newspart/index2
سیاهه‌‌ی جنایات امریکا / فهرست جنایات آمریکا/سلسه جنایات آمریکا
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
کمک تسلیحاتی آمریکا به داعش

ملّت ایران و جمهوری‌اسلامی نشان داده است که اراده‌اش قوی است؛ در هر زمینه‌ای، در هر مسئله‌ای که به‌طور جدّی جمهوری‌اسلامی‌ایران وارد شد، نشان داد که اراده‌اش قوی است، عزمش راسخ است، میتواند کار کند. در همین قضیّه‌ی داعش، اینها ائتلاف تشکیل دادند؛ البتّه دروغ میگویند، مزوّرانه است؛ نامه نوشتند به وزارت خارجه‌ی ما که اگر شماها میگویید آمریکا از داعش حمایت میکند، نه، این دروغ است، ما حمایت نمیکنیم. خب، اندکی بعد از آن، عکسهای کمک تسلیحاتی آمریکا به داعش که در اختیار مجاهدین انقلابی بود، منتشر شد! میگویند، حرف میزنند، ادّعا میکنند، [امّا]خلاف میگویند، آن هم خلافی که به این روشنی و به این وضوح و به این زودی آشکار میشود. جمهوری اسلامی این‌جوری نیست؛ ما وقتی وارد بشویم، همان‌طور که امیرالمؤمنین فرمود که ما رعد و برق نخواهیم داشت، مگر آن‌وقتی که بارانی به دنبال آن باشد. ملّت ایران بدون تردید در آینده‌ای که آن آینده ان‌شاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّه‌های شرف و افتخار خواهد بود.1393/11/29
لینک ثابت
جنایت به ملتها؛ شاخص استکبار

یكی از شاخصهای دیگر استعمار و استكبار این است كه جنایت را نسبت به ملّتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمّیّت نمیدهند. این یكی از بلایای بزرگ استكبار در دوران جدید است؛ دوران جدید یعنی دوران پیشرفت علم، پدید آمدن سلاحهای خطرناك، كه این سلاحها هم [از وقتی به] دست مستكبرین رسید، بلای جان ملّتهای عالم شد؛ برای جان انسانها - هر انسانی كه با آنها همراه نباشد، تسلیم آنها نباشد، تابع آنها نباشد - هیچ ارزشی قائل نیستند؛ مثالها، الیماشاءالله [وجود دارد]. یك مثال، برخورد مستكبرین با بومیان آمریكا است؛ همین كشوری كه امروز منابع مالی آن، امكانات آن، موقعیّت جغرافیایی آن، همهچیز آن در اختیار غیربومیان آن منطقه است. خب اینجا مردم بومیای وجود داشتند؛ برخورد با آنها به قدری خشن، به قدری مشمئزكننده است كه یكی از نقاط تاریك تاریخ آمریكای جدید است؛ خودشان دربارهی آن، چیزها نوشتهاند؛ كشتارهایی كه كردند، فشارهایی كه آوردند. عین همین قضیّه بهوسیلهی انگلیسیها در استرالیا اتّفاق افتاد. انگلیسیها در استرالیا مردم بومی را مثل حیوانات، مثل كانگورو بهعنوان تفریح شكار میكردند؛ آنها برای جان انسانها هیچ ارزشی قائل نبودند. این یك نمونه است؛ [ البتّه] صدها مثال دارد كه در كتابهای خودشان، در تواریخ خودشان اینها آمده است. یك نمونهی [دیگر] بمباران سال ۱۹۴۵ میلادی - یعنی سال ۱۳۲۴ شمسی - است كه دو شهر ژاپن را آمریكاییها با بمب اتمی نابود كردند؛ صدها هزار آدم كشته شدند، چندین برابر اینها در طول زمان تا امروز بر اثر اشعهی اتمیای كه وجود داشته، معیوب و ناقصالخلقه و دچار بیماریهای گوناگون شدند كه تا امروز مشكلات آن باقی است؛ هیچ استدلال درستی هم برای این كار نداشتند، كه من حالا بعد اشاره خواهم كرد؛ راحت بمب اتم انداختند. در دنیا تا حالا دوبار بمب اتم استعمال شده است، هر دوبار هم بهوسیلهی آمریكاییها كه امروز خودشان را متولّی مسئلهی اتمی در دنیا میدانند! دلشان هم میخواهد كه این قضیّه فراموش بشود [امّا] فراموششدنی نیست. اینهمه جان انسانها از بین رفت، برایشان ارزشی نداشت. جان انسانها بیارزش میشود؛ جنایت برای دستگاههای استكباری آسان میشود. در ویتنام، آدم كشی كردند؛ در عراق دستگاههای امنیّتی و شركتهای مزدور امنیّتی آنها مثل بلك واتر - كه من آن سال اشاره كردم - جنایت كردند؛ در پاكستان با هواپیماهای بدون سرنشین هنوز دارند جنایت میكنند؛ در افغانستان بمباران میكنند و جنایت میكنند؛ هر جایی كه دستشان برسد و منافعشان اقتضا كند، ایجاب كند، از جنایت اِبا ندارند؛ جنایت با قتل، جنایت با شكنجه؛ زندان گوانتانامو كه مال آمریكاییها است، هنوز زندانی دارد. الان ده یازده سال است در این زندان یك عدّهای را كه به اتّهام از جاهای مختلف دنیا گرفتند و بردند آنجا، بدون محاكمه [و] با شرایط بسیار سخت و همراه با شكنجه نگه داشتند! در عراق، زندان ابوغُریب یكی از زندانهای آمریكاییها بود، سگ به جان زندانی میانداختند و او را شكنجه میكردند.
غارت منابع حیاتی ملّتها برایشان آسان است. ربودن و اسیر كردن سیاهان، یكی از ماجراهای گریهآور تاریخ [است] كه نظام سلطهی آمریكا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [كه یك نمونهاش] همین مسئلهی غلام و كنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ كشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل كشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی كه دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این كشتیها برای بردگی به آمریكا میبردند. انسان آزاد را كه در خانهی خودش زندگی میكرد، در شهر خودش زندگی میكرد، به اسارت میگرفتند؛ الان سیاهانی كه در آمریكا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریكاییها این فشار عجیب را آوردند كه [در این زمینه] كتابها نوشتهاند كه این كتاب "ریشهها" كتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع. انسانِ امروز چطور میتواند اینها را فراموش كند؟ با همهی این حرفها هنوز هم در آمریكا بین سیاه و سفید تبعیض هست.1392/08/29

لینک ثابت
بردگی مردم آفریقا توسط نظام سلطه آمریکا

یكی از ماجراهای گریهآور تاریخ كه نظام سلطهی آمریكا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [كه یك نمونهاش] همین مسئلهی غلام و كنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ كشتیها را از اقیانوس اطلس میآوردند، در سواحل كشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه میداشتند، بعد میرفتند با تفنگ و سلاحهایی كه دست مردمِ آن روز از این سلاحها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را میگرفتند، با شرایط بسیار سختی با این كشتیها برای بردگی به آمریكا میبردند. انسان آزاد را كه در خانهی خودش زندگی میكرد، در شهر خودش زندگی میكرد، به اسارت میگرفتند؛ الان سیاهانی كه در آمریكا هستند، از نسل آنهایند. چند قرن آمریكاییها این فشار عجیب را آوردند كه [در این زمینه] كتابها نوشتهاند كه این كتاب "ریشهها" كتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشهای از این فجایع. انسانِ امروز چطور میتواند اینها را فراموش كند؟ با همهی این حرفها هنوز هم در آمریكا بین سیاه و سفید تبعیض هست.1392/08/29
لینک ثابت
حمله اتمی به ژاپن و دادن سلاح شیمیایی به صدام؛ نمونه‌های رفتار منافقانه استکبار

از خصوصیّات استكبار كه باز یكی [دیگر] از شاخصها[ی رفتار نظام استكباریِ] است، فریبگری و رفتار منافقانه است؛ این را توجّه كنید. همین جنایاتی كه گفته شد، همه‌ی اینها را در تبلیغات خودشان سعی میكنند توجیه كنند و جنایت را در لباس خدمت نشان بدهند! این نظام استكبار كه قصد سلطه‌ی بر ملّتها را دارد، از این شیوه به طور متعارف و معمول در همه‌ی زندگی‌اش استفاده میكند؛ شیوه‌ی توجیه جنایت و پوشاندن لباس خدمت به جنایت. [در] همین حمله‌ی به ژاپن، یعنی دو بمبی كه در هیروشیما و ناكازاكی منفجر شد، [وقتی] آمریكاییها عذرخواهی میكنند، به این صورت میگویند كه اگرچه با این دو بمبی كه ما به این دو شهر پرتاب كردیم، دهها هزار در وهله‌ی اوّل، [یا] شاید صدها هزار كشته شدند، [امّا این كار] هزینه‌ی تمام كردن جنگ جهانی دوّم بود؛ اگر ما آمریكاییها این بمبها را نمی‌انداختیم، جنگ ادامه پیدا میكرد؛ حالا اگر دویست هزار [انسان] كشته شدند، آنوقت دومیلیون كشته میشدند؛ بنابراین ما خدمت كردیم كه این بمبها را انداختیم! ببینید این حرفی است كه آمریكاییها در تبلیغات رسمی [میگویند]. الان شاید از آن روز ۶۵ سال میگذرد؛ دائماً همین حرف را تكرار كرده‌اند و گفته‌اند. این یكی از آن حرفهای فریبگرانه و منافقانه و از دروغهای عجیب و غریبی است كه جز از دستگاههای استكباری بر نمیآید. این بمبها در تابستان ۱۹۴۵ میلادی بر روی این دو شهر افتاد و منفجر شد و این جنایت اتّفاق افتاد؛ در حالی كه چهار ماه قبل از آن - یعنی در اوّل بهار ۱۹۴۵ - هیتلر كه ركن اصلی جنگ بود خودكشی كرده بود؛ دو روز قبل از او هم موسولینی - رئیس جمهور ایتالیا - كه او هم ركن دوّم جنگ بود دستگیر شده بود و جنگ عملاً خاتمه پیدا كرده بود؛ ژاپن هم كه پای سوّم جنگ بود، از دو ماه قبل اعلام كرده بود كه آمادهی تسلیم است؛ جنگی وجود نداشت امّا این بمبها منفجر شد. چرا؟ چون این بمبها ساخته شده بود، باید یك جایی آزمایش میشد؛ سلاحی ساخته بودند، باید آن را آزمایش میكردند. كجا آزمایش كنند؟ بهترین فرصت، این بود كه به بهانه‌ی جنگ این بمبها را ببرند روی سر مردم بیگناه هیروشیما و ناكازاكی بیندازند تا معلوم بشود كه آیا درست عمل میكند یا نه! چهره‌ی فریبگرانه.
ادّعا میكنند طرفدار بشرند؛ هواپیمای مسافری ایران را روی آسمان میزنند، قریب سیصد نفر مسافر بی‌خبر را از بین میبرند، نابود میكنند، عذرخواهی هم نمیكنند، به آن كسی كه این جنایت را انجام داده، مدال هم میدهند! در همین هفته‌های اخیر شنیدید كه آمریكاییها - از رئیس جمهور گرفته تا دیگران - درباره‌ی استعمال سلاح شیمیایی در سوریّه جنجال بپا كردند، دولت سوریّه را متّهم كردند كه شیمیایی به كار برده. من كاری ندارم كه قضاوت كنم چه كسی به كار برده؛ البتّه قرائن نشان میداد كه گروههای تروریستی این را به كار بردند، امّا به هر حال آنها گفتند كه دولت این را به كار برده؛ جنجال و های‌وهوی [كردند] كه استعمال سلاح شیمیایی خطّ قرمز ما است! این را ده بار یا بیشتر مسئولین آمریكایی گفتند؛ درست، [امّا] همین دولت آمریكا و رژیم ایالات متّحده، در حملات جنایتكارانهای كه صدّام به ایران میكرد و سلاح شیمیایی به كار میبرد، نه فقط كوچكترین مخالفتی با آن نكردند، بلكه پانصد تُن مادّه‌ی شیمیایی مرگ‌آور و خطرناك قابل تبدیل به گاز خردل را - كه هنوز بسیاری از جوانهای عزیزِ آن روزِ ما مبتلا [به عوارض آن] هستند و سالها است دارند بیماری میكشند - صدّام از آمریكا وارد كرد؛ كمك كردند؛ البتّه از جاهای دیگر هم خریده بود، امّا پانصد تُن مادّه‌ی شیمیایی مرگ‌آور قابل تبدیل به گاز خردل را صدّام از آمریكا تهیّه كرد و به كار برد؛ بعد هم كه میخواستند علیه او در شورای امنیّت قطعنامه صادر كنند، آمریكا مانع شد. رفتار منافقانه یعنی این؛ اینجا سلاح شیمیایی میشود خطّ قرمز، آنجا سلاح شیمیایی - چون در مقابل نظام مستقلّ اسلامی است، چون در مقابل ملّتی است كه حاضر نیست زیر بارِ آمریكا برود - میشود یك امر مجاز كه باید به آن كمك هم كرد! این بخشی از خصوصیّات و شاخصها است؛ البتّه شاخصهای استكبار بیش از اینها است: جنگ‌افروزی میكنند، اختلاف‌افكنی میكنند، با حكومتهای مستقل درمی‌افتند، با ملّت خودشان حتّی آنوقتی كه منافع گروههای خاص اقتضا میكند درمی‌افتند، در جنگ صدّام با ایران همه‌گونه كمكی كه برایشان ممكن بود كردند؛ مثال شیمیایی را گفتم، اطّلاعات [هم] میدادند؛ رئیس استخبارات آن روز صدّام، بعدها مصاحبه كرد و گفت هفته‌ای سه مرتبه من میرفتم به سفارت آمریكا در بغداد و آنها یك پاكتِ دربسته‌ای به من میدادند كه همه‌ی اطّلاعات ماهوارهای مربوط به نقل و انتقالات نیروهای مسلّح ایران در آن بود و ما میدانستیم كجا هستند. یك چنین كمكهایی میكردند.1392/08/29

لینک ثابت
کمک مستکبرین به صدام در بمباران شیمیایی حلبچه

این منطقه[پاكستان و افغانستان، تا منتهاالیه غرب آسیا]، منطقه‌ی سرشار از ثروت و دارای موقعیّت بسیار مهمّ جغرافیایی و طبیعی است، طبعاً[مستکبرین]به این منطقه توجّه دارند، نظر دارند، كه اگر انسان نگاه كند به حرفهای اینها و آنچه كه تاكنون انجام دادند، هدفشان این است كه این منطقه را با محوریّت رژیم صهیونیست، متعلّق به خودشان كنند و حاكمیّت خودشان را در آنجا مستقر كنند؛ دنبال این هستند. در همین قضایای اخیر سوریّه هم ملاحظه میكنید، این بهانه‌ای كه اخیراً مطرح كرده‌اند، مسئله‌ی شیمیایی است. حالا البتّه با زبانْ‌بازی و لفّاظی سعی میكنند كه وانمود كنند به خاطر یك مسئله‌ی انسانی میخواهند وارد این قضیّه بشوند؛ كیست در دنیا كه دروغ بودن این ادّعا را نداند؟ آنچه كه برای سیاستمداران آمریكا بلاشك مطرح نیست، همین جنبه‌های انسانی است. اینها كسانی هستند كه در زندان گوانتانامو و قبل از آن در ابوغریب عراق، چند هزار زندانی را بی‌محاكمه به صِرف اتّهام، چند سال نگه داشتند، هنوز هم عدّه‌ای از آنها هستند؛ خب، این انسانی است؟ اینها كسانی هستند كه بمباران شیمیایی وسیع صدام را در این منطقه - چه آنچه در حلبچه‌ی عراق اتّفاق افتاد، چه آنچه در شهرهای ما، سردشت و غیره، اتّفاق افتاد - دیدند و دم بر نیاوردند، بلكه حتّی كمك هم كردند؛ حالا ما فرض كنیم كه كمك به معنای این نبوده است كه آمریكایی‌ها ابزار شیمیایی را به آنها داده باشند - البتّه غربی‌ها دادند، در این تردیدی نبود و اطّلاعاتش دست ما هست - ولی حدّاقل این است كه آمریكایی‌ها دیدند، مطّلع شدند و كمترین اعتراضی نكردند؛ اینها مسئله‌ی انسانی‌شان این‌جوری است.1392/06/14
لینک ثابت
راه‌اندازی هشتاد کودتای نظامی توسط آمریکا، از دهه‌ی 40 تا دهه‌ی 90

من میخواهم به شما جوانها عرض کنم؛ شما برای اینکه ایران اسلامی را بسازید، یعنی هم ملت و میهن عزیز و تاریختان را سربلند کنید، هم وظیفه‌ی خودتان را در مقابل اسلامِ باعظمت انجام دهید - که امروز اگر کسی برای سربلندی ایران اسلامی تلاش کند، هم به میهن خود، به ملت خود، به تاریخ خود خدمت کرده است، هم به اسلام عزیز که مایه‌ی نجات بشریت است، خدمت کرده - باید بیدار باشید، باید هوشیار باشید، باید در صحنه باشید، باید بصیرت را محور کار خودتان قرار دهید. مواظب باشید دچار بی‌بصیرتی نشوید.
دشمن را بشناسید. به ظواهر دشمن فریب نخورید. مادیگری، گرایش مادی، تفکر مادی، تمدن مادی، دشمن بشریت و دشمن شماست. دنیای غرب از دو سه قرن قبل از این به دانش برتر و فناوری برتر دست یافت و سوراخ دعای ثروت و انباشت ثروت را پیدا کرد. مکتبهای اجتماعی گوناگونی پدید آمد، تفکرات فلسفیِ اجتماعی گوناگونی پدید آمد - لیبرالیسم مبتنی بر تفکر اومانیستی، فکر دموکراسی و امثال اینها - هدف اینها یا هدف آن کسانی که دنبال این افکار رفتند، این بود که بتوانند بشر را به آسایش، به آرامش و به رفاه برسانند؛ لیکن آنچه در واقع تحقق پیدا کرد، عکس اینها بود. بشر در سایه‌ی تفکر اومانیستی و در جهت نظامهای انسانگرا نه فقط به انسانیت دست نیافت، به آسایش دست نیافت، بلکه بیشترین جنگها، بیشترین کشتارها، بدترین قساوتها، زشت‌ترین رفتارهای انسان با انسان در این دوره به وجود آمد.
آن کسانی که در این میدان پیشرفته‌تر بودند، بدتر بودند. دیروز توی روزنامه خواندم که از منابع آمریکائی نقل کرده بود که آمریکا از دهه‌ی 40 تا دهه‌ی 90 - یعنی در ظرف پنجاه سال - هشتاد کودتای نظامی در دنیا راه انداخته! شما ببینید این کسانی که به قله‌های ثروت و فناوری و سلاح و ساخت تجهیزات و چه و چه و چه دست پیدا کردند، وحشیگری‌شان این است. آدمکشی برای آنها عادی است؛ به قول خودشان خونسرد! در تعبیرات ادبیات غربی میگویند فلانی با خونسردی آدم کشت! این نشانه‌ی قساوت کامل است. نه فقط در افغانستان و در عراق و در آن مناطقی که تحت اشغال آنهاست و فتوحات نظامی کرده‌اند، که در داخل مجموعه‌های خودشان هم همین است. مراجعه کنید به ادبیات اینها، که نشانه‌ی واقعیتهای زندگی آنهاست. هنرشان، ادبیاتشان نشان میدهد که در زندگی‌شان چه میگذرد. آدمکشی برای آنها یک کار بسیار آسانی است. از این طرف هم در داخل اجتماعات مردمی‌شان، در میان جوانهاشان، افسردگی، یأس از زندگی و شوریدن بر آداب اجتماعی زندگی دیده میشود. نوع لباس پوشیدنها و نوع آرایش کردنهای اینها غالباً به خاطر این است که جوان از فضائی که بر او حاکم است، به ستوه آمده. این تجربه شده‌ی مکتبها و نظامهائی است که غربی‌ها درست کرده‌اند. عامل همه‌ی اینها هم این است که اینها از دین، از معنویت، از خدا دور شده‌اند. بنابراین رفتار اینها دشمن بشریت است.
شما امروز دارید نقطه‌ی مقابل آنها حرکت میکنید. شما میخواهید با تفکر الهی دانش را مسخر کنید؛ شما میخواهید امکانات طبیعی و انسانی را جمع کنید برای خیر مادی و معنوی ملتها و ملت خودتان، برای خیر مادی و معنوی بشر. جهتگیری شما جهتگیری خدائی است؛ این موفق خواهد شد، این پیش خواهد رفت؛ این همان حرکتی است که نقطه‌ی مقابل حرکت دو سه قرنیِ غلط منحرفانه‌ی شروع شده‌ی از سوی غرب است. این حرکت، حرکت مبارکی است و ادامه خواهد داشت.1389/08/04

لینک ثابت
سیاهان امروز آمریکا؛ فرزندان فقرا اسیرشده کشورهای آفریقایی

مشكل اصلی دنیای دوران علم، دنیای متجدد و مدرن، این بود كه علم در این دنیا در خدمت فساد، در خدمت طغیان، در خدمت تجاوز قرار گرفت. دانش یك موهبت خدائی است. بزرگترین ناسپاسی در قبال این موهبت بزرگ این است كه دانش را یك نسلی، یك ملتی، یك مجموعه‌ای در برهه‌ای از زمان در خدمت ظلم و طغیان و تعدی و سركوب كردن ارزشهای انسانی قرار بدهند. و این اتفاق در دو سه قرن اخیر بخصوص و در ده‌ها سال گذشته در دنیا افتاد.
ملتهائی به دانش دست پیدا كردند؛ این طبیعی است. دانش در طول تاریخ در میان ملتها دست به دست می‌گردد. یك‌وقتی مركز دانش، مناطق شرقی جهان بود، یك‌وقتی هم مركز دانش، مناطق غربی جهان شد. این ملتها وقتی به دانش دست پیدا كردند، دانش را در خدمت استعمار به كار بردند، در خدمت سركوب ملتها به كار بردند. كشورهای زیادی با ملتهای بسیار انبوهی در شرق و غرب عالم- در آفریقا، در آسیا- به واسطه‌ی دانش كشورهای غربی سركوب شدند؛ به استعمار كشیده شدند؛ نسلهای انسانی به اسارت گرفته شدند. سیاهانِ امروز آمریكا، فرزندان همان مستمندانی هستند كه به وسیله‌ی استعمارگران غربی از كشورهای آفریقائی به اسارت گرفته شدند؛ از میان خانه و زندگی و مزرعه و زیستگاه خودشان این‌ها را مثل حیوانات صید كردند و به كار سخت گماشتند و آواره كردند. این كار در سرتاسر دنیا، در شبه قاره‌ی هند، در منتهاالیه آسیا، در دورانهای سیاه هم اتفاق افتاد. با علم خود، با دانشی كه به دست آورده بودند و موهبت الهی بود، بندگان خدا و خلق خدا را به ذلت كشیدند؛ به ستم دچار كردند؛ زندگی‌های آن‌ها را برای دورانهای طولانی تباه كردند.
بعد هم از همین دانش‌هائی كه در اختیار گرفتند- و هر دانشی مثل پله‌ای است از یك مجموعه‌ی پلكان. وقتی انسان یك پله بالا رفت، فرصت و امكان پیدا می‌كند كه به پله‌ی بعد و پله‌های بعد هم دست پیدا كند؛ این هم طبیعی است- با بالا رفتن از پلكان علم، بمب اتم ساخته شد؛ سلاحهای شیمیائی ساخته شد؛ نسل‌هائی نابود شدند؛ انسان‌هائی به ماتم عزیزان خود نشستند؛ و دنیا آن چیزی شد كه شما در جغرافیای سیاسی عالم مشاهده می‌كنید: تقسیم عالم به دو جناحِ زورگو و زورپذیر؛ ستمگر و ستم‌پذیر؛ آن هم با فاصله‌ی بسیار زیاد. این جغرافیای سیاسی عالم، جغرافیای فرهنگی عالم در دورانهای اخیرِ این قرنهای سیاه به این شكل رسید.1388/01/26

لینک ثابت
حبس دارائی‌ها و کمک به صدام؛ نمونه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی

در مورد مسائل بین‌المللی كشورمان من فقط به یك مسئله اشاره می‌كنم و آن مسئله‌ی ما و آمریكاست. یكی از آزمونهای مهم انقلاب از روز اول همین مسئله بوده است. از روز اوّلی كه انقلاب پیروز شد، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحده‌ی آمریكا، میدانی به عنوان یك آزمون بزرگ برای ملت ایران باز شد. در طول این سی سال، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریكا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره‌ی ترش و با لحن مخالفت روبه‌رو شد. البته آن‌ها با محاسباتِ خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریكا بود؛ منابع حیاتی‌اش در اختیار آمریكا، مراكز تصمیم‌گیری سیاسی‌اش در اختیار آمریكا، عزل و نصب مراكز حساس در اختیار آمریكا؛ مرتعی بود برای چرای آمریكائیان و نظامیان آمریكائی و غیر آن‌ها. خوب، این از دستشان گرفته شد. می‌توانستند مخالفت خود را این‌جور خصمانه ابراز نكنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریكا- چه رؤسای جمهور جمهوری‌خواهشان، چه رؤسای جمهور دمكراتشان- با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری كرد؛ این چیزی نیست كه بر كسی پوشیده باشد. اولین كاری كه از طرف آمریكائی‌ها انجام گرفت، تحریك مخالفین پراكنده‌ی جمهوری اسلامی و كمك به حركتهای تجزیه‌طلب و تروریستی در كشور بود؛ از اول این كار را شروع كردند. در هر نقطه‌ای از نقاط كشور كه حركتهای تجزیه‌طلب در آنجا زمینه‌ای داشت، انگشت آمریكائی‌ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آن‌ها را، و حتّی در مواردی عناصر آمریكائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این كار هنوز هم ادامه دارد. همین شرورهائی كه در مناطق مرزی ایران و پاكستان هستند، بعضی از آن‌ها ما شنودهایشان را داریم؛ این‌ها با عناصر آمریكائی مرتبطند؛ یعنی با بی‌سیم با آن‌ها حرف می‌زنند، دستور می‌گیرند. شرورِ تروریستِ آدمكش مرتبط با افسر آمریكائی در یك كشور همسایه! این هنوز هم متأسفانه ادامه دارد. شروع كارشان از اینجا بود، بعد تصرف و حبس دارائی‌ها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بی‌حسابی را در اختیار آمریكائی‌ها گذاشته بود، برای اینكه از آن‌ها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده بود. وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را كه میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیب‌تر اینكه این وسائل را در یك انباری جمع كرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبكار كردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یك ملت غصب كنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداری‌اش را هم بگیرند! این رفتاری بوده كه از آن روز شروع شده، الآن هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست؛ هم در آمریكاست، هم در بعضی از كشورهای اروپائی است؛ كه ما در طول سالها به این‌ها مراجعه كردیم كه اموال ما را بدهید، این‌ها پولهایش دریافت شده؛ گفتند چون زیر لیسانس آمریكائی‌هاست، آمریكائی‌ها اجازه نمی‌دهند و نمی‌دهیم؛ نگه داشتند. هنوز هم كه هنوز است، مال ملت ایران آنجا موجود است.
به صدام چراغ سبز دادند؛ این یك اقدام دیگر دولت آمریكا بود برای حمله‌ی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریكا را نمی‌گرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله كند. هشت سال جنگ را بر كشور ما تحمیل كردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال- بخصوص در سالهای آخر- همیشه آمریكائی‌ها پشت سر صدام بودند و به او كمك می‌كردند- كمك مالی، كمك تسلیحاتی، كمك كارشناسیِ سیاسی- خبرهای ماهواره‌ای می‌دادند و امكانات خبررسانی داشتند. تحرك نیروهای ما را در جبهه در ماهواره‌هایشان ثبت می‌كردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاه‌های صدام می‌فرستادند كه از آن‌ها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده كند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. فاجعه‌ی حلبچه اتفاق افتاد، زدن شهرهای متعدد كشور ما با موشك اتفاق افتاد، خانه‌ها را خراب كردند، در جبهه‌ها شیمیائی به كار بردند، چشمهایشان را بستند، اصلًا و ابداً تعرضی نكردند، به صدام كمك كردند. این هم یكی از كارهای این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با كشور ما. بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریكائی با موشكی كه از ناو جنگی شلیك كرد، ساقط كرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، كه همه‌شان كشته شدند. بعد به جای اینكه آن افسر توبیخ شود، رئیس‌جمهور وقت آمریكا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما این‌ها را فراموش كند؟ می‌تواند فراموش كند؟1388/01/01

لینک ثابت
تصرف سفارت امریکا در سال 58؛ سیلی جوانان ایرانی به آمریکا

اگرچه اولین خاطره‌ای که از این روز [13آبان] در ذهن تاریخی ملت ما ثبت شده است، سیزده آبان 1343، یعنی سالها قبل از تولد شماهاست. روزی که مزدوران امریکا که متأسفانه سالها بر این کشور فرمانروائی می‌کردند، امام بزرگوار ما را به خاطر مبارزه‌ی با قانون امریکائی کاپیتولاسیون در قم دستگیر کردند و از کشور تبعید کردند، لکن در مقابل این حادثه، سالها بعد از آن، نوبت جوانان فرارسید که در ظرف تاریخی خود حوادث مهمی را در این روز ثبت کنند؛ و کردند.
یک حادثه‌ی تلخ دیگر، سیزده آبان در سال 1357 بود که دانش‌آموزان ما به وسیله‌ی همان مزدوران مسلط امریکائی در کشور ما، جان باختند؛ قتل عام شدند. این دومین ضربه‌ای بود که امریکا به وسیله‌ی ایادی خود بر ملت و کشور ما وارد کرد. لکن بعد از این، سومین خاطره پیش آمد، که سیزده آبان سال بعد است؛ یعنی سال 1358. این دفعه سیلی جوانان ایرانی به امریکا بود.
الآن سالهاست که امریکائیها در تبلیغات خودشان این حادثه‌ی سوم را به عنوان تعرض ایرانی مطرح می‌کنند و روی آن جنجال می‌کنند، لکن دو حادثه‌ی قبل را فراموش می‌کنند و از تاریخ حذف می‌کنند. از این‌جور خیانتها در تاریخ زیاد شده است، لکن حقیقت همین است که حادثه‌ی تصرف سفارت امریکا که مرکز جاسوسی امریکا بود، در واقع سیلی سخت جوانان ایرانی بود به آن دولت و قدرت زورگو و مداخله‌گری که سالهای متمادی کشور ما و ملت ما و منابع ما را در مشت خود می‌فشرد.1386/08/09

لینک ثابت
نقش آفرینی دولت امريكا در سرنگونی چهل دولت مستقل از سال 1945 تا امروز

آن روزی كه بعد از فروپاشی اردوگاه كمونیزم، رئیس جمهور وقت امریكا نظم نوین جهانی را اعلام كرد، هدف استكباریِ دیرین امریكا را آشكار كرد؛ ما فی‌الضّمیر خودش و دستگاه سیاستگذار امریكایی را نشان داد و آشكار كرد. البته این مخصوص آن روز نبود؛ از دهها سال پیش تصمیم گرفتند و اعلان كردند كه اجازه نخواهند داد هیچ قدرت دیگری وارد امریكای لاتین شود. امریكای لاتین به عنوان یك منطقه‌ی اختصاصی دولت ایالات متحده امریكا به حساب آمد. بعد بتدریج این به همه‌ی دنیا توسعه داده شد؛ منتها این را به عنوان یك هدف اعلام‌شده ذكر نمی‌كردند و بر زبان نمی‌آوردند. بعد از آن‌كه احساس كردند در مقابلشان رقیب بزرگی مثل شوروی وجود ندارد، این هدف را تقریباً به‌صراحت اعلام كردند: دنیای تك قطبی؛ نظم نوین جهانی با یك قدرت واحد و مسلّط بر همه‌ی عالم. هدفی كه برنامه‌های كاری امریكا در طول این دهها سال گذشته، همه همین را نشان می‌دهد. هدف، گسترش سلطه‌ی نظامی و به دنبال آن، سلطه‌ی سیاسی و اقتصادی است؛ و تماماً در جهت منافع كمپانیهایی كه در واقع سیاست دولت امریكا را آنها تعیین می‌كنند؛ جهتگیریها را آنها به وجود می‌آورند. اینها واقعیّاتی است كه بشرِ امروز اگر این واقعیات را بداند، به‌موقع تصمیم خواهد گرفت. انسانها اگر بفهمند در دنیای آنها چه می‌گذرد، قدرت تصمیم‌گیری و موضعگیری دارند. آحاد ملتها كارهای بزرگی می‌توانند انجام دهند.
به من آماری دادند كه دولت امریكا از سال 1945 تا امروز در سرنگونی چهل دولت مستقل، كه تابع امریكا نبودند، نقش ایفا كرده و در بیست و چند مورد دخالت نظامی داشته است! این دخالتها بدون استثناء با كشتار عمومی و با فجایع بزرگ همراه بوده است. البته در مواردی موفّق شده و در مواردی هم ناكام مانده و موفّق نشده است. آنچه كه در ذهن خود ماست و از یاد ماها دور نیست، مثالهای روشنی است؛ از جمله بمباران اتمی ژاپن در پایان جنگ جهانی دوم، كه آقای رئیس جمهور اشاره كردند؛ مثال ویتنام، آن جنگهای خونین، آن فجایع فراموش نشدنی كه بالاخره هم با ناكامی امریكا تمام شد؛ مثال شیلی؛ مثال خود ایران در كودتای 28 مرداد - كه مأمور امریكایی به تهران آمد و مشغول برنامه‌ریزی و اقدام شد؛ و بعد هم خودشان این موضوع را اعلام كردند و اسنادش نیز منتشر شد كه الان در دسترس همه است - و همچنین در جاهای متعدّد دیگر. عامل همه‌ی اینها، كمپانیهای بزرگ اقتصادی، سردمداران مالی بزرگ امریكا، احزاب اقتدارطلب، دستجات پُرنفوذ صهیونیستی، شخصیتهای معیوب از لحاظ فكری و اخلاقی - كه در رأس كارها هستند - می‌باشند. این پرونده‌ی بسیار سنگین و گذشته‌ی بسیار ننگینی است. اینها چیزهای كوچكی نیست. برای اینها نابودی انسانها مهم نیست، نابودی ثروتها مهم نیست، نابودی عدالت مهم نیست، فاجعه‌های بشری مهم نیست؛ این مسائل هیچ كدام مانع سر راه اینها محسوب نمی‌شوند. البته برای حفظ ظاهر، امكانات فراوان تبلیغی و رسانه‌ای را هم در اختیار دارند. تعبیر كردند به «صدای بلندتر»، تعبیر درستی است. سعی می‌كنند با صدای بلندتری فضای دنیا را آن‌طور تنظیم كنند كه این فاجعه‌آفرینی را بپوشاند؛ چهره‌ی آنها را باز هم طرفدار صلح، طرفدار مردم‌سالاری و دموكراسی، طرفدار حقوق بشر نشان دهد.1380/12/27

لینک ثابت
تسلط بر منابع نفتی و زورگویی؛انگیزه حمله صدام به کویت

کاری که صدام حسین در کویت کرد، عیناً همان کاری است که امریکا در حدود یک سال قبل از این در پاناما(1) کرد و چند سال قبل از این در گرانادا (2)انجام داد؛ نوع عربی آن است! آن، نوع امریکاییش بود که یک مقدار با زرق و برق بیشتری همراه بود و جنایتی در زرورق پیچیده و بسته‌بندی شده، بر مردم آن کشورها فرود آمد؛ ولی کار این شخص، نوع عربی و نوع عراقی و نوع صدامیش است! یعنی حقیقت قضیه همان است؛ هیچ فرقی ندارد. قدرتها مثل کرکسهایی که به جیفه چشم دوخته‌اند و به هم نوک و چنگال می‌زنند، به جان هم افتاده‌اند. این، تفسیر و تحلیل قضیه است.
مدتهاست که امریکا در فکر آن بوده که در خلیج فارس، جای پای مستحکمترو حضور نظامی قویتری داشته باشد. البته در خلیج فارس و در بعضی از کشورهای کوچک و حقیر پایگاه دارد، ولی کمش است! این چیزی هم که حالا پیدا کند، باز کمش است! هرچه پیدا کنند، کمشان است! آن کسی هم که کویت را تصرف کرد، به فکر این است که ساحل و منبع نفتی و قدرت ظاهری و قلدری و زورگویی خودش را توسعه بدهد و بعد از گذشت ده، دوازده سال از گوربه‌گور شدن محمّدرضا پهلوی، جای او را بگیرد. او هم همین‌طور بود. تفسیر و تحلیل قضیه، واضح است و پیچیدگی ندارد.
1) در سال 1367 ، تفنگداران امریکایی با اشغال پاناما و حمله به محل استقرار ژنرال «آنتونیو نوریگا» رئیس ستاد نیروهای مسلح، وی را دستگیر و به امریکا بردند.
2) در سال 1362 ، به دستور «رونالد ریگان» رئیس جمهور وقت امریکا، این جزیره‌ی پانصدهزار نفری در دریای کارائیب، مورد تجاوز نیروهای امریکایی قرار گرفت و به اشغال آنان در آمد. ریگان، هدف حمله‌ی خود را تثبیت دمکراسی(!) اعلام کرد، که به زعم او از سوی چپگرایان مورد پشتیبانی کوبا تهدید شده بود.1369/05/24

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی