موضوع دیگری که رهبر انقلاب به آن اشاره کردند بحث «علم نافع» بود. این موضوع از چه عقبه نظریای برخوردار و ناظر به چه مفاهیمی است؟
نکته خیلی مهمی است. آن دانشی که در مدارس به بچهها منتقل میشود لزوماً دانش نافع پاسخگو و اولویتدار برای زندگی و آینده جامعه نیست؛ یعنی بخشهایی از آموزشهای ما اینگونه است. گاهی بهخاطر اینکه مطالب کتابهای درسی و حجم کتاب درسی و ساعتی که برای کتاب درسی اختصاص پیداکرده، با منافع بخشهایی از فارغالتحصیلان دانشگاه یا رشتههای دانشگاهی پیوند برقرارکرده و تغییرش باعث سختی و دشواری است. گاهی شاهد این بودیم که اگر میخواستند یک ساعت درس و پایهای کاهش پیدا کند سر و صداهایی میشده و بدون توجه به مصالح تربیتی و نیازهای دانشآموزان روی اینها فشار وارده میشده است. این مانع جدی و نامرئی است. شاید برای خیلیها ملموس نباشد. برای اینکه این مانع برطرف شود ما به یک عقبه علمی و فکری پاسخگو و مسئولیتشناس نیاز داریم که باید این کار را یک تیم طراحیکننده و تصویبکننده موضوعات و محتوا در یک فضای علمی و پاسخگویانه انجام دهند. همچنین باید زمینههایی ایجاد شود که بتواند برای تدوین کتابهای درسی مشارکت بخشهای تخصصی و علمی خارج از آموزشوپرورش هم جلب شود. ما نیاز داریم که آن بخش برنامهریزی برای محتوا و انتخاب محتوا از آن بخش تألیف و تولید متمایز باشد که یک نوع پاسخگویی و مراقبت و نظارت بیشتری در این جهت اعمال شود. متأسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است. تحقق تحول بنیادین در آموزشوپرورش حتماً به یک تحول در ساختار و متناسبسازی فرآیندها و ساختارها با مقاصد تحولی نیاز دارد. این نکاتی است که در مباحث پیشین رهبر انقلاب هم به آن پرداخته شده است. هر اقدام تحولی واقعی و جامعی که میخواهد صورت بگیرد، باید به همه رهنمودهای رهبر انقلاب و همه بخشهای اسناد تحولی توجه شود تا آن نتیجه مطلوب حاصل شود.
چگونه میتوان کیفیت علوم حاضر در آموزشوپرورش را به «علم نافع» نزدیک و علوم غیرضروری را حذف کرد؟ سازوکار فکری و ساختاری لازم برای این موضوع چه میتواند باشد؟
نکته اول اینکه معمولاً همان دانشی که در دانشگاههای ما جریان دارد در کتابهای درسی هم ورود پیدا میکند؛ چون برنامهریزان درسی و مؤلفان ما و کسانی که این مسئولیتها را به عهده دارند اکثراً دانشآموخته دانشگاه هستند. ممکن است در بخشهای محدودی هم بعضی از دانشآموختگان حوزهها مشارکت داشته باشند؛ بنابراین، جریان علمی جاری در کلیت نظام آموزشی دانشگاهی ماست که به کتابهای درسی ما سرریز میشود و آن کار بنیادین تحول در علوم انسانی و تحول در دانشگاههاست که در بلندمدت تأثیرات خود را هم بر تعلیموتربیت خواهد گذاشت.
نکته دوم اینکه ما نباید منتظر این باشیم که این فرآیند کامل شود و ما دهها سال دیگر به این مقصود برسیم. در حال حاضر، نیازسنجیهایی شکلگرفته و پژوهشهای متعددی در پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش وجود دارد که نشان میدهد نگاه دانشآموزان به چه بخشهایی از محتوای فعلی ما مثبت نیست یا اساساً به آن نیاز ندارند و چون برخی مطالب هستند که باید در کنکور از آنها سؤال شود، اعتبار پیدا میکند. اینجا من به نکتهای اشاره میکنم و آنهم بحث مانعیت شدید کنکور برای تحول در محتوای آموزشوپرورش در وضعیت فعلی است؛ حتی برخی میگویند اگر ما این مطلب دشوار را از کتاب درسی حذف کنیم پس چگونه در کنکور بین دانشآموزان مختلف سنجش انجام دهیم. چقدر ما در این لایههای کارشناسی عکس قضیه فکر میکنیم. دو سال پیش هم، رهبر انقلاب بحث کنکور را مطرح کردند و خواستند که روی آن کار شود و ارزیابی جدی صورت بگیرد. اینها مطالب بههمپیوستهای است که باید به آن توجه کرد. ما به آن طراحی جامع و یکپارچهای که باید برای تحول صورت گیرد، نیاز داریم. امیدواریم آموزشوپرورش بتواند با استفاده از ظرفیتهای مختلف و با شجاعتی که در این طراحیهای تحولی موردنیاز هست به این مسئله بپردازد.
بجز کیفیت متون آموزشی ارتقای سطح آموزشی معلمان هم موضوع مهمی است. برای توانمندسازی معلمان چه برنامهریزیهایی نیاز داریم؟
یک نکته مهمی که رهبر انقلاب مطرح کردند، بحث توانمندی معلمان و دبیران هست. ارتقاء توانمندی مهارتی و تعمیق نگرشی و فکری معلمان نیاز به یک سازوکار دارد. این درست است که خود معلمان تلاشهایی میکنند و رهبر انقلاب هم این را موردتوجه قرار دادند و تقدیر کردند، اما ما باید بتوانیم در سطح گسترده به معلمان کمک کنیم. ما به کارگاههای آموزشی و دورههای فکری مؤثر برای توانمندسازی معلمان نیاز داریم که خوشبختانه این استقبال و اقبال در بدنه آموزشوپرورش وجود دارد. هر بار که برای معلمان در هر دورهای از دورههای تحصیلی، در هر شاخهای از شاخههای تخصصی و در هر نقطهای از کشور دورهای برگزار شد، معلمان بسیار استقبال کردند. اگر این تمهیدات ساختاری در آموزشوپرورش فراهم نشود، ما نمیتوانیم در این زمینه انتظار کار جدی داشته باشیم؛ بنابراین، باید در کنار بحث معیشت و منزلت معلمان، روی بحثهای توانمندسازی و مهارت و تعمیق نگرشی و فکری و علمی معلمان کار شود، آنوقت خود معلمان خودبهخود در کلاس درس و مدرسهشان این یافتهها را مستقل میکنند و به ارتقاء کیفیت تربیتی ما کمک خواهند کرد.