افشا شدن مدعیان طرفدار آزادی و ارزشها در حادثه هفتم تیر هفتم تیر حادثهی کوچکی نبود؛ مدیران برجستهی مؤثّرِ حاضر در نظام را - ۷۲ نفر را - یکجا نابود کردن، به حسب ظاهر. که شخصیّتی مثل شهید بهشتی در میان اینها است؛ شهید بهشتی جزو نوادر زمان بود، جزو کسانی بود که نظیر او را انسان در نسلهای پیاپی کمتر پیدا میکند. چنین کسی را، تعداد قابل توجّهی از وزرای کارآمد را، از نمایندگان مجلس را، از فعّالان سیاسی و انقلابی را یکجا از مردم بگیرند، خب اثر طبیعی و معمولی این حادثه چیست؟ شکست ملّت، شکست انقلاب، قاعدتاً این باید باشد؛ امّا درست بعکس شد. درست عکس این حادثه، عکس آنچه دشمن از این حادثه انتظار داشت به وقوع پیوست. ملّت متّحد شد؛ مسیر انقلاب در یک مسیرِ واقعی قرار گرفت، در مسیر صحیح قرار گرفت؛ دشمنان ملّت افشا شدند، رسوا شدند.
بعضی از کسانی بودند که مباشر این جنایت بزرگ بودند و سالهای متمادی در بین مردم، در بین جوانها با تبلیغات، خودشان را جور دیگری - طرفدار آزادی، طرفدار ارزشها - معرّفی کرده بودند، اینها افشا شدند؛ معلوم شد یک مشت تروریست فاقد هرگونه مبنای ذهنی و اعتقادی و انقلابیاند؛ همینها بودند که بعد از آنکه اندک مدّتی از این حادثه گذشت، به کسی مثل صدّام حسین پناهنده شدند؛ علیه مردم عراق هم کار کردند، علیه مردم ایران هم تلاش کردند، در میدانهای جنگ حاضر شدند، با ملّت خودشان جنگیدند؛ افشاگری از این بالاتر؛ اینها مباشرین بودند. عدّهای دستهای پشت پرده بودند؛ آنها هم افشا شدند. کسانی بودند که مؤیّد این حرکت و این جنایت بودند؛ اینها هم افشا شدند؛ چه در داخل کشور، چه در خارج از کشور؛ همه فهمیدند که چه اتّفاقی افتاد در این کشور و چه کسانی با ملّت ایران مواجهند و مقابلند. عدّهای هم بودند که اینها سکوت کردند، سکوت همراه با رضا - سَمِعَت بِذلِکَ فَرَضِیَت بِه - (1) که آنها هم افشا شدند.1394/04/06
مصباح المتهجد،شیخ طوسی ص 718 ؛
إقبالالأعمال ،سید بن طاووس ص 334 نحوه ؛
البلدالأمين ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص 289نحوه ؛
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج98 ص 201 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت وارث ؛
... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ الْمَظْلُومِ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ ... ترجمه: ... سلام بر تو اى فرزند رسول خدا،سلام بر تو اى فرزند پيامبر خدا،سلام بر تو اى فرزند امير مؤمنان،سلام بر تو اى فرزند حسين شهيد،سلام بر تو اى شهيد، سلام بر تو اى ستمديده،و پسر ستمديده،خدا لعنت كند امّتى را كه تو را كشت،و خدا لعنت امّتى را كه به تو ستم روا داشت و خدا لعنت كند امّتى كه اين واقعه را شنيد و به آن رضايت داد ...
آشکار شدن چهره منافقین در حادثه هفتم تیر اگر حوادث معدودی از قبیل هفتم تیر اتفاق نمیافتاد و این سرمایهها از دست ملت ایران نمیرفت، یقیناً ملت عزیز ایران نمیتوانست چهرهی منافقین را اینجور آشكار تشخیص دهد؛ باز آنها میتوانستند نفوذ كنند - «و لاوضعوا خلالكم»(۱) - میتوانستند خودشان را موجّه جلوه دهند. این حادثه، افشاگر واقعیت پلید منافقین شد. دشمنان اساسی و اصلی اسلام، یعنی استكبار و صهیونیستها از اینها حمایت كردند؛ پس چهرهی آنها هم آشكار شد. درست است كه این حادثه سرمایههائی را از ما گرفت، اما این شهادتها، این خونهای بناحقریخته، برای ملت ایران دستاوردهای بزرگی هم با خود آورد، مثل همهی شهادتها؛ شهادت اینجور است. كشته شدن در راه خدا، ریختن خون مظلومان در راه خدا، این اثر قهری و طبیعی را دارد كه با خود دستاوردهائی را به امت اسلامی، به ملتهای مسلمان، به تاریخ اسلام تقدیم میكند.1392/04/05
1 )
سوره مبارکه التوبة آیه 47 لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم إِلّا خَبالًا وَلَأَوضَعوا خِلالَكُم يَبغونَكُمُ الفِتنَةَ وَفيكُم سَمّاعونَ لَهُم ۗ وَاللَّهُ عَليمٌ بِالظّالِمينَ ترجمه: اگر آنها همراه شما (بسوی میدان جهاد) خارج میشدند، جز اضطراب و تردید، چیزی بر شما نمیافزودند؛ و بسرعت در بین شما به فتنهانگیزی (و ایجاد تفرقه و نفاق) میپرداختند؛ و در میان شما، افرادی (سست و ضعیف) هستند که به سخنان آنها کاملاً گوش فرامیدهند؛ و خداوند، ظالمان را میشناسد.
روز هفتم تیر حادثهی هفتم تیر حادثهای است كه به سرنوشت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ارتباط دارد، و این حادثه برای جمهوری اسلامی سرنوشتساز بود.1392/04/05
روز هفتم تیر حادثهی هفتم تیر، افشاگر واقعیت پلید منافقین شد. دشمنان اصلی اسلام، یعنی استكبار و صهیونیستها از اینها حمایت كردند؛ پس چهرهی آنها هم آشكار شد.1392/04/05
روز هفتم تیر اگر حوادث معدودی از قبیل هفتم تیر اتفاق نمیافتاد و این سرمایهها از دست ملت ایران نمیرفت، یقیناً ملت عزیز ایران نمیتوانست چهرهی منافقین را اینجور آشكار تشخیص دهد.1392/04/05
بصیرت مردم در حادثه هفت تیر؛ عامل ایستادگی در مقابل دشمن حادثهی هفتم تیر یک محنت واقعی بود؛ حقیقتاً یک ضربه و یک حادثهی تلخ و تکان دهندهای بود برای کشور و برای نظام. در قلب دستگاه مدیریت کشور، شخصیتی مثل شهید مظلوم مرحوم آیةالله بهشتی و دیگر بزرگان، فعالان از قوهی قضائیه، از مجلس شورای اسلامی، از دولت، از نخبگان سیاسی، از نخبگان علمی، یک چنین حادثهای به وجود بیاید، یک چنین فاجعهای رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اینجا یک نکتهای وجود دارد که در طول تاریخ، این نکته قابل مشاهده و لمس است و آن این است که هرگاه ملتی، جماعتی، فردی در مقابل یک محنتی که بر آن جمع یا بر آن فرد یا بر آن ملت وارد میشود، صبر و بصیرت به خرج داد، آن محنت برای او تبدیل میشود به نعمت. راز پیروزی حق، پیروزی کلمهی حق، انتشار حق، انتشار توحید در طول تاریخ در میان بشر همین نکته است. انبیای عظام الهی، و در مواردی ملتهائی که تحت حاکمیت این بزرگان بودند، این همه محنت را تحمل کردند؛ باید در طول تاریخ نامی از پیام پیغمبران نمانده باشد؛ باید فکر آنها، ایدهی آنها، راه آنها در زیر تندباد حوادث تلخ بکلی نابود شده باشد، در هم پیچیده شده باشد، از بین رفته باشد. شما میبینید بعکس است؛ یعنی هرچه تاریخ جلوتر آمده، پیام نبوتها در میان مردم، در افکار مردم، زندهتر شده است. رازش همین نکته است: صبر و بصیرت در مقابل محنتها. مردم ما در قضیهی هفت تیر این هنر را به خرج دادند: به جای اینکه ناامید شوند، به جای اینکه اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند، به جای اینکه از دشمن بترسند و در مقابل دشمن زانو بزنند، به جای ضعف و انکسار و انهزام، ملت ما به خاطر بصیرتی که داشتند و به طور دائم به وسیلهی امام بزرگوار در آنها تزریق میشد و در میان مردم دامن زده میشد، صبر کردند، ایستادگی کردند و موج را علیه دشمن برگرداندند1390/04/06
برخورد مردم با حادثه هفتم تیر؛ نمونه ایستادگی در مقابل زورگویان من خبرهای هفت تیر را بعدها شنیدم. در آن روزِ هفت تیر و روزهای بعد از هفت تیر، من در حال عادی و معمولی نبودم - بیهوش و نیمه بیهوش بودم - لیکن وقتی شنیدم که آنچه اتفاق افتاده است، چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد کردند، حقیقتاً مثل یک ناظری که از بیرون نگاه میکند، شگفتزده شدم. مردم ما باید این را حفظ کنند. این را باید ما به عنوان یک درس - درسی که آن را عمل کردیم، آن را به تاریخ پس دادیم - حفظ کنیم. برای ملتی مثل ملت ایران که با یک چنین هدف والائی - رسیدن به ارزشهای اسلامی و تحقق مبانی اسلام در جامعه و انتشار آن در عالم - وارد میدان شده است، قهراً حادثه زیاد است. خب، شما به اسلامی عمل میکنید که با ظلم مخالف است، با زور مخالف است، با زیر بار رفتن ملتها در مقابل دشمنان و زورگویان مخالف است، حتّی در مقابل زورگوئیهای دنیا نسبت به دیگران هم بیتفاوت نیست. در مقابل این مجرا و این حرکت، کی با شما مخالف خواهد شد؟ زورگویان عالم، ظالمین عالم، استعمارگران، مستبدان بینالمللی، دیکتاتورهای ظالم و خشن؛ اینها همه در مقابل شما صفآرائی میکنند. اینها پول دارند، رسانه دارند، قدرت سیاسی دارند، قدرت تبلیغاتی دارند؛ لذا محنت درست میکنند. در مقابل اینها باید ایستاد. ملت ما این امتحان را داده و موفق هم شده است.1390/04/06
ایستادگی بر اصول و مبانی، عامل اثرگذاری و ماندگاری در تاریخ به گمان من، از جملهی برترینهای این راه، شهدای هفتم تیر بودند. بسیاری از اینها را ما از نزدیک میشناختیم؛ یا در جریان مبارزات، یا در جریان حوادث بعد از پیروزی انقلاب، اینها را آزموده بودیم، دیده بودیم، شناخته بودیم؛ حقیقتاً جان، بر کف دست داشتند و آمادهی شهادت بودند. اگر به آنها خبر میرسید که در این راه شهید خواهند شد، نه فقط مرعوب نمیشدند، خائف نمیشدند، بلکه خرسند میشدند؛ بشارتی بود برای آنها. در رأس همهی آنها هم، شهید بزرگوار و عزیز ما، شهید آیةاللَّه بهشتی بود؛ یک انسان معتقد، مؤمن، مخلص، صادق، جدی در کار؛ آنچه میگفت، معتقد بود؛ و به آنچه معتقد بود، در عمل ملتزم بود. خطر را هم میشناخت؛ میدانست میدان، میدان مین است. هر آنی، هر ساعتی بیم از دست دادن جان هست؛ لیکن در عین حال بیمحابا، با نگاه به هدف، در این راه پیش میرفت و نمیهراسید. یکی از خصوصیات این شهید عزیز این بود. منطقی بود، پایبند به اصول و مبانی بود؛ یک اصولگرای به معنای حقیقی کلمه محسوب میشد. بر سر اصول با کسی ملاحظه نمیکرد. ما میدیدیم؛ بعضیها سعی میکردند با حیله و ترفند و روشهای متعارف و معمول، او را جذب کنند یا از مواضع خود تنزل بدهند، او را وادار به مماشات کنند؛ لیکن او بر سر مواضع خود محکم ایستاده بود. شخصیتهای تاریخی و اثرگذار، اینجور شکل میگیرند؛ اینجور در جامعه ظهور میکنند و ماندگار میشوند؛ «انّ الّذین قالوا ربّنا اللَّه ثمّ استقاموا»(1) گفتن، آسان است؛ عمل کردن، دشوار است؛ استمرار عمل، بمراتب دشوارتر است. بعضی فقط میگویند؛ بعضی این گفته را در عمل هم نشان میدهند، اما نمیتوانند در مقابل حوادث عالم، در مقابل طوفانها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنهزدنها، در مقابل دشمنیهای غیرمنصفانه طاقت بیاورند، لذا متوقف میشوند؛ بعضی به این اکتفاء هم نمیکنند که متوقف بشوند، عقبگرد میکنند؛ میبینید دیگر. آن کسی که میگوید، از سر اعتقاد خالص و جازم؛ و میایستد بر سر گفتهی خود، از سر تصمیم مؤمنانه و شجاعانه؛ و استمرار میدهد این حرکت را با صبری که خدای متعال در قرآن فرموده است: «و اللَّه یحبّ الصّابرین»(2) مایهی محبت خدای متعال است - این ارزش پیدا میکند؛ این میشود شخصیتی که نام او اثر میگذارد، راه او برای رهروان دستور راه میشود و چهرهی او باقی میماند. رحمت خدا بر شهید بهشتی؛ رحمت خدا بر آن کسانی که با او به شهادت رسیدهاند؛ رحمت خدا بر شهدای راه اسلام. و اثر نقد و فوری این شهادت این بود که نظام اسلامی در آنِ واحد، هم خلوص بیشتری پیدا کرد، هم حقانیت او ثابت شد، هم واقعیت او در جامعه استقرار پیدا کرد. خاصیت این شهادت، این بود. نقابها از چهرهها افتاد، منطق مستحکم جمهوری اسلامی و منطق امام بزرگوار تثبیت شد و نظام نوپای جمهوری اسلامی، آن روز استحکام پیدا کرد؛ توانست حرکت کند. در آن شرائط دشوار، در حالی که دشمن - دشمن نظامی، متجاوز - خود را در بخش مهمی از منطقهی حساس خاک جمهوری اسلامی پهن کرده بود - ببینید چه شرائطی بود آن شرائط دشوار، و چه حادثهی بظاهر تکاندهندهای بود - اما این شهادت، چه تأثیر سازنده و عظیمی را بر انقلاب گذاشت. عزیزان من! تا وقتی در قاموس ما، در فرهنگ ما، در منطق ما، شهادت بر همین سطح از اعتبار وجود داشته باشد، بدانید هیچ قدرتی - چه قدرتهای مستکبر کنونی، و چه بمراتب قویتر از اینها - نخواهد توانست بر جمهوری اسلامی و ملت ایران فائق بیاید.1389/04/07
1 )
سوره مبارکه الأحقاف آیه 13 إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا فَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ ترجمه: کسانی که گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین میشوند.
2 )
سوره مبارکه فصلت آیه 30 إِنَّ الَّذينَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتي كُنتُم توعَدونَ ترجمه: به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!
سالم بودن ریشه درخت انقلاب ،علت بالندگی و مقاومت آن وقتی به حادثهی هفتم تیر نگاه میکنیم، معنای بزرگی در این واقعهی تلخ وجود دارد، که با همهی تلخی، آن معنا شیرین است؛ و آن عبارت است از زنده بودن، پویا بودن، بالنده بودن انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی. درست مصداق این آیهی شریفه: «ألم تر کیف ضرب اللَّه مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کلّ حین بأذن ربها»(1) این یک مثال قرآنیِ الهی است که مصداق آن در زمان ما، انقلاب، نظام اسلامی و رهبری است و تجسمِ آن، امام بزرگوار ماست که اینها زندهاند؛ درخت بالندهیی هستند که ریشههای آن سالم است، در معرض امتحانهای گوناگون قرار میگیرد، دچار مشکلات متعدد و گوناگونی میشود؛ اما بعد از برگریزان و بعد از یک خزان، باز طراوت بهارانهی دیگری به سراغش میآید و میوه میدهد و برگ و بار نشان میدهد و زنده بودن خودش را به همه ثابت میکند. از اول انقلاب تا امروز، ما این قضایا را داشتیم؛ از ترور ناجوانمردانهی شهید مطهری و بعد چهرههای انقلاب؛ ترور آقای هاشمی رفسنجانی، حادثهی هفتم تیر، حادثهی شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی در یک روز، و حوادث گوناگون و ریز و درشت دیگر. در این بین، حضور نیروهای مخربِ با سلاح؛ چه سلاح سیاسی، چه سلاح نظامی علیه مردم، علیه انقلاب بود تا امروز، تا انتخابات بیستوهفت خرداد و سوم تیر. اینها همه نشانههایی از سلامت این ریشهی مقدس است که موجب میشود هر فشاری، هر برگ ریزانی، هر خزانی در سر راه آن پیش بیاید، نتواند عظمت و بالندگی این نهال و درخت مقدس را زیر سؤال ببرد. گاهی یک درخت سالم که ریشههایش سالم و عمیق است، آتش میگیرد؛ اما بعد از آنکه آتش فرو نشست، شما میبینید از لابلای کُندههای سوختهی همین درخت، جوانهی سبز سربلند میکند. چرا؟ چون ریشه، زنده است. گاهی میبینید کسانی به جان این درخت میافتند، شاخ و برگ آن را میزنند، به آن زخم میزنند؛ اما باز میبینید که در موسم خود شکوفه میدهد؛ میوه میدهد؛ برگ و بار میدهد. این، عبرت است. حادثهی هفتم تیر یک چنین حادثهیی بود. در آن حادثه،این درخت را به خیال خودشان آتش زدند. در آن روز شخصیتی مثل شهید بهشتی و شخصیتهای برجستهی دیگر، مدیران بزرگ و کارگزار در نظام نوپای اسلامی، را در یک مجلس به خاک و خون کشیدند؛ عدهیی را شهید کردند؛ عدهیی جانباز شدند؛ خانوادههایی داغدار شدند؛ دل ملت آتش گرفت - حادثهی تلخی بود - اما آن حادثه نتوانست این نهال را از پا بیندازد، بلکه آن را پایدارتر هم کرد.1384/04/07
1 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 24 أَلَم تَرَ كَيفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِي السَّماءِ ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند «کلمه طیبه» (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!
1 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 25 تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها ۗ وَيَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ ترجمه: هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش میدهد. و خداوند برای مردم مثلها میزند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!
فلج کردن نظام اسلامی؛ هدف دشمن از حادثه هفتم تیر شهدای هفتم تیر در موقعیّت بسیار حسّاسی هدف تهاجم كینهورزانهی دشمنان انقلاب قرار گرفتند. هدف، فقط شهید بهشتی نبود؛ در واقع مجموعهی باارزشی از مدیران نظام اسلامی هدف بودند و مقصود این بود كه نظام اسلامی را فلج كنند. این تلاشهایی كه شما امروز میبینید یا میشنوید علیه نظام اسلامی صورت میگیرد، از سالهای اوّل شروع شده است كه بحمداللَّه با مقاومت مردم تاكنون ناكام مانده است. یكی از مظاهر آن، همین مسألهی هفتم تیر بود.1381/04/05
حادثه تاریخی هفتم تیر و تأثیر آن در افشا و رسوایی دشمنان مسألهی هفتم تیر، حادثهیی فراموشنشدنی در تاریخ انقلاب ماست و هنوز هم در دنیای سیاست و در سطح جهان، هفتم تیر قابل طرح و احتجاج است. در ماجرای هفتم تیر، دو گروه رسوا شدند: گروه اول کسانی بودند که ادعا میکردند طرفدار مردم و خلق و انقلابند. آنها پردهی غلیظی از ریا و دروغ و خدعه بر کار خودشان کشیده بودند. حادثهی هفتم تیر، این پرده را درید و آنها را افشا کرد. گروهکها بعد از این واقعه خیلی هم تبلیغات کردند، اما ملت ایران تحت تأثیر آن حادثه و حوادث مشابه آنکه بعداً اتفاق افتاد - اگرچه به آن عظمت نبود - چهرهی منافقین و گروهکهای مدعی را شناخت؛ معلوم شد اینها ضد همهی ارزشهای انسانی هستند و از آدمکشی در ابعاد وسیع آن ابایی ندارند و به خاطر تحقق هدفها و مقاصد شوم خود، حاضرند با انقلاب بزرگ اسلامی - که در حساسترین لحظات عمر خود، درگیر جنگ همهجانبه شده بود - مبارزه کنند و در چنین شرایطی دست به جنایتی بزرگ بزنند و ملت ایران را داغدار کنند. گروه دوم، قدرتهای جهانی مدعی حقوق بشر و ضدیت با تروریسم بودند. البته باز هم سردمداران سیاستهای جهانی، با وقاحت و گستاخی همین شعارها را میدهند و هنوز هم سردمداران رژیم امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی ادعا میکنند که با تروریسم مخالفند! لیکن مسألهی تبلیغات و هیاهو و جنجال یک مسأله است، و واقعیتهایی که برای مردم آگاه و بصیر در سطح عالم روشن میشود، مسألهی دیگری است. کاملاً واضح است که وقتی دولتی مثل امریکا یا بعضی از کشورهای اروپایی، از گروهکهای تروریستی که دستشان به خون آحاد ملت آغشته است، حمایت میکنند و آنها را در کشورهای خود راه میدهند و پناهندهی سیاسی قلمداد میکنند، نمیتوانند در ادعای مبارزه با تروریسم صادق باشند. اینها مروج تروریسم هستند و تروریستها را برای تحقق مقاصد شوم خود، در دامان خویش تربیت میکنند. کیست که نداند بسیاری از گروهکهای داخل ایران - حتّی آنهایی که صبغهی چپ داشتند - از منابع مالی دولتهای غربی و امریکا تغذیه میشدند و هنوز هم میشوند؟! ملت ایران، این ادعاهای دروغین را شناخت. دیرباورترین افراد هم فهمیدند که دولت امریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی و جوامع به اصطلاح متمدن طرفدار حقوق بشر، کمترین خبری از حقوق بشر ندارند و کوچکترین دفاعی از آنها نمیکنند! کسانی که در حادثهی هفتم تیر و دیگر حوادث انقلاب به شهادت رسیدند و خونشان ریخته شد، نفوس زکیهیی از افراد بشر و انسانهای ممتاز جامعه بودند.1368/04/07