قیام حَرّه؛ قیامی نابهنگام نکتهی اصلیای که در قضیّهی قم وجود دارد که من آن نکته را هم بارها عرض کردهام و تکرار میکنم، این است که مردم قم در آن مقطع، بهنگام عمل کردند. همیشه کار وقتیکه در وقت خود انجام گرفت، تأثیر میکند یا تأثیر آن افزایش پیدا میکند. همان کار را اگر گذاشتیم بیات شد، مدّتی گذشت و بعداً انجام گرفت، گاهی اثر نمیکند یا اثر کمی میکند. هنر قمیها این بود که نکته را فوراً گرفتند، دشمنی را فوراً شناختند و در همان وقت اوّل به آن پاسخ دادند، وَالّا اگر بعد از آنکه آن رفتار خباثتآمیزِ توطئهآمیزِ دشمن نسبت به امام بزرگوار انجام گرفت، این دست آن دست میکردند، [میگفتند] حالا میکنیم، فردا میکنیم، یک ماه دیگر میکنیم، این حوادث بعدی اصلاً به وجود نمیآمد. فریضه وقت دارد، در وقت خود باید فریضه را انجام داد؛ بهترین وقت انجام فریضه هم اوّل وقت -وقت فضیلت- است. خب، بعضی اصلاً فریضه را انجام نمیدهند، [میگویند] بیخیال؛ بعضی انجام میدهند امّا با تأخیر؛ بعضی میگذارند وقت که گذشت انجام میدهند، مثل توّابین؛ توّابین آنوقتی که باید میآمدند -که عاشورا بود- نیامدند، وقتی آمدند که کار از کار گذشته بود. یا قیام مردم مدینه با رهبری عبدالله بن حنظله. آمدند در مقابل یزید ایستادند، قیام کردند، حاکم مدینه را بیرون کردند، امّا دیر؛ آنوقتی که شنیدند که حسینبنعلی (علیهماالسّلام) از مدینه خارج شد، آنوقت باید به این فکر میافتادند، نیفتادند؛ دیر به فکر افتادند، یک سال بعد [به فکر افتادند]؛ نتیجه هم همانی شد که تاریخ ثبت کرده است؛ قتلعام شدند، تارومار شدند، نابود شدند، هیچ کاری هم نتوانستند بکنند. کار را در وقت باید انجام داد. خب، اگر بخواهیم کار را در وقت انجام بدهیم، بایستی فریضه را بشناسیم، بدانیم چه کاری باید انجام داد تا آن را در وقت خود انجام بدهیم.1395/10/19
حادثه نوزده دی؛ مبدا تاریخ تحولات جدید دنیا یقیناً آگاهی و بیداری و بصیرت مردم عزیز قم و پاسخی که آنها با همهی وجود خودشان به حوزهی علمیه و به مرجع تقلیدشان دادند، یک حادثهی ماندگار در طول تاریخ است و خواهد ماند. اگر ما حادثهی نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفتآور نیست و سخنی به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعهی بشری و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روی هم تأثیر میگذارد و زنجیرهی حوادث تاریخی، وقایع بزرگ را به وجود میآورد. اگر اینجور تصویر کنیم صورت مسئله را، که حرکت مردم قم در روز نوزدهم دی در سال 56 یک جرقهای بود در فضای ظلمانیِ عجیبِ خفقانِ آن روز - که شرح اختناقی که آن روز در کشور وجود داشت و همه دنیای بهاصطلاح طرفدار آزادی، پشتیبان آن خفقان بودند و از حکمرانان و سلطهگران مستبد و دیکتاتور با همهی وجودشان دفاع میکردند، کتابهای زیادی لازم دارد - در یک چنین فضائی، این خونهای پاکی که در چهارمردان قم ریخته شد و حرکت عظیم مردم قم را در روز نوزدهم دی پدید آورد، جرقهای بود که در حقیقت اصابت کرد به انبار و آذوقهی ذخیرهی عظیم ایمانیِ این مردم، و ناگهان فضا را منقلب کرد. اگر حادثهی نوزده دی قم نمیبود، آن حوادث گوناگون شهرستانها و سلسلهی اربعینها که مردم را به میدان مبارزه کشاند، به وجود نمیآمد. اگر آن تحولات و آن حوادث نبود، 22 بهمن به وجود نمیآمد، انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید. انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، چالش با استکبار شروع شد، هیبت استکبار شکست، هیبت آمریکا و صهیونیسم شکست. اگر این شکسته شدن هیبت پوشالی ابرقدرتها - که با هیبتِ خودشان بیش از واقعیت وجود خودشان در دنیای انسانها تصرف میکنند - مسلمانها را در کشورهای مختلف به فکر انداخت و بیدار کرد، ایستادگی مردم ایران، مظلومیت ملت ایران در حوادث مختلف، در جنگ تحمیلی، در دوران سختِ توأمان دفاع مقدس و تحریم - اینکه ملت ایران اینجور محکم ایستادند، با ثبات پیش رفتند - ملتها را تکان داد. اگر این ثبات نبود، اگر این ایستادگی نبود، اگر این به چالش کشیدن هیبت دروغین ابرقدرتها نبود، ملتها وارد میدان نمیشدند؛ بیداری اسلامی به وجود نمیآمد.1390/10/19
ضربه خوردن دشمن از حرکت مردم قم در قیام 19 دی ماه 56 [دشمنان کشور و انقلاب] با قم و قمی و حوزهی علمیه و جوانهای قم و روحیات مردم قم اینها بشدت بدند، مخالفند؛ چرا؟ چون از قم سیلی خوردند. استكبار، جبههی ضد اسلام، جبههی ضد ملت ایران از قم سیلی خورده است. یكی از مواردی كه سیلی خورده، همین نوزدهم دی است. مردم قم زودتر از دیگران احساس تكلیف كردند، اوضاع را شناختند، مسئولیت را حس كردند و به میدان آمدند؛ اینها خیلی مهم است. هم شناختن اوضاع مهم است - بصیرت میخواهد - هم احساس تكلیف كردن مهم است؛ روح تعهد و ایمان میخواهد كه انسان احساس تكلیف كند. بعضی هستند، میبینند حوادث تكاندهنده را، میبینند نقشههای دشمن را؛ اما احساس تكلیف نمیكنند، تكان نمیخورند. بعضی هستند، میبینند كه دشمن جبههآرائی كرده است. خوب، وقتی دشمن جبهه میآراید، باید ما هم در مقابل، احساس تكلیف كنیم؛ این لازمهی تعهد است، لازمهی ایمان است. بعضی این احساس را ندارند. البته در ملت عزیز ایران این روحیه بود، با حركت اسلامی و نهضت اسلامی تقویت شد، ریشهدار شد و در انقلاب خودش را نشان داد؛ لیكن جاها مختلف بودند. قمیها جلو بودند. در نوزده دی احساس تكلیف كردند و آمدند توی میدان. خوب، میدان هم میدان آسانی نبود - میدان سختی بود - مواجههی با گلوله بود، مواجههی با سركوب خشن دستگاه پلیس و امنیت رژیم طاغوت بود، به كسی رحم نمیكردند؛ اما قمیها آمدند داخل میدان. این بصیرت، این احساس تكلیف، این حضور در میدان، سیلی محكمی بود به دشمنان؛ همین بود كه ناگهان پاسخش از تبریز بلند شد، از آن طرف در یزد بلند شد، از آن طرف در شهرهای دیگر بلند شد؛ لذا این حركت عظیم كه زمینههایش را امام بزرگوار ما در طول چندین سال آماده كرده بود، به وجود آمد؛ این سیلی است. دشمن وقتی سیلی میخورَد، كینه به دل میگیرد و مقابله میكند. حالا ما كه میخواهیم خودمان را ارزیابی كنیم، باید محاسبه كنیم. وقتی دشمن در مقابل ما بشدت دندان نشان میدهد، ما باید احساس كنیم كه پس توانائیهای ما بالاست؛ میتوانیم به این دشمن ضربه بزنیم.1389/10/19
ایستادگی جوانان و مردم قم در صفوف مقدم انقلاب من در خصوص جوانهای قم، هم خاطرات دارم، هم اطلاعات متعدد و فراوانی دارم... قبل از آنكه مبارزات در سال 41 و 42 اوج بگیرد، اینجا ما نشانهی زیركی جوانان قم و هوشمندی آنها را مشاهده كردیم. من فراموش نمیكنم؛ در همین جلوی كوچهی حرم یا آن طرف خیابان، كوچهی ارگ، كیوسك روزنامهفروشی بود؛ خبرهای روزنامهها را در آنجا میزدند. ماها از درس كه برمیگشتیم، میایستادیم تیتر این روزنامهها را نگاه میكردیم. وقتی در مسئلهی انجمنهای ایالتی و ولایتی، دولت طاغوت مجبور به عقبنشینی شد و آن تصویبنامه را باطل كرد، من دیدم این جوانهائی كه حول و حوش همین كوچهی حرم و توی خیابان ارم بودند - كه این جوانها را غالباً میدیدیم و هیچ تصور نمیكردیم كه اینها با اندیشهی سیاسی و مسائل سیاسی سر و كاری داشته باشند - آمدند به ما گفتند ما موفقیت روحانیت را در مقابل دولت طاغوت به شما تبریك عرض میكنیم. جوانان قمی كه به حسب ظاهر بركنار بودند، به ما طلبهها، كه هیچ آشنائی هم با هم نداشتیم، میآمدند تبریك میگفتند. من از همان وقت به ذهنم رسید كه این چه روحیهای در جوان قمی است - دانشجو كه آن وقت در قم نبود؛ جوان دانشآموز یا حتّی غیر دانشآموز؛ جوان بیكار - كه نسبت به مسئلهی مبارزه و نهضت و پنجه درافكندن روحانیت با دولت طاغوت، اینجور حساس است. بعد كه مسائل سال 56 پیش آمد، آنجا قم خودش را نشان داد. حقیقتاً به معنای واقعی كلمه، رهبری حركت مردم در خیابانها و حضور در میدانها و ایستادگی در مقابل پنجههای چدنی و خشن دستگاه را قم شروع كرد. همین جوانهای قمی آمدند توی خیابانها، خونهاشان بر زمین ریخته شد؛ البته مأمورین نظام طاغوت را حسابی هم اذیت كردند! آن زیركی جوانهای قم و شیطنت آنها، مأمورین را حسابی سردرگم هم میكرد. بعد مسئلهی انقلاب پیش آمد. همه جا قم در صفوف مقدم بود. این لشكر علیبنابیطالب جزو لشكرهای موفق در دفاع مقدس و در خطوط مقدم بود. در همهی امتحانهای بزرگ، قمیها از عهدهی امتحان، خوب برآمدند؛ صف مقدم هم جوانها بودند. من میخواهم شما جوان امروز كه احساس دارید، اندیشه دارید، شور و شعور دارید، این شناسنامهی پر افتخار نسل جوان قمی را از چند دهه پیش به این طرف، در مقابل چشم داشته باشید. قمیها در انقلاب نقشآفرینی كردند. در دفاع مقدس نقشآفرینی كردند؛ بعد از تمام شدن جنگ - بخصوص بعد از رحلت امام بزرگوار كه سایهی ایشان از سر ما كوتاه شد - نقشآفرینی جوانهای قمی بارزتر هم بوده است؛ این نكتهی مهمی است. توجه بكنید؛ از سالهای آخر دههی اول انقلاب به بعد، دشمنان انقلاب و جبههی دشمن با استفاده از كارشناسهای ایرانی یك سیاستی را طراحی كردند - چون غیر كارشناسهای ایرانی به این نكته توجه پیدا نمیكردند؛ كسانی كه طرف مشورتشان قرار میگرفتند، ایرانی بودند - و آن سیاست این بود كه از قم آنتیتز انقلاب درست كنند. همان طور كه انقلاب از قم جوشید، یك ضد انقلاب هم از قم به وجود بیاورند. قم حوزهی روحانیت است. حوزهی علمیه ظاهراً در قم است، اما این جمع حوزوی در معنا در همهی كشور منتشر است. این طلبهی قمی كه در قم ساكن است، در شهر خود، در روستای خود صاحب نفوذ است. از سرتاسر كشور در اینجا جمعند. آن روزی كه افراد این حوزه برای تعطیلی یا برای كاری به منازل خود میروند، معنایش این است كه حوزه در سرتاسر كشور منتشر میشود. پس هر فكری در اینجاست، هر ایدهای در اینجاست، هر عزم و ارادهای در اینجاست، هر حركت و جهتگیریای در اینجاست؛ در واقع در سرتاسر كشور یك امتدادی دارد؛ این را بیگانهها نمیفهمیدند؛ آمریكائیها نمیتوانستند این حقیقت را تحلیل كنند؛ این را یك خودی، یك ایرانی، یك آشنا به طبیعت روحانیت میتوانست بفهمد؛ این را به آنها یاد دادند؛ لذا سعی كردند در قم زمینهی فتنه را فراهم كنند. من چون نمیخواهم از كسی اسم بیاورم، اسم نمیآورم و عبور میكنم. در همان سال 58 و 59، هم مردم قم، هم مردم تبریز حماسه آفریدند؛ نه فقط حماسهی آمدن توی میدان و مشت گرهكردن، بلكه حماسهی معنوی، حماسهی شعور، حماسهی تحلیل درست. بعد از رحلت امام هم به شكل دیگری همین اتفاق در قم افتاد. اینجا هم مخالفین و دشمنان - عمدتاً دشمنان بیرون مرز؛ اصل آنهایند - طراحی كرده بودند كه بتوانند این آنتیتز را در اینجا به وجود بیاورند. اگر قمیها غافل بودند، اگر جوانهای قم از تحلیل عاجز بودند، اگر آن هوشمندی لازم را نمیداشتند، مشكلات بیش از اینها میشد؛ این حقیقت امر است، این بیان واقع نسبت به مجموعهی جوان در قم است.1389/08/04
نقشهای مؤثر و ماندگار مردم قم در مقاطع مهمی از تاریخ من دو مقطع مهم را یادآوری میکنم، که در این دو مقطع مهم قمیها حقیقتاً نقش ایفاء کردند؛ نقشهای مؤثر و ماندگاری را مردم قم در این دو مقطع به وجود آوردند: یکی مقطع عاشورای سال 42 و پانزده خرداد که دو روز بعد از عاشورا بود. روز عاشورا در همین مدرسهی فیضیه مردم قم جمع شدند، فریاد و غریو امام را شنیدند، جانهاشان را لبریز کردند و دو روز بعد که خبر دستگیری امام بزرگوار را شنیدند، در صحن مطهر اجتماع کردند. این حرکت عظیم آنها موجب شد که نهضت روحانیت به رهبری امام بزرگوارمان در حصار حوزه محبوس و محصور نماند؛ بیاید وارد جامعه شود. پیشرو این کار، قمیها بودند و این کار بزرگ را انجام دادند. مقطع دیگر، مقطع سال 56 است که عمق توطئهی دشمن را در اهانت به امام بزرگوار درک کردند؛ فهمیدند مسئله چیست؛ صرفاً این نیست که خواستهاند به امام بزرگوار اهانتی بکنند. در شهر قم، اولین تظاهرات مردمیِ گسترده علیه آن حرکت خائنانه به وجود آمد. خون جوانان قمی در این خیابانها، در همین خیابان ارم، در خیابان چهارمردان بر روی زمین ریخته شد؛ جان دادند؛ با خون خودشان صدق سخن خودشان را اثبات کردند. در طول این سی سالِ بعد از پیروزی انقلاب، باز در همهی مقاطع، این مردم مردمی هستند که با اخلاص، با صدق و صفا و با بصیرتِ مثال زدنی وارد میدان شدند. دشمن برای قم برنامه داشت، طرح داشت؛ اگر مردم قم بیدار نبودند، بابصیرت نبودند، طرحهای دشمنان دربارهی قم، طرحهای خطرناکی بود. بیداری مردم و حضور حوزهی علمیه در این شهر موجب شده است که این شهر پایگاه بصیرت باشد.1389/07/27
پیدایش شهر قم ، از یک حرکت جهادی و توأم با بصیرت شهر قم شهر علم است، شهر جهاد است، شهر بصیرت است. بصیرت مردم قم یکی از آن نکات بسیار مهمی است که در طول این سی و چند سال همواره خود را نشان داده است. جالب است که پیدایش شهر قم هم ناشی بود از یک حرکت جهادی و توأم با بصیرت. یعنی خاندان اشعریون که آمدند این منطقه را محل سکونت خودشان قرار دادند، در واقع اینجا را پایگاهی کردند برای نشر معارف اهلبیت (علیهمالسّلام)؛ یک مجاهدت فرهنگی را در اینجا شروع کردند. اشعریون قبل از آنکه به قم بیایند، جهاد در میدان نبرد هم انجام داده بودند؛ جهاد نظامی هم کرده بودند؛ بزرگِ اشعریون در رکاب جناب زیدبنعلی (علیهماالسّلام) مبارزه کرده بود؛ لذا بود که حجاجبنیوسف بر اینها خشم گرفت و اینها مجبور شدند بیایند و این منطقه را با تلاش خود، با بصیرت خود، با دانش خود، منطقهی علم قرار بدهند. همین هم موجب شد که حضرت فاطمهی معصومه (سلام اللَّه علیها) وقتی به این ناحیه رسیدند، اظهار تمایل کردند که به قم بیایند؛ به خاطرِ بودن همین بزرگان اشعریون. آنها رفتند از حضرت استقبال کردند، حضرت را به این شهر آوردند و این بارگاه نورانی از آن روز و از بعد از وفات این بزرگوار در این شهر نورافشانی میکند. مردم قم که پدید آورندهی این حرکت عظیم فرهنگی بودند، از آن روز پایگاه معارف اهلبیت را در این شهر تشکیل دادند و صدها عالم، محدث، مفسر و مبیّن احکام اسلامی و قرآنی را به شرق و غرب دنیای اسلام فرستادند. از قم، علم به اقصای خراسان و اقصای عراق و شامات رفت. این، بصیرت آن روزِ مردم قم است؛ که پیدایش قم بر اساس جهاد و بصیرت شد. در دوران معاصر ما هم عیناً همین مسئله اتفاق افتاد؛ یعنی قم پایگاه برترین معارف اسلامی و الهی شد و به برکت مجاهدت و بصیرت و حضور علمای بزرگ، سرچشمهای در این نقطه جوشید که شرق و غرب دنیای اسلام از آن بهرهمند شدهاند. من دو مقطع مهم را یادآوری میکنم، که در این دو مقطع مهم قمیها حقیقتاً نقش ایفاء کردند؛ نقشهای مؤثر و ماندگاری را مردم قم در این دو مقطع به وجود آوردند: یکی مقطع عاشورای سال 42 و پانزده خرداد که دو روز بعد از عاشورا بود. روز عاشورا در همین مدرسهی فیضیه مردم قم جمع شدند، فریاد و غریو امام را شنیدند، جانهاشان را لبریز کردند و دو روز بعد که خبر دستگیری امام بزرگوار را شنیدند، در صحن مطهر اجتماع کردند. این حرکت عظیم آنها موجب شد که نهضت روحانیت به رهبری امام بزرگوارمان در حصار حوزه محبوس و محصور نماند؛ بیاید وارد جامعه شود. پیشرو این کار، قمیها بودند و این کار بزرگ را انجام دادند. مقطع دیگر، مقطع سال 56 است که عمق توطئهی دشمن را در اهانت به امام بزرگوار درک کردند؛ فهمیدند مسئله چیست؛ صرفاً این نیست که خواستهاند به امام بزرگوار اهانتی بکنند. در شهر قم، اولین تظاهرات مردمیِ گسترده علیه آن حرکت خائنانه به وجود آمد. خون جوانان قمی در این خیابانها، در همین خیابان ارم، در خیابان چهارمردان بر روی زمین ریخته شد؛ جان دادند؛ با خون خودشان صدق سخن خودشان را اثبات کردند. در طول این سی سالِ بعد از پیروزی انقلاب، باز در همهی مقاطع، این مردم مردمی هستند که با اخلاص، با صدق و صفا و با بصیرتِ مثال زدنی وارد میدان شدند. دشمن برای قم برنامه داشت، طرح داشت؛ اگر مردم قم بیدار نبودند، بابصیرت نبودند، طرحهای دشمنان دربارهی قم، طرحهای خطرناکی بود. بیداری مردم و حضور حوزهی علمیه در این شهر موجب شده است که این شهر پایگاه بصیرت باشد.1389/07/27
هوشیاری مردم قم در قضیه اهانت به امام در روزنامه اطلاعات مسئلهی نوزدهم دی، صرفاً یك حادثهی تاریخیِ گذرا نیست. اهمیت این حادثه از آنجاست كه بخشی از ملت ایران- كه مردم عزیز قم بودند- حادثهای را پیش از وقوع آن حس كردند. حس بیداری و هوشیاری این مردم به كمك آنها آمد، تا یك جریان عظیمی را در كشور شروع كنند. قضیهی اهانت به امام بزرگوار در یك روزنامه و به قلم یك مزدور دربار طاغوت، از نظر خیلی از مردم سطحینگر و ظاهربین، آن روز چندان اهمیتی نداشت؛ عمق این قضیه و بخش پنهانی این توطئه را احساس نمیكردند؛ درك نمیكردند. وقتی یك توطئهای را انسان احساس نكند، طبعاً عكسالعملی هم در مقابل آن نشان نمیدهد. مردم قم، جوانان قم، احساس كردند؛ درك كردند؛ اهمیت حادثه را فهمیدند. این مهمترین بخش از این حادثهای است كه در تاریخ انقلاب ما اتفاق افتاد. اگر شما قمیها آن دركی را كه آن روز پیدا كردید، پیدا نمیكردید، به خیابانها نمیآمدید، دفاع نمیكردید، شهید نمیدادید و آن رسوائیِ بینظیر را برای دستگاه طاغوت به وجود نمیآوردید، معلوم نبود جریان مبارزات به این شكلی كه اتفاق افتاد، اتفاق بیفتد و ادامه پیدا كند. نقطهی شروع خیلی مهم است. و نقطهی شروع یك چیز تصادفی نیست، ناشی از فهم كردن و درك كردن یك حادثهای است كه بسیاری از ابعاد آن پوشیده است؛ از چشمها پنهان است. این هنر را حادثهی نوزده دی قم داشت و نشان داد كه این درك صحیح را از قضیهای كه پیش آمده بود، دارد؛ توطئه را میفهمد؛ میداند كه پشت سر این مقالهای كه علیه امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) در روزنامه درج شده است، چه چیزهائی باید اتفاق بیفتد و اتفاق میافتد. چون توطئه را فهمید، وادار به عكسالعمل شد. امروز هم درس همین است. شمّ انسانی و عمیق یك ملت باید حوادث را قبل از وقوع آن احساس كند و بفهمد كه چه اتفاقی دارد میافتد، و عكسالعمل نشان بدهد. در طول تاریخ اسلام وقتی نگاه میكنیم، نداشتن این درك و شمّ سیاسیِ درست، ملتها را همیشه در خواب نگه داشته است و به دشمنان ملتها امكان داده است كه هر كاری كه میخواهند، بر سر ملتها بیاورند و از عكسالعمل آنها در امان و مصون بمانند.1387/10/19
عوامل قیام نوزده دی ماه اگر نگاه تیزبینی با قدرت تحلیل به این حادثه نگاه كند، خواهد دید كه حادثهی نوزدهم دی یك مقطع تاریخی در زندگی سیاسی ملت ایران است. قهرمان این حادثه هم مردم قم هستند؛ اعم از جوانان پرشور و مردم مؤمن در آن شهر و حوزهی كهنِ علمیهی جوان شده كه نقش خود را به معنای حقیقی كلمه، آن روز و پس از آن روز ایفا كرد. مسئله هم بهطور خلاصه این بود كه ملت ایران از فشار دیكتاتوری رژیم دستنشانده از یك طرف، فشار زندگی از یك طرف، فشار تحمیل فرهنگ فساد از یك طرف، و سلطهی خارجی و بهطور مشخص عوامل و عناصر امریكایی از یك طرف، به ستوه آمده بود. اینخشم عمومی و این انگیزهی عمومی از ایمان مذهبی ملت ایران بهطور كامل سیراب شد و معنا پیدا كرد. این خشم عمومی، خشم كور نبود؛ انگیزهی تعریف نشده نبود؛ مردم میفهمیدند كه چه میخواهند و چه كار میخواهند بكنند؛ و این بر اثر تعلیمات اسلامی بود. حركت طلاب جوان و فضلای وزین به دنبال رهبری بینظیر امام بزرگوار در طول سالهای متمادی این خودآگاهی را در ملت ایران به وجود آورده بود كه این وضعیت برای یك ملت و یك كشور مایهی سرافكندگی است؛ و این وضعیت قابل تغییر یافتن است؛ و فقط هم به دست خود مردم ممكن است تغییر پیدا كند. این را مردم بهدرستی فهمیده بودند. خشم عمومی در همه جای ایران گسترده بود؛ منتها مثل همهی حوادث دیگر لازم بود نقطهی آغازینی به وجود بیاید؛ قهرمانی پا وسط میدان بگذارد و شروع كند. این شروعكننده، مردم قم و حوزهی علمیهی قم بودند؛ اهمیت قضیه اینجاست. انگیزه، اسلام؛ هدفها، تعریفشدهی به وسیلهی معرفت ایمانی و اسلامی؛ امید به حمایت الهی و تكیه به نیروی مجاهدت ملی؛ این مجموعهی آن چیزی بود كه ملت ایران، چه در نوزده دی، چه در حوادثی كه پس از آن به بركت نوزده دی پیش آمد، آن را در خود جمع كرده بود. این حادثه، طوفان را آغاز كرد؛ طوفانی كه هلاك در آن، برای نیروهای ضد حق، نیروهای طغیان و نیروهای شر قطعی شده بود. «و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر انّ الارض یرثها عبادی الصالحون»؛ این وعدهی الهی است. حق تا وقتی از مردم پشتیبانی نداشته باشد، یك واقعیت ذهنی و یك حقیقت معنوی است؛ نمیشود توقع داشت در جایی تحقق و استقرار پیدا كند. اما وقتی به دنبال حق، نیروی ایمان انسانها بسیج شد و به راه افتاد، حق طبق طبیعت نظام هستی است؛ لذا تحقق پیدا میكند، و تحقق پیدا كرد. اگر در طول تاریخ طولانیِ امت اسلامی، از قرون اولیه تا امروز، از وقتی ضعف مسلمانها شروع شد، میبینیم حق مظلوم و مقهور واقع شد، بهخاطر همین كمبود بود؛ چون نیروی مؤمنِ انسانی شانهی خودش را زیر بار حق نداده بود تا حق را در جامعه عَلَم كند؛ پرچم حق را برافراشته كند؛ ستون حق را در زمین حیات و زندگی مردم استقرار ببخشد؛ لذا همین چیزی شد كه میبینید: زندگی امت اسلامی به این روزِ فلاكتبار افتاد كه در بسیاری از نقاط جهان ما شاهدش هستیم. ولی ملت ایران قانون الهی را عمل كردند؛ یعنی حق را متحمل شدند؛ شانه زیر بار تحقق حقیقت الهی دادند؛ وارد میدان شدند؛ خدای متعال هم نصرت را- همچنان كه در قرآن مكرر وعده كرده است- برای اینها ارزانی داشت. این كار از قم شروع شد. این روز را مهم بدانید؛ این روز یك مقطع تاریخی است. برای نگهداری آن و گسترش دادن مفاهیمی كه در این حادثه وجود دارد، باید تلاش و مجاهدت كرد.1383/10/19
نوزدهم دی ماه؛ پاسخ مومنانه مردم قم به نیاز زمانه نوزدهم دی یك نقطهی درخشنده است؛ نه فقط در تاریخ قم، بلكه در تاریخ كشور ما و تاریخ انقلاب. جوانان قم، مرد و زن، طلبه و غیر طلبه، در این روز یك پاسخِ مؤمنانه و قهرمانانه به نیاز زمان دادند. مهم این است كه هر ملتی، هر شخصی و هر مجموعهای بتواند به نیاز زمانهی خود پاسخ دهد. البته مردم قم اوّلین بار در نوزدهم دی نبود كه این هوشیاری و هوشمندی و شجاعت را از خود نشان دادند؛ هزار و دویست سال است كه شهر قم پایگاه اشاعهی افكار منوّر اهل بیت علیهمالسّلام است. آن وقتیكه حكومتهایِ مخالف اهل بیت هم بر سرِ كار بودند، مردم قم این موضع را حفظ كردند و اگر سختیهایی هم داشت، آن را تحمّل كردند. هفتاد سال هم هست كه قم مركز و پایتخت فكری و علمی دنیای اسلام است. از زمان ورود مرحوم آیتاللّه حائری به قم سال 1340 قمری این شهر به مركز اصلیِ علمیِ عالم اسلام و تشیّع تبدیل شد و بعد در زمان مرحوم آیتاللّه بروجردی به اوج خود رسید؛ و محصول آن دورهها پیدایش شخصیت عظیم القدر و كمنظیری مثل امام بزرگوار بود. این سابقهی درخشان برای قم وجود دارد كه همیشه به نیاز زمان پاسخ گفته است. نوزدهم دی هم از این قبیل بود. اشكال كار ملتها و اشخاصی كه توسریخور زمانه باقی میمانند و مغلوب حوادث دورانِ خود میشوند، این است كه زمان و جریانات خود را نمیشناسند؛ آنچه را كه اقتضاء و نیاز زمان است، درك نمیكنند؛ اگر هم درك میكنند، گاهی شجاعت ابراز آن را ندارند. لذا زمانه و عوامل مخالف و معاند بر آنها غلبه میكند. اگر مردم قم در نوزدهم دیماه سال 1356 قیام نمیكردند و آن حوادث عظیم را پیدرپی به وجود نمیآوردند، احتمالًا حوادث به سمت و سوی دیگری میرفت؛ اما آنها ابتكار بهخرج دادند و مرد و زن و جوان و پیر و روحانی و غیر روحانی، در این حركت سهیم شدند؛ هرچند نقطهی اصلی ثقل این كار بر دوش جوانها بود؛ چون فطرت پاك و پایبند نبودن به تعلّقات مادی، جوان را راحتتر به وسط میدانِ انجام وظیفه میبَرَد. همهی ملت ایران در دوران انقلاب، این منش و كار بزرگ را نشان دادند؛ یكی زودتر، یكی دیرتر؛ اما جلوتر از همه قم بود. نتیجه این شد كه دژ تسخیرناپذیری كه دربست در اختیار دشمنان ملت ایران و غارتگران و زورگویان و راهزنان بینالمللی بود دژ حكومت ایران به وسیلهی مردم از دست آنها خارج شد و مردم آن را فتح كردند.1379/10/19
حمایت مردم قم از نهضت امام خمینی(ره) در اوّلی كه این نهضت پا به عرصهی وجود گذاشت، مردم این شهر [قم] بودند كه پاسخ گفتند و دست یاری به سوی امام دراز كردند. من فراموش نمیكنم، در همین مسجد اعظم قم، در هنگامی كه تازه اوّلین هفتههای مبارزه و نهضت عظیم روحانیت آغاز شده بود، مردم شهر قم از قشرهای مختلف به محل درس امام بزرگوار ما آمدند، صدایشان را بلند كردند و گفتند ما از شما پشتیبانی كردیم و پشتیبانی میكنیم؛ چرا این كار پیش نمیرود؟ مسألهی انجمنهای ایالتی و ولایتی بود. یعنی از قدم اوّل، مردم قم امام را و مبارزه را تنها نگذاشتند. آن روزی هم كه قلمهای مزدور و خائن، به امام بزرگوار اهانت كردند، باز این شهر بود؛ همین مردم بودند؛ همین جوانها بودند؛ همین مادران و خواهران و همسران بودند كه قیام كردند؛ همین جوانها بودند كه به خیابانها آمدند؛ شهید دادند، كتك خوردند، زیر فشار قرار گرفتند؛ اما ایستادند. مبارزهی مردم قم، مبارزهی ملت ایران را به دنبال داشت.1379/07/14
نظام اسلامی؛ثمره حوزه علمیه قم اساساً در تاریخ پُرفرازونشیب ایران مظلوم و خونین ما، قم یک نام برجسته و نمایشگر یک جهتگیری و یک حرکت خاص است. تقریباً هفتاد سال قبل از این، شهر قم، حوزهی علمیهیی راکه به وسیلهی مرحوم آیةاللَّهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری تأسیس شد، صمیمانه در آغوش گرفت. بعد از تشکیل این حوزه، تقریباً چهل سال که گذشت، اولین نشانههای برکات جهانگیر آن - یعنی نهضت اسلامی و گوهر یکتای درخشان امام عظیمالشأن - درخشید. اگرچه در آن چهل سال هم علما و بزرگانی از حوزهی قم بیرون آمده بودند و برکاتی بر آن مترتب شده بود؛ اما در مقطع تقریباً چهل سالگی حوزه که امام قد برافراشت و حوزهی علمیه وارد یک مرحلهی جدید تاریخی شد، داستان دیگری است. تقریباً شصت سال بعد از تشکیل حوزهی علمیه به وسیلهی آیةاللَّه حائری، بزرگترین ثمرهیی که ممکن است بر وجود همهی حوزههای علمیه و علمای دین مترتب شود - یعنی تشکیل نظام اسلامی - مترتب شد. هیچ حوزهی علمیهیی در تاریخ تشیع و غیر تشیع از محیطهای اسلامی، هرگز چنین برکتی را به جهان اسلام نداده بود که حوزهی علمیهی قم داد. سال 1340 هجری قمری حوزه تشکیل شد و در سال 1400 نظام اسلامی از حوزه درخشید و جوشید. در تمام این مدت، قم و اهل قم، مانند یار وفاداری، صمیمانه و مهربانانه، این حوزه را در آغوش گرفتند، آن را حفظ کردند و از آن حراست نمودند. از آن روز تا حالا هم که قریب دوازده سال میگذرد، شما مردم قم در میدان جنگ، در میدانهای سیاسی، در صحنههای گوناگون انقلاب، الگو و جلو بودید، فداکاری کردید و همه جا معنویت و روحانیتِ انقلاب را به اثبات رساندید. امروز هم جوانان، زنان، مردان و حوزهی علمیهی قم الگوست. امیدواریم که خدا کمک کند و شما هم همت کنید، تا قم و حوزه را همیشه در خط اسلام و انقلاب، پیشقراول و پیشرو نگهدارید. در ماجرای نوزدهم دیماه و حوادثی که به مناسبت برگزاری چهلمها به صورت افزاینده و پیدرپی بهوجود آمد، نکتهی اساسی این است که مردم متدین و آمادهی فداکاری، بر دستگاهی که از لحاظ قدرت مادّی، هیچ کم و کسر نداشت، طوری پیروز شدند که هم آن دستگاه گیج ماند، هم همهی محاسبهگران سیاسی و طراحان سیاستهای عالم، گیج و مبهوت ماندند؛ یعنی مثل توفانی، نظامی را که مردم متدین و فداکار با آن مقابل شدند، درنوردید. اگر کسی میخواهد اسمش را معجزه بگذارد، بگذارد؛ اما این از آن معجزههایی نیست که قابل تکرار نباشد؛ معجزهیی است با تحلیل روشن و قابل تکرار در همه جای عالم و در همیشهی زمان.1369/10/19