newspart/index2
زن در غرب / زنان در غرب/وضعیت زنان در غرب/مشکلات زنان در غرب
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
زن در غرب

سرباز آمریکایی زنان محجّبه عرب را بازرسی کند؛ جوان آمریکایی که معلوم نیست کیست و از کجا آمده، بیاید زن عرب را که با مقنعه و پوشیه و عبا سر تا پا پوشیده شده، بازرسی کند که مبادا بمب داشته باشد! اینها حقوق بشر است، احترام به انسانهاست و احترام به آزادی انسان است که این دروغگوها ادّعا میکنند!؟ با عذرخواهی هم نمیشود اینها را تمام کرد.۱۳۸۲/۰۱/۲۲
لینک ثابت
زن در غرب

غربیها درباره جنس زن باید پاسخگو باشند؛ چون آنها به زن خیانت کردند. تمدّن غربی به زن هیچ نداده است. اگر پیشرفت علمی، سیاسی و فکرای هم در زنان دیده میشود، مال خود زنهاست. در هر کشوری چنین پیشرفتهایی نصیب زنان شود - که در ایران اسلامی و در کشورهای دیگر هم شده است - مال خود زنهاست. آنچه که غربیها به آن دامن زدند و تمدّن غربی پایه‌گذار خشت کج و بنای کجش بود، بی بندوباری و ابتذال زنانه است. زن را به ابتذال کشانده‌اند و داخل خانواده او را هم اصلاح نکرده‌اند. مکرّر در مطبوعات امریکایی و اروپایی، میزان بالای زن‌آزاری ها و شکنجه‌ها و بی مهری ها منتشر شده است. فرهنگ غربی در مورد زن و بی بندوباری و به ابتذال کشاندن زنان آن مناطق، موجب شده است که بنیان خانواده، سُست و متزلزل گردد و خیانت زن و مرد به یکدیگر، در داخل خانواده چندان مهم شمرده نشود. این گناه نیست؟ این خیانت به جنس زن نیست؟ با این فرهنگ، از همه دنیا هم طلبکارند؛ در حالی که باید بدهکار باشند! فرهنگ غربی در مورد زنان باید در موضع مدافع قرار گیرد؛ باید از خودش دفاع کند؛ باید توضیح بدهد؛ اما غلبه و سلطه سرمایه‌داری و رسانه‌های مستکبرِ جبّارِ غربی قضیه را بعکس میکنند؛ آنها میشوند طلبکار؛ آنها میشوند مدافع حقوق زن به قول خودشان و به اصطلاح خودشان! در حالی که چنین چیزی نیست. البته در بین غربیها هم مسلّماً متفکّرانی، فلاسفه‌ای و انسانهای صادق و صالحی هستند که صادقانه فکر میکنند و حرف میزنند. آنچه که من میگویم، گرایش عمومی فرهنگ و تمدّن غربی به زیان زن و علیه زن است.۱۳۷۹/۰۶/۳۰
لینک ثابت
زن در غرب

رژیم امریکا و شبکه بین‌الملل صهیونیزم با مأیوس شدن از مقابله‌ی نظامی و اقتصادی با ایران اسلامی، اینک بر تلاش تبلیغی و سیاسی خود افزوده‌اند. هدف از این تلاش، تأثیرگذاری بر فکر و روحیه‌ی مسلمانان علاقه‌مند به جمهوری اسلامی در سراسر جهان و نیز بر ذهن و فکر مردم مؤمن ایران است.آنان در این صددند که جمهوری اسلامی را که امروزه در جهان، مظهر جامعیت اسلام شمرده میشود، در موضع دفاعی قرار داده، ابتکار عمل را در میدان معارضه با دشمنانش از دست او خارج کنند، و برای این مقصود در چهره‌یی منافقانه و ریاکار، شعارهای مردم پسند مانند: حقوق بشر، آزادی، مبارزه با تروریسم، دفاع از حقوق زن و امثال آن سر می‌دهند و جمهوری اسلامی را به بی‌اعتنایی به این شعارها، متهم می‌سازند.
رژیم امریکا در حالی از حقوق بشر دم می‌زند که زشت‌ترین تصویر از نقض حقوق بشر را در رفتار مستکبرانه‌اش با ملتهای ضعیف جهان از خود بر جای می‌گذارد؛ در حالی ادعای مبارزه با تروریسم می‌کند که خطرناکترین تروریستها را در حمایت خود قرار می‌دهد؛ در حالی از دموکراسی سخن می‌گوید که از مستبدترینِ حکومتها در برخی مناطق جهان پشتیبانی می‌کند؛ در حالی بنام آزادی شعار می‌دهد که کمترین سخن آزادانه را در افشای ماهیت رژیم صهیونیستی و نقشه‌های خطرناک و ستمهای روزافزون یهودیان صهیونیست - نه در کشور خود و نه در هر جای دیگر که بتواند - تحمل نمی‌کند؛ در حالی بنام حقوق زن بر ضدّ جمهوری اسلامی تبلیغ می‌کند که زن امریکایی در خانواده و در محیط کارش مورد تعدّی و سوءاستفاده و اهانت است؛ در حالی خود را پرچمدار مشارکت مردمی در حکومت می‌شمارد که هر جا مردم مسلمان حکومتی تشکیل دهند، با همه‌ی عدّه و عُدّه در مقابل آنان بمیدان می‌آید و از کودتاهای نظامی و توطئه‌های سیاسی بر ضد آنان با همه‌ی وجود پشتیبانی می‌کند.۱۳۷۷/۱۲/۲۸

لینک ثابت
زن در غرب

دیدگاه غربیها نسبت به روابط زن و مرد - چون بحثی که الان شما مطرح کردید، عمدتاً ناظر به روابط و علاقات و نوع معاشرت زن و مرد است - با آن دید اسلامی که از جهان‌بینی اسلام سرچشمه می‌گیرد، متفاوت است. جهان‌بینی آنها از مسائل انسان سرچشمه می‌گیرد. البته چیزی روبنایی است، لیکن به چیزهای اصلی منتهی می‌شود. دید اسلامی در زمینه‌ی مسائل حجاب، بسیار دید خوب و روشنی است. چه تعبیر خوبی شما دارید! می‌گویید: «ما با این حجاب، احساس آسایش می‌کنیم و این لباسِ مشارکت ماست»! بله؛ کاملاً تعبیر درست و خوبی است. این، دیدگاهِ کاملاً صحیحی است. این را هرچه بیشتر بیان کنید و بگویید، بهتر است.۱۳۷۷/۰۷/۱۸
لینک ثابت
زن در غرب

رهبر معظم انقلاب اسلامی ظلم و ستم نسبت به زن در فرهنگ غربی را بیشتر از سایر فرهنگها توصیف کردند و فرمودند: در فرهنگ غربی، زن و مرد از لحاظ رفتارهای اجتماعی تفاوتی ندارند اما طبق آمارهای قطعی، زن در داخل خانواده مورد ظلم قرار می گیرد و رأی، همت، تواناییها و ثروت او نادیده گرفته می شود و بزرگترین ضربه به زن در فرهنگ غربی آن است که همسر او با زنان دیگر ارتباطات عاطفی، جنسی و روابطی کاملا صمیمی و خودمانی دارد، در حالی که زن خواستار آن است که شریک زندگی او بیش از هر کس دیگری به او نزدیک باشد.
مقام معظم رهبری زورگویی و کتک زدن به زن را در غرب و بویژه در آمریکا مورد اشاره قرار دادند و فرمودند: مطبوعات آمریکا آمار وحشت آوری را از ستم مردان نسبت به زنان در داخل خانواده های آمریکایی منتشر ساخته اند، بنا بر این کسانی که قصد دفاع از حقوق زن را دارند، باید متوجه باشند که فرهنگ منحط غرب را مایه مبارزه خود قرار ندهند زیرا اولا ناموفق است و ثانیا خدای متعال راضی نیست.۱۳۷۶/۰۴/۳۰

لینک ثابت
زن در غرب

خواهران من! دنیای غرب، زن را به ابتذال کشاند. تا شصت،هفتاد سال قبل از این، در تمام اروپا و کشورهای غربی، زن فقط در سیطره‌ی مرد - یا مردِ خود و یا یک مرد دیگر مثل صاحب کارخانه و مزرعه - میتوانست باشد و هیچ حقی از حقوق اصلىِ یک انسان در یک جامعه‌ی متمدن را نداشت. حق رأی و حق مالکیت و حق معامله نداشت. بعد آمدند زن را به میدان کار و زندگی و فعالیت اجتماعی کشاندند؛ اما در همان حال، تمام وسایل را برای لغزش زن فراهم کردند و او را در متن جامعه، رها و بی پناه گذاشتند.
سرمایه‌داران بزرگ، سیاستمداران خبیث و پلید و گردانندگان دستگاههای مخفی، فکر کردند که میتوانند برای کارهای سیاسی و اقتصادی، از این وضعیت بهتر استفاده کنند و زن را به ابتذال بکشانند. بله، در آن‌جاها، علم و سیاست هم هست و زنها در میدان علم و سیاست هم جلو میروند؛ اما به چه قیمتی؟ همین حالا هم توده وعامه‌ی زنها - نه چهار نفر خانم دکتر یا متخصص یا نویسنده و برجستگان و زبدگان - در کشورهای اروپایی و امریکایی که از تمدن غربی حظّ زیادی دارند، در وضعیت سخت و بیرحمانه‌یی زندگی میکنند و ستم همسران وستمِ کاری که بر آنان تحمیل میشود و کارهای سخت و سنگینی که بر دوش آنان میگذارند، تحمل میکنند. با این کار، وانمود میکنند که زن را وارد میدان اجتماع کرده‌اند؛ در حالی که فرصت اندیشیدن و فکر کردن و تصمیم گرفتن هم برای آنان وجود ندارد.۱۳۷۵/۰۱/۲۸

لینک ثابت
زن در غرب

حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ آمار و ارقام‌ مربوط به‌ ظلم‌ و ستم‌ به‌ زن‌ در دنیای‌ غرب‌ را شرم‌آور توصیف‌ کردند و فرمودند: در کشورهای‌ غربی‌ و از جمله‌ آمریکا که‌ دم‌ از تساوی‌ حقوق‌ زن‌ و مرد می‌زنند آمار وحشتناکی‌ از اعمال‌ خشونت‌ علیه‌ زنان‌ و سو استفاده‌ از زن‌ در محیطهای‌ مختلف‌ وجود دارد. بنا بر این‌ با آنچه‌ که‌ غرب‌ اندیشیده‌ است‌ مشکل‌ زن‌ قابل‌ علاج‌ نیست‌ و با برداشتن‌ حجاب‌ از سرزن‌ و اجتناب‌ کردن‌ از قیود شرعی‌، مشکل‌ زن‌ بدتر می‌شود. اما در مقابل‌ آن‌ تلاش‌ اسلام‌ بر ایجاد محیطی‌ سالم‌ و مبتنی‌ بر عقل‌ و خرد است‌ که‌ در آن‌ دست‌ تطاول‌ نسبت‌ به‌ ضعیف‌ دراز نخواهد شد.۱۳۷۴/۰۸/۲۲
لینک ثابت
زن در غرب

از دیگر مسائلی که دشمن استکباری را نسبت به جمهوری اسلامی خشمگین میکند، این است که ما با تحمیل فرهنگ غرب بر ملتهای مسلمان، مخالفیم. فرهنگ غرب، فرهنگی است که در عین برخورداری از نقاط مثبت، نقاط منفی هم دارد. ما معتقد به تبادل فرهنگها هستیم. ما میگوییم ملتی مثل ملت ایران، یا دیگر ملل مسلمان، باید در میان فرهنگهای عالم نگاه کنند و آنچه را که برایشان مفید و به درد بخور است، جذب و از آن استفاده کنند. از این فرهنگها، آنچه را هم که برایشان لازم و مفید نیست باید طرد کنند. اما دولتهای غربی، سردمداران نظامهای استکباری و بخصوص نظام امریکا، اصرار دارند با انواع و اقسام طرق، فساد و بیبندوباری را که جزو خصوصیات فرهنگ غربی است، به ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی تزریق و تحمیل کنند. ما با این روشها، که مختصِّ امروز هم نیست و در تاریخ معاصر، مسبوق به سابقه است، مخالفیم. ما میگوییم چرا شما آن روشی را که خودتان درباره زنان انتخاب کردید و صددرصد به زیان آنان و منافع جوامع و مصالح انسانیّت و بر خلاف عقل سلیم و منطق درست است، میخواهید به ملتهای دیگر تحمیل کنید!؟ شما برای این منظور، از وسایل تبلیغاتی و طرق گوناگون استفاده میکنید. ما با این مخالفیم. و این از جمله مواردی است که سردمداران استکباری را خشمگین میکند.۱۳۷۲/۰۳/۱۴
لینک ثابت
زن در غرب

مثلاً «رام کردن زن سرکش»، یکی از همان نمایشنامه‌های ارزشی است. در این نمایشنامه، از دیدگاه شکسپیر، همه‌ی ارزش و اهمیت زن به این است که مطیع و برده‌ی مرد باشد. خانمها خوب است تعدادی از نمایشنامه‌های شکسپیر را اگر نخوانده‌اند، بخوانند تا ببینند که زن در چشم غربیها چیست!؟ از دیدگاه آنها، مرد سرور زن است! در همین نمایشنامه‌ی اتللو، اتللو کیست؟ اتللو یک سیاهپوست بی‌اصل و نسب است و طرف مقابلش یک خانم اشرافی است به نام دزدمونا. زن، خانمی اشرافی و زیبا و مرد، یک سیاه گردن‌کلفت که در جنگ مهارت به خرج می‌دهد و سرباز خوبی است. به مجردی که اتللوی سیاهپوست، شوهر دزدمونای اشرافی می‌شود، دیگر زن باید به او بگوید «سرور من». بعد هم مرد، این‌قدر حق دارد که زن را به دست خودش خفه کند؛ برای این‌که سوءظنی به او پیدا کرده است. توجه می‌کنید؟ حالا اینها را مقایسه کنید با اسلام. در اسلام این مسائل و این خبرها نیست. بله؛ در اسلام هم ازدواج یک دختر اشرافی زیبای با اصل و نسب را با یک پسر زشت بی‌اصل و نسب که همان داستان معروف «جویبر» است، داریم. اما این دختر، وقتی که به همسری جویبر در می‌آید، شوهر «سرور او» نمی‌شود. در «اتللو» به مجردی که زن اشرافی به همسری سیاهپوست در می‌آید، مرد «سرور» زن محسوب می‌شود. این نگرش به زن را ملاحظه کنید! در آن دیدگاه، زن، همه‌ی ارزشش به این است که مرید و برده و مخلص و مطیع دربست شوهر باشد. اینها نشان دهنده‌ی نگرش غربیها نسبت به زن است و چقدر هم نگرش بدی است!
ما می‌گوییم در معاشرت زن با مرد، باید حدودی رعایت شود. اما درعین‌حال که این حدود باید رعایت شود، زن آزاد است. با پدرش که برخورد کند، آزاد است. با شوهر، آزاد است. با برادر، آزاد است. یعنی هیچ مردی رابطه‌ی برتری، به معنای قوه‌ی قاهره، نسبت به زن ندارد. نه شوهر، نه پدر، نه برادر. درعین‌حال، در معاشرتها، بین زن و مرد مرزی باید وجود داشته باشد. اما در آن فرهنگ، درست به عکس است. زن در معاشرتها، بی‌قید و شرط، آزاد است. یعنی با نامحرم می‌تواند در اتاق خلوتی میگساری کند. این، از لحاظ عرف فرهنگ غربی اشکالی ندارد. اما همین زن، برده‌ی شوهرش است و اگر شوهر اجازه ندهد که او با پدرش حتی، سلام و علیک کند، مجبور است تسلیم او باشد. ببینید! این، درست نقطه‌ی مقابل نظر اسلام است.۱۳۷۱/۱۰/۲۹

لینک ثابت
زن در غرب

درباره زهرای اطهر سلام‌الله‌علیها، هرچه انسان بیشتر فکر کند و در حالات آن بزرگوار تدبّر کند، بیشتر دچار شگفتی خواهدشد. انسان نه فقط از این جهت تعجّب میکند که چطور یک انسان در سنین جوانی میتواند به این رتبه از کمالات معنوی و مادّی نایل شود -که البته این، خود، یک حقیقت شگفت‌انگیز است- بلکه بیشتر از این جهت در عجب است که اسلام با چه قدرت عجیبی توانسته است تربیت والای خود را به حدّی برساند که یک زن جوان، در آن شرایط دشوار، بتواند این منزلت عالی را کسب‌کند! هم عظمت این موجود و این انسان والا شگفت‌انگیز است، هم عظمت مکتبی که این موجود عظیم‌القدر و جلیل‌المنزلة را پدید آورده است، تعجّب آور و شگفت‌انگیز است.
تولّد این دختر بزرگوار پیغمبر -به‌طور مشهور- در سال پنجم بعثت است؛ که با این حساب، در هنگام شهادت، فاطمه زهرا هجده سال داشته‌است. بعضی هم تولّد ایشان را در سال دوم یا سال اوّلِ بعثت گفته‌اند؛ که با این حساب، حدّاکثر سنِ‌ّ این بزرگوار در آن هنگام، بیست‌ودو، سه سال میشود. شما یک زن را، با همه محدودیتهایی که از جهات مختلف ممکن است برای او وجود داشته‌باشد -بخصوص در آن دورانها- در نظر بگیرید و آن‌وقت ببینید که این بانوی مکرّم، چه عظمتی را در آن شرایط، در طول این عمر کوتاه نشان داده‌است.
البته من از جنبه‌های معنوی و روحی و الهىِ آن بزرگوار حرفی نمیتوانم بزنم. من کوچکتر از این هستم که آن جنبه‌ها را درککنم. حتّی اگر کسی درک هم بکند، نمیتواند آن چنان که حقِ‌ّ آن حضرت است، او را توصیف و بیان کند. آن جنبه‌های معنوی، عالم جداگانه‌ای است.
از امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام روایت شده است که فرمود: «انّ فاطمة کانت محدّثة(۱)؛» آن بزرگوار «محدّثه» بود. یعنی فرشتگان بر او فرود میآمدند، با او مأنوس میشدند و با او سخن میگفتند. این، مشخّصه‌ای است که روایات متعدّدی درباره آن وجوددارد. «محدّثه» بودن مخصوص شیعه هم نیست. شیعه و سنّی معتقدند که در دوران اسلام، کسانی بوده‌اند یا میتوانسته‌اند وجودداشته‌باشند که فرشتگان با آنها سخن بگویند. مصداق این در روایات ما، فاطمه زهراست. در روایت امام صادق علیه‌الصّلاةوالسّلام چنین است که فرشتگان الهی نزد فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها میآمدند؛ با او حرف میزدند و آیات الهی را بر او میخواندند؛ همان تعبیراتی که نسبت به مریم، علیهاسلام در قرآن هست که: «ان الله اصطفیک و طهّرک و اصطفیک علی نساء العالمین(۲).» این عبارات را فرشتگان به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها خطاب میکردند و میگفتند: «یا فاطمة، انّ الله اصطفیک و طهَّرک؛» خدا تو را برگزیده و پاک قرارداده‌است. «و اصطفیک علی النساء العالمین؛» تو را بر زنان عالم برتری داده‌است. بعد امام صادق، علیه‌الصّلاةوالسّلام، در همین روایت میفرماید: یک شب که ملائکه با آن حضرت مشغول صحبت بودند و این تعبیرات را میکردند، فاطمه زهرا سلام الله علیها به آنها فرمود: «ألیست المفضّلة علی نساء العالمین مریم؟» یعنی آن زنی که خدای متعال فرموده‌است «واصطفیک علی نساء العالمین» آیا مریم نیست که خدا او را بر زنان عالم برگزید؟ ملائکه در جواب، به فاطمه زهرا سلام الله علیها عرض‌کردند: «مریم نسبت به زنان دوران خودش برگزیده بود و تو نسبت به زنان همه دورانها -از اوّلین و آخرین- برگزیده هستی». این چه مقام معنوی والایی است! انسان عادّی -مثل ما- نمیتواند این عظمت و رتبه را به درستی، حتّی در ذهن خود، تصوّرکند. یا در روایتی از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، نقل شده‌است که فاطمه زهرا سلام الله علیها به ایشان میگوید: «ملائکه میآیند و مطالبی را به من میگویند.» امیرالمؤمنین به ایشان میگوید: «وقتی صدای ملک را شنیدی، به من بگو تا آنچه را میشنوی بنویسم.» و امیرالمؤمنین، آنچه را که ملائکه به فاطمه زهرا سلام الله علیها املا میکردند نوشت و این، کتابی شد که در نزد ائمّه ما علیهم‌السّلام بود و هست و «مُصْحَفُ فاطمة» یا «صَحیفَةُ فاطمة» نامیده میشود.
در روایات متعدّدی است که ائمّه علیهم‌السّلام، برای مسائل گوناگون خود، به «مصحف فاطمه» رجوع میکردند. بعد امام میفرماید: «انه لیس فیها حلال و حرام»؛ در این کتاب، احکام حلال و حرام نیست. اما «فیها علم ما یکون»؛ بلکه همه حوداث جاری بشری در دورانهای آینده، در این کتاب هست. این، چه دانش والایی است! این، چه معرفت و حکمت بی‌نظیری است که خدای متعال به یک زن در سنین جوانی بخشیده! این، مربوط به مسائل معنوی است.
این مسائل معنوی تا حدود زیادی به فضایل عملی ارتباط پیدامیکند. یعنی به آنچه که از تلاش فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ناشی میشود. مفت نمیدهند و بدون دلیل نمیبخشند. عمل انسان -در حدّ بالایی- در احراز فضایل و مناقب تأثیر میکند. دختری که در کوره گداخته مبارزات سخت پیغمبر در مکه متولّد شد و در شعب ابی‌طالب یار و غمگسار پدر بود. دختری حدوداً هفت، هشت ساله یا دو، سه ساله -بنابر اختلاف روایات، کمتر و بیشتر- در شرایطی که خدیجه و ابوطالب از دنیا رفتند، آن شرایط دشوار را تحمّل کرد. پیغمبر تنهاست، بیغمگسار است، همه به او پناه می‌آورند؛ ولی کیست که غبار غم را از چهره خودِ او بزداید؟ یکوقت خدیجه بود، که حالا نیست. ابوطالب بود، که حالا نیست. در چنین شرایط دشواری، در عین آن گرسنگیها و تشنگیها و سرما و گرمای دوران سه‌ساله شعب ابی‌طالب که از دورانهای سخت زندگی پیغمبر است و آن حضرت در درّه‌ای با همه مسلمانان معدود، در حال تبعید اجباری زندگی میکردند؛ این دختر مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّل‌کرد. غمگسار پیغمبر شد، بارها را بردوش گرفت، عبادت خدا را کرد، ایمان خود را تقویت کرد، خودسازی کرد و راه معرفت و نور الهی را به قلب خود بازکرد. اینهاست آن ویژگیهایی که آدمی را به کمال میرساند. بعد هم در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها، با علی‌بن‌ ابی‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج میکند، آن مهریه و آن جهیزیه اوست؛ که همه شاید میدانید که با چه سادگی و وضع فقیرانه‌ای، دختر اوّل شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار میکند.
زندگی فاطمه زهراسلام الله علیها از همه ابعاد، زندگیای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است. شوهر جوان او دائماً در جبهه و میدانهای جنگ است؛ اما در عین مشکلات محیط و زندگی، فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، مثل کانونی برای مراجعات مردم و مسلمانان است. او دخترِ کارگشای پیغمبر است و در این شرایط، زندگی را با کمال سرافرازی به پیش می‌برد: فرزندانی تربیت میکند مثل حسن و حسین و زینب؛ شوهری را نگهداری میکند مثل علی و رضایت پدری را جلب میکند مثل پیغمبر! راه فتوحات و غنایم که باز میشود، دختر پیغمبر ذرّه‌ای از لذّتهای دنیا و تشریفات و تجمّلات و چیزهایی را که دل دختران جوان و زنها متوجّه آنهاست، به خود راه نمیدهد. عبادت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، یک عبادت نمونه است.
«حسن بصری» که یکی از عبّاد و زهّاد معروف دنیای اسلام است، درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها میگوید: به قدری دختر پیغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورمت قدماها(۳)». پاهای آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت، ورم کرد! امام حسن مجتبی علیه‌الصّلاةوالسّلام میگوید: شبی -شب جمعه‌ای- مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوعِ فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرّع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، میگوید -طبق روایت- شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اُمّاه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک(۴)؛» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنىّ، الجّار ثم الدّار(۵)؛» «اوّل دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه والاست.
جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهدارىِ بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.
امیرالمؤمنین درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری. (۶)» یکبار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یکبار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه زهرا سلام الله علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام میگوید. در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده‌است، خطبه‌ای است که به گفته علاّمه مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها میرود در مسجد مدینه، در مقابل مردم می‌ایستد و ارتجالاً حرف میزند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت‌کرده‌است.
آن عبادتش؛ آن فصاحت و بلاغتش؛ آن فرزانگی و دانشش؛ آن معرفت و حکمتش؛ آن جهاد و مبارزه‌اش؛ آن رفتارش به عنوان یک دختر؛ آن رفتارش به عنوان یک همسر؛ آن رفتارش به عنوان یک مادر؛ آن احسانش به مستمندان، که وقتی پیغمبر پیرمردِ مستمندی را به درِ خانه امیرالمؤمنین فرستاد که «برو حاجتت را از آنها بخواه»، فاطمه زهرا سلام الله علیها تخته پوستی را که حسن و حسین روی آن میخوابیدند و به عنوان زیرانداز فرزندان خود در خانه داشت و چیزی جز آن نداشت، به سائل داد و گفت «ببر بفروش و از پول آن استفاده‌کن!» این، شخصیت جامع‌الاطراف فاطمه زهراست. این، الگوست. الگوی زن مسلمان این است. زن مسلمان باید در راه فرزانگی و علم تلاش کند؛ در راه خودسازی معنوی و اخلاقی تلاش‌کند؛ در میدان جهاد و مبارزه -از هر نوع جهاد و مبارزه‌ای- پیشقدم باشد؛ نسبت به زخارف دنیا و تجمّلات کم‌ارزش، بیاعتنا باشد؛ عفّت و عصمت و طهارتش در حدّی باشد که چشم و نظر هرزه بیگانه را به خودی خود دفع کند؛ در محیط خانه، دلارامِ شوهر و فرزندانش باشد؛ مایه آرامش زندگی و آسایش محیط خانواده باشد؛ در دامن پرمهر و پرعطوفت و با سخنان پرنکته و مهرآمیزش، فرزندان سالمی را از لحاظ روانی تربیت‌کند؛ انسانهای بیعقده، انسانهای خوش‌روحیه، انسانهای سالم از لحاظ روحی و اعصاب، در دامان او پرورش پیداکنند و مردان و زنان و شخصیتهای جامعه را به‌وجود آورد. مادر از هر سازنده‌ای، سازنده‌تر و باارزشتر است. بزرگترین دانشمندان، ممکن است مثلاً یک ابزار بسیار پیچیده الکترونیکی را به وجود آورند، موشکهای قارّه‌پیما بسازند، وسایل تسخیر فضا را اختراع کنند؛ اما هیچ یک از اینها اهمیت آن را ندارد که کسی یک انسان والا به‌وجود آورد. و او، مادر است. این، آن الگوی زن اسلامی است.
دنیای استکبارىِ سرشار از جاهلیّت، در اشتباه است که خیال میکند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کند تا چشمهای هرزه به او نگاه کنند و از او تمتّع گیرند و او را تحسین نمایند. بساط آن‌چیزی که امروز به‌عنوان «آزادی زن» در دنیا و از سوی فرهنگ منحطّ غربی پهن‌شده‌است، برپایه این است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند تا از او تمتّعات جنسی ببرند. مردان از آنها لذّت ببرند و زنها وسیله التذاذ مردان شوند. این، آزادی زن است؟ کسانی که در دنیای جاهل و غافل و گمراه تمدّن غربی ادّعا میکنند طرفدار حقوق بشرند، در حقیقت ستمگران به زن هستند. زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست. زن را به‌عنوان موجودی که میتواند مایه‌ای برای صلاح جامعه با پرورش انسانهای والا شود نگاه‌کنید، تا معلوم شود که حقّ زن چیست و آزادی او چگونه است. زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانواده در نظر بگیرید؛ که خانواده اگرچه از مرد و زن تشکیل میشود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن مؤثّرند، اما آسایش فضای خانواده، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه‌کنند تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدامیکند و حقوقش در چیست.
از روزی که اروپاییها، صنایع جدید را به‌وجود آوردند -در اوایل قرن نوزدهم که سرمایه‌داران غربی کارخانه‌های بزرگ را اختراع کرده بودند- و احتیاج به نیروی کار ارزان و بیتوقّع و کم‌دردسر داشتند، زمزمه «آزادی زن» را بلند کردند؛ برای این‌که زن را از داخل خانواده‌ها به درون کارخانه‌ها بکشانند؛ به عنوان یک کارگزار ارزان از او استفاده‌کنند، جیبهای خودشان را پرکنند و زن را از کرامت و منزلت خود بیندازند. امروز آنچه که به عنوان «آزادی زن» در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمی که در فرهنگ غربی به زن شده‌است و برداشت غلطی که از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد، در تمام دوران تاریخ بیسابقه‌است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده‌است، اما این ظلمِ عمومی و فراگیر و همه‌جانبه، مخصوص دوران اخیر و ناشی از تمدّن غرب است. زن را به عنوان وسیله التذاذ مردان معرفی کردند و اسمش را «آزادی زن» گذاشتند! درحالی که به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتّع از زن و نه آزادی زن بود. نه‌فقط در عرصه کار و فعالیت صنعتی و امثال آن، بلکه در عرصه هنر و ادبیّات هم به زن ظلم کردند. شما امروز، در داستانها، در رمانها، در نقّاشیها، در انواع کارهای هنری نگاه کنید، ببینید با چه دیدی به زن نگریسته‌میشود؟ آیا جنبه‌های مثبت و ارزشهای والایی که در زن هست، مورد توجّه قرار میگیرد؟ آیا آن عواطف رقیق، آن مهربانی و خوی مهرآمیزی که خدای متعال در زن به ودیعه گذاشته‌است -خوی مادری، روحیه نگهداری از فرزند و تربیت فرزند- مورد توجّه است یا جنبه‌های شهوانی و به تعبیر آنها عشقی؟ (که این تعبیر غلط و نادرستی است. این شهوت است نه عشق!) زن را این‌گونه خواستند پرورش و عادت دهند: به‌عنوان یک موجود مصرف‌کننده. مصرف‌کننده دست و دل‌باز و کارگر کم‌توقّع و کم‌طلب و ارزان.۱۳۷۱/۰۹/۲۵

لینک ثابت
زن در غرب

مقام معظم رهبری در این دیدار به تلاش و اصرار حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه برای احیای شخصیت واقعی زن اشاره کردند و افزودند:‌ زنان مسلمان ایران در مسائل انقلاب و جنگ و مقاطع حساس پس از پیروزی انقلاب همواره نقش مهمی را ایفا کردند و نفوذ طبیعی و قهری خود بر همسران و پسران خویش را در راه تحقق اهداف انقلاب و مقابله با دشمنان اسلام بکار گرفتند. حضور فعال مردان در میدان مبارزه تجربه ای عینی از نقش مؤثر زنان در پیشبرد انقلاب اسلامی است و روحیه، درک و فهم عمیق مادران و همسران شهدا نیز نشانه ی بارزی از آن است.۱۳۷۱/۰۲/۲۲
لینک ثابت
زن در غرب

باید مسائل ارزشی اسلام در جامعه‌ی ما احیاء بشود. مثلاً مسأله‌ی حجاب، یک مسأله‌ی ارزشی است. مسأله‌ی حجاب، مسأله‌یی است که اگرچه مقدمه‌یی است برای چیزهای بالاتر، اما خود یک مسأله‌ی ارزشی است. ما که روی حجاب این‌قدر مقیدیم، به خاطر این است که حفظ حجاب به زن کمک میکند تا بتواند به آن رتبه‌ی معنوی عالی خود برسد و دچار آن لغزشگاههای بسیار لغزنده‌یی که سر راهش قرار داده‌اند، نشود.
نقطه‌ی مقابل این، درست همان فرهنگ رومی حاکم بر امروز اروپاست. آنها با همه چیز کنار میآیند، جز با دو، سه چیز؛ یکی از آنها - و شاید مهمترینش - حفظ این حالت حفاظ منضبط میان دو جنس زن و مرد است؛ یعنی خویشتنداری در مقابل چیزی که به آن آزادی جنسی گفته میشود. در مقابل این، بشدت سرسختند؛ هر کار دیگری بکنند، مهم نیست. از نظر آنها کسی مرتجع است که روی این مسأله تکیه بکند. اگر در کشوری، زنان با یک حدودی از مردان مجزا شدند، این میشود خلاف تمدن! راست هم میگویند؛ تمدن آنها که بر ویرانه‌های همان تمدن رومی بنا شده، چیزی جز این نیست؛ اما این از لحاظ ارزشی غلط است؛ عکسش درست است.۱۳۷۰/۱۰/۰۴

لینک ثابت
زن در غرب

الگوی غربىِ امروزِ اروپایی، برخاسته و زاییده از الگوی باستانی رومی و یونانی آنهاست. آن روز هم این‌طور بود که زن وسیله‌یی برای تکیف و التذاذ مرد بود و همه چیز تحت‌الشعاع این بود، امروز هم این را میخواهند؛ حرف اصلی غربیها این است.
آنها با چه چیز زن مسلمان بیشتر دشمنند؟ با حجاب او. آنها با چادر و حجاب صحیح و متقن شما از همه چیز بیشتر دشمنند. چرا؟ چون فرهنگ آنها این را قبول ندارد. اروپاییها این‌طورند؛ آنها میگویند هرچه را که ما فهمیده‌ایم، دنیا باید از ما تقلید کند! مایلند که جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه بدهند. آنها میخواهند زن به سبک اروپایی را در جامعه رواج بدهند؛ که عبارت است از سبک مد و مصرف و آرایش در انظار عموم و ملعبه قرار دادن مسائل جنسی بین دو جنس؛ میخواهند این چیزها را به وسیله‌ی زنان رواج بدهند. هرجا با این هدفگیری غربیها مخالفت بشود، فریادشان بلند میشود! اینها کم‌طاقت هم هستند! همین مدعیان غربی، کمترین مخالفتی را با مبانی پذیرفته‌ی خودشان تحمل نمیکنند.
همه جای دنیا را هم توانسته‌اند تحت تأثیر قرار بدهند؛ مگر محیطهای اسلامی واقعی را. شما اگر به دنیای فقیر آفریقا و امریکای لاتین و شرق آسیا و هرجا که جوامعی هستند، مراجعه کنید، خواهید دید که آن‌جا هم توانسته‌اند همان الگوهای خودشان - همان‌طور آرایش کردن، همان‌طور مصرف کردن و همان‌طور ملعبه شدن زن - را رواج بدهند. تنها جایی که تیر آنها به نشان نخورد، محیطهای اسلامی است، و مظهر آنها جامعه‌ی بزرگ جمهوری اسلامی است؛ لذا بشدت با این مبارزه میکنند.۱۳۷۰/۰۸/۲۲

لینک ثابت
زن در غرب

در هر جامعه‌یی، راه مبارزه‌ی ساده و آسان با ادیان این است که راه عنان‌گسیختگی و مهارگسیختگی شهوات را باز کنند. در ایران، این کار را شروع کردند. یکی از راههایش - که جزو مهمترین کارها بود - کشف حجاب بود. یکی دیگر از راههایش، رواج میخوارگی بود که این کار را انجام دادند. کار دیگر این بود که رابطه‌ی محدود زن و مرد را بشکنند. این، جزو کارهای تجربه‌شده است. وسایل جدید علمی و پیشرفتهای تمدن - مثل سینما و رادیو و تلویزیون و امثال اینها - نیز به آنها این امکان را میداد که با خیال راحت این کارها را در جامعه انجام بدهند.۱۳۶۹/۰۹/۲۸
لینک ثابت
زن در غرب

امروز در دنیا، روی چیزهای خاصی حساسیت هست. امروز در دنیا، روی کتک خوردن زن به وسیله‌ی شوهر، حساسیتی نیست. مردان در اروپا و امریکا - نه همه‌ی آنان - خیلی راحت زنانشان را کتک میزنند. روی ظلم کردن مرد به زن در خانواده، خیلی حساسیتی در دنیا نیست. آمارهایی که ارایه میکنند، نشان‌دهنده‌ی این است که پدران و شوهران در خانواده‌های امریکایی و اروپایی، خیلی راحت به فرزندان و همسرانشان ظلم میکنند. در دنیا روی این مسأله، خیلی هم جنجال نیست؛ امّا روی پوشش زن حساسیت هست! اگر کسی، شخصیتی، فیلسوفی، نظامی، سیاستی، با عریان بودن زن مخالفت کند، این را در دنیا هو میکنند! روی بسیاری از فسادها و روشها و عادات، حساسیتی نیست. اگر کشوری به عنوان یک سیاست، با مشروبات الکلی مخالفت بکند، این را در دنیا هو میکنند، لبخند تمسخر میزنند، او را مرتجع مینامند! این، فرهنگِ کجاست؟ این عریانی زن به عنوان یک سنت، این رواج مسکرات به عنوان یک رسم رایج، متعلق به کجاست؟ این، متعلق به اروپاست و از فرهنگ قدیمی این کشورها ناشی شده است. حالا این رسمها در جاهای دیگر دنیا هم حجیت پیدا کرده است و اگر کسی با آن مخالفت کرد، کأنّه مرتکب گناه کبیره‌یی شده است!۱۳۶۹/۰۲/۲۲
لینک ثابت
زن در غرب

فرهنگ، مثل آب و هواست. فرهنگ، یعنی همین رسوم و آدابی که بر زندگی من و شما حاکم است. فرهنگ، یعنی باورها و اعتقادات ما و چیزهایی که زندگی شخصی و اجتماعی و داخل خانه و محیط کسب یک جامعه با آنها روبه‌روست. جمهوری اسلامی، فرهنگ غربی را رد کرد و گفت ما فرهنگ مستقل اسلامی داریم.
اسلام، تکلیف مسلمانان را در معاشرت، در کیفیت زندگی فردی، در خورد و خوراک، در لباس پوشیدن، در درس خواندن، در روابط با حکومت، در روابط با یکدیگر و در معاملاتشان معین کرده است. ما نمیخواهیم اینها را از غربیها یاد بگیریم و از آنها تقلید کنیم. جمهوری اسلامی، از اول این را نشان داد.
در غرب، ارتباط بیبندوبار زن و مرد، یک کار رایج است و عدم حجاب و واسطه و فاصله‌یی بین زن و مرد در معاشرتها، یک کار معمولی است. نمیگوییم که در کشورهای غربی، همه‌ی مردان یا زنان فاسدند. نه، چنین ادعایی نمیکنیم، چنین تهمتی نمیزنیم؛ واقعیت هم ندارد. در میان آنان، یقیناً مردان و زنان خوب و نجیب هم هستند؛ اما آزادی جنسی در جوامع غربی حاکم است. این، در آن‌جا یک فرهنگ است. در فرهنگ غربی، آزادی شهوات جنسی، یک امر مباح و مجاز و بیقیدوشرط است.
بعضی از کشورهای غربی، در این قسمتها خیلی هم پیش رفته‌اند و زندگی خودشان را به شکهای شرم‌آوری درآورده‌اند و البته پشیمانند. این چیزی است که متفکران و سیاستمداران و برنامه‌ریزان و مدیران کشورهای غربی در آن گیر کرده‌اند و واقعاً برایشان مشکل درست کرده است.
غرب، این فرهنگ و این خصلت و خو و عادت را به تمام کشورهای دیگر هم صادر کرد. در کشورهای دیگر، چنین فسادی نبود. در کشورهای اسلامی و حتّی کشورهای غیراسلامی شرق هم، چنین چیزی وجود نداشت؛ این را غربیها وارد کردند.
جمهوری اسلامی، در مقابل این مفاسد ایستاد و از اول اعلام کرد که به روابط بیبندوبار زن و مرد معتقد نیست؛ معتقد به وجود حجاب و روابط اسلامی میان زن و مرد است، و بر این مسأله هم پافشاری کرد. به نظر بعضیها، این یک مسأله‌ی فرعی و جزیی است؛ در حالی که اشتباه میکنند، این مسأله‌ی بسیار مهمی است.
در همین‌جا من عرض بکنم که یکی از مهمترین علل مخالفت شدید و خصمانه‌ی دولتهای غربی با جمهوری اسلامی، همین مسأله است. آنها روی این مسأله بسیار حساسند. اگر جمهوری اسلامی، در همین یک مسأله مقداری کوتاه میآمد و اجازه میداد که فرهنگ بیبندوبار غربی در زمینه‌ی روابط ناسالم زن و مرد در جامعه تحقق پیدا بکند، بسیاری از مخالفتهایی که مجامع سیاستمداری و غیرسیاسی غرب با جمهوری اسلامی دارند، کم میشد، یا بعضاً از بین میرفت.
شما میبینید که در همین کشور ما، یک روز بیحجابی را اجباری کردند؛ اما احدی در دنیا اعتراض نکرد که چرا بیحجابی را اجباری میکنید! در کشور همسایه‌ی ما ترکیه، بیحجابی را اجباری کردند و تا همین اواخر هم حتّی بعضی از دولتهای ترکیه، همین اجبار و الزام را ادامه میدادند - که نمونه‌هایی در همین سالهای اخیر دیده شد - اما هیچ‌کس در دنیا اعتراض نکرد و اعتراض نمیکند!
بالاتر از این، در کشورهای اروپایی که خودشان را پیشرفته میدانند و در ادعا و تبلیغات، مسایل حقوق بشر و آرای انسانها برایشان حایز اهمیت است - یعنی فرانسه و انگلیس - اجازه ندادند که چند نفر زن یا دختر مسلمان، با حجاب اسلامی رفت و آمد کنند و به مدارس بروند! این‌جا اجبار و الزام را جایز میشمارند و در آن ایراد و عیبی نمیبینند؛ اما جمهوری اسلامی به خاطر این‌که حجاب را در جامعه الزامی میداند، همه‌ی این محافل، آن را مورد اعتراض قرار میدهند! اگر الزام زنان به شکلی از لباس و زىّ ایراد دارد، ایراد آن بیشتر از الزام به حجاب است؛ زیرا این به سلامت نزدیکتر است. حداقل این است که این‌دو، با یک نظر دیده بشود؛ اما غرب این‌طوری عمل نمیکند.
غرب، جمهوری اسلامی را به عنوان کشوری که در آن، لباس زنان شکل الزامی دارد، مورد انتقاد قرار میدهد؛ اما آن دولتهایی که برهنگی و نبودن حجاب میان زن و مرد را الزامی میکنند، آنها را مورد انتقاد قرار نمیدهد! این برای چیست؟ برای همین است که این برخلاف فرهنگ پذیرفته شده‌ی غرب است. اینها روی این مسأله بشدت حساسند.۱۳۶۹/۰۱/۱۰

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی
ایران همدل

شرکت در پویش ایران همدل

ورود به صفحه پرداخت