حضرت آیتالله خامنهای اخیراً پس از مطالعهی کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» که روایتی از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا با استفاده از اسناد به دست آمده از سفارت است، تقریظی نگاشتهاند که روز چهارشنبه و در آستانهی سالگرد ۱۳ آبان منتشر خواهد شد. «ایستگاه خیابان روزوِلت» از کتابهای مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی است که زمستان ۱۴۰۲ روانه بازار نشر شده و به روایتی مستند از تسخیر سفارت آمریکا در تهران پرداخته است. این کتاب با اشاره به فعالیتهای اطلاعاتی و عملیاتی آمریکا در ایران پس از انقلاب، شرح جامعی از روابط ایران و آمریکا از روز تسخیر سفارت در آبان ۱۳۵۸ تا آزادی گروگانها در دی ۱۳۵۹ ارائه داده و همچنین شماری از اسناد منتشرنشده سرویس اطلاعاتی آمریکا را برای نخستین بار منتشر کرده است.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در یادداشتی به قلم آقای محمدامین فرجاللهی، پژوهشگر تاریخ معاصر به بررسی ویژگیهای کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» پرداخته است.
واقعیت آن است که جنگ و جدال انقلاب اسلامی و دشمنانش، دو ساحت دارد: یکی میدان واقعیت که در همان ظرف زمان و مکان خود اتفاق میافتد و دیگری میدان تاریخ که بهتدریج در طول سالها و حتی دهههای بعد شکل میگیرد. گاهی یک اتفاق و یک رخداد، در عصر و روزگار خودش یک پیروزی مهم و دستاورد بزرگ و قابل افتخار است، اما غفلت جبهه خودی از روایتگری بهعلاوه روایت وارونه دشمن از آن، باعث میشود در تاریخ بهعنوان یک اقدام غیرقابل دفاع و یا غلط شناخته شود.
تسخیر سفارت آمریکا در تهران و معروف شدنش به لانه جاسوسی، یکی از رخدادهای مهم و تأثیرگذار تاریخ انقلاب است که گرفتار چنین آفتی شده بود. یک حرکت تاریخی که مسیر تاریخ انقلاب را تغییر داد و آنقدر مؤثر بود که توانست کارتر، رئیس جمهور آمریکا را از راهیابی مجدد به کاخ سفید بازدارد. تسخیر سفارت آمریکا در تهران، دوربین همه رسانههای جهان را به ایران خیره کرد. کارتر خیلی تلاش کرد تا این برگ بازنده را برگرداند، ولی واقعه طوفان شن در طبس بار شکستهایش را سنگینترکرد.
بهتدریج اسناد سفارت آمریکا در تهران منتشر میشد و پرده از فعالیتهای پنهان سیا در ایران در سالهای قبل و بعد از انقلاب برداشته شد. این افشاگریهای مستند باعث شد سفارت آمریکا، لانه جاسوسی نامیده شود و عاملین تسخیر آن، یعنی دانشجویان پیرو خط امام، ستارهی افتخار آن را تا سالها بعد بر سینه خود درخشنده ببینند.
اینها، ترجیعبند صحبتهای چندین ساله رهبر انقلاب درباره آن اتفاق بود و ایشان در سخنرانیهای مختلف و متعدد، درباره لزوم آشنایی نسل جوان با زمینههای تاریخی تسخیر لانه جاسوسی و ابعاد توطئهها و دخالتهای آمریکا در ایران صحبت میکردند. این در حالی بود که طرف مقابل، در این چنددهه کوشیده بود شکستش در میدان واقعیت را در میدان تاریخ جبران کند. کتابها و مقالات مختلف تحلیلی و تاریخی درباره ماجرای تسخیر نوشته شده بود تا واقعیات تاریخی را وارونه جلوه دهد. شاید مهمترین پیام ضمنی همهی آنها، جاانداختن این گزاره بود که عامل خصومت آمریکا با ایران و نقطه آغازینش، تسخیر سفارت آمریکا در تهران است. دروغ بزرگی که برای باورپذیرشدنش، برهههای مختلف تاریخ دو کشور، دستخوش تحریف میشد.
افشای این دروغ هم یکی دیگر از ترجیعبندهای سخنان رهبر انقلاب درباره تسخیر سفارت آمریکا و داستان پرفراز و نشیب ایران و آمریکا است. تأکید بر این نکته که تسخیر سفارت، نه یک کنش اولیهی بیزمینهی عجولانهی پرهزینه و نه یک نقطه آغاز، بلکه واکنشی مؤثر به مداخلات آمریکا در ایران از دوران پهلوی و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا پناهدادن به شاه فراری ایران در پاییز ۱۳۵۸ بوده است. بازخوانی و مرور اسناد بازیابی شده لانه جاسوسی نیز که آن هم مورد تأکید ایشان است، همین مسئله را پیش چشم ما قرار میدهد.
اینها، همهی آن چیزی است که تار و پود کتاب «ایستگاه خیابان روزوِلت» را تشکیل میدهد که مخاطب را با خود به دالانِ تاریخی آن سالها میبرد. اینکه در بازه بهمن ۱۳۵۷ تا آبان ۱۳۵۸ در ذهن آمریکاییها چه میگذشت؟ تیمها و طیفبندی سران آمریکا ناظر به موضوع ایران و طرحهای در حال اجرایشان برای آن چه بود؟ سیا ایران را چگونه فهم میکرد و مهمترین منابع اطلاعاتی در ایرانِ تازه انقلاب کرده چه کسانی بودند؟ در مقابل ایرانیها نگاهشان به آمریکا چه بود؟ چه اتفاقاتی در این بازه زمانی رخ داد و به چه نتایجی منجر شد؟ بازیگران اصلی چه کسانی بودند؟ دانشجویان خط امام هویتشان چه بود و از چه مسیری به ایده تسخیر سفارت رسیدند؟ «ایستگاه خیابان روزوِلت» نه ماجرای تسخیر سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، بلکه در واقع سیر تاریخی مداخلات و فعالیتهای اطلاعاتی سیا در ایران از پیش از انقلاب تا تسخیر سفارت و پس از آن سیر تحولات ۴۴۴ روزی است که با آزادی گروگانها در دی ۱۳۵۹ به پایان میرسد.
یکی دیگر از نقاط قوت کتاب، استفاده از منابع جامع است. برخلاف خیلی از کتابهای تاریخی که بیشتر به منابع فارسیزبان تکیه دارند، این کتاب هم در اسناد و هم در کتابها، از منابع دستاول طرف مقابل به خوبی بهره برده است. بیش از ۳۰ کتاب انگلیسی که عمدتاً خاطرات رجال سیاسی و افسران اطلاعاتی است که به فارسی ترجمه نشدهاند، بیش از ۴۵ کتاب فارسی و اسناد آزادشدهی آمریکا، انگلستان، استرالیا و کانادا در کنار اسناد نهادهای ایرانی پیش و پس از انقلاب؛ یک بافت روایی منسجم و متراکم پیش روی مخاطب گذاشته است. روایتهایی مستند که وقتی با دقت و ظرافت کار هم قرار میگیرند، «روایت ایرانی» ماجرای تسخیر لانه جاسوسی را شکل میدهند. اتفاقی که تا پیش از این در تاریخنگاری خیلی از مقاطع تاریخ انقلاب و خصوصاً ماجرای تسخیر لانه جاسوسی شاهدش نبودهایم.
نکته قابل توجه دیگر، گویاسازی افراد و رخدادهای پیرامونی است. خیلی از افراد و اتفاقاتی که تا پیش از این، در لابلای برخی خاطرات و اسناد، تنها نامی و گاهی ادعایی از آنها دیده میشود؛ در این کتاب رمزگشایی شدهاند. مثلاً در لابلای اسناد این کتاب است که ما متوجه میشویم در بهار و تابستان سال ۱۳۵۸، سیا چقدر تلاش کرده تا بتواند اپوزیسیون را زیر چتر دونفرهی بختیار و اویسی در یک ائتلاف جمع کند و چندنفر از اطرافیان آنها منبع رسمی سیا بودهاند! یا مثلا در این کتاب است که متوجه میشویم پس از پیروزی انقلاب، سیا در یک اقدام هدفمند، اغلب مدیران عالی و میانی ساواک را به عنوان جاسوس استخدام کرد و آنها در کدام اتفاقات چه نقشهایی ایفا کردهاند. ماجرای تلاش سیا برای شکلدادن به یک ائتلاف میانهرو با محوریت آیتالله شریعتمداری و برخی چهرههای موجه چه بود و حقایقی از این دست.
در این بین، برخی اسناد بازیابی شده سفارت آمریکا در آن مقطع زمانی، به خاطر مصالح اطلاعاتی، اجازه انتشار نیافتند و از مجرای نهادهای ذیربط پییگیری شدند. حال پس از چند دهه و طی شدن مسیرهای اطلاعاتی، این کتاب توانسته به آنها استناد کرده و برخی ناگفتههای مهم انقلاب را برای نخستین بار بازگو کند.
«ایستگاه خیابان روزوِلت» را باید یکی از نمونههای موفق «جهاد تبیین» مدنظر رهبر انقلاب دانست که توانسته واقعیات را نه شعاری و کلیشهای، بلکه مستند و منصفانه پیش چشم مخاطب جویای حقیقت قرار دهد.