غیرت ملی -
تعداد فیش :
36 ،
تعداد مقاله :
0
1398/11/29
1397/08/12
1395/01/01
1394/04/13
1394/04/02
1394/04/02
1393/01/01
1392/11/28
1391/11/28
1387/08/08
1387/08/08
1387/01/01
1386/11/28
1386/01/01
1385/11/28
1385/11/28
1384/06/31
1384/03/10
1384/03/05
1383/04/15
1383/03/06
1382/06/29
1382/03/14
1381/11/28
1381/03/01
1380/10/12
1379/09/06
1378/08/12
1378/07/09
1377/07/02
1376/02/03
1374/12/01
1374/01/30
1373/02/13
1373/02/13
1370/06/13
در منقبت تبریز و تبریزی و آذربایجانی، ما خیلی صحبت کردهایم و باز هم جای صحبت باقی است. انسان هر چه ذهن را میبرد به سمت حوادث تاریخیِ دوران انقلاب و قبل از انقلاب، اهمّیّت مردم تبریز و مردم آذربایجان و تأثیرشان را بیشتر احساس میکند. اگر بخواهیم در یک جمله دربارهی این مردم یک قضاوت اجمالی بکنیم، باید بگوییم در آذربایجان، غیرت دینی، غیرت ملّی، غیرت انقلابی متبلور است در رفتار مردم و در شخصیّت و هویّت مردم؛ از دین دفاع کردهاند، از کشور دفاع کردهاند، از انقلاب دفاع کردهاند، از ملّیّت دفاع کردهاند، از هویّت دینی دفاع کردهاند. آن روزی که در آذربایجان انگیزههای خصمانهای، افکار انحرافی ضدّدینی را ترویج میکرد، اتّکاء منجیان انقلاب مشروطهی آن روز، به فتوای فقها بود. هیچ کس باور نمیکرد که ستّارخان و باقرخان از مرجع تقلید دستور بگیرند، حکم بگیرند، امّا این جوری بود؛ هویّت دینی را اینها حفظ کردند و همواره نگه داشتند.
نیاز اصلی کشور هم عبارت است از همّت بلند شما. شما جوانها باید همّت کنید، همّت بلند داشته باشید، تلاش کنید، کار کنید، ترس را کنار بگذارید، تنبلی را کنار بگذارید، ابتکار را سرلوحهی کار خودتان قرار بدهید، نوآوری را وظیفهی بزرگ خودتان بدانید؛ البتّه با غیرت ملّی، تعصّب ملّی؛ اینها چیزهایی است که برای کشور ما، برای جوانهای ما لازم است؛ در همهی زمینهها؛ یک مجموعهی پُرنشاط، مجموعهی فعّال و متحرّک.
این را مکرّر بر زبانها جاری میکردند که آقا، مملکت صاحب دارد؛ کیست صاحب مملکت؟ شاه صاحب مملکت بود، یعنی یک عنصر فاسد، نالایق، وابسته و غالباً تهی از غیرت ملّی، صاحب مملکت بود. خب، جمهوری اسلامی آمد این صاحب غاصب دروغین را کنار زد، مملکت را داد دست صاحبان اصلیاش که ملّتند؛ انتخابات میکنند، حضور پیدا میکنند، میخواهند، اثبات میکنند، نفی میکنند؛ این اوّلین سنگر دشمن بود که جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی این سنگر را درهم ریخت.
هطور طبیعی تعلیم با امکان تربیت همراه است؛ از این فرصت باید استفاده کرد. اگر استاد ما متدیّن باشد، دارای غیرت ملّی باشد، دارای انگیزهی انقلابی باشد، دارای روحیّهی سختکوشی باشد، بهطور طبیعی اینها به متعلّم منتقل میشود. اگر عکس اینها هم باشد، همینجور. اگر آن استاد، یک انسان باانصاف و بااخلاق باشد، امکان تربیت دانشجوی باانصاف و بااخلاق بالا خواهد رفت؛ عکسش هم همینجور است.
بنده هیئت مذاکرهکننده را - همین دوستانی که این مدّت این زحمات را بر دوش گرفتهاند - هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند. اکثر حضّاری که اینجا تشریف دارید، از محتوای مذاکرات خبر ندارید؛ اگر شما هم از محتوای مذاکرات و جزئیّات مذاکرات و آنچه در مجالس میگذرد مطّلع بودید، به بخشی از آنچه بنده گفتم، حتماً اذعان میکردید. من البتّه علاوهی بر اینها، بعضی از این دوستان را از نزدیک میشناسم، بعضی را از دور با سوابقشان میشناسم؛ اینها مردمانی هستند متدیّن و امین؛ اینها امینند؛ قصدشان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند و دارند تلاش میکنند برای این کار. انصافاً غیرت ملّی هم دارند، شجاعت هم دارند، در مقابل یک تعداد کثیری از کسانی قرار میگیرند - که حالا نمیخواهم تعبیرِ متناسب واقعی را بکنم، چون گاهی تعبیرهایی هست که واقعاً شایستهی آن تعبیرند امّا خب، مناسب نیست که ما به زبان بیاوریم - و انصافاً در مقابل آنها با شجاعت کامل، با دقّت کامل مواضع خودشان را بیان میکنند، دنبال میکنند و تعقیب میکنند.
بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یکجاهایی در تشخیص، در عمل خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم. این سه نکتهی لازمی که در مقدّمهی عرایضم عرض کردم.
وقتی دشمن با چهرهی واقعی خود یا نزدیک به چهرهی واقعی خود در میدان حضور پیدا میکند، مردم انگیزه بیشتری و همّت بلندتری برای حضور پیدا میکنند؛ مردم چون دیدند آمریکاییها نسبت به آنها بیادبی میکنند و نسبت میدهند که از نظام جدا شدهاند، خواستند در بیستودوّم بهمن نشان بدهند که نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و پرچم برافراشته اسلام با همهی وجود دلبستهاند. این نشاندهندهی حسّاسیّت مردم ما و غیرت مردم ما در برابر دشمنی و شرارت دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان ایران است. این هم نکتهی مربوط به راهپیمایی بیستودوّم بهمن.
یکی از علل اجتماع گرمتر مردم امسال همین بود که مردم دیدند که چطور مسئولین آمریکا گستاخ، پررو، زیادهطلب، بددهن، بیادب روبهرو میشوند؛ غیرت دینی مردم آنها را به میدان کشاند تا به دشمن بگویند: اشتباه نکن، ما هستیم. ملت ایران در این راهپیمایی بیستودوم بهمن به همهی ما - به این حقیر، به مسئولین گوناگون، به زحمتکشانی که دارند در امور ادارهی کشور حقیقتاً زحمت میکشند؛ چه آنهایی که در باب سیاست خارجی کار میکنند، چه آنهایی که در باب سیاست داخلی کار میکنند - خواستند بگویند: خاطرتان جمع باشد، ملت ایران ایستاده است، در صحنه است، در مواجههی با دشمن احساس ضعف نکنید؛ یکی از پیامهای بزرگ ملت ایران این بود.
حقیقتاً حضور آذربایجان و تبریز و دیگر شهرهای آن منطقه، در همهی دورانهای گذشتهی ما، از صد سال، صد و پنجاه سال قبل تا امروز، در حرکت ملت ایران، تعیینکننده بوده است. امروز هم همین جور است. شماها هستید که با همت خودتان، با غیرت خودتان، با ایمان خودتان، با عزم راسخ خودتان، توانستهاید عزت این کشور و این ملت را در مقابل دشمنان حفظ کنید. هر روز هم که گذشته است، جلوهی آذربایجان در عرصههای گوناگون بیشتر شده است.
این را شما جوانها بدانید؛ ما اهل ستیزهگری نیستیم؛ اما اهل حفظ هویت خود، استقلال خود، عزت خود هستیم. هر کسی که عزت ملت ایران را بخواهد پایمال کند، ملت ایران را تحقیر کند، بخواهد دست سلطه را بر این ملت دراز کند، ملت ایران با غیرت خود، با ایمان خود این دست را قطع میکند.
جوانهای عزیز! آینده مال شماست؛ آینده متعلق به ملت ایران است. آیندهی ملت ایران، رسیدن به قلههای والای علم، اقتدار، رفاه و شرف است. این آیندهی حتمی شماست. و این وعدهی الهی است. قرآن به ما وعده داده است، اسلام به ما وعده داده است که اگر ملتها حرکت کنند، ایمان نشان بدهند، غیرت نشان بدهند، خسته نشوند، صبر پیشه کنند، استقامت کنند، حتماً به هدفهای خودشان خواهند رسید.
از لحاظ اخلاقی، سلطهگری و استثمار یک کشور و تسلط ظالمانهی بر یک کشور، تحقیر ملتها و سلب هویت آنهاست. ملتها وقتی زیر سلطه قرار گرفتند، فرهنگ خود و هویت خود و شخصیت خود را بتدریج از دست میدهند و آن عزت ملی و غیرت عمومی و مردمی و ملی از آنها گرفته میشود.
اگر بخواهیم این حادثه را برگردانیم بر روی روحیات مردم و خصوصیات مردم آذربایجان، نتیجه این میشود که این مردم هم شور و هیجان دارند، هم شعور و هوشیاری سطح بالا دارند؛ میدانند چه کاری اهمیت دارد و کی اهمیت دارد؛ هم شجاعت و غیرت کافی دارند که این کار را ولو بسیار خطر داشته باشد، انجام بدهند؛ مردمی هستند بیدار، بیدار؛ بیداری که شما شعارش را میدهید.
ملت ایران یک ملت بااستعداد است، بااستقامت است، برخوردار از غیرت دینی و غیرت ملی است، به اسلام عمیقاً ایمان دارد، به میهن خود عشق میورزد؛ اینها چیزهایی است که به ما این امیدواری و این اعتماد را میبخشد که ملت ما قادر است به این هدف دست پیدا کند و برسد؛ دور از دسترس نیست. تجربه هم همین را به ما نشان میدهد.
شما یادتان هست - حالا شاید خیلی از جوانها یادشان نباشد، اما اغلب یادشان است - که اول انقلاب، عدهای را از خارج تبریز به اسم مبارز و به اسم اپوزیسیون آوردند که مرحوم شهید مدنی را محاصره کردند. از بیرون که کسی نیامد برای دفاع از انقلاب، خود مردم تبریز وقتی صحنه را دیدند، آمدند بیرون. تبریز، خودکفاست؛ آذربایجان، از لحاظ غیرت انقلابی و دفاع از انقلاب خودکفاست. این چیزهاست که انسان میفهمد اینها آذربایجان را نمیشناسند، ایران را نمیشناسند، مردم ایران را نمیشناسند. طراحان سیاستهای ضدانقلاب در دنیا - چه در سرویسهای اطلاعاتی امریکا، چه در سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و دیگران - که برای ملت ایران و برای سرنوشت انقلاب، به خیال خودشان دارند طراحی میکنند، مردم ایران و این حقایق ماندگار در میان ملت ما را نمیشناسند.
من گفتهام، تأکید میکنم بر این معنا و با یقین این را عرض میکنم که: جوانِ امروز - جوانِ نسل سوم - در آمادگی خود و شجاعت خود و غیرت خود برای دفاع از هویت دینی و انقلابی خود، از جوانِ نسل اول - که در دورهی جنگ تحمیلی و دفاع مقدس حضور داشت - هیچ کمتر نیست، شاید هم جلوتر است. این است حقیقت آن انقلابی که جوشیدهی از ایمانهای مردم و اعتقاد مردم و خواست حقیقی مردم است. حالا چهار نفر آدمِ دلدادهی به بیگانه یا پولگرفتهی از بیگانه - همهشان یکجور نیستند - بیایند یک چیزی بگویند، اما واقعیت قضیه این است. واقعیت قضیه این است که انقلاب، مال مردم است، مردم انقلاب را مال خودشان میدانند، از انقلابشان خشنودند، چون میبینند که راهِ رسیدن به سعادت، به نیکبختی، به درجاتِ عالىِ انسانی - از لحاظ مادی و معنوی - راهی است که انقلاب به آنها نشان میدهد، که راهِ اسلام است؛ راه تعالیمِ نجاتبخشِ اسلام است.
لازم است من در همینجا، صمیمانه از ملت ایران به خاطر این حرکت عظیمی که در بیستودوی بهمنِ امسال انجام دادند، تشکر کنم. اینطور حرکتها، اینطور حضور، این غیرت و حمیت الهی، موجب میشود که قدرت جمهوری اسلامی و نظام اسلامی جلوِ چشم دشمنان نمود پیدا کند. تهدیدهای آنها را کم میکند و کم کرد. کدام هنرمند است که از روحیهی حماسىِ پُرشور ملت و جوانهای خودش در مقابل دشمنی که قصد داشت غیرت و عزت این ملت را زیر پاهای خودش لگدمال کند، و از زیبایی خارقالعادهی آن بتواند بگذرد و این را نبیند. اگر دیدیم هنرمندهای ما این را نمیبینند و به آن نمیپردازند، باید ببینیم عیب کار کجاست. یا در نگاه هنری، یا در عرضهی درست، یا تأثیراتی که سیاستها و دشمنان در فضای فرهنگی کشور دارند میگذارند، مشکلی وجود دارد؛ والّا چطور ممکن است یک ملت فراموش کند یا نبیند و نفهمد؟ لذا خاطرهگویی شما و ثبت کردن این حوادث، نقش خیلی زیادی در این مسأله دارد.
من بارها گفتهام، الان هم تکرار میکنم؛ هرجا ما پیشرفت برجستهای داشتهایم، به برکت نیروهای مؤمن، حزباللهی و معتقد به این راه بوده؛ والّا کسانی که به این خط و این راه معتقد نیستند - هم از جهت ضعف ایمان، هم از جهت ضعف غیرت ملی - آنچه را که باید انجام دهند، نمیکنند؛ در مقابل فشارهای معمولی زندگی عقبنشینی میکنند و سپس در مقابل تطمیع و جلوههای جذابِ ارائه شدهی از سوی دشمن، تسلیم میشوند؛ اما کسی که مؤمن است، تسلیم و خسته نمیشود. این، راه امام بزرگوار است.
آن روزی هم که مرزهای ما بهوسیلهی هزاران چکمهپوش نظامی تهدید میشد، در کشور ما کسانی بودند که اگر به آنها گفته میشد خاک و وطن و ملت و حیثیت و غیرت ما را دارند لگدکوب میکنند، تو هم بیا کاری بکن، میگفت برو بابا، دلت خوش است! حواساش به این نیاز نبود و حس نمیکرد که چنین نیازی وجود دارد. پس اول، احساس نیاز است.
دشمنان ما بیش از آن که به منابع طبیعی ما چشم طمع داشته باشند، به منابع انسانی - که منابع قدرت ما هستند - چشم طمع دارند. آنها می دانند اگر این سرمایه های اجتماعی از دست یک ملت گرفته شود، اگر یک ملت غیرت ملی و ایمان و وحدت و همبستگی خود را از دست بدهد، اگر نشاط کار و ابتکار را از دست بدهد، اگر حرکت علمىِ رو به پیشرفت خود را از دست بدهد، کاملاً در دسترس دشمنان قرار خواهد گرفت؛ می توانند راحت به او زور بگویند، می توانند بر او سلطه پیدا کنند، می توانند منابع طبیعی و مادی او را هم غارت کنند.
امروز کشور و منطقه ی ما در شرائط ویژه ئی به سر میبرد. حضور نیروهای متجاوز و اشغالگر آمریکائی و انگلیسی در عراق و تحریکات مستکبرانه و ابلهانه ی آنان و بخصوص جریحه دار ساختن احساسات دینی و غیرت ملّی مسلمانان، وضعیت حساسی پدید آورده است. برخی تهدیدها که تضعیف جایگاه جمهوری اسلامی و کُندی یا توقف روند دانش و فناوری را هدف گرفته است، نیز دامن زده می شود.
ملتها فقط یکی از دو راه را در پیش داشتهاند: یا راه ایستادگی و تکیه به خود و استفاده از نیروهایی که خداوند متعال در درون یک ملت به ودیعه گذاشته و باارزشترین ذخایر آنها را تشکیل داده و تحصیل کاردانی و نشان دادن غیرت و شجاعتِ لازم و یا تسلیم و ذلّت؛ آنچنانکه سرنوشت بعضی از ملتها بر اثر بیکفایتی یا طمعورزیهای مسؤولان آنها چنین رقم زده شد.
هم ملت، هم مسؤولان، هم دولت، هم همه آحادی که در این کشور از غیرت و جوانمردی برخوردارند، در عین اینکه به سمت جنگ نمیروند، اگر کسی جنگ با آنها را انتخاب کرد، با او بسیار قدرتمندانه و سرسخت برخورد خواهند کرد.
سیاستهای اقتدارطلب جهانی، همه سعی خود را متمرکز کرده که یادگارهای انقلاب و نشانههای غیرت دینی و غیرت ملی مردم را زیر آواری از جنجالهای تبلیغاتی خود پنهان کند و از یادها ببرد. اما دلهای بیدار و جانهای آگاه و هوشیار، درست نقطه مقابل آن سیاست شیطانی عمل میکنند؛ یعنی چیزهایی را که پرچم عزّت و افتخار این ملت است، بر سرِ دست نگه میدارند. بیستونهم بهمن از این قبیل است و شما با این حرکت خود - آمدن این راه طولانی و اجتماع در اینجا - این نام و یاد را زنده نگه میدارید. این حقیقتاً بیداری است. بنده خطاب به شما عزیزانی که در اینجا هستید و خطاب به مردم تبریز و آذربایجان عرض میکنم:
آذربایجان! اویاخسان انقلابا دایاخسان این بیداری خیلی ارزش دارد و همین بیداری بود که حادثه بیستونهم بهمن را در سال ۱۳۵۶ بهوجود آورد. مردم شجاع تبریز و مبارزان حقیقی و راستین، چهلم شهدای قم را چنان بر سر دست گرفتند که در حقیقت انقلاب را به حرکت درآورد. این عمل، هوشیاری میخواست. رژیم طاغوت خیال میکرد که با سرکوب قیام مردم قم در نوزدهم دىِ آن سال، مسأله تمام شد. اما تبریزیها نگذاشتند و چهلم شهدای قم و آن حرکت عظیم را در بیستونهم بهمن در سطح کشور بهوجود آوردند و آن توفان را به راه انداختند. این هوشیاری است. هم هوشیاری است، هم غیرت دینی و ملی و هم ایثارگری و فداکاری. مجموعه این صفات و خصایل، مردم تبریز و آذربایجان را ممتاز کرده است. قبل از انقلاب، در حوادث مشروطه و در حوادث قبل از مشروطه هم همینطور بود. در حادثه تحریم تنباکو و مبارزه با کمپانی انگلیسی و سلطه اقتصادی انگلیس بر ایران، یکی از محورهای مبارزه، تبریز و مرحوم «حاج میرزا جواد مجتهد» عالم بزرگ تبریز بود. مگر این سوابق فراموش شدنی است!؟ بعد از انقلاب هم که فتنهها شروع شد و در هر نقطه از کشور فتنه ایجاد کردند، امید زیادی به تبریز و آذربایجان داشتند که در آنجا فتنهگری آنها به نتیجه برسد؛ اما جواب این فتنهها را خودِ مردم تبریز و آذربایجان دادند. نشانه عظمت انقلاب و دینداری در آذربایجان، هم، شهدای عالی مقام این استان، شخصیتهای برجسته علمی و سیاسی آنجا، روحانیون والامقام و دو شهید محراب است. در شهرهای دیگر هم شهدای محراب داشتهایم، اما در تبریز دو شهید محراب داریم؛ مرحوم شهید «قاضی» و مرحوم شهید «مدنی» اعلی اللَّهمقامهما. این، موتور اصلىِ حرکت اساسىِ یک ملت است. یک ملت برای اینکه از فقر، ذلّت، زیر سلطه ماندن، بیسوادی و از همه آثار نکبتبار تسلّط طواغیت نجات پیدا کند، به همین چیزها احتیاج دارد. چنین ملتی باید آگاه و بیدار باشد، قدرت تحلیل داشته باشد، بهموقع همه چیز را بفهمد و به موقع اقدام کند، دین - که مایه قوّت یک انسان در همه میدانهای زندگی است - در آن ملت عمیق باشد، غیرت که مایه حفظ هویّت دینی و ملی یک ملت است، در او زنده باشد و تنبل و تنپرور نباشد. این صفات در شمإ مردم هست. در گذشته بود، امروز هست و به فضل الهی در آینده هم خواهد بود. با همین خصوصیّات بود که ملت ایران پیروز شد و امروز دشمنان این ملت میخواهند با همین خصوصیّات مبارزه کنند. مبارزه امروز استکبار با همین چیزهایی است که موتور حرکت یک ملت است: مبارزه با آگاهی مردم است، مبارزه با غیرت دینی و ملی مردم، وحدت مردم، ایثارگری و مقاومت مردم است. امروز مبارزه دشمن، مبارزه تبلیغاتی است و بوقهای تبلیغاتی دشمن همه فضاهای ممکن را علیه ملت ایران پُر میکند. اما ملت ایران دست از ارزشهای اصیلِ خود برنداشته و برنمیدارد. امسال بیستودوم بهمن را دیدید!؟ بگذارید خبرگزاریها کتمان و انکار کنند. از خودِ ملت ایران که نمیتوانند کتمان کنند! امسال درست در همان وقتی که سردمداران استکبار جهانی و کاخنشینان کاخ سیاه انتظار داشتند که مردم خاطره انقلاب را به یاد نیاورند و مورد اعتنا قرار ندهند، مردم در همه شهرهای کشور با قوّت و قدرت و نشاط و اهتمام به میدان آمدند و نشان دادند که بیدار و آگاهند؛ به راه خود مؤمن و به استقلال و عزّت و افتخار خود علاقهمند هستند. کسانی که دم از مذاکره با امریکا میزنند، یا از الفبای سیاست چیزی نمیدانند، یا الفبای غیرت را بلد نیستند؛ یکی از این دو تاست. در حالی که دشمن اینطور اخم میکند، اینطور متکبّرانه حرف میزند، اینطور به ملت ایران اهانت میکند، تصریح هم مینماید که میخواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّهای در اینجا ذلیلانه و زبونانه میگویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بیغیرتی است؛ این سیاستمداری نیست. سعی میکنند رنگ و لعابی از فهم سیاسی به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسی است.
ما توقّع نداریم دشمن نداشته باشیم؛ توقّع هم نداریم که دشمن، دشمنی نکند. آنچه که انتظار داریم، از خودمان است. ما باید بتوانیم با امید و شجاعت و عزم و اراده و وحدت و توکّل به خدا، به فضل الهی همه دشمنها و دشمنیها را از سر راهِ این ملت برداریم و دشمن را از دشمنی کردن پشیمان کنیم. به امید خدا و به فضل الهی ما میتوانیم و خواهیم کرد و انشاءاللَّه آینده این را نشان خواهد داد. امید ما به ایمان و عزم و غیرت مردم و به بزرگوارىِ کمنظیری است که ملت ایران در دورانهای مختلف نشان داده است و با تلاش و حضور و ایستادگی و هوشیاری خود توانسته توطئههای دشمن را خنثی کند.
نیروهای مسلّح در هر کشوری باید نماد غیرت و عزّت مردم آن کشور باشند؛ اما همه جا این حقیقت تحقّق خارجی ندارد. در بسیاری از کشورها و میان خیلی از ملتها، نیروهای مسلّحشان نه فقط مظهر عزّت ملی و غرور ملی و غیرت ملی نیستند، بلکه نقطه مقابل آن هم قرار میگیرند. یک روز در کشور ما هم متأسفانه مطلب از این قرار بود؛ یعنی نیروهای مسلّح نه فقط عزّت این ملت را نشان نمیدادند، بلکه سعی و تلاش و برنامهریزی میشد که نیروهای مسلّح، حافظ منافع بیگانگان و دیگران باشند.
چرا مردم با استکبار مبارزه کردند و چرا استکبار بد است؟ باید توجّه کنید، اوّلین احساسی که یک ملت در مقابله با روح و خوی استکباری دارد، احساس دینی نیست؛ احساس غیرت ملی است؛ احساس هویّت و احساس وجود است؛ چون استکبار وقتی وارد کشوری شد و بر آن کشور مسلّط گردید، هویت ملی آن ملت را انکار میکند. منابع آن کشور را غارت میکند، در امور سیاسی آن کشور دخالت میکند؛ اما همه اینها فرع انکار هویّت آن ملت است. استکبار، اوّل هم که وارد میشود، نمیگوید من میآیم تا هویت ملی شما مردم را انکار کنم؛ اینطور که نمیآید؛ به بهانههای مختلف وارد میشود. وقتی وارد شد، آن چیزی را که هدف میگیرد، هویت ملی است. یعنی فرهنگ، اعتقادات، دین، اراده، استقلال، حکومت، اقتصاد و همه چیز را از آن ملت سلب میکند و در مشت خود میگیرد؛ همان چیزی که در ایران قبل از انقلاب اتّفاق افتاده بود.
ز روزی که امام شروع کرد، تا روزی که این اقیانوس عظیم تموّج یافت و به خروش افتاد، پانزده سال طول کشید - پانزده سالِ پُررنج - اما ملت، ملتی اصیل، ریشهدار، با استعداد، با فرهنگ، با غیرت و با دین بود و توانست خود را از آن حالت تخدیری و خوابآلودگی نجات دهد و بلند شود؛ توانست شخصیت خود را در دوران مبارزه - بخصوص در یکی، دو سال اخیر - نشان دهد.
امروز، دستهای مجرم، که از آغاز انقلاب و بخصوص در دوران دفاع مقدس همه سعی شان این بود، که حقانیت درخشان و مظلومانهی یاوران خمینی عزیز را، کتمان کنند در کار آنند که خاطرههای دوران جنگ را، به دست تند با دهای تبلیغات مغرضانه بسپرند، و آنها را در وادی فراموشی رها کنند، ولی بیشک موفق نخواهند شد. همت و غیرت و ایمان صادقانهی خیل عظیم مؤمنان انقلاب و اسلام بخصوص جوانان غیور و صالح که بدنهی عظیم ملت ایران را تشکیل میدهند، یکبار دیگر در تاریخ تجربهی احیاء نام و یاد آن حق مظلوم را، تکرار خواهند کرد.
ملت ایران در دوران هجده ساله انقلاب، یک مانور بزرگ سیاسی و نظامی و انسانی را به طور مستمر در مقابل چشم بشریّت قرار داده است. همه این مانورهایی که در طول جنگ، خود را به صورت واقعی در جبهههای نبرد نشان میداد و امروز به صورت تمرینها و ایجاد آمادگیهایی در اینجا و آن جا به وجود میآید، جزئی از آن مانور عظیم ملت ایران است. این، یعنی نمایش قدرت ملتی که تصمیم گرفته است از نیروهای خداداده خود، برای بنای زندگی شرافتمندانهاش بهره گیرد و استفاده کند. این، یعنی یک ملت، با غیرت ملی خود و با احساس شرفی که در وجود و تاریخ و عقاید او نهفته است و میخواهد بگوید: دست دشمنان کوتاه، دست متجاوزان کوتاه، مستکبران عالم و قدرتهای پرتوقّع و ضد فضایل و ارزشهای انسانی به کناری بروند.
بدیهی است آن غدّه سرطانی که گسترش پیدا میکند، اسرائیل غاصب و صهیونیسم است؛ اما آن دستی که به او کمک میکند، رأس استکبار جهانی - یعنی دولت امریکا - است. ملتهای مسلمان، نباید این نکته را فراموش کنند؛ همچنان که ملت عزیز و شجاع و با غیرت و آگاه و هوشیار ما، با بیان و عمل و حضور در صحنههای سیاسی و دیگر صحنههای لازم، ثابت کرده است که فشار امریکا را تحمّل نمیکند و آن را به صورت تودهنی، به خود او بر میگرداند.
شما ملت، به امریکا و دشمنان انقلاب و کسانی که میخواهند نام فلسطین و قدس شریف را از خاطرهها و ذهنها محو کنند، تو دهنی زدید. در روز بیست و دوم بهمن ماه و روز قدسِ این ماه رمضان، مردم ایران با همه وجود و با همه شور و شوق و انگیزه و شجاعت و غیرت و ایمانی که دنیا در این ملت سراغ دارد، بار دیگر نشان دادند که ایستادهاند. مرحبا بر شما ملت ایران. مرحبا برا ین شور و شوق و ایمان. مرحبا بر این هوشیاری و آگاهی. آفرین بر این موقع شناسی. در مقابل دشمن، چه عاملی تلاش کرده است؟ در درجه اوّل، ایمان اسلامی، غیرت دینی و ملی، پایبندی و وفا؛ و در درجه بعد، هوشیارىِ کسانی که باید هوشیار باشند.
امروز که شما نگاه کنید، میبینید مصنوعات داخلی ما در موارد بسیاری، بهتر از مصنوعات خارجی است. البته آدمهای اهل سود، یعنی کسانی که فقط به فکر جیب و سود خود هستند و هیچ به غیرت ملی و دینی و ارزش اجتماعىِ ملتِ ایران در دنیا توجّه نمیکنند، بر بعضی از مصنوعات داخلی ما مارک کارخانجات یا فروشگاههای معروف دنیا را میزنند و آنها را در بازارهای اروپایی به معرض فروش میگذارند. آنها از این کاسبی فقط به پولی که میتوانند به دست آورند فکر میکنند.
اگر ملت ایران - اعم از کارگر ایرانی، جوان ایرانی، تولید کننده ایرانی و معلّم ایرانی - با همه تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونهای بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهای مصرفی، محتاج فروش نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگی به امروز و آینده این کشور خواهد بود!
فسادی که در دانشگاه فرض میکنیم، ممکن است فساد اخلاقی باشد، یا فساد علمی. فساد علمی معنایش این است که در دانشگاه، نه معلم برای درسدادن و یاددادن دلسوزی کند، نه متعلم و دانشجو برای یادگرفتن دلسوزی کند. نتیجه، بیسواد بارآمدن، بدفهمیدن و نفهمیدن و عدم رشد استعدادهاست. فساد اخلاقی معنایش این است که آنکه درس میخواند یا نمیخواند، از لحاظ اخلاقی، شرافت و شرف و غیرت و انگیزه و ایمان لازم را در خود پرورش ندهد. این هم نتیجهاش با شق اول یکی است؛ شاید هم گاهی بدتر.
آن عالمی که شریف نباشد، حمیت و غیرت دفاع از کشور و ملت و آرمانها و ارزشهای ملی و دینی خود را نداشته باشد، آن عالمی که دشمن را بر خودی ترجیح بدهد و خود را در اختیار دشمن ملت قرار بدهد، از هر جاهلی بدتر است؛ همان دزدی است که با چراغ به دزدی میرود و بیشتر صدمه میزند. پس، اصلاح دانشگاه، در درجهی اول اهمیت است.
نمودار
آخرین مقالات
|