به نظر شما تأکید رهبر انقلاب بر تبدیل موضوع عدالت به عنوان یک گفتمان نخبگانی، چه دلایلی دارد؟
رهبر معظم انقلاب نظرشان بر این بود که گفتمان عدالت هم بین مردم، هم بین نخبگان و هم بین نسل جوان به عنوان یک جریان فکری که در نهایت به اجرا نیز ختم شود، مطرح باشد و فرهنگسازی در خصوص مفهوم عدالت، مصادیق عدالت و چگونگی حاکمیت عدالت در زوایای مختلف زندگی فردی، خانوادگی، شغلی، اجتماعی و حکومتی صورت گیرد. مفهوم عدالت از حیث نفیی و اثباتی و مصادیقی که در ابعاد مختلف دارد مشخص شود، شاخصهایی که برای سنجش سطح تحقق عدالت در زوایای مختلف زندگی و حوزههای مختلف حکومتی نیاز است احصا شود. بنابراین وضعیت عدالت باید در هر مقطع زمانی سنجیده شود و یک افق مد نظر قرار گیرد.
باید بدانیم که در یک افق زمانی مشخص میخواهیم به کجا برسیم؟ باید به صورت دورهای سنجش و رصد با شاخصهای تعیینشده صورت پذیرد تا ببینیم چقدر جلوتر یا عقبتر هستیم و چارهجویی کنیم.
گفتمان عدالت باید در قالب برنامههای رسانهای، کتابهای درسی، مناظرات، کرسیهای نظریهپردازی و مباحثات بین مسئولین و منتقدین مورد پرداخت قرار گیرد و خلاصه عدالت به عنوان یک مطالبه حق و یک تکلیف دینی که ریشه فطری دارد، دربیاید. مفهوم عدالت باید به صورت متوازن، بدون بدآموزی و بدون افراط و تفریط تبیین شود و مثل عمل به امر به معروف و نهی از منکر که وظیفه آحاد جامعه و جزو فروع دین است، مطالبه عدالت نیز در فرهنگ عمومی چنین جایگاهی پیدا کند و هیچ مسئولی جرأت نکند که پایش را از مرز عدالت فراتر بگذارد.
اما در سطح نخبگان کار مشکلتر و پیچیدهتر میشود. در تدوین لوایح و طرحها عدالت باید ملاک تصمیمات و وضع قوانین و مقررات باشد. در قوه قضائیه تحقق عدالت به تمام معنا باید محور کار قضات باشد. در حوزههای علمیه و کار فقها و اسلامشناسان، عدالت به عنوان یکی از معیارهای کشف حقیقت مد نظر قرار بگیرد و در بین مسئولین نیز التزام به عدالت به تمام معنا مد نظر باشد. مردم نیز ضمن اینکه باید روحیه مطالبهگری خود را حفظ کنند، خودشان نیز باید اهل اعتدال و پایبندی به حق باشند. رعایت حقوق همدیگر باید جزو فرهنگ عمومی جامعه باشد، مثلاً در رانندگی، زندگی خانوادگی، زندگی روستایی، روابط به قشرهای مختلف جامعه مثل دانشجو و استاد، معلم و دانش آموز و قاضی و کسی که کارش به محکمه می افتد؛ در همه جا حق، انصاف و عدالت باید جاری و ساری باشد.
معمولاً تا سخن از عدالت به میان میآید، اذهان به سمت مباحث اجتماعی میرود. اما رهبر انقلاب در سخنانشان اشاره کردند که هر فرد باید نگاه عادلانهای به خودش داشته باشد و این امر به عدالت اجتماعی نیز کمک میکند. لطفاً دراینباره توضیح دهید.
در معارف دینی ما این یک امر بدیهی است که مقدمه حضور و منشأ اثر بودن ما در جامعه این است که خودساخته باشیم. اگر جامعه به افرادی رو بیاورد که خودساخته نباشند، اینها نمیتوانند پاسخگوی نیازهای جامعه باشند. عدالت یکی از صفات و ملکات اصلی است که باید جزو هویت هر کسی باشد. این مصادیق مختلفی در زندگی افراد دارد؛ یکی از مصادیقش این است که گناه نکنیم؛ یکی دیگر از مصادیقش این است که واجبات را به موقع انجام دهیم؛ یا کاری را که برای آن آمادگی و لیاقت نداریم، از پذیرش آن خودداری کنیم؛ تعادل در رفتارهایمان داشته باشیم و از افراط و تفریط دوری کنیم؛ در تعاملات خودمان با دیگران بر مبنای حق عمل کنیم.
اگر ما توفیق پیدا کنیم که چنین رفتارهایی را از خودمان با نیت خداخواهانه، حقجویانه و تقرب الهی پیاده کنیم، در این حالت با نظام هستی همراستا شدهایم. نظام هستی ما را تقویت میکند و به اصطلاح به ما پر و بال میدهد و جامعه به ما رو میآورد. آن موقع است که ما میتوانیم در پاسخگویی موفق باشیم و از عهده مسئولیت بربیاییم. این امر نیز بدون آن ملکات، فضائل، خودسازیها و بدون آن نیات خداخواهانه میسر نیست.
از مصادیق عدالت فردی این است که کاری را که برای آن آمادگی و لیاقت نداریم، از پذیرش آن خودداری کنیم؛ تعادل در رفتارهایمان داشته باشیم و از افراط و تفریط دوری کنیم؛ در تعاملات خودمان با دیگران بر مبنای حق عمل کنیم.
نکته دیگری که رهبر انقلاب در این جلسه مطرح کردند، ضرورت پرداختن به رشته «عدالتپژوهی» است. به نظر شما این پیشنهاد براساس چه ضرورتی مطرح شده است؟
ما باید نقشه راهی را ترسیم کنیم که هر یک از ارزشهای والای الهی همانگونه که خواست الهی است، بتواند خیلی خوب فهم شود و در جامعه تبیین شود. عدالت در رأس آن ارزشهای بنیادین است. باید برای همه ارزشهای نافع برای حیات بشری و زندگی اجتماعی متدولوژی و روشی اتخاذ شود که آنها را خوب تبیین کرد.
بحث شاخصسازی در همینجا مطرح میشود؟
باید مشخص کرد که در چه حوزههایی از بحث عدالت باید شاخصگذاری کنیم؛ شاخصهای نفیی و اثباتی. پس از آن باید بیاییم و مفهوم و مصادیق عدالت را پیدا کنیم. البته شاخصها باید قابل سنجش، اندازهگیری و مقایسه باشند تا بتوان پیشرفتش را در طول زمان بسنجیم و اگر جایی هم کوتاهی و نقصانی وجود دارد، درصدد رفع آن برآییم. به نظر من صدها شاخص مبتنی بر عدالت در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی، علمی، فناوری و در ساحتهای مختلف فکری، اخلاقی و عملی برای زندگی بشر قابل احصاء است.
بعد از تعریف شاخصها باید اولیوتگذاری کنیم. این یک کار تخصصی است که رهبر انقلاب نیز به آن اشاره کردند. الآن مرکز بررسیهای راهبردی ریاست جمهوری نیز چندین پروژه در رابطه با این شاخصها، البته نه با این جزئیاتی که اشاره کردم و نه الزاماً برای عدالت بلکه برای پیشرفت و تعالی تعریف کردند و پیگیری میکنند. امیدوارم این مطالعات و حرکتی که رهبری به آن عمق و توسعه بخشیدند بتواند فراگیر شود و در همه زوایا پاسخگو باشد.
بنابراین نقش نخبگان در تدوین این شاخصها بسیار پررنگ است.
بدیهی است که این، کار حوزه و دانشگاه است. توده مردم باید مطالبه کنند، اما نخبگان باید در یک چارچوبی این کار را انجام دهند. الآن مطالعات پراکندهای صورت میگیرد، اما نظاممند نیست. باید مرکزی این امر را رصد و پیگیری کند. اولین کار این است که در خصوص عدالت یک جمعبندی از دیدگاه اسلام و مکاتب فکری بشری ارائه شود. الآن تعاریف متعدد و برداشتهای متفاوتی وجود دارد که باید به یک تعریف واحد رسید. در وهله دوم باید برای مفهوم عدالت، مصادیق قابل قبول احصاء شود. در مرحله بعد باید متدولوژی و روش تبیین مصادیق را در زوایای مختلف زندگی فردی، اجتماعی، خانوادگی، شغلی، حکومتی و... ارائه شود.
بنابراین باید آن مصادیق را که در هر یک از این حوزهها، چه نفیی و چه اثباتی را مورد توافق قرار دهیم و وضعیت موجود هر یک از شاخصهای اولویتدار پیرامون عدالت را مشخص کنیم. باید بدانیم که در یک افق زمانی مشخص میخواهیم به کجا برسیم؟ باید به صورت دورهای سنجش و رصد با شاخصهای تعیینشده صورت پذیرد تا ببینیم چقدر جلوتر یا عقبتر هستیم و چارهجویی کنیم.
دومین نشست اندیشههای راهبردی را چگونه ارزیابی میکنید؟
نشست دوم نسبت به نشست اول که پیرامون الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت بود، تفاوتهای روشنی داشت. از جمله اینکه افرادی که به نشست دوم دعوت شده بودند، نسبت به نشست اول ممیزتر بوده و بیشتر در این حوزه کار کرده بودند. دومین ویژگی این بود که پرسش و پاسخ نیز به مجموعه اضافه شد. سومین ویژگی این بود که خود رهبر انقلاب نیز با توجه به سؤالاتی که مطرح شد خود ایشان هم در بحث شرکت داشتند.
البته باید بهتر از این بشود. فرصت سعی و خطا نیز به تعبیر رهبر انقلاب دیگر وجود ندارد. باید آگاهانه حرکت کنیم و بعد هم در مجموعه مباحث باید فراخوان عمومی داشته باشیم. تا امروز یک نشست تخصصی با موضوع الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت در محضر رهبری برگزار شده و دیگری نیز با موضوع عدالت. به نظر من دبیرخانه یا یک نهاد مرجع باید فراخوان عمومی داشته باشد تا فضلای حوزه، اساتید دانشگاه، مدیران متعهد و دلسوز، دنیا دیدههایی که خوب و بد دنیا را دیدهاند و... در راستای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مقالات خودشان را در ارتباطات با موضوعات ارائه کنند تا آن نهاد مسئول به هر صورتی که صلاح میداند منتشر کند و یک شبکه اجتماعی از کسانی که میتوانند در این عرصه قلم بزنند و سخن بگویند فراهم شود.
من فکر میکنم که این جمع، تمام صاحبنظران این حوزه نیستند. بنابراین دبیرخانه باید زمینه این حضور و مشارکت را فراهم کند که به نظر بنده راه آن فراخوان است. همین مقالاتی که انتخاب شده بودند، بنده یقین دارم که خیلی بهتر از اینها میشد مقاله تولید کرد.