[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1395/09/27
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اهمّیّت وجودیِ وجود مقدّس پیغمبر اعظم ‌بقدری است که خدای متعال به‌خاطر دادن این نعمت به بشر، بر او منّت میگذارد؛ لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولًا مِن اَنفُسِهِم. امام سجّاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در صحیفه‌ی سجّادیّه این‌جور عرض میکند به خدای متعال: اَلحَمدُلِلّهِ الَّذی مَنَّ عَلَینا بِمُحَمَّدٍ نَبیِّه دونَ الاُمَمِ الماضیَة وَ القُرونِ السّالِفَة. منّت الهی برای این عطیّه‌ی بزرگ به بشریّت، تصریح قرآن و کلام ائمّه‌ی معصومین است؛ این خیلی عظمت است.

مربوط به :بیانات در دیدار نخبگان علمی جوان - 1395/07/28
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
محرّم فقط دهه‌ی عاشورا نیست؛ یک حادثه‌ی عظیم در ایّام محرّم در تاریخ اتّفاق افتاده که این حادثه تمام‌شدنی نیست. نه به معنای اینکه نظایر آن و اشباه آن استمرار پیدا میکند -آن به جای خود محفوظ، که بحث دیگری است- امّا خود این حادثه مثل خورشیدی است که غروب ندارد. یک‌وقت حادثه‌ی عظیمی اتّفاق می‌افتد، امروز اتّفاق می‌افتد و فردا از بین میرود؛ [مثل‌] این حادثه نیست. این حادثه مثل خورشید بی‌غروبی است که همواره بوده تا امروز، بعد از این هم خواهد بود. یک تصویر و ترسیم جاندار و باحقیقتی است از مبارزه‌ی نور و ظلمت، جنگ حقّ و باطل، جنگ شرافت با لئامت و دنائت؛ البتّه اوجش روز عاشورا بود لکن مقدّمات آن روزهای اوایل محرّم، قبل از عاشورا فراهم شد، بعد از عاشورا -مثل یک چنین روزهایی- حادثه‌ی عاشورا با رهبری زینب کبرا و امام سجّاد (علیهماالسّلام) تکمیل شد.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی - 1393/11/29
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حضور مردم در بیست‌ونهم بهمن سال ۵۶، شبیه کار امام سجّاد (علیه‌السّلام) و جناب زینب کبری‌ بود که نگذاشتند حادثه‌ی عاشورا فراموش بشود.

مربوط به :بیانات در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1391/08/23
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این حدیث معروفی که هم از امیرالمؤمنین نقل شده، هم ظاهراً از امام سجاد نقل شده، من در ذهنم هست که از امام هادی (علیه‌السّلام) هم نقل شده، میفرماید: «أ و لا حرّ یدع هذه اللّماظة لأهلها» - این آزادی است - آیا آزاده‌ای نیست که این متاع پست را - لماظه را، آب بینی یا دهان حیوان پستی را - جلوی اهلش بیندازد؟ خب، تا اینجا چیزی فهمیده نمیشود. معلوم میشود که حُر کسی است که این را جلوی اهلش بیندازد، خودش دنبال این نرود. بعد میگوید: «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»؛ قیمت شما فقط بهشت است. معلوم میشود که برای آن لماظه میخواستند قیمت بپردازند؛ یعنی آن لماظه را میدادند که نفْسِ این را ببَرند، هستی این را ببَرند، هویت و شخصیت این را ببَرند؛ بحث معامله در کار بوده، از آن معامله نهی میکند. اگر بناست معامله کنید، چرا نفستان را در مقابل این لماظه میدهید؟ فقط در مقابل بهشت و عبودیت خدا بدهید.

مربوط به :خطبه‌های نماز عید فطر - 1391/05/29
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
باید از خدای متعال بخواهیم که عبادات مردم عزیز را در این ماه ]ماه مبارک رمضان[، با قبول خود و لطف ویژه و خاص خود، ارزش و اعتبار ببخشد؛ همچنان که در دعای صحیفه‌ی سجادیه آمده است: «یا من یجتبی صغیر ما یتحف به و یشکر یسیر ما یعمل له ... یا من یدنو الی من دنا منه و یا من یدعو الی نفسه من ادبر عنه» . این دعائی است که امام سجاد (علیه‌السّلام) در مثل امروزی - روز عید فطر - آن را میخواندند و تعلیم دادند که بخوانند.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1389/03/18
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مجلس نسبت به دستگاه‌های اجرائی کشور شأن نظارتی دارد - که خوب، چیز بسیار بااهمیتی هم هست - یک شأن نظارتی هم برای خود مجلس و برای آحاد نمایندگان تعریف کنید. من معتقدم که شما دو سال دیگر توی مجلسید، معلوم نیست بعد از این توی مجلس باشید یا نباشید؛ ممکن است دیگر هرگز گذارتان به مجلس نیفتد؛ اما صدها و صدها نفر در طول زمان از اینجا عبور خواهند کرد؛ کسانی خواهند آمد و روی این صندلیها خواهند نشست. اگر شما امروز توانستید یک سازوکار کنترلىِ متقن و محکم برای نظارت بر کار نماینده پایه‌گذاری کنید، تا هر وقتی که این دستگاه خوب کار کند، اجرش مال شماست؛ مزد الهیاش مال شماست. آن طرف قضیه هم متأسفانه همین جور است. اگر امروز با قدرتی که خدا به شما داده - توان نمایندگی - میتوانید این ابزار کنترلی را کار بگذارید، ولی کار نگذارید، از شما سؤال خواهد شد. روز قیامت خدا سؤال میکند. همه‌اش اینجور نیست که ما فکر کنیم حرف دادگاه‌پسند داریم یا نه. این دادگاه‌ها که چیزی نیست، دادگاه‌های بشری که اهمیتی ندارد؛ دادگاه الهی اهمیت دارد. «یعلم خائنة الاعین و ما تخفی الصّدور»؛ اعماق دلهای ما برای خدا روشن است. یک کاری بیش از اندازه‌ی تکلیفمان انجام دادیم، هیچ کس نمیفهمد، هیچ کس تشکر نمیکند؛ اما خدای متعال میفهمد، کرام‌الکاتبین مینویسند و خدا تشکر میکند. یک کوتاهیای کردیم، هیچ کس نفهمیده؛ ظاهرسازی کردیم، یک جوری که خیال کردند آره، ما کار را خوب انجام دادیم؛ در حالی که در باطن کوتاهی کردیم. هیچ کس نمیفهمد، هیچ کس ما را ملامت نمیکند؛ اما کرام‌الکاتبین میبینند، مینویسند و خدای متعال مؤاخذه میکند. این به نظر من چیز مهمی است.
خوب، نماینده - مثل همه‌ی ماها - در معرض اینجور لغزشها و آسیبها قرار دارد. مال، فتنه‌انگیز است. این، حرف من نیست؛ حرف امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ «المال الفتون»؛ مال فتنه‌انگیز. پول، فتنه‌انگیز است؛ دلها را از راه در می‌برد؛ خیلیها را میلرزاند؛ کسانی که آدم خیال نمیکند اینها هم بلغزند، اما آدم میبیند گاهی میلغزند. قدرت هم همین جور است، رودربایستی هم همین جور است، محبتها هم همین جور است، دشمنیها هم همین جور است؛ ماها را میلغزاند. یک جائی باید بر کارش نظارت کند. خدا را شکر میکنیم که شما برادران و خواهران با دل بیدار از این مسئله استقبال میکنید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی - 1389/01/16
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همه بدهکاریم. همه‌ی بشریت، همه‌ی خلق عالم، در مقابل محاسبه‌ی الهی بدهکارند. هیچ کس نمیتواند بگوید من میزان اعمالم به قدر کفاف پاسخگوست؛ انبیاء هم نمیتوانند بگویند؛ لذا استغفار میکنند. انبیاء و اولیاء هم تا لحظه‌ی آخر استغفار میکنند، طلب مغفرت میکنند. امام سجاد در دعا میفرماید: «و عدلک مهلکی»؛ عدالت تو، پدر من را در میآورد. لذا عرض میکنیم: «عاملنا بفضلک». اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند، و اگر در کارهایمان دقت کنیم، واویلاست.

مربوط به :بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر - 1388/07/15
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مازندران به دست فرزندان مظلوم آل محمد فتح شد. فرزندان ستمدیده و آواره شده‌ی امام سجاد و امام باقر و امام صادق (علیهم‌السّلام) که از دست آن خلیفه‌های فتاک و خونریز گریخته بودند، توانستند با سختی خودشان را به این منطقه برسانند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مردم آذربایجان‌ شرقی - 1387/11/28
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اربعین در حادثه‌ی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیه‌ی کربلا انجام گرفت - آن فاجعه‌ی بزرگ اتفاق افتاد - و فداکاری بی‌نظیر اباعبداللَّه (علیه‌السّلام) و اصحاب و یاران و خانواده‌اش در آن محیط محدود واقع شد، حادثه‌ی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبه‌ها و افشاگریها و حقیقت‌گوئیهای حضرت زینب (سلام اللَّه علیها) و امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانه‌ی پر قدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیری را در محدوده‌ی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد. خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمیکنند که حقایقی را که فهمیده‌اند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولاً دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیده‌اند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان زینب کبری (سلام اللَّه علیها) یا امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها را فهمیدند، ولی کی جرئت میکرد، کی توانائی این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقده‌ای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد.

مربوط به :بیانات در مراسم نظامی مشترک یگان‌های نیروهای مسلح استان فارس - 1387/02/12
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شما جوانها در درجه‌ی اول به این نکته توجه داشته باشید که بنا به گفته‌ی امام سجاد (علیه‌السّلام)، نیروی مسلح، دژ امنیت ملی است. این دژ، اگر قدرتمندانه - چه از لحاظ تجهیزات و چه از لحاظ روحیه - خود را سربلند و استوار بدارد، ملت احساس امنیت و آرامش خواهد کرد.

مربوط به :بیانات‌ در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) - 1386/04/14
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) در عمر کوتاه خود به مقامی میرسد که سیده‌ی نساء عالمین است؛ یعنی از همه‌ی زنان بزرگ و قدّیس طول تاریخ برتر است. این چه عاملی است، این چه نیروئی است، این چه قدرت متحول‌کننده‌ی عمیق درونی است که از یک انسان در این مدت کوتاه، میتواند یک چنین اقیانوس معرفت و عبودیت و قداست و عروج معنوی بسازد؟ خود این، معجزه‌ی اسلام است.یک جنبه‌ی دیگر، نسل مبارک این بزرگوار است که تطبیق سوره‌ی کوثر با فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) - اگر در آثار حدیثی ما هم نیامده باشد - یک تطبیق مصداقی درست است؛ این همه برکات بر خاندان پیغمبر، بر یکایک ائمه‌ی هدی (علیهم‌السّلام)! عالم پُر است از نغمه‌های دلنواز فردی و اجتماعی و دنیائی و اخروی که از این حنجره‌های پاک برخاسته؛ حسین‌بن علی، زینب کبری، امام حسن مجتبی، امام صادق، امام سجاد؛ هر کدام از ائمه. ببینید چه غوغائی است در عالم معرفت، در عالم معنویت، در بزرگراه هدایت از کلمات این بزرگواران و درسهای آنها و معارف آنها! این نسل فاطمه‌ی زهراست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ی تهران‌‌ - 1384/07/29
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجاد (علیه‌السّلام) در خطبه‌یی فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خدای متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار میدهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فی رمضان ففی اىّ شهر یغفر له»؛ اگر کسی در ماه رمضان - که درهای رحمت و مغفرت الهی به روی انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهی دست پیدا کند، پس کِی چنین توفیقی نصیب او خواهد شد؟

مربوط به :‌‌بیانات در دیدار جمعی از پیشکسوتان جهاد و شهادت و خاطره‌‌گویان دفتر ادبیات و هنر مقاومت‌ - 1384/06/31
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به نظر من بنیانگذار بنای حفظ حوادث با ادبیات و هنر، زینب کبری (سلام‌اللَّه‌علیها) است. اگر حرکت و اقدام حضرت زینب نمیبود و بعد از آن بزرگوار هم بقیه‌ی اهل بیت (علیهم‌السّلام) - حضرت سجاد و دیگران - نمیبودند، حادثه‌ی عاشورا در تاریخ نمی‌ماند. بله، سنت الهی این است که این‌گونه حوادث در تاریخ ماندگار شود؛ اما همه‌ی سنتهای الهی عملکردش از طریق ساز و کارهای معینی است. ساز و کار بقای این حقایق در تاریخ این است که اصحاب سِرّ، اصحاب درد، رازدانان و کسانیکه از این دقایق مطلع شدند، این را در اختیار دیگران بگذارند. بنابراین خاطره‌گویی و تدوین و پخش خاطرات را باید در جایگاه حقیقی خودش نشاند، که جایگاه بسیار بالا و والایی است و بسیار مهم است.
بیان هنری هم شرط اصلی است؛ کما این‌که خطبه‌ی حضرت زینب در شهر کوفه و شهر شام، از لحاظ زیبایی و جذابیت بیان، آیت بیان هنری است؛ طوری است که اصلاً هیچ‌کس نمیتواند این را نادیده بگیرد. یک مخالف یا یک دشمن وقتی این بیان را میشنود، مثل تیر بُرنده و تیغ تیزی، خواهینخواهی این بیان کار خودش را میکند. تأثیر هنر به خواست کسی که مخاطب هنر است، وابستگی ندارد. او بخواهد یا نخواهد، این اثر را خواهد گذاشت. حضرت زینب (سلام‌اللَّه‌علیها) و امام سجاد در خطبه‌ی شام و در بیان رسا و بلیغ و شگفت‌آور مسجد شام این کارها را کردند. شما هم دارید این کار را میکنید.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1383/08/15
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هیچ کس شبیه امیرالمؤمنین نمی شود. امام سجاد که نوه ی امیرالمؤمنین بود و مقام عصمت داشت، وقتی به ایشان گفتند تو این قدر عبادت می کنی، فرمود عبادت ما کجا و عبادت علی کجا؟ یعنی امامِ عابد ِ سجاد می گوید من با علی قابل مقایسه نیستم. بین امام سجاد و بهترین عبّاد و زهّاد زمان ما هم هزاران فرسخ فاصله است.

مربوط به :‌بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ - 1383/08/06
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجاد (سلام‌اللَّه‌علیه) در دعای ابوحمزه - که دعای خیلی با حال و خوبی است - ترس از قیامت را تشریح میکنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریانا ذلیلا حاملا ثقلی علی ظهری»؛ امروز میگریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون میآیم. «انظر مرّة عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهره‌هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطن‌اش در آن‌جاست و مثال آن در این‌جاست، توانسته‌اند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انّک علی صراط مستقیم»ی که به پیغمبر میفرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر این‌جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسان‌ترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور میکنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛ اصلاً اینها همهمه‌ی جهنم را هم نمیشنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر». فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آن‌جاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمیکند؛ اینها از این صراط عبور کرده‌اند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌‌های شهدای استان همدان - 1383/04/16
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شما ببینید خون مطهر حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتی که بر عهده‌ی امام سجاد (علیه‌الصلاةوالسلام) و زینب کبری (سلام‌اللَّه‌علیها) قرار گرفت، از همان لحظه‌ی اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر دنیای اسلام آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسین‌بن‌علی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود. البته اجر الهی برای امام حسین محفوظ بود؛ میتوانستند او را در بوته‌ی سکوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد (علیه‌السلام) تا آخر عمر - سی سال بعد از او، امام سجاد زندگی کردند - در هر مناسبتی نام حسین، خون حسین و شهادت اباعبداللَّه را مطرح کردند؛ آن را به یاد مردم آوردند؟ این تلاش برای چه بود؟ بعضی خیال میکنند این کار برای انتقام گرفتن از بنیامیه بود؛ در حالیکه بنیامیه بعدها از بین رفتند. امام رضا (علیه‌السلام) که بعد از آمدن بنیعباس است، چرا به ریّان‌بن‌شبیب دستور میدهد مصیبت‌نامه‌ی اباعبداللَّه را در میان خودتان بخوانید؟ آن وقت که بنیامیه نبودند؛ تارومار شده بودند. این کار برای این است که راه حسین‌بن‌علی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدایت کرده است.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1383/03/27
عنوان فیش :فتنه‌انگیز بودن مال و ثروت/صحیفه سجادیه دعای 27
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), تقوا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
از لغزشگاه‌ها بترسید. امام سجاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در دعای صحیفه‌ی سجادیه، وقتی برای سربازان اسلام دعا می‌کنند، از جمله‌ی چیزهایی که روی آن تکیه می‌کنند، این است که خدایا! یاد و محبت و علاقه‌ی به «المال الفتون»(1)- مال فتنه‌انگیز - را از دل اینها بگیر. مال و پول، خیلی خطرناک و فتنه‌انگیز است و خیلی‌ها را می‌لغزاند. ما آدمهای درشتی را در تاریخ دیدیم که وقتی پایشان به این‌جا رسید، لغزید؛ بنابراین خیلی باید مراقب باشید. در شرع مقدس، اسم این مراقبت چیست؟ تقوا. این‌که در قرآن از اول تا آخر این همه به تقوا توصیه شده، معنایش همین مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زیاده‌خواه است.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 27 ؛

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَكْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِالْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ. اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ.
ترجمه :
دعاى آن حضرت است درباره مرزبانان بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان رابه پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانه افضال خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز. سر رشته آذوقه‏شان گسسته مگردان و دشواريها از پيش پايشان بردار. آنان را به نصرت خويش قوت بخش و به شكيبايى مدد نماى و دفع مكر دشمن را به ايشان بياموز. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و به مدافعان مرزها هر چه نمى‏شناسند بشناسان و ايشان را هر چه نمى‏دانند بياموز و چشمانشان را بر هر چه نمى‏بينند بگشاى. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و چون با دشمنان روياروى شوند، ياد دنياى مكار فريبنده از خاطرشان بزداى و هوس حطام فتنه‏انگيز اين جهانى از دلشان محو كن و بهشت را پيش چشم ايشان دار و آن مساكن جاويد و آن منازل كريم و آن حوران خوبروى و آن جويباران سرشار از آشاميدنى‏هاى نغز و گوارا و آن درختان سر فرو داشته و بارور از ميوه‏هاى گونه‏گون بهشتى را به آنان بنماى، تا هواى پشت كردن به دشمن در دل هيچ يك از ايشان نجنبد و خيال گريختن از هماورد از خاطر كس نگذرد. اى خداوند، به اين نيايش، خصمشان درهم شكن و چنگال دشمن از تنشان كوتاه كن و ميان دشمنان و سلاحهايشان جدايى افكن و بند دلشان بگسل و چنان كن كه ميان ايشان و زاد و توشه ايشان فاصله‏اى بزرگ پديد آيد و در راه سرگشته و حيرانشان گردان و آن سان كن كه راه خويش گم كنند...


مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - 1382/02/22
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از امام سجّاد علیه‌السّلام چه کسی پاکتر؟ شما به صحیفه سجّادیه از اوّل تا آخر نگاه کنید؛ ببینید چه حالی، چه سوز و گدازی و چه توبه‌ای در آن نهفته است: «هذا مقام من استحیی لنفسه منک و سخط علیها و رضی عنک». امام سجّاد علیه‌السّلام به خدای متعال عرض میکند: پروردگارا! من بر نفس خودم که گاهی از فرمان تو سرپیچی کرده، خشمگینم. از تو راضیام و به‌خاطر سرپیچی نفس از تو شرمنده‌ام. این راز و نیاز و سوز و گداز امام سجاد علیه‌السّلام است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر - 1380/05/01
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجاد (علیه‌السّلام) در حدیثی میفرمایند: جان و وجود انسانىِ تو ارزشمندترین چیزهاست؛ هیچ چیزی جز بهشت موعود خدا نمیتواند بهای این جان قرار گیرد؛ این را به‌غیر بهشت خدا ندهید. هنر، بخشی از آن فاخرترین و ارزشمندترین قسمتهای جان انسانی است؛ باید برای این ارزش قائل شد و آن را برای خدا خرج کرد. البته وقتی میگوییم برای خدا خرج کنید، فوراً ذهن به طرف همان حالت قشریگری و ریاکاری نرود.

مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان و پرسنل سپاه پاسداران استان گیلان - 1380/02/16
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اسلامی که میتواند تاریخ و انسانیت و جوامع و کشورها را نجات دهد، اسلامِ امام سجاد، اسلامِ امام صادق و امام باقر، اسلامِ علی بن ‌ابی طالب، اسلامِ حسین‌بن‌علی و اسلام عاشوراست. این اسلام تا پنجاه سال پیش در دنیا گم و غریب بود و نام و نشانی از آن وجود نداشت.

مربوط به :بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی - 1380/01/01
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتی امام سجاد - که زِین عابدین است - در مقابل عبادت امیرالمؤمنین به شگفتی وادار شود، امثال ما اصلاً باید سخنی بر زبان نیاوریم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ - 1379/01/26
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجّاد و امیرالمؤمنین - بنابر آنچه که از آنها نقل شده - فرموده‌اند: «لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛ ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1378/10/10
عنوان فیش :اظهار غبطه امام سجاد(ع) به عبادت امیرالمؤمنین(ع)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), عبادت, حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من امروز روایتی را انتخاب کردم که بخوانم؛ این روایت در «ارشاد مفید» است. البته من متن حدیث را از کتاب «چهل حدیث» امام بزرگوارمان - که کتاب بسیار خوبی است - نقل می‌کنم؛ لیکن با «ارشاد» هم تطبیق کرده‌ام. روایت را شیخ مفید نقل می‌کند. راوی می‌گوید که ما در خدمت امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام بودیم، صحبت امیرالمؤمنین شد. «و مدحه بما هو اهله»؛ امام صادق زبان به ستایش امیرالمؤمنین گشود و آن‌چنان که مناسب او بود، امیرالمؤمنین را مدح کرد. از جمله چیزهایی که گفت - که این راوی یادش مانده و مثلاً در همان مجلس یا در بیرون آن مجلس نوشته است - اینهاست. من نگاه کردم، دیدم هر کدام از این فقره‌هایی که در این حدیث به آن تکیه شده است، تقریباً به یک بُعد از زندگی امیرالمؤمنین اشاره می‌کند؛ به زهد آن بزرگوار، عبادت آن بزرگوار و خصوصیاتی که حالا اینها را می‌خوانیم. ببینید؛ طبق این روایت، امام صادق در مقام تعریف از امیرالمؤمنین حرف می‌زند.
(...)
بعد راجع به عبادت حضرت صحبت می‌کند. آن حضرت، قلّه‌ی اسلام است؛ اسوه‌ی مسلمین است. در همین روایت فرمود: «و ما اشبهه من ولده و لا اهل بیته احد اقرب شبها به فی لباسه و فقهه من علی بن الحسین علیهما السّلام». امام صادق می‌گوید: در تمام اهل بیتمان - اهل بیت و اولاد پیامبر - از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچ کس به اندازه‌ی علی بن الحسین به امیرالمؤمنین شبیه‌تر نبود؛ امام سجّاد، از همه شبیه‌تر بود. امام صادق فصلی در باب عبادت امام سجّاد ذکر می‌کند؛ از جمله می‌فرماید: «و لقد دخل ابوجعفر ابنه علیهما السّلام علیه»؛پدرم حضرت ابی جعفر باقر یک روز پیش پدرش رفت و وارد اتاق آن بزرگوار شد. «فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد»؛ نگاه کرد، دید پدرش از عبادت حالی پیدا کرده که هیچ کس به این حال نرسیده است. شرح می‌دهد: رنگش از بی‌خوابی زرد شده، چشمهایش از گریه درهم شده، پاهایش ورم کرده و... امام باقر اینها را در پدر بزرگوارش مشاهده کرد و دلش سوخت: «فلم املک حین رأیته بتلک الحال البکاء»؛ می‌گوید وقتی وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم؛ بنا کردم زار زار گریه کردن: «فبکیت رحمة له». امام سجّاد در حال فکر بود - تفکّر هم عبادتی است - به فراست دانست که پسرش امام باقر چرا گریه می‌کند؛ خواست یک درس عملی به او بدهد؛ سرش را بلند کرد: «قال یا بنی اعطنی بعض تلک الصحف التی فیها عبادة علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام»؛ در میان کاغذهای ما بگرد و آن دفتری که عبادت علی‌بن‌ابی‌طالب را شرح داده، بیاور. ظاهراً از دوران امام علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام نوشته‌ها و کتابهایی در باب قضاوتهای آن حضرت، در باب زندگی آن حضرت، در باب احادیث آن حضرت، در اختیار ائمّه بود. از مجموع روایات دیگر، آدم این‌طور می‌فهمد که در موارد گوناگونی از آن استفاده می‌کردند. این‌جا هم حضرت به پسرش امام باقر فرمود آن نوشته‌ای را که مربوط به عبادت علی‌بن‌ابی‌طالب است، بردار بیاور. امام باقر می‌فرماید: «فاعطیته»؛ رفتم آوردم و به پدرم دادم. «فقرأ فیها شیئاً یسیرا ثم ترکها من یده تضجرا»؛ مقداری به این نوشته نگاه کرد - امام سجّاد، هم به امام باقر درس می‌دهد، هم به امام صادق درس می‌دهد، هم به من و شما درس می‌دهد - با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت؛ «و قال من یقوی علی عبادة علی علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام»؛ فرمود چه کسی می‌تواند مثل علی‌بن‌ابی‌طالب عبادت کند؟ امام سجّادی که آن قدر عبادت می‌کند که امام باقر دلش به حال او می‌سوزد - نه مثل من و شما؛ ما که کمتر از اینها هم به چشممان بزرگ می‌آید - امام باقری که خودش هم امام است و دارای آن مقامات عالی است، از عبادت علی‌بن‌الحسین دلتنگ می‌شود و دلش می‌سوزد و نمی‌تواند خودش را نگه دارد و بی‌اختیار زار زار گریه می‌کند، آن وقت علی‌بن‌الحسینِ با این‌طور عبادات می‌گوید:«من یقوی علی عبادت علی‌بن‌ابی‌طالب»؛(1)چه کسی می‌تواند مثل علی عبادت کند؟ یعنی بین خودش و علی فاصله‌ای طولانی می‌بیند.
1 )
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید ج‏2  ص 141 ؛
المناقب ، ابن شهر آشوب، ج 4 ، ص 149 ؛ 
كشف‏الغمة ، محدث اربلی، ج 2 ، ص 85 ؛ 
مكارم‏الأخلاق ، طبرسی ، ص 317 ؛ 
الغارات ، ابرهیم بن محمد الثقفی ، ج 2 ، ص 325 ؛
 بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 46 ، ص 74 ؛ 
شرح چهل حديث ، امام خمینی، ص 441 (اعمال اهل بیت(ع)) ؛

كُنْتُ عِنْدَ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَذَكَرَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع فَأَطْرَاهُ وَ مَدَحَهُ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا أَكَلَ عَلِيُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع مِنَ الدُّنْيَا حَرَاماً قَطُّ حَتَّى مَضَى لِسَبِيلِهِ وَ مَا عُرِضَ لَهُ أَمْرَانِ قَطُّ هُمَا لِلَّهِ رِضًى إِلَّا أَخَذَ بِأَشَدِّهِمَا عَلَيْهِ فِی دِينِهِ وَ مَا نَزَلَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ ص نَازِلَةٌ قَطُّ إِلَّا دَعَاهُ فَقَدَّمَهُ ثِقَةً بِهِ وَ مَا أَطَاقَ عَمَلَ رَسُولِ اللَّهِ مِنْ‏ هَذِهِ الْأُمَّةِ غَيْرُهُ وَ إِنْ كَانَ لَيَعْمَلُ عَمَلَ رَجُلٍ كَانَ وَجْهُهُ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ يَرْجُو ثَوَابَ هَذِهِ وَ يَخَافُ عِقَابَ هَذِهِ وَ لَقَدْ أَعْتَقَ مِنْ مَالِهِ أَلْفَ مَمْلُوكٍ فِی طَلَبِ وَجْهِ اللَّهِ وَ النَّجَاةِ مِنَ النَّارِ مِمَّا كَدَّ بِيَدَيْهِ وَ رَشَحَ مِنْهُ جَبِينُهُ وَ إِنْ كَانَ لَيَقُوتُ أَهْلَهُ بِالزَّيْتِ وَ الْخَلِّ وَ الْعَجْوَةِ وَ مَا كَانَ لِبَاسُهُ إِلَّا الْكَرَابِيسَ إِذَا فَضَلَ شَيْ‏ءٌ عَنْ يَدِهِ مِنْ كُمِّهِ دَعَا بِالْجَلَمِ فَقَصَّهُ وَ مَا أَشْبَهَهُ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا أَهْلِ بَيْتِهِ أَحَدٌ أَقْرَبُ شَبَهاً بِهِ فِی لِبَاسِهِ وَ فِقْهِهِ مِنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ لَقَدْ دَخَلَ أَبُو جَعْفَرٍ ابْنُهُ ع عَلَيْهِ فَإِذَا هُوَ قَدْ بَلَغَ مِنَ الْعِبَادَةِ مَا لَمْ يَبْلُغْهُ أَحَدٌ فَرَآهُ قَدِ اصْفَرَّ لَوْنُهُ مِنَ السَّهَرِ وَ رَمِصَتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ دَبِرَتْ جَبْهَتُهُ وَ انْخَرَمَ أَنْفُهُ مِنَ السُّجُودِ وَ وَرِمَتْ سَاقَاهُ وَ قَدَمَاهُ مِنَ الْقِيَامِ فِی الصَّلَاةِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَمْ أَمْلِكْ حِينَ رَأَيْتُهُ بِتِلْكَ الْحَالِ الْبُكَاءَ فَبَكَيْتُ رَحْمَةً لَهُ وَ إِذَا هُوَ يُفَكِّرُ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ بَعْدَ هُنَيْهَةٍ مِنْ دُخُولِی فَقَالَ يَا بُنَيَّ أَعْطِنِی بَعْضَ تِلْكَ الصُّحُفِ الَّتِی فِيهَا عِبَادَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَأَعْطَيْتُهُ فَقَرَأَ فِيهَا شَيْئاً يَسِيراً ثُمَّ تَرَكَهَا مِنْ يَدِهِ تَضَجُّراً وَ قَالَ مَنْ يَقْوَى عَلَى عِبَادَةِ عَلِيٍّ ع‏»
ترجمه :
سعيد بن كلثوم گوید حضور حضرت صادق (ع) شرفياب بودم پس آن حضرت، امير المؤمنين على عليه السّلام را ياد كرد و آن حضرت را به طورى كه شایسته آن بود ستود سپس فرمود: به خدا سوگند تا وقتى كه على ع حيات داشت هرگز از دنیا هيچ حرامى نخورد و هر گاه دو امرى كه خشنودى خدا در آنها بود به او عرضه می شد هر يك را كه دشوارتر در دينش بود همان را انتخاب می كرد و هر گاه پيش‏آمدى براى رسول خدا ص اتفاق مى‏افتاد بر اثر اطمينانى كه به على (ع) داشت آن حضرت را می خواند و هيچ كسى به اندازه آن حضرت متحمل دشواريهاى حضرت رسول اكرم نشد و هر گاه مشغول انجام كارى می شد مانند كسى بود كه میان بهشت و دوزخ است كه به ثواب بهشت آرزومند و از عذاب دوزخ هراسان باشد و هزار بنده را از دارایی و رنج بازو و حاصل عرق جبین خویش در راه رسیدن به خدا و نجات از آتش جهنم آزاد كرد در صورتی كه خوراك او و خاندانش روغن زیتون و سركه و خرمای در هم آمیخته بود و لباسش جامه ای كلفت و زبر بود و هر گاه آستين آن از دستش تجاوز می كرد خواستار قیچی می شد و ما زاد آن را ميچيد. و در ميان فرزندان و خاندانش هيچ يك از نظر لباس و دانائى به اندازه على بن الحسين ع به او بیشترین شباهت را نداشت. و روزى فرزند بزرگوارش، امام باقر (ع) بر پدرش وارد شد كه حضرت در عبادت و بندگى به جایی رسیده است كه هيچكس بدان نرسيده است پس ملاحظه كرد كه رنگ صورت مباركش از شب زنده داری زرد شده و ديدگانش از زيادى گريه ورم نموده و به خاطر سجده كردن پيشانيش و دماغش پينه و زخم شده و پاهايش از قيام در نماز متورم شده است. امام باقر (ع) فرمود: هنگامى كه اين حال را در پدر بزرگوارم مشاهده كردم نتوانستم از گريه خوددارى نمايم پس از سر دلسوزی بر او گریستم، و او در حال تفكر و اندیشیدن بود و پس از اندك زمانی از ورود من به من توجه كرد و فرمود: بخشى از صحيفه‏هائى كه عبادات على (ع) در آن نوشته شده بياور و آنها را به او دادم پس اندكی از آن را قرائت كرد و دلتنگ شد و صحيفه را به زمين گذاشت و فرمود چه كسى توانایی عبادت على (ع) را دارد.


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1378/10/10
عنوان فیش :هیچ کس به اندازه على بن الحسین در زهد و عبادت به امیرالمؤمنین شبیه‌تر نبود
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر حضور ائمه اطهار (ع) و حادثه کربلا, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حضرت[علی(ع)]، قلّه اسلام است؛ اسوه مسلمین است. در همین روایت[امام صادق(ع)] فرمود: «و ما اشبهه من ولده و لا اهل بیته احد اقرب شبها به فى لباسه و فقهه من على بن الحسین علیهما السّلام». امام صادق مى‌گوید: در تمام اهل بیتمان - اهل بیت و اولاد پیامبر - از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچ کس به اندازه على بن الحسین به امیرالمؤمنین شبیه‌تر نبود؛ امام سجّاد، از همه شبیه‌تر بود. امام صادق فصلى در باب عبادت امام سجّاد ذکر مى‌کند؛ از جمله مى‌فرماید: «و لقد دخل ابوجعفر ابنه علیهما السلام علیه»؛ پدرم حضرت ابى جعفر باقر یک روز پیش پدرش رفت و وارد اتاق آن بزرگوار شد. «فاذا هو قد بلغ من العبادة ما لم یبلغه احد»؛ نگاه کرد، دید پدرش از عبادت حالى پیدا کرده که هیچ کس به این حال نرسیده است. شرح مى‌دهد: رنگش از بى‌خوابى زرد شده، چشمهایش از گریه درهم شده، پاهایش ورم کرده و... امام باقر اینها را در پدر بزرگوارش مشاهده کرد و دلش سوخت: «فلم املک حین رأیته بتلک الحال البکاء»؛ مى‌گوید وقتى وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم، نتوانستم خوددارى کنم؛ بنا کردم زار زار گریه کردن: «فبکیت رحمة له». امام سجّاد در حال فکر بود - تفکّر هم عبادتى است - به فراست دانست که پسرش امام باقر چرا گریه مى‌کند؛ خواست یک درس عملى به او بدهد؛ سرش را بلند کرد: «قال یا بنى اعطنى بعض تلک الصحف التى فیها عبادة على بن ابى‌طالب علیه‌السلام»؛ در میان کاغذهاى ما بگرد و آن دفترى که عبادت على‌بن‌ابى‌طالب را شرح داده، بیاور. ظاهراً از دوران امام على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السّلام نوشته‌ها و کتابهایى در باب قضاوتهاى آن حضرت، در باب زندگى آن حضرت، در باب احادیث آن حضرت، در اختیار ائمّه بود. از مجموع روایات دیگر، آدم این‌طور مى‌فهمد که در موارد گوناگونى از آن استفاده مى‌کردند. این‌جا هم حضرت به پسرش امام باقر فرمود آن نوشته‌اى را که مربوط به عبادت على‌بن ابى‌طالب است، بردار بیاور. امام باقر مى‌فرماید: «فاعطیته»؛ رفتم آوردم و به پدرم دادم. «فقرأ فیها شیئاً یسیرا ثم ترکها من یده تضجرا»؛ مقدارى به این نوشته نگاه کرد - امام سجّاد، هم به امام باقر درس مى‌دهد، هم به امام صادق درس مى‌دهد، هم به من و شما درس مى‌دهد - با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت؛ «و قال من یقوى على عبادة على على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌السّلام»؛ فرمود چه کسى مى‌تواند مثل على بن‌ابى‌طالب عبادت کند؟ امام سجّادى که آن قدر عبادت مى‌کند که امام باقر دلش به حال او مى‌سوزد - نه مثل من و شما؛ ما که کمتر از اینها هم به چشممان بزرگ مى‌آید - امام باقرى که خودش هم امام است و داراى آن مقامات عالى است، از عبادت على‌بن الحسین دلتنگ مى‌شود و دلش مى‌سوزد و نمى‌تواند خودش را نگه دارد و بى‌اختیار زار زار گریه مى‌کند، آن وقت على‌بن‌الحسینِ با این‌طور عبادات مى‌گوید: « من یقوى على عبادت على‌بن‌ابى‌طالب»؛ چه کسى مى‌تواند مثل على عبادت کند؟ یعنى بین خودش و على فاصله‌اى طولانى مى‌بیند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1378/10/10
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من امروز روایتی را انتخاب کردم که بخوانم؛ این روایت در «ارشاد مفید» است. البته من متن حدیث را از کتاب «چهل حدیث» امام بزرگوارمان - که کتاب بسیار خوبی است - نقل میکنم؛ لیکن با «ارشاد» هم تطبیق کرده‌ام. روایت را شیخ مفید نقل میکند. راوی میگوید که ما در خدمت امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام بودیم، صحبت امیرالمؤمنین شد. «و مدحه بما هو اهله»؛ امام صادق زبان به ستایش امیرالمؤمنین گشود و آن‌چنان که مناسب او بود، امیرالمؤمنین را مدح کرد. از جمله چیزهایی که گفت - که این راوی یادش مانده و مثلاً در همان مجلس یا در بیرون آن مجلس نوشته است - اینهاست. من نگاه کردم، دیدم هر کدام از این فقره‌هایی که در این حدیث به آن تکیه شده است، تقریباً به یک بُعد از زندگی امیرالمؤمنین اشاره میکند؛ به زهد آن بزرگوار، عبادت آن بزرگوار و خصوصیاتی که حالا اینها را میخوانیم. ببینید؛ طبق این روایت،امام صادق در مقام تعریف از امیرالمؤمنین حرف میزند. اولین جمله‌ای که فرمود، این بود: «و اللَّه ما أکل علی بن أبیطالب علیه‌السّلام من الدنیا حراماً قطّ حتی مضی لسبیله»؛ امیرالمؤمنین تا آخر عمر، یک لقمه حرام در دهان نگذاشت؛ یعنی اجتناب از حرام، اجتناب از مال حرام، اجتناب از دستاورد حرام. البته مراد، حرام واقعی است؛ نه آن حرامی که برای آن بزرگوار حکمش هم منجّز شده باشد؛ یعنی مشتبه را هم به خود نزدیک نکرد. ببینید؛ این‌ها را به‌عنوان دستورالعمل و سرمشق در عمل -و بالاتر از آن در فکر- برای ما بیان کرده‌اند. امام صادق و امام باقر و امام سجاد هم اعتراف میکنند که ما نمیتوانیم این‌طوری زندگی کنیم! حالا نوبت به امثال بنده که میرسد، دیگر واویلاست! بحث سرِ این نیست که من یا شما بخواهیم این‌طور زندگی کنیم؛ نه، آن زندگی، زندگی این قلّه است؛ این قلّه را نشان میدهد. معنای نشان دادن قلّه این است که همه باید به این سمت حرکت کنند. البته چه کسی هست که به آن بالا برسد!؟ در همین حدیث هم میخوانیم که امام سجاد فرمود: من قادر نیستم این‌طور زندگی کنم.

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1378/10/10
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این‌که چرا شخصی مثل امیرالمؤمنین، شخصی مثل پیامبر، شخصی مثل امام سجّاد -که خدا اصلاً بهشت را برای خاطر این‌طور انسان‌ها آفریده- باز از آتش جهنّم میترسند و به خدا پناه میبرند، این خودش بحث جداگانه‌ای دارد. ما کوچکیم؛ دید ما قاصر است؛ ما نزدیک بین هستیم؛ ما عظمت الهی را نمیفهمیم؛ ما مثل بچه کوچک و غیرممیّزی هستیم که در مقابل یک شخص عظیمِ علمی بازی میکند؛ می‌آید و میرود و اصلاً عین خیالش هم نیست؛ چون نمیشناسد که این شخص کیست؛ اما شما که پدر او هستید و عقلتان صدبرابر اوست، در مقابل آن شخصیت خضوع میکنید. ما در مقابل خدای متعال وضعیتمان این است. ما مثل بچه‌ها، مثل آدمهای غافل، مثل آدمهای پست، عظمت الهی را نمیفهمیم؛ اما آن کسانی که از مرحله علم، به مرحله ایمان رسیده‌اند؛ از مرحله ایمان، به مرحله شهود رسیده‌اند؛ از مرحله شهود، به مرحله فناءِ للَّه رسیده‌اند؛ آنها هستند که عظمت الهی در چشمهایشان آن‌چنان جلوه میکند که هر عمل صالحی از آنها سربزند، به‌نظرشان نمی‌آید؛ اصلاً میگویند ما کاری نکرده‌ایم. همیشه بدهکار ذات مقدس احدیّتند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1378/10/10
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
] امام صادق (ع)[ فرمود: «و ما اشبهه من ولده و لا أهل بیته أحد أقرب شبها به فی لباسه و فقهه من علی بن الحسین علیهما السّلام». امام صادق میگوید: در تمام اهل بیتمان -اهل بیت و اولاد پیامبر- از لحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچ‌کس به اندازه علی بن الحسین به امیرالمؤمنین شبیه‌تر نبود؛ امام سجاد، از همه شبیه‌تر بود. امام صادق فصلی در باب عبادت امام سجاد ذکر میکند؛ از جمله میفرماید: «و لقد دخل ابوجعفر ابنه علیهما‌السلام علیه»؛ پدرم حضرت ابیجعفر باقر یک روز پیش پدرش رفت و وارد اتاق آن بزرگوار شد. «فإذا هو قد بلغ من العبادة ما لم یبلغه أحد»؛ نگاه کرد، دید پدرش از عبادت حالی پیدا کرده که هیچ‌کس به این حال نرسیده است. شرح میدهد: رنگش از بیخوابی زرد شده، چشم‌هایش از گریه درهم شده، پاهایش ورم کرده و... امام باقر این‌ها را در پدر بزرگوارش مشاهده کرد و دلش سوخت: «فلم املک حین رأیته بتلک الحال البکاء»؛ میگوید وقتی وارد اتاق پدرم شدم و او را به این حال دیدم، نتوانستم خودداری کنم؛ بنا کردم زار زار گریه کردن: «فبکیت رحمة له». امام سجاد در حال فکر بود -تفکّر هم عبادتی است- به فراست دانست که پسرش امام باقر چرا گریه میکند؛ خواست یک درس عملی به او بدهد؛ سرش را بلند کرد: «قال یا بُنی أعطنی بعض تلک الصحف التی فیها عبادة علی بن ابیطالب علیه‌السلام»؛ در میان کاغذهای ما بگرد و آن دفتری که عبادت علیبن‌ابیطالب را شرح داده، بیاور. ظاهراً از دوران امام علیبن‌ابیطالب علیه‌السلام نوشته‌ها و کتاب‌هایی در باب قضاوت‌های آن حضرت، در باب زندگی آن حضرت، در باب احادیث آن حضرت، در اختیار ائمه بود. از مجموع روایات دیگر، آدم این‌طور میفهمد که در موارد گوناگونی از آن استفاده میکردند. این‌جا هم حضرت به پسرش امام باقر فرمود آن نوشته‌ای را که مربوط به عبادت علیبن ابیطالب است، بردار بیاور. امام باقر میفرماید: «فأعطیته»؛ رفتم آوردم و به پدرم دادم. «فقرأ فیها شیئاً یسیراً ثم ترکها من یده تضجراً»؛ مقداری به این نوشته نگاه کرد -امام سجاد، هم به امام باقر درس میدهد، هم به امام صادق درس میدهد، هم به من و شما درس میدهد- با حال ملامت آن را بر زمین گذاشت؛ «و قال من یقوی علی عبادة علی علیبن‌ابیطالب علیه‌السّلام»؛ فرمود چه کسی میتواند مثل علی بن‌ابیطالب عبادت کند؟ امام سجادی که آن‌قدر عبادت میکند که امام باقر دلش به حال او میسوزد -نه مثل من و شما؛ ما که کمتر از این‌ها هم به چشممان بزرگ میآید- امام باقری که خودش هم امام است و دارای آن مقامات عالی است، از عبادت علیبن الحسین دلتنگ میشود و دلش میسوزد و نمیتواند خودش را نگه دارد و بیاختیار زار زار گریه میکند؛ آن‌وقت علیبن‌الحسینِ با این‌طور عبادات میگوید: «من یقوی علی عبادت علیبن‌ابیطالب»؛ چه کسی میتواند مثل علی عبادت کند؟ یعنی بین خودش و علی فاصله‌ای طولانی میبیند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1378/08/22
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قاعدتاً نکته‌ای توجّه را جلب میکند و آن این است که این شخصیتهای عظیمی که هر کدام به نحوی امروز سرتاسر تاریخ بشر را روشن کرده‌اند - حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام، امام سجّاد علیه‌السّلام، حضرت ابوالفضل (علیه‌السّلام) - کسانی هستند که در دوران خودشان، به گمان باطل مادّی، به‌کلّی نابود و هضم شدند. حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام با همه جوانان و شخصیتهای برجسته خانواده‌اش - برادران، فرزندان، نزدیکان، جوانان و اصحاب غیور - در غربت کامل به شهادت رسیدند، در غربت کامل هم دفن شدند. نه کسی آنها را تشییع کرد و نه کسی برای آنها اقامه‌ی عزا نمود. کسانی به گمان باطل، فکر میکردند اگر اینها بمانند، ممکن است بساطِ انتقامگیری راه بیندازند. خیال میکردند که با شهادت حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام و همراهانش، کار تمام شد. امام سجّاد علیه‌السّلام سی و چهار سال بعد از آن‌روز، در مدینه ظاهراً در حال انزوا زندگی کرد. نه لشکری، نه مجموعه‌ای و نه هیاهویی به‌ظاهر وجود نداشت. ابوالفضل العبّاس علیه‌السّلام هم یکی از شهدای روز عاشوراست. تصوّر باطل قدرتهای مادّی - که با منطق مادّی حکومت میکنند - معمولاً این است که اینها تمام شدند و از بین رفتند؛ ولی میبینید که واقعیتِ قضیه این‌طور نیست. اینها تمام نشدند؛ اینها ماندند و روزبه‌روز بر عظمت و جلالت و جذّابیت و تأثیرگذاریشان افزوده شد؛ دلها را قبضه و تصرّف کردند و دایره وجود خودشان را گسترش دادند. امروز صدها میلیون مسلمان - اعم از شیعه و غیر شیعه - به نام اینها تبرّک میجویند؛ از سخن اینها استفاده میکنند؛ یاد آنها را گرامی میدارند. اینها پیروزی در تاریخ است؛ پیروزی حقیقی و ماندگار.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1378/08/22
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز ایمان در دل جوانان ما، در دل مردم و در سرتاسر کشور ما گسترده است. البته عدّه‌ای این را نمیفهمند. هم آن روزی که معنویت در غربت بود - مثل دوران امام سجّاد علیه‌السّلام - و هم آن‌روزی که معنویت در قدرت بود - مثل زمان پیامبر - در هر دو حال کسانی بودند که نمیتوانستند درک کنند که هدف از این تلاش، از این مجاهدت و از این حرکت معنوی چیست.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در حدیثی از امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «ابن ادم لا تزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک»؛ ای فرزند آدم! حال تو، وضع تو، روزگار و مسیر تو، نیکو خواهد بود، تا وقتی که از درون خود واعظی داشته باشی. کسی از درون تو، تو را نصیحت کند؛ دل تو، عقل تو، وجدان تو، ایمان تو، تو را نصیحت و موعظه کند. موعظه دیگران مفید است؛ اما مفیدتر از آن این است که انسان خودش، خودش را موعظه کند: «ما کان لک واعظ من نفسک و ما کانت المحاسبة من همّک»؛ تا وقتی که از درون خودت موعظه‌گری داری و تا وقتی که همّت تو بر حسابرسی خودت هست. خودمان را را رها نکنیم؛ از خودمان حساب بکشیم. این حرف را زدیم، چرا زدیم؛ این کار را کردیم، چرا کردیم؛ این پول را گرفتیم، یا دادیم؛ چرا گرفتیم و دادیم؟ خودمان را محاسبه کنیم. محاسبه خود انسان میتواند دقیقتر از محاسبه دیگران باشد؛ چون انسان نمیتواند از خودش چیزی را پنهان کند. «و ما کان الخوف لک شعارا و الحزن لک دثارا» ؛ تا وقتی که ترس از خدا شعار تو و احتیاط و برحذر بودن از عذاب الهی دثار تو باشد، در خیرِ نیکویی خواهی بود. یعنی از خدای متعال بر حذر باشی و بترسی؛ عذاب و قهر و غضب الهی را در محاسبات خودت بگنجانی و مراقبت کنی که لغزشی از تو سر نزند که موجب شود خدای متعال بر تو خشم گیرد. اگر این چند چیز را رعایت کنید؛ یعنی خودتان را موعظه و از خودتان حساب‌کشی کنید و از عذاب خدا برحذر باشید و از قهر الهی بترسید، در خیرِ نیکویی خواهید بود. دنیایتان هم خوب خواهد شد، آخرتتان هم خوب خواهد شد، اخلاقتان هم خوب خواهد شد، صفای زندگیتان هم خوب خواهد شد؛ در میانتان ناامنی و بیصفایی نخواهد بود و زندگی شیرین خواهد شد. «ابن ادم انّک میّت و مبعوث و موقوف بین یدی الله عزّ و جلّ مسؤول فاعد جوابا» ؛ ای فرزند آدم! روزی هم از خاک برانگیخته و در مقابل پروردگار (عزّ و جلّ) نگاهداشته خواهی شد و از تو سؤال خواهند کرد. آن روز برای همه ما هست. همین من و شما، با همین احساسات و با همین ظرفیت، یک روز از خاک برانگیخته خواهیم شد؛ خدای متعال ما را در قیامت جمع خواهد کرد و از ما سؤال خواهد کرد. «فاعد جوابا»؛ برای آن روز، جوابی آماده کن.
حدیث دیگر باز هم از امام سجاد علیه‌السّلام است که میفرماید: «المؤمن یجلس لیعلم»؛ مؤمن هر جا مینشیند، در صدد فرا گرفتن و آموختن است. «وینصت لیسلم»؛ هر جا سکوت میکند، سکوت او برای این است که در گفتن، خطر و اشکالی بر دین خود مشاهده میکند. «لایحدث بالامانة الاصدقاء»؛ آنچه را که به عنوان سخن راز و امانت به او سپرده شود، حتی برای دوستانش هم آن را افشا نمیکند. «و لایکتم الشهادة للبعدء»؛ اگر یک وقت کسی برای احقاق حقّش به گواهی او احتیاج داشته باشد، گواهی و شهادت خود را کتمان نمیکند؛ ولو آن شخص از او دور باشد. «و لایعمل شیئا من الحقّ رئاء»؛ هیچ کار نیکویی را از روی ریا انجام نمیدهد. «و لا یترکه حیاء»؛ هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمیکند. به بعضیها میگویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ میگویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی میکند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر کاری خوب است، آن را به‌خاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید. «انّ زکّی خاف ممّا یقولون»؛ خصوصیت دیگر مؤمن این است که اگر از او ستایش و تعریف کنند، از آنچه گفته شده است، به خود میلرزد. «و یستغفر الله لما لایعلمون» از کارهای بدی که آن ستایش کننده از آنها نمیداند، پیش خدا طلب مغفرت میکند. «و لایضرّه جهل من جهله»؛ کسانی اگر خوبیهای او را ندانند، به او ضرری نمیرسد؛ اهمیتی نمیدهد. کار خوبی کرده است، ندانند.

مربوط به :بیانات در دیدار تشکّلهای مختلف دانشجویی دانشگاههای تهران - 1377/10/24
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
«انّه من یتق و یصبر فان اللَّه لایضیع اجر المحسنین» هرکس که تقوا پیشه و صبر کند - صبر، یعنی پای فشردن بر موضع درست، استقامت - «فان اللَّه لایضیع اجر المحسنین»؛ خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند. در دعای امام سجاد هم میخوانیم: «یا ضامن جزاء المحسنین و یا مستصلح عمل المفسدین».

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1377/10/04
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیه مبارکه «و قال ربّکم ادعونی استجب لکم» است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا به‌زودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواسته شما را برآورده میکند؛ همچنان که در دعای شریف ابیحمزه ثمالی - که در سحرهای ماه رمضان خوانده میشود - به همین معنا اشاره میکند. در قرآن فرموده است: «و سئلوا اللَّه من فضله ان اللَّه کان بکلّ شیءٍ علیما»؛ اگرچه خدا عالم است و نیازهای شما را میداند، اما شما از خدا بخواهید و به خدا عرض کنید. این آیه را در دعا ذکر میکند. البته در دعای شریف: «ان اللَّه کان بکلّ شیءٍ رحیما» دارد؛ اما در قرآن «کان بکلّ شیءٍ علیما» است. بعد میفرماید: «و لیس من صفاتک یا سیدی ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه». امام سجاد علیه‌السّلام عرض میکند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آنها خواستند به آنها ندهی. یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطه الهی این است که اگر میگوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1376/09/13
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عجیب این است که اگرچه از همه ائمه علیهم‌السّلام - تا آن جایی که در ذهنم هست - تقریباً دعاهایی مأثور است و ادعیّه‌ای به ما رسیده است، اما بیشترین و معروفترین دعاها از سه امام است، که هر سه درگیر مبارزات بزرگِ مدّتِ عمر خودشان بودند: یکی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام است که دعاهایی مثل دعای کمیل و دعاهای دیگر از آن بزرگوار رسیده است، که یک عالَم و غوغایی است. بعد ادعیه مربوط به امام حسین علیه‌السّلام است، که همین دعای عرفه مظهر آنهاست. این دعا، واقعاً دعای عجیبی است. بعد هم امام سجاد علیه‌السّلام است که فرزند و پیام‌آور عاشورا و مبارز در مقابل کاخ ستم یزید است. این سه امامی که حضورشان در صحنه‌های مبارزات از همه بارزتر است، دعایشان هم از همه بیشتر است؛ درسشان در خلال دعا هم از همه بیشتر است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌‌های ایثارگران - 1376/02/31
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
خاندان امام حسین چنین اسارتی را بعد از آن همه مصیبت از صبح تا عصر عاشورا تحمّل کردند. تحمّل کننده کیست؟ امام سجّاد - مقام امامت - است، زینب - تالی تلوّ مقام امامت - است، بعد زنان و کودکانیاند که به حسب ظاهر، مقامات عالی معنوی مثل ولایت و امامت هم ندارند؛ اما تحمّل کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا - 1376/02/17
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن خون شهید، از خود شهادت کمتر نیست. رنج سی ساله امام سجّاد علیه الصّلاة والسّلام و رنج چندین ساله زینب کبری علیهاسلام از این قبیل است. رنج بردند تا توانستند این خون را نگه بدارند. بعد از آن هم همه ائمّه علیهم السّلام تا دوران غیبت ، این رنج را متحمّل شدند. امروز، ما چنین وظیفه‌ای داریم. البته شرایط امروز، با آن روز متفاوت است.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش :احتیاج همه انسان‌ها به استغفار
کلیدواژه(ها) : توبه, حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
استغفار، مخصوص یک عدّه آدمهای معیّن هم نیست که بگوییم کسانی که خیلی گناه کردند، استغفار کنند؛ نه. همه‌ی انسانها - حتّی در حدّ پیامبر - باید استغفار کنند. «لیغفر لک اللَّه ما تقدم من ذنبک و ما تأخّر».(1) پیامبر هم باید استغفار کند.
استغفار، یا از گناهی است که ما انجام داده‌ایم، یا از گناهان اخلاقی است. اگر فرض کنیم که یک انسان، هیچ گناهی هم انجام نداد؛ نه دروغ، نه غیبت، نه ظلم، نه خلاف، نه شهوترانی، نه اهانت به کسی، نه تعدّی به مال مردم - البته این‌طور آدمها، خیلی کمند - اما بسیاری از همین‌طور آدمهایی که این‌گونه گناهان جوارحی را هم ندارند، مبتلا به گناه جوانحی - گناه اخلاقی - هستند. اگر همین آدمی که هیچ گناهی نمی‌کند، وقتی که میان مردم راه می‌رود، نگاه کند و بگوید: این بیچاره مردم، همه مشغول گناهند؛ ولی ما الحمدللَّه خودمان را نگهداشتیم و گناه نمی‌کنیم - خود را بالاتر از آنها به حساب بیاورد - این خودش یک گناه و یک تنزّل و یک سقوط می‌شود و استغفار لازم دارد. تحقیر انسانها، خود را بالاتر از دیگران دانستن، کار خود را ارزشی بیش از ارزش کار مردم دادن، یا بعضی از صفات اخلاقی زشت دیگری که در انسانها هست - مثل حسد و طمع و خود بزرگ‌بینی - اینها استغفار لازم دارد.
اگر فرض کنیم، انسانی است که این گناهان را هم ندارد؛ ولی مثلاً در باب علم توحید، پیش نرفت. در این صورت، یک قصور است و باید استغفار کند. باب علم توحید و معرفت به پروردگار، باب محدود و راه بن‌بستی که نیست؛ راه بی‌نهایت است که همه‌ی انبیا و اولیا، در این راه مشغول پیشرفت و تکامل نفس و فراهم کردن معرفت بیشتر نسبت به ذات مقدّس پروردگار و صفات کمالیّه‌ی حضرت حقّند. هر مقداری که این گونه افراد، در این راه پیش نرفتند، یک قصور و یک عقب‌ماندگی و یک ناتوانی معنوی است که استغفار لازم دارد.
استغفار، برای همه است. لذا ملاحظه می‌کنید که ائمّه علیهم‌السّلام در این دعاها، چه سوزوگدازی دارند. بعضی خیال می‌کنند که امام سجاد این سوزوگداز را کرده است، برای این‌که به دیگران یاد بدهد. بله؛ یاد دادن به دیگران که هست - هم در شکل و هم در مضمون کار - اما اصل قضیه این نیست. اصل قضیه، آن حالت طلبِ خود این بنده‌ی صالح و انسان والا و بزرگوار است. این سوزوگداز، متعلّق به خود اوست. این اظهار تضرّع پیش پروردگار، متعلّق به خود اوست. این ترس از عذاب خدا و میل به تقرّب الی‌اللَّه و رضوان الهی، متعلّق به خود اوست. این استغفار و طلب از خدا، واقعاً متعلّق به خود اوست.
ممکن است مثلاً توجه به مباحات در زندگی - لذّتهای مباح، کارهای مباح - در نظر انسانی که در آن حدّ از علوّ درجه است، یک نوع سقوط و انحطاط محسوب شود. دلش می‌خواست که در چارچوب ضرورتهای مادّی و جسمانی قرار نمی‌داشت و همین نیم نگاه را هم به مباحات و به مسائل عادی زندگی نمی‌کرد و در راه معرفت و در آن وادی بی‌نهایت به سوی رضوان الهی و بهشت معرفت الهی، بیشتر پیش می‌رفت. وقتی چنین چیزی نشده است، پس استغفار می‌کند. بنابراین، استغفار برای همه است.
1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 2
لِيَغفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَما تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكَ وَيَهدِيَكَ صِراطًا مُستَقيمًا
ترجمه :
تا خداوند گناهان گذشته و آینده‌ای را که به تو نسبت می‌دادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید؛


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجّاد در دعای دیگری به خدا عرض میکند: «فامّا انت یا الهی فاهل ان لایغترّ بک الصدّیقون». ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتی در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان میفرماید، صدّیقین هم که مقام بالایی از مقام بندگی انسانها را دارند، باید مغرور نشوند به این که ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به کار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بک الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترارباللَّه» هم نبود، خودفریبی و خودشگفتی هم نبود، آن وقت انسان استغفار میکند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
استغفار، برای همه است. لذا ملاحظه میکنید که ائمّه علیهم‌السّلام در این دعاها، چه سوزوگدازی دارند. بعضی خیال میکنند که امام سجاد این سوزوگداز را کرده است، برای این که به دیگران یاد بدهد. بله؛ یاد دادن به دیگران که هست - هم در شکل و هم در مضمون کار - اما اصل قضیه این نیست. اصل قضیه، آن حالت طلبِ خود این بنده صالح و انسان والا و بزرگوار است. این سوزوگداز، متعلّق به خود اوست. این اظهار تضرّع پیش پروردگار، متعلّق به خود اوست. این ترس از عذاب خدا و میل به تقرّب الیاللَّه و رضوان الهی، متعلّق به خود اوست. این استغفار و طلب از خدا، واقعاً متعلّق به خود اوست.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام - 1375/09/05
عنوان فیش :لزوم حرکت کردن در جهت راه امام علی(علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : زهد, عدالت اجتماعی, حضرت علی (علیه‌السلام), امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث, نهج‌البلاغه

متن فیش :
هر کس رشحه‌ای از آنچه در امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود، در وجود خود داشته باشد، می‌تواند بر دنیایی از سرکشیها و تمایلات درون و بیرون خود فائق آید. این امام بزرگوار را که شما دیدید بزرگترین شخصیتهای دنیا در زمان ما، در مقابل او احساس حقارت کردند؛ نمایندگان او هم در دنیا، هر جا می‌رفتند، چون نام و یاد امام همراه آنها بود، بزرگان و سرکشان و قدرتمندان عالم را به خضوع و تواضع وادار می‌کردند. این امام بزرگوار ما توانسته بود بخشی و گوشه‌ای از آن معدن زیبایی و خلوص آن بزرگوار را در خود به وجود آورد. البته این بخش که ما می‌گوییم، خیلی عظیم است؛ منتها در مقابل اقیانوس بی‌کران شخصیت امیرالمؤمنین ناچیز و یک قطره است؛ اما خودش خیلی زیاد و خیلی بزرگ است.
عزیزان من، امیرالمؤمنین را نمی‌شود این گونه شناخت؛ نمی‌شود. مگر انسان با این مقایسه‌ها قدری احساس کند که او چه بود. امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام در مقابل یکی از اصحابش که به او عرض کرد: یابن‌رسول‌اللَّه! شما این قدر به خودتان فشار می‌آورید، زحمت می‌دهید، عبادت می‌کنید و زهد می‌ورزید، این گونه زهد ورزیدن و این قدر به نفس خود فشار آوردن، آخر چرا؟ وادار می‌کرد که حضرت سجّاد قدری به خود رحم کند. می‌گفت قدری به جسم و نفس خودتان رحم کنید. امام سجاد گریه کرد و گفت: مرا با امیرالمؤمنین مقایسه کن، ببین من کجا و امیرالمؤمنین کجا(1)! توجّه کنید؛ او زین‌العابدین است.
 
شخصیت امام سجاد از آن شخصیتهای دست نیافتنی است. نه این‌که فقط در عمل دست نیافتنی است، حتّی در ذهن هم دست نیافتنی است. از آن خورشیدهای تابانی است که ما فقط می‌توانیم شعاعش را از دور ببینیم. او وقتی که به امیرالمؤمنین نگاه می‌کند، با آن چشم تعظیم و تجلیلی نگاه می‌کند که بچه‌ی کوچکی به یک قهرمان بزرگ می‌نگرد. امیرالمؤمنین این گونه است. این امیرالمؤمنین، با این عظمت است.
 
عزیزان من! نکته‌ای که به من و شما خیلی ارتباط پیدا می‌کند، این بخش قضیه است؛ چون پیرو این مرد بودن که با زبان نمی‌شود. شما در میدان جنگ، مرتب بگویید فلانی فرمانده‌ی ماست و مرتّب اظهار ارادت به فلان فرمانده بکنید، بعد آن فرمانده، همه را به صف کند، ولی شما نروید؛ شما را به تمرین دعوت کند، حاضر نشوید؛ به حمله دستور دهد، شما پشت کنید. این چه فرماندهی است؟! این‌که فرمانده نشد. انسان با دشمنش و با یک آدم بیگانه، همین گونه رفتار می‌کند. امیرالمؤمنین آقای ماست؛ امام، پیشوا و رهبر ماست. ما شیعه‌ی علی هستیم و به این افتخار می‌کنیم. اگر کسی اسم امیرالمؤمنین را با تجلیل کمتری بیاورد، دلمان از بغض او پر می‌شود، پس لازم است که این، در زندگی ما منشأ اثری باشد.
 
نمی‌گویم مثل امیرالمؤمنین شویم. امام سجاد هم فرمود که نمی‌تواند مثل امیرالمؤمنین عمل کند. امیرالمؤمنین هم فرمود: «الا و انّکم لاتقدرون علی ذلک.(2)» به چه کسی؟ به عثمان‌بن‌حنیف، با آن عظمت. به او فرمود که شما نمی‌توانید این گونه که من می‌کنم، عمل کنید. این‌که واضح است. اما لااقل در آن راه، در آن سمت و جهت، در جبهه‌ی او قرار گیرید. این لازم است. اگر می‌خواهید در جبهه‌ی امیرالمؤمنین قرار گیرید، بارزترین خصوصیت او در دوران حکومتش - که مربوط به امروز من و شما می‌شود - دو چیز است: یکی عدل اجتماعی، یکی زهد نسبت به دنیا.
1 )
شرح نهج البلاغه ،  ابن ابی الحدید  ج1 ص 27 
بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 41 ص 149 ؛

«وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ كَانَ الْغَايَةُ فِی الْعِبَادَةِ أَيْنَ عِبَادَتُكَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّكَ قَالَ عِبَادَتِی عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّی كَعِبَادَةِ جَدِّی عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص
ترجمه :
« به علی بن حسین علیه السلام كه در نهایت عبادت كردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام كجاست؟ ایشان فرمودند كه عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا (ص) است.

2 ) نامه 45 : از نامه‏هاى آن حضرت است به عثمان بن حنيف انصارى، كار گزارش در بصره، وقتى به حضرت خبر رسيد او را به مهمانى دعوت كرده‏اند و او به آنجا رفته.
أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ : وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ . وَ مِنْ هَذَا الْكِتَابِ ، وَ هُوَ آخِرُهُ : إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ .
ترجمه :
اما بعد، اى پسر حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهايى پر از طعام كه به سويت آورده مى‏شده پذيراييت كرده‏اند، خيال نمى‏كردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند به لقمه‏اى كه بر آن دندان مى‏گذارى دقت كن، لقمه‏اى را كه حلال و حرامش بر تو روشن نيست بيرون افكن، و آنچه را مى‏دانى از راه‏هاى حلال به دست آمده بخور. معلومت باد كه هر مأمومى را امامى است كه به او اقتدا مى‏كند، و از نور علمش بهره مى‏گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد. به خدا قسم من از دنياى شما طلايى نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره‏اى برنداشته، و عوض اين جامه كهنه‏ام جامه كهنه ديگرى آماده نكرده‏ام آرى از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهى از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار كه در فردا جاى شخص در گور است، كه آثار آدمى در تاريكى آن از بين مى‏رود، و اخبارش پنهان مى‏گردد، گودالى كه اگر به گشادگى آن بيفزايند، و دستهاى گور كن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روى هم انباشته رخنه‏هايش را ببندد اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى‏دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر مى‏خواستم هر آينه مى‏توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته‏هاى ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد، يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد، يا چنان باشم كه گوينده‏اى گفته: «اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابى، و در اطراف تو شكم‏هايى باشد كه پوستى را براى خوردن آرزو كنند». آيا به اين قناعت كنم كه به من امير مؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شريك نباشم، يا در تلخى‏هاى زندگى الگويشان محسوب نشوم آفريده نشدم تا خوردن غذاهاى پاكيزه مرا سر گرم كند به مانند حيوان به آخور بسته كه همه انديشه‏اش علف خوردن است، يا چهار پاى رها شده كه كارش به هم زدن خاكروبه‏هاست، از علف‏هاى آن شكم را پر مى‏كند، و از منظور صاحبش از سير كردن او بى‏خبر مى‏باشد، هيهات از اينكه رهايم ساخته، يا بيكار و بيهوده‏ام گذاشته باشند، يا كشاننده عنان گمراهى باشم، يا در حيرت و سرگردانى بيراهه روم. انگار گوينده‏اى از شما مى‏گويد: اگر خوراك فرزند ابى طالب اين است پس ضعف و سستى او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع مى‏گردد بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‏تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‏تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‏تر، و خاموشى آنها ديرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختى هستيم كه از يك ريشه رسته، و چون ساعد و بازو مى‏باشيم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روى بر نگردانم، و اگر فرصت‏ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) مى‏روم، و خواهم كوشيد تا زمين را از اين موجود وارونه، و سرنگون كالبد (معاويه) پاك نمايم، تا سنگريزه‏ها از ميان دانه‏هاى درو شده بيرون رود. و از اين نامه است كه پايان آن است اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بيرون جستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم. كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را مغرور نمودى اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ساختم در رابطه با بندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاه‏هاى هلاكت انداختى، و پادشاهانى كه تسليم نابودى كردى و به سر چشمه‏هاى بلا وارد نمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد. هيهات هر كس گام در لغزشگاههايت نهد بلغزد، و هر كه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود، و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه‏هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو، به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى. قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى‏كنم، آنچنان نفس خويش را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه‏هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه‏اى كه آبش فرو رفته اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد، و رمه گوسپند كه از علف سير مى‏شود و به جانب خوابگاهش مى‏رود، على هم از توشه خود بخورد و بخوابد چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايان رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده، و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده‏هايشان‏ را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان حزب خدايند، و بدانيد كه حزب خدا رستگارانند». پسر حنيف از خدا پروا كن، و قرص‏هاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصى‏ات از آتش جهنم گردد


مربوط به :بیانات در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌ - 1375/01/28
عنوان فیش :خودنگری عامل شناسایی نقایص برای علاج آنها/صحیفه سجادیه دعای 32
کلیدواژه(ها) : حبّ نفس, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هر فردی باید از زندان نفسانیّات و خودبینی و غرور، خود را خارج کند و از بیرون به خود بنگرد. همه‌ی ما به این تحوّل احتیاج داریم. جبلّت بشر با نقص آمیخته است. کی می‌توانیم آن نقصها را برطرف کنیم؟ وقتی آنها را ببینیم؛ وقتی آنها را بشناسیم و وقتی قبول کنیم که نقص داریم. اگر خودمان را مطلق دانستیم، مغرور شده‌ایم. خیال کرده‌ایم نقصی نداریم. پس چه وقت به فکر خواهیم افتاد که خود را علاج کنیم؟ وقتی که نقصهایمان را ببینیم و بشناسیم. شما ببینید معلّمین روحانی بشر، یعنی پیغمبران، یعنی ائمّه‌ی هدی علیهم‌الصّلاة والسّلام، دائم چکّشی به دست گرفته بودند و بر سر پیل دمانی که نامش نفس ماست، فرود می‌آوردند. نفس، یعنی آن بُعد انحطاطگرای وجود ما؛ آن بُعدی که شهوات را به ما القا و تلقین می‌کند و ما را به آن می‌کشاند. ضعفها و نقصهای ما از آن جاست. باید خودنگری داشته باشیم تا ضعفها را ببینیم.

شما ملاحظه فرمایید که امام سجاد علیه الصّلاة والسّلام، آن مرکز نورانیّت، آن معدن معنویت و کمال، زیْنِ همه‌ی عابدین عالم، در دعاهای صحیفه‌ی سجادیه، با خود چگونه مواجه می‌شود و خود را چطور در مقابل پروردگار عالم قرار می‌دهد و استغاثه می‌کند! در نیمه‌ی شب و بعد از نماز شب؛ آن هم نه نماز شبِ آدم معمولی و عادی، بلکه نماز شبِ سیّد سجاد، آن امام همام به پروردگار عالم رو می‌کند و می‌گوید: «وَ هذَا مَقامُ مَنِ اسْتَحْیا لِنَفْسِهِ مِنْکَ وَ سَخَطَ عَلَیْها وَ رَضِیَ عَنْکَ». یعنی «پروردگارا! من به خاطر نفس خودم، به خاطر ضعفها و نقصهای خودم از تو شرمنده‌ام. بر نفس خود خشمگینم و از تو راضی‌ام.» این جمله را امام سجاد علیه‌الصّلاة والسّلام، به پروردگار عالم می‌گوید: «فَتَلَقّاکَ بِنَفْسٍ خاشِعَةٍ وَ رَقَبَةٍ خاضِعَةٍ.»(1) بازنگری در خود این است، که انسان، آسمان کمال را مرحله پس از مرحله طی می‌کند و کامل می‌شود. اگر انسانهای والا پدید می‌آیند و اگر معنویّات و زیباییها خود را ظاهر می‌کنند و نشان می‌دهند، همه بر اثر بازنگری در خود و دیدن نقایص و عیبهای خود است. برخلاف انسانی که چشم را بر روی همه‌ی این ضعفها ببندد؛ خود را فارغ بداند؛ مغرور به خود و مغرور به خدا شود؛ مغرور به اندک شعله‌ی نورانیّتی شود که در وجود او و بالاخره در وجود هر انسانی هست و خود را نشان داده است و نهایتاً به همین قانع شود. بعضی افراد هستند که به کمترین خیری از خیرات در وجود خودشان قانعند. فردی که چنین است، دیگر کمال را نمی‌تواند طی کند.
1 )
الصحيفة  السجادیة ،  دعای 32 ؛ 
مصباح‏المتهجد،طوسی،ص188 ؛ الإقبال،ابن طاووس،ص394 ؛ مصباح‏الكفعمی،كفعمی،ص55  ؛ بحارالأنوار،مجلسی،ج95،ص264؛

...وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا، وَ رَضِيَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ...
ترجمه :
... و این جایگاه كسی است كه درباره خویش از تو شرمسار است و بر خویش خشمگین است و از تو خشنود است. پس با جانی خاشع و گردنی فروافكنده و پشتی گران بار از گناهان بین بیم و امید به تو با تو روبرو شده است...


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هیچ‌کس ادّعا نکرده است که ما میتوانیم مثل علی بن ‌ابی طالب علیه‌السّلام حرکت کنیم. بیخود هم نباید به این و آن گفت که: «شما چرا مثل علی عمل نمیکنید؟» از قول امام سجّاد، زین‌العابدین علیه‌السّلام که خود او هم معصوم بود، روایت است که وقتی درباره عبادت ایشان صحبت کردند و سخن از عبادت امیرالمؤمنین به میان آمد، حضرت گریست و فرمود:«ما کجا، امیرالمؤمنین کجا! مگر ما میتوانیم مثل علی باشیم؟» تا کنون هیچ‌کس از بزرگان عالم نتوانسته است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1374/10/05
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دعای امام حسین در روز عرفه را که شما نگاه کنید، خواهید دید حقیقتاً مثل زبور اهل بیت، پر از نغمه‌های شیوا و عشق و شور معرفتی است. حتی بعضی از دعاهای امام سجّاد را که انسان میبیند و مقایسه میکند، گویا که دعای این پسر، شرح و توضیح و بیانِ متن دعای پدر است؛ یعنی آن اصل است و این فرع.

مربوط به :بیانات در مراسم اختتامیه‌ی مسابقات قرآن‌ - 1373/10/14
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
روایت دارد که امام سجاد علیه‌السّلام - هم درباره امام سجاد علیه‌السّلام دارد، هم درباره امام باقر علیه‌السلام - وقتی تلاوت میکردند، کسانی که از نزدیک محل تلاوت ایشان میگذشتند، زانوهایشان میلرزید و سست میشد و نمیتوانستند حرکت کنند. میایستادند تلاوت قرآن را گوش میکردند و وقتی حظّ خودشان را می‌بردند، به راهشان ادامه میدادند.

مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1373/06/29
عنوان فیش :مقابله با هوای نفس و پیمودن راه خدا از عوامل سعادتمندی انسان/صحیفه سجادیه دعای 32
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), عبودیت, راه خدا, ابراز بندگی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
راهِ این‌که این وظیفه‌ی مهم، یعنی ادایِ حقّ بندگی را درست انجام دهیم، چیست؟ راهش را در روایات و ادعیه و مانند اینها، بیان کرده‌اند. دو راه وجود دارد: یکی راه خداست و دیگری راهِ هواهای نفسانی. راه خدا، در مقابل راه نفسانی است. اگر انسان در راه خدا حرکت کند، به آن هدف اعلی و نهایی؛ یعنی ادایِ حقِ‌ّ بندگی خواهد رسید. اما اگر دنبال هوای نفس باشد و بخواهد خواهشهای نفسانی را تحقّق دهد، به همان اندازه که نیرویِ خود را صرف هوای نفس و «خودِ مادّی» کند، از پیمودنِ راهِ الهی باز خواهد ماند.
مقابله با هوای نفس و شناختن آن و پیمودن راه خدا و تحمّل دردسرهای آن. اینها عواملی هستند که یک انسان را سعادتمند می‌کنند. برای این است که می‌بینید در دعاها و تضرّعات و در کلمات ائمّه علیهم السّلام، نفس بشری و هواهای انسانی و شخصی، این‌همه مورد مذمّت قرار گرفته، و برای این است که در دعای صحیفه‌ی سجّادیه می‌خوانیم: «هذا مقام من استحیی لنفسه منک.» یعنی پروردگارا! به خاطر سبکسری‌‌های نفس خودم، از تو شرمنده‌ام. توجّه کنید که این را امام سجاد علیه‌السّلام می‌گوید! بنده عقیده ندارم که ائمّه علیهم السّلام، آنچه راکه در دعا و در نیمه شب و در حال تضرّع و گریه می‌گفته‌اند، فقط برای این بوده است که ما از آنها یاد بگیریم؛ بلکه ایشان قصد انشا می‌کردند و حقیقت را می‌گفتند. منتها مسأله‌ی هوای نفس، در مراتب نفوس بشری مختلف است. آنچه را که آن بزرگوار هوای نفس می‌داند، ممکن است در زندگی ما، عبادت یا انجام عمل مستحب هم باشد. آن، در زندگی و در ترکیب وجودیِ امام سجاد، هوای نفس است؛ چون اوج ایشان زیاد است، لطافت روح و صفای معنوی و روحانی‌اش بالاست.
«هذا مقام من استحیی لنفسه منک و سخط علیها و رضی عنک.»(1) عرض می‌کند پروردگارا! من بر نفس خودم خشمگینم، اما از تو راضی‌ام. رضای بنده از خدای متعال، مرحله‌ی عالیِ انسان بزرگ است. باید در این خط حرکت کنیم. انسان دائماً در معرض انتخاب است.
1 )
الصحيفة  السجادیة ،  دعای 32 ؛ 
مصباح‏المتهجد،طوسی،ص188 ؛ 
الإقبال،ابن طاووس،ص394 ؛
 مصباح‏الكفعمی،كفعمی،ص55  ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی،ج95،ص264

...وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا، وَ رَضِيَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ....
ترجمه :
و این جایگاه كسی است كه درباره خویش از تو شرمسار است و بر خویش خشمگین است و از تو خشنود است. پس با جانی خاشع و گردنی فروافكنده و پشتی گران بار از گناهان بین بیم و امید به تو با تو روبرو شده است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1372/12/13
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
«فلیس لانفسکم ثمن الا الجنّه علی فلا تبیعوهابه غیرها. » این، جمله‌ای از امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام است که میفرماید: «مزد شما و بهای مناسب عمر شما، فقط بهشت است. هر چه کمتر بگیرید، سرتان کلاه رفته است. پس، برای اجر وپاداش اخروی کار کنید.»

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1372/04/23
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر تلاشهای امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نبود، شهادت امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام ضایع شده بود و آثار آن نمی‌ماند.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1372/04/23
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), اخلاق اسلامی, تزکیه نفس, تربیت اسلامی
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), اخلاق اسلامی, تزکیه نفس, تربیت اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آنها، رشته‌ی اخلاق است. یعنی تربیت و تهذیب اخلاق جامعه‌ی اسلامی.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1372/04/23
عنوان فیش : اخلاق اجتماعی, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), تحلیل حادثه عاشورا, اخلاق اسلامی
کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), تحلیل حادثه عاشورا, اخلاق اسلامی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امام سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه‌ی اسلامی كمر بست. چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمی از مشكلات اساسی دنیای اسلام كه به فاجعه‌ی كربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1372/04/23
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بیست وپنجم ماه محرّم، بنا به روایتی - که شاید هم روایت و قولِ قویتر باشد - وفات امام چهارم است. آن بزرگوار، تقریباً سی‌وچهار سال بعد از حادثه کربلا، در محیط اسلامی آن روز زندگی کرد و این زندگی، از همه جهت یکی از زندگیهای پر از درس است که ای کاش کسانیکه از کیفیّات عالی این زندگی آگاهی دارند، آن را برای مردم، برای مسلمین و حتّی برای غیرمسلمانان تشریح میکردند، تا معلوم میشد که چگونه چهارمین امام بزرگوارِ ما، بعد از حادثه عاشورا که ضربه عظیمی بر پیکر اسلام ناب و راستین بود، توانست یک تنه بایستد و مانع از ویران شدن بنای دین شود. اگر تلاشهای امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نبود، شهادت امام حسین علیه‌الصّلاةوالسّلام ضایع شده بود و آثار آن نمی‌ماند. سهم امام چهارم، سهم عظیمی است. در زندگی امام چهارم، چند رشته کار وجود دارد که یکی از آنها، همین رشته اخلاق است. یعنی تربیت و تهذیب اخلاق جامعه اسلامی. این نکته‌ای است که من میخواهم چند دقیقه‌ای درباره‌اش، با شما برادران و خواهران عزیز و با همه ملت ایران صحبت کنم.
امام سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابن‌زیاد و عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند. اگر مردم آن‌طور پست نشده بودند، آن‌طور به خاک نچسبیده بودند، آن‌طور از آرمانها دور نشده بودند و رذایل بر آنها حاکم نمیبود، ممکن نبود حکومتها - ولو فاسد باشند؛ ولو بیدین و جائر باشند - بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه عظیمی؛ یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها وادار کنند. مگر این شوخی است!؟ یک ملت، وقتی منشأ همه مفاسد خواهد شد که اخلاق او خراب شود. این را امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، در چهره جامعه اسلامی تفحّص کرد، و کمر بست به این‌که این چهره را از این زشتی پاک کند و اخلاق را نیکو گرداند. لذا، دعای «مکارم‌الاخلاق» دعاست؛ اما درس است. «صحیفه سجادیه» دعاست؛ اما درس است.
من به شما جوانان توصیه میکنم که بروید «صحیفه سجادیه» را بخوانید و در آن تدبّر کنید. خواندنِ بیتوجّه و بیتدبّر کافی نیست. با تدبّر خواهید دید که هر یک از دعاهای این «صحیفه سجادیه» و همین دعای «مکارم‌الاخلاق»، یک کتاب درس زندگی و درس اخلاق است.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1372/01/04
عنوان فیش :گناه,علت دست نیافتن به مقامات معنوی
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), گناه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
کسی که با زمزمه‌ی امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام آشنا باشد، خوب می‌فهمد که علّت انقطاع ما از راه خدا، علّت دوری ما از معنویّات، علّت محرومیت ما و امثال ما از دست یافتن به آن مقامات معنوی و ملکوتی، گرفتاریهایی است که در اثر پیروی از شهوات و اطاعت از نفس امّاره، دچار آن می‌شویم.
در دعای ابی‌حمزه، امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام عرض می‌کند: «فرّق بینی و بین ذنبی المانع عن لزوم طاعتک(1).» یعنی ای پروردگار من! بین من و گناهی که نمی‌گذارد ملازم با اطاعت تو باشم، جدایی بینداز. پس معلوم می‌شود که گناهان که اساس در معنای گناه، همین چیزهایی است که انسان به تبع شهوات و نفسانیّات خود، به آنها دست می‌زند و مرتکب می‌شود نمی‌گذارند که انسان پرواز کند و اوج بگیرد.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/01/07
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام باقر علیه الصّلاة و السّلام - طبق روایت - کارهای امیرالمؤمنین، علیه‌السّلام را که نگاه کرد، گریست و فرمود: «چه کسی مثل این طاقت دارد؟» بعد فرمود: «تنها کسی که در میان اهل بیت میتوانست خودش را شبیه علی کند، امام سجّاد بود.» سیّدالساجدین، تازه شبیه امیرالمؤمنین! مگر کسی میتواند!؟ خود آن حضرت هم، طبق آنچه که در خطبه نهج‌البلاغه است، فرمود: «الا و انّکم لاتقدرون علی ذلک.» امّا این نقلها برای این نیست که ما مثل او باشیم و بگوییم: «خوب، ما که نمیتوانیم!» بلکه برای این است که در این جهت حرکت کنیم. همه باید دراین جهت حرکت کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار قاریان مصری - 1370/11/03
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از جمله‌ی چیزهایی که ما خزانه‌ی عظیمی از آن را داریم، دعاهای مأثوره از اهل‌بیت است؛ مخصوصاً ادعیه‌ی مأثوره از امام سجاد - علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) - که دعاهای عالیةالمضامینی است. من واقعاً در بین این دعاهایی که در بین مسلمین رایج است، دعاهایی را با این علو لفظ و معنا ندیده‌ام.
مرحوم زمخشرىِ معروف - صاحب تفسیر کشاف - در بخشی از کتاب «ربیع الابرار»، ملتقطاتی از ادعیه‌ی معاریف علما و زهاد و صحابه و اولیا - از صدر اسلام تا قرن دوم - را آورده است. من آنها را نگاه کردم، بعد با ادعیه‌یی که از امام سجاد و امیرالمؤمنین یا امام حسین(علیهم‌السّلام) مأثور است، مقایسه کردم؛ دیدم که اینها اصلاً قابل مقایسه با آن ادعیه نیست. این دعاها در بین مردم خیلی رایج و معمول است و مردم آنها را میخوانند و خیلی دوست میدارند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دفتر هنر و ادبیات مقاومت - 1370/04/25
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجاد توانست همان چند ساعت گنج عاشورا را استخراج کند. امام باقر و ائمه‌ی بعد از ایشان هم استخراج کردند و آن‌چنان این چشمه‌ی جوشان را جاری نمودند که هنوز هم جاری است و همیشه هم در زندگی مردم منشأ خیر بوده، همیشه بیدار کرده، همیشه درس داده و یاد داده که چه کار باید کرد؛ الان هم همین‌طور است. الان هم هر کدام از ما، هر جمله‌یی از عبارات امام حسین را که برایمان مانده، میخوانیم، به یاد میآوریم و احساس میکنیم که روح تازه‌یی میگیریم و حرف تازه‌یی میفهمیم.

البته در این‌جاها معنای حرف تازه فهمیدن، مثل فرمول کشف‌نشده‌یی نیست که آن را کشف میکنیم؛ نه، صد بار هم شنیده‌ایم. آدم در لحظه‌یی از لحظات حقیقتی را درک میکند، بعد غفلتی می‌آید و همانی که درک کرده است، از ذهنش میرود؛ طبیعت انسان این‌طوری است. لذا این فکر مستمری که ما احتیاج داریم بکنیم، این تذکر مستمری که ما احتیاج داریم بشنویم، برای این است که آن لحظه‌های فهم و معرفت و افروختگی ذهن و روح استمرار پیدا کند و انسان حالت بسط داشته باشد.

این قبض و بسطی که عرفا میگویند، یک واقعیت است. انسان گاهی قبض دارد، اصلاً گرفته و بسته است، همه‌ی حقایق هم جلوی اوست؛ اما از آن حقایق و معارف، ترشحی به او نمیشود. گاهی هم انسان باز و مبسوط است و همه‌ی شعاعها و انوار به او میتابد. در آن لحظه، انسان گاهی مثل خورشید نور میدهد. خود انسان هم نورانیت خویش را احساس میکند. انسان بایستی این لحظه‌ها را در کلمات و فرمایشهای امام حسین(ع) جستجو کند و برای خودش به وجود بیاورد. این کلمات، چنان لحظه‌هایی را در انسان ایجاد میکند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1370/01/16
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در روایتی که از امام باقر (علیه‌الصّلاةوالسّلام) نقل شده است، آن حضرت پس از اشاره به زهد و عبادت و خصوصیات اخلاقی و روحی امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاةوالسّلام)، میفرماید: «و ما اطاق عمله منّا احد»؛ از ما هم هیچ کس توان انجام دادن عمل او را ندارد. یعنی حتّی امام باقر و امام صادق و ائمه‌ی هداة مهدیّین(علیهم‌السّلام) هم نمیتوانند خودشان را به آن حدی برسانند که امیرالمؤمنین به آن رسیده بود. طبق این روایت، بعد فرمودند: «و ان کان علی‌بن‌الحسین(ع) لینظر فی کتاب من کتب علی(ع)». بنا بر این روایت، امام باقر فرمود که پدرش علی‌بن‌الحسین(علیه‌السّلام) به یکی از کتابهای علی بن ‌ابی طالب(علیه‌السّلام) نظر میکرد - لابد کتابی از دستورات امیرالمؤمنین بوده، که آن دستورات طبق عمل و زندگی عملی خود آن بزرگوار بوده است - «فیضرب به الارض»؛ کتاب را روی زمین گذاشت، «و یقول من یطیق هذا؟»؛ چنین عملی را چه کسی طاقت میآورد؟ یعنی امام سجاد که سیّدالعابدین و زین‌العابدین است، در مقابل عمل و عبادت و زهد امیرالمؤمنین احساس عجز میکند.

مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیته‌های انقلاب اسلامی - 1369/10/10
عنوان فیش :لزوم شناخت و رعایت حدود الهی در همه حال
کلیدواژه(ها) : اسلام, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), حدود الهی
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
من به شما - در هر شأنی که هستید - نصیحتی عرض می‌کنم. البته این نصیحت، در درجه‌ی اول، به خود من متوجه است و آن، حفظ حدود الهی است. اصل قضیه، این است. بعد از ایمان آوردن به اسلام، آنچه که مطرح می‌شود، حفظ خطکشیهای اسلام است. «و من یتعدّ حدوداللَّه فاولئک هم الظّالمون»(1). تعدی از حدود الهی، جایز نیست. اسلام و خطکشیها را دقیق معین کرده است. اگر کسی هم فکر کند که اسلام خطکشی نکرده است، باید خودش را ملامت کند و برود معلوماتش را زیاد نماید. حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، آن وقتی سربلند است که بتواند حدود الهی را حفظ کند.
عبّاد بصری، امام سجاد(سلام‌اللَّه‌علیه) را در راه حج دید و عرض کرد: «ترکت الجهاد و صعوبته و اقبلت علی الحجّ و لینه». یعنی جهاد و سختیهایش را رها کرده‌ای و سراغ حج آمده‌ای که کار آسانی است؟! این آیه را هم برای حضرت خواند: «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل‌اللَّه فیقتلون و یقتلون». او برای امام سجاد(ع) آیه‌ی قرآن می‌خواند که چرا شما عوض جهاد، به حج می‌آیید؟! جهاد زیر پرچم چه کسی؟ عبدالملک مروان! یعنی امام سجاد(ع) زیر پرچم عبدالملک برود و جهاد کند؟ آیا این جهاد است؟ حضرت فرمود: دنباله‌ی این آیه را بلدی؟ عرض کرد: بله. فرمودند: بخوان. خواند: «التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاکعون السّاجدون الامرون بالمعروف و النّاهون عن المنکر و الحافظون لحدود اللَّه». حضرت فرمود: هر وقت که تائبون، عابدون، حامدون، سائحون، راکعون، ساجدون، امرون بالمعروف، ناهون عن المنکر و حافظون لحدوداللَّه سر کار آمدند، من زیر پرچم آنها می‌روم و آنگاه جهاد خواهم کرد؛ حالا روز جهاد نیست.(2)
حدود را بشناسید و طبق آن عمل کنید. هرچه که حد الهی است، آن درست است. سلایق شخصی باید دخالت نکند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 229
الطَّلاقُ مَرَّتانِ ۖ فَإِمساكٌ بِمَعروفٍ أَو تَسريحٌ بِإِحسانٍ ۗ وَلا يَحِلُّ لَكُم أَن تَأخُذوا مِمّا آتَيتُموهُنَّ شَيئًا إِلّا أَن يَخافا أَلّا يُقيما حُدودَ اللَّهِ ۖ فَإِن خِفتُم أَلّا يُقيما حُدودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَيهِما فيمَا افتَدَت بِهِ ۗ تِلكَ حُدودُ اللَّهِ فَلا تَعتَدوها ۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدودَ اللَّهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ
ترجمه :
طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده‌اید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.

2 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی 5 ص  22 ح1
تفسیر القمی،علی بن ابراهیم القمی،ج1ص306 
عوال اللالی،ابن ابی جمهور ج2ص98

لَقِيَ عَبَّادٌ الْبَصْرِيُّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ص فِی طَرِيقِ مَكَّةَ فَقَالَ لَهُ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ تَرَكْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِينَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ فِی سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوابِبَيْعِكُمُ الَّذِی بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَتِمَّ الْآيَةَ فَقَالَ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا رَأَيْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِّ ».
ترجمه :
امام صادق (ع) فرمود: عباد بصری در راه مكه با امام سجاد(ع) برخورد كرد گفت ای علی بن حسین جهاد وسختی هایش را رها كردی و رو به حج و راحتیش آوردی خداوند بلند مرتبه می گوید: براستی كه خدا جان ها و اموال مومنان در برابر بهشت كه از آن آنهاست می خرد. در راه خدا می جنگند و می كشند و كشته می شوند این وعده حقی است بر او در تورات و انجیل و قرآن و چه كسی از خدا به عهدش وفادارتر است پس به داد و ستدی كه با خدا كرده اید بشارت دهید و این است آن پیروزی بزرگ. پس امام سجاد(ع) به او گفت آیه را كامل كن گفت [مومنان همان]توبه كنندگان، عبادت كنندگان، ستایشگران، روزه داران، ركوع كنندگان، سجده كنندگان، آمران به معروف و نهی كنندگان از منكر و حافظان احكام خدا [می باشند] و مومنان را بشارت ده پس امام سجاد(ع) گفت هر گاه كسانی دیدیم كه ویژگیشان این ها باشد پس جهاد در كنار آنان از حج برتر است.


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پاسداران کمیته‌های انقلاب اسلامی - 1369/10/10
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عبّاد بصری، امام سجاد(سلام‌اللَّه‌علیه) را در راه حج دید و عرض کرد: «ترکت الجهاد و صعوبته و اقبلت علی الحجّ و لینه». یعنی جهاد و سختیهایش را رها کرده‌ای و سراغ حج آمده‌ای که کار آسانی است؟! این آیه را هم برای حضرت خواند: «انّ اللَّه اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بانّ لهم الجنّة یقاتلون فی سبیل‌اللَّه فیقتلون و یقتلون». او برای امام سجاد(ع) آیه‌ی قرآن میخواند که چرا شما عوض جهاد، به حج میآیید؟! جهاد زیر پرچم چه کسی؟ عبدالملک مروان! یعنی امام سجاد(ع) زیر پرچم عبدالملک برود و جهاد کند؟ آیا این جهاد است؟ حضرت فرمود: دنباله‌ی این آیه را بلدی؟ عرض کرد: بله. فرمودند: بخوان. خواند: «التّائبون العابدون الحامدون السّائحون الرّاکعون السّاجدون الامرون بالمعروف و النّاهون عن المنکر و الحافظون لحدود اللَّه». حضرت فرمود: هر وقت که تائبون، عابدون، حامدون، سائحون، راکعون، ساجدون، امرون بالمعروف، ناهون عن المنکر و حافظون لحدوداللَّه سر کار آمدند، من زیر پرچم آنها میروم و آنگاه جهاد خواهم کرد؛ حالا روز جهاد نیست.

مربوط به :خطبه‌های نماز عید فطر - 1369/02/07
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ما باید از همه‌ی خطاهای خود توبه کنیم. آن‌جایی که امام سجاد و امیرالمؤمنین(علیهماالصّلاةوالسّلام) و سایر بزرگوارانی که در میان آحاد بشر نورانیت بی‌نظیری داشتند، با زبانهای گوناگون و با نفسهای سوزان استغفار و توبه میکردند، من و امثال من، برای بازگشت به خدا و طلب مغفرت و انابه‌ی به پروردگار، هیچ لحظه‌یی را نباید از دست بدهیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت (علیهم السّلام) - 1368/10/28
عنوان فیش :احترام ائمه(علیهم السلام) به شاعران به دلیل اهمیت شعر
کلیدواژه(ها) : شعر, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), شاعر, اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شما در بین کلمات ائمّه (علیهم السّلام) یا سیره‌ی آن بزرگواران، کمتر می‌بینید که یک نفر یا کسی را که دارای یک چنین خصوصیّتی است، مورد توجّه ویژه قرار داده باشند؛ مگر آن افراد بسیار برجسته مثل هشام‌بن‌حکم یا مؤمن‌الطّاق که اینها در بین رجال شیعه بی‌نظیر یا بسیار کم‌نظیر بودند ‌-که ائمّه (علیهم السّلام) امثال هشام و مؤمن‌الطّاق را ستایش میکردند، مورد توجّه و علاقه قرار میدادند- امّا آن کسانی که همین مدح را و همین بیان فضایل را به زبان شعر بیان میکردند، ولو آنچه میگفتند در حدّ اوج سخن هشام‌بن‌حکم هم نبود، ائمّه (علیهم السّلام) آنها را مورد توجّه و نوازش و احترام و تجلیل و تکریم قرار میدادند. علّت این چیست؟ شما ببینید امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) یا امام سجّاد (علیه السّلام) نسبت به فرزدق چه محبّتی را انجام داد؛ درحالی‌که فرزدق‌ -شاید بار دیگر هم من گفته باشم- جزو شعرای اهل‌بیت نیست؛(1) فرزدق یک شاعر درباریِ وابسته‌ی به دستگاه‌های قدرت و یک آدم معمولی است ‌-یک دیوان پُر، شعر دارد از همین حرفهایی که شعرای آن روز بر زبانشان جاری میکردند؛ همین مبتذلاتی که شاعر آن روزگار آنها را داشت- لکن چون یک بار وجدان او بیدار شد و در مقابل قدرت، حق را بیان کرد، آن هم به زبان شعر، شما ببینید که امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) چه محبّتی نسبت به او انجام میدهند؛ یا بقیّه‌ی شعرائی که مربوط به اهل‌بیت بودند؛ مثل کُمِیت، مثل دِعبِل، مثل سیّد حِمیری و بقیّه‌ی کسانی که جزو شعرای اهل‌بیت محسوب میشدند و علاقه‌مند به اهل‌بیت بودند. خیلی از اینها شعرائی هستند که اگرچه نسبت به اهل‌بیت علاقه هم دارند، امّا شعرشان همه درباره‌ی اهل‌بیت نیست؛ یعنی شما دیوان دِعبِل خُزاعی را که نگاه کنید، این‌جور نیست که از اوّل تا آخر مدح اهل‌بیت را گفته [باشد]؛ نه، دِعبِل یک شاعر است؛ ولی شعر او شعر سیاسی است؛ شعری است در جهت افکار و عقاید اهل‌بیت (علیهم السّلام) و در جهت محبّت آنها؛ و او جزو پیوستگان به اهل‌بیت است؛ [این یعنی] ولایت؛ ولایت یعنی پیوستن، وصل شدن، جزو پیوستگان و موالیان اهل‌بیت (علیهم السّلام) [قرار گرفتن]. ببینید این دِعبِل و همین‌طور کُمِیت(2) و دیگران، چقدر در دنیای تشیّع و در زبان ائمّه (علیهم السّلام) مورد احترام و تجلیلند! علّتش چیست؟ آن چیزی که جناب دِعبِل خُزاعی در قصیده‌ی «مدارس آیات خلت من تلاوة» بیان کرده، یا آن چیزی که کُمِیت‌بن‌زید اسدی در قصاید سبعه ‌-قصاید «هاشمیّات»- بیان کرده، یا آن حرفهایی که سیّد حِمیَری (رضوان ا‌لله‌ علیه) در اشعار خودش ذکر کرده، بیش از حرفهایی که بقیّه‌ی شیعه میگفتند و برای هم بیان میکردند که نیست؛ امّا این سخن در نظر ائمّه (علیهم السّلام) یک ارزش بیشتری پیدا میکند. چرا؟ چون شعر است. به این توجّه کنند آقایان. مگر شعر چه خصوصیّتی دارد؟ چون تأثیر شعر در ذهن مخاطب بیشتر است. گاهی یک شاعر، یک بیت شعر یا یک مصرع شعر میگوید که از چند ساعت حرف زدن یک سخنور توانا گویاتر است؛ [چون] یک بیت شعر، یک مصراع شعر در ذهنها میماند، مردم آن را میفهمند، آن را تکرار میکنند و اصلاً ماندگار میشود.
1 )
الخرائج والجرائح ، قطب الدين راوندى‏ج1ص267 ؛
مستدرك‏الوسائل، ج 10 ص394 ح  10؛
 رجال‏الكشی ، محمد بن عمر كشى ص 129 ؛ نحوه
‏بحار الانوار ، علامه مجلسی ج 46 ص141 ؛




 

الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِی الْخَرَائِجِ، رُوِيَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع حَجَّ فِی السَّنَةِ الَّتِی حَجَّ فِيهَا هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ وَ هُوَ خَلِيفَةٌ فَاسْتَجْهَرَ النَّاسُ مِنْهُ ع وَ تَشَوَّقُوا وَ قَالُوا لِهِشَامٍ مَنْ هُوَ قَالَ هِشَامٌ لَا أَعْرِفُهُ لِئَلَّا يَرْغَبُ النَّاسُ فِيهِ فَقَالَ الْفَرَزْدَقُ وَ كَانَ حَاضِراً أَنَا أَعْرِفُهُ «هَذَا الَّذِی تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ‏»إِلَى آخِرِ الْقَصِيدَةِ فَبَعَثَهُ هِشَامٌ وَ حَبَسَهُ وَ مَحَا اسْمَهُ مِنَ الدِّيوَانِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع بِدَنَانِيرَ فَرَدَّهَا وَ قَالَ مَا قُلْتُ ذَلِكَ إِلَّا دِيَانَةً فَبَعَثَ بِهَا إِلَيْهِ أَيْضاً وَ قَالَ قَدْ شَكَرَ اللَّهُ لَكَ ذَلِكَ فَلَمَّا طَالَ الْحَبْسُ عَلَيْهِ وَ كَانَ يُوعِدُهُ الْقَتْلَ فَشَكَاذَلِكَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَدَعَا لَهُ فَخَلَّصَهُ اللَّهُ فَجَاءَ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّهُ مَحَا اسْمِی مِنَ الدِّيوَانِ فَقَالَ كَمْ كَانَ عَطَاؤُكَ قَالَ كَذَا فَأَعْطَاهُ لِأَرْبَعِينَ سَنَةً وَ قَالَ ع لَوْ عَلِمْتُ أَنَّكَ تَحْتَاجُ إِلَى أَكْثَرَ مِنْ هَذَا لَأَعْطَيْتُكَ فَمَاتَ الْفَرَزْدَقُ بَعْدَ أَنْ مَضَى أَرْبَعُونَ سَنَةً
ترجمه :


2 )
الكافی،الشیخ الكلینی، ج8 ص102 ح 75 ؛
مستدرك‏الوسائل ، محدّث نورى ‏ج 10 ص 396 ح12248 ؛ نحوه

وَ اللَّهِ يَا كُمَيْتُ لَوْ كَانَ عِنْدَنَا مَالٌ لَأَعْطَيْنَاكَ مِنْهُ وَ لَكِنْ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا قَالَ قُلْتُ خَبِّرْنِی عَنِ الرَّجُلَيْنِ قَالَ فَأَخَذَ الْوِسَادَةَ فَكَسَرَهَا فِی صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ يَا كُمَيْتُ مَا أُهَرِيقَ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا أُخِذَ مَالٌ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ وَ لَا قُلِبَ حَجَرٌ عَنْ حَجَرٍ إِلَّا ذَاكَ فِی أَعْنَاقِهِمَا .
ترجمه :
كميت بن زيد اسدى مى‏گويد: خدمت امام باقر عليه السّلام رسيدم. ايشان فرمود: اى كميت! بخدا سوگند اگر ما مالى مى‏داشتيم به تو مى‏داديم ولى از آن توست آنچه پيامبر اكرم در باره حسّان بن ثابت فرمود: مادامى كه از ما دفاع مى‏كنى پيوسته روح القدس با توست. او مى‏گويد: عرض كردم از آن دو مرد مرا بياگاهانيد. آن حضرت بالش را دولا كرده زير سينه خود نهاد و سپس فرمود: اى كميت! بخدا سوگند به اندازه يك شاخ حجامت خونى ريخته نشود و هيچ مالى به ناروا گرفته نشود و سنگى از سنگى نغلتد مگر اينكه همه به گردن آنهاست.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت (علیهم السّلام) - 1368/10/28
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام باقر و یا امام سجاد(علیهماالصّلاةوالسّلام) نسبت به «فرزدق» چه محبتی انجام دادند؛ در حالی که «فرزدق» جزو شعرای اهل بیت نیست. او یک شاعر درباری وابسته‌ی به دستگاههای قدرت و یک آدم معمولی بود که یک دیوان پُر از شعر، راجع به همین حرفها و مبتذلاتی که شعرای آن روز بر زبانشان جاری میکردند، داشت؛ لیکن چون یکبار وجدان او بیدار شد و در مقابل قدرت، حق را بیان کرد - آن هم به زبان شعر - شما ببینید که امام سجاد(علیه‌الصّلاةوالسّلام) چه محبتی نسبت به او انجام میدهد.

مربوط به :پیام به سوّمین کنگره‌ی جهانى حضرت امام رضا (علیه السّلام) - 1368/07/26
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از زمان امام سجاد(علیه‌السّلام) تا امام عسکری(علیه‌السّلام) که هر یک یا هر چند نفر، مختصاتی در زمان و به تبع آن، در جهادِ خود داشتند و مجموعاً زندگی آنان، دوره‌ی چهارم از زندگی دویست‌وپنجاه ساله را تشکیل می‌دهد که خود نیز به مرحله‌هایی تقسیم می‌گردد.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/06/29
عنوان فیش :درس اربعین حسینی(ع) ، زنده نگهداشتن یاد شهادت در مقابل طوفان تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : شهید, حضرت زینب (سلام الله علیها), حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), عاشورا, اربعین حسینی, مداحی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر(ص)، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه شد و این کار پایه‌گذاری گردید. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون - از قبیل شهادت حسین‌بن‌علی(علیه‌السّلام) در عاشورا - به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسلهای بعد، از دستاورد شهادت استفاده‌ی زیادی نخواهند برد.
درست است که خدای متعال، شهدا را در همین دنیا هم زنده نگه می‌دارد و شهید به طور قهری در تاریخ و یاد مردم ماندگار است؛ اما ابزار طبیعی‌یی که خدای متعال برای این کار - مثل همه‌ی کارها - قرار داده است، همین چیزی است که در اختیار و اراده‌ی ماست. ما هستیم که با تصمیم درست و بجا، می‌توانیم یاد شهدا و خاطره و فلسفه‌ی شهادت را احیا کنیم و زنده نگهداریم.
اگر زینب‌کبری‌(سلام‌اللَّه‌علیها) و امام سجّاد(صلوات‌اللَّه‌علیه) در طول آن روزهای اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهای بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام و بعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهای متمادی که این بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبیین و افشاگری نکرده بودند و حقیقت فلسفه‌ی عاشورا و هدف حسین‌بن‌علی و ظلم دشمن را بیان نمی‌کردند، واقعه‌ی عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقی نمی‌ماند.
چرا امام صادق(علیه‌الصّلاةوالسّلام) - طبق روایت - فرمودند که هر کس یک بیت شعر درباره‌ی حادثه‌ی عاشورا بگوید و کسانی را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد؟(1) چون تمام دستگاههای تبلیغاتی، برای منزوی کردن و در ظلمت نگهداشتن مسأله‌ی عاشورا و کلاً مسأله‌ی اهل‌بیت، تجهیز شده بودند تا نگذارند مردم بفهمند چه شد و قضیه چه بود. تبلیغ، این‌گونه است. آن روزها هم مثل امروز، قدرتهای ظالم و ستمگر، حداکثر استفاده را از تبلیغات دروغ و مغرضانه و شیطنت‌آمیز می‌کردند. در چنین فضایی، مگر ممکن بود قضیه‌ی عاشورا - که با این عظمت در بیابانی در گوشه‌یی از دنیای اسلام اتفاق افتاده - با این تپش و نشاط باقی بماند؟ یقیناً بدون آن تلاشها، از بین می‌رفت.
آنچه این یاد را زنده کرد، تلاش بازماندگان حسین‌بن‌علی(علیه‌السّلام) بود. به همان اندازه که مجاهدت حسین‌بن‌علی(علیه‌السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیه‌السّلام) و بقیه‌ی بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه‌ی نظامی نبود؛ بلکه تبلیغی و فرهنگی بود. ما به این نکته‌ها باید توجه کنیم.
درسی که اربعین به ما می‌دهد، این است که باید یاد حقیقت و خاطره‌ی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.
1 )
ثواب‏الأعمال و عقاب الأعمال‏،شیخ صدوق ص 84؛
رجال‏الكشی،شیخ طوسی،ص289 ؛ 
كامل الزیارات،محمد بن قولویه، ص106 ؛ 
بحارالأنوار ،علامه مجلسی،ج 44،ص289 ؛

من أنشد فی الحسين ع بيتا من شعر فبكى و أبكى عشرة فله و لهم الجنة فلم يزل حتى قال و من أنشد فی الحسين ع‏شعرا فبكى و أظنه قال أو تباكى فله الجنة
ترجمه :
صالح بن عقبه از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: هر كس در [مرثيه] حسين عليه السّلام يك بيت شعر بخواند و بگريد و ده نفر را بگرياند، پس سزاى او و آنها (كه گريه كردند) بهشت است؛ و هر كس در رثاى حسين عليه السّلام بيتى بخواند و نه نفر را بگرياند، پاداش او و آنها بهشت است؛ پس بر همين منوال [ادامه داد] تا اينكه فرمود: هر كس در مرثيه حسين شعر بخواند، و بگريد، و گمان مى‏كنم كه فرمود: يا اينكه خود را گريان نشان دهد (تباكى كند) پس بهشت بر او واجب می گردد.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/06/29
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر زینب‌کبری(سلام‌اللَّه‌علیها) و امام سجّاد(صلوات‌اللَّه‌علیه) در طول آن روزهای اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا و چه در روزهای بعد در راه شام و کوفه و خود شهر شام وبعد از آن در زیارت کربلا و بعد عزیمت به مدینه و سپس در طول سالهای متمادی که این بزرگواران زنده ماندند - مجاهدات و تبیین و افشاگری نکرده بودند و حقیقت فلسفه‌ی عاشورا و هدف حسین‌بن‌علی و ظلم دشمن را بیان نمیکردند، واقعه‌ی عاشورا تا امروز، جوشان و زنده و مشتعل باقی نمی‌ماند.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/06/29
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به همان اندازه که مجاهدت حسین‌بن‌علی(علیه‌السّلام) و یارانش به عنوان صاحبان پرچم، با موانع برخورد داشت و سخت بود، به همان اندازه نیز مجاهدت زینب (علیهاالسّلام) و مجاهدت امام سجّاد(علیه‌السّلام) و بقیه‌ی بزرگواران، دشوار بود. البته صحنه آنها، صحنه‌ی نظامی نبود؛ بلکه تبلیغی و فرهنگی بود. ما به این نکته‌ها باید توجه کنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از روحانیّون سراسر کشور - 1368/04/04
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امام سجاد(ع) به یکی از اشخاص نام‌آور زمان خود فرمود: «میبینم گردن خودت را برای ستمگران محور آسیاب قرار دادی، تا آنها مظالمشان را بر گرد محور گردن تو بگردانند و با تکیه به تو، به مردم ظلم کنند». آن عالمی که توجیه‌کننده‌ی ظلم دستگاههای فاسد باشد، از خود آن دستگاهها خطرناکتر است.

مربوط به :بیانات در مراسم افتتاحیه‌ کنگره جهانى حضرت رضا (علیه‌السلام) در مشهد - 1365/04/28
عنوان فیش :دوران سخت امام سجاد علیه السلام
کلیدواژه(ها) : انسان ۲۵۰ ساله, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اغلب شخصیّت‌های بزرگ، سر در آخور تمنّیّات مادّی‌ای که به‌وسیله‌ی رجال حکومت برآورده میشد، داشتند. شخصیّت بزرگی مثل محمّدبن‌شهاب زُهری که یک روزگاری خودش شاگرد امام سجّاد هم بوده، وابسته‌ی به دستگاه شد؛ آن نامه‌ی معروف امام سجّاد به محمّدبن‌شهاب زُهری -که در تحف‌العقول و جاهای دیگر ثبت شده(۱)- یک نامه‌ای است برای تاریخ که نشان‌دهنده‌ی این است که چه وابستگی‌هایی برای شخصیّت‌های بزرگ بوده. امثال محمّدبن‌شهاب زیاد [بودند]. یک جمله‌ای را مرحوم مجلسی (رضوان الله‌ علیه) از ابن‌ابی‌الحدید نقل میکند که خیلی خوب است که عرض بکنم؛ اوّل مجلسی (علیه الرّحمة) در بحار از جابر -که ظاهراً جابربن‌عبدالله‌ است- نقل میکنند که امام سجّاد فرمود: مَا نَدرِی کَیفَ نَصنَعُ بِالنّاسِ اِن حَدَّثناهُم بِمَا سَمِعنا مِن رَسُولِ اللهِ (صلّی‌الله علیه و آله) ضَحِکُوا وَ اِن سَکَتنا لَم یَسَعنا؛(۲) [وقتی از رسول خدا روایت کنیم، مردم] نه‌فقط قبول نمیکنند، [بلکه] میخندند! بعد ماجرایی را ذکر میکند که حضرت حدیثی را برای جمعی نقل کردند و کسی در بین آن جمع بود که استهزا کرد و قبول نکرد آن حدیث را؛ بعد درباره‌ی سعیدبن‌مسیّب و زُهری، میگوید از منحرفین بودند -که البتّه در مورد سعیدبن‌مسیّب بنده قبول نمیکنم این را؛ دلایل دیگری دارد که جزو حواریّون امام بوده، امّا در مورد زُهری و خیلی‌های دیگر، همین‌جور است- بعد ابن‌ابی‌الحدید عدّه‌ی زیادی از شخصیّت‌ها و رجال آن زمان را میشمرد که اینها همه از اهل‌بیت منحرف بودند؛ بعد نقل میکند از امام سجّاد (علیه الصّلاة والسّلام) که فرمودند: «مَا بِمَکَّةَ وَ المَدِینَةِ عِشرُونَ رَجُلًا یُحِبُّنا»(۳) بیست نفر در همه‌ی مکّه و مدینه نیستند که ما را دوست داشته باشند؛ این وضع دوران امام سجّاد است در آن‌وقتی که ایشان میخواهد شروع کند به این کار عظیم. و این همان دورانی است که امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) بعدها فرمودند که «اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلَّا ثَلاثَة»(۴) بعد از ماجرای عاشورا فقط سه نفر ماندند. این حدیث، سه نفر را اسم می‌آورد: ابوخالد الکابلی، یحیی بن امّ الطویل و جبیر بن مطعم، که علّامه‌ی شوشتری احتمال میدهند که جبیربن‌مطعم درست نیست و حکیم‌ابن‌جبیربن مطعم است؛ در بعضی از روایات یا شاید در بعضی از نقلها -که بنده الان درست یادم نیست و متأسّفانه نشد مراجعه کنم- محمّدبن‌جبیربن مطعم است؛ سه نفر. البتّه در بحار روایاتی هست که چهار نفر را ذکر میکند؛ در بعضی از روایات پنج نفر را ذکر میکند که همه‌ی اینها با همدیگر قابل جمع هم هست؛ این وضع امام سجّاد (علیه السّلام) است که در یک‌چنین زمینه‌ای و در یک‌چنین زمینه‌ی قفری، آن حضرت مشغول کار خودشان میشوند.
کلمات امام سجّاد، بیشترینش زهد است، بیشترینش معارف است، امّا معارف را هم باز در لباس دعا [مطرح کردند]؛ چون همان‌طور که گفتیم، اختناق در آن دوران و نامساعد بودن وقت، اجازه نمیداد که امام سجّاد بخواهند با آن مردم بی‌پرده و صریح و روشن حرف بزنند؛ نه‌فقط دستگاه‌ها نمیگذاشتند، [بلکه] مردم هم نمیخواستند؛ اصلاً آن جامعه، یک جامعه‌ی نالایق و تباه‌شده و ضایع‌شده‌ای بود که باید بازسازی میشد. از سال ۶۱ تا ۹۵، ۳۴ سال زندگى امام سجّاد این‌جورى گذشت. البتّه هر‌چه گذشته، وضع بهتر شده؛ لذا در همان حدیثِ «اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ» از امام صادق، در دنباله‌اش دارد: ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقُوا وَ کَثُروا، بعد مردم ملحق شدند؛ و ما مى‌بینیم که همین‌جور است و دوران امام باقر که میرسد -که عرض خواهم کرد- وضع فرق کرده بود؛ این به‌خاطر زحمات ۳۵ ساله‌ى امام سجّاد است.
1 )
تحف العقول، ص: 274؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 132

كتابه [علی بن الحسین علیه السلام] إلى محمد بن مسلم الزهري يعظه؛ كَفَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ مِنَ الْفِتَنِ وَ رَحِمَكَ مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَصْبَحْتَ بِحَالٍ يَنْبَغِي لِمَنْ عَرَفَكَ بِهَا أَنْ يَرْحَمَكَ فَقَدْ أَثْقَلَتْكَ نِعَمُ اللَّهِ بِمَا أَصَحَّ مِنْ بَدَنِكَ وَ أَطَالَ مِنْ عُمُرِكَ وَ قَامَتْ عَلَيْكَ حُجَجُ اللَّهِ بِمَا حَمَّلَكَ مِنْ كِتَابِهِ وَ فَقَّهَكَ فِيهِ مِنْ دِينِهِ وَ عَرَّفَكَ مِنْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ ص فَرَضِيَ لَكَ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِهَا عَلَيْكَ وَ فِي كُلِّ حُجَّةٍ احْتَجَّ بِهَا عَلَيْكَ الْفَرْضَ بِمَا قَضَى فَمَا قَضَى إِلَّا ابْتَلَى شُكْرَكَ فِي ذَلِكَ وَ أَبْدَى فِيهِ فَضْلَهُ عَلَيْكَ فَقَالَ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ فَانْظُرْ أَيَّ رَجُلٍ تَكُونُ غَداً إِذَا وَقَفْتَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَسَأَلَكَ عَنْ نِعَمِهِ عَلَيْكَ كَيْفَ رَعَيْتَهَا وَ عَنْ حُجَجِهِ عَلَيْكَ كَيْفَ قَضَيْتَهَا وَ لَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ قَابِلًا مِنْكَ بِالتَّعْذِيرِ وَ لَا رَاضِياً مِنْكَ بِالتَّقْصِيرِ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَيْسَ كَذَلِكَ أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ فِي كِتَابِهِ إِذْ قَالَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَدْنَى مَا كَتَمْتَ وَ أَخَفَّ مَا احْتَمَلْتَ أَنْ آنَسْتَ وَحْشَةَ الظَّالِمِ وَ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِيقَ الْغَيِّ بِدُنُوِّكَ مِنْهُ حِينَ دَنَوْتَ وَ إِجَابَتِكَ لَهُ حِينَ دُعِيتَ فَمَا أَخْوَفَنِي أَنْ تَكُونَ تَبُوءُ بِإِثْمِكَ غَداً مَعَ الْخَوَنَةِ وَ أَنْ تُسْأَلَ عَمَّا أَخَذْتَ بِإِعَانَتِكَ عَلَى ظُلْمِ الظَّلَمَةِ إِنَّكَ أَخَذْتَ مَا لَيْسَ لَكَ مِمَّنْ أَعْطَاكَ وَ دَنَوْتَ مِمَّنْ لَمْ يَرُدَّ عَلَى أَحَدٍ حَقّاً وَ لَمْ تَرُدَّ بَاطِلًا حِينَ أَدْنَاكَ وَ أَحْبَبْتَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ أَ وَ لَيْسَ بِدُعَائِهِ إِيَّاكَ حِينَ دَعَاكَ جَعَلُوكَ قُطْباً أَدَارُوا بِكَ رَحَى مَظَالِمِهِمْ وَ جِسْراً يَعْبُرُونَ عَلَيْكَ إِلَى بَلَايَاهُمْ وَ سُلَّماً إِلَى ضَلَالَتِهِمْ دَاعِياً إِلَى غَيِّهِمْ سَالِكاً سَبِيلَهُمْ يُدْخِلُونَ بِكَ الشَّكَّ عَلَى‏ الْعُلَمَاءِ وَ يَقْتَادُونَ بِكَ قُلُوبَ الْجُهَّالِ إِلَيْهِمْ فَل
ترجمه :
خدا ما را و تو را از فتنه‌ها نگهدارد و بتو از دوزخ ترحم كند،تو امروز بوضعى افتادى كه سزا است هر كه تو را بدان حال بيند برايت طلب رحمت كند بتحقيق كه بار نعمت خدا بدوش تو سنگين شده كه بتو تنى سالم و عمرى دراز داده،حجتهاى خدا بر تو استوار است كه قرآن را ميدانى و فقه دينش را خوانده‌اى و سنت پيغمبرش را هم بتو فهمانيده و بر تو در برابر هر نعمتى كه بتو داده و هر حجتى كه در برابرت نهاده وظيفه‌اى مقرر داشته و منظورش اينست كه شكر تو را آزمايش كند در اين باره و فضل خود را بر تو آشكار سازد و فرموده است(7-ابراهيم)اگر شكر كنيد براى شما بيفزايم و اگر ناسپاسى كنيد راستى كه عذاب من سخت است. بنگر فرداى قيامت كه برابر خدا بايستى چگونه مردمى باشى‌؟آن روزى كه خدا از تو بپرسد نعمتهاى مرا چگونه رعايت كردى و در باره حجتهاى من چه قضاوت كردى.گمان مبر كه خدا از تو عذرى پذيرد و بتقصير تو راضى باشد،هيهات هيهات چنين نيست،خدا علماء را در قرآن خود مسئول دانسته آنگاه كه فرموده(184-آل عمران)بايد آن را براى مردم بيان كنيد و نهان نداريد و بدان كه كمترين كتمان حق و سبكترين بارى كه بر دوش دارى اينست كه بوحشت ظالم انس گرفتى و راه گمراهى را با نزديكى خودت بدو و اجابت دعوت او برايش هموار كردى،وه چه ميترسم كه فرداى قيامت بهمراه خائنان گرفتار گناه خود باشى و از اينكه هر چه بگيرى براى اعانت با ظلمه مسئول از آن باشى،تو مالى را گرفتى كه از ان تو نيست از آن دستى كه گرفتى و بكسى نزديك شدى كه باحدى حق او را رد نكرده و تو هم با تقرب باو هيچ باطلى را رد نكردى،تو دوست داشتى كسيرا كه با خدا ميجنگد،آيا چنان نيست كه تو را دعوت كردند و قطبى ساختند براى چرخاندن ستم خود و تو را پل ساختند تا از آن ببلا عبور كنند و تو را نردبان گمراهى خود نمودند و براه خود رفتند،تو را در باره علماء آل محمد بشك انداختند و بوسيله تو دل جهال را براى خود صيد كردند و اخص وزيران و نيرومندترين يارانشان باندازه تو روپوش بر فساد آنها ننهاد و دل خاصه و عامه را بسوى آنها جلب نكرد،چه بسيار كم بتو مزد دادند در برابر آنچه از تو گرفتند و چه گرفتند و چه كم براى تو آباد كردند،و چگونه باشد آنچه بر تو خراب كردند،و خود را بپا ديگرى برايت آن را نپايد،و چون مرد مسئولى خود را محاسبه كنو ببين چگونه قدردانى كنى از كسى كه بتو غذا داده و علم آموخته خرد يا كلان وه چه م

2 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 234؛
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏14، ص: 205؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏46، ص: 142؛

عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مَا نَدْرِي كَيْفَ نَصْنَعُ بِالنَّاسِ إِنْ حَدَّثْنَاهُمْ بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص ضَحِكُوا وَ إِنْ سَكَتْنَا لَمْ يَسَعْنَا قَالَ فَقَالَ ضَمْرَةُ بْنُ مَعْبَدٍ حَدِّثْنَا فَقَالَ هَلْ تَدْرُونَ مَا يَقُولُ عَدُوُّ اللَّهِ إِذَا حُمِلَ عَلَى سَرِيرِهِ قَالَ فَقُلْنَا لَا قَالَ فَإِنَّهُ يَقُولُ لِحَمَلَتِهِ أَ لَا تَسْمَعُونَ أَنِّي أَشْكُو إِلَيْكُمْ عَدُوَّ اللَّهِ خَدَعَنِي وَ أَوْرَدَنِي ثُمَّ لَمْ يُصْدِرْنِي وَ أَشْكُو إِلَيْكُمْ إِخْوَاناً وَاخَيْتُهُمْ فَخَذَلُونِي وَ أَشْكُو إِلَيْكُمْ أَوْلَاداً حَامَيْتُ عَنْهُمْ فَخَذَلُونِي وَ أَشْكُو إِلَيْكُمْ دَاراً أَنْفَقْتُ فِيهَا حَرِيبَتِي فَصَارَ سُكَّانُهَا غَيْرِي فَارْفُقُوا بِي وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا قَالَ فَقَالَ ضَمْرَةُ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنْ كَانَ هَذَا يَتَكَلَّمُ بِهَذَا الْكَلَامِ يُوشِكُ أَنْ يَثِبَ عَلَى أَعْنَاقِ الَّذِينَ يَحْمِلُونَهُ قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ضَمْرَةُ هَزِئَ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخُذْهُ أَخْذَةَ أَسَفٍ قَالَ فَمَكَثَ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ مَاتَ فَحَضَرَهُ مَوْلًى لَهُ قَالَ فَلَمَّا دُفِنَ أَتَى عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع فَجَلَسَ إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مِنْ أَيْنَ جِئْتَ يَا فُلَانُ قَالَ مِنْ جِنَازَةِ ضَمْرَةَ «1» فَوَضَعْتُ وَجْهِي عَلَيْهِ حِينَ سُوِّيَ عَلَيْهِ فَسَمِعْتُ صَوْتَهُ وَ اللَّهِ أَعْرِفُهُ كَمَا كُنْتُ أَعْرِفُهُ وَ هُوَ حَيٌّ يَقُولُ وَيْلَكَ يَا ضَمْرَةَ بْنَ مَعْبَدٍ الْيَوْمَ خَذَلَكَ كُلُّ خَلِيلٍ وَ صَارَ مَصِيرُكَ إِلَى الْجَحِيمِ فِيهَا مَسْكَنُكَ وَ مَبِيتُكَ وَ الْمَقِيلُ. قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ أَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْعَافِيَةَ هَذَا جَزَاءُ مَنْ يَهْزَأُ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .
ترجمه :
ما نميدانيم با مردم چه معامله كنيم اگر نقل كنيم هر چه از پيامبر شنيده‌ايم ميخندند اگر نقل نكنيم طاقت نمى‌آوريم ضمرة بن معيد گفت نقل كنيد. فرمود وقتى دشمن خدا را در تابوت ميگذارند و بگورستان ميبرند ميدانيد چه ميگويد؟گفتند نه.فرمود بكسانى كه او را بر شانه گرفته‌اند ميگويد نميشنويد من شكايت دشمن خدا را بشما ميكنم مرا باين ورطه كشاند و نجاتم نداد من شاكى هستم از دوستانى كه با آنها دوستى كردم مرا خوار نمودند و از اولادى كه حمايت از آنها نمودم مرا ذليل نمودند و از خانه‌اى كه ثروتم را خرج آبادى آن خانه كردم ديگران آنجا ساكن شدند بمن رحم كنيد اين قدر عجله نكنيد. ضمره گفت اگر بتواند اين طور صحبت كند ممكن است حركت كند و روى شانه حاملين بنشيند.على بن الحسين فرمود خدايا اگر ضمره مسخره ميكند حديث پيامبرت را از او انتقام بگير.چهل روز زنده بود پس از آن فوت شد غلامش در سر جنازه‌اش بود پس از دفن خدمت زين العابدين عليه السلام رسيد امام فرمود از كجا مى‌آئى‌؟گفت از دفن ضمره صورتم را روى قبرش گذاشتم وقتى خاك بر او انباشتند صدايش را شنيدم كه كاملا آن صدا را در زمان زندگى‌اش مى‌شناختم.ميگفت واى بر تو اى ضمره بن معيد امروز هر دوست كه داشتى خوارت كرد و عاقبت رهسپار جهنم شدى در آن محل پناهگاه و خوابگاه ابدى تو است. على بن الحسين عليه السلام فرمود از خدا درخواست عافيت ميكنم اين جزاى كسى كه مسخره كند حديث رسول خدا را.

3 )
شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص: 104؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏46، ص: 143

َ رَوَى أَبُو عُمَرَ النَّهْدِيُّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ مَا بِمَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا يُحِبُّنَا
ترجمه :


4 )
الإختصاص، شیخ مفید، ص: 64؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏46، ص: 144

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَة ً أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا وَ كَانَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ يَدْخُلُ مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَقُولُ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ.
ترجمه :


5 )
تحف العقول، ص: 272؛ 
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 128

و من كلامه [علی بن الحسین علیه السلام] في الزهد إِنَّ عَلَامَةَ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ تَرْكُهُمْ كُلَّ خَلِيطٍ وَ خَلِيلٍ وَ رَفْضُهُمْ كُلَّ صَاحِبٍ لَا يُرِيدُ مَا يُرِيدُونَ أَلَا وَ إِنَّ الْعَامِلَ لِثَوَابِ الْآخِرَةِ هُوَ الزَّاهِدُ فِي عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْيَا الْآخِذُ لِلْمَوْتِ أُهْبَتَه‏
ترجمه :
نشانه زاهدان در دنيا و مشتاقان بآخرت ترك هر معاشر و دوستى و هر همصحبتى است كه با آنها هم آهنگ نيستند، آنكه براى آخرت كار كند هم آنست كه در خوشى نقد دنيا بيرغبت است و آماده براى مرگ است

6 )
تحف العقول، النص، ص: 391؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏1، ص: 144

ِ إِنَّ جَمِيعَ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عِنْدَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَيْ‏ءِ الظِّلَال‏ ثُمَّ قَالَ [علی بن الحسین علیه السلام] أَ وَ لَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا «4» يَعْنِي الدُّنْيَا فَلَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا فَإِنَّهُ مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالدُّنْيَا فَقَدْ رَضِيَ بِالْخَسِيسِ.
ترجمه :
على بن حسين عليهما السّلام فرمود: همانا هر آنچه كه در شرق و غرب دنيا از دريا گرفته تا خشكى دشت و كوه آن كوه خورشيد بر آن تابيده نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون بازگشت سايه است. پس آنگاه فرمود: آيا آزاده‏اى نيست كه اين ته‏مانده جويده شده- يعنى دنيا- را براى اهلش واگذارد؟ جان‏هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد؛ چرا كه هر كه از خدا به دنيا خشنود شود بى‏گمان به چيزى پست خشنود شده است.


مربوط به :بیانات در مراسم افتتاحیه‌ کنگره جهانى حضرت رضا (علیه‌السلام) در مشهد - 1365/04/28
عنوان فیش :توجه امام سجاد علیه السلام به کادرسازی
کلیدواژه(ها) : انسان ۲۵۰ ساله, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در کلمات امام سجّاد توجّه به کادرسازى هم هست. در کتاب شریف تحف‌العقول، چند مورد کلام طویل از امام سجّاد نقل شده. بنده متأسّفانه وقت نکردم به کتابهاى دیگر نگاه کنم و اگر نمونه‌هاى دیگرى از این کلمات از امام سجّاد هست، پیدا کنم؛ گمان هم نمیکنم باشد، یا زیاد باشد؛ کلمات کوتاه چرا، امّا کلمات بلند، مثل آن دو سه مورد حدیثِ مفصّلى که در تحف‌العقول از امام سجّاد نقل شده، دیگر فکر نمیکنم باشد. لحن این احادیث و خطاب این احادیث نشان‌‌دهنده‌‌ى کارى است که امام سجّاد میکرده؛ یکى از اینها معلوم است که خطاب به عامّه‌ى مردم است؛ اوّلش «ایّها النّاس» است و با «ایّها النّاس» شروع میشود؛ در این خطاب، تذکّر به معارف اسلامى است؛ حضرت در این حدیث مفصّل میفرمایند که وقتى انسان را در قبر میگذارند، از ربّ او سؤال میکنند، از پیغمبر او سؤال میکنند، از دنیاى او سؤال میکنند، از امام او سؤال میکنند؛ این یک لحن ملایم و رقیقى است که به درد عامّه‌ى مردمى که در حیطه‌ى تبلیغات امام سجّاد قرار میگرفتند، میخورد؛ امّا یک حدیث دیگر هست که جور دیگرى شروع میشود و مضمون آن هم نشان میدهد که مال خواص است؛ اولش این‌جورى شروع میشود: کَفانا اللّهُ وَ اِیّاکُم کَیدَ الظّالِمینَ وَ بَغیَ الحاسِدینَ وَ بَطشَ الجَبّارینَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الطَّواغیت؛(1) این مال عامّه‌ى مردم نیست، مشخّص است که مال یک عدّه‌ى خاصّى است. میشود حدس زد که امام در طول این مدّت یا در دوره‌هاى مختلف و در سالهاى مختلف، یا با جمعهاى مختلف، دو سه‌ جور بیان و تعلیمات داشتند؛ بعضى‌اش آن‌جور است، بعضى‌اش این‌جور است؛ در بعضى هم اشاره‌ى به دستگاه حاکم و طواغیت زمان هست، در بعضى نه، فقط به کلّیّات و مسائل اسلامى اکتفا شده و لاغیر.
این زندگى امام سجّاد است که در طول این ۳۵ سال، آرام آرام ، آن مردم غافل و بى‌خبر را از چنگ شهوات از یک طرف، و تسلّط دستگاه‌هاى جبّار از یک طرف، و کمند علماى سوءِ وابسته‌ى به دستگاه‌ها از یک طرف، کنار میکشد و از آن محیط تاریک و ظلمانى نجات میدهد و مجموعاً یک عدّه و یک مجموعه‌ى مؤمن علاقه‌مند صالحى را که بتوانند قاعده‌اى بشوند براى کارهاى آینده، به ‌وجود بیاورد؛ این زندگى امام سجّاد است. البتّه جزئیّات زندگى آن حضرت، جاى بحث چندساعته‌ى جداگانه‌اى دارد که بنده بحث هم کرده‌ام و ساعتهاى متمادى راجع به زندگى امام سجّاد صحبت کرده‌ام؛ الان بیش از این اشاره در بحث کنونى ما نمیگنجد.
1 )
تحف العقول، ص: 252؛ 
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 14؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 148؛

كَفَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ كَيْدَ الظَّالِمِينَ وَ بَغْيَ الْحَاسِدِينَ وَ بَطْشَ الْجَبَّارِينَ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الطَّوَاغِيتُ وَ أَتْبَاعُهُمْ مِنْ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا الْمَائِلُونَ إِلَيْهَا الْمَفْتُونُونَ بِهَا الْمُقْبِلُونَ عَلَيْهَا وَ عَلَى حُطَامِهَا الْهَامِدِ وَ هَشِيمِهَا الْبَائِدِ غَداً وَ احْذَرُوا مَا حَذَّرَكُم‏ اللَّهُ مِنْهَا وَ ازْهَدُوا فِيمَا زَهَّدَكُمُ اللَّهُ فِيهِ مِنْهَا وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى مَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا رُكُونَ مَنْ أَعَدَّهَا دَاراً وَ قَرَاراً وَ بِاللَّهِ إِنَّ لَكُمْ مِمَّا فِيهَا عَلَيْهَا دَلِيلًا «1» مِنْ زِينَتِهَا وَ تَصْرِيفِ أَيَّامِهَا وَ تَغْيِيرِ انْقِلَابِهَا وَ مَثُلَاتِهَا وَ تَلَاعُبِهَا بِأَهْلِهَا إِنَّهَا لَتَرْفَعُ الْخَمِيلَ وَ تَضَعُ الشَّرِيفَ وَ تُورِدُ النَّارَ أَقْوَاماً غَداً فَفِي هَذَا مُعْتَبَرٌ وَ مُخْتَبَرٌ وَ زَاجِرٌ لِمُنْتَبِهٍ وَ إِنَّ الْأُمُورَ الْوَارِدَةَ عَلَيْكُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِنْ مُظْلِمَاتِ الْفِتَنِ وَ حَوَادِثِ الْبِدَعِ وَ سُنَنِ الْجَوْرِ وَ بَوَائِقِ الزَّمَانِ وَ هَيْبَةِ السُّلْطَانِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيْطَانِ لَتُثَبِّطُ الْقُلُوبَ عَنْ نِيَّتِهَا وَ تُذْهِلُهَا عَنْ مَوْجُودِ الْهُدَى وَ مَعْرِفَةِ أَهْلِ الْحَقِّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ عَصَمَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فَلَيْسَ يَعْرِفُ تَصَرُّفَ أَيَّامِهَا وَ تَقَلُّبَ حَالاتِهَا وَ عَاقِبَةَ ضَرَرِ فِتْنَتِهَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ وَ نَهَجَ سَبِيلَ الرُّشْدِ وَ سَلَكَ طَرِيقَ الْقَصْدِ ثُمَّ اسْتَعَانَ عَلَى ذَلِكَ بِالزُّهْدِ فَكَرَّرَ الْفِكْرَ وَ اتَّعَظَ بِالْعِبَرِ وَ ازْدَجَرَ فَزَهِدَ فِي عَاجِلِ بَهْجَةِ الدُّنْيَا وَ تَجَافَى عَنْ لَذَّاتِهَا وَ رَغِبَ فِي دَائِمِ نَعِيمِ الْآخِرَةِ- وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ رَاقَبَ الْمَوْتَ وَ شَنَأَ الْحَيَاةَ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ فَعِنْدَ ذَلِكَ نَظَرَ إِلَى مَا فِي الدُّنْيَا بِعَيْنٍ نَيِّرَةٍ حَدِيدَةِ النَّظَرِ وَ أَبْصَرَ حَوَادِثَ الْفِتَنِ وَ ضَلَالَ الْبِدَعِ وَ جَوْرَ الْمُلُوكِ الظَّلَمَةِ فَقَدْ لَعَمْرِي اسْتَدْبَرْتُمْ مِنَ الْأُمُورِ الْمَاضِيَةِ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ
ترجمه :
خداوند توطئه ستمگران و تجاوز حسودان و سختگيرى زورگويان را از ما و شما جلو گيرد. اى مؤمنان مبادا طاغوتان (و سركشان) و پيروان آنان كه شيفتگان دنيايند و دل در گرو آن نهاده‏اند راه شما را بزنند، آنان كه خود فريب خورده دنيايند و بدان كالاى پوسيده و خس و خاشاك كه فردا نابود مى‏شود روى دارند. از آنچه از دنيا كه خداوند از آنتان بر حذر داشته بپرهيزيد و بدان چه شما را بدان بى‏رغبت خواسته و خوانده بى‏رغبتى ورزيد. و بدان چه در اين دنياست چونان كسى كه آن را دار قرار و خانه پايدار شمرده تكيه نكنيد. «2» به خدا سوگند هر آنچه در اين دنياست (خود) براى شما دليلى بر ضدّ آن باشد، از آرايشهايش گرفته تا گردش روزگارش و دگرگونى و انقلابش و عبرتهايش و بازيگريهايش با دوستدارانش، به راستى دنيا گمنام فرودست را بر فراز كشاند و نامدار فرادست‏ را زير دست نشاند و فردا مردمانى را به دوزخ براند. پس در همين (نكته) براى هشيار «3» دل آگاه عبرتى و آزمايشى و موجب بازدارنده‏اى است. پس اين رويدادها كه هر روز و هر شب براى شما پيش مى‏آيد از تيره فتنه‏ها «4» و حوادث نوبه نو و روشهاى ستمگرانه و ناگواريهاى روزگار و هراسناكى سلطان و افسونگرى شيطان، دلها را از آهنگ خود باز دارد «5» و از (فيض بردن از) هدايت موجود «6» (و امام و رهنماى حاضر) و شناختن اهل حقّ مانع آيد، مگر اندك كسانى كه خداوند عزّ و جلّشان نگه مى‏دارد، و هيچ كس دگرگونى روزگار و تغيير حالات و نتيجه گزند فتنه‏هايش را به درستى نداند مگر آنكه خدايش نگهدارد و به راه هدايت رود و جادّه ميانه (و راست) را بپيمايد، سپس در اين رهسپارى از زهد و پارسايى مدد جويد و بسيار بينديشد و از عبرتها پند گيرد و (از گناه) بازايستد و به خرّمى و طراوت زودگذر دنيا بى‏علاقه باشد و از لذّتهاى آن چشم پوشد و به نعمت جاودانه آخرت رغبت ورزد و تمام كوشش خود را برايش بكار برد و نگران مرگ، و دشمن همزيستى با گروه ستمگران باشد. در اين صورت به جهان با ديده‏اى روشن «7» و نظرى تيز و حقيقت شكاف بنگرد و به فتنه‏هاى نو به نو و بدعتهاى گمراه‏كننده و ستم شاهان ستمكار با دلى بينا و آگاه نظر كند. به جان خودم شما از كارهاى گذشته دورانهاى پيشين چندان فتنه‏هاى انبوه و آلودگيهاى آنها را پشت سر گذاشته‏ايد كه براى كناره جستن از گمراهان و بدعتگزاران و اهل جور و فساد به ناحق در زمين، بتوانيد از آن دليل گير


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران - 1364/01/23
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
زندگی موسی بن جعفر یعنی امامت موسی بن جعفر در سخت‌ترین دورانها شروع شد. هیچ دورانی به گمان من بعد از دوران امام سجاد به سختی دوران موسی بن جعفر نبود. موسی بن جعفر در سال ۱۴۸ به امامت رسیدند، بعد از وفات پدرشان امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام). سال ۱۴۸ اینجوری است اوضاع که بنیعباس بعد از درگیریهای اول، بعد از اختلافات داخلی، بعد از آن جنگهائی که بین خود بنیعباس در اول خلافتشان به وجود آمد، از گردن‌کشان بزرگی که خلافت آنها را تهدید میکردند، مثل بنیالحسن، محمّدبن عبدالله حسن، ابراهیم بن عبدالله بن الحسن و بقیه‌ی اولاد امام حسن که جزو مبارزین و شورشگران علیه بنیعباس بودند، فارغ شدند و همه‌ی اینها را منکوب کردند، سرکوب کردند.

مربوط به :پیام به کنگره‌ی علمی بین‌المللی امام علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السّلام - 1363/05/18
عنوان فیش : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مهمترین چیزی که در زندگی ائمه بطور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر «مبارزه حاد سیاسی» است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی بطور آشکار با پیرایه‌های سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه‌ی پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل بیت (علیهم‌السّلام) مبارزه سیاسی خود را به شیوه‌ای متناسب با اوضاع و شرائط، شدت بخشیدند. این مبارزه بزرگترین هدفش تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومتی بر پایه‌ی امامت بود. بی‌شک تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل بیت وحی، و رفع تحریف‌ها و کج‌فهمی‌ها از معارف اسلامی و احکام دینی نیز هدف مهمی برای جهاد اهل بیت بحساب می‌آمد. اما طبق قرائن حتمی، جهاد اهل بیت به این هدفها محدود نمی‌شد. و بزرگترین هدف آن، چیزی جز تشکیل حکومت علوی و تأسیس نظام عادلانه اسلامی نبود. بیشترین دشواریهای زندگی مرارت‌بار و پر از ایثار ائمه و یاران آنان بخاطر داشتن این هدف بود و ائمه از دوران امام سجاد و بعد از حادثه‌ی عاشورا به زمینه‌سازی درازمدت برای این مقصود پرداختند.