گفتوگو با حجتالاسلام و المسلمین دکتر محسن اراکی، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی که متغیرهای جدید در موضوع «وحدت اسلامی» نظیر مسألهی سوریه را مورد بررسی قرار داده است:
نخستین پرسش ما در باب وحدت است. اساساً جایگاه وحدت در اندیشهی انقلاب اسلامی چیست؟ به نظر شما آیا وحدت برای ما یک تاکتیک است یا یک استراتژی؟
وحدت در منطق انقلاب اسلامی، فراتر از دو مقولهی تاکتیک یا استراتژی است. وحدت ما مبنای ایدئولوژی ما است. بر مبنای آیات قرآن کریم و سخنان معصومین
علیهمالسّلام هویت امت اسلامی یک هویت واحد است و تفرقه، در واقع به معنی نوعی ازخودبیگانگی است.
در قرآن کریم آمده است: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ»
۱ یعنی قرآن کریم اسلام را کاملاً در مقابل اختلاف با اهل کتاب معرفی کرده است. در جایی دیگر نیز نزاع را در مقابل اطاعت خدا و رسولش قلمداد کرده و باز در جایی دیگر آورده است: «وَ اعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَ لاَ تَفَرَّقُواْ وَ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا»
۲ این نعمت یعنی نعمت اسلام، قرآن و پیامبر گرامی اسلام
صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»
۳ یعنی اینکه اسلام برادری ایجاد میکند و اگر ما مسلمان و مؤمن هستیم، باید با هم برادر باشیم. بنابراین وحدت امت اسلامی، بنیاد ایدئولوژی اسلامی است و ما به عنوان یک مسئولیت، به وحدت مینگریم.
البته در وحدت، مصالح امت اسلامی هم تأمین میشود، منتهی ما فراتر از چهارچوب این مصالح به وحدت نگاه میکنیم. در برخی موارد اگر ما با بعضیی از مجموعهها وحدت نکنیم، از لحاظ منافع زودگذر و موقتی باصرفه است. در حالی که ما به چنین منافع زودگذری نمیاندیشیم، بلکه به منافع درازمدت کل امت اسلامی نگاه میکنیم که تحکیمبخش هویت اسلامی این امت است و هویت امت اسلامی به وحدت امت بستگی دارد. اگر ما از وحدت دست برداریم از هویت اسلامی خود رویگردان شدهایم.
اعتقاد ما بر این است که دستزدن به ریسمان وحدت، یکی از اهمّ وظایف شرعی دین ما است. شاید بتوان گفت که هیچ وظیفهی دینی-اجتماعی ما برتر از وظیفهی ایجاد وحدت بین جوامع اسلامی و بین امتهای مسلمان نیست. در تاریخ آمده که ائمهی أطهار
علیهمالسلام به خاطر ایجاد وحدت یا از هم نپاشیدن جامعهی اسلامی، حتی از مسألهی امامت، خلافت و حکومت هم دست برداشتند.
در میان مذاهب اسلامی، پیروان مکتب اهل بیت علیهمالسلام توجه و اهتمام ویژهای به مسألهی وحدت دارند. دلیل این امر را چه میدانید؟
دلیلش به مشی و شیوهی ائمهی أطهار
علیهمالسلام برمیگردد و البته این موضوع، امری طبیعی هم هست. یعنی اگر ما به مسألهی دفاع از حریم اسلام معتقد هستیم و میگوییم که باید بیش از دیگران مدافع این حریم باشیم، نسبت به مسألهی وحدت هم حساستر میشویم. امامان ما همیشه در برابر نظرات دیگران برای حفظ وحدت کوتاهمیآمدند.
در مسألهی سوریه بحث این است که جبههی مقاومت شکسته نشود و این خط مقاومت به خط سازش تبدیل نگردد. سوریه اگر ساقط شود و حزبالله محدود و محاصره گردد، بهتدریج مقاومت را در خود فلسطین اشغالی ذوب و نابود خواهند ساخت و به این ترتیب، سیطرهی آمریکا و صهیونیسم را در کل منطقه تحکیم میبخشند.
اینکه ما کوتاهبیاییم، مانند همان داستانی است که میگویند بین مادرخوانده و مادر حقیقی نزاع بر سر کودکی پیش آمد. برای قضاوت خدمت حضرت امیر
علیهالسلام رفتند؛ ایشان برای اینکه مشخص کنند مادر حقیقی کدام است، گفتند شمشیری بیاورید و کودک را از وسط دو نیم کنید تا نیمی برای مادر حقیقی و نیم دیگر برای مادرخوانده باشد! در این هنگام یکی از آن دو زن گفت که این کودک، فرزند من نیست. حضرت فرمودند مادر حقیقی همان زنی است که کودک را به دیگری واگذار کرد، چراکه برای حفظ جان فرزندش از خود او گذشت. اینچنین مقولهای در فرهنگ ما شیعیان حاکم است.
شرایط جدید سیاسی منطقه، بحث وحدت را بسیار پیچیدهتر کرده است. رشد فزایندهی گروههای تکفیری، تحولات منطقه و بهویژه مسألهی سوریه، چالشهای جدیدی پیرامون این موضوع ایجاد کرده است. بسیاری جمهوری اسلامی را متهم میکنند که اگر ایران به دنبال وحدت بود، اینچنین از بشار اسد حمایت نمیکرد. نظر شما دربارهی فضای جدید سیاسی و متغیرهای جدید چیست؟
وحدتی که ما میگوییم، در قالب این آیهی کریمه است که: «مُّحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ»
۴ چیزی که این وحدت را تکمیل میکند، همان است که ما از آن به «مقاومت» تعبیر میکنیم. معتقدیم که مقاومت و تقریب، دو بخش مکمل یک واحد هستند. یعنی ما اگر بخواهیم یک «امّت واحده» داشته باشیم و اگر بخواهیم این وحدت امت را نگهداریم، باید در برابر دشمنان خارجی که میخواهند همهی موجودیت این امت را لگدمال کنند، مقاومت کنیم. الان نوک پیکان دشمنان ما، صهیونیسم بینالمللی است که مرکز آن در فلسطین اشغالی است.
ما مسألهی سوریه را دقیقاً در امتداد خط مقاومت میدانیم. ما آنچه را که در سوریه اتفاق میافتد، به هیچوجه جنگ با بشار اسد نمیبینیم، بلکه بحث این است که جبههی مقاومت شکسته نشود و این خط مقاومت به خط سازش تبدیل نگردد. سوریه اگر ساقط شود و حزبالله محدود و محاصره گردد، نهایتاً و بهتدریج مقاومت را در خود فلسطین اشغالی ذوب و نابود خواهند ساخت و به این ترتیب، سیطرهی آمریکا و صهیونیسم را در کل منطقه تحکیم میبخشند. لذا رهبر معظم انقلاب صریحاً فرمودند که ما در سوریه مقاومت را ادامه خواهیم داد و نخواهیم گذاشت خط مقاومت در سوریه بشکند.
جمهوری اسلامی با تمام توانش در پی إحقاق حقوق مردم سوریه از آغاز تا امروز بوده است. معارضین سوریه را فراخوانده و طرحی ارائه داده است که در چهارچوب این طرح، خواستههای مردم سوریه از یکسو و امنیت سوریه از سوی دیگر قابل تأمین است و خط مقاومت نیز همچنان برپا خواهد ماند. بنابراین با وجود زمینهی اجرای چنین طرحی، بهخوبی روشن است که این اصرارها، اصرار برای ایجاد آشوب در منطقه است و مطرحکردن مسألهی جنگ بین شیعه و سنّی، در چهارچوب استراتژی دشمن برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام است.
در برخی موارد اگر ما با بعضیی از مجموعهها وحدت نکنیم، از لحاظ منافع زودگذر و موقتی باصرفه است. در حالی که ما به چنین منافع زودگذری نمیاندیشیم، بلکه به منافع درازمدت کل امت اسلامی نگاه میکنیم که تحکیمبخش هویت اسلامی این امت است و هویت امت اسلامی به وحدت امت بستگی دارد.
جنگ در سوریه، جنگ آمریکا و صهیونیستها علیه جبههی مقاومت و جنگ علیه هویت جامعهی اسلامی است. طبق آیهی شریفهی «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ» افراد همراه رسول خدا
صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم همان امت اسلامی هستند. این امت اسلامی هم مقاومت دارد و هم تقریب. «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» نماد وحدت درونی است و «أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ» نماد مقاومت در برابر دشمن بیرونی.
ضمن اینکه حمایتهای ایران از جبههی مقاومت، همواره بدون لحاظکردن مذهب مقاومتکنندگان بوده است. حمایت ما از بیداری اسلامی بر کسی پوشیده نیست. ما از مقاومت فلسطین حمایت کردهایم، در حالی که بسیاری از آنها با تشیع رابطهی خوبی نداشتهاند. همین امروز هم با همهی حمایتهایی که جمهوری اسلامی از حماس کرده و خود آنها هم در جنگ 8روزهی اخیر به این حمایتها اقرار کردهاند، بعضاً حساسیتهایی برای ورود شخصیتهای شیعی به غزه وجود دارد. در مورد إخوانالمسلمین و نحوهی تعاملشان با شیعیان نیز همینطور است. البته ما نسبت به این مسأله انتقاد داریم.
مسأله این است که امروز آمریکاییها شیعههراسی را به جان اهل سنّت انداختهاند، در حالی که شیعه در جامعهی اسلامی یک اقلیت است و اگر جای هراسی باشد، باید شیعیان از اکثریت اهل سنّت در هراس باشند. ما اگر یک نظام حکومتی شیعی داریم که همین جمهوری اسلامی است، دهها نظام حکومتی سنّی هم داریم. در حالی که ما نه مثل بعضی از این کشورها در کشورهای دیگر دخالت کردهایم و نه نیرو به جایی فرستادهایم و نه اینهمه فرد مسلح تربیت کردهایم که در کشورهای دیگر بلوا راهبیندازند.
ما بنا بر وظیفهای که برای وحدت امت اسلامی داشتهایم، داریم و خواهیم داشت، این راه را ادامه خواهیم داد و به تمام جریانهای اسلامی که به دنبال عمل صحیح به اسلام هستند، کمک میکنیم. ما با آنها در رهبری رسول اکرم
صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم متحد هستیم و زیر پرچم اسلام و قرآن قرار داریم و وظیفهی خود میدانیم که این پرچم را در دنیا برافراشته و قدرتمند نگهداریم.
اخیراً این تحلیل مطرح شده که تحولات یکی دو سال اخیر در منطقه و قدرتگرفتن اسلامگراها، جنگ قدرت را بین خود اسلامگراها افزایش میدهد و عملاً منجر به شکاف و اختلاف و تفرقه بین امت جهانی اسلام خواهد شد. تحلیل شما در این باره چیست؟
این تحلیل را سیاستمداران غربی مطرح کردهاند و بیش از آن که واقعیت داشته باشد، گویای خواستهها و آرزوهای آنها است. مهمترین هدف سیاسی آنها این است که گروههای اسلامی، حکومتهای اسلامی و شیعه و سنّی را در برابر یکدیگر قرار دهند. اینها اگر بتوانند شیعهها را هم چندتکه کنند و یک دسته را مقابل دستهی دیگر بگذارند، همین کار را میکنند. حتی در مصر اگر بتوانند اهل تسنّن را چندپاره کنند و یک دسته را در مقابل دستهی دیگر قرار دهند، خواهند کرد که مقدمات این کار هم انجام گرفته است.
چیزی که این وحدت را تکمیل میکند، «مقاومت» است. معتقدیم که مقاومت و تقریب، دو بخش مکمل یک واحد هستند. یعنی اگر بخواهیم این وحدت امت را نگهداریم، باید در برابر دشمنان خارجی که میخواهند همهی موجودیت این امت را لگدمال کنند، مقاومت کنیم.
در واقع این تحلیل سیاستمداران غربی مبتنی بر دلیل قانعکنندهای نیست. جنبشهای برجسته و پرمایهی اسلامی اگر پابگیرند و به قدرت برسند و بتوانند واقعاً کشورهایشان را رشد و پیشرفت بدهند، به نفع ما است و این موضوع، ایدئولوژی ما را تقویت میکند، چراکه ما ۳۴ سال است که مشغول مبارزه با جهان سکولار هستیم. آنها میگویند اسلام توانایی حل مشکلات جامعه و شکلدادن به مناسبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را ندارد. به همین خاطر اگر یک جامعهی اسلامی پیدا بشود که بتواند حقیقت این مطلب را روشن کند که اسلام بسیار بهتر از مکاتب دیگر میتواند این کارها را به انجام برساند، این همان چیزی است که ما سالها است برای آن مبارزه میکنیم.
استقلال واقعی کشورهای اسلامی، بسترساز شکلگیری اتحادیهی کشورهای اسلامی است و از شکلگیری این اتحادیه تا تبدیل امت اسلامی به قدرت اول جهان، تنها یک گام مانده است. بنابراین تحلیل صحیح این است که بیداری اسلامی کنونی و تحرک اسلامگرایان در جهان اسلام بهتدریج به یک اتحاد اسلامی قدرتمند منتهی خواهد شد. این امت واحدهی اسلامی میتواند یک قدرت بسیار بزرگ را در جهان شکل دهد تا جهانگشایی کشورهای بزرگ را متوقف کند و بینش و فرهنگ جهانی را طیّ فرایندی جهانیسازی مبتنی کند بر عقل، انصاف، فضیلت، تقوا و ارزشهای اسلامی و قرآنی.
رهبر انقلاب در حکم انتصاب جنابعالی، بحث «دیپلماسی وحدت اسلامی» را مطرح کردهاند که این بحث مجال جداگانهای را میطلبد، منتهی اگر بخواهیم خیلی کوتاه به این موضوع بپردازیم، بایستههای تحقق این دیپلماسی را چه میدانید؟
ما میتوانیم چند مطلب را به عنوان اصول بنیادین دیپلماسی وحدت معرفی کنیم: نخست اینکه هویت این امت، هویت واحدی است و مبنای این هویت واحد، اعتقاد به قرآن کریم و رسول اعظم
صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم است. قرآن کریم به عنوان منبع نظری و رسول اکرم
صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم به عنوان راهبر عملی است. بنابراین ما دارای مرجع واحدی هستیم و این وحدت مرجع پایهی نخست دیپلماسی وحدت ما است.
مسألهی دوم، اتحاد مصالح و منافع در همهی کشورهای اسلامی است. به این معنی که اگر بخشی از جامعهی اسلامی قوی شد، قوت این بخش میتواند به دیگر بخشها هم سرایت کند. انتقال علم و فناوری از یک کشور اسلامی به دیگر این کشورها، بسیار آسانتر است از انتقال دانش از غرب به این کشورها. ما معتقدیم اگر یکی از کشورهای اسلامی نظیر ایران، پاکستان، اندونزی یا مصر بتوانند به رشد علمی یا فناوری در زمینهای دست یابند، این رشد بهآسانی میتواند به دیگر کشورهای اسلامی هم برسد.
منفعت دیگر، در بُعد اقتصادی است؛ اگر اقتصاد کشورهای اسلامی رشد کند و آنها واقعاً نخواهند این اقتصاد را در خدمت منافع دشمن به کار بگیرند -آنچنان که متأسفانه امروزه اقتصاد بعضی از کشورهای حاشیهی خلیج فارس در خدمت تقویت بنیهی اقتصادی دشمن است- غرب با مشکلات جدی اقتصادی مواجه خواهد شد. امروزه برخی نابسامانیهای اقتصادی آمریکا و انگلیس با پول مسلمانان حل میشود و نه مشکلات اقتصادی کشورهای خودی!
مسألهی سوم نیز این است که تهدیدهای همهی ما مشترک است. مثلاً اگر صهیونیستها فلسطین را تهدید میکنند، این فقط تهدید فلسطینیها نیست. ما در ۵۰ سال اخیر شاهد بودهایم که رژیم صهیونیستی همانطور که برای فلسطینیها تهدید بوده، برای اردن، مصر، عربستان، عراق، سوریه، لبنان و حتی ترکیه هم تهدید بوده است. نیروهای رژیم صهیونیستی امکانات انرژی هستهای عراق را بمباران کردند. سوریه و لبنان را مورد تهاجم و اشغال قرار دادند و با اینکه ترکیه با رژیم صهیونیستی در پیمان به سر میبرد، اما حتی حرمت این همپیمانی را هم نگهنداشتند و تعدادی از برادران ترک ما را در ماجرای کشتی آزادی کشتند. بنابراین تهدیدها مشترک است و همان رژیم صهیونیستی و همان آمریکا و همان نیروهای غربی که بخشی از ما را تهدید میکنند، در واقع همهی مسلمانان را تهدید میکنند و با همهی ما میجنگند.
چهارچوبهای اصلی دیپلماسی وحدت مسلمین در وضعیتی شکل میگیرد که فرصتها، تهدیدها، منافع و مصالح و مبنای زندگی ما یعنی اعتقاد به خدا و رسول اکرم
صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم و قرآن کریم مشترک است. آن وقت ما میتوانیم بر مبنای همین چهارچوبها، دیپلماسی وحدت را در سطوح گوناگون آن تقویت کنیم و پیش ببریم؛ یعنی ابتدا در سطح گفتمان، سپس در سطح تعامل و بعد در سطح فعالیتهای مشترک و واحد.
پینوشتها:
۱. سورهی مبارکهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۹: درحقیقت، دین در نزد خدا همانا اسلام است و اهل کتاب در آن اختلاف نکردند، مگر پس از آن که به حقّانیت آن پی بردند، آن هم به خاطر حسد و رقابت میان خویش
۲. سورهی مبارکهی آل عمران، بخشی از آیهی ۱۰۳: و همگی به رشتهی الهی درآویزید و پراکنده نشوید و نعمت خدا را بر خود یاد کنید که دشمن یکدیگر بودید، پس او میان دلهای شما الفت داد و به موهبت او با هم برادر شدید
۳. سورهی مبارکهی حجرات، بخشی از آیهی ۱۰: جز این نیست که مؤمنان با یکدیگر برادرند
۴. سورهی مبارکهی فتح، بخشی از آیهی ۲۹: محمد [صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم] فرستادهی خداست و کسانی که با او هستند، بر کافران سختگیر [و] با هم مهربانند.