جنگ سی و سه روزه و اثبات نظریه قدرت متافیزیکی
یکی از شروط صحت استدلالهای علمی تکرار شواهد مدعای آنها در شرایط مختلف است. استدلال باید در وضعیتهای گوناگونی به محک آزمون درآید و همواره صادق باشد تا بتوان آن را معتبر دانست. شواهدی که برای اثبات نظریهی کارابودنِ امدادهای غیبی و تأییدات متافیزیکی در محیط بینالملل در اختیار داریم، عموماً مربوط به پدیدهی انقلاب اسلامی ایران هستند (مانند خود پیروزی انقلاب، حادثهی طبس، جنگ تحمیلی وغیره)، لذا ممکن است با این توجیه مواجه شویم که انقلاب اسلامی یک استثنا در محیط بینالملل بوده و مسائل آن قابل تعمیم به دیگر نقاط جهان نمیباشد. اما وقوع جنگ سی و سه روزه میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی به عنوان رویدادی شگرف و غیرقابل پیشبینی در آغازین سالهای هزارهی سوم که در یک بستر جغرافیاییِ کاملاً متفاوت با موطن انقلاب اسلامی حادث گردید، مهر تأییدی بر صدق نظریهی قدرت متافیزیکی به عنوان یادگار جاودانهی امامخمینی(ره) بود.
پایان افسانه شکستناپذیری
رژیم صهیونیستی که از همان آغاز پیداییِ نامشروع خود در همۀ رویاروییهای نظامی با اعراب، مقتدرانه بر آنها فائق آمده بود به نحوی که شکستناپذیری اسرائیل در مقابل ارتشهای عربی عملاً حکم یک قاعدهی ابطالناشدنی را داشت، در تابستان 2006م با هدفِ از پیش طراحی شدهی حذف موجودیت حزبالله، از زمین، هوا و دریا یورش همهجانبهای را به لبنان آغاز کرد. نابرابری طرفینِ درگیر در جمیع ابعاد به قدری ملموس و واضح بود که پیشبینی پیروز میدان چندان دشوار به نظر نمیرسید و اکثر تحلیلگران کار حزبالله را حداکثر ظرف چند روز پایانیافته میانگاشتند. بدین ترتیب همهچیز دست به دست هم داده بود تا بار دیگر شرایطی مشابه شرایط جنگ عراق با ایران و البته در مقیاس کوچکتر بوجود آید. جالب اینکه اینبار نیز روند حوادث بهگونهای طی شد که در ذهن هیچ تحلیلگرِ مادیگرا و مشاهدهمحوری نمیگنجید و آنچه سرانجام اتفاق افتاد یعنی پیروزی قاطع و ناباورانهی حزبالله، اعجاب همگان را برانگیخت تا علامت سؤال تازهای در ذهن صاحبنظران روابط بینالملل و مسائل نظامی و استراتژیک نقش بندد که چگونه ممکن است اسرائیلِ دههی هفتاد، ظرف مدت شش روز و به سهولت، طومار ارتشهای عرب را درهم میپیچد اما اسرائیلِ تابستان 2006م که بسیار نیرومندتر و مهیاتر از قبل گردیده، علیرغم پشتیبانی قدرت-های بزرگ جهانی، نه در مقابل یک ارتش کلاسیک بلکه در رویارویی با گروهی چریکی با تسلیحات ابتدایی پس از سی و سه روز نبرد سهمگین، مفتضحانه مغلوب میشود؟ چطور میتوان باور کرد که چند رزمندهی شیعهی لبنانی با موشکانداز RPG دشتهای جنوب این کشور را به گورستان تانکهای پیشرفته مرکاوا و جهنمی برای کماندوهای آموزشدیدهی گولانی مبدل سازند؟ و سؤالاتی از این قبیل.
وقوع جنگ سی و سه روزه میان حزبالله لبنان و رژیم صهیونیستی که در یک بستر جغرافیاییِ کاملاً متفاوت با موطن انقلاب اسلامی حادث گردید، مهر تأییدی بر صدق تئوری قدرت متافیزیکی به عنوان یادگار جاودانهی امامخمینی(ره) بود.
به نظر میرسد اینبار نیز نظریههایی که ریشه در معرفتشناسی و هستیشناسیِ مادیگرایانه دارند، از تحلیل رویدادهای غیرطبیعی لبنان عاجز خواهند ماند؛ لکن همهی این حوادثِ به ظاهر ناباورانه و خارق عادت را میتوان در چارچوب نظریهی قدرت متافیزیکی امامخمینی(ره) تحلیل و برای آنها دلایلی پذیرفتنی ارائه نمود. باید گفت که فرماندهی اجرایی و رهبر ایدئولوژیک حزبالله لبنان که در حقیقت دانشآموختۀ مکتب فکری حضرت امام به شمار میآید، با اِشراف و اعتقاد راسخ به نحوهی کارکرد منبع قدرت ماورایی، عیناً همان دستورالعمل تجویزیِ امام راحل را در یک بستر جغرافیایی متفاوت به اجرا گذاشت و با دریافت بازخوردی مشابه، کارایی آن را به عنوان دستورالعملی عام و جهانشمول بار دیگر اثبات کرد تا ضمن افزودن مصداق عینی تازهای به جمع استقرائات موجود، نظریهی قدرت متافیزیکی را یک گام بلند دیگر در مسیر حدفاصل میان نظریهسازی، قاعدهسازی و قانونسازی پیش برده است.
سربازانی از آسمان
سیدحسن نصرالله برای غلبه بر اسرائیل در نبرد سهمگین تابستان 2006م از راهبرد قرآنیِ «خانهی عنکبوت» بهره جست و ضعف مفرط سپاه خود را از حیث مؤلفههای مادی با استفادهی هوشمندانه از منابع ماورایی به بهترین نحوی پوشش داد. وی چندی پیش از آغاز جنگ سی و سه روزه در ارزیابی قدرت افسانهای اسرائیل، آن را سستتر از خانهی عنکبوت خوانده بود: «واللهِ هی أوهَنُ مِن بَیتِ العَنکَبوت». پشتوانهی این استراتژی، قانون محتوم، فراگیر و لایتغیرِ نظام تکوین است که در آیهی چهل و یکم سورهی عنکبوت تقریر شده است: «مَثَلُ الّذینَ اتّخَذُوا مِن دُونِ اللهِ أولیاءَ کَمَثَلِ العَنکَبُوتِ إتّخَذَت بَیتاً وَ إنَّ أوهَنَ البُیُوتِ لَبَیتُ العَنکَبُوتِ...»؛ مثل آنان که غیر خدا را به دوستی برگرفتند، ]در سستی و بیبنیادی[ حکایت خانهای است که عنکبوت بنا میکند و سستترین بناها خانۀ عنکبوت است... (عنکبوت/41)
از سیاق آیهی فوق چنین استفاده میشود که قدرتهای غیر الهی و الحادی هرقدر هم که بزرگ و پرجبروت باشند، در مواجهه با منبع قدرت لایزال متافیزیکی، پوشالی و همچون خانهی عنکبوت سستبنیاد اند. بر این مبنا راز پیروزی غیرقابل پیشبینی حزبالله لبنان از نظرگاه قرآن کریم در خارج نمودن قانون خانهی عنکبوت از صِرف یک اعتقاد مذهبی و ساری و جاری دانستن آن در عرصهی روابط بینالملل نهفته است. نصرالله و یاران وی به خاطر باور یقینی به کارابودن این قانون، بدون هیچگونه هراسی از قدرت عظیم رژیم صهیونیستی، تنها خود را در معرض شمول امدادهای غیبی و قدرتهای ماورایی قرار دادند و با تسلیحات سبک نظامی توانستند یکی از مقتدرترین ارتشهای جهان را که نشان ارتش بیشکست خاورمیانه را بر سینه داشت، در عین پشتگرمی به حمایت سیاسی ابرقدرتها به زانو درآوردند. آنها بجای شعار و رجزهای میانتهی، سستیِ بنیادِ عنکبوتیِ اسرائیل را در صحنه عمل نمایان ساختند تا جایی که چارهای جز تسلیم و سرفرود آوردن در برابر این استدلال روشن برای ناظران مُنصف باقی نمیماند.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در پیام تبریک خود به مناسبت پیروزی غرورآفرین حزبالله لبنان در جنگ سی و سه روزه به تحلیل این پیروزی از منظر نظریهی قدرت متافیزیکی پرداخته و نکات مهمی را خاطرنشان کردهاند که اهمیت فوقالعادهای دارد. در قسمتهایی از پیام ایشان چنین میخوانیم:
چطور میتوان باور کرد که چند رزمندهی شیعهی لبنانی با موشکانداز RPG دشتهای جنوب این کشور را به گورستان تانکهای پیشرفته مرکاوا و جهنمی برای کماندوهای آموزشدیدهی گولانی مبدل سازند؟
به ملتهای عرب عزت بخشیدید
«شما توانستید به حول و قوهی الهی ثابت کنید که برتری نظامی به ابزار و سلاح و هواپیما و ناو و تانک نیست. به قدرت ایمان و جهاد و فداکاری همراه با عقل و تدبیر است. شما برتری نظامی خود را بر رژیم صهیونیستی تحمیل کردید؛ تفوّق معنوی خود را در ابعاد منطقهای و جهانی تثبیت نمودید؛ افسانۀ شکستناپذیری و هیبت دروغین ارتش صهیونیست را به سخره گرفتید و آسیبپذیری رژیم غاصب را به نمایش گذاشتید. شما به ملتهای عرب عزت بخشیدید و تواناییهای آنان را که دهها سال به وسیلهی تبلیغات و سیاستهای استکباری انکار شده بود، در صحنه عمل به همه نشان دادید. آنچه اتفاق افتاد، حجتی از سوی خداوند بر همهی دولتها و ملتهای اسلامی و به ویژه در منطقهی خاورمیانه است. شما بار دیگر مصداق این کلام نورانی شدید: «قَد کانَ لَکُم آیَه فی فِئَتَینِ التَقَتَا فِئَه تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللهِ وَ اُخری کافِره یَرَونَهُم مِثلَیهِم رأیَ العَینِ وَ اللهُ یُؤَیِّدُ بِنَصرِهِ مَن یَشاءُ إنَّ فی ذلکَ لَعِبرَه لأولی الأبصارِ» (آلعمران/13) این أولوالأبصار، امروز تودههای میلیونی و جوانان غیور و مؤمن در کشورهای منطقه و سیاسیون سالم و زمامداران و رهبران مستقل و خردمندند... دشمن یعنی آمریکا و اسرائیل از صبر و هوشمندی و دلاوری ملت لبنان غافل بود، از توانایی بازوان ستبر لبنان غافل بود، از سنت الهیِ «...کَم مِن فِئَه قَلیلَه غَلَبَت فِئَه کَثیرَه بِإذنِ اللهِ وَ اللهُ مَعَالصَّابِرینَ»(بقره/ 249) غافل بود ...»
[متن کامل پیام]
رهبر انقلاب در پیام خود به دو قاعده از قواعد مهم پیرامون نحوهی کارکرد قدرت متافیزیکی اشاره نموده و تحقق آنها را عامل پیروزی حزبالله در نبرد تابستان 2006م دانستهاند. یکی آیهی سیزده سورهی آلعمران که میتوان آن را قاعدهی خطای دید در هنگام جنگ نام نهاد. مطابق با قاعدهی مذکور هرگاه گروهی از مؤمنان که در راه خدا جهاد میکنند، در رویارویی گروهی از کفار قرار گیرند، بر اثر دخالت نیروهای متافیزیکی، کافران دچار خطای دید شده و سپاه مؤمنین را دوبرابر تعداد واقعیشان میبینند. قاعدهی دیگر نیز که در آیهی 249 سورهی بقره طرح گردیده، به بیتأثیر بودن کمیّت سپاه دشمن در معادلات جنگ و امکان غلبۀ یک اقلیت کمشمار بر جمعی کثیر در صورت پشتیبانی امدادهای ماورایی اشاره دارد. با این حساب میتوان نتیجه گرفت که حضرت آیتالله خامنهای راز برتری حزبالله را نه در ضعف یا ناکارآمدی ماهویِ ارتش اسرائیل که در تحقق پیششرطهای لازم جهت بهکار افتادن موتور عظیم مولّد انرژی متافیزیکی و بالطبع نفوذگذاریِ ناپیدای آن در صحنه نبرد میداند؛ زیرا اسرائیل همان قدرت بلامنازع دهه-های اخیرِ منطقه و چهبسا توانمندتر و مهیاتر از هر زمان دیگر است. تنها چیزی که در این معادله تغییر یافته است، همان دخیل بودن یک منبع ماورایی قدرتآفرین میباشد که به دلیل ذات غیرمادی و مشاهده-ناپذیرش، از سوی طراحان و استراتژیستهای اتاق جنگ اسرائیل لحاظ نگردید و همین اشتباه فاحش محاسباتی، طومار ارتش نامآور صهیونیست را درهم پیچید.
در مجموع باید گفت که گزارهی فرماندهی حزبالله لبنان که «اسرائیل سستتر از خانه عنکبوت است» در واقع تکرار همان گزارهی مشهور حضرت امامخمینی(ره) یعنی «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» با استفاده از واژگانی متفاوت بود. لذا این حقیقتِ غیرقابل انکار که حضرت امام و سیدحسن نصرالله در ظروف زمانی و مکانی مغایر هم، هر دو یک راهبرد واحد را به محک آزمون درآورده و بازخورد مشابهی را دریافت کردهاند، کمک بسیار شایان توجهی به اثبات تئوری قدرت متافیزیکی خواهد نمود.