اقتصاد بدون نفت -
تعداد فیش :
66 ،
تعداد مقاله :
0
1402/01/01
1401/01/23
1399/05/10
1399/04/22
1399/03/14
1399/03/07
1398/11/19
1398/10/27
1398/08/28
1398/07/10
1398/05/30
1398/03/14
1398/03/08
1398/02/24
1398/01/01
1397/11/22
1397/08/12
1397/07/25
1397/03/02
1397/03/02
1397/01/01
1396/08/03
1396/07/26
1396/06/04
1395/10/19
1394/11/19
1394/06/04
1394/01/01
1394/01/01
1393/12/21
1393/11/29
1393/11/29
1393/10/17
1393/07/30
1392/12/20
1392/12/20
1392/11/29
1392/06/14
1392/06/06
1392/01/01
1391/05/03
1390/05/26
1390/01/01
1388/09/15
1387/10/21
1387/06/05
1387/06/05
1386/09/08
1385/11/28
1385/03/29
1385/01/01
1384/05/28
1383/11/10
1383/04/01
1383/04/01
1382/08/11
1381/02/11
1378/02/15
1378/01/19
1378/01/01
1377/10/04
1377/01/01
1375/10/28
1375/01/04
1373/02/13
1373/01/01
عیب مهمّ دیگر اقتصاد ما وابستگی به صادرات نفت خام است. ما نفت خام را صادر میکنیم، در حالی که اختیار نفت خام در دست ما نیست. آن کسی که نفت ما را وارد میکند ــ آن وقتی که اروپاییها نفت ما را میخریدند و وارد میکردند ــ او از این واردات نفت سود بیشتری میبُرد از ما که نفت متعلّق به ما بود و آن را از چاههای نفت بیرون آورده بودیم و به او فروخته بودیم. مالیاتی که او میگرفت و استفادهای که او میکرد، از صاحبان نفت بیشتر بود؛ الان هم همان جور است. ما بایستی بند ناف اقتصاد را از صادرات نفت خام ببُریم و بیشتر به فعّالیّتهای غیر نفتی [بپردازیم]. که خب خوشبختانه آنطوری که در گزارشها وجود دارد، حرکت به سمت افزایش صادرات غیر نفتی و فعّالیّتهای اقتصادی غیر نفتی شروع شده و کارهای خوبی دارد انجام میگیرد.
یک مسئلهی دیگری که باز این هم خیلی مهم است و البتّه بلندمدّت است، مسئلهی رشدِ اقتصادیِ بدونِ نفت است؛ مثل این کشورهایی که نفت ندارند، رشد اقتصادی هم دارند، پیشرفت اقتصادی هم دارند، کم هم نیستند. این مادّهی مخدّر نفت از صد سال پیش تا حالا متأسّفانه ما را معتاد کرده؛ یعنی واقعاً یک اعتیاد بسیار سختی است. این البتّه در کوتاهمدّت ممکن نیست و در بلندمدّت محقّق میشود، و کار امروز و فردا و کار یک دولت هم نیست؛ یعنی اگر دولتها همّت کنند، ممکن است مثلاً در طولِ دو دولتِ هشتساله این کار تحقّق پیدا کند. البتّه بنده یک روزی سالها پیش این را مطرح کردم؛ اگر از آن روز شروع میشد، امروز بدون شک وضع کشور وضع دیگری بود؛ دنبال نشد.
تمرین جداسازی اقتصاد کشور از نفت. این خیلی کار سختی است، بنده هم سالها بود این را مدام در دولتهای مختلف تذکّر میدادم، خیلی پیش نمیرفت [امّا] الان به طور طبیعی این جور شده است. نفت ما را خب کمتر میخرند یا خیلی کم میخرند؛ یعنی همهی مشتریهای قبلی ما به مقدار کافی نفت نمیبرند. این موجب شده که ارتباط اقتصاد کشور با نفت که بسیار ارتباط مضر و زیانباری بود، کم بشود و انشاءالله این یک تمرینی است که ما بتوانیم این [کار] را بعداً ادامه بدهیم. البتّه منظورم از نفت، نفت خام است وَالّا با نفتی که ارزش افزوده در داخل پیدا کند و محصولاتش صادر بشود، بنده هیچ مخالفتی ندارم. آنچه بنده روی آن تکیه میکنم، صادرات نفت خام است. انشاءالله حالا امیدواریم با پیگیری بیشتر دولت و مجلس این [کار] انجام بگیرد و ظرفیّتهای فراوانی در کشور هست که میتواند جایگزین نفت بشود و مشکل بودجهی ما را انشاءالله حل کند.
به مسائل کلیدی توجّه کنید، اولویّت را به مسائل کلیدی بدهید. به مسائل فرعی و درجهی دو گاهی انسان لازم است برسد، لکن جوری برخورد نشود با مسائل درجهی دو که مانع از حرکت جدّی و متمرکز به سمت مسائل کلیدی بشود. مثلاً حالا در مقولهی اقتصاد اگر بخواهیم مسائل کلیدی را مطرح کنیم، مسئلهی تولید یک مسئلهی جدّاً کلیدی است که ما امسال را گفتیم [سال] «جهش تولید»؛ الان ماه چهارم سال هستیم، بایستی نشان داده بشود در سال که این جهش انجام گرفته. مسئلهی اشتغال جزو مسائل کلیدی است که البتّه با تولید ارتباط پیدا میکند. مسئلهی مهار تورّم مسئلهی جدّاً کلیدی است که علل زنجیرهی تورّم و گرانی را شناسایی کنید و بروید سراغ این علل. مدیریّت نظام پولی و مالی جزو مسائل کلیدی است؛ عدم وابستگی اقتصاد کشور به نفت جزو مسائل کلیدی است؛ اینها مسائلِ مهم است. اینها در زمینههای اقتصادی.
تحوّل در چه زمینههایی باید انجام بگیرد؟ عرض کردم این موضوع یک بحث طولانی دیگری است که بایستی مشخّص بکنیم در چه زمینههایی ما کمبود داریم و بایستی در اینها تحوّل به معنای واقعی کلمه انجام بدهیم؛ لکن به صورت یک فهرست مثالی، چند نمونه و چند مثال میشود گفت: مثلاً در زمینهی اقتصاد تحوّل به این است که ما بتوانیم بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم؛ یعنی بتوانیم اقتصادِ بدون نفت را به وجود بیاوریم؛ این یک تحوّل به معنای واقعی کلمه است.
در حال حاضر، اقتصاد و فرهنگ در صدر فهرست اولویّتهای کشور است. در باب اقتصاد، علاوه بر مشکلات عمدهی مشهود، باید اذعان کنیم که در دههی پیشرفت و عدالت، نمرهی مطلوبی درباب عدالت به دست نیاوردهایم. این واقعیّتِ ناخواسته باید همه را به تلاش فکری و عملی در باب معیشت طبقات ضعیف، به مثابهی اولویت، وادار سازد. توصیهی صاحبنظران به ما میگوید که راه درست برای این مقصود اصلاح خطوط اصلی اقتصاد ملّی یعنی: اشتغال، تولید، ارزش پول ملی، تورم، اسراف و امثال آن است.
سیاستهای کلّی اقتصاد مقاومتی در این زمینه، راهنمای معتبری است. توجّه به تنظیم برنامهی هفتم که در شمار وظایف نزدیک مجلس یازدهم است و نیز توجّه به کاهش نقش تعیینکنندهی نفت خام در منابع مالی دولت که خود فرصت مغتنمی برای ترسیم خطّ اقتصادی کشور است، توصیهی دیگر اینجانب به شما عزیزان است. همین تحریم میتواند یک فرصت باشد که تا کنون هم تا حدود زیادی فرصتهایی را برای ما به وجود آورده، بعد از این هم میتواند یک فرصت بزرگ را برای ما به وجود بیاورد. اگر ما مسئولین هوشیارانه عمل بکنیم، میتواند اقتصاد کشور را از اتّکاء به نفت نجات بدهد، بندِ نافِ اقتصاد را از نفت بِبُرد و قطع کند. عامل عمده و مهمّ مشکلات اقتصادی ما این است: وابستگی به نفت که موجب شده برای درآمد کشور، به نیروی داخل و جوشش داخلی، به استعدادهای گوناگون و ظرفیّتهای گوناگون داخلی توجّه چندانی نشود، خاطرمان جمع باشد که نفت میفروشیم، درآمد کشور تأمین خواهد شد؛ عامل عمدهی مشکلات کشور این است. اگر چنانچه ما بتوانیم این کار را انجام بدهیم، بهترین فرصت را از تهدید دشمن -یعنی از همین تحریم- توانستهایم برای خودمان به دست بیاوریم.
کما اینکه آنها هم متوجّهند؛ این را هم عرض بکنیم. باهوشهایشان البتّه؛ آنهایی را که گیج و گمند و ملتفت نیستند کار نداریم؛ باهوشهایشان توجّه به این نکته دارند. در گزارشهایی بنده دیدم که توصیه میکنند که نگذارید ایران، اقتصاد بدون نفت را تجربه کند؛ بین خودهایشان این گفته میشود که نگذارید ایران، اقتصاد بدون نفت را تجربه کند. یک راه پشتیای درست کنید، حالا تحریمها را برنمیدارید، امّا یک راهی را پیدا کنید، درست کنید که ایران بکلّی منقطع نشود، چون اگر منقطع شد میرود سراغ اقتصاد غیرنفتی. آنها به این توجّه دارند و دنبالش میروند؛ ما مسئولین بایستی حواسمان جمع باشد. مسئولین کشور، بخصوص مسئولین اقتصادی باید حواسشان جمع باشد. ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.(۲۰) تنها راه در پیش پای ملّت ایران عبارت است از قوی شدن؛ باید تلاش کنیم قوی بشویم؛ ما از مذاکره هم ابائی نداریم؛ البتّه نه با آمریکا، با دیگران؛ امّا نه از موضع ضعف، از موضع قوّت، از موضع قدرت. ما بحمدالله دارای قدرتیم و به توفیق الهی قویتر هم خواهیم شد. البتّه قدرت فقط قدرت نظامی نیست؛ قدرت، قدرت نظامی نیست؛ اقتصاد کشور باید قوی شود، وابستگی به نفت بایستی تمام بشود، نجات پیدا کنیم از وابستگی اقتصادمان به نفت؛ جهش علمی و فنّاوری باید ادامه پیدا کند؛ پشتوانهی همهی اینها هم حضور مردم عزیزمان در صحنه است.
دُور زدن تحریم یک تاکتیک است، مصونسازی کشور در مقابل تحریم، یک راهبرد است، باید این کار را کرد، باید کاری کرد که ما در مقابل تحریم آسیبپذیر نباشیم. الان این جور نیست، الان اقتصاد ما متّکی به نفت است؛ حالا خوشبختانه با تحریم نفت، یک خرده کمتر شده، ترکیب تراز بازرگانی فرق کرده امّا علیالاصول اقتصاد ما متّکی به نفت است. خب نفت یک چیز آسیبپذیر است؛ وقتی که ما برای بودجهی دولت -نه فقط بودجههای عمرانی و سازندگی کشور، حتّی برای بودجهی جاریمان- میخواهیم از پول نفت استفاده کنیم، همین وضع پیش میآید، ما آسیبپذیر میشویم، ما این را باید علاج کنیم.
تحریم -که عمدتاً تحریم فروش نفت [است] و این فشار حدّاکثری هم بیشتر معطوف به مسئلهی نفت است- بلاشک یک مشکلی است برای کشور، منتها مشکل کوتاهمدّت است؛ از این مشکل کوتاهمدّت یک سود بلندمدّت به دست میآید و آن، انقطاع از نفت است. چند روز قبل مسئولین دولتی اعلام کردند و گفتند که ما از فلان تاریخ -ظاهراً یک تاریخی را هم ذکر کردند- بودجه را از نفت منقطع میکنیم؛ این بسیار خبر خوبی است، این خیلی دستاورد بزرگی است. خب ما اگر نفتمان را همین طور مدام بفروشیم و در مقابلش دلار بگیریم و بیاوریم، هیچ وقت به فکر نمیافتیم که بودجهی کشور را، مخارج کشور را، هزینههای جاری کشور را از نفت جدا کنیم؛ هیچ وقت به فکر این نمیافتیم. وقتی جلوی فروش نفت گرفته میشود، وقتی این درآمد مفت از دولت گرفته میشود، آن وقت به فکر میافتیم که یک کار اساسی بکنیم.
این یک بلای بزرگی است برای کشور؛ یک راه درآمد راحتی است که نفت را از چاه بکشیم بیرون و برویم به یک قیمتی بفروشیم؛ یک درآمد مفت و آسان! از اوّل -از دورانهای قبل- به این شیوه عادت کردهایم؛ این به ضرر ما تمام شده، واقعاً به ضرر ما تمام شده. کشورهایی هستند که یک قطره نفت هم در آنها تولید نمیشود، [ولی] گشتند، راههای دیگری را پیدا کردند، راههای بهتری را پیدا کردند، به نفعشان تمام شد. نفت اختیارش دست ما نیست، دست تولیدکنندهی نفت نیست، میبینید دیگر؛ نه فقط [هنگام] مسئلهی تحریم -حالا تحریم یک چیز عارضی است- [حتّی] آن وقتی هم که تحریم نیست، نفت در اختیار مصرفکنندههای گردنکلفت متعارف دنیا است؛ اختیار نفت دست آمریکا و اروپا و اتباع اینها است، قیمتگذاری دست آنها است، کارهای گوناگون دست آنها است، توطئهها و حملههای آنها؛ ... بنابراین ما باید این را در کشور حل کنیم.
در مسئلهی اقتصاد، مسائل اصلیای وجود دارد، عناوین مهمّی وجود دارد که من چند موردش را میگویم: یکی مسئلهی رونق تولید است، یکی مسئلهی ارزش پول ملّی است، یکی مسئلهی بهبود فضای کسب و کار است، یکی مسئلهی جدا کردن اقتصاد کشور از فروش نفت خام است -بند ناف بودجه و اقتصاد کشور را از نفت خام و فروش نفت خام و تجارت نفت خام بایستی ببُریم؛ این یکی از مسائل اصلیِ ما است- تبدیل دخالت دولت در اقتصاد به هدایت دولت و نظارت دولت هم جزو مسائل اصلی است، بریدن دست مفسدان اقتصادی یعنی اختلاسگر، تروریست اقتصادی، قاچاقچی بیرحم که دست اینها را از اقتصاد [باید برید].
همین مسئلهی وابستگی اقتصاد ما به نفت و نفتی بودنِ اقتصاد، دولتی بودنِ اقتصاد، مشکلات نظام مالیاتی، مشکلات نظام بودجهریزی، همهی اینها مشکلات است؛ و در همهی اینها ارتباط بین دستگاههای دولتی و دانشگاه یک امر لازمی است. [مثلاً] طرحهای شکستن تحریم. ما اوّلین کشوری در دنیا نیستیم که تحریم میشویم؛ کشورهای زیادی [بودهاند]؛ تحریم راه حل دارد؛ طرحهایی وجود دارد؛ در مواجههی با تحریم راه حلّ علمی وجود دارد؛ باید این راه حل را جُست؛ جستجو کرد، پیدا کرد و به مسئولین ارائه کرد. یا استفادهی مطلوب از تحریم؛ چون تحریم یک رنجی، مشکلاتی دارد امّا یک منافع و فوایدی هم دارد که ما را وادار میکند به اینکه به تواناییهای درونی خودمان مراجعه کنیم. پس بنابراین اینها کارهایی است که میشود انجام داد. یا همین «رونق تولید» که ما امسال به عنوان شعار سال مطرح کردیم، خب راهکار علمی دارد؛ اینها بایستی در دانشگاه بررسی بشود. برای این کار ارادهی محکم لازم است.
عیب بزرگ اقتصاد ما وابستگی به نفت است. ما این مایع را از زیرِ زمین درآوردهایم، بدون هیچ گونه ارزش افزودهای این پول نقد را -مثل پول نقد است- دادهایم دلار گرفتهایم، خرج امور جاری و امور زندگی کردهایم؛ [این] غلط است. این صندوق توسعهای که ما تشکیل دادیم، به خاطر همین بود که ما بتوانیم بتدریج خودمان را از نفت جدا کنیم. الان هم فرصت خوبی است؛ یکی از کارهایی که واقعاً باید در برنامهریزیهای کلان مسئولین اقتصادی ما قرار بگیرد همین است: باید کاری کنیم که وابستگی به نفت روزبهروز کمتر بشود.
امّا تحریم میتواند فرصت باشد؛ چرا؟ زیرا تجربه نشان داده است کشورهایی که از منابع طبیعی -مثل نفت- برخوردار هستند، هر وقت درآمدهایشان از ناحیهی این منابع کاهش پیدا میکند، اینها به فکر اجرای اصلاحات اقتصادی میافتند، انگیزه پیدا میکنند، انگیزهی اصلاحات پیدا میکنند، انگیزه پیدا میکنند که خودشان را از وابستگی نجات بدهند و اقدامات مناسبی را انجام میدهند. این مال وقتی است که درآمد حاصل از آن منابع طبیعی کاهش پیدا میکند؛ بعد که این منابع دوباره به حال اوّل برمیگردد و منابع مالیِ مورد استفادهی آنها افزایش پیدا میکند، از ادامهی کار اصلاحات غفلت میکنند، فراموش میکنند. پس فشارِ کاهش درآمد منابع طبیعی، این حُسن بزرگ را نه فقط برای ما، [بلکه] برای همهی کشورهای مشابه ما دارد که آنها را از وابستگی به این منبع طبیعی، از این تک محصولی بودن، از این اقتصاد نفتی -که یکی از بزرگترین مشکلات اقتصاد ما این است که نفتی است، وابسته به نفت است- نجات خواهد داد. واقعاً هم همین جور است؛ الان در کشور، هم در سطوح دولتی، هم در سطوح تحقیقاتی و دانشگاهی، مطالعات وسیعی شروع شده است برای اینکه ما چگونه بتوانیم کشور را با درآمدهای غیرنفتی اداره کنیم؛ این خیلی چیز مهم و خوبی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حکومتی است. نتیجهی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بیکاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
یکی از کارهای اساسیای که ما در زمینهی مسائل اقتصادی کشور و آیندهی کشور باید انجام بدهیم، قطع وابستگی اقتصاد کشورمان به نفت است؛ که این را همهی اقتصاددانهای وارد و فهیم، نه امروز [بلکه] بارها، سالها گفتهاند و تکرار کردهاند؛ و این یک واقعیّتی است. ما هم همواره به مسئولین گفتهایم سعی کنند تا آنجایی که ممکن است، ما اقتصادمان را از فروش نفت خام جدا کنیم. ما که داریم نفت خام را میفروشیم، درواقع ثروتی را و موجودیمان را که قابل تجدید هم نیست و تمام میشود، از زیر زمین درمیآوریم میفروشیم، پول میگیریم، صرف ادارهی کشور میکنیم؛ این غلط است! بایستی این سرمایه را بهنحوی استعمال کرد، بهنحوی به کار برد، بهنحوی مصرف کرد که درآمدِ افزوده داشته باشد؛ ما باید مصرف بهینه بکنیم [از نفت]. یکی از اشکالات مهمّ اقتصاد ما وابستگی است. خب جوانهای مؤمنِ ما، آن کسانی که اهل فکرند، اهل کارند، بنشینند راههایی را پیدا کنند برای اینکه بتوانند کشور را [از وابستگی خارج کنند]. البتّه سیاستهای این کار طرّاحی شده؛ ما این صندوق توسعهی ملّی را که در سیاستهای کلّی تشکیل دادهایم و ابلاغ کردهایم، بهخاطر همین است که بتوانیم از وابستگی به نفت خارج بشویم.
یک وقت مغزهای فعّال و متفکّری وجود ندارند در کشور، انسان یکجور برای مسائل کشور برنامهریزی میکند؛ [امّا] یک وقت نه، هزاران نیروی جوان، با نشاط، نخبه، دارای افکار بلند و البتّه یقیناً در بین اینها تعدادی هم دارای قدرت مدیریّت هستند -چون فکر بلند همیشه ملازم نیست با قدرت مدیریّت- و با توجّه به اینها انسان میخواهد برای کشور برنامهریزی کند. پس نگاه به نخبگان، در این جهت هم مورد اهتمام قرار میگیرد و نکتهی اساسیای است؛ تأثیر [نخبگان] در برنامهریزی برای مسائل کشور. حتّی مثلاً فرض بفرمایید تبدیل اقتصاد نفتی به اقتصاد مستقل، اقتصاد دانشپایه، اقتصاد مقاومتی. اگر ما عناصر نخبه و فعّال و دلسوز و بانشاط نداشته باشیم، اقدام نمیکنیم برای اینکه اقتصادمان را تغییر بدهیم؛ [امّا] وقتی آدمهای حسابی، پابهکار، علاقهمند، در اختیار نظامِ تصمیمگیری کشور هست، طبعاً اقدام میکند دیگر.
اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند؛ یعنی حالا اگر چنانچه آمریکاییها توانستند به فروش نفت جمهوری اسلامی لطمه بزنند، آنها بایستی بهقدری که جمهوری اسلامی میخواهد [خریداری بکنند]؛ ممکن است خود ما از کم فروختن نفت استقبال کنیم -این بستگی دارد به سیاستهای دولت؛ ممکن است دولت به این نتیجه برسد که هرچه نفت کمتر بفروشیم و اقتصاد خودمان را از نفتی بودن دور کنیم، به نفع ما باشد، ممکن است به این نتیجه برسیم- امّا اگر این نشد و تصمیم بر این شد که نفت را به همان اندازهای که امروز میفروشیم بفروشیم، اگر چنانچه حرکت آمریکاییها در این راه خللی ایجاد کرد، اروپاییها قطعاً بایستی آن را جبران بکنند و بهنحو تضمینشدهای باید آن را خریداری کنند.
اقتصاد نفتی -یعنی تکیهی اصلی به فروش نفت خام- یکی از عیوب اساسی اقتصاد ما است؛ آن حرفی را که بنده بیست سال قبل گفتم و بعضی از مسئولینِ دولتهای آن روز با نگه کردنِ چهجوری! یک لبخندی زدند و از آن عبور کردند که گفتم ما بایستی به جایی برسیم که هروقت اراده کردیم بتوانیم درِ چاههای نفتمان را ببندیم، بگوییم آقا، ما میخواهیم سه ماه نفت صادر نکنیم و این در اختیار ما باشد؛ ای کاش میتوانستیم؛ و این ممکن است، این را بعید نباید دانست؛ این چیزی است ممکن. حالا گفته میشود که مشتریها از دست میروند و مانند این حرفها؛ نه، راههایی برای همهی اینها وجود دارد. ما اسیر نفت نباشیم؛ امروز ما اسیرِ نفتیم، ما توی مشت نفتیم؛ نفت هم دست ما نیست. تولیدش دست ما است، [امّا] قیمتگذاریاش دست دیگران است، امکان فروشش دست دیگران است، تحریمش به دست دیگران است؛ ما در واقع اسیر نفتیم، [ولی] نفت باید اسیر ما باشد، نفت باید در اختیار ما باشد؛ این یک سیاست قطعی است. نفت یک سرمایهی ملّی است. البتّه سالهای طولانیای خواهد گذشت تا این سرمایه تمام بشود امّا خب تمام خواهد شد. ما عادت کردهایم که نفت را یعنی این ذخیرهی ملّی را از زیر زمین میآوریم بیرون و بدون هیچ ارزش افزودهای میفروشیم. خب اقلّاً کار کنیم، ارزش افزوده برایش درست کنیم؛ هم نفت را، هم گاز را -حالا [برای] گاز یک مقداری [ارزش افزوده در] پتروشیمی و مانند اینها درست میشود امّا نفت همینجور دارد میرود- اینها اشکالات اساسی ما است. بایستی وابستگی را روزبهروز به نفت کم کنیم.
یکی از مشکلات ما، متّکی بودن کشور به نفت است. این نفت، نعمت خدا است در حقّ ما، امّا اینکه اقتصاد ما، متّکی به نفت است، این یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما است. باید کاری کنیم، تلاشی بکنیم که نفت را مستقلّ از اقتصاد کشور بکنیم؛ اختیار ما دست نفت نباشد، اختیار نفت دست ما باشد. اختیار ما اگر دست نفت شد -[چون] قیمت نفت را قدرتهای دیگرند که معیّن میکنند، گاهی تحریم میکنند، گاهی میخرند، گاهی میگویند نباید از فلانی بخریم، از این کشور بخریم- این مشکلات وجود دارد. ما باید خودمان را از اقتصاد نفتی خلاص کنیم که البتّه کار بسیار دشواری هم هست؛ امّا بالاخره باید حتماً این کار در کشور انجام بگیرد.
در زمینههای مختلف، امنیّت مهم است. من بهمناسبت اینکه امروز یکی از مسائل اساسی کشور، مسئلهی اقتصاد و معیشت مردم است، اشاره کنم که اقتصاد هم نیازمند امنیّت است؛ بنای اقتصادی کشور هم بایستی بر یک بنیاد امنی نهاده بشود. مشکل ما، مشکل تاریخی ما، مشکل بازماندهی ما از دورانهای طاغوتی، وابستگی اقتصاد ما به نفت است؛ این موجب شده است که ما در زمینهی مسائل اقتصادی، دغدغهی امنیّت را در همهی دورانها، زیاد داشته باشیم؛ قیمت نفت کم شد، زیاد شد، فروش نفت ممنوع شد، رفتوآمد نفت مشکل شد، فلان مشتری نفت پول ما را نداد. وقتی همه چیز بر محور نفت در اقتصاد میچرخد، اقتصاد ناامن است؛ اقتصاد هم بایستی امن بشود. این جمله را در اینجا گفتم بهخاطر اینکه ولو محیط نظامی، محیط اقتصادی نیست، امّا اهمّیّت امنیّت برای همهی بخشها معلوم بشود؛ حتّی برای مسئلهی اقتصاد که علیالظّاهر به کسوت سربازی و لباس ارتشی و سپاهی ارتباطی ندارد.
مسئولان اقتصادی، اقتصاد مقاومتی را جدّی بگیرند. تولید داخلی، منع واردات، جلوگیری از قاچاق؛ اینها آن اوّلیهایش است. امسال سال اشتغال است. الان هم ما درواقع در نیمهی دوّم مهرماه هستیم؛ یعنی بیش از نیمی از سال گذشته. در زمینهی اشتغال و در زمینهی تولید داخلی و تولید ملّی، فعّالیّتها باید افزایش پیدا کند؛ باید مضاعف بشود، عقبماندگیها باید جبران بشود. یک مدّتی گرفتار انتخابات و حرفهای انتخاباتی و این حرفها بودیم، وقت گذشت؛ باید جبران کنند تا بتوانیم به یک جایی برسیم در این زمینه. من گفتم، به سرمایهگذار خارجی ما خوشامد میگوییم امّا دل نمیبندیم به کار سرمایهگذار خارجی؛ چون اعتباری به او نیست. سرمایهگذار خارجی امروز میآید، فردا بهخاطر یک حادثهای، مشکل درست میکند برای ما. سرمایهگذارهای خارجی بیایند، سرمایهگذاری هم بکنند منتها تکیهی اقتصاد کشور باید به مسائل داخلی باشد. ظرفیّتهای داخلی کم نیست، زیاد است و کارهای اوّلی هم که باید انجام بگیرد، کارهای روشن و خوبی است و آقای دکتر ستّاری هم اشاره کردند. این منطق هم منطق درستی است که ما اقتصادمان اقتصاد نفتی است، اقتصادِ منبعمحور است -یعنی همینطور سرمایه را بفروش و بخور؛ سرمایه است دیگر- این باید تغییر پیدا بکند؛ باید مبتنی بشود بر ارزش افزوده. ما حتّی سنگهای قیمتیای را هم که داریم -سنگهای ساختمانی قیمتیای که در کشور وجود دارد- خیلیهایش همینطور آمادهنشده به خارج صادر میشود که این چیز خیلی عجیبی است و بعضی از این وزرای ما در این زمینهها واقعاً کوتاهی کردهاند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر ضرورت تغییر جهتگیری اقتصادی کشور از «اقتصاد رانتی و نفتی» به «اقتصاد مولد و مردمی» افزودند: باید اقتصاد را از نفت خلاص کنیم و این هدف مهم با توجه به امکانات، ظرفیتها و نیروی انسانی کشور تحققپذیر است، همانگونه که برخی کشورهای بدون نفت، این کار را کردهاند.
یک مسئلهی دیگر، پیشرفت اقتصادی و حلّ مشکلات مردم است. یکی از اهداف آنها از این تحریمها همین است که مردم را از نظام جدا کنند؛ مردم دچار مشکلات باشند؛ بیکاری باشد، رکود باشد، مشکلات گوناگون اقتصادی باشد؛ ما همینطور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات [باشند]. تحریم میکنند برای اینکه این کارها اتّفاق بیفتد و تحریم را هم که بظاهر برمیدارند، جوری برمیدارند که این مشکلات برطرف نشود. ما باید در مقابل چه کار کنیم؟ پادزهر ما این است که ما کاری کنیم که اقتصاد، اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار [بشود]، یعنی همان «اقتصاد مقاومتی» که بارها گفتهایم و گفتهایم و گفتهایم. این هم از عوامل اقتدار کشور است. کشوری که اقتصاد قوی داشته باشد، پولش هم ارزش پیدا میکند، مسئولینش هم ارزش پیدا میکنند، مردمش هم اعتبار پیدا میکنند و دیگر نمیشود بر اینها تحمیل کرد. بارها گفتهایم که باید خودمان را از این مکیدن نفت و وابسته بودن به نفت بتدریج جدا کنیم و این را باید بتدریج کم کنیم. سیاست نفت و بالا پایین شدن نفت، دست دیگران است؛ نفت مال ما است امّا اختیارش دست دیگران است. باید بتوانیم اقتصاد کشور را مقاوم کنیم، جوری کنیم [که آن را] استحکام ببخشیم. این یکی از عوامل اقتدار است.
انتخابات یک مسئلهی مقطعی است، مال یک مقطع خاص است، این مقطع تمام میشود، آنچه باقی میماند، مسائل اساسی کشور است که یکی از این مسائل، مسئلهی اقتصاد کشور است؛ مقاومسازی کشور در قلمرو اقتصاد، در مجموعهی کار اقتصادی که دشمن نتواند از طریق اقتصاد بر کشور فشار وارد کند و خواستهی خودش و ارادهی خودش را تحمیل کند. ما اگر وابستهی به نفت نباشیم، ما اگر تولید داخلیمان را تقویت بکنیم، آن روزی که نفت از صد دلار میآید به بیستوچند دلار، دیگر تنمان نمیلرزد. ما اگر بتوانیم تولید داخلی را رونق بدهیم، رکود را از بین ببریم، آنوقتی که دشمن واردات فلان کالا را محدود میکند، ممنوع میکند، ما خم به ابرو نمیآوریم. اقتصاد درونی را باید تقویت کرد. کشور، کشور بزرگی است؛ ما یک کشور بزرگ و چهارفصل داریم، کشوری داریم با امکانات فراوان و مهمترین امکانات ما هم نیروی انسانی ما است؛ نیروی انسانی بااستعداد، کارآمد، جوان، پُرانگیزه. یکی از بیشترین رقم تحصیلکردهها را در کشورهای دنیا ما داریم؛ یکی از بیشترین رقم مهندسین دنیا را ما داریم؛ در بسیاری از رشتههای علمی جزو چهار پنج شش کشور اوّل دنیا هستیم. این نیروی انسانی چیز کمی نیست؛ این بالاترین منبع پیشرفت برای یک کشور است؛ آنوقت این سرزمین وسیع، این فصول مختلف، اقلیمهای مختلف در جاهای مختلف کشور، این منابع عظیمی که در این کشور وجود دارد، اینها همه امکاناتی است که به ما این قدرت را میبخشد که اقتصاد خودمان را اقتصاد مقاوم کنیم. وقتی شما اقتصاد خودتان را در درون مقاوم کردید، دیگران به جای اینکه شما را تحریم کنند، میآیند منّت شما را میکشند؛ وقتی دیدند شما از فشار اقتصادی، از تحریم اقتصادی خم به ابرو نمیآورید، عقبنشینی نمیکنید، مجبور به قبول شکست نمیشوید، آنوقت دیگر غلط میکنند تحریم کنند؛ میفهمند که کار بیفایدهای است.
بخش معدن را هم بنده اینجا یادداشت کردهام، منتها دیگر وقت گذشته (خیلی هم فشار روی آقای نعمتزاده نیاوریم!) آنچه به من گزارش شده [این است که] ما حدّاکثر پانزده درصد از ظرفیّت معدنی کشور را داریم استحصال میکنیم؛ پانزده درصد! ما معدن را باید جایگزین نفت کنیم؛ یعنی واقعاً بایستی ما بتوانیم. من سالها پیش -شاید بیست سال پیش- در دولتِ آنوقت گفتم. ما باید کاری بکنیم که هر وقت اراده کردیم، بتوانیم سر چاههای نفت خودمان را ببندیم؛ نه از کمبود مشتری بترسیم، نه از نداشتن بازار بترسیم، نه از نداشتن پول بهای نفت بترسیم؛ باید به اینجا برسیم. خب ما واقعاً بایستی به فکر بیفتیم؛ برای نفت باید جایگزین [قرار داد]. میبینید نفت چه وضعی پیدا کرده! یک اشارهی قدرتها و عناصر خبیث منطقه با همدیگر، موجب میشود که نفت ناگهان از صد دلار بیاید به چهل دلار! از وقتی که از صد دلار شروع کرده تنزّل تا حالا، مگر چند ماه طول کشیده؟ خب، این قابل اطمینان نیست؛ آدم نمیتواند این را جزو سرنوشت اقتصاد کشور و گذران زندگی یک کشور [بداند] و آن را مربوط کند به یک چنین چیزی. نفت مال ما است، [امّا] هم اختیارش دست دیگران است، هم درآمد بیشترش مال دیگران است. بیشتر از آنقدری که ما از صادرات نفت استفاده میکنیم، آن دولتِ واردکنندهی نفت در اروپا یا در جای دیگر دارد استفاده میکند، که مالیات میگیرد و فلان میگیرد. ما نفتمان را داریم میدهیم، پول میگیریم؛ او نفت را میگیرد از ما و از مردم خودش پول میگیرد. استفادهی آن دولتها بیشتر از دولت ما است از فروش نفت. این چه معاملهی پُرخسرانی است. خب یک جاهایی ما مجبوریم البتّه نفت را تولید کنیم، چارهای نداریم امّا من واقعاً از ته دل خوشحال نمیشوم آنوقتی که ما آمارِ افزایش صادرات و افزایش تولید را [میشنویم]؛ همیشه به این فکر میکنم که ما باید جایگزین برای این پیدا بکنیم. بنابراین اگر بخواهیم جایگزین پیدا کنیم، یکی از بهترین جایگزینها معادن است.
آنوقت [در مورد] معادن هم بایستی از خامفروشی معادن بشدّت پرهیز کنیم. معادن باارزشی ما داریم. در استان کرمان یا در جنوب خراسان، سنگهای فوقالعاده باارزشی وجود دارد. [اینکه] ما این سنگ را همینطور یک دفعهای بِکَنیم، بفرستیم ایتالیا که آنها بعد تبدیل کنند و ارزش افزودهاش را چند ده برابر ببرند، احیاناً گاهی برای خود ما هم آنها را بفرستند و صادر کنند داخل کشور ما، آدم خیلی زورش میآید که یکچنین چیزی بشود. بنابراین، این هم یک مسئله است. و بهنظر من در قضیّهی معدن هم مسئلهی بخش خصوصی مهم است. و استانها هم آنطور که به من گزارش شد، استاندارها و افرادی از این قبیل اظهار میکنند که میتوانند بخش خصوصی را وارد کنند در قضیّهی معدن و در بعضی جاهای دیگر. وقتی که به امید قدرتهای خارجی نشستید تا آنها بیایند اقتصاد شما را رونق بدهند و با زیر بار آنها رفتن، اقتصاد را رونق بدهید، آنها به حدّ کم قانع نیستند. وقتی که شما نگاه میکنید به بیرون، مواجه میشوید با یک مسئلهای مثل کاهش قیمت نفت؛ ناگهان قدرتهای مستکبر با همراهی ایادی منطقهای خودشان متأسّفانه به این نتیجه میرسند که قیمت نفت را به نصف و گاهی کمتر از نصف برسانند؛ شما مواجه میشوید با یک چنین مشکلی؛ وقتی نگاه به بیرون باشد، این است. وقتی شما نگاه به درون کردید، دیگر اینجور نیست.
یکی از کارهای لازم، نهضت کاهش خامفروشی است. اینکه من چندی پیش راجع به وابسته بودن اقتصادمان به نفت اعتراض کردم و در سخنرانی گفتم، ناظر به این است. ما باید کاری کنیم که خامفروشی بتدریج کاهش پیدا کند، تا اینکه بکلّی از بین برود؛ باید ارزش افزوده ایجاد کرد. بانکها میتوانند نقش ایفا کنند؛ هم نقش کمک کننده و هم نقش تخریب کننده؛ این مورد توجّه مسئولان ارشد بانکی کشور باید قرار بگیرد. بعضی از بانکها در سرتاسر کشور با شیوههای خاص برخی از بنگاههای اقتصادی کوچک و متوسّط را به تعطیلی کشاندند، نابود کردند؛ بانکها میتوانند کمک بکنند و یا میتوانند تخریب کنند.
مشکلاتی را هم که متوجّه ما میشود درست بشکافیم. حالا مثلاً فرض بفرمایید ما از تحریم صدمه دیدیم و آسیبهایی از تحریم به اقتصاد ما، به مسائل گوناگون ما وارد شده است؛ این آسیبها ناشی از چیست؟ انسان اگرچنانچه درست موشکافی کند، میبیند این آسیبها بیشتر ناشی از وابستگی ما به نفت است مثلاً؛ یا بیشتر ناشی از عدم حضور مردم در متن میدان اقتصادی است، [یعنی] دولتی کردن اقتصاد؛ بیشتر ناشی از اینها است. اگر ما نگاه کنیم و عامل اصلی را بشناسیم و آن عامل اصلی را بهنحوی علاج کنیم، تحریم یا بیاثر خواهد شد یا کماثر خواهد شد. اینکه دشمن میتواند ما را تحریم کند و مثلاً دست روی نفت ما بگذارد و این ما را آزار میدهد، بهخاطر این است که ما نفت را در زندگی خودمان و در اقتصاد خودمان عمده کردهایم؛
اقتصاد ما نفتی [است]؛ یعنی چه؟ یعنی ما نفت را که سرمایهی ماندگار ما است و امکان ارزش افزودهی چندین برابری در آن وجود دارد، از زیر زمین بکشیم بیرون، خام خام بفروشیم به دنیا، پولش را بگیریم و صرف امور جاری کشور بکنیم؛ خسارت از این بالاتر نمیشود. اقتصاد نفتی اینجوری است. خب، نفت را میشود تبدیل کرد به فرآورده. بنده احتمال میدهم - بعضی از دقّتهای علمی هم همین را تأیید میکند - شاید؛ این نفتی که ما آن را تبدیل میکنیم به بنزین و گازوئیل و نفت سفید و مثلاً مصرف اینجوری میکنیم، با تولید فراوردههایی که تا امروز، بشر آن فراوردهها را تولید نکرده است، تا صدبرابرِ این بشود ارزش افزوده برای نفت بهوجود آورد؛ ما از اینها غافلیم؛ نفت خام را از درون چاهها بکشیم بیرون و این ذخیره را - این ذخیره که دوباره در زیر زمین تولید نمیشود؛ جزو چیزهای پایانپذیر است؛ اینها تبدیلپذیر نیست که بگوییم تمام [آن را] میکِشیم، جای آن میآید؛ نه، وقتی کشیدیم، تمام میشود؛ نفت اینجور است، گاز اینجور است - بفروشیم، پول آن را صرف کنیم در مصارف جاری کشور؛ از این بدتر واقعاً چیزی نمیشود؛ این جزو میراثهای شوم رژیم طاغوت و رژیم گذشته است. یک راه پول درآوردنِ آسانی هم هست و بعضی از مسئولین در طول زمانهای مختلف هم ترجیح دادند که از این پولِ آسان استفاده کنند.
یک مسئلهی اساسی در مورد اقتصاد کشور این است که باید اتّکاء بودجهی کشور به نفت قطع بشود؛ باید به اینجا برسیم. البتّه این حرفهایی که من امروز به شما عرض میکنم و مکرّر گفتهایم، در مقام حرف آسان است، در مقام عمل کارهای مشکلی است. خود من دستم سالها در اجرا بوده است؛ بنده میدانم اجرا کار سختی است امّا معتقدم این کار سخت را میتوان انجام داد. اجرا کردن سختتر از حرف زدن است؛ امّا همین کار سخت را با همّت، با اعتماد به این مردم، با اعتماد به این جوانها، با اعتماد به سرمایههای داخلی کشور، با اعتماد به خدای متعال که وعدهی نصرت داده است، میشود انجام داد. یکی از کارها - که مهمترین کار همین است - [این است که] باید تکیهی بودجه به تولید داخلی باشد، یعنی به درآمدی که مردم تولید میکنند و مالیات میدهند.
هیچ مسئولى معلوم است که راضى نیست و موافق نیست که در مقابلِ دشمنان کوتاه بیاید و براى اینکه مثلاً تحریمها برداشته بشود یا کم بشود، از آرمانها دست بردارند؛ خیلى خب، حالا که اینجور است، پس شما بیایید کارى کنید که کشور در مقابل تحریمها مصونیّت پیدا کند؛ اقتصاد مقاومتى یعنى این. فرض را بر این بگذارید که دشمن، برداشتن تحریم را متوقّف به چیزى میکند که شما حاضر نیستید آن را قبول کنید - اینجور فرض کنید قضیّه را - کارى کنید که تحریم بىاثر بشود. بارها ما گفتهایم کارى کنید که وابستگى مالى کشور به نفت کم و کم و کمتر بشود؛ خب، شما ملاحظه میکنید در ظرف مدّت کوتاهى قیمت نفت را به نصف میرسانند. وقتى ما وابسته به نفت باشیم، مشکل براى ما درست میشود؛ این فکر را باید کرد. ازجملهى بزرگترین مسئولیّتهاى مسئولین کشور همین است که کارى کنند اگر دشمن دلش نخواست تحریم را بردارد، به رونق کشور و پیشرفت کشور و رفاه مردم ضربهاى وارد نشود؛ راه آن چیست. راه آن این است که مراجعه کنیم به درون کشور، به درون ملّت، از نیروهاى درونى کشور استفاده کنیم و راههایى وجود دارد؛ آدمهاى صاحبنظر، آدمهاى کارشناس و بااخلاص، گواهى میدهند که راههایى وجود دارد که انسان بتواند به خودش متّکى باشد. این وظیفهى مسئولین کشور و مسئولین دولتى است، چشم ندوزند به دست بیگانه
حرف بسیار درستى را آقاى ستّارى عزیزمان اینجا الان گفت: در کشورى و اقتصادى که متّکى به منابع زیرزمینى است و ثروت باد آورده در آن کشور حاکم است، نخبه، نه شناسایى میشود، نه جذب میشود، نه اصلاً احتیاج به نخبه احساس میشود. وقتى قرار شد که ما این ثروت ذخیرهى تاریخى خودمان را از زیرِ زمین بکشیم بیرون، مدام خامفروشى کنیم، به حالت «بچّهپولدارىِ ملّى» - اینجورى بگوییم؛ مثل بچّهپولدارها که قدر پول را نمیدانند، هرجور دستشان بیاید خرج میکنند - کشور را بخواهیم اداره کنیم، آنجا نه نخبه شناسایى میشود، نه به نخبه احساس احتیاج میشود، نه نخبه میتواند نقش ایفا کند. نتیجه هم همین میشود که سرنوشت کشور مىافتد دست آن کسانى که سیاستگذاران کلانِ دنیاى نفت و منابع زیرزمینىاند. امروز اینجور است: سیاست آنها این است که یک روز قیمت نفت تنزّل پیدا کند؛ ناگهان شما مىبینید ۲۰ دلار قیمت نفت تنزّل پیدا کرد؛ تا دیروز مثلاً ۱۰۵ دلار میفروختند، حالا باید ۸۵ دلار بفروشند؛ اینها سیاستهاى جهانى است. کشورى که اقتصاد خودش را بسپرد دست سیاستگذاران و طرّاحان و برنامهریزانِ خارج از محدودهى مصالح او، حال آیندهى آن کشور معلوم است. کشور باید با نیروى درونى اداره بشود؛ به تعبیر درست ایشان، با ذخایر روى زمین یعنى استعدادهاى درونى ما، نیروى انسانى ما، هوش جوانان ما، با اینها باید اداره بشود؛ اگر این شد، هیچ قدرتى در دنیا قادر نخواهد بود که سرنوشت اقتصادى کشور را یا هر آنچه به اقتصاد کشور ارتباط پیدا میکند، در دست بگیرد و ملعبهى(۵) خودش قرار بدهد. بنابراین باید دنبال علم و تحقیق رفت. این کار، کار لازمى است.
نکتهی هفتم [از مؤلفههای سیاستهای مقاومتی]، کاهش وابستگی به نفت است؛ یکی از سختترین آسیبهای اقتصادی ما همین وابستگی به نفت است. این نعمت بزرگ خدادادی برای کشور ما در طول دهها سال مایهی فروریختگیهای اقتصادی و فروریختگیهای سیاسی و اجتماعی شد؛ باید ما یک فکر اساسی بکنیم. ما نمیگوییم از نفت استفاده نشود، [بلکه] تکیهی ما بر استفادهی حداقلی از فروش نفت خام است؛ نفت را میتوان بهصورت فرآورده در اختیار گذاشت؛ که در این سیاستها دیده شده. یک کار اساسی و مهمی که باید انجام بگیرد این است؛ این همت بلندی لازم دارد که ما در بند سیزده این سیاستها به این پرداختیم و جداً باید این بند عملیاتی بشود.
نکتهی دوم [از انگیزهها و عوامل تهیهی سیاستهای اقتصاد مقاومتی]، مشکلاتی است که داریم - مشکلات مزمن، مشکلات دیرپا - که اینها جز با یک حرکت اقتصادیِ جمعیِ مهم، امکان ندارد برطرف بشود؛ یکی از آنها وابستگی به نفت است که عرض کردیم، یکی از آنها عادت به واردات است - آن هم واردات بدون اولویت؛ عادتی است که متأسفانه دچار آن هستیم و این عادت را هم نتوانستیم کنار بگذاریم؛ نگاهمان به تولید خارجی است - تورم مزمن، بیکاری، معیوب بودن برخی از ساختارهای اقتصادی ما، اشکال در نظامات مالی ما - نظامات پولی ما، نظامات بانکی ما، نظامات گمرکی ما - اشکال در الگوی مصرف، اشکال در مسئلهی تولید، اشکال در بهرهوری؛ اینها مشکلات موجود کشور است، باید با اینها مقابله کرد. یکی از چیزهایی که هر انسان دلسوزی را و هر مسئول با همتی را برمیانگیزد که کاری و حرکتی از قبیل اقتصاد مقاومتی انجام بدهد، وجود همین مشکلات است. اینها جز با یک حرکت جهادی و جمعی و دلسوزانه و مستمر - با الزاماتی که دارد و عرض خواهم کرد - میسر نخواهد شد.
با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی با رویكردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصت ساز، مولد، درونزا، پیشرو و برونگرا ابلاغ میگردد:
... ۱۸- افزایش سالانه سهم صندوق توسعه ملی از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز تا قطع وابستگی بودجه به نفت. امروز شما ملاحظه كنید، وقتی روی نفتِ ما فشار میآورند، ما دچار مشكل میشویم، این ناشی از چیست؟ ناشی از این است كه ما تكیهمان را به نفت از بعد از دورهی جنگ و پایان جنگ تا امروز، نتوانستیم كم كنیم، اگر ما تكیهمان را به نفت كم میكردیم، فشار بر روی نفت اینقدر برای ما سخت تمام نمیشد.
مراكز تحقیقاتی ما، پاركهای علمی - فناوری ما، دانشگاههای ما در بخشهای مختلف، در حال جوششند؛ این باید متوقّف نشود. در زمینهی اقتصاد هم این آن چیزی است كه به ما كمك اساسی خواهد كرد؛ یعنی اگر ما توانستیم كار علمی را پیش ببریم و علم را اقتصادی كنیم - كه حالا اشاره خواهم كرد - قطعاً در زمینهی اقتصاد از فروش نفت و از خامفروشیهایی كه داریم و مانند اینها، برای ما بسیار پر صرفهتر خواهد بود.
امسال در دیدارِ ماه رمضان - حالا یادم نیست كه اساتید دانشگاه بودند، یا دانشجوها؛ در یكی از این دو دیدار - یكی از حضّار یك سخنرانیای كرد، یك عنصری را، یك محصولی را معرفی كرد كه درآمد آن برای كشور چندین برابر - كه حالا من چون یادم نمانده متأسّفانه، نمیتوانم بگویم؛ البتّه یادداشت كردهام - بیشتر از درآمد مثلاً فرض كنید كه نفت ما است یا گاز ما است كه اگر چنانچه روی آن محصول كار بكنیم كه مشتری هم در دنیا دارد، علاقهمند هم دارد، برای ما هم مشكلات تولیدی ندارد، میتوانیم چنین درآمدهایی داشته باشیم؛ یعنی واقعاً یكی از كلیدهای حلّ مشكلات اقتصادی و معضلات اقتصادی ما، تكیهی روی علم است. البته من این را بگویم ــ این را یک بار دیگر هم چند ماه قبل از این گفتم ــ که آمریکائیها اظهار خوشحالی کردند و گفتند که فلانی اعتراف کرد که تحریمها اثر گذاشته. بله، تحریمها بیاثر نبود؛ میخواهند خوشحالی کنند، بکنند. تحریمها بالاخره اثر گذاشت؛ این هم یک اشکال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر میشود؟! بله، میشود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامهریزی کرد. وقتی برنامهی اقتصادی یک کشور به یک نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمرکز پیدا میکنند.
مسئلهی اقتصاد مهم است؛ اقتصاد مقاومتی مهم است. البته اقتصاد مقاومتی الزاماتی دارد. مردمی کردن اقتصاد، جزو الزامات اقتصاد مقاومتی است. این سیاستهای اصل ۴۴ که اعلام شد، میتواند یک تحول به وجود بیاورد؛ و این کار باید انجام بگیرد. البته کارهائی انجام گرفته و تلاشهای بیشتری باید بشود. بخش خصوصی را باید توانمند کرد؛ هم به فعالیت اقتصادی تشویق بشوند، هم سیستم بانکی کشور، دستگاههای دولتی کشور و دستگاههائی که میتوانند کمک کنند - مثل قوهی مقننه و قوهی قضائیه - کمک کنند که مردم وارد میدان اقتصاد شوند. کاهش وابستگی به نفت یکی دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتی است. این وابستگی، میراث شوم صد سالهی ماست. ما اگر بتوانیم از همین فرصت که امروز وجود دارد، استفاده کنیم و تلاش کنیم نفت را با فعالیتهای اقتصادیِ درآمدزای دیگری جایگزین کنیم، بزرگترین حرکت مهم را در زمینهی اقتصاد انجام دادهایم. امروز صنایع دانشبنیان از جملهی کارهائی است که میتواند این خلأ را تا میزان زیادی پر کند. ظرفیتهای گوناگونی در کشور وجود دارد که میتواند این خلأ را پر کند. همت را بر این بگماریم؛ برویم به سمت این که هرچه ممکن است، وابستگی خودمان را کم کنیم.
ما باید به اینجا برسیم و بتوانیم خودمان را از درآمد نفت واقعاً بینیاز کنیم. یکی از بزرگترین بلیات اقتصاد ما، و نه فقط اقتصاد ما، بلکه بلیات عمومی کشور، وابستگی ما به درآمد نفت است.
من چند سال قبل از این گفتم - البته آن وقت مسئولین دولتی از این حرف هیچ استقبال نکردند - ما باید به جائی برسیم که اگر یک روزی به خاطر قضایای سیاسی، اقتضائات سیاسی، یا اقتضائات اقتصادی در دنیا، اراده کردیم که صادرات خودمان را مثلاً برای مدت پانزده روز یا یک ماه متوقف کنیم، بتوانیم. شما ببینید این کار چه قدرت عظیمی را برای یک کشور تولید کنندهی نفت به وجود میآورد که یک وقت اگر اراده کرد، بگوید آقا من از امروز تا بیست روز نفت صادر نمیکنم. ببینید چه حادثهای در دنیا به وجود میآید. امروز ما نمیتوانیم این کار را بکنیم، چون به این درآمد احتیاج داریم. اگر یک روزی اقتصاد کشور از درآمد نفت و صادرات نفت بریده شود، این توان را ملت ایران و نظام اسلامی در ایران به دست خواهد آورد؛ که تأثیرگذاریاش در دنیا فوقالعاده است. ما باید به اینجا برسیم. خب، این حمایت میخواهد؛ باید از صادرات حمایت بشود. از جملهی کارهائی که باز همت مضاعف را در زمینهی اقتصاد نشان میداد، افزایش صادرات غیرنفتی است. بودجهی کشور ما متأسفانه از دهها سال پیش به این طرف، وابستهی به نفت است. این روش را همهی اقتصاددانهای دلسوز رد میکنند؛ این روش در کشور ما عادت شده است. نفت را استخراج کنند، بفروشند، از پول آن کشور را اداره کنند؛ این شیوهی غلطی است. من سالها پیش این را گفتم که یکی از آرزوهای من این است که یک روزی ما بتوانیم کشور را جوری اداره کنیم که حتّی اگر لازم بود، یک قطره نفت هم صادر نکنیم و کشور اداره شود. این چیزی است که تا امروز پیش نیامده است. البته کار آسانی هم نیست، کار بسیار مشکلی است. افزایش صادرات غیرنفتی موجب میشود که ما به این هدف نزدیک شویم؛ و این کار دارد انجام میگیرد. سال 89 گام بلندی در این راه برداشته شد.
در قضیهی هستهای آنچه که ایران به دنبال آن است، دانش مورد نیاز است؛ دانشی که اگر امروز ملت ایران آن را دنبال نکند، فردا دیر خواهد بود؛ فردائی که نفتی به کار نباشد و همهی چرخهای اقتصادی دنیا بر اساس نیروی هستهای حرکت کند و ملت ایران دستش خالی باشد؛ بنشیند منتظر که دیگران به او کمک کنند؛ آنها این را میخواهند. مسئلهی هستهای ما این است؛ من بارها گفتهام. ما امروز برای دانش هستهای که برای ما مهم است، کار میکنیم که بیست سال دیگر، سی سال دیگر، فرزندان ما، جوانان ما، نسل آینده، ملت بزرگ ایران، آن روز دستش به طرف غربیها دراز نباشد. غربیها امروز که نفت مال ماست، از زمین ما نفت استخراج میشود و به آنها داده میشود، دارند برای همین نفت به ما زور میگویند! - امروز این نفتی که از چاههای این منطقه بیرون میآید، سودش برای دولتهای غربی از سودش برای کشورهای نفتخیز بیشتر است! - امروزی که نفت مال ماست، در اختیار ماست، دست ماست، زورگوئی میکنند، فردا که ما بخواهیم انرژی هستهای را از خود آنها بگیریم، شما ببینید چه بر سر ملتها میآید. نظام جمهوری اسلامی فکرِ آن روز را میکند. لذا امروز اصرار میکند که ما بایستی این علم را، این فناوری را، این دانائی را، این تمکّن را برای خودمان کسب کنیم. آن وقت جنجال راه میاندازند در دنیا که چرا میخواهید شما این را کسب کنید؟ و تهمت میزنند، افکار عمومی را گمراه میکنند که اینها دنبال بمب اتمند، اینها فلانند.
22ـ تغییر نگاه به نفت و گاز و درآمدهای حاصل از آن، از منبع تأمین بودجه عمومی به «منابع و سرمایههای زاینده اقتصادی» و ایجاد صندوق توسعه ملی با تصویب اساسنامه آن در مجلس شورای اسلامی در سال اول برنامه پنجم و برنامه ریزی برای استفاده از مزیت نسبی نفت و گاز در زنجیره صنعتی و خدماتی و پایین دستی وابسته بدان با رعایت:
1ـ 22ـ واریز سالانه حداقل 20 درصد از منابع حاصل از صادرات نفت و گاز و فرآوردههای نفتی به صندوق توسعه ملی. 2ـ 22ـ ارائه تسهیلات از منابع صندوق توسعه ملی به بخشهای خصوصی، تعاونی و عمومی غیردولتی با هدف تولید و توسعه سرمایه گذاری در داخل و خارج کشور با در نظر گرفتن شرایط رقابتی و بازدهی مناسب اقتصادی. 3ـ 22ـ قطع وابستگی هزینههای جاری دولت به درآمدهای نفت و گاز تا پایان برنامه. علم مایهی قدرت و ثروت است. کشور شما و نظام جمهوری اسلامی باید به این قدرت و اقتدار دست پیدا کند تا بتواند از ملت خود، از کشور خود، از ارزشهای خود و از نظام خود پشتیبانی کند و مصونیت ببخشد که قدرت فایدهاش این است؛ اقتدار برای زورگویی به دیگران نیست، برای جلوگیری از زورگویی دیگران است؛ و در کنار این به ثروت احتیاج دارد تا بتواند مشکلات گوناگونی را که میراث سالها حکومت استبدادی در این کشور است برطرف کند، باید علم را به دست بیاورد. برای یک ملت، علم وسیلهای است برای رسیدن به اقتدار ملی و ثروت ملی. البته اینها ثروت و پول لازم دارد؛ پول را هم از همین راه باید بهدست بیاوریم... آن روزی که ما بتوانیم درآمد کشور را از راه دانشمان بهدست بیاوریم و درِ چاههای نفت را پلمب کنیم، آن روز برای ما روز خوبی است. امروز ما داریم از ذخایرمان میخوریم. بیشتر بودجهی کشور از نفت است. نفت ذخیرهی ماست. گنجینهمان را داریم تخلیه میکنیم؛ از روی ناچاری. باید روزی برسد که این ملت بتواند از دانش خود ثروت تولید کند. آن وقت خودِ آن ثروت به پیشرفت دانش کمک خواهد کرد... دائماً همافزائی بهوجود میآید. البته جهتگیریها، باید جهتگیریهای درست و معنوی و الهی باشد.
این دنیائی که در اختیار ماست، این زمینی که در اختیار ماست، این موادی که در اختیار ماست، ای بسا میلیونها برابر بهرهای که امروز بشر از آنها استفاده میکند، قابل بهرهبرداری باشد. از همین آب، از همین خاک، از همین مواد، از همین هوا، از همین موادی که در زیر زمین هست و از همین چیزهائی که در اختیار ماست و ما ارزش اینها را نمیدانیم، ای بسا بشر در آینده بهرههای خیلی فراوانی ببرد. ما امروز نفت را میسوزانیم؛ ممکن است در آینده، بهرهمندیهائی از نفت برای بشر به دست بیاید و به قدری ارزشمند بشود که هیچ عاقلی حاضر نباشد یک قطرهی نفت را بسوزاند؛ به جای آن از انرژیهای دیگر استفاده کنند. شما ببینید، امروز از زبالهی شما بازیافتِ مواد باارزش میکنند. خب، زباله زباله است؛ این یک مثال خیلی کوچک است. خیلی از چیزها هست که ممکن است از آنها استفاده بشود؛ به چه وسیله میشود آنها را فهمید؟ به چه وسیله میشود به راههای دَه توی طبیعت پی برد و راه برد و از آنها استفاده کرد؟ به وسیلهی علم. اینی که پیغمبر میفرماید: «اطلبوا العلم و لو بالصّین»، نمیخواهد بگوید بروید فلسفه یا فقه را از چین یاد بگیرید؛ بروید دانش را - هر دانشی؛ علم و آنچه که بر علم مترتب میشود یعنی فناوری و توانائیهای فراوان سرپنجهی بشری - یاد بگیرید؛ اینها چیزهای لازمی است. خب، این یک مقداری پرداختن به مسائل بدیهی بود؛ یعنی بنده تصور هم نمیکردم که در بین شما جوانان نخبه کسی باشد که در این زمینه شک و تردیدی داشته باشد و تصور کند که حالا اسلام چه میگوید.
ما امروز داریم فکر روزی را میکنیم که کشور ما نفت نداشته باشد؛ انرژی، انرژیِ بدون نفت. کشوری که نفت ندارد، شاید در منابع دنیا هم نفت باقی نماند. دنیا دارد فکر انرژی آن روز را میکند. ما هم با این دردسرهائی که ملاحظه میکنید، ایستادهایم برای اینکه آن آینده را، امروز تأمین کنیم. اگر نکنیم، آن روزی که نفت تمام میشود، ما نیستیم، اما اثر سوء این عمل ما آن روز خواهد بود. ما مسئول خواهیم بود.
دشمنان سعی کردند مسئلهی هستهای را در کشور ما از چشم مردم بیندازند، یک عده هم شروع کردند به اینها کمک کردن. عرض میکنم همین آدمهای کوتهفکر و سطحینگر، احیاناً هم بعضیشان دلدادهی به آن سوی مرزها، میگویند: انرژی هستهای را میخواهیم چه کار کنیم؟! با این خرج زیاد، با این زحمت زیاد، با این همه دردسر. اما ملت تسلیم نشد. مردم ما بیدار بودند، فهمیدند که مسئلهی هستهای، فقط مسئلهی امروزِ کشور ما نیست؛ مسئلهی فرداهای کشور و آیندهی کشور است؛ مسئلهی سرنوشت کشور است. این حق مسلّم خیلی از کشورها و ملتهاست، اما مثل شما نمیآیند توی میدان تا این حق را مطالبه کنند. نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که آن کسانی که توانستهاند انرژی هستهای را به دست بیاورند، در آیندهی نهچندان دوری خواهند توانست سرنوشتِ انرژی دنیا را در دست داشته باشند. حالا آنها نفت را ندارند، ولی اگر همین نفت - فعلاً انرژی کنونی ما نفت و گاز است - که در اختیار کشور ما و کشورهای این منطقهی خلیج فارس هست، در دست دیگران بود و بنا بود آنها به ما بدهند، من بارها گفتهام که نه بشکهای، هر بطریاش را گرانتر از قیمتی که ما امروز به آنها یک بشکه را میفروشیم، به ما میفروختند؛ با هزار تحمیل. آنها میخواهند فردا که نفتی وجود نداشت در دنیا - نفت که تا ابد نمیماند، تمام میشود - اختیار انرژی در دست آنها باشد. ملتهایی که میتوانند خودشان تولیدِ انرژی کنند، نکنند؛ این را میخواهند، دنبال اینند. ملت ما این را فهمید، ایستاد. خوشبختانه مسؤولان ما آگاهانه دنبال این قضیه رفتند و تصمیمشان هم جدی است، به جاهای بسیار خوبی رسیدهاند؛ انشاءاللَّه به جاهای بهتری هم خواهند رسید.
ما احتیاج داریم که از سرمایهگذاری حمایت بشود؛ کارآفرینی بشود؛ تولید داخلی ترویج بشود؛ با قاچاق و فساد مجدّانه مبارزه بشود؛ اشتغال به عنوان یک مبنای اصلی و یک هدف مهم دنبال بشود؛ ثبات و شفافیت و انسجام سیاستها و مقررات اقتصادی انجام بشود - مقررات اقتصادیای که امروز یک چیزی بگوییم، فردا عوضش بکنیم، فایدهای ندارد - مقررات اقتصادی و قوانین ما باید هم ثبات داشته باشند که مردم بتوانند روی آن برنامهریزی کنند، هم باید منسجم باشد و با هم بخواند و شفاف باشد. بازاریابی جهانی، یکی از مهمترین وظایف برای رونق اقتصادی کشور است - که جزوِ کارهایی است که ما نکردهایم و جزوِ کمکاریهای ماست - و اطلاعرسانی کامل از فعالیتها و برنامهها؛ ما بایستی اینها را در نظر داشته باشیم. البته برنامههای راهبردی اساسی کشور نباید از نظر دور بماند؛ مسئلهی ذخایر ارزی مطمئن که کشور بتواند با شوکهای اقتصادی و ارزی مقابله کند؛ تأمین منابع تولید و سرمایهگذاری؛ برنامههای راهبردی تولید و انتقال آب و انرژی در کشور، جزوِ مسایلی است که ما در چند سال آینده بشدت نیازمان به آنها محسوس خواهد شد؛ اینها بایستی با جدیت دنبال بشود؛ اینها جزوِ همان مقولهی رونق اقتصادی کشور است.
پرداختن به همکاریهای منطقهای - همین کارهایی که الان انجام میگیرد؛ اکو، شانگهای و... - چیزهای لازمی است. ما این چیزها را باید با جدیت دنبال کنیم و همت بگماریم. از نفت هم باید استفادهی بهینه کنیم. کارشناسها میگویند - من خودم وارد نیستم؛ آمار و ارقام از کارشناسهاست - این پنجاه، شصت میلیاردی که ما از طریق فروش نفت به دست میآوریم، با نهصد میلیارد دلار صادرات و معامله و تجارت به دست میآید؛ این خیلی مهم است. ما این درآمد را که از طریق نفت به دست میآوریم، صرف مسایل روزمرهی زندگی میکنیم؛ این، معنی ندارد؛ بایست اینها با محاسبهی صحیح انجام بگیرد. ما این نفت را ضایع میکنیم؛ البته این، کارِ امروز و دیروز نیست؛ دهها سال است که بنای اقتصاد و پیشرفت کشور روی این روش گذاشته شده است و یک شبه هم نمیشود آن را عوض کرد. من ده، دوازده سال پیش به مسئولان آن روز گفتم آن روزی انسان در قضیهی نفت احساس رضایت میکند، که کشور قادر باشد با اختیار خودش اعلام کند که من مصلحت میدانم امروز تولیدم را فلان قدر کم کنم؛ امروز سر فلان تعداد چاه کشور را طبق مصلحت کشور میخواهم ببندم؛ امروز میخواهم صادرات نفتم را این قدر کم کنم و نفت را در کارهای غیر سوخت مصرف کنم - سوخت، بدترین استفادهی از نفت است و دنیا الیماشاءاللَّه استفادههای بهتر از سوخت نفت را کشف میکند و پیش میرود - آن روز ما میتوانیم خوشحال باشیم و به نفت خشنود باشیم. دربارهی مسئلهی هستهای من یک جمله عرض بکنم. خلاصهی حرف دشمن این است که به ملت ایران میگوید شما فناوری هستهای را نداشته باشید. چرا؟ برای اینکه فناوری هستهای، شما را در عرصههای مختلف نیرومند میکند؛ شما این فناوری را نداشته باشید تا ضعیف بمانید، تا بتوان راحتتر به شما زورگویی کرد. مردم باید توجه کنند که اعماق حرف دشمن چیست. مسئله این است، انرژی هستهای و توانایی تولید سوخت هستهای، در طول سالهای نه چندان دورِ آینده، یک نیاز مبرم و قطعی برای ملت ایران است. اگر ملت ایران امروز برای کشور خود فناوری هستهای را تحصیل نکند، چند سال بعد، آن روزی که این جوانها وارد بازار کار و فعالیت میشوند، آن روزی که جمعیت ملت ایران میلیونها نفر از حالا بیشتر است؛ آن روز، ملت در یکی از اساسیترین نیازهای خود مجبور است دستش را به طرف بیگانگان و احیاناً دشمنان دراز کند. مثل اینکه امروز ما نفت نداشته باشیم؛ نفت یک منبع تمام شدنی و تجدیدناپذیر است. نفت تا ابد که باقی نمیماند؛ اگر اینطور که امروز مصرف میشود، مصرف شود، تا بیست سال، بیستوپنج سال دیگر نفت ملت ایران تمام خواهد شد. دنیا به جای نفت به سراغ انرژیهای جایگزین رفته است که از همه مهمتر و قابل اطمینانتر، انرژی هستهای است. اگر کشور ما بیست سال دیگر انرژی هستهای نداشته باشد، برای راهاندازی یک کارخانه، دستش به سمت کسانی دراز است که پیشرفت ملت ایران را به هیچ قیمتی نمیپسندند. آبرو و عزت ملت را میگیرند تا یک مختصری از آنچه که در اختیار دارند، به این ملت بدهند.
من یک وقتی در همین مشهد در حضور جمعیت عظیم مردم گفتم، اگر این نفتی که امروز در اختیار ماست، در اختیار اروپا و امریکا بود، ما برای هر بشکهاش باید در مقابل آنها سجده میکردیم تا یک بشکه نفت به ما بدهند؛ مگر میدادند؟! اینها میخواهند پانزده سال، بیست سال آینده ملت ایران برای نیاز صنعتی و کشاورزی خود و برای جریان حیات در کشور خود، محتاج آنها باشد؛ برود درِ خانهی آنها؛ اهمیت انرژی هستهای این است. حالا میگویند انرژی هستهای برای درمان و مصارف پزشکی هم به کار میرود؛ بله، اینها هم است؛ اما اینها درجهی چندم است. در درجهی اول این یک نیاز اساسی و اصلی برای کشور ماست. اگر امروز مسئولین و دستاندرکاران ما این را تأمین نکنند، بیست سال بعد همهی مردم حق خواهند داشت اینها را لعنت کنند. آن روز هم نمیشود به دست آورد. وقتی یک ملت احتیاج به چیزی دارد، به او گرانفروشی میکنند، به او نمیدهند، او را تحقیر میکنند و به او بیاعتنایی میکنند. آن چیزی که امریکا به ما میگوید، این است که شما این فناوریای را که خودتان هم به دست آوردهاید، این را بگذارید کنار، ما به شما سوخت هستهای میدهیم. یعنی چه؟ یعنی شما نیروگاه بسازید، بعد برای سوخت این نیروگاه بیایید سراغ ما تا ما با هر شرایط و هر قیمتی که دلمان خواست، آن را به شما بدهیم. مثل این میماند که امروز نفت در اختیار امریکا باشد، بخواهد به ما نفت بدهد. شما فرض کنید اگر در این شرایط ما برای تولید انرژی در داخل کشور احتیاج به نفت یا گازوئیل داشتیم و میخواستیم آن را از امریکاییها بگیریم، با ما چه رفتاری میکردند! ملت ایران را چقدر تحقیر میکردند! اینکه میگویم انرژی هستهای یا به تعبیر درستتر فناوری هستهای، چرخهی سوخت و امکان غنیسازی هستهای حق مسلم ملت ماست، این به معنای این است که اگر این را امروز برای این ملت تأمین نکنیم، فردا این ملت دست گدایی به سوی دشمنان و مخالفین خودش دراز کند. ملت ما زیر بار این حرف نخواهد رفت. به ما میگویند شما نفت دارید، انرژی اتمی میخواهید چه کار کنید؛ مگر امریکا نفت ندارد؛ امریکا که نفت دارد، چرا انرژی هستهای دارد؟ همین اخیراً رئیس جمهور امریکا گفت، ما باید برای تولید هستهای سرمایهگذاری بیشتری کنیم. همهی دنیای پیشرفته دارند میروند به سمت سرمایهگذاری برای تولید هستهای، آن وقت به ملت ما میگویند شما نداشته باشید! این حرف زور را ما قبول نکردهایم و شما ملت ایران بدانید مسئولین کشور قبول نخواهند کرد. بنده به هیچ قیمتی زیر بار این حرف زور نخواهم رفت. برای ما مسألهی هستهیی، مسألهی علمی و اقتصادی است. در مسألهی هستهیی، راهی را که تا الان آمدهایم و بحمداللَّه به طور کامل هم موفق بودهایم، اگر بتوانیم در آن پیش برویم و به آخر برسانیم، این یک پیشرفت علمی برای کشور است. جوانان ایرانی در این میدان، مهارت و استعداد و توانایی علمیِ خودشان را ثابت کردهاند؛ این از لحاظ علمی خیلی برای ما باارزش است. از لحاظ اقتصادی هم مقرون به صرفه است. آنها میگویند شما از همین نفت و سوختهای فسیلی - یعنی منابع تجدیدناپذیر و تمام شدنی - استفاده کنید. این مثل این است که شما بخواهید در باغچهی خودتان سبزی بکارید یا میوه تولید کنید و بفروشید و زندگیتان را از آن اداره کنید؛ کسی بگوید نه آقا، شما برو اشیایی که در خانهات هست - آن یادگارهای قدیمی، آن نگین تاریخی، آن فرش زیر پایت - بفروش و بخور. ما میخواهیم منابع تجدیدناپذیرمان برای نسلهای دیگر بماند. اینطور نباشد که بیست سال دیگر، بیستوپنج سال دیگر، این کشور نفت نداشته باشد؛ مجبور باشیم نفت خود را از امریکا یا از عوامل امریکا بخریم. ما میخواهیم جایگزین نفت داشته باشیم و آن، انرژی هستهیی است. آنها میگویند نه، نداشته باشید؛ همان نفتتان را مصرف کنید تا تمام شود. اگر میخواهید نیروگاه هستهیی هم داشته باشید، سوختش را باید از ما بخرید. این حرفِ زوری است که امروز بخشی از دنیای غرب دارد با ما در میان میگذارد. مجرم این قضیه هم باز در درجهی اول امریکاست.
ما در همهی میدانهای بینالمللی، با منطق و پیرو راه عقلایی - که اسلام این را به ما تعلیم داده - حرکت کردهایم. منطق ما، منطق تدبیر و عقل و پیگیریِ منافع ملی است؛ در همهجا اینطور است؛ در مذاکرات هستهیی با اروپاییها هم همینگونه است. آنچه مصلحت ملت است، مسؤولان کشور آن را دنبال میکنند. در این مذاکرات، مذاکرهکنندگان ایرانی و دولت جمهوری اسلامی جدی هستند؛ منتها طرف مقابل هم - که چند کشور اروپایی هستند - بهطور جدی و واقعی وارد میدان مذاکره بشوند؛ ولی تا امروز متأسفانه اینطور نبوده است. تا امروز این چند کشور اروپایی نشان ندادهاند که حقیقتاً دنبال حل مسألهاند. این برای استکبار جهانی مشکل است که ملت ایران توانسته باشد با اراده و تواناییهای ذاتی خود گام بزرگی را در راه علم و فناوری بردارد؛ مثل انرژی هستهیی. اینها میخواهند انرژی کشور همیشه وابستهی به نفت باشد، که نفت هم تحتتأثیر سیاستهای قدرتهای جهانی است. میخواهند ملتها را با ریسمانهای نامرئی همیشه در مشت خودشان نگهدارند؛ ملت ایران این را قبول نمیکند.
و اما مسألهی فناوری هستهیی و آن مقداری که ما دنبالش هستیم، مقولهی دیگری است. اینجا فقط اشتراکی که دارند، در مادهی اورانیوم است. آن، اورانیوم نود درصد و صنعت پیچیدهی سلاحسازی را احتیاج دارد، و این، اورانیوم بین سه و چهار درصد برای سوخت نیروگاه اتمی، که امروز ما در بوشهر داریم. اورانیوم غنیشدهی سه تا چهار درصد کجا و بالای نود درصد کجا! این چیزی است که طبق مقررات بینالمللی برای همه آزاد است و هیچ اشکالی ندارد؛ همهی کشورها اگر به اورانیوم نیاز داشته باشند - یا نیاز هم نداشته باشند - میتوانند آن را تا سه، چهار درصد تولید کنند. معاهدهی بینالمللی NPT هم وجود دارد که همه قبول کردهاند، ما هم قبول کردیم و از لحاظ مقررات جهانی هم هیچ اشکالی ندارد. اگر ما این فناوری را نداشته باشیم، معنایش این است که فردا که راکتور هستهیی بوشهر ساخته شد، ما برای سوختش باید برویم درِ خانهی این کشور و آن کشور را بزنیم و بگوییم به ما سوخت بدهید. اگر یک روز به هر دلیلی - به دلیل سیاسی، مسائل بینالمللی و یا روابط دوجانبه - نخواستند به ما سوخت بدهند، یعنی اینکه ما دیگر نیروگاه نداریم؛ آنها این را میخواهند. آنها میخواهند شما بخاری را داشته باشید، نفت بخاری دست آنها باشد. یعنی وابستگی را با ایجاد راکتور هستهیی بیشتر کنند، نه کمتر.
آنچه امروز جنجال امریکاییها علیه ایران را بهوجود آورده و اینها را دستپاچه کرده، این است که اینها دارند میبینند که ایران نیروگاه هستهیی را بهوجود آورده و میتواند برق هستهیی تولید کند و سوخت و خوراک آن را هم خودش در داخل تولید میکند. این، اولین نقطهی نگرانی اینهاست. من یک وقت گفتم که اگر نفت در اختیار آنها بود و ما احتیاجِ به نفت داشتیم، یک بطری نفت را به قیمت پدر و مادرشان به ما میفروختند. اینطور نبود که یک بشکهی نفت را مثلاً فرض کنید بیست، سی یا سیوپنج دلار - و در واقع مفت - که ما الان داریم میفروشیم، بفروشند. ولی میبینید که کشورهای دارای نفت، سرمایهی تجدیدنشدنی خودشان را تبدیل میکنند به یک پول ناقابل. اینها میخواهند همین معادله را در مسألهی سوخت اتمی بهوجود بیاورند؛ یعنی کاری کنند که اگر ما نیروگاه اتمی هم داریم، برای سوختش محتاج آنها باشیم. یاوهگوها و یاوهبافها بیخود سعی نکنند اینطور بپراکنند که چه لزومی دارد این کار و چرا دنبالش میکنند؛ نه، این نیاز ملت ایران است. امروز کشورهای پیشرفتهی دنیا بیشترین یا سهم مهمی از انرژی برق خودشان را از نیروگاههای هستهیی تولید میکنند، نه از نفت که هم سرمایهی دودزاست، و هم تمام شدنی و هم قابل تبدیلِ به چیزهای بسیار ارزشمندتر از سوخت. آنها که میخواهند ملتهای دارای نفت را از این موهبت محروم کنند، میگویند شما که نفت دارید، دیگر به انرژی هستهیی چه نیازی دارید؟ مگر باید نفت را تمام کنیم، بعد دست به طرف شما حتماً دراز کنیم! سرنوشت ملتها نیاز به شماست؟ آنها میگویند نفت را مصرف کنید، بعد دستتان که خالی شد، محتاج ما شوید؛ بیایید درِ خانهی ما. ملت ما نمیخواهد این را قبول کند و ما باید به سمت انرژی هستهیی برای تولید برق برویم؛ این نیاز کشور ماست؛ باید به این راه برویم، والّا عقبماندگیهای یکی دو قرن گذشته باز هم مضاعف خواهد شد و آن وقت یک قرنِ دیگر این ملت را عقب میاندازند. بنابراین رفتنِ دنبال این کار وظیفهی ملی است. وقتی که دنبال این کار میرویم، بایستی قضیه را بومی کنیم و اگر بومی نکنیم، باز همان وابستگی و باز همان نیاز است. وقتی میخواهیم وابسته نباشیم و کار بومی باشد، البته فشار هست. باید در مقابل فشارها مقاومت کرد. آنهایی که نفهمیده علیه این فکر حرف میزنند، نمیفهمند و ملتفت نیستند که دارند به این ملت خیانت میکنند و همان چیزی را که امریکا میخواهد، بیان میکنند و بر زبان میآورند: چه لزومی دارد؟ چه احتیاجی داریم؟ ولش کنیم! بله، معلوم است که آنها دلشان میخواهد ما هیچ چیز تولید نکنیم و غذای حاضرمان را هم از آنها بگیریم؛ به شرطی که پول داشته باشیم. وقتی هم نداشتیم، اگر ملت از گرسنگی بمیرند، آنها که ابایی ندارند؛ چون هزارهزار میکُشند و از مردن هزارهزار و میلیون میلیون هم هیچ باکی ندارند. وظیفهی ملی ما امروز این است که دنبال این فناوری و فناوریهای مشابه، هر چه که ما را به اوج قلهی علم نزدیک کند، برویم و امروز دنبال کردن آن برای ملت ما واجب است و برای کسانی که میتوانند، وظیفهی آنهاست تا بتوانند ملت را به عزت برسانند و از وابستگی رها کنند.
یکی از مسائلی که در این مذاکرات جهانی مطرح شد و آن را بعضی از اروپاییها و دیگران گفتند، این بود که ما نه تنها با انرژی اتمی صلحآمیز در ایران مخالفتی نداریم، بلکه خودمان برایشان نیروگاه میسازیم و خوراکش را هم میدهیم. از نظر ما این موضوع قابل قبول نیست؛ زیرا آن نیروگاهی که غربیها بخواهند برای ما بسازند و سوختش را هم بدهند، به درد ایران نمیخورد؛ آن به گروگان دادن ایران و ایرانی است! من یک وقت راجع به نفت گفتم اگر این نفتی که دست کشورهای این منطقه است، در دست اروپاییها بود و بنا بود آنها به شما مردم ایران و مردم سایر کشورهایی که امروز نفت تولید میکنند، بفروشند، برای هر استکانش جانِ شما را میگرفتند! حالا میلیونها بشکه را به قیمت ثمنبَخس میخرند و پولی که بابت آن میدهند، مثل ندادن است. اگر غربیها بخواهند سوختِ نیروگاه ما را بدهند، آن را به هزاران شرط میدهند: چرا فلان حرف را گفتید؟ نمیدهیم؛ چرا فلان حرف را نگفتید؟ نمیدهیم! جمهوری اسلامی زیر بار این حرفها نمیرود. ما سوختِ نیروگاه را خودمان تولید میکنیم، که از لحاظ مقرّرات بینالمللی هم مجاز است. البته تهیه سوخت دارای فناوریِ بالا و فرآیند بسیار مهم، پیچیده، حسّاس و اثرگذار در سطح عام و فناوری کشور است.
این مسأله قطع یکماهه نفت که ما گفتیم، یک مسأله اساسی است. با این مسأله نمیشود سطحی برخورد کرد. البته یک مسأله نمایشی هم نیست که دولتی تنها بایستد و بگوید من نفت خود را قطع میکنم؛ معلوم نیست چه طوری قطع میکند یا نمیکند. این یک مسأله جدّی و واقعی است و باید همه تصمیم بگیرند.
آمدند گفتند که قطع نفت به ضرر کشورهای قطع کننده است؛ در حالی که این طور نیست؛ این خطای در محاسبه است. قطع نفت به ضرر ملتها نیست؛ به سود آنهاست. همین الان شما میبینید در نوسانات قیمت نفت، چند صباح قیمت به بیست و چهار دلار، بیست و پنج دلار میرسد؛ اما بعد از چند روز به پانزده دلار، شانزده دلار کاهش پیدا میکند. از بالا رفتن و پایین آمدن قیمتها ملتها این همه ضرر میبینند؛ چون اختیار در دست دیگران است. با قطع یک ماهِ نفت، این قدرت تصمیمگیری در ملتهای اسلامی آشکار خواهد شد. ملتها و دولتهای اسلامی نشان میدهند که میتوانند علیه دیکتاتوریِ بینالمللی و علیه خواستِ زورگویانی که فقط به سرنیزه متّکی هستند، اقدام کنند. باید این کار را بکنند؛ این اجتنابناپذیر است. البته بعضی از دولتها مواضع خوبی اتّخاذ کردند. دولت سوریه و دولت لبنان شجاعانه ایستادند؛ مواضعشان، مواضع خوبی است؛ لیکن همه دولتهای عربی، همه دولتهای اسلامی و دولتهای صادر کننده و تولید کننده نفت باید به این وظیفه تاریخی خود اهمیت دهند. تاریخ در آینده روی این اقدامهای تعیین کننده قضاوت خواهد کرد؛ امروز هم ملتها قضاوت میکنند. امروز ملتها بر این اساس نسبت به دولتهای خود و نسبت به صداقت و دلسوزی و پاکدامنی آنها تصمیمگیری میکنند. ما امروز دنبال استقلال اقتصادی هستیم؛ دنبال رها شدن کشور از وابستگی به نفت هستیم. امروز میخواهیم در وضع اقتصادی کشور ترتیبی داده شود که پایین آمدن فلان مقدار از قیمت یک بشکهی نفت، نتواند در کشور ما این همه تأثیر بگذارد. این کارها چگونه ممکن است؟ اگر ما بخواهیم خودمان را از نفت بینیاز کنیم، غیر از این است که باید به محیط کار، به جامعهی کارگری، به مسألهی کارگاهها و به مسألهی آموزش کارگران، اهتمام ویژهای بشود؟ البته دولت بحمد اللّه در این کارها مشغول است. حقیقتاً برادران ما در دولت، کارهای باارزشی انجام میدهند؛ اما میخواهم عرض کنم که یکی از اساسیترین کارهای کشور این است. هم مجلس، هم دولت، هم مسئولان گوناگون، باید به مسألهی کار و کارگر به چشم موضوعی که گاهی با آن مواجه میشوند و یک تنگنایی پیدا میشود، نگاه نکنند؛ به چشم یک مسألهی اساسی و حقیقی کشور نگاه کنند. کارگران ما البته نجیبند، مؤمنند، هوشیارند و متوجّه توطئههای دشمن هستند. اگر این خیل عظیم کارگری ما، مردمان هوشیاری نبودند و به انقلاب و دین و دولت و نظامشان علاقه نداشتند، امروز دشمنان ما در محیطهای کارگری فاجعه میآفریدند. الآن هم تلاش میکنند، اما اینها قویند. کارگران ما این قشر نجیب، این قشر مؤمن، این قشر زحمتکش بحمد اللّه هوشیار و متوجّهند و زیر بار توطئههای آنها نمیروند. باید این تلاشهایی که میشود، ادامه پیدا کند و تقویت شود. توسعهی اقتصادی، بدون تقویت مسائل کار و نگاه به کار، امکانپذیر نیست. این انسانی که خودش را صرف این کار میکند، باید بداند که نظام پشتیبان اوست.
ـ گسترش هرچه بیشتر صادرات غیر نفتی به منظور کاهش اتکاء اقتصاد به نفت.
من از سه چهار سال پیش به این طرف، بخصوص تأکید کردهام تا آنجایی که میتوانند، باید وابستگی اقتصادی کشور را به نفت، کم کنند. نفت، کالایی است که ما داریم. البته ارزشمند است و باید از این هم استفاده شود؛ منتها امروز سرنوشت این کالا به دست صاحبانش که ما باشیم نیست، به دست بیگانگان است! طبیعی است اقتصادی که بر پایهی کالایی است که قیمتگذاری آن در دست دیگران است، همین مشکلات را هم دارد؛ یک روز میشود بشکهای هجده دلار و بیست دلار، یک روز هم ناگهان به هفت و نیم دلار و هشت دلار تنزّل میکند! ما احتیاجی نداریم به اینکه این کالا را اینطور مصرف کنیم. ما میتوانیم در داخل کشور، از منابع فراوان و عظیمی که وجود دارد، استفاده کنیم و دولت، امروز در فکر این مسائل است. البته چند سال است که دنبال این قضیهاند؛ منتها من این را هم به شما عرض کنم: کیفیت بنای هندسهی اقتصاد کشور، از دوران رژیم وابستهی پهلوی، کیفیّت غلطی بوده که تغییر دادن آن تا امروز، کار دشواری بوده است. بخصوص در دوران جنگ که فرصت سازندگی و تولید هم نبود، همان روش وابستگی به نفت، ادامه پیدا کرد؛ روز به روز تشدید شد، یا لااقل همانطور ادامه یافت. مسئولین کشور، دولت خدمتگزار و علاقهمندان به سرنوشت این کشور میتوانند این روش را عوض کنند و إن شاء اللّه عوض خواهند کرد. این خواب خوشی است که کمپانیهای نفتی و وابستگان به آنها در دنیا دیدهاند که خیال میکنند این ملت، همیشه خودش را وابسته نگاه خواهد داشت! عزیزان من! البته این تصمیمها نیاز به فضای برادرانه دارد.
مادهی ارزشمندی که امروز دنیا جانش به آن بند است یعنی نفت به ملتهای خاصی متعلّق است عمدتاً در همین منطقهی خود ما، مقداری هم در جاهای دیگر اما سرنوشت این ماده، قیمتگذاری و مصرفش، دست دیگران است و صاحبان اصلی در آن کمترین نقش را دارند! یک روز سیاستهای آنها به نحوی اقتضا میکند که قیمت را اندکی بالا ببرند، تا فلان دولت پولدار شود و برود جنسهای آنها را بخرد؛ لذا مقداری قیمت را بالا میبرند. یکوقت سیاستها اقتضا میکند که چند کشور را دچار تنگنای اقتصادی کنند، پس قیمت نفت باید پایین بیاید؛ لذا قیمت نفت پایین میآید؛ از داخل «اوپک» هم به آنها کمک میشود! دولت و ملت ما باید یک فکر اساسی برای این مشکل بکنند.
من دو، سه سال قبل از این گفتم که آرزو میکنم یک روزی درِ چاههای نفتمان را ببندیم و به دنیا اعلام کنیم که میخواهیم یک مدّت نفت نفروشیم. البته این آرزوی دوردستی است؛ دسترسی به آن بسیار مشکل است و آسان هم نیست. خدا لعنت کسانی را که از اوّلِ پیدا شدن چاههای نفت در این کشور بخصوص آن وقتیکه قیمت نفت مقداری گران شد اساس و بنای کار را در این کشور بر روی درآمد نفت گذاشتند، که بعد از انقلاب هم بهخاطر گرفتاریهای متعدّد، همان وضع کموبیش ادامه پیدا کرد. سالهاست که دولتهای ما هم این دولت فعلی، هم دولتهای قبلی درصدد بودند که وابستگی به نفت را کم کنند؛ تلاشهایی هم کردند، اما کارِ سختی است. فعلًا وضعیت این است که درآمد دولت کم است. مسئولین اقتصادی دولت، برنامهی کشور را طوری تنظیم میکنند که هیچگونه ضربهای بر مسائل اساسی کشور وارد نیاید. این کار را کردهاند و میکنند؛ خیلی هم خوب است. قیمت نفت، در دوران جنگ از این هم کمتر بود، ولی به خوبی گذراندیم. در زمان ریاست جمهوری بنده، قیمت نفت که امروز هر بشکهای حدود دوازده دلار است از هجده دلار به دوازده دلار رسیده است به هشت دلار، به هفت و نیم دلار رسید و گذراندیم! وقتی مسئولین بر کار خودشان مسلّط باشند و مردم را پشت سر خودشان داشته باشند، میتوانند انجام دهند. ما آن روز، جنگ را هم داشتیم که خرج جنگ هم خرج خیلی عظیمی بود پس این کافی نیست. در کنار این، مسألهی صرفهجویی مطرح است.
عزیزان من! در کشور ما، اسراف زیاد میشود! ما از چند طرف ضربهی اقتصادی میخوریم؛ از جهت نفت هم ضربهی اقتصادی میخوریم! نفت، ثروت ملت ایران و ثروت دولت است که نمایندهی ملت است اما درآمد دولت تولیدکنندهی نفت، کمتر از درآمد دولتی است که کمپانیهای نفتی آن، نفت ما را میخرند و آن دولت از آنها مالیات میگیرد! شما ببینید چه ظلم بزرگی در دنیا انجام میگیرد و اتّفاق میافتد! یعنی تجّار و کارخانهداران فلان کشور صنعتی که نفت را از خلیج فارس میخرند و به آنجا میبرند، دولت از آنها مالیات میگیرد به خاطر نفتی که آنها میخرند و وارد میکنند آن مالیاتی که او بهخاطر این نفت میگیرد، بیشتر از آن قیمتی است که دولت تولیدکننده و صادرکنندهی نفت، به خاطر فروش نفتِ خودش میگیرد! آیا این ظلم نیست؟! این ظلمی است که کشورهای صنعتی میکنند؛ اعمال نفوذی است که میکنند. این یک ضرر! بنده از چند سال قبل دو، سه سال قبل شعار تکیه بر «اقتصاد منهای نفت» را با مسئولین کشور در میان گذاشتم؛ آنها هم انصافاً استقبال کردند. البته کار آسانی نیست. این کار در طول یک سال و دو سال و پنج سال، انجام نمیگیرد؛ باید به مرور و بتدریج انجام گیرد، که ما برای ادارهی امور کشور، برای کارهای گوناگون کشور، برای واردات و خدمات کشور، برای آموزش و پرورش و بودجهی جاری کشور، مجبور نباشیم نفت را که ذخیرهی ماست، بفروشیم و گندم، یا شیر خشک وارد کنیم! این غلط است. چند سال است که این مطلب را به مسئولین گفتهایم؛ مسئولین هم چه در دولت قبل، و چه در دولت فعلی جدّاً این قضیه را دنبال کردند و میکنند که شاید بتوانند؛ اما کار دشوار است. این خشت کجی است که در زمان رژیم پهلوی گذاشته شده است. آن جوانانی که نمیدانند رژیم گذشته با این کشور چه کرده است، بدانند یکی از دهها کار خیانتآمیزی که کردند، این است! اقتصاد این کشور را متّکی به نفت کردند که به آسانی هم نمیشود آن را تغییر داد و دگرگون کرد! این ملت اگر بتواند، باید با صادرات گوناگون صادرات میوه، صادرات معادن گوناگونی که در این کشور هست، تولیدات صنعتی، کشاورزی و خدمات این کشور را اداره کند. نفت، ذخیرهی همیشگی این ملت است و میماند. اوّلًا از آن برای ساخت زیربناهای ماندگار و دیگر سرمایههای اساسی کشور استفاده میشود. ثانیاً به وسیلهی قدرت نفت، ملت ایران میتواند در صحنهی سیاست بینالمللی، ابراز قدرت کند. یکوقت اعلان کند که من میخواهم نفتم را شش ماه نفروشم! همهی دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد؛ همهی سیاستها را تحت تأثیر قرار میدهد. یا بگوید میخواهم این قدر کم کنم، یا این قدر زیاد کنم! این در طول زمان انجام میگیرد. پس از این طرف، ملت ایران ضرر میکند، از آن طرف هم مسئولین کشور، همین پول نفت را به خاطر نیاز کشور میدهند و گندم وارد میکنند! بعد وقتیکه این گندم وارد میشود، وقتیکه آرد میشود، نان میشود و پا به سفرهی من و شما میگذارد، آنجا ضایع میشود! امروز ما آن مقداری که از ضایعات نان ضرر میبینیم از هیچ ضایعهی مادّیای ضرر نمیبینیم! یعنی همین نان خشکی که از خانهی من و شما خارج میشود که به نظر ما هم هیچ نمیآید معادل بخش عظیمی از قیمت گندم وارداتی ماست! این مطلب را دولتیها مسئولین میگویند؛ امنای من و شما میگویند! من یکوقت عرض میکردم که اگر یک روز نفت منطقهی خاورمیانه تمام شود- که ممکن هم هست چنان روزی پیش آید- دولتها باید به فکر باشند. اینکه ما این قدر روی اقتصاد بدون نفت تکیه میکنیم و اصرار داریم که هرچه ممکن است، درآمد کشور را از نفت به درآمدهای دیگر ببریم، به همین خاطر است. امروز بعضی از کشورها- از جمله خود امریکا- نفت خودشان را استخراج نمیکنند؛ نفت وارد میکنند، چون به این قیمتی که نفت را میخرند، یعنی در واقع مفت! نفت صادرکنندگان این منطقه، با استخراج هرچه بیشتر و فروختن هرچه بیشتر به این ثَمن بَخس، بعد از گذشت چند سال تمام میشود؛ ولی چاههای آنها هنوز نفت خواهد داشت. البته چاههای نفت امریکا، به برکت وفور چاههای نفت ما نیست- چاههای متوسّطی است- ولی بههرحال نفت هست. آن روزی که آنها نفت داشته باشند و کشوری مثل ما العیاذُ باللّه نفت نداشته باشد و بخواهد از آنها نفت بخرد- که امیدوارم چنین روزی پیش نیاید- آنها بابت هر شیشهی نفتی که به ما بدهند، ده برابر قیمت یک بشکهی نفت از ما پول خواهند گرفت! آنها به ما نفت میدهند؟ کسانی که جلوِ چشمشان، ملتها از گرسنگی میمیرند، ولی گندمشان را در دریا میریزند و به ملتهای گرسنه نمیدهند، برای اینکه قیمت گندم پایین نیاید، به کسی نفت خواهند داد؟!
البته من یک نگرانی مختصری دارم- که مربوط به امروز هم نیست؛ سالهاست که این نگرانی را دارم- و آن این است که باید اقتصاد ملت ایران از نفت جدا شود. این مسئله را اخیراً به دولت خدمتگزار ابلاغ کردهایم که برایش برنامهریزی کند و در حال برنامهریزی است و کارهایی هم انجام داده است. ما باید کاری کنیم که ملت و دولت ایران، وابسته به نفت خود نباشند. چون متاسّفانه، امروز در دنیا نفت به سیاستهای بینالمللی، کمپانیها و غارتگران بزرگ و جهانخواران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست. هرگاه بخواهند، قیمتش را پایین میآورند، تولید را کم یا زیاد دور میکنند، یکی را از دور خارج یا وارد دورْ میکنند! نفت مال ماست؛ اما سیاستش در دست دیگران است! چنین سرمایهای مایهی دردسر است.
البته دولت ما امروز حدّ اکثر استفاده را از نفت میکند و باید هم بکند. اما باید کاری کند که بتواند روزی به دنیا اعلام نماید که از امروز تا شش ماه دیگر، تا یک سال یا چهل روز دیگر، میخواهیم درِ چاههای نفت را ببندم. میخواهم یک قطره نفت صادر نکنم. دولت باید بتواند تصمیم بگیرد. باید به نفت احتیاج نداشته باشد. ما ثروت، منابع طبیعی و تولیدات داخلی زیاد داریم. امکانات تولید ثروت در داخل کشور، خیلی زیاد است. روزی به خاطر جنگ، این کارها عملی نبود، ولی بحمد اللّه امروز عملی است. باید هم انجام گیرد و انجام دهند. دولت هم این کار را میکند، باید هم بکند. ما هم اخیراً اعلام و ابلاغ کردهایم که این کار شروع شود و مقدّمات کار، در حال انجام است. ممکن است این طرح در مدت یک سال، دو سال، سه سال یا پنج سال نتیجه بدهد. اگر به فضل پروردگار، چنین شود، بسیاری از مشکلات این کشور کاهش پیدا خواهد کرد. البته به شرط اینکه همهی ملت؛ همهی کسانی که بازوی توانا، فکر و قلم فعّال، زبان گویا و دل بیدار دارند، پشت در پشت، با همین وحدتی که امروز در میان این ملت است، تلاش کنند و نگذارند مردم تقسیم شوند. آرزوی واقعی من- که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است که ما درِ چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیر نفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سالها و به این زودیها عملی نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوی، بیش از حدّ تصور خرابکاری کردهاند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نمودهاند که نشود به این آسانی چنین کاری را کرد. اما روزی باید این کار بشود و آن روز، روزی است که ملت ایران بدون اینکه سرمایههای خود را مفت و مجّانی به دست کسانی بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملی کشورها استفاده میکنند، با تکیه بر امکانات ذاتی، روی پای خودش بایستد.
متأسفانه امروز این کار امکانپذیر نیست. امروز به خاطر خیانت بعضی از کشورهای تولیدکنندهی نفت و همدستیشان با دزدان غارتگر بینالمللی، به جای اینکه نفت، وسیلهای در دست کشورهای تولیدکنندهی آن برای کسب سود یا استفادهی سیاسی و اقتصادی باشد، به عکس به عنوان وسیلهای در دست مصرفکنندگان قرار دارد! درست مثل جنسی است که توی سرش خورده باشد! در حالی که نفت، جنسی است که اگر امروز آن را به دنیا ندهند همه جا فاقد نور و حرارت و حرکت و صنعت خواهد شد. تمدّن صنعتی امروز، پایهاش بر ماشین استوار است. اگر نفت نباشد، این ماشین از حرکت خواهد ایستاد. اهمیت نفتِ ما تا این اندازه است. البته نفتِ ما که میگویم، منظور نفت کلّ این منطقه و دیگر مناطق نفتخیز دنیاست. این منطقه بخش عمدهای از نفت جهان را داراست. یعنی همان دولتهایی که دستشان با دزدان غارتگر بینالمللی یکی است، متأسفانه بخش عمدهای از نفت را صاحبند. امروز جنسِ به این ارزشمندی بهمنزلهی ابزاری در دست مصرفکنندگانی است که شدیداً به آن احتیاج دارند. آنها چنین سیاستی را از دهها سال پیش تا به امروز، طرّاحی و اجرا کردهاند و متأسفانه همواره عدّهای از سیاستمداران خائن کشورهای وابسته نیز، با آنها همکاری میکنند. در چنین وضعیتی اگر ملت ایران- اعم از کارگر ایرانی، جوان ایرانی، تولیدکنندهی ایرانی و معلّم ایرانی- با همهی تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونهای بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهای مصرفی، محتاج فروش نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگی به امروز و آیندهی این کشور خواهد بود! ن یک وقت خطاب به بعضی از سیاسیّونی که در کشورهای دیگر تولید کننده فعّال نفت هستند، نکته و سؤالی مطرح کردم و گفتم: «ما امروز نفت داریم. کشورهای حاشیه خلیج فارس،بعضی کشورهای افریقایی و بعضی کشورهای آسیایی هم، نفت تولید میکنند. این نفتِ گرانقیمت را به قیمتهای ارزان و به بشکهای چندین برابر کمتر از قیمت حقیقی آن، از اینها میخرند. این کشورها هم چون به پولِ فروشِ نفت احتیاج دارند، بالاجبار آن را با قیمت پایین میفروشند. آنگاه مستکبرین میروند و از این نفت، حداکثر استفاده را میکنند.» سؤالی که مطرح کردم این بود. گفتم: «حالا فرض کنید به جای کشورهای عربستان، ایران، اندونزی، امارات، کویت و غیره و غیره، نفت در اختیار امریکا و انگلیس و ایتالیا و بعضی کشورهای دیگر اروپایی بود و ما میخواستیم از آنها نفت بخریم. شما را به خدا، حاضر بودند حتی یک قطره نفت به ما بدهند؟! اگر شما میخواستید یک بشکه نفت از آنها بگیرید، صد گونه شرط و شروط میگذاشتند و بعد هم به هر قیمتی که دلشان میخواست، آن را به شما میدادند! امروز همان نفت، یعنی همان مایع ذیقیمت را، با استفاده از خیانت بعضی از دولتهای تولید کننده نفت، که دستشان در دست آنهاست، به کمترین قیمت ممکن میخرند و در واقع غارت میکنند و میبرند و از آن، همه اساس مدنیّت صنعتی کنونی را بر پا میدارند. روشناییشان از نفت ماست؛ گرمایشان از نفت ماست؛ حرکتشان از نفت ماست؛ کارخانه و مصنوعاتشان هم از نفت ماست!»
نمودار
آخرین مقالات
|