newspart/index2
ایستادگی ملت ایران
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
نسلهای بعدی قدردان ایستادگی گذشتگان هستند

عزیزان من! زحمتی بر عهده‌ی شما و بر عهده‌ی همه‌ی آحاد ملّت ایران است، زحماتی هم بر آنها تحمیل میشود و آحاد ملّت رنج میبرند، امّا همه باید بدانند که این زحمات، زحمات موقّت است. شما جوانها یادتان نیست، در دوره‌ی دفاع مقدّس و جنگ تحمیلی، سال اوّل میگفتیم که امسال جنگ تمام میشود، سال دوّم میگفتیم امسال تمام میشود، سال سوّم میگفتیم امسال [تمام میشود]؛ ملّت ایران با پوست و گوشت و استخوانشان زحمات جنگ را لمس میکردند؛ در عین شدّت، در عین فشار، نه مثل فشار حالا؛ فشارهای فوق‌العاده. در همین شهر تهران، مردم در کوچه و خیابان که راه میرفتند، موشک صدّام میخورد وسطشان؛ شهرهای دیگر هم همین جور؛ یک چنین وضعیّتی [بود]، جبهه‌ها هم که وضع خودش را داشت؛ امّا آن سختی‌ها تمام شد. سختی دو جور ممکن است تمام بشود: تمام‌ شدن سختی‌ها با خرسندی، تمام‌شدن سختی‌ها با ناخرسندی. جنگ تحمیلی تمام شد با خرسندی، یعنی با پیروزی ملّت ایران؛ علّتش چه بود؟ علّتش این بود که مشکلات را تحمّل کردند. من به شما عرض میکنم که این زحمات امروز هم تمام خواهد شد و میتواند با خرسندی تمام بشود؛ شرطش چیست؟ شرطش این است که آحاد ملّت ایران -بخصوص مسئولان در رده‌های مختلف- کار خودشان را خوب انجام بدهند. بدانید سرنوشت جمهوری اسلامی اعتزاز و اعتلا است، و بدانید سرنوشت دشمنان جمهوری اسلامی ذلّت و انحطاط است؛ همه‌ی قرائن این را به ما نشان میدهد و برای ما اثبات میکند و این اتّفاق خواهد افتاد. آن روز ممکن است افرادی از ماها نباشیم، امّا ملّت ایران هست، ملّت ایران زنده است، جریان انقلاب زنده است، جریان نظام مقدّس اسلامی زنده و سرحال و بانشاط است، از این روزها آن روز یاد خواهند کرد و خواهند گفت که یک روزی ملّت ایران [چنین بودند:] «مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَ الضَّرّاءُ وَ زُلزِلوا حَتّیٰ یَقولَ الرَّسولُ وَ الَّذینَ ءامَنوا مَعَه مَتیٰ نَصرُ اللهِ اَلا اِنَّ نَصرَ اللهِ قَریب»؛(۱) آن روز مردم از حرکت شما، ایستادگی شما، مقاومت شما، خوب‌ عمل‌ کردن شما تشکّر میکنند، تقدیر میکنند، قدرش را میدانند، همچنان که ما امروز قدر رزمندگان دفاع مقدّس و شهدای دوران دفاع مقدّس را میدانم.1398/01/31

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 214
أَم حَسِبتُم أَن تَدخُلُوا الجَنَّةَ وَلَمّا يَأتِكُم مَثَلُ الَّذينَ خَلَوا مِن قَبلِكُم ۖ مَسَّتهُمُ البَأساءُ وَالضَّرّاءُ وَزُلزِلوا حَتّىٰ يَقولَ الرَّسولُ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ مَتىٰ نَصرُ اللَّهِ ۗ أَلا إِنَّ نَصرَ اللَّهِ قَريبٌ
ترجمه:
آیا گمان کردید داخل بهشت می‌شوید، بی‌آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!
لینک ثابت
نهراسیدن جمهوری اسلامی از قدرتهای دنیا

حرف من در این زمینه[مسئله هسته ای] به مسئولین و به مردم این است که این توافق هسته‌ای که اسمش را گذاشته‌اند برجام، نباید تبدیل بشود به یک وسیله‌ای برای فشار هرچند وقت یک‌باری از سوی دشمن به ملّت ایران و به کشور ما؛ یعنی نباید اجازه بدهیم که این را وسیله‌ی فشار کنند. مسئولین به ما گفتند که ما این کار را انجام میدهیم، این اقدام را میکنیم برای اینکه فشارهای تحریم برداشته بشود؛ حالا علاوه بر اینکه آن کاری را که آن‌وقت قول دادند بکنند و بنا بود همان روز اوّل انجام بگیرد و تا هشت و نُه ماه هنوز به‌طور کامل انجام نگرفته و ناقص است -که مسئولین ما این را صریحاً بیان میکنند؛ آنهایی که خودشان دست‌اندرکار بودند این را صریحاً بیان کردند و بیان میکنند- [انجام ندادند]، این را باز وسیله‌ای قرار بدهند برای فشارهای مجدّد به جمهوری اسلامی؛ نه، جمهوری اسلامی با اتّکاء به قدرت الهی و با باور کردن قدرت حضور مردم، از هیچ قدرتی در دنیا هراس ندارد. اگر کسی به تقلید از روحیّه‌های ضعیف بنی‌اسرائیل میگوید که «اِنّا لَمُدرَکون»(۱) -حالا به ما میرسند و پدر ما را در می‌آورند- ما هم به تقلید از حضرت موسی عرض میکنیم که «کَلّا اِنَّ مَعِیَ رَبّی سَیَهدین».(۲)1395/09/03

1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 61
فَلَمّا تَراءَى الجَمعانِ قالَ أَصحابُ موسىٰ إِنّا لَمُدرَكونَ
ترجمه:
هنگامی که دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: «ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم!»
2 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 62
قالَ كَلّا ۖ إِنَّ مَعِيَ رَبّي سَيَهدينِ
ترجمه:
(موسی) گفت: «چنین نیست! یقیناً پروردگارم با من است، بزودی مرا هدایت خواهد کرد!»
لینک ثابت
فاجعه منا ۹۴, ایستادگی ملت ایران

اینکه جمهوری اسلامی در مقابل این‌همه جهالت، گمراهی، مادّیگری، سهل‌انگاری و احیاناً بی‌غیرتی دیگران، [در حادثه منا] تنها می‌ایستد و مواضع قرآنی و اسلامی و بر حقّ خود را علناً و صریحاً اعلام میکند، این همان شاخصی است که شما ملّت ایران باید به آن افتخار کنید و میکنید.1395/06/17
لینک ثابت
ایستادگی ملت ایران مقابل آمریکا در پرتو کفر به طاغوت و ایمان بِالله

اینکه ملّت ایران در مقابل زیاده‌خواهی و زیاده‌گویی آمریکا ایستاده است، این نقطه‌ی اصلیِ اقتدارِ ملّت ایران است. ما امروز ملّت مقتدری هستیم. مسئله‌ی اسلام در ایران با مسئله‌ی فلان شخصیّت دینی یا فلان شخصیّت سیاسی فرق میکند؛ ما یک دولتیم؛ دولتی که امکانات دارد، یک ملّت هشتادمیلیونی دارد، سلاح دارد، اقتصاد دارد، سیاست دارد، علم دارد؛ امروز جمهوری اسلامی این است. دشمن از اسلام مقتدر میترسد، دشمن از اسلام شجاع میترسد؛ از جمهوری اسلامی به این جهت میترسند و به این جهت حمله میکنند؛ حمله‌ی آنها به ما از ترس آنها است، چون میترسند و میدانند که مواضع جمهوری اسلامی در دنیا مواضع اثرگذاری است؛ چون ما با ملّتهای مسلمان صادقانه حرف میزنیم، صادقانه عمل میکنیم، آنچه میگوییم آن را عمل میکنیم و دنبالش میرویم، وعده‌های طواغیت نتوانسته است جمهوری اسلامی را و ملّت ایران را فریب بدهد نه وعده‌هایشان ما را فریب داد، نه تهدیدهایشان ما را ترساند؛ ما از تهدیدهایشان نمیترسیم، از وعده‌هایشان هم فریب نمیخوریم. این لازم است، این را باید دنبال کرد؛ این آن چیزی است که امّت اسلامی به آن احتیاج دارد: کفر به طاغوت و ایمان بِالله؛ اگر این شد، فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی.(1)1395/02/29

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 256
لا إِكراهَ فِي الدّينِ ۖ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه:
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.
لینک ثابت
توصیه رئیس‌جمهور آمریکا به عدم حضور شرکت مردم در انتخابات

ما ملّت ایران در مقابل این انتخابات و در مقابل انتخابات‌ها در طول این ۳۷ سال حسّاس بودیم، بدخواهان ملّت ایران هم همین‌جور حسّاس بودند؛ آنها هم با ترفندهای مختلف میخواستند یک ایرادی بر این انتخابات‌ها وارد کنند؛ انواع‌واقسام ترفندها: یک مدّتی سعی میکردند بگویند انتخابات دروغ است، اصلاً انتخابات در ایران نیست؛ که خب، جلوی چشم همه، انتخابات بود؛ تبلیغات آن سالهای اوّل این‌جوری بود. یک مدّتی سعی کردند که با تبلیغات، صریحاً مردم را از رفتن پای صندوق بازبدارند؛ حتّی در یک دوره‌ای از انتخابات، رئیس‌جمهور آمریکا دو سه روز به انتخابات، صریحاً خطاب به ملّت ایران گفت نروید رأی بدهید! مردم چه‌کار کردند؟ لج کردند، آن‌دفعه بیشتر از همیشه رأی دادند؛ این هم یک ترفند بود که مردم را با انواع حیَل و با تبلیغات مختلف، از رفتن پای صندوق بازبدارند. یک ترفند دیگر این بود که به مردم تفهیم بکنند که انتخاب شما فایده‌ای ندارد؛ شما اسم زید را مینویسید، اسم عمرو درمی‌آید؛ اینها را میگفتند، یادتان هست؛ حالا شاید جوان‌ترها یادشان نباشد، ندیده باشند آن روزها را، امّا اغلب یادشان هست؛ این را به‌صورت شعار درمی‌آوردند و میگفتند؛ متأسّفانه یک عدّه غافل هم در داخل کشور با آنها هم‌نوایی میکردند؛ یک مدّتی هم این‌جوری میگفتند. هیچ‌کدام از اینها فایده نکرد؛ این ترفندها نتوانست مردم را سست کند؛ فهم مردم و درک مردم از اهمّیّت قضیّه را نتوانست تحت‌الشّعاع قرار بدهد؛ حالا راه‌های دیگری را هم دارند تجربه میکنند. البتّه دولتمردان آمریکایی به تجربه دریافته‌اند که باید اظهارنظر نکنند؛ هرچه اظهارنظر کنند، مردم عکسش عمل میکنند، لذا این دفعه آنها ساکتند؛ دولتمردهای آمریکایی سکوت کرده‌اند، از ترس، هیچ حرف نمیزنند که نبادا یک چیزی بگویند، مردم عکسش عمل کنند، امّا ریزه‌خواران خوان استکبار که رفته‌اند آنجا و شده‌اند نان‌خور دولت آمریکا و دولت انگلیس، اینها مشغولند؛ در رادیوها، در رسانه‌های گوناگون، رسانه‌های دنیای مجازی و اینترنت و امثال اینها شب و روز مشغولند. یکی از کارها این است که نظرسنجی‌های دروغین پخش کنند و از این نظرسنجی‌ها نتیجه بگیرند که مردم علاقه‌ای به انتخابات ندارند.یکی از این ترفندهایی که اخیراً یاد گرفته‌اند و دارند اعمال میکنند، ایجاد دوقطبی‌های کاذب است؛ دوقطبی‌های دروغین. این نکته، نکته‌ی مهمّی است.1394/12/05
لینک ثابت
لزوم افزایش قدرت نظامی

طرف مقابل[آمریکائی ها] با وقاحت تمام ما را تهدید نظامی میکند؛ با وقاحت، مرتّب تهدید نظامی میکند؛ چند وقتی بود ساکت بودند، باز چند روز قبل از این یکی از آنها دهن باز کرد و راجع به گزینه‌های روی میز و گزینه‌ی نظامی بنا کرد حرف زدن. خب این لاف را میزنند، این غلط زیادی را میکنند، آن‌وقت میگویند جمهوری اسلامی قدرت دفاع را از خود سلب کند؛ این حرفی که آنها میزنند ابلهانه نیست؟ حتّی اگر ما را این‌جور صریحاً هم تهدید نمیکردند، لازم بود به حکم «وَاَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ و مِن رِباطِ الخَیل»،(1) ما به فکر باشیم؛ حتّی اگر تهدید هم نمیکردند باید ما این مراقبت را میکردیم، این آمادگی‌ها را افزایش میدادیم؛ حالا که صریحاً هم دارند تهدید میکنند. از آن‌طرف تهدید میکند، از آن‌طرف میگوید شما نباید موشک بسازید، نباید چنین کنید؛ نباید چنان کنید، مدام دستورات بدون پشتوانه و ابلهانه در فضای تبلیغاتی یا در قرارهای بین‌المللی صادر میکنند. نخیر، جمهوری اسلامی اوّلاً ثابت کرده است و نشان داده است که در دفاع از خود کاملاً مقتدرانه و در نهایت اقتدار عمل میکند؛ همه‌ی ملّت مثل یک مشت مستحکم گِرد هم می‌آیند و در مقابل متجاوز، در مقابل متعرّض، در مقابل مهاجمِ غیر منطقی می‌ایستند؛ در دفاع، ملّت ما یکپارچگی کامل دارد و هیچ‌چیز دیگری تأثیر نمیگذارد؛ این یک. و جمهوری اسلامی خود را آماده نگه میدارد و آمادگی خود را حفظ میکند؛ این هم نکته‌ی دوّم.1394/01/30

1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 60
وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَيلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُم وَآخَرينَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ يَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ في سَبيلِ اللَّهِ يُوَفَّ إِلَيكُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ
ترجمه:
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و خدا آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!
لینک ثابت
ایستادگی ملت ایران

انقلاب اسلامی مغلوب نشد، جمهوری اسلامی مغلوب نشد؛ آن کسانی که میخواستند عادات قبلی، سنن قبلی، شیوه‌ی قبلی را بر این کشور و بر این انقلاب تحمیل کنند، نتوانستند؛ و انقلاب همچنان حرف اسلام را میزند، حرف انقلاب را میزند، حرف استقلال را میزند، حرف ایستادگی ملی را میزند، حرف توسعه‌ی درون‌زای کشور را میزند، حرف عدل را میزند و برای این اهداف بزرگ تلاش میکند و کار میکند؛ همه‌ی اینها مسائل انقلاب است؛ اینها چیزهای مهمی است. این یک واقعیتی است.1392/12/15
لینک ثابت
تداوم مقابله ملت ایران با استکبار در طول انقلاب

ملّت ایران [در مقابل حكومت طاغوتیِ پادشاهی]ایستاد، انقلاب كرد، بعد هم ریشه‌های مستكبرین را در كشور قطع كرد؛ مثل بعضی از كشورهای دیگر نبود كه مقابله‌ی با استكبار كردند امّا كار را نیمه‌تمام گذاشتند و چوبش [را] هم خوردند. بنده در یك كشوری - كه اسم نمی‌آورم - كه با انگلیس‌ها مبارزه كرده بودند و سالها ظلم و جور انگلیس‌ها را با مبارزه‌ی خودشان تمام كرده بودند و استقلال پیدا كرده بودند، دیدم كه مجسّمه‌ی یك سردار انگلیسی را در یكی از مراكز مهمّ تفریحی خودشان نصب كردند! گفتیم خب این دیگر چیست؟ اسم آن مركز را هم، به اسم آن مستكبرِ مستعمری كه هزاران جنایت در آنجا كرده بود، گذاشته بودند! البتّه از این ملاحظه‌كاری و مماشات‌كاری هم سودی نبردند؛ یعنی فشار بر آن كشور ادامه داشت، هنوز هم [ادامه‌]دارد؛ مماشات با مستكبر برای هیچ كشوری سود به ارمغان نمی‌آورد. جمهوری اسلامی ایران و انقلاب عظیم این ملّت با استكبارِ آمریكایی در افتاد و كار را نیمه‌كاره هم رها نكرد.1392/08/12
لینک ثابت
حادثه نوزده دی؛ مبدا تاریخ تحولات جدید دنیا

یقیناً آگاهی و بیداری و بصیرت مردم عزیز قم و پاسخی که آنها با همه‌ی وجود خودشان به حوزه‌ی علمیه و به مرجع تقلیدشان دادند، یک حادثه‌ی ماندگار در طول تاریخ است و خواهد ماند.
اگر ما حادثه‌ی نوزدهم دی را مبدأ تاریخ تحولات جدید دنیا بدانیم، شگفت‌آور نیست و سخنی به گزاف گفته نشده است. حوادث جامعه‌ی بشری و این عالم بزرگ، متأثر از قانون تأثیر متقابل است. حوادث بر روی هم تأثیر میگذارد و زنجیره‌ی حوادث تاریخی، وقایع بزرگ را به وجود می‌آورد. اگر اینجور تصویر کنیم صورت مسئله را، که حرکت مردم قم در روز نوزدهم دی در سال 56 یک جرقه‌ای بود در فضای ظلمانیِ عجیبِ خفقانِ آن روز - که شرح اختناقی که آن روز در کشور وجود داشت و همه دنیای به‌اصطلاح طرفدار آزادی، پشتیبان آن خفقان بودند و از حکمرانان و سلطه‌گران مستبد و دیکتاتور با همه‌ی وجودشان دفاع میکردند، کتابهای زیادی لازم دارد - در یک چنین فضائی، این خونهای پاکی که در چهارمردان قم ریخته شد و حرکت عظیم مردم قم را در روز نوزدهم دی پدید آورد، جرقه‌ای بود که در حقیقت اصابت کرد به انبار و آذوقه‌ی ذخیره‌ی عظیم ایمانیِ این مردم، و ناگهان فضا را منقلب کرد.
اگر حادثه‌ی نوزده دی قم نمیبود، آن حوادث گوناگون شهرستانها و سلسله‌ی اربعین‌ها که مردم را به میدان مبارزه کشاند، به وجود نمی‌آمد. اگر آن تحولات و آن حوادث نبود، 22 بهمن به وجود نمی‌آمد، انقلاب اسلامی به پیروزی نمیرسید. انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، چالش با استکبار شروع شد، هیبت استکبار شکست، هیبت آمریکا و صهیونیسم شکست. اگر این شکسته شدن هیبت پوشالی ابرقدرتها - که با هیبتِ خودشان بیش از واقعیت وجود خودشان در دنیای انسانها تصرف میکنند - مسلمانها را در کشورهای مختلف به فکر انداخت و بیدار کرد، ایستادگی مردم ایران، مظلومیت ملت ایران در حوادث مختلف، در جنگ تحمیلی، در دوران سختِ توأمان دفاع مقدس و تحریم - اینکه ملت ایران اینجور محکم ایستادند، با ثبات پیش رفتند - ملتها را تکان داد. اگر این ثبات نبود، اگر این ایستادگی نبود، اگر این به چالش کشیدن هیبت دروغین ابرقدرتها نبود، ملتها وارد میدان نمیشدند؛ بیداری اسلامی به وجود نمی‌آمد.1390/10/19

لینک ثابت
بصیرت مردم در حادثه هفت تیر؛ عامل ایستادگی در مقابل دشمن

حادثه‌ی هفتم تیر یک محنت واقعی بود؛ حقیقتاً یک ضربه و یک حادثه‌ی تلخ و تکان دهنده‌ای بود برای کشور و برای نظام. در قلب دستگاه مدیریت کشور، شخصیتی مثل شهید مظلوم مرحوم آیةالله بهشتی و دیگر بزرگان، فعالان از قوه‌ی قضائیه، از مجلس شورای اسلامی، از دولت، از نخبگان سیاسی، از نخبگان علمی، یک چنین حادثه‌ای به وجود بیاید، یک چنین فاجعه‌ای رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اینجا یک نکته‌ای وجود دارد که در طول تاریخ، این نکته قابل مشاهده و لمس است و آن این است که هرگاه ملتی، جماعتی، فردی در مقابل یک محنتی که بر آن جمع یا بر آن فرد یا بر آن ملت وارد میشود، صبر و بصیرت به خرج داد، آن محنت برای او تبدیل میشود به نعمت. راز پیروزی حق، پیروزی کلمه‌ی حق، انتشار حق، انتشار توحید در طول تاریخ در میان بشر همین نکته است. انبیای عظام الهی، و در مواردی ملتهائی که تحت حاکمیت این بزرگان بودند، این همه محنت را تحمل کردند؛ باید در طول تاریخ نامی از پیام پیغمبران نمانده باشد؛ باید فکر آنها، ایده‌ی آنها، راه آنها در زیر تندباد حوادث تلخ بکلی نابود شده باشد، در هم پیچیده شده باشد، از بین رفته باشد. شما می‌بینید بعکس است؛ یعنی هرچه تاریخ جلوتر آمده، پیام نبوتها در میان مردم، در افکار مردم، زنده‌تر شده است. رازش همین نکته است: صبر و بصیرت در مقابل محنتها.
مردم ما در قضیه‌ی هفت تیر این هنر را به خرج دادند: به جای اینکه ناامید شوند، به جای اینکه اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند، به جای اینکه از دشمن بترسند و در مقابل دشمن زانو بزنند، به جای ضعف و انکسار و انهزام، ملت ما به خاطر بصیرتی که داشتند و به طور دائم به وسیله‌ی امام بزرگوار در آنها تزریق میشد و در میان مردم دامن زده میشد، صبر کردند، ایستادگی کردند و موج را علیه دشمن برگرداندند1390/04/06

لینک ثابت
برخورد مردم با حادثه هفتم تیر؛ نمونه ایستادگی در مقابل زورگویان

من خبرهای هفت تیر را بعدها شنیدم. در آن روزِ هفت تیر و روزهای بعد از هفت تیر، من در حال عادی و معمولی نبودم - بیهوش و نیمه بیهوش بودم - لیکن وقتی شنیدم که آنچه اتفاق افتاده است، چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد کردند، حقیقتاً مثل یک ناظری که از بیرون نگاه میکند، شگفت‌زده شدم. مردم ما باید این را حفظ کنند. این را باید ما به عنوان یک درس - درسی که آن را عمل کردیم، آن را به تاریخ پس دادیم - حفظ کنیم.
برای ملتی مثل ملت ایران که با یک چنین هدف والائی - رسیدن به ارزشهای اسلامی و تحقق مبانی اسلام در جامعه و انتشار آن در عالم - وارد میدان شده است، قهراً حادثه زیاد است. خب، شما به اسلامی عمل میکنید که با ظلم مخالف است، با زور مخالف است، با زیر بار رفتن ملتها در مقابل دشمنان و زورگویان مخالف است، حتّی در مقابل زورگوئی‌های دنیا نسبت به دیگران هم بی‌تفاوت نیست. در مقابل این مجرا و این حرکت، کی با شما مخالف خواهد شد؟ زورگویان عالم، ظالمین عالم، استعمارگران، مستبدان بین‌المللی، دیکتاتورهای ظالم و خشن؛ اینها همه در مقابل شما صف‌آرائی میکنند. اینها پول دارند، رسانه دارند، قدرت سیاسی دارند، قدرت تبلیغاتی دارند؛ لذا محنت درست میکنند. در مقابل اینها باید ایستاد. ملت ما این امتحان را داده و موفق هم شده است.1390/04/06

لینک ثابت
منحل شدن دو مجلس توسط مصدق

در انقلابهای گوناگون، در فاصله‌های زمانی گوناگون، آن کسانی که پیشواها و به اصطلاح رهبران ملتها بودند، بالاخره درماندند؛ گفتند آقا ! ما اختیارات تام و تمام میخواهیم. دکتر مصدق دو سال و خرده‌ای در این کشور حکومت کرد، بخش عمده‌ای از این دو سال، دو مجلس آن روز را منحل کرد و اختیارات مجلس را هم در اختیار گرفت؛ گفت بدون این، نمیتوانم، حالا مصدق که یک حکومت مردمی بود، اما طاقت نیاورد؛ نتوانست. حالا یک انقلاب مردمی به وجود بیاید؛ یک انقلاب با این جمعیت کشور که امروز سه برابر جمعیت آن روز است، با این همه توطئه‌ای که علیه این ملت میشود و این همه تبلیغات، اما این انقلاب با شجاعت تمام بر آراء مردم تکیه میکند؛ خاطرش جمع است و میخواهد این انتخابات که به معنای دخالت مردم، حضور مردم، تصمیم‌گیری مردم است، به هر قیمتی باشد؛ این را اصرار میکند، که در دوره‌ی قبل - چهار سال قبل از این - یک ماجرائی راه انداختند؛ یک نمایشی بود؛ یک بازی‌ای بود و هدف هم همین بود که بلکه انتخابات را تعطیل کنند، خدای متعال نخواست و نگذاشت؛ ایستادگی مردم مؤمن نگذاشت که انتخابات را اینها بتوانند تعطیل کنند.1386/10/19
لینک ثابت
تهدید نظام اسلامی, ایستادگی ملت ایران, تهدید نظامی نظام اسلامی

از اول انقلاب، جمهوری اسلامی را تهدید کردند؛ اما جمهوری اسلامی با ایستادگی خود، توانسته این تهدیدها را خنثی کند.1385/05/30
لینک ثابت
مردم ایران, ایستادگی ملت ایران, تهدید نظام اسلامی, تهدید نظامی نظام اسلامی, مقاومت ملت ایران

ملت ايران با بى‌اعتنايى به تهديد دشمن، راه خود را ادامه داده است.1384/01/01
لینک ثابت
مصادیق ایستادگی مردم مختلف جهان مقابل اشغالگران در تاریخ

مسأله‌ی اصلی این است كه ما جایگاه كشور و نظام جمهوری اسلامی را در جغرافیای بشریِ عالم بشناسیم و ببینیم در جبهه‌بندی‌های بسیار وسیع و متنوع و پیچیده‌یی كه در دنیا وجود دارد، ما كجا قرار داریم. وقتی به این نكته توجه شد، نقش رسانه‌ی ملی در این مجموعه، بیشتر بارز و آشكار خواهد شد.
من تشبیهی می‌كنم: یك شهر اشغال شده یا در حال اشغال را در نظر بگیرید- فرض كنید بصره یا كابل- شهری كه نیروهای نظامیِ دشمن و بیگانه‌ای یا وارد آن شده و آنجا را اشغال كرده، یا در حال اشغال آن است و دارد پیشروی می‌كند. مردمی كه در این شهر هستند، به‌طور منطقی چند دسته خواهند شد:
یك دسته كسانی هستند كه از پیش با اشغالگر تفاهم كرده‌اند؛ الآن هم به استقبالش می‌روند؛ از آمدن او هم برای خودشان سودی تصور می‌كنند و با او همكاری می‌كنند. اسم این‌ها را مثلًا گروه خائنین بگذاریم.
یك دسته كسانی هستند كه این كار را نكرده‌اند؛ استقبال نمی‌كنند، اما الآن كه دشمن دارد می‌آید یا آمده است، فرصت‌طلبی می‌كنند و می‌روند خود را به او نزدیك می‌كنند و به او كمك می‌رسانند؛ به امید اینكه از او كمكی، سایه‌ی دستی و توجهی دریافت كنند. اسم این گروه را فرصت‌طلبان بگذاریم.
یك گروه به‌طور طبیعی حال و حوصله‌ی این كارها را ندارند؛ یا ترسو هستند، یا جبان هستند، یا آگاهی لازم را ندارند؛ بنابراین در خانه‌ها می‌مانند و تسلیم سرنوشت می‌شوند.
یك گروه احتمالًا یا منطقاً كسانی هستند كه تحت تأثیر تبلیغات اشغالگر قرار می‌گیرند؛ چون اشغالگر بالاخره با خودش تبلیغاتی دارد، كاغذهایی پخش می‌كند، بلندگوهایی روشن می‌كند و به نحوی حضور خود را توجیه می‌كند. این افراد تحت تأثیر قرار می‌گیرند و می‌گویند حضور دیگران چه عیبی دارد. بنابراین آن‌ها هم این‌گونه تسلیم می‌شوند.
یك گروه هم، احتمالًا یا می‌توان گفت غالباً كسانی هستند كه ایستادگی می‌كنند. ایستادگی آن‌ها ناشی از این است كه می‌دانند اشغالگری به زیان آن‌هاست؛ می‌دانند از بین رفتنِ هویت ملی چه معنای مصیبت‌باری برای یك مجموعه‌ی ملی دارد؛ می‌دانند كه اشغالگر وقتی خوب مسلط شد، به هیچ‌كس و به هیچ‌چیز رحم نخواهد كرد؛ بنابراین عشق به خانه و شهرِ خودشان، آن‌ها را از خانه بیرون می‌كشاند و مشغول مقاومت می‌شوند. البته بعضی‌ها فقط از خانه‌ی خودشان دفاع می‌كنند؛ بعضی‌ها همتشان بیشتر است و از محله یا كلّ شهر دفاع می‌كنند؛ طبعاً این گروه می‌شوند آماج اصلی دشمن. دشمن همه‌ی امكاناتش را بسیج می‌كند برای اینكه این گروه را از سر راه خود بردارد.
مطالبی كه عرض می‌كنیم، تخیل نیست؛ واقعیتی است كه تقریباً در سراسر دنیا اتفاق افتاده. نمی‌خواهیم گذشته‌های خیلی دور را در تاریخ كاوش كنیم؛ اما در یكی دو قرن اخیر شما ماجراهای فراوانی را شنیده‌اید. در آسیا، در آفریقا، در قاره‌ی امریكا و در كشور كنونی امریكا، همین اتفاق افتاد. به تعبیر خودشان كُت‌سرخ‌ها- یعنی سربازان انگلیسیِ اشغالگر- آمده بودند و كشور در اختیار آن‌ها بود؛ عده‌یی تسلیم‌
و سازگار و كمك‌كار آن‌ها بودند، یك عده هم ایستادگی می‌كردند- ماجراهای جورج واشنگتن و وقایعی كه لا بد در تاریخ و رمانها خوانده‌اید یا در فیلمها دیده‌اید- و بالاخره هم پیروز شدند.
در آسیا، هندوستان از همین قبیل است؛ نود سال- از 1857 تا 1947- با انگلیسی‌ها جنگیدند و مبارزه كردند. آنجا هم یك عده سازشكار بودند، یك عده مسالمت‌آمیز برخورد می‌كردند، یك عده در خانه‌ها بودند؛ اما یك عده هم جنگیدند و بالاخره پیروز شدند؛ گاندی رهبر كشور شد؛ جواهر لعل نهرو رئیس مقتدر دولت استقلال شد و تا امروز هند یكی از كشورهای سرافراز در دنیاست؛ كشوری است كه با یك میلیارد جمعیت دارد حركت و پیشروی می‌كند و مشكلات خودش را یكی پس از دیگری پشت سر می‌گذارد.
در جنگ جهانی دوم، در پاریس و اروپای شرقی و رومانی هم این اتفاق افتاد؛ در جاهای دیگر هم این اتفاق افتاده است؛ در آسیا هم فراوان این اتفاق افتاده است.
در مقابل نیروی اشغال‌گرِ مسلطی كه قدرت او با قدرت نیروی مقاومت‌كننده‌ی داخل شهر یا داخل كشور قابل مقایسه نیست و اشغالگر خیلی قوی‌تر است، درعین‌حال ایستادگی و غیرت و ایمان آن جمعیت بر قدرت ظاهریِ اشغالگر فائق می‌آید و بُرد را آن‌ها می‌كنند، نه آن چند گروهی كه فرصت‌طلب بوده و با دشمن سازش و همكاری كرده‌اند؛ این‌ها جزو اولین كسانی خواهند بود كه توی سرشان می‌خورد.
رمان‌نویس معروف رومانیایی- زاهاریا استانكو - كتابی دارد؛ نمی‌دانم شماها خوانده‌اید یا نه. من این كتاب را سالها پیش خوانده‌ام. داستان، مربوط به اشغال بخارست به‌وسیله‌ی آلمانی‌هاست. یك عده به جنگل می‌روند و مبارزه می‌كنند و بالاخره هم پیروز می‌شوند- البته به دنبال شكست آلمان در كلّ جنگ- یك عده هم در داخل فرصت‌طلبی می‌كنند و اشغالگر اولین ضربه را به این‌ها می‌زند. ماجرایی در آنجا نقل می‌شود كه واقعاً هیچ‌وقت یادم نمی‌رود.
این، تصویر نه چندان دور از ذهنی است كه همه‌ی ما در مقابل خود داریم. شما این تصویر را در سطح بین‌المللی توسعه دهید؛ واقعه‌یی است كه در حال حاضر هم دارد اتفاق می‌افتد. الآن منطقه‌ی خاورمیانه، یا بگویید منطقه‌ی اسلامی- خاورمیانه و شمال آفریقا- حكم همان شهری را دارد كه دشمن آن را اشغال كرده یا در حال اشغال است.
البته این نوع اشغال با اشغالِ سنتیِ نظامیِ قدیم تفاوت دارد؛ سیطره‌ی فرهنگی و اقتصادی و سیاسیِ كامل است؛ حتّی در مواردی ممكن است بدون حضور اشغالگر باشد؛ مگر اینكه حضور نظامی یا حضور فوق‌العاده لازم باشد؛ این اتفاق الآن دارد می‌افتد. اینكه من منطقه را مثال می‌زنم، چون نمی‌خواهم ماجرا را باز كنم؛ و الّا اگر ما به سمت اقصای آسیا یا امریكای لاتین برویم، آنجا هم همین قضایا با كم‌وبیش تفاوتهایی وجود دارد؛ منتها من می‌خواهم منطقه‌ای كه مورد ابتلای خودمان است و وحدت خاصی دارد، مطرح كنم.
الآن اشغالگر- مثل همان اشغالگری كه بخارست یا پاریس یا فلان كشور را تصرف كرده بود- در حال اشغال تدریجی است. این اشغالگر كیست؟ پاسخ این نیست كه این اشغالگر دولت امریكا یا فلان دولت دیگر است؛ نه، این اشغالگر یك طبقه‌ی اجتماعی است؛ طبقه‌یی كه دولت امریكا و دولتهای دیگر را به قدر توانایی و قدرت خود و آمادگیِ آن‌ها دارد هدایت می‌كند. البته در بافت و ساخت این دولتها هم بدون شك افراد این طبقه حضور دارند؛ اما هدایت، هدایت یك دولت نیست؛ هدایت یك مجموعه‌ی طبقاتی است، كه اگر بخواهیم در یك عبارت برای این‌ها اسم معین كنیم، باید بگوییم «زرسالارانِ اقتدارطلب». هدفشان هم سیطره بر منابع حیاتی و مالی همه‌ی دنیاست.
البته این سیطره، یك الزامات سیاسی دارد كه همان نظم نوین جهانی است؛ یك الزامات علمی و اداری دارد كه بتدریج خود را به آن نزدیك می‌كنند. مسأله‌ی جهانی‌سازی كه امروز در تجارت، پول، فرهنگ و شبكه‌های فرهنگی- مثل اینترنت و مانند آن- مطرح است، همه دانسته و نادانسته در خدمت این مجموعه‌ی طبقاتی است. البته تحلیل جامعه‌شناختیِ این‌ها خیلی دقیق، ریز و مفصل است.
جمهوری اسلامی همان گروه مقاوم است. خیلی‌ها فرصت‌طلبی كردند؛ خیلی‌ها خیانت كردند و از پیش با دشمن ساختند- نظامها را می‌گوییم؛ فعلًا به ملتها كاری نداریم- خیلی‌ها خودشان را كنار كشیدند و به بستر عافیت رفتند، به خیال اینكه زندگی را بگذرانند؛ خیلی‌ها فریب خوردند و شعارها و حرفها و تبلیغات را پذیرفتند. یك گروه هم ایستاده و می‌داند این سیطره به زیان اوست؛ می‌داند این سیطره، او و
منطقه را مصیبت‌زده و بدبخت خواهد كرد؛ می‌داند اگر این سیطره كامل شود، صد سال- شاید هم بیشتر- مجموعه‌ی بشریِ عظیمی كه در این منطقه زندگی می‌كند، از كاروان علم و تمدن و معرفت و خوشبختی دور خواهد ماند؛ می‌داند كه این سرآغاز و دهلیز یك استعمارِ تعریف نشده است.
استعمار را برای ما تعریف كردند، استعمار نوین را هم در كتابهای گوناگون برای ما تعریف كرده‌اند؛ اما استعمار را وقتی تعریف كردند كه سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعمار نو را هم جامعه‌شناس‌های دنیا زمانی برای ما تعریف كردند كه سالهای متمادی از آن گذشته بود. استعماری كه امروز مطرح است، بالاتر از نو است؛ كاملًا جدید است؛ استعمار تازه‌ای كه ملتها را در چنبره‌ی خودش گرفتار می‌كند و مجال تكان خوردن را به آن‌ها نمی‌دهد و دقیقاً باید طبق میل همان مجموعه عمل شود. در این ذیلِ بشری- كه میلیاردها انسان در آنجا حضور دارند- گرسنگی و فقر و بی‌سوادی و ناكامی و محرومیت در حد اعلی وجود خواهد داشت. در رأس، حد اعلای كامیابی و سلطه و اقتدار زر و زور وجود خواهد داشت؛ قدر متوسطی هم وجود دارند كه به نحوی زندگی خود را می‌گذرانند. چشم‌انداز و چیزی كه در نهایتِ این سیطره و سلطه پیش‌بینی می‌شود، این است. لذا مجموعه‌ی غیور باایمانِ توانای آگاه از جوانب امر كه مقابل این حادثه ایستاده، ایران اسلامی است.
البته این صرفاً یك تشبیه است؛ یعنی جمهوری اسلامی به عنوان یك نظام، با همراهی اكثریت بزرگی از مردم، داخل این تعریف است؛ اما در جاهای دیگر، نظامها مشمول این حُكمند؛ مردم غالباً یا بی‌خبرند و یا احساسات دگرگونه‌ای دارند؛ بنابراین بحث مردم نیست. البته در آرایش و نظم و ساخت علمی، این كلمات معانیِ قوی‌تر و شكل روشن‌تری پیدا می‌كند. امروز وضع جمهوری اسلامی این است: ایستادگی در مقابل یك حركت متجاوزانه‌ی سیطره‌خواهانه‌ی همه‌جانبه.
این ایستادگی فقط مربوط به امروز نیست؛ ما بیست و پنج سال است كه ایستاده‌ایم. آن روز به آقای چاوز هم گفتم، اعتقاد من این است كه در همه‌ی میدانهایی كه آن‌ها با ما پنجه درافكندند و مقابله كردند، ما پیروز شدیم. پیروزی به یكی از دو معنا؛ یا ما فائق آمدیم و غلبه كردیم، یا نگذاشتیم طرف مقابل پیروز شود و او را ناكام گذاشتیم. در همه‌ی تجربه‌های بیست و پنج سال گذشته، وضعیت از این قرار است.
امروز هم وقتی به خودمان نگاه می‌كنیم، من سرتاپا امیدم. من با جزئیات مسائل كشور آشنایم و ضعفها و كاستی‌ها و ضعف مدیریت‌ها و ضعف تصمیم‌گیری‌ها را می‌شناسم؛ اما در مقابل آن آن‌قدر نقاط قوت و رویش‌زا وجود دارد كه احساس می‌كنم ما در بسیاری از موارد فقط یك «بسم اللّه» و یك حركت لازم داریم. گاهی در همین زمینه‌ها كوتاهی می‌كنیم؛ حركت نمی‌كنیم یا دیر حركت می‌كنیم؛ لذا پدیده‌ای پیش می‌آید؛ لیكن در همه‌ی زمینه‌ها ما توانایی اقدام و حركت داریم.
ما از لحاظ انسانهای بافكر، سرمایه‌یی غنی داریم. استعدادها در میان ما خیلی زیاد است؛ از لحاظ مدیران و مدیریت‌های كلان. ما انسانهای باتجربه و قابل اعتمادی داریم. از لحاظ ابتكار و نوآوری، انسانهای بااستعداد و شجاعی داریم. تمام این آفاق روی ما گشوده است؛ لذا ما اعتماد به نفس داریم، ما روحیه داریم، ما احساس می‌كنیم می‌توانیم. ما می‌توانیم گره‌های خود را باز كنیم؛ ما می‌توانیم مشكلات اقتصادی را برطرف كنیم؛ ما می‌توانیم صدای رسای خود را با محتوای درست در همه جا مطرح كنیم؛ این‌ها توانایی‌های ماست. باید «بسم اللّه» بگوییم و دست به زانو بگیریم و راه بیفتیم. در این وضعیت، رسانه‌ی ملی چه جایگاهی دارد؟ ببینید نقش رسانه‌ی ملی در چنین وضعیتی چقدر اهمیت پیدا می‌كند.1383/09/11

لینک ثابت
ایجاد فجایع عظیم در اروپای شرقی توسط شوروىِ

از وقتی‌كه استعمار بر اثر ارتباطات آسان دنیا با یكدیگر و پیشرفت علم به وجود آمد، نظام سلطه هم پدید آمد. هرچه استعمار پیش رفته، نظام سلطه تقویت شده است. با امكانات جدید و وسایل ارتباطیِ سریع و فوق‌العاده‌یی كه وجود دارد و امكانات نظامی و پولی و تبلیغاتی و غیره، نظام سلطه هرچه میخ‌های خود را بر سرزمین محل زندگی ملتها و انسانها بیشتر فروكرده، انسانها محكوم شده‌اند به توسری‌خوری و سلطه‌پذیری. نظام ما آمد این مدار را قطع كرد؛ گفت نمی‌شود. هرچند كمونیسم هم در دنیا بود، اما مدار سلطه وجود داشت و دنیا را تقسیم كرده بودند؛ البته نه از روی طوع و رغبت؛ تقسیمِ از روی ناچاری؛ یك قسمت دست این، یك قسمت دست آن. بنابراین مدار سلطه در آنجا هم وجود داشت. همان شورویِ مدعیِ سوسیالیسم و كمونیسم و عدالت اجتماعی، در اروپای شرقی فجایع عظیمی به راه انداخت كه لابد بعضی از شماها یادتان هست- ماها كه یادمان هست- بعضی‌ها هم لابد در كتابها و نوشته‌ها خوانده‌اید. لهستان یك طور، مجارستان یك طور، چكسلواكی یك طور. خونها ریختند، آدم‌ها كشتند، تانكها بردند؛ همان كاری كه امروز امریكایی‌ها در عراق دارند می‌كنند؛ همان كاری كه امریكایی‌ها چند صباحِ قبل در افغانستان كردند. سلطه، سلطه است. بنابراین مدار حركت سلطه‌آمیز و متكیِ به سلطه و بر محور سلطه وجود داشت. ایران اسلامی آمده این مدار را قطع كرده؛ می‌گوید ما قبول نداریم. این طرح، در دنیا بی‌جواب هم نمانده است. ملتها به این طرح خیلی معتقد شده‌اند.1383/08/06
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی