ابرمفهوم درونزایی اقتصاد بر اساس اندیشهی حضرت آیتالله خامنهای تاکنون به شکل زیر بوده است:
دربارهی مفهوم درونزایی در اقتصاد ایران ۵ نکته بیان میشود:
۱. درونزایی، درونگرایی نیست
در تاریخ اقتصادی، قریب به اتفاق کشورهای موفق و پیشرفتهی اقتصادی، مسیر پیشرفت خود را با تکیه بر درونزایی و عوامل مولد داخلی و بازارهای داخلی خود آغاز کردهاند. برخلاف تصور عدهای، درونزایی در ادبیات علمی اقتصاد مساوی انزوا یا حمایتگرایی نیست. البته حمایتگرایی اقتصادی از فرصتها و مزیتهای اقتصادی داخلی، در بین همهی اقتصاددانان دنیا در محدودهی خاصی معنادار و مقبول است، اما درونزایی رشد و پیشرفت، ارتباطی با انزوا و بستن درها و فقدان تعاملات بینالمللی ندارد و معلوم نیست این برداشت عوامانهی غیر علمی از کجا بر سر برخی زبانها افتاده است؟! به همین جهت است که بین درونزایی و برونگرایی نه تنها منافات و تعارضی نیست بلکه همافزایی مطلوبی برقرار است.
درونزایی غیر از درونگرایی است و به معنای عدم استفاده از فرصتهای مفید جهانی نیست. درونزایی به هیچ عنوان نباید به انفعال، درونگرایی، خودبسندگی، بریدن از فضای جهانی و راهبردهای انزواطلبانه تعبیر شود. تأکید حضرت امام بر خودکفایی، معنای درونگرایی و انزوا نداشت؛ برعکس، درونزایی در تمامی اقتصادهای موفق دنیا منوط به بهرهمندی از فرصتهای بیرونی و بهکارگیری آنها برای مولد کردن استعدادهای درونی است.
درونزایی غیر از درونگرایی و بریدن از تعاملات سازندهی بینالمللی است و به معنای عدم استفاده از فرصتهای مفید جهانی نیست. الگوی اقتصادی مطلوب برای ایران، درونزایی در عین برونگرایی و در عین برقراری تعاملات دوسویه است. درونزایی به هیچ عنوان نباید به انفعال، درونگرایی، خودبسندگی، بریدن از فضای جهانی و راهبردهای انزواطلبانه تعبیر شود.
انزوای اقتصاد ایران خواست و تلاش دشمن است. تأکید بر خوداتکایی در تأمین نیازهای اساسی و کالاهای استراتژیک و تأکید حضرت امام
رحمةاللهعلیه بر خودکفایی، معنای درونگرایی و انزوا نداشت؛ برعکس، درونزایی در تمامی اقتصادهای موفق دنیا منوط به بهرهمندی از فرصتهای بیرونی و بهکارگیری آنها برای مولد کردن منابع و استعدادهای درونی است.
۲. اعتماد به نفس ملی
از لوازم مهم درونزایی، اعتماد به نفس ملی است و از جمله مصادیق اعتماد به نفس ملی، اعتماد، امید و خوشبینی نسبت به ساختارهای اقتصادی کشور است. چرا ما از قدیم و با ذهنیت برجامانده از زمان طاغوت، نسبت به اقتصاد ایران و اقتدار آن بدبین و بی اعتمادیم؟ در اینباره چهار نمونه بیان میشود:
۲-۱. دشمن خارجی و ناآگاهان داخلی تبلیغ میکنند که بهرهوری یک ایرانی در روز تنها ۲۰ دقیقه است. برخی از این آمارها مربوط به چند دههی گذشته و زمان طاغوت و قبل از خودباوری ایرانیان است. طبق آمارهای مراکز بینالمللی مثل گزارش سازمان بهرهوری آسیا (
apo) در سال ۲۰۱۲، بهرهوری ایرانی از کشورهایی چون مالزی و چین، پاکستان، هند، متوسط شرق آسیا، متوسط کشورهای آسهآن و ... فراتر است. درست است که کارگر ایرانی به طور متوسط تنها نیمی از بهرهوری کارگر در کشورهای پیشرفته را دارد و راه نرفتهای داریم که باید جبران کنیم، اما وضعیت بهنحوی که دشمن جلوه میدهد و عدهای باور کردهاند، نیست:
۲-۲. در مسألهی ارز، طی پنج سال گذشته نرخ ارز حداکثر چهار برابر شد. این درحالی است که در کشورهای مشابه (مثل ترکیه) در خلال هدفمندی یارانهها (بین سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۶) نرخ ارزشان چیزی بیش از ۱۲۰۰ برابر شده بود! ترکیهای که نه جنگ داشته و نه خرابی قبل و بعد از جنگ و نه تحریم!، بلکه از مواهب اقتصاد ایران و پشتیبانیهای استکبار نیز برخوردار بوده! چنین وضعی داشته است. گزارشهای خود دشمن در باب تحریم، برای خودش مأیوسکننده است. همین چند وقت پیش در خبرگزاری رویترز نوشتند که مگر میتوان اقتصادی با تولید ملی ۵۰۰ میلیارد دلاری را با هزینهی تحریمی معادل ۴۵ میلیارد دلار (که ۴۰ میلیارد آن کاهش درآمد نفتی است و در واقع هزینه نیست بلکه حفظ سرمایه است) به زانو درآورد؟!
۲-۳. نیروی کار ایرانی نسبت به کشورهای پیشرفته چه در میزان ساعات کار و چه در بهرهوری هنوز فاصله دارد. طبق نمودار زیر، بهرهوری هر ایرانی در خلق تولید ملی ۵۲ درصد و متوسط تولید ملی در هر ساعت، ۶۴ درصد از هر آمریکایی عقبتر است. این نرخ برای اروپاییان در مقایسه با آمریکاییها، ۲۵ و ۲۳ درصد است. ولی از بسیاری از کشورهای مطرح دنیا وضع بهتری داریم و به بسیاری از کشورهای موفق دنیا مثل ژاپن نزدیکیم. شتاب افزایش بهرهوری نیروی کار ایرانی طی دو دههی گذشته دوبرابر شده است.
۲-۴. اقتصاد ایران مسیر عدم وابستگی به نفت را طی دههی گذشته بهخوبی طی کرده است. بخش کمی از تولید ناخالص ملی ایران، نفتی است و این مسیر با کمک دشمن! هموارتر نیز شده است. طبق آمار زیر و بر اساس دلار، برابری قدرت خرید PPP در درآمد سرانهی ۱۳ هزار دلاری ایرانی، فقط هزار دلار آن نفتی یا متکی بر خامفروشی است. بقیه با تکیه بر مولدیت کار و سرمایهی ایرانی خلق شده است. درحالی که در دیگر کشورهای نفتی قریب نیم یا بیش از نصف درآمد سرانه، محصول خامفروشی است.
۳. ورود به عرصههای جدید و بیرقیب
درونزایی یعنی عدم غفلت از استعدادهای جوانان ایرانی و نادیده نگرفتن ظرفیتهای بالای اقتصاد ایران؛ چه قابلیتهای بالفعلی که سرمایههای انسانی و طبیعی ایران برای مولدیت دارند و چه قابلیتها و مزیتهای بالقوهای که باید با تلاشی جهادگرانه از سوی یکایک مردم بالفعل شوند. توضیح ابنکه درونزایی اقتصاد ایران فقط به قابلیتهای بالفعل محدود نمیشود؛ بلکه مستلزم خلق فرصتها و مزیتهای جدید نیز میباشد. اقتصاد ایران باید پنجرههای نوینی بر روی خود بگشاید. لازم نیست مسیر اشباعشدهی دیگران مجدداً طی شود و همیشه در رتبههای دو یا سهرقمی دنیا پشت صفی طولانی از کشورهایی قرار بگیریم که زودتر از ما وارد عرصههایی شدهاند. میتوان عرصههای نو را پیشتر تشخیص داد و ساخت و در آنها در زمرهی اولینها قرار گرفت. تأکید ما بر اقتصاد دانشبنیان و نوآوری و استفاده از علم برای خلق ثروت، یعنی تولید محصولات جدید، گشودن بازارهای نو و ورود در فضاهای بیرقیب یا کمرقیبی که تضمینکنندهی اشتغال ایرانی، بازار برای محصولات ایرانی و بهرهمندی همگان از ثروت تولیدشده است.
با هدف تأمین رشد پویا و بهبود شاخصهای مقاومت اقتصادی و دستیابی به اهداف سند چشمانداز بیستساله، سیاستهای كلی اقتصاد مقاومتی با رویكردی جهادی، انعطاف پذیر، فرصتساز، مولد،
درونزا، پیشرو و
برونگرا ابلاغ میگردد.
[متن کامل سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ۱۳۹۲/۱۱/۲۹]
۴. استفاده از تمام ظرفیتهای ارزشآفرین
درونزایی اقتصاد ایران مستلزم بهرهمندی از همهی توانها و ظرفیتهای مولد است. لذا باید تنوع بالایی در انواع مولدیتها و فعالیتهای اقتصادی داشته باشیم. سبد تولیدی کشور باید متنوع و جامع همهی توانمندیهای ایرانیان باشد. ظرفیت مولد زن خانهدار با انواع کسبوکارها و مولدیتهای خانگی، مرد و زن روستایی. حتی افراد کمسواد و کممهارت هم همانقدر باید مورد توجه باشند که اقتصاد دانشبنیان و تولید ثروت از علم و فناوریهای برتر. لذا هرچند کار و سرمایهی ایرانی باید با افزایش دانش و مهارت خود در آینده، در بخشی فعالیت کند که بیشترین تولید و درآمد را برای خود و ملت خود کسب کند، اما در دوران گذار باید به همهی بخشها و صنایع کوچک و بزرگ و خانگی و ... بپردازیم و هرکس با توجه به توان خود باید در تولید ملی کشور و ارزشآفرینی سهیم باشد.
هر مرد و زن ایرانی که صاحب کار یا سرمایه است، باید کار و سرمایه و منابع طبیعی خود را در مسیری بهکار گیرد که بیشترین مولدیت ممکن را کسب کند. در غیر اینصورت دچار اسراف و تبذیر در نعمات الهی شدهایم. نباید خامفروشی نفت را با خامفروشی انسانها و سرمایهها و زمینها و سایر نهادههای مولد خود تکمیل کنیم.
۵. توانمندی و مهارتافزایی
یکایک ایرانیان و خانوادههای ایران اسلامی باید نسبت به توانمندی و مهارتافزایی فرزندان خود حساس باشند. این مناسب نیست که پدران و مادران نسبت به راهبری تحصیلی و شغلی و آیندهی کاری فرزندان خود بیتفاوت باشند و یا آنها را در مسیر رشتههای دانشگاهی پُرتراکم و کممهارت قرار دهند. کسب مهارتهای شغلی، سواد اقتصادی و مالی و آگاهیهای حقوقی از نیازمندیهای جوان ایرانی برای درونزایی اقتصاد ایران است.
آموزش و پرورش (بهویژه در برنامهی درسی ملی که در حال نگارش است)، مراکز فنی-حرفهای و مراکز آموزشهای ضمن خدمت نیز باید تأمینکنندهی نیازها و لوازم این مسیر باشند تا جوان ایرانی اعم از نیروی کار یا سرمایهی انسانی، بیشترین مولدیت و بهرهوری را داشته باشد.