نباید صرفاً به عنوان نقشی مصرفگرا باشد. بلکه باید نقش او هویتی، تولید فکر و رفتار مناسب، و زیستی عفیفانه باشد
.
۳. سطح فرهنگ آرمانی:
این سطح بر سوق دادن زنان به نقشهای اصلی و اساسیشان تأکید دارد. هدف این است که زنان بتوانند در تحقق آرمانهای ایران همدل، ایران پویا، ایران سالم، ایران انقلابی، ایران جوان و ایران آرمانی نقشآفرینی کنند. زنان باید به گونهای عمل کنند که ایران به عنوان الگو و امالقرای جهان اسلام مطرح شود.
برای رسیدن به این اهداف، زنان باید علاوه بر افزایش تحصیلات، به ارزشها، نگرشها، و قبول نقشها و وظایف اصلی خود توجه کنند. همانگونه که مقام معظم رهبری تأکید دارند، نقش زن و مادر بیبدیل است و هیچکس نمیتواند جایگزین آن شود. بنابراین، زنان باید این نقش را با در نظر گرفتن وظایف مادری و همسری مدیریت کنند و در عین حال، به سیاستگذاری و برنامهریزی در نهاد خانواده بپردازند.
زنان باید بتوانند: فرهنگسازی کنند، هدفگذاری و سیاستگذاری نمایند، وفاق و همدلی را ایجاد کنند.
زنان امروز با یک مهندسی فرهنگی صحیح میتوانند برنامهریزی کرده و آیندهپژوهی نمایند تا الگویی مناسب برای زن آینده جهان و ایران اسلامی ارائه دهند. آنان باید با ایفای نقش در سه سطح هدف، موجود و آرمانی، حضور خود را در خانه و جامعه رقم بزنند و زنانی را که دچار بحران هویت شدهاند، ساماندهی کنند. این نقشآفرینی، زمینهساز تحقق آرمانهای ایران اسلامی خواهد بود.
خانم میشل آندره، مسئول دبیرخانه زنان و دبیر اسبق دولت در امور حقوق بشر زنان در فرانسه، جملهای قابل تأمل دارد. او میگوید: رفتار مردان فرانسوی در خانواده با حیوانات خانگی به مراتب بهتر است تا با زنان خود. مردان فرانسوی به حیوانات خانگی خود محبت بیشتری میکنند تا به همسران و دخترانشان. بر اساس آمار، ۹۲ درصد خشونتهای خانگی در فرانسه شامل ضرب و شتمهایی است که مردان علیه زنان خود مرتکب میشوند. همچنین، حدود ۶۰ درصد شکایتهایی که به پلیس در شب گزارش میشود، به همین خشونتهای خانگی مربوط است.
دولت فرانسه در سال ۲۰۲۰، که همزمان با دوران کرونا بود، اعلام کرد که ۱۰۲ زن بر اثر خشونت خانگی و کتککاری توسط همسران خود جان باختند. این قربانیان عمدتاً بین ۱۸ تا ۴۰ سال داشتند. در همین گزارش آمده که ۸۲ درصد قربانیان خشونت خانگی در فرانسه، زنانی هستند که به دست شوهران خود کشته شدهاند. این آمارها نشان میدهد که در کشورهای غربی، از جمله فرانسه که ظاهراً نماد حقوق بشر و آزادی است، زنان از سلامت و امنیت جانی برخوردار نیستند و محبت و توجه کافی دریافت نمیکنند.
اما در ایران، با گذشت بیش از چهل سال از انقلاب اسلامی، تحولات قابل توجهی در وضعیت زنان مشاهده میشود. زنان ایرانی در حوزههایی مانند آموزش، سلامت، تحولات اجتماعی، مشارکتهای مدنی، حضور اجتماعی و پارلمانی، و مناصب اداری و سیاسی به شکل گستردهای نقشآفرینی کردهاند و مسئولیتهای مختلفی را بر عهده گرفتهاند. زنان ایرانی برخلاف جریانهای فمینیستی غرب، قائل به تسلط زنانه نیستند. نهاد خانواده در فرهنگ اسلامی-ایرانی یک کانون حقمحور است. در این چارچوب، مرد و زن هرکدام نقش و مسئولیت خود را ایفا میکنند. مرد به عنوان مسئولیتپذیر اجتماعی و اقتصادی عمل میکند، و زن نقشهای فرهنگی و سیاستگذاری در خانواده را بر عهده دارد. هیچیک از این دو جای دیگری را پر نمیکند، بلکه مکمل یکدیگر هستند و در کنار هم یک خانواده سالم، صالح، فعال، اثرگذار و عفیف را میسازند.
در این حرکت همدلی بانوان غیور ایران اسلامی، که در حمایت از جبهه مقاومت و مردم مظلوم لبنان انجام شد، پیامی بسیار زیبا و تأثیرگذار دیده میشد. یک پیرزن، روی جعبه خرمای اهدایی خود با دستان خودش نوشته بود: «اسرائیل از صحنه روزگار محو خواهد شد.» یا دوقلوهای دهسالهای که النگوهای یادگاری خود را هدیه کردند و نوشتند: «ای اسرائیل، حریف تو منم.» این نشان میدهد که بانوان و دختران سرزمین ما، روایتی متفاوت را در شبکههای مجازی و حرکتهای اجتماعی بینالمللی رقم زدند. آنها خواستند بگویند که ایران همیشه در کنار مظلوم ایستاده و با ظالم مبارزه خواهد کرد.
این حرکت نماد حکمرانی دینی است که مبتنی بر زمینهسازی ظهور است. این یعنی حمایت همهجانبه از اصل ولایت فقیه. اصل ولایت فقیه دیکتاتوری نیست؛ بلکه هدایت و همراهی با مردم است. اصل ولایت فقیه یعنی زیستن در کنار مردم، برای مردم و همراه مردم. ولی فقیه در میان مردم معنا پیدا میکند و مردم پشتیبان او هستند. این اصل تمام برنامههای خود را با نظارت همگانی، جهاد مردمی و خرد جمعی پیش میبرد. این همان الگوی حکمرانی دینی صحیح و متفاوت از الگوهای حکمرانی جهانی است.
امروز، ایران همدل بانوان را به عرصه آورد. چرا بانوان آمدند؟ برای اینکه به همه آنهایی که میگویند مردم ایران ولی فقیه نمیخواهند، بگویم که ولی فقیه تنها نیست. ولی فقیه یک بار سخن فرمود: «امروز واجب شرعی است که هرکس در حد توان خود، مردم مظلوم غزه و لبنان را تنها نگذارد.» و بانوان و دختران سرزمین ما لبیک گفتند. با هر نوع پوششی، با هر دینی و با هر تفکری، آنها برای اجابت کلام امام و رهبرشان به میدان آمدند. به راستی، اگر اکنون حسین بن علی
(علیهالسلام) در عرصه جهاد بود، همین زنان و دختران لبیک میگفتند. آنها مجاهدان عرصه دفاع از بشریت و انسانیتاند. زنان پویش همدل و همراه، مدافعان کیان انسانیت، غیرت، عفت و مظلومیتند.
امروز، موتور پیشران جامعه بشریت زنان و دخترانی هستند که میگویند: «ما با تمام وجود و با هرچه داریم، ولو اندک، به میدان آمدهایم. ما در کنار همسران، برادران و پدران خود، محکم و استوار ایستادهایم. ما آمادهایم برای تشویق و ترغیب آنان در دفاع از مظلوم و حمله به ظالم. ما ایستادهایم و هرگز کوتاه نمیآییم. اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود
.»
این سؤال توسط برخی مطرح میشود که آیا زنان در کارهای اینچنینی باید نقش مردان را هم ایفا کنند؟
امروزه در جهان، بحثهای مربوط به حقوق بشر با تأکید بر تأثیرگذاری زنان و مؤلفههایی نظیر توانمندسازی، مسئولیتها و وظایف زنان مطرح است. اما سؤال مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که آیا زنان باید نقش مردان را ایفا کنند و پستهای آنها را اشغال کنند تا بتوان گفت به حقوق خود دست یافتهاند، یا اینکه باید نقش خود را در جایگاههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و عاطفی ایفا کنند تا به بالندگی برسند؟ بر اساس آمار، در ایران حدود ۶۰ درصد از دانشجویان دانشگاهها را دختران جوان تشکیل میدهند. این در حالی است که در کشور همسایه ما، ترکیه، درصد کمتری از دختران دارای تحصیلات عالیه دانشگاهی هستند. اگر آمار سالیانه ورود دختران به دانشگاههای ایران را مقایسه کنیم، بهوضوح میبینیم که رشد فزاینده زنان و دختران ایرانی در عرصههای علم، پژوهش و فرهنگ قابل توجه و ستودنی است.
زنان ایرانی پس از انقلاب اسلامی در تمامی عرصهها پیشرفت چشمگیری داشتهاند؛ از ورزش، المپیادهای علمی، طراحی لباس، معماری داخلی، مدیریت تورهای گردشگری، یادگیری زبانهای خارجی، خلبانی، تا علوم پزشکی و مهندسی. دستاوردهای زنان ایرانی در این زمینهها نه تنها در مقایسه با کشورهای همسایه مانند ترکیه، تاجیکستان، افغانستان، عراق و عربستان، بلکه در سطح منطقهای نیز به مراتب بالاتر است. این پیشرفتها نشان میدهد که زنان ایرانی، بدون هیچگونه ممنوعیتی، توانستهاند در عرصههای مختلف رشد کنند و به جایگاهی شایسته دست یابند.
زنان ایرانی امروز نشان دادهاند که در عرصههای مختلف انقلاب، بستر رشد و تعالی برای آنها مهیا شده است. این حضور و پیشرفت فقط محدو د به عرصه دانشگاهی نیست؛ بلکه شامل مشارکتهای مدنی، کنشگریهای اجتماعی، همراهی در تصمیمگیریهای بینالمللی و تأثیرگذاری در جامعهشناسی خانواده و زیست عفیفانه نیز میشود. زن ایرانی با ویژگیهای منحصربهفرد خود، نه به عنوان زن الگوی غربی و نه زن شرقی سنتی، بلکه به عنوان «زن الگوی سوم» نقشآفرینی میکند. او مادری میکند، همسری میکند، به دانشگاه میرود، درس میخواند، فعال فرهنگی است و در جبهههای مختلف فرهنگی حضور دارد. این زن از هیچ عرصهای جا نمیماند.
زن ایرانی به دین، نماز، حجاب، عفاف و توسلات خود متمسک است، فرزند تربیت میکند، همسر خود را همراهی میکند، با سختیها مبارزه میکند و از لقمههای سفره خود برای مردم بیبضاعت میبخشد. او در جشن عاطفهها، در پویش «ایران همدل» و دیگر حرکتهای اجتماعی، محبت و دارایی خود را به اشتراک میگذارد. این زن، نقش اصلی خود را شناخته است. او خودباور است، میداند که مهره اصلی و ستون خیمه سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی جامعه محسوب میشود.