فتنه ۸۸ -
تعداد فیش :
81 ،
تعداد مقاله :
0
1403/02/26
1401/08/11
1400/03/06
1400/02/12
1399/11/29
1399/11/19
1399/10/19
1398/11/29
1398/10/11
1398/02/24
1397/11/29
1397/05/22
1396/11/19
1396/10/19
1396/03/14
1396/02/20
1396/01/01
1395/11/19
1395/10/19
1395/05/31
1395/04/12
1395/04/02
1394/12/20
1394/12/20
1394/12/20
1394/08/20
1394/07/29
1394/04/20
1393/10/17
1393/09/06
1393/01/01
1392/11/28
1392/08/29
1392/05/06
1392/04/30
1392/03/22
1392/03/22
1392/03/14
1392/02/25
1392/02/16
1392/01/01
1391/11/28
1391/11/19
1391/10/27
1391/10/19
1391/07/24
1391/07/24
1391/07/19
1390/10/19
1390/09/21
1390/07/20
1390/07/20
1390/05/19
1390/05/16
1390/04/13
1390/03/14
1390/03/08
1389/11/15
1389/10/19
1389/10/08
1389/09/04
1389/08/26
1389/08/26
1389/08/12
1389/08/04
1389/08/02
1389/07/27
1389/06/25
1389/06/25
1389/06/25
1389/06/08
1389/05/27
1389/03/14
1389/01/01
1388/12/06
1388/11/19
1388/10/29
1388/10/19
1388/09/22
1388/09/04
1388/04/15
وقتی که دفاع مقدّس شروع شد، خیلی از انگیزهها و همّتها که استعداد بود، آمادگی بود، میدانی برای بُروز و ظهور نداشت، میدان پیدا کرد. شاید اگر دفاع مقدّس نبود، وضعیّت پیشرفت انقلاب جور دیگری میشد. دفاع مقدّس عرضه کرد، میدان داد برای عرضه به استعدادها و توانها و انگیزهها و عشقهایی که در دلهایی وجود داشت. با تمام شدن دفاع مقدّس شاید بعضی تصوّر میکردند که مطلب تمام شد، [ولی] تمام نشد. دلیلش این است که شما بعد از گذشت مثلاً سی و چند سال از پایان دفاع مقدّس میبینید که جوان شما با انواع و اقسام شیوهها و ترفندها سعی میکند خودش را به میدان جنگ با رژیم صهیونیستی، یا با داعش که دستنشاندهی استکبار و آمریکا و دیگران است برساند، و میرساند؛ این خیلی چیز مهمّی است. یا فرض بفرمایید در این حوادث فتنههایی که در تهران، در بعضی از سالهای گذشته اتّفاق افتاد، چه کسی در مقابل این فتنهها ایستاد؟ جوانها بودند. این جوانها نه جنگ را دیده بودند، نه امام را دیده بودند، امّا به میدان آمدند و همهی این فتنهها را خنثی کردند؛ تدابیری که دشمنان اندیشیده بودند برای اینکه انقلاب را از پا دربیاورند و مشکل برای کشور و برای انقلاب درست کنند، این تدابیر را خنثی کردند. فتنهی سال ۸۸، بعدها، قبلها، آنچه اتّفاق افتاد، چه کسی اینها را، این فتنهها را خاموش کرد؟ همین جوانها بودند دیگر. حالا یا در قالب بسیج یا سپاه یا نیروی انتظامی، در قالبهای مختلف وارد میدان شدند و تلاش کردند و کار کردند. این از برکات مجاهدت دوران دفاع مقدّس است؛ یعنی دفاع مقدّس یک سرمشقی شد برای حرکت افراد باانگیزه و باحرکت. علاوه بر اینکه غیر از داخل کشور این پیام را به بیرون از مرزهای کشور هم فرستاد، [یعنی] پیام ایستادگی و مقاومت را.
[شما آمریکاییها] در فتنهی سال ۸۸ صریحاً از فتنهگرها حمایت کردید؛ قبل از آن اوباما به من نامه نوشته بود که بیایید با هم همکاری کنیم، ما با شما دوستیم، به تعبیر ما قسم و آیه که ما قصد سرنگون کردن شما را نداریم، امّا تا فتنهی ۸۸ شروع شد، شروع کردند حمایت کردن به امید اینکه شاید این فتنه بتواند به نتیجه برسد، ملّت ایران را به زانو در بیاورد، بساط جمهوری اسلامی را جمع کند؛ شما با ملّت ایران این جوری عمل کردید.
همه هم ملتزم بشوند بین خود و خدا که نتیجهی انتخابات هر چه شد، همه آن را نجیبانه بپذیرند و تسلیم بشوند. این جور نباشد که اگر انتخابات به نفع ما شد، بگوییم قبول داریم؛ یعنی جمهوریّت را تا وقتی قبول داریم که به نفع ما تمام بشود؛ اگر جمهوریّت به نفع [فرد] دیگری تمام شد، ما قبول نداریم جمهوریّت را، که این متأسّفانه یک آزمون تلخی است که در تاریخ انتخابات ما از سال ۸۸ ماند.
بعضیها هستند انتخابات را وقتی قبول دارند که نتیجهی انتخابات همان چیزی باشد که آنها میخواهند! اگر آن مطلوب آنها از انتخابات درآمد، انتخابات را سالم میدانند و قبول میکنند؛ و اگر چنانچه مطلوب آنها درنیامد، انتخابات را متّهم میکنند و کسانی را که انتخابات را برگزار کردند -در هر بخشی [باشند]- متّهم میکنند؛ گاهی هم مثل سال ۸۸ اغتشاش راه میاندازند، که البتّه آن متّهم کردنها بیانصافی است، آن اغتشاش ایجاد کردنها جرم است. بعضی این جور هستند. این غلط است، یعنی نبایستی این کار را انجام داد. بنابراین این یک مسئله است.
در فتنهی خلق مسلمان، خود تبریزیها [در صحنه] بودند؛ یعنی کسانی که آن فتنهی خلق مسلمان را راه انداختند، تصوّر میکردند که میخواهند برای تبریز و آذربایجان کاری بکنند [امّا] آن که در مقابل فتنه ایستاد، خود مردم تبریز بودند و آنها بودند که نگذاشتند و امام این را همان وقت گفتند؛ گفتند کسی نمیخواهد دخالت بکند، خود مردم تبریز جواب آنها را خواهند داد. بعد همچنین در سالهای بعد، در فتنهی سال ۸۸، تبریزیها یک روز زودتر از تهران و یک روز زودتر از همهی کشور وارد میدان شدند و آن فتنه را خنثیٰ کردند.
این خطای محاسباتی ]دشمن[ هنوز ادامه دارد، یعنی تا امروز هم آمریکاییها در زمینهی مسائل ایران دچار خطای محاسباتیاند و واقعاً دستگاه محاسباتیِ سیاسیشان کار نمیکند؛ نمیفهمند، مسائل ما را درک نمیکنند و ملّت ما را نمیشناسند؛ ملّت ایران را هنوز نمیشناسند و لذا پیدرپی خطا میکنند. آمریکاییها در قضیّهی فتنهی ۸۸ خطا کردند، رئیسجمهور دموکراتِ آن روز آمریکا(۳) رسماً پشت سر فتنهی ۸۸ ایستاد و از آن دفاع کرد، به خیال اینکه همه چیز را تمام خواهد کرد که خب خطای محاسباتی بود.
در قضیّهی تحریم هم همین جور است؛ با این تحریمهای شدید و به اصطلاح بیسابقه و همهجانبه که خودشان میگفتند در تاریخ چنین تحریمی وجود ندارد و راست هم میگفتند، خیال میکردند ایران را از پا درمیآورند؛ خب محاسبات غلط بود دیگر؛ خطای محاسباتی بود و امید بیهودهای داشتند. آمریکا نفع خودش را، منافع خودش را، در شرایط کنونی در بیثباتی این منطقه میبیند، مگر آن وقتی که به طور کامل خودش را مسلّط بر منطقه بکند؛ تا قبل از آن، نفع آمریکا در بیثباتی منطقه است؛ این را خودشان میگویند، این را خودشان بصراحت ابراز میکنند. یک کارشناس معروف یک اندیشکدهی معروف آمریکایی -اندیشکدهی اینترپرایز(۱۰)- که اگر اسم بیاورم، خیلیها که دستشان در کار سیاست است او را میشناسند، صریحاً این حرف را زد؛ گفت ما خواهان ثبات در ایران و عراق و سوریه و لبنان نیستیم. فقط هم ایران نیست؛ [میگوید] در ایران و عراق و سوریه و لبنان، ما مایل به ثبات و خواهان ثبات نیستیم. مسئلهی اصلی، لزوم یا عدم لزوم بیثباتی در این کشورها نیست -یعنی مسلّم است که باید بیثباتی در این کشورها به وجود بیاید- بلکه چگونگی ایجاد بیثباتی مورد نظر است؛ بیثباتی را چه جوری ایجاد کنند. حالا یک وقت در یک جا با داعش، یک وقت [هم] با فتنهی ۸۸ و امثال اینها، و کارهایی که شما میبینید در منطقه دارند انجام میدهند. دنبال بیثباتی منطقهاند، آن وقت یک یاوهگوی آمریکایی درمیآید میگوید ایران موجب بیثباتی در منطقه است! نه، ما موجب ثباتیم، ما در مقابل بیثباتسازی آمریکا ایستادهایم. در سال ۸۸ آمریکا میخواست ایران را بیثبات بکند؛ همان بلائی که در سال ۹۹ سر خودشان آمد. همان کاری که در واشنگتن انجام گرفت در این چند وقت، بخصوص پریروز(۱۱) که آدمهایی رفتند در کنگره اعضای کنگره را از داخل دالانهای مخفی فراری دادند و [بیرون] بردند، این کار را میخواستند در ایران بکنند؛ اینجا میخواستند ایجاد آشوب بکنند، میخواستند جنگ داخلی راه بیندازند، خداوند متعال موفّقشان نکرد. آنها سال ۸۸ در فکر [آشوب در] اینجا بودند، حالا در سال ۹۹ خدای متعال به سر خودشان آورد.
در برابر مسائل بعد از انقلاب هم همین جور. ما در جریان بودیم؛ اینجا در شورای انقلاب، همه به طور دائم متوجّه مسائل تبریز بودند، امام هم متوجّه بودند؛ یک عدّهای هم متوحّش بودند، امام فرمودند هیچ کس متوحّش نباشد؛ خود مردم تبریز از عهدهی رفع فتنه برمیآیند، احتیاج به کس دیگری نیست؛ همین جور هم شد. از اطراف و اکناف، ضدّانقلاب را جمع کردند کشاندند به تبریز، در همان ماههای اوّل انقلاب، بلکه بتوانند یک غائلهای، فتنهای درست کنند؛ آن کسی که علاج کرد فتنه را خود مردم تبریز بودند؛ خود مردم تبریز، خود جوانهای تبریز، آمدند وسط میدان. در دفاع مقدّس همین جور؛ در مسائل بعد از دوران دفاع مقدّس، در فتنههای گوناگون، در سال ۸۸، در مسائل بعدی همیشه تبریز جلودار بوده، همیشه مقدّم بر دیگران حرکت میکرده.
امسال هم البتّه در آبان ملاحظه کردید -که حالا یک جملهی جالبی در این زمینه وجود دارد که بعد عرض میکنم- مردم مطالباتی داشتند؛ دشمنی که افرادی را آماده کرده بود، از این فرصتِ مطالبات استفاده کرد، فوراً وارد شد، شروع کرد تخریب کردن. بصیرت مردم، اینجا بود که بمجرّد اینکه دیدند حساب، حساب تخریب و زدن و آتش زدن و نابود کردن و زیربناها را خراب کردن است کنار کشیدند. مطالبات مردم، بود و هست امّا حاضر نشدند با فتنهگر همراهی کنند؛ کنار کشیدند، فتنهگر تنها ماند؛ این مهم است. فتنهگر سعی میکند خود را در میان مردم پنهان کند. بصیرت و هوشیاری مردم غائله را ختم کرد؛ هم در آبان امسال، هم در سال ۸۸، هم در طول سالهای گوناگون از اوّل انقلاب تا امروز؛ [این به خاطر] بصیرت مردم بود. در همین یک ماه قبل از این، در این قضایا مردم خودشان را کنار کشیدند و از فتنهگران [جدا کردند]؛ بعد از دو سه روز هم آمدند وسط خیابان و آن اجتماعات عظیم در شهرهای گوناگون کشور به وجود آمد؛ اینها بصیرت مردم و آگاهی مردم است.
در دولت قبل از اینها که ظاهرشان خیلی اتوکشیدهتر و بهتر از اینها بود، اوباما یک نامهی «فدایت شوم» برای ما نوشت و ما هم بعد از مدّتی یک جوابی به او دادیم و بلافاصله نامهی دوّم را نوشت؛ من میخواستم باز هم جواب بدهم که در این بین فتنهی ۸۸ پیشامد کرد؛ خوشحال رفتند سراغ فتنهگرها و دفاع از فتنه، حمایت از فتنه. آنهایی که حالا ظاهرشان، ظاهر این جوری بود، باطنشان این بود که به مجرّد اینکه فتنهای اینجا راه افتاد، همهی آن حرفهایی که قبلاً زده بودند، آن اظهار ارادتها، کأنّه فراموششان شد و به جریان فتنه علیه جمهوری اسلامی ملحق شدند؛ اینها که خب [وضعشان معلوم است].
«ایّامالله» روزهای جلوهی ویژهی خدای متعال است؛ گاهی نیّت مردم، همّت مردم، ارادهی مردم، یک چنین روزی را میآفریند. مردم تبریز در سال ۵۶ این روز را در بیستونهم بهمن با همّتشان، با بصیرتشان آفریدند که حالا بعد عرض خواهم کرد. البتّه این اوّلین بار نبود، آخرین بار هم نبود؛ طول تاریخ اخیر ما پُر است از پیشگامی مردم تبریز و آذربایجان در مسائل مهم، در حوادث مهم و سرنوشتساز. در همین دوران انقلاب شما نگاه کنید، در حوادث اوّل انقلاب -شما جوانها یادتان نیست- تبریزیها شقّالقمر کردند به معنای واقعی کلمه؛ توطئهای که دشمن در تبریز تدارک دیده بود، به دست خود مردم تبریز به بهترین وجه خنثی شد. همان وقتی که همه نگران بودند که تبریز چه خبر خواهد شد و دشمنان و ضدّانقلاب از اطراف لشکرکشی کرده بودند که بتوانند تبریز را از انقلاب جدا کنند، امام فرمودند -به این مضمون- که نگران نباشید؛ تبریزیها خودشان جواب خواهند داد؛ همین هم شد. در آن روز، بعد در دفاع مقدّس، بعد در حوادث بعد، بعد در سال ۸۸، بعد در نهم دی -که همهی کشور نهم دی [آمدند]، تبریز هشتم دی؛ یک روز جلوتر، زودتر- در همه جا پیشگام بودند الحمدلله. عزیزان من! در این گام دوّم هم پیشگام باشید و انشاءالله خواهید بود.
در جنگ امنیّتی ـ سیاسی هم ما پیروز شدیم. جنگ امنیّتی ـ سیاسیشان (آمریکاییها) سال ۸۸ و حوادث سال ۸۸ بود. برای آن حوادث سالها زحمت کشیده بودند؛ آنجور حوادث یکساعته و یکروزه که به وجود نمیآمد؛ چند سال برای آن زحمت کشیده بودند؛ ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی بر توطئهی دشمن فائق آمد و پیروز شد.
دشمن یعنی چه کسی؟ یعنی آن که از انقلاب آسیب دیده؛ آنهایی که اینجا یک حکومت دستنشاندهی مطیعی در این منطقهی بسیار حسّاس داشتند که مطیع آنها بود و همه چیزش در اختیار آنها بود؛ هم سیاستش، هم اقتصادش، هم درآمدش. آنها این را از دست دادند و متضرّر شدند؛ حالا در رأس آنها آمریکا است و نیز بعضی از کشورهای دیگر اروپایی مثل انگلیس و غیره؛ اینها دشمنند. هدف دشمن این است که از این استمرار و استقامت جلوگیری کند؛ انواع و اقسام تلاشها را هم دارند میکنند برای همین [هدف]. از هر وسیلهای هم که بتوانند استفاده میکنند: از متفکّرنماها -بعضیها هستند متفکّرنمایند، مینشینند بهاصطلاح فکر ارائه میدهند که با پایههای انقلاب مخالفند؛ شما گاهی ممکن است مقالات اینها و نوشتههای اینها را در بعضی از مطبوعات یا رسانههای الکترونیکی و مانند اینها ببینید؛ از اینها استفاده میکنند، پول میدهند، [میگویند] «بنشینید علیه انقلاب و علیه پایههای انقلاب فکر تولید کنید»- تا نظریهپردازهای قلّابی که تئوریسین درست میکنند، تئوریسینهای قلّابی، تا روزنامهنگار و قلمبهدستها و قلمبهمزدها، تا امکانات فضای مجازی، تا دلقکها و تا هر چه بتوانند و از هرکه بتوانند استفاده میکنند برای اینکه گسترهی مخاطبین خودشان را افزایش بدهند. همهی اینکارها دارد انجام میگیرد، همهی اینها الان [هست؛] نه حالا، از اوّل انقلاب -[یعنی] از همان ۳۹ سال پیش- همهی اینکارها انجام گرفته، منتها روزبهروز شدیدتر شده؛ ابزارهایی امروز هست که آن روزها نبود، همهی این ابزارها را به کار میگیرند. شنیدید در فتنهی [سال] ۸۸، یکی از این شبکههای فعّال اینترنتی بنا بود تعمیرات سالیانه بکند، گفتند «نکن؛ تعمیراتت را به تأخیر بینداز که خدمت بدهی به ما» برای اینکه خدماتش به [سازمان] سیا در آمریکا و دستگاههای سیاسی آمریکا متوقّف نشود؛ از همهی اینها استفاده میکنند.
همه قانون را معیار بدانند؛ ما از بیقانونی ضرر میکنیم، ضربه میخوریم. سال ۸۸ دیدید؛ اینکه کشور در سال ۸۸ دچار خسارت شد -سال ۸۸، هم خسارت مادّی پیدا کردیم، هم آبرویمان در دنیا به خطر افتاد- بهخاطر چه بود؟ بهخاطر بیقانونی. به اینها گفتیم بیایید طبق قانون عمل کنیم؛ قانون مشخّص است. شما میگویید انتخابات ایراد دارد؛ خیلی خب، آنجایی که انتخابات ایراد دارد، تکلیف قانونی واضح است که چهجوری باید حل کرد قضیّه را؛ خب بیایید طبق آن عمل کنیم. نکردند، زیر بار قانون نرفتند، بیقانونی کردند، خب مشکل درست کردند؛ برای کشور مشکل درست کردند، برای خودشان مشکل درست کردند، برای مردم مشکل درست کردند؛ هفت هشت ماه همینطور پشت سر هم ناامنی و مشکلات گوناگون درست کردند. این بهخاطر نرفتن زیر بار قانون است. توصیهی بنده، تأکید بنده، طلب بنده از دستگاههای مختلف، این است که همه تسلیم قانون باشند.
در تبلیغات، در مناظرات، حرفهایی زده شد، گاهی بداخلاقیهایی شد، برخی از دستگاههای گوناگون کشور مورد اتّهام قرار گرفتند؛ اینها کارهای خوبی نبود؛ گذشته، گذشته است؛ بایستی اینها ادامه پیدا نکند. همه توجّه داشته باشند: به آنچه در انتخابات انجام گرفت، با چشم اغماض نگاه کنند؛ تکرار نکنند؛ یعنی ملّت -چه آن گروهی که نامزد آنها رأی آورده است، چه آن گروهی که نامزد آنها رأی نیاورده است- باید از خودشان ظرفیّت نشان بدهند، از خودشان حلم نشان بدهند -حلم یعنی ظرفیّت، جنبهدار بودن- بیجنبگی نشان ندهند. بعضی هستند که اگر در یک قضیّهای برنده هم بشوند بیجنبگی نشان میدهند، بیظرفیّتی نشان میدهند، اگر بازنده هم بشوند همینجور؛ نه، بایستی چه در صورتی که انسان موفّق شد و به آن مقصودی که داشت رسید، چه در صورتی که نرسید، از خود ظرفیّت نشان بدهد. خب، خوشبختانه امسال در این انتخابات ظرفیّت نشان دادند، آن کسانی هم که موفّق نشدند ظرفیّت نشان دادند، بر خلاف سال ۸۸ که آن مشکلات را برای کشور به وجود آوردند.
مسئلهی امنیّت و آرامش برای این کشور بسیار مهم است. در انتخابات، مسئولان امنیّت، مسئولان آرامش، از قوّهی قضائیّه، از نیروی انتظامی، از وزارت کشور، و بقیّه و بقیّه باید همه مراقبت بکنند که امنیّت را حفظ بکنند. اگر کسی علیه امنیّت این کشور بخواهد قیام بکند، قطعاً با عکسالعمل و واکنش سخت مواجه خواهد شد؛ این را بدانند. آن صهیونیستِ پولدارِ آمریکاییِ خبیث که گفت من گرجستان را با ده میلیون دلار توانستم زیرورو کنم، در سال ۸۸ به فکر افتاد که جمهوری اسلامی را هم اینجوری [کند]. ببینید این خطای در تطبیق و این حماقت در شناخت به کجا میرسد که جمهوری اسلامیِ با این عظمت را، ملّت ایرانِ با این عظمت را مقایسه کنند با کشورهای دستِ چندم دنیا و بخواهند اثر بگذارند و کار بکنند؛ خب برخورد کردند با دیوار مستحکم اراده و عزم ملّی. امروز هم همینجور است؛ این را بدانند که امنیّت برای این کشور خیلی مهم است، مردم به امنیّت اهمّیّت میدهند، این حقیر هم بهتَبَع مردم، به امنیّت این کشور اهمّیّت میدهم؛ در انتخابات باید امنیّت بهصورت کامل محفوظ بماند؛ و هرکسی که از این راه تخطّی بکند، قطعاً بداند سیلی خواهد خورد.
در امر انتخابات مُرّ قانون باید عمل بشود؛ مُرّ قانون باید عمل بشود. نتیجهی انتخابات ملّت هرچه شد، این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم؛ هیچوقت به مردم نگفتهام و نمیگویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت میکنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجهی آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش میایستم. در سالهای گذشته و انتخاباتهای گذشته هم همینجور بوده؛ در سال ۷۶ در سال ۸۴ در سال ۸۸ در سال ۹۲؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطّلع شدهاند؛ بعضی را هم مردم مطّلع نشدهاند امّا این حقیر در جریان قرار گرفتهام. در همهی این سالهایی که شمردم، کسانی بودند که میخواستند در مقابل انتخابات بِایستند؛ که در سال ۸۸ آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند، و در آن سالهای دیگر جور دیگری [بود]. در همهی این سالها بنده ایستادم و گفتم نتیجهی انتخابات مردم هرچه هست باید تحقّق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت میکنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات میایستم؛ امّا در بقیّهی امور دیگر نه، باید مُرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند.
این آقا که تازه در ایالات متّحده [سرِ کار] آمده، میگوید شما باید از آمریکا متشکّر باشید، از دولت اوباما متشکّر باشید! چرا متشکّر باشیم؟ هیچ متشکّر هم نیستیم؛ [او هم در] همان تشکیلاتی بود که این تحریمهای سنگین را به نیّت فلج کردن جمهوری اسلامی و ملّت ایران، بر ملّت ایران تحمیل کردند؛ امیدشان این بود که فلج بکنند. البتّه به این امید نرسیدند و هرگز نخواهند رسید و هرگز هیچ دشمنی نمیتواند ایران را فلج کند. میگوید متشکّر باشید؛ نخیر، اصلاً متشکّر نیستیم. چرا متشکّر باشیم؟ به خاطر تحریمها؟ بهخاطر ایجاد داعش؟ بهخاطر به آتش کشیدن منطقه؟ سوریه را به آتش کشیدند، عراق را به آتش کشیدند؛ چرا باید متشکّر باشیم؟ بهخاطر حمایت از فتنهی انتخابات در سال ۸۸ در کشور؟ از آنطرف به بنده نامه مینویسد و اظهار ارادت و محبّت و همکاری میکند، از این طرف علناً و صریحاً از فتنهگر حمایت میکند و میگوید ما پشت سر شما ایستادهایم و دنبال فتنه ایجاد کردن در کشور است؛ چهرهی نفاق [همین است]؛ همان دستکش مخملینی که روی پنجهی آهنی کشیده شده بود که من این را بارها گفتم. ما هیچ تشکّری نمیکنیم. ما میدانیم که چه کار میکردند؛ میفهمیم که آنها چه کار میکردند؛
این را قاطعاً عرض میکنم که دشمن با همهی برنامهریزیهایش، مردم ما را نشناخته، ملّت ایران را نشناخته؛ اشتباه میکنند. دیدید در سال ۸۸ خطا کردند و آن فتنه را راه انداختند و کار را به جاهایی رساندند که به خیال خودشان جاهای بسیار باریک و حسّاس و دقیقی بود، [امّا] ناگهان حرکت عمومی نهم دی همه را مبهوت کرد. این حرکت نهم دیِ سال ۸۸ از جنس همان حرکت نوزدهم دی شماها در سال ۵۶ است.
در ایّام فتنه در سال ۸۸ در اوّل کار، بنده یکی از این سران فتنه را خواستم و به او گفتم که آقاجان، این کاری که شما شروع کردهاید و دارید میکنید، دست بیگانهها خواهد افتاد و دشمن از این استفاده خواهد کرد؛ شما حالا بظاهر درون نظام هستید، با نظام هستید و به قول خودتان دارید یک اعتراض مدنی -منبابمثال یک اعتراض به انتخابات- میکنید امّا این کاری که دارید میکنید مورد استفادهی دشمنانِ اصل نظام قرار خواهد گرفت؛ گوش نکرد؛ یعنی نفهمیدند که چه داریم میگوییم؛ حالا البتّه این نگاه خوشبینانهی بنده است که میگویم نفهمیدند، بعضی هم ممکن است جور دیگری فکر کنند. وارد شدند؛ بعد دیدید از درونش چه درآمد؛ گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است». خب، حالا عذر بیاوریم که اینها که یک مشت جوان بودند، یک چرندی، یک حرف بیربطی گفتند؛ نه، اینجوری نیست. اگرچنانچه در زیر عبای بنده کسی حرفی بزند که من با آن مخالفم، خب بایستی او را از زیر عبایم بیرون کنم؛ بایستی اعلام کنم که مخالفم وَالّا بهحساب من گذاشته خواهد شد؛ همهی وزن و وزانتی که صاحب عبا دارد، پشتوانهی آن حرف خواهد شد. حرف، اینها است؛ ببینید! نگاه به مسائل جاری، اینجوری باید باشد؛ بصیرت سیاسی که ما میگوییم یعنی این. بفهمیم که چه کسی دارد ما را به کجا میبرد، به کجا دعوت میکند، به کجا میکشانَد. آیا به سمت اهداف اسلامی داریم حرکت میکنیم؟ به سمت تدیّنِ روزافزون جامعه داریم حرکت میکنیم؟ یا آنچنانکه دشمن مایل است، به سمت بیمبالاتی بیشتر حرکت میکنیم، به سمت دلباختگی بیشتر به اقطاب(*) مخالف دین داریم حرکت میکنیم. آن بصیرت سیاسی، این است. اگرچنانچه این را فهمیدیم، آنوقت معلوم میشود که بایستی با زید باشیم یا با عمرو باشیم، یا از این حمایت کنیم یا از آن حمایت کنیم؛ در سایهی این نگاه کلان باید فهمید. این هم یک مسئله است.
(*) قطبها، جهتها من بارها گفتهام که برای من این تقسیمات اصولگرا و اصلاحطلب و اصلاحطلب مدرن و سنّتی و از این حرفهایی که میزنند، مطرح نیست؛ من به این اسمها اصلاً اهمّیّتی نمیدهم و توجّه ندارم؛ به محتواها کار دارم؛ امّا روی مسئلهی فتنه حسّاسم. حالا البتّه اکثر کسانی که در آن تظاهرات شرکت داشتند مردم معمولی بودند و هیچ تقصیری هم نداشتند امّا یک عدّهای سردمداری میکردند، یک عدّه هم سوءاستفاده کردند و گفتند «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»؛ دیگر از این صریحتر؟ آیا این شعار داده شد یا نه؟ خب اگر این شعار داده شده، تبرّی از این شعار، آن روز هم لازم بود و باید میکردند که نکردند، حالا هم یک عدّهای از آنها حمایت بکنند، آنوقت دم از امام و طرفداری از امام و طرفداری از نظام و طرفداری از انقلاب هم بزنند! این نمیشود، این قابل قبول نیست. این پدیدهی بسیار بدی است، پدیدهی زشتی است، این پدیده را ما اصلاً نمیپسندیم.
حضرت علی (علیهالسلام) توصیه میکنند در شرایط فتنه که تشخیص حق و باطل برای مردم بسیار مشکل میشود، باید بهگونهای عمل کرد که هیچ بهرهای به نفع فتنه ایجاد نشود.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در شرایط فتنه همچون قضایای سال ۸۸، نباید سخن، سکوت، اقدام و حتی نوع نگرش، موجب تقویت فتنه شود.{....} البته ممکن است برخی افراد بهدلیل گرایشهای خاص خود، تمایلی به حضور صریح در مقابل فتنه نداشته باشند اما نباید از او هم به نفع فتنه بهرهبرداری شود. من بخصوص یاد میکنم از مرحوم آقای طبسی (رضواناللهتعالیعلیه) و مرحوم آقای خزعلی (رضواناللهتعالیعلیه)؛ که این دو برادرِ خوب، جزو کسانی بودند که بهمعنای واقعی کلمه در مجلس خبرگان جایگاه خبرگی را حفظ کردند و حقیقتاً امتحان خوبی دادند. مرحوم آقای طبسی (رحمةاللهعلیه) که سوابق مبارزاتی ایشان در دوران اختناق، بعد [هم] خدمات ایشان در آستان قدس و در مجموعهی مسائل انقلاب، برای اغلب افراد شما روشن است؛ منتها یک برجستگیهایی هست که این برجستگیها را نمیشود انسان ندیده بگیرد؛ رحمت خدا بر این مرد بزرگ و برادر عزیز ما. ایشان در حسّاسترین مواقع، جایگاه انقلابی خودش را بهطور واضحی ظاهر کرد و حفظ کرد و بر آن اصرار ورزید و تصریح کرد. مرحوم آقای طبسی در فتنهی [سال] ۸۸ همهی ملاحظات را کنار گذاشت و آمد وسط میدان؛ رفاقتها و رودربایستیها و مانند اینها را کنار گذاشت؛ مواقع زیادی ما از ایشان این حالت را دیدیم؛ انسان صریح، مؤمن، قاطع. اینها آن چیزهایی است که در حفظ شخصیّت افراد و در تاریخ زندگی افراد میماند؛ در حساب الهی هم اینها باقی است.
یک خصوصیّت دیگر این انتخابات، مثل بقیّهی انتخاباتهای ما، سلامت و امانتداری بود؛ یعنی انتخابات سالم برگزار شد؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی که دشمنان ما دائماً در طول این سالها، همواره تبلیغ کردند؛ و این تبلیغ در اوقات انتخابات غالباً شدید شده که «آقا، خیانت میکنند؛ اسم فلانی را میآورند، رأی فلانی را به جایش در میآورند»؛ از این حرفها شنیدهاید؛ مرتّباً یک عدّهای بیرون گفتهاند و یک عدّهای هم در داخل آنها را بازگو کردهاند و همان حرفها را در داخل کشور تکرار کردهاند. با وجود این، بحمدالله انتخابات، سالم بود و همیشه سالم بوده انتخابات. این نشان داد بیاعتباری حرف کسانی را و اقدام کسانی را که یک وقتی یک انتخاباتی مثل سال ۸۸ را نامعتبر دانستند و آن فتنهی مضر و مُهیب را برای کشور بهوجود آوردند؛ بهخاطر اینکه متّهم کردند کشور را به اینکه انتخابات انتخابات ناسالمی است؛ نه، انتخابات سالم بود؛ هم امروز سالم بود، هم دورههای قبل سالم بود، هم سال ۸۸ سالم بود، هم سال ۸۴ سالم بود؛ انتخابات سلامت داشت. هیچوقت اینجور کاری [نشده است]. بله، ممکن است در یک گوشهای، در یک صندوقی ده تا، بیست تا، صد تا رأی اینوَر و آنوَر بشود؛ یا از روی غفلت، یا از روی غرض، [امّا] هیچگونه حرکت سازماندهیشدهای که وجود داشته باشد که نتیجهی انتخابات را تغییر بدهد، در کشور ما وجود نداشته و وجود ندارد و بعد از این هم امیدواریم انشاءالله هرگز وجود نداشته باشد.
نکتهی دیگری که باز در این انتخابات واضح شد و بسیار خودش را نشان داد، رفتار کاملاً نجیبانهی کسانی بود که رأی نیاوردند. اگر آن کسانی که رأی نیاوردهاند، بنا میکردند اعتراض کردن و دعوا کردن و شِکوه و گلایه کردن و در بلندگوها حرف زدن، وضع آرام نمیماند و طبعاً ناآرامی بهوجود میآمد. خود جناب آقای یزدی (اداماللهبقائه) هم در اوّلِ این اجلاس کنونیتان اظهار کردند، هم قبلاً گفته بودند و ابراز خوشحالی کردند، اظهار رضایت کردند، به کسانی که رأی آوردند تبریک گفتند؛ اینها خیلی بااهمّیّت است؛ اینها خیلی باعظمت است؛ اینها ارزش است، این ارزشها را بایستی قدر دانست؛ برخلاف رفتار نانجیبانهی کسانی که در سال ۸۸ عمل کردند که چون رأی نیاوردند، دعوا راه انداختند، مردم را به خیابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، برای کشور هزینه درست کردند، دشمن را جری کردند، طمع دشمن را برانگیختند؛ این کارها شد. خدای متعال آن فتنه را خاموش کرد وَالّا آن فتنه، فتنهی کوچکی نبود که اینها راه انداختند.
این کشور انقلاب کرده، به این انقلاب باید پابند بود؛ مبانی این انقلاب را بایستی جزو اصول زندگی خود قرار داد تا بتوانیم پیش برویم؛ معتقد به آرمانها، دوستدار کشور -کشورش را واقعاً دوست داشته باشد- دوستدار نظام، دارای بصیرت و عمق دینی و سیاسی. این جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، یا اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی. خیلیها در این حوادثی که در همین فتنهی سال ۸۸ اتّفاق افتاد لغزیدند؛ آدمهای بدی نبودند [امّا] لغزیدند بهخاطر کم بودن بصیرت. خب، شما وقتی میبینی که یک نفری میگوید: «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» باید چهکار کنی؟ شما که معتقد به نظامی، شما که جانت را حاضر شدی برای نظام و برای حفظ نظام بدهی، تا میبینی یک عدّهای دارند اینجوری شعار میدهند، باید چهکار کنی؟ این، نبودن بصیرت است؛ ملتفت نشدن به وظیفه در لحظهی لازم است.
دولت ایالات آمریکا، در قضیّهی هستهای و نه در هیچ مسئلهی دیگری، در برابر ایران رویکردی جز خصومت و اخلال در پیش نگرفته است و در آینده هم بعید است جز این روش عمل کند. اظهارات رئیسجمهور آمریکا در دو نامه به اینجانب مبنی بر اینکه قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد، خیلی زود با طرفداریاش از فتنههای داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد و تهدیدهای صریح وی به حملهی نظامی و حتّی هستهای –که میتواند به کیفرخواست مبسوطی علیه وی در دادگاههای بینالمللی منتهی شود– پرده از نیّت واقعی سران آمریکا برداشت.
از عناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ مطلقاً استفاده نکنید. بعضیها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّیاند. برای چه کسی نامطمئنند؟ برای شخص حقیر؟ نه -من که خیلی راحتم در برخورد با این و آن؛ با همهجور آدمی میتوانم برخورد کنم؛ ارتباطگیری من خوب است؛ میتواند کسی با من هیچ مشکلی نداشته باشد، جز از لحاظ عقیده- بیاعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش. همینهایی که سال ۸۸ آن بازی را راه انداختند، خب اینها با جمهوریّت نظام جمهوری اسلامی مخالفت کردند، بدون هیچ منطقی، بدون هیچ حرف قابل قبول و پسندیدهی در مقابل آدمهای باانصاف. اینها نامطمئنند؛ من استفادهی از اینها را مطلقاً توصیه نمیکنم، بههیچوجه؛ نه به شماها و نه به هیچ دانشجویی و نه به هیچ دانشگاهی توصیه نمیکنم. اساتید خوب هستند، از اینها استفاده کنید.
نسل سوم انقلاب را نتوانستند از انقلاب روى گردان کنند. نهم دى را همین جوانها، همین نسل سوّم انقلاب به راه انداختند؛ آن حادثهى عظیم را بهوجود آوردند؛ آن سیلى محکم را بهصورت کسانى نواختند که سعىشان این بود که مسیر حرکت اسلامى را با ایجاد فتنه منحرف بکنند؛ این کار را چه کسى کرد؟ جوانها کردند، نسل سوّم انقلاب کردند.
بعضىها احساس دارند، احساس مسئولیّت میکنند، انگیزه دارند امّا این انگیزه را غلط خرج میکنند؛ بد جایى خرج میکنند؛ اسلحه را به آنجایى که باید، نشانه نمیگیرند؛ این بر اثر بىبصیرتى است. حالا ما چند سال پیش در قضیّهى فتنه گفتیم بصیرت؛ بعضى دهنکجى کردند که بصیرت! بله، بصیرت؛ بصیرت که نبود، هرچه که مسئولیّت و انگیزه بیشتر باشد، احساس بیشتر باشد، خطر بیشتر است؛ اطمینانى دیگر نیست به این آدم بىبصیرت و بدون روشنبینى که دوست را نمىشناسد، دشمن را نمىشناسد و نمیفهمد کجا باید این احساس را، این نیرو را، این انگیزه را خرج کند. این پس شد رکن دوّم که بسیار بسیار لازم است. اگر این رکن دوّم نباشد، امر به معروفش هم اشتباهى درمىآید، جهادش هم اشتباهى درمىآید، امرِ مورد اهتمامش هم دچار خطا میشود، و به کجراهه مىافتد.
برادران و خواهران عزیز توجّه کنند که از اوّل انقلاب تا امروز، نصاب شرکت مردم در انتخابات پایین نیفتاده است، تنزّل نکرده است؛ این خیلی مهم است. در آخرین انتخاباتی که ملّت ما پای صندوق رأی رفتند ــ یعنی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ــ شرکت مردم در انتخابات، ۷۲ درصد بود؛ این رقم، هم در بین انتخابهای دنیا یک رقم بالایی است و یک نصاب برجستهای است، هم در بین انتخاباتهایی که از اوّل انقلاب تا امروز اتّفاق افتاده است یکی از بالاترین رقمها است؛ معنای این چیست؟ معنای این شرکت وسیع مردم در انتخابات این است که مردمسالاری دینی در کشور تثبیت شده است؛ معنای آن این است که نظام جمهوری اسلامی توفیق یافته است که مردمسالاری را در کشور نهادینه کند؛ این چیز کمی نیست. کشوری که در طول قرنهای متمادی با حکّام مستبد و دیکتاتور گذران میکرده است، آن چنان با مردمسالاری و شرکت مردم در انتخاب صاحبان قدرت، آشنا و در هم آمیخته شده است که بعد از گذشت ۳۵ سال از هیجانات اوّل انقلاب، مردم وقتی نوبت انتخاب میرسد، ۷۲ درصد در انتخابات شرکت میکنند؛ قدر این را باید دانست. من به شما جوانها و به همه عناصری که صاحب فکرند در سرتاسر کشور عرض میکنم: این نعمت بزرگ را ناسپاسی نکنیم؛ همچنان که در سال ۸۸ این نعمت الهی را عدّهای ناسپاسی کردند. همچنین اینکه گاهی شنفته بشود که انتخابات کشور را به عدم سلامت نسبت میدهند ــ یعنی تکرار حرف دشمنان ملّت ایران ــ این هم ناسپاسی است. مردمسالاری در کشور به یک جریان عادی تبدیل شده است؛ لذاست مردم در سرتاسر کشور، در روستاها، در شهرها، خود را در مقابل صندوق رأی وظیفهدار میدانند، به صندوق رأی مراجعه میکنند؛ ۷۲ درصد رأی میدهند؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ در دنیا این رقم، جزو رقمهای بالا است.
بحث سر ملّت آمریكا و مردم آمریكا نیست، آنهاهم مثل بقیّهی مردمند؛ بحث سر رژیم آمریكا است، بحث سر دولت آمریكا است. چطور میشود این چهره را با بزك و آرایش تغییر داد در مقابل چشم ملّت ایران؟
خود ما ملّت ایران چه كشیدیم؟ از زمان كودتای بیستوهشتم مرداد، نزدیك به سی سال، بیست و پنج شش سال، حكومت ظالمانهی محمّدرضا - از بیستوهشتم مرداد [سال] ۳۲ تا سال ۵۷ - و بعد هم از پیروزی انقلاب، مرتّب آزار و اذیّت و بدجنسی و خباثت نسبت به ملّت ایران. حالا مردم تحریمِ اخیر را میبینند؛ اینها از اوّل انقلاب تحریم را شروع كردند. در اوایل انقلاب هركس خواست علیه انقلاب یك كاری بكند، آمریكاییها از او حمایت كردند. چپ بود، راست بود، نظامی بود، غیر نظامی بود، برایشان فرقی نمیكرد؛ هر كسی علیه نظام جمهوری اسلامی انگیزهای داشت - در شكل قومیّتها، در شكل آدمهای گوناگون - هرچه توانستند، كمك كردند؛ آخریِ آنچه مردم به چشمشان دیدند، فتنهی سال ۸۸ است. رئیسجمهور آمریكا با كمال وقاحت ایستاد و از فتنهگران در تهران حمایت كرد؛ حالا هم اخیراً دارند حمایت میكنند. فهرست بدكاریهای این دولت اینها است. امروز هم خیلی از نیّتهای شومی كه اینها پشت پرده داشتند و مكتوم نگه میداشتند، دارد بتدریج آشكار میشود. دشمنیهایی كه از اوّل انقلاب، دولت ایالات متّحدهی آمریكا و رؤسای جمهورِ مختلف با نظام اسلامی انجام دادهاند، در زمان رؤسای جمهورِ مختلف است، امّا همه یك جنس است، همه یكجور است. اوّل قومیّتهای داخل كشور را تحریك كردند، بعد كودتا تدارك دیدند، بعد عراق را وادار كردند به حمله، بعد به دشمن ما - كه رژیم صدّام بود - كمك كردند در جنگ با ما، بعد تحریم را عَلَم كردند، بعد همهی وسائل جمعیِ دنیا را تحریك كردند و به خط كردند برای مقابلهی با نظام اسلامی؛ در زمان رؤسای جمهور مختلف این كار انجام گرفته؛ الان هم دارد انجام میگیرد. در همین زمانِ رئیس جمهور كنونی آمریكا، در فتنهی ۸۸ یكی از این شبكههای اجتماعی - كه میتوانست عامل فتنه و فتنهگران قرار بگیرد - احتیاج به تعمیر داشت؛ دولت آمریكا از او خواست تعمیراتش را عقب بیندازد؛ امیدوار بودند كه بتوانند با این كارهای رسانهای و شبكهی فِیسبوك و توییتر و امثال اینها، نظام جمهوری اسلامی را براندازند؛ خیالهای احمقانهی خام! لذا نگذاشتند تعمیراتش را در آن برهه انجام بدهد، گفتند تأخیر بینداز، فعلاً بِرِس به این كار واجبتر. همهی وسائل و ابزارها را به خط كردند در مقابل نظام جمهوری اسلامی.
یكی از برادرها به قضایای سال ۸۸ و این حرفها اشاره كردند. من خواهش میكنم اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح میكنید، مسئلهی اصلی و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاهتان قرار دهید؛ آن مسئلهی اصلی این است كه یك جماعتی در مقابل جریان قانونی كشور، به شكل غیر قانونی و به شكل غیر نجیبانه ایستادگی كردند و به كشور لطمه و ضربه وارد كردند؛ این را چرا فراموش میكنید؟ البته ممكن است در گوشه و كنار یك حادثهی بزرگ زد و خوردهائی انجام بگیرد كه انسان نتواند ظالم را از مظلوم تشخیص دهد؛ یا یك نفر در موردی ظالم، در موردی مظلوم باشد؛ این كاملاً امكانپذیر است؛ اما در این قضایا، مسئلهی اصلی گم نشود. خب، در انتخابات سال ۸۸، آن كسانی كه فكر میكردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجههی با تقلب، اردوكشی خیابانی كردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال كردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شكلی كه قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیكنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میكنیم كه تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا كشور را دچار این ضایعات كردید؟ چرا برای كشور هزینه درست كردید؟ اگر خدای متعال به این ملت كمك نمیكرد، گروههای مردم به جان هم میافتادند، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ میبینید امروز در كشورهای منطقه، آنجاهائی كه گروههای مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد میافتد؟ كشور را لب یك چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت بهخرج دادند. در قضایای سال ۸۸، این مسئلهی اصلی است؛ این را چرا فراموش میكنید؟
مقاطع تحویل مسئولیت دولتها، جزو مقاطع خوب كشور و تاریخ سیاسی ما است. این جابهجائی دولتها یكی از منّتهای بزرگ الهی است بر ما؛ یكی از فرصتهای بزرگی است كه در اختیار ما است. نفَس جدیدی، ابتكارات جدیدی، كارهای جدیدی، سلائق و اذواق جدیدی میآید میدان - قانون اساسی این را مشخص كرده - این یكی از فرصتها است. البته این فرصت تبدیل میشود به تهدید، اگر چنانچه جور دیگری عمل شود؛ مانند آنچه كه در برخی از كشورها انسان مشاهده میكند، كه جابهجائی قدرتها با زورآزمائی، با خونریزی، با خشونت همراه است؛ كه خوشبختانه در كشور ما اینجور نیست. البته در سال ۸۸ بعضی خطای بزرگی را مرتكب شدند، كشور را در لبهی یك چنین پرتگاهی قرار دادند، یك مشكل اینچنینی را برای كشور تدارك دیدند؛ اما بحمدالله خدای متعال كمك كرد، ملت توانست از این مشكل عبور كند. در این سالهای متوالی از اول انقلاب - منهای همان برههی كوتاه سال ۸۸ - همیشه این دستبهدست شدن قدرت و مسئولیت در كشور، با آسایش، با خوشی و با شادكامی همراه بوده است؛ این خیلی فرصت مهمی است.
بحمدالله روال انتخابات تا امروز روال خوبی بوده است. یكی از نكات برجسته و مثبتی كه انسان مشاهده میكند - با خبرهایی كه داریم، با اطّلاعات آشكاری كه وجود دارد - این است كه گفتمان مردم در این انتخابات، گفتمان قانونگرایی است؛ با هر كسی صحبت میكنند، مصاحبه میكنند، مردم از تبعیّت از قانون میگویند؛ این خیلی حادثهی باارزش و برجستهای است؛ قانونگرایی. از بیقانونی مردم لطمه دیدند؛ در سال ۸۸ عدم تبعیّت از قانون، لگد زدن به قانون، به كشور لگد زد؛ این را مردم دیدند. یكی از پدیدههای برجستهی امروز این است كه مردم نگاهشان، گرایششان قانونگرایی است. خوشبختانه تا امروز، هم مسئولین، هم نامزدهای مختلف و محترم رعایت كردند جهات قانونی را، مراعات كردند؛ انشاءالله بعد از این هم همین خواهد بود. یك نكتهی مهم این است.
یك نكتهی مهمّ دیگر این است كه با حركتی كه صداوسیما انجام داد یك عدّهای كه سالها است نعره میكشند كه در این كشور آزادی بیان نیست، خجالتزده شدند. این كاری كه صداوسیما كرد، مردم را در جریان افكار و آراء و نظرات و نگاههای نامزدها به صورت روبهرو قرار داد، این خیلی كارِ به نظر من مفید و باارزشی بود. ...
جریانهای فكری و سیاسی كشور به طور كامل، در این مناظرات حضور داشتند؛ این یكی از نقاط قوّت انتخابات امسال بود. مردم هم احساس گرایشهای پرشور در خودشان میكنند، بدون اینكه تعرّضی وجود داشته باشد. سال ۸۸، آن روز هم شور و هیجان بود منتها همراه با فحش و فضیحت! در این شهر تهران - حالا شهرستانها كمتر - مردم در این خیابانها راه میرفتند، یك عدّه به این یك عدّه به آن، یك عدّه علیه این یك عدّه علیه آن، شعار میدادند، حرف میزدند، به همدیگر میپریدند، بعضیها در این بین پیدا میشدند بددهنی میكردند، فحش میدادند؛ در این انتخابات نه، شور و هیجان هست، احساسات هست، امّا بیادبی نیست، بیاحترامی نیست. این خیلی باارزش است. دشمنان ما در خارج، بیچارهها در فكر اینند كه از این انتخابات تهدیدی درست كنند علیه نظام اسلامی؛ در حالی كه انتخابات فرصت بزرگ نظام اسلامی است. آنها امید دارند كه انتخابات یا سرد باشد، تا بتوانند بگویند مردم به نظام اسلامی علاقهای ندارند؛ یا دنبال انتخابات، فتنه به وجود بیاورند؛ كمااینكه در سال ۸۸ به دنبال آن انتخابات پرشور، فتنه درست كردند. دشمنان این ملت، دنبال این چیزهایند. اما آنها اشتباه میكنند، مردم ما را نشناختهاند. دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش كردهاند. آن كسانی كه فكر میكنند در این كشور یك اكثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است كه سی و چهار سال است كه هر سال در بیست و دوم بهمن، در همهی شهرهای این كشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریكا» میگویند.
انشاءاللّه شورای محترم نگهبان طبق وظائف قانونی خود، آن كسانی را كه صلاحیت دارند، به مردم معرفی خواهد كرد. همه هم باید تابع قانون باشند. آنجائی اشكال پیش میآید كه تخلف از قانون انجام میگیرد. سال 88 اشكالاتی كه وارد شد، خسارتی كه به كشور وارد كردند و نگذاشتند كشور و ملت طعم آراء چهل میلیونی را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود. یك عدهای یا برای خاطر اغراض نفسانی، یا هدفهای خلاف سیاسی، یا هرچه - حالا در آن زمینه نمیخواهیم قضاوتی بكنیم - از قانون تخلف كردند، خطا كردند، از راه غیر قانونی وارد شدند؛ هم به خودشان صدمه زدند، هم به ملت صدمه زدند، هم به كشور صدمه زدند. راه درست، راه قانون است. همه تابع قانون باشند، همه تسلیم قانون باشند. گاهی ممكن است یك قانون، صددرصد درست هم نباشد، اما از بیقانونی بهتر است. گاهی ممكن است در یك بخشی، یك خطائی هم از مجری قانون سر بزند كه من و شما بفهمیم او در اجرای قانون این خطا را كرده است؛ اما اگر نتوانیم آن را از طریق قانونی اصلاح كنیم، تحمل آن بهتر است از اینكه باز بیقانونی كنیم؛ از راه بیقانونی بخواهیم آنچه را كه به نظر ما خطا است، درست كنیم. قانون، معیار بسیار خوبی است؛ وسیلهای است برای آسایش كشور، آرامش كشور، حفظ وحدت ملی، ادامهی راه عمومی.
آنچه كه انسان از فضل الهی سراغ دارد، از همت این مردم عزیز سراغ دارد، انشاءاللّه به توفیق الهی، باذن اللّه، این انتخاباتی كه در پیش است، یكی از بهترین و پرشورترین انتخاباتهای ما خواهد بود. البته دشمن تلاش میكند زحمت مردم را باطل كند - همچنان كه در سال 88 كردند - این هم یكی از كارهای دشمنان بود؛ كسانی را وادار كردند كه برخلاف قانون، توقعاتی بكنند و بر اساس آن توقعات، سعی كنند مردم را در مقابل نظام قرار دهند؛ كه البته به توفیق الهی موفق نشدند.
راه اساسی برای اینكه مشكلات انتخاباتی پیش نیاید، التزام به قانون است؛ این را من عرض بكنم. آحاد مردم در هر جای كشور كه هستند؛ در شهر، در روستا، در مركز، در كلانشهرها و در همه جا، باید به دنبال این باشند كه هر كسی حرفی میزند، بر اساس قانون باشد؛ هر كسی توقعی دارد، بر اساس قانون باشد. آنهائی كه آن سال آن خسارت را به كشور و به ملت وارد كردند و برای كشور هزینه درست كردند، اگر تسلیم قانون بودند، اینجوری نمیشد. قانون معیّن كرده است كه اگر كسی اعتراضی دارد، بیاید. آن سال گفته شد؛ حتّی ما از شورای محترم نگهبان خواهش كردیم، آن زمان را تمدید هم كردند كه آراء بازشماری شود؛ گفتیم هر تعداد معقولی و هر صندوقی كه بخواهند بازشماری شود، بازشماری شود؛ خب، زیر بار نرفتند! كارشان منطقی نبود، معقول نبود؛ برای كشور هزینه درست كردند. خب، كشور بر این مسائل فائق میآید. نظام جمهوری اسلامی قوی است. این خرابكاریها و انگشت توی چشم كردنها و این مزاحمتها و آزارها، جمهوری اسلامی را كه از پا نمیاندازد. جمهوری اسلامی در طول این سالها با انواع سیاستها و سیاستمدارانِ مختلف روبهرو بوده است؛ اما با وجود همهی معارضهها، همهی زاویهها - كه احیاناً وجود داشته است - جمهوری اسلامی پیش رفته؛ بعد از این هم همین جور خواهد بود. جمهوری اسلامی كه با این حرفها از پا در نمیآید، منتها برای كشور هزینه درست میشود. راه هزینه درست نشدن، التزام به قانون است. در مسئلهی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال 88 پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. ممکن است رأی مردم برخلاف آن چیزی باشد که منِ شخصی مایل به آن هستم؛ اما باید تمکین کنم. آنچه که اکثریت مردم، اغلبیت مردم آن را انتخاب کردند، باید همه تمکین کنند؛ همه باید زیر بار بروند. خوشبختانه سازوکارهای قانونی برای رفع اشکال، رفع اشتباه، رفع شبهه وجود دارد؛ از این راهکارهای قانونی استفاده کنند. این که وقتی آنچه که اتفاق افتاده است، برخلاف میل ما شد، مردم را به شورش خیابانی دعوت کنیم ــ که این در سال 88 اتفاق افتاد ــ یکی از خطاهای جبرانناپذیر است. این تجربهای شد برای ملت ما، و ملت ما همیشه در مقابل یک چنین حوادثی خواهد ایستاد.
حرف منطقی و کار منطقی را ما قبول داریم. آمریکائیها نشان بدهند که زور نمیگویند، نشان بدهند که شرارت نمیکنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیر منطقی حرف نمیزنند و عمل نمیکنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند که در منطقه آتشافروزی نمیکنند، نشان بدهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمیکنند؛ آنچنان که در فتنهی ۸۸ دخالت کردند، از فتنهگران پشتیبانی کردند، شبکههای اجتماعی را در خدمت فتنهگران قرار دادند - یک شبکهی اجتماعی آن روزها میخواست برای تعمیرات تعطیل کند، گفتند تعطیل نکن؛ برای اینکه بتوانند روی فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این کارها را نکنند، خواهند دید جمهوری اسلامی یک نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقیای هستند. راه تعامل با جمهوری اسلامی فقط این چیزی است که گفتیم و لاغیر؛ از این راه میتوانند با جمهوری اسلامی تعامل داشته باشند. آمریکائیها باید حسن نیت خودشان را اثبات کنند؛ نشان بدهند که درصدد زورگوئی نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید که ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئی نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد.
اخیراً آمریکاییها باز مسئلهی مذاکره را پیش کشیدند، تکرار میکنند که آمریکا آماده است با ایران مذاکرهی مستقیم بکند؛ این تازگی ندارد. مسئلهی مذاکره را آمریکاییها در هر مقطعی تکرار کردهاند. حالا امروز نوبهمیدانآمدهها مجدداً تکرار میکنند که مذاکره کنیم و میگویند توپ در زمین ایران است، توپ در زمین شماست، شما هستید که باید پاسخگو باشید، شما هستید که باید بگویید مذاکرهی همراه با فشار و تهدید، چه معنایی دارد؟ مذاکره برای اثبات حُسن نیت است. شما ده تا کار انجام میدهید که حاکی از سوء نیت است، آن وقت به زبان میگویید مذاکره؟! توقع دارید ملت ایران قبول کنند که شما حُسن نیت دارید؟! ما البته درک میکنیم چرا آمریکاییها این روزها باز مجدداً مسئلهی مذاکره را هی تکرار میکنند، هی میگویند پشت سر هم به زبانهای گوناگون؛ ما میفهمیم علت چیست. به قول خود آمریکاییها، سیاست خاورمیانهای آنها دچار شکست شده. آمریکا در سیاستهای خود در این منطقه، دچار شکست است. احتیاج دارند به اینکه یک برگ برندهای را به قول خودهاشان رو کنند؛ این برگ برنده از نظر آنها عبارت است از اینکه: نظام جمهوری اسلامیِ انقلابیِ مردمی را، بکشانند پای میز مذاکره؛ به این احتیاج دارند. میخواهند به دنیا اعلام کنند که ما حُسن نیت داریم. نه، ما حُسن نیتی مشاهده نمیکنیم. من چهار سال قبل - در اول این دولت کنونی امریکا - که باز همین حرفها را میزدند، اعلام کردم، گفتم که ما پیشداوری نمیکنیم، قضاوت زودهنگام نمیکنیم؛ ما نگاه میکنیم ببینیم عمل اینها چگونه است، آن وقت قضاوت خواهیم کرد. حالا بعد از چهار سال، قضاوت ملت ایران چه باشد؟ از فتنهی داخلی حمایت کردند، به فتنهگران کمک کردند، در سطح منطقه با ادعای مبارزه با تروریسم به کشوری مثل افغانستان لشگرکشی کردند، این همه انسان را پامال کردند، نابود کردند؛ با همان تروریستها امروز دارند در سوریه همکاری میکنند، پشتیبانی میکنند؛ همان تروریستها را در هرجایی که توانستند در ایران به کار بگیرند، به کار گرفتند، عوامل آنها، همپیمانهای آنها، جاسوسان رژیم صهیونیستی، دانشمندان را در جمهوری اسلامی ترور کردند صریح، اینها حاضر نشدند حتی محکوم کنند، حمایت هم کردند؛ این عملکرد آنهاست؛ علیه ملت ایران تحریمهایی را که خودشان میخواستند این تحریمها فلج کننده باشد، به کار گرفتند و این را تصریح کردند و گفتند فلج کننده. چه کسی را میخواستید فلج کنید؟ ملت ایران را میخواستید فلج کنید؟ شما حُسن نیت دارید؟ مذاکره از روی حُسن نیت، با شرایط برابر، میان دو طرفی که نمیخواهند به یکدیگر کلک بزنند، معنا پیدا میکند. مذاکره به صورت یک تاکتیک، مذاکره برای مذاکره، مذاکره برای فروختن ژست ابرقدرتی بیشتر به دنیا، این مذاکره یک حرکت حیلهگرانه است؛ این حرکت واقعی نیست. من دیپلمات نیستم، من انقلابیام، حرف را صریح و صادقانه میگویم. دیپلمات یک کلمهای را میگوید، معنای دیگری را اراده میکند. ما صریح و صادقانه حرف خودمان را میزنیم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را میزنیم. مذاکره آن وقتی معنا پیدا میکند که طرف، حُسن نیت خود را نشان بدهد؛ وقتی طرف، حُسن نیت نشان نمیدهد، خودتان میگویید فشار و مذاکره؛ این دوتا با هم سازگار نیست. شما میخواهید اسلحه را مقابل ملت ایران بگیرید، بگویید: یا مذاکره کن یا شلیک میکنم. برای اینکه ملت ایران را بترسانید، بدانید ملت ایران در مقابل این چیزها مرعوب نخواهد شد...
در قضایای سال 88 كه دشمن تصور میكرد طراحی دهسالهی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بینالمللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها كه در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمیآیند.
یک مسئلهی دیگر این است که به مردم گفته شود، تلقین شود که انتخابات سلامت لازم را ندارد. البته بنده هم تأکید میکنم که انتخابات باید سالم برگزار شود؛ منتها این، راه دارد. در جمهوری اسلامی، در قوانین ما، راههای قانونیِ بسیار خوبی برای حفظ سلامت انتخابات پیشبینی شده است. البته کسانی بخواهند از طرق غیر قانونی عمل کنند، خب به ضرر کشور میکنند؛ کمااینکه در سال 88 از راههای غیر قانونی وارد شدند، کشور را دچار هزینه کردند، برای مردم اسباب زحمت درست کردند، برای خودشان هم اسباب بدبختی و سرشکستگی در زمین و در ملأ اعلی شدند. راههای قانونیِ خوبی وجود دارد. بله، بنده هم اصرار دارم که انتخابات باید با سلامت کامل، با رعایت امانتِ کامل انجام بگیرد. مسئولین دولتی و مسئولین غیر دولتی که در کار انتخابات دستاندرکارند و مسئول هستند، همه باید طبق قانون، با دقت کامل، با رعایت کمال تقوا و پاکدستی عمل کنند تا انتخابات سالمی پیش بیاید؛ و مطمئناً هم چنین خواهد شد.
یکی از راهها هم این است که سعی کنند در ایام انتخابات، سر مردم را به یک چیز دیگری گرم کنند؛ یک حادثهای پیش بیاورند، یک ماجرائی درست کنند؛ یک ماجرای سیاسی، یک ماجرای اقتصادی، یک ماجرای امنیتی. البته این هم جزو نقشههای دشمن است، اما بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار بصیرتر و باهوشتر از این است که با یک چنین ترفندهای خصمانهی دشمنان یا عوامل دشمنان فریب بخورد؛ نه، انشاءاللّه انتخابات به اذناللّه، به حول و قوهی الهی، به فضل پروردگار، انتخابات خوب و پرشوری خواهد شد. امروز من به همین اندازه اکتفاء میکنم؛ البته بعدها ممکن است حرفهای زیادی در مورد انتخابات داشته باشیم - این است که انتخابات برای کشور مایهی آبروست، مایهی افتخار است. همه مراقب باشند که انتخابات مایهی بیآبروئی برای کشور نشود؛ آنطوری که در سال 88 یک عدهای سعی کردند انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کنند، جنجال سیاسیِ طبیعیِ انتخابات را تبدیل کنند به یک فتنه؛ که البته ملت ایران در مقابلش ایستاد و هر وقت هم شبیه آن اتفاق بیفتد، ملت در مقابل آن خواهد ایستاد.
دشمن میخواست کشور را متلاطم کند، میخواست آرامش و ثبات و استقرار را از ملت ایران بگیرد؛ درست بعکس، خدای متعال در مقابل کید دشمنان آنچنان تقدیری کرد که «و مکروا و مکر اللّه و اللّه خیر الماکرین». ملت به برکت دفاع مقدس، از آنجائی که بود، جلوتر رفت؛ آمادگیاش بیشتر شد. این توطئهی دشمنان مستکبر و گرگهای آدمیخوار هم در مقابل ملت ایران اثری نکرد. بعد سعی کردند این ثبات را از داخل به هم بریزند. من فقط اشاره کنم؛ نمیخواهم وارد تفاصیل شوم. هم در سال 78، هم در سال 88 - با فاصلهی ده سال - نقشه و توطئهی دشمن یک جور بود. در هر دو مورد سعیشان این بود که بتوانند ثبات سیاسی را در کشور به هم بزنند؛ سعیشان این بود که تلاطم ایجاد کنند؛ این آرامش عمومی را، این ثبات را از این ملت بگیرند.
این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر میدانند. من که به شما عرض میکنم، در واقع خطابم به کسانی است که میخواهند قدرنشناسی کنند در مقابل این ثباتی که وجود دارد؛ آن کسانی که با حرکات خود، با اعمال نادرست خود، با کجتابیهای خود سعی میکنند این ثبات و آرامش را، این استقرار را، این طمأنینه و ثبات را در کشور به هم بزنند. البته مسئولین کشور، با تدبیر، حواسشان هست؛ من هم تأکید میکنم؛ هم به مسئولین قوهی مجریه، هم به مسئولین قوهی مقننه، هم به مسئولین قوهی قضائیه، که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئهی خود نتوانند این آرامشی را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانهی بزرگترین اقتدار این ملت است، که میتواند همهی خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند. جمهوری اسلامی به فضل الهی، به حول و قوهی الهی، بر این مشکلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شکست دادن ملت ایران خواهد گذاشت. به حول و قوهی الهی و با هشیاری مردم و تدبیر مسئولان، مشکلات برطرف خواهد شد. هم مردم وظیفه دارند، هم ما مسئولان وظیفه داریم؛ همه باید به وظائفمان عمل کنیم. وقتی به وظیفه عمل کردیم، کارها پیش خواهد رفت. هشیاری مردم نقش دارد. ببینید در تهران یک عدهای به نام بازاری آمدند در خیابانها اغتشاش کنند، فوراً بازاریهای محترم با موقعشناسی اعلامیه دادند، اعلان کردند که اینها دروغ میگویند، اینها از ما نیستند. این کارِ درستی است. اگر هشیاری قشرهای مختلف مردم و موقعشناسی آنها بوقت به سراغشان بیاید، این باارزش است. این کار، کار باارزشی بود که انجام دادند. حرف من در فتنهی 88 هم همین بود. در فتنهی 88، چند روز بعد از انتخابات به آن عظمت، یک عدهای آمدند اظهار مخالفت کردند، یک عده هم از این فرصت استفاده کردند؛ سلاح گرفتند، کار را به آشوب و تشنج کشاندند، پایگاه بسیج را گلولهباران کردند. حرف ما این بود: آن کسانی که به نام آنها این کارها انجام میگرفت، باید همان وقت اعلامیه میدادند، اعلام بیزاری میکردند، میگفتند اینها از ما نیستند؛ اما نکردند. اگر این کار را میکردند، فتنه زودتر ریشهکن میشد؛ مسائل بعدی هم پیش نمیآمد. این هشیاری، موقعسنجی، لحظه را به حساب آوردن، خصوصیت برجسته و مهمی است که باید ملت ما در همهی موارد متوجه باشند؛ آنجائی که دشمنی و توطئهی دشمن حس میشود، به صورت لحظهای باید همه حساسیت نشان بدهند. این از ناحیهی مردم.
البته آفتهائی وجود دارد؛ باید سعی کنیم این آفتها پیش نیاید. مردم ما و کشور ما از انتخابات سال 88 بهترین خاطرهها و بدترین خاطرهها را دارند. بهترین خاطرهها حاصل حضور عظیم چهل میلیونی مردم پای صندوقهای رأی بود، که دنیا را خیره کرد؛ بدترین خاطرهها مربوط به جرزنیهای سیاسی یک عده آدم نادان، ناباب و بعضاً معاند در قضیهی انتخابات بود. خب، در هر قضیهای، در هر حادثهای ممکن است یک عدهای قبول نداشته باشند، معترض باشند. چگونه باید اعتراض را نشان داد؟ قانون، راه معین کرده است. چرا قانونشکنی کنند؟ چرا برای مردم هزینه درست کنند؟ چرا کشور را دشمنشاد کنند؟ چرا برنامههائی را که عفونت تصمیمگیریها و ترفندهای دشمن از آن بلند و آشکار است، اجرا کنند؟ قانون، راه معین کرده است. آنجا ما گفتیم، به همه هم گفتیم، همهی اطراف قضیه هم ملزم بودند که بر طبق آنچه که گفته شده است - که مرّ قانون است - عمل کنند. چرا نکردند؟!
آنها کاری از پیش نبردند. و تا این ملت توی صحنهاند، تا این پیوند وجود دارد، هیچ کس در این کشور، در کارهای خلاف، کاری از پیش نخواهد برد. کاری از پیش نبردند و نمیبرند، اما برای کشور هزینه درست کردند، برای ملت هزینه درست کردند؛ چرا؟ با آن انتخابات باشکوه و پرعظمت، میشد کشور این هزینه را تحمل نکند. عوامل گوناگونی وجود داشتند. باید این برای ما تجربه باشد، باید درس باشد، باید همه مراقب باشیم. انتخابات مظهر حضور مردم و محصول آن، مظهر رأی مردم و خواست مردم است؛ باید به آن احترام گذاشت. ایمان دینی، آن معجزهگری است که قادر است اولاً همهی مردم را بسیج کند و بیاورد، ثانیاً آنها را در صحنه نگه دارد، و ثالثاً سختیها را برای آنها هموار و آسان کند؛ هیچ ایمان دیگری این خصوصیت را ندارد. ایمان دینی میگوید شما اگر چنانچه فائق شدید و پیش بردید، پیروزید؛ اگر کشته هم شدید، پیروزید؛ اگر زندان هم افتادید، پیروزید؛ چون به وظیفه عمل کردید. وقتی کسی یک چنین اعتقاد و ایمانی داشت، دیگر شکست برایش معنا ندارد؛ لذا وارد میدان میشود. این همان عاملی است که در صدر اسلام هم اثر کرد، در انقلاب ما هم اثر کرد؛ 9 دی این را نشان داد. 9 دی یک نمونهای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفهی دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. با این حرکت مردم، آن حجم عظیم تبلیغات دشمن که میخواست فتنهگران را مردم ایران معرفی کند و اینجور نشان بدهد که مردم ایران از انقلابشان، از نظامشان برگشتند، بکلی نقش بر آب شد؛ یعنی مردم نشان دادند که این، مردم ایران است. تحلیلگران خارجی وقتی نگاه کردند، گفتند از بعد از رحلت امام بزرگوار، یا شاید بعضی گفتند از بعد از حرکات اول انقلاب، هیچ اجتماعی با این بزرگی، با این تپش، با این شور و هیجان وجود نداشته، که مردم وارد میدان شدند. این، حقیقت 9 دی است.
این حرکت، حرکت بزرگی بود و کار بزرگی هم انجام داد. جناب آقای جنتی درست اشاره کردند. فتنهی 88 تنها آن چیزی نبود که توی خیابان به وسیلهی تعدادی آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشهداری بود، یک بیماری عمیقی درست کرده بودند، اهدافی داشتند، زمینهها و مقدمات فراوانی برایش چیده شده بود، کارهای بزرگی شده بود و هدفهای بسیار خطرناکی دنبال این کار بود، که با این برخوردهای گوناگون سیاسی و امنیتی و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمی لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دی بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنهگران را در هم پیچیدند. لذا حادثهی 9 دی یک حادثهی ماندنی در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم - پارسال بود یا پیرارسال بود - که این حادثه، حادثهی کوچکی نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستی حفظ شود، بایستی گرامی داشته شود. یکی دیگر از چالشها - که البته این چالش پیچیدهتری بود - چالشهای فتنهانگیزی بود که در فتنهای مثل هجدهم تیر سال 78 و فتنهی سال 88، با فاصلهی ده سال، اینها در تهران راه انداختند. امیدوار بودند که بتوانند با این فتنه، نظام را شکست بدهند؛ ضربه وارد کنند؛ اما بعکس شد. در فتنهی هجدهم تیر، پنج روز بعد از اینکه فتنهگران فتنهی خود را شروع کردند، مردم آن حرکت عظیمِ 23 تیر را، نه فقط در تهران، بلکه در سایر شهرها به راه انداختند. در فتنهی 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، آن قضیهی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازهی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است.
در انتخابات، دو تا مسئله از همه مهمتر است: مسئلهی اول، حضور مردم، شرکت مردم - که بایستی وسیع و گسترده باشد - مسئلهی دوم، قانونگرائی در انتخابات، وفاداری به قانون، احترام به رأی مردم. اینجور نباشد که اگر چنانچه انتخابات بر طبق نظر و میل ما انجام گرفت، این را ما قبول داشته باشیم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین». اگر حق را به ما دادند، آنی که ما میخواهیم، سر کار آمد، قانون را قبول داریم؛ اگر آنی که ما میخواهیم، سر کار نیامد، میزنیم زیر قانون؛ نه قانون را قبول داریم، نه رأی مردم را قبول داریم؛ این نمیشود. فتنهی 88 همین جور بود. ادعا کردند که قانونگرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأی ندادند، اکثریت مردم به کس دیگری رأی دادند؛ اینها بنا کردند دعوا راه انداختن که چرا! کشور را، ملت را مدتی مضطرب کردند، دشمن را خوشحال کردند؛ البته آخرش هم در مقابل مردم دیگر تاب نیاوردند و عقب نشستند.
گناه آتشافروزان فتنهی 88 همین بود که به قانون تمکین نکردند، به رأی مردم تمکین نکردند. ممکن است کسی بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلی خوب، این اعتراض ایرادی ندارد؛ اما راهِ قانونی دارد که چگونه باید این اعتراض را بیان و دنبال کرد. اگر قانون را قبول داریم، باید از آن راه برویم. این هم نکتهی اصلی است. یکی از چیزهائی که من میخواهم بخصوص به تشکلهای دانشجوئی توصیه کنم، این است که به طور جدی به کارهای فکری و فرهنگیِ برنامهمند و هدفمند و عمیق بپردازند. یک وقت هست که دشمن به عرصهی دانشگاه تهاجم آشکار میکند؛ اینجا شما باید حضور آشکار داشته باشید؛ مثل مسائل دورهی فتنه 88 و امثال اینها. یک وقت هست که نه، آنچنان تهاجم آشکاری وجود ندارد؛ اینجا بایستی حضور مجموعههای دانشجوئی، حضور عمیق فکری باشد. دربارهی مسائل کلامی، دربارهی مسائل اخلاقی، دربارهی مسائل تاریخ، دربارهی مسائل انقلاب باید کار عمیق بکنید. دربارهی مسائل گوناگون کشور - مثل همین چیزهائی که دوستان گفتند - کار کنید. فرض کنید شما دربارهی بانک مرکزی، دربارهی نظام سلامت، دربارهی مسئلهی جهاد اقتصادی تحقیق میکنید؛ این بسیار خوب است، اما به اینها اکتفاء نشود. دربارهی مسائل کلامی، کارهای عمیق انجام بگیرد. دربارهی مسائل سیاسی کشور، کارهای غیر احساساتی انجام بگیرد. البته احساسات چیز خوب و پاکی است و من به هیچ وجه مخالف ابراز احساسات و مخالف تحرک احساساتیِ بخصوص جوانها نیستم؛ نه ممکن است، نه مطلوب است که احساسات فروکش کند؛ لیکن دور از مقولهی احساسات، تأمل و تفکر و تعمق در مسائل گوناگون، از جمله در مسائل سیاسی، لازم است.
در یک کلمه باید عرض بکنم که اوضاع منطقه درست عکس سیاستهای قدرتهای غربی و آمریکا و صهیونیسم بینالملل دارد پیش میرود. آنها راجع به ایران برنامههائی داشتند؛ درست عکس آنچه که آنها میخواستند، خدای متعال مقدر کرد و پیش آمد. آنها ایران را تحریم کردند، اما بحران اقتصادی گریبان خودشان را گرفت. آنها فتنهی 88 را برای زمین زدن جمهوری اسلامی تقویت کردند - یا تدارک کردند، یا لااقل پشتیبانی و تقویت کردند - اما نظامها و رژیمهای وابستهی به خودشان یکی پس از دیگری زمین خورده یا متزلزل شده. آنها به عراق و افغانستان حمله کردند، برای اینکه ایران را محاصره کنند - بزرگانشان گفتند که این برای محاصرهی ایران است - اما خودشان محاصره شدند؛ پاشان در گل فرو رفته، به دام افتادند. آنچه که آنها دربارهی ما تدبیر و عمل کردند، خدای متعال عکسش را مقدر کرد و نشد.
مراقب باشیم دستگاههای انقلاب سرشان گرمِ کارهای غیرمفید و احیاناً مضر در این حرکت پیشرونده نشود، که یکی از اینها، همین مسئلهی اختلافات است، که من اگر روی اینها تکیه میکنم، به خاطر این است. یک وقت هست که یک جریانی در مقابل انقلاب میآید قد علم میکند به قصد کوبیدن انقلاب، خب، وظیفهی هر کسی است که دفاع کند. انقلاب از خودش دفاع میکند، مثل هر موجود زندهی دیگری. انقلابی که نتواند در دوران فتنه، در دوران ایجاد کودتاهای گوناگون ـ سیاسی و نظامی و امثال اینها ـ از خودش دفاع کند، زنده نیست. این انقلاب زنده است؛ لذا از خودش دفاع میکند، غالب هم میشود، پیروز هم میشود، برو برگرد هم ندارد؛ کمااینکه در سال 88 دیدید این کار اتفاق افتاد. یک وقت این است قضیه، یک وقت نه، قضیه، قضیهی ایستادگی در مقابل یک حرکت براندازانه و اینچنین نیست؛ اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده احیاناً است. اینها را بایستی هرچه ممکن است فرو کاست. اینجور چیزها را هرچه ممکن است باید کم کرد. مشتعل کردن این اختلاف نظرها مضر است.
که دشمنان ما تصور میکردند با رحلت امام، آغاز فروپاشی این نظام مقدس کلید زده خواهد شد. آنها خیال میکردند امام که رفت، بتدریج این شعله خاموش خواهد شد، این چراغ خاموش خواهد شد. بعد، مراسم تشییع جنازهی امام، آن احساسات مردم، آن حرکت عظیم مردم در حمایت از کاری که خبرگان کردند، اینها را مأیوس کرد. یک برنامهریزی ده ساله کردند - این تحلیل من است، این به معنای اطلاع نیست؛ تحلیلی است که قرائن آن را برای ما اثبات میکند - ده سال بعد امیدوار بودند که نتیجه بدهد. سال 78 که آن حوادث پیش آمد، آن کسی که این حوادث را خنثی کرد، مردم بودند. روز بیست و سوم تیر سال 78 مردم آمدند در خیابانها، توطئهی دشمن را که سالها برایش برنامهریزی کرده بودند، در یک روز باطل کردند. آن روز گذشت. موج دوم، باز یک برنامهریزی دهساله بود تا سال 88 . به نظرشان فرصتی به دست میآمد. به خیال خودشان زمینهها را آماده کرده بودند. مطالباتی هم مردم داشتند - مردمی که وابستهی به نظامند، وفادار به نظامند - فکر کردند از این مطالبات بتوانند استفاده کنند؛ لذا آن قضایای سال 88 به وجود آمد. دو سه ماه تهران را متلاطم کردند - البته فقط تهران را - دو سه ماه توانستند دلها و ذهنها را به خودشان مشغول کنند. اینجا هم مردم آمدند توی میدان. بعد از آنکه باطنها ظاهر شد، در روز قدس مردم دیدند که اینها حرف دلشان چیست، در روز عاشورا فهمیدند که اینها عمق خواستههاشان تا کجاست، مردم عزیز ما به میدان آمدند و حماسهی نُه دی را به راه انداختند. نه فقط در تهران، بلکه در سراسر کشور، میلیونها نفر در روز نهم دی، بعد هم بلافاصله در بیست و دوی بهمن آمدند توی میدان، غائله را ختم کردند. این، هنر مردم است. درود به مردم ایران. درود به ملت مؤمن و مبارز و بصیر و آگاه ایران. انشاءاللَّه به توفیق الهی، مردم همین راه را و همین خط را و همین آرمان را و همین عزم و همت را تا آخر ادامه خواهند داد.
یک نقطهی دیگر - که آن هم خیلی واضح است - ایجاد اختلاف بین دستگاههای مدیریتکنندهی کشور است؛ این هم یکی از کارهای اساسی آنهاست. این مسئله را پنهان هم نمیکنند. نه اینکه نمیخواهند پنهان کنند؛ پنهانکردنی نیست. نوع کار دشمنان در این قضایای مهم و کلان و بینالمللی اقتضاء میکند که یک کارهائی را بکنند، یک چیزهائی را بگویند، اظهاراتی را داشته باشند؛ لذا این تدابیر و سیاستهای دشمنان در پرده نمیماند. میخواهند اختلاف ایجاد کنند. این اختلاف را به هر شکلی بتوانند، تزریق میکنند؛ ما بایستی بیدار باشیم. اختلاف سلیقه، اختلاف نظر، اختلاف عقیده در مسائل سیاسی، نباید به چالش میان جناحهای کشور، میان عناصر کشور منتهی شود. گناه بزرگ فتنهگران در سال 88 این بود که اگر خوشبینانه نگاه کنیم و بگوئیم اینها یک شبههای، خدشهای در ذهنشان بود، این خدشه را به صورت ایجاد چالش برای نظام اسلامی مطرح کردند. این گناه بزرگ، قابل اغماض هم نیست؛ آثار آن هم همچنان در جامعهی ما موجود است. البته ملت، ملت بیداری است. نصاب لازم در فهم و بصیرت این ملت موجب میشود که خیلی از این حوادث پوشیده بشود و بتدریج آثار آن زائل شود؛ لیکن اینها به خاطر همین، ضربه زدند. ایجاد دعوا، گریبان یکدیگر را گرفتن، ایجاد اختلاف عمیق، یکی از کارهای بسیار بد، بسیار بزرگ و نکوهیده است؛ این همان چیزی است که دشمن میخواهد.
سی و دو سال است که علیه ملت ایران و علیه انقلاب و علیه امام جنگ روانی وجود دارد: دروغ گفتند، تهمت زدند، شایعه پخش کردند، سعی کردند ایجاد اختلاف کنند، سعی کردند راهها را در داخل منحرف کنند.
هدفهائی که آنها دنبال میکردند، در درجهی اول، سقوط انقلاب و سقوط نظام جمهوری اسلامی بود. هدف اول، براندازی بود. هدف بعدی این بود که اگر براندازی نظام جمهوری اسلامی تحقق پیدا نکند، انقلاب را استحاله کنند؛ یعنی صورت انقلاب باقی بماند، اما باطن انقلاب، سیرت انقلاب، روح انقلاب از بین برود. در این زمینه خیلی تلاش کردند؛ که آخرین نمایشنامهی آنها که روی صحنه آمد، همین فتنهی 88 بود. در حقیقت، یک تلاشی بود. یک عدهای در داخل، به خاطر حب به نفس، حب به مقام - از این قبیل امراض خطرناک نفسانی - اسیر این توطئه شدند. من بارها گفتهام؛ طراح و نقشهکش و مدیر صحنه، در بیرون از این مرزها بود و هست. در داخل با آنها همکاری کردند؛ بعضی دانسته، بعضی ندانسته. این هم هدف دوم. هدف سوم هم باز این بود و هست که کاری کنند که اگر نظام اسلامی باقی میماند، از عناصر ضعیفالنفسی که میتوان در آنها نفوذ کرد، استفاده کنند و اینها را در مسائل کشور، در واقع طرفهای اصلی خودشان قرار بدهند. ملت ایران در میدانهای گوناگون، کمک الهی را، حمایت الهی را لمس کرده است، حس کرده است؛ وقتی توی صحنه است، وقتی آمادهی مجاهدت است؛ در جنگ تحمیلی یک جور، در قضایای گوناگون یک جور، در تحرکات سیاسی و در فتنهها یک جور. در همین فتنهی سال 88 دست قدرت الهی بود؛ مردم بیدار شدند، مردم وارد صحنه شدند و یک حرکت عظیم را خنثی کردند.
هنوز خیلی جا وجود دارد برای تحلیل و تبیین و روشن کردن زوایا و ابعاد این فتنهای که دشمن طراحی کرده بود. دشمن محاسبات خیلی دقیقی کرده بود؛ منتها خوب، محاسباتش غلط از آب درآمد؛ ملت ایران را نشناخته بود. دشمن در پشت صحنه، همهی چیزها را مشاهده کرده بود. این کسانی که شما بهشان میگوئید سران فتنه، کسانی بودند که دشمن اینها را هل داد وسط صحنه. البته گناه کردند. نبایستی انسان بازیچهی دشمن شود؛ باید فوراً قضیه را بفهمد. اگر اول غفلتی کرده است، وسط کار وقتی فهمید، بلافاصله بایستی راه را عوض کند. خوب، نکردند. عامل اصلی دیگرانی بودند که طراحی کرده بودند، به خیال خودشان محاسبه کرده بودند. به گمان آنها بساط جمهوری اسلامی بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقیقت دین، حتّی شعارهای دینی هم باقی نمانَد؛ برنامه این بود. طراحی این بود که اگر توانستند قاعدهی دولت را به شکل مطلوبِ خودشان بچینند، که بعد از آن، راه حرکتشان روشن بود که چه کار میکردند؛ اگر هم قاعدهی حکومت و دولت طبق میل آنها چیده نشد و برایشان ممکن نشد، کشور را به آشوب بکشانند؛ با خیال خودشان - من یک وقتی گفتم - کاریکاتور انقلاب اسلامی را درست کنند؛ مثل سایههائی که حرکت یک قهرمان را تقلید میکنند، ادای قهرمانها را، ادای انقلاب را در بیاورند؛ برنامهشان این بود. ملت ایران توی دهن اینها زد و بساط اینها را جمع کرد. امروز انقلاب، جمهوری اسلامی، ملت ایران، خط صحیح دین در این کشور، از پیش از قضایای سال گذشته بمراتب قویتر است، روشنتر است. علت همین است: خدای متعال هر امتحانی که میکند، یک نمره میدهد. وقتی در یک امتحانی، یک کسی، یک جمعیتی، یک ملتی قبول شدند، خدای متعال به اینها نمره میدهد؛ نمره این است که اینها را بالا میآورد. امتحانهای الهی اینجوری است. همین طور که اگر در امتحان بد عمل کنیم و امتحان را ببازیم، خدای متعال نمرهی مردودی میدهد و آن مردودی عبارت است از تنزل و انحطاط - انسان از آنی که بود، بدتر میشود - در قبولی هم همین جور است؛ ملتها را بالا میبرد. در یک دورهای مردم در یک امتحانی شکست خوردند، امیرالمؤمنین را در محراب عبادت به خون کشیدند. خوب، امتحان بدی بود. چرا باید وضع جامعهای به آنجا برسد که کسی مثل آن مجسمهی عدالت و معنویت و توحید، به دست اشقیالنّاس به خون کشیده شود؟ این نشاندهندهی امتحان بدی بود که مردم دادند. وقتی این امتحان را دادند، مردود شدند؛ لذا خدا اینها را پائین آورد؛ کارشان به آنجا رسید که حسینبنعلی را جلوی چشم آنها کشتند! وقتی امتحانِ خوب بدهید، خدا شما را بالا میبرد. امروز خط اسلام، خط ایمان باللَّه، خط انقلاب در کشور و در میان ملت، خیلی قویتر، پررنگتر و بالاتر است از آنچه که قبل از این فتنه بود. چرا؟ چون مردم، خوب امتحان دادند. این، نمرهی الهی است. این شد برای ما دستورالعمل. در همهی قضایا باید اینجوری عمل کرد. باید درست دید، درست سنجید، درست محاسبه کرد. مواظب باشیم در تشخیص اشتباه نکنیم؛ قضایای اصلی را با قضایای فرعی جابهجا نکنیم؛ چیزهای بزرگ، حوادث بزرگ و مهم را کوچک نبینیم و در مقابل، حوادث کوچک را بزرگ بینگاریم؛ باید درست تشخیص بدهیم. این قدم اول. بعد هم احساس مسئولیت کنیم. یک ملت زنده، حیات طیبهاش این است. حیات طیبهای که خدای متعال به مؤمنین وعده داده است - «و لنحیینّه حیاة طیّبة» - یعنی این؛ یعنی همین طور روزبهروز در امتحانهای گوناگون، حرکت کردن و پیش رفتن. آن کسانی که در خلال این راه از دنیا میروند، به لقاء الهی میرسند، مراتب بالای سعادت را دارند؛ آن کسانی هم که میمانند، همین طور در دنیا هی پیشرفت معنوی و مادی میکنند. پیشرفت مادی هم هست. فتنهی سال گذشته جلوهای از توطئهی دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنی کسانی شعارهای حق را با محتوای صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند برای فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طوری که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفتهاند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانهی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانی که خیال میکنند میتوانند میان نظام و میان مردم جدائی بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانی که با همهی وجود نظام جمهوری اسلامی را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشتهاند، در درجهی اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولتهای مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف میزنند، توطئه میکنند، گاهی شعار میدهند، گاهی اظهارات مزوّرانه میکنند، گاهی صریحاً دشمنی میکنند، گاهی در لفافه میبرند؛ اینها همه برای این است که تحلیل درستی از مسائل ایران و شناخت درستی از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیداری است، ملت هشیاری است.
من میخواهم توصیه کنم، تأکید کنم؛ ملت باید این همت را حفظ کند. ما امسال گفتیم همت مضاعف؛ خوشبختانه در سرتاسر کشور نشانههای همت مضاعف در کارهای گوناگون دیده میشود. مسئولان کشور، بزرگان، مدیران عالیرتبه در بخشهای مختلف کارهای خوبی میکنند. خیلی خوب، این همت مضاعف کار لازمی است؛ اما همت مضاعف فقط مال امسال نیست؛ همت مضاعف باید به طور مستمر وجود داشته باشد. ملت عزیز ما باید آنچنان حرکت کند و آنچنان قلههائی را فتح کند که دشمنان از دست یافتن بر سرنوشت این ملت بکلی مأیوس شوند. باید دشمن را مأیوس کنید. وقتی دشمن مأیوس شد، یک ملت از شرّ او خلاص خواهد شد. گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. دشمن سال گذشته با کارهای اینها امیدوار شد؛ در حالی که آن انتخابات عظیم، آن حضور به آن عظمت، آن شرکت عظیم مردم در انتخابات، میتوانست کار را خیلی پیش ببرد و ملت ایران را در بسیاری از میدانهای سیاسی موفق کند. اینها ایجاد فتنه کردند؛ لذا دشمن که از حرکت عظیم مردم مأیوس میشد، امیدوار شد که بتواند به انقلاب صدمه و ضربه بزند. چالش عظیمی بود: دشمن از آن طرف حمایت کند، کمک سیاسی بکند، اسم بیاورد - دشمن از فتنهگران اسم بیاورد - ملت ایران از این طرف با استحکامِ کامل در صحنه باشد. همان طور که ملت ایران در جنگ تحمیلی هشت سال از خود ابتکار نشان داد، شجاعت نشان داد، فداکاری نشان داد، در همهی صحنهها حاضر شد، در این جنگ نرم هم هشت ماه ملت ایران حقیقتاً از خود مهارت نشان داد. انسان وقتی به مسائل نگاه میکند و میخواهد از یک افق بالاتری مسائل را بررسی کند، متحیر میماند: این چه دست قدرت الهی است که اینجور دلهای ما را، جانهای ما را به سمت اهدافِ خودش حرکت میدهد؟ کار خداست. خدا با شماست. این خداست که شما را هدایت میکند. این خداست که دلهای من و شما را متوجه به راه درست میکند. بایستی ارتباط خود را با خدا حفظ کنیم، مستحکم کنیم. خاصیت یک حرکت الهی همین است: همتهای مردم، کارهای مردم، عزم و ارادهی مردم، حضور مردم، در کنار توجه به خدا، در کنار دلهای آمادهی برای تضرع؛ اینها خیلی مهم است. ارتباط خود را با خدا قوی کنیم. نگذاریم دلهای ما متمایل به سمتی شود که ما را از راه خدا دور کند؛ «ربّنا لاتزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة»؛ این دعائی است که قرآن به ما یاد میدهد. خوشبختانه جوانهای ما با دلهای پاکشان، با دلهای نورانیشان، با حضورشان در مراسم گوناگون، رحمت الهی را جلب میکنند. و یکی از موارد جلب رحمت الهی، همین نهم دی بود. به برکت یاد حسینبنعلی سیدالشهداء (سلام اللَّه علیه) مردم در صحنه آمدند و بساط فتنهگران را جمع کردند. دیدید بعضیها نتوانستند واقعیاتِ جلوی چشم را ببینند، نتوانستند تشخیص بدهند. در فتنهی طراحیشدهی پیچیدهی سال 88 حقایقی جلوی چشم مردم بود؛ نگذاشتند یک عدهای این حقایق را ببینند، بفهمند؛ ندیدند، نفهمیدند. وقتی در یک کشور فتنهگرانی پیدا میشوند که برای جاهطلبی خودشان، برای دست یافتن به قدرت، برای رسیدن به اهدافی که به صورت آرزو در وجود خودشان متراکم و انباشته کردند، حاضر میشوند به مصلحت یک کشور، به حقانیت یک راه پشت کنند و لگد بزنند؛ کاری میکنند که سردمداران غربی و دشمنان درجهی یک ملت ایران به هیجان میآیند و سر شوق میآیند و از آنها حمایت میکنند، این یک حقیقت روشن است؛ این چیزی نیست که وقتی نور هست، انسان آن را نبیند؛ اما بعضی ندیدند، بعضی نمیبینند، بعضی درک نمیکنند؛ بعضی به خاطر ظلمت دل، حتّی درک هم میکنند، اما حاضر نیستند به این فهم ترتیب اثر بدهند؛ اینها همه عوارض هوای نفس است؛ اینها همه نتیجهی امر و نهی همان فرعون درونی ماست، همان فیل مستِ هوی و هوس است که شرع مقدس چکشی از تقوا و ورع به دست مؤمن میدهد که بر سر این فیل مست بکوبد و او را آرام کند. اگر توانستیم این را در وجود خودمان آرام کنیم، آن وقت دنیا نورانی خواهد شد، همه چیز را میبینیم، چشم ما میبیند؛ اما وقتی هویپرستی باشد، نمیبیند. شما که بسیجی هستید، جوان هستید، دلهای شما پاک است، نورانی است، با صفای باطنِ خودتان میتوانید این روحیه را، این حالت را در خودتان تقویت کنید. بسیجی باصفاست، نورانی است.
در سال گذشته ملت ایران از یک امتحان عبور کرد، از یک فتنه عبور کرد. این معنایش فقط این نیست که حالا همه فهمیدند ملت ایران قوی است؛ بلکه معنای مهمتر آن این است که با این حرکت، با این قدرت بر عبور از فتنه و محنت، این ملت یک وضع جدیدی پیدا کرد؛ یک توانائی تازهای در او به وجود آمد. تمام طول عمر انسان، قدم به قدم امتحانهاست. اگر ما بتوانیم بر هوای نفس خود غالب بیائیم، بتوانیم بصیرت خود را به کار بگیریم، بتوانیم موقع را بشناسیم، بدانیم کار لازم چیست و آن را انجام دهیم، این در ما یک مرتبهی جدیدی از حیات به وجود میآورد؛ این یک تعالی است، یک ترقی است. بنابراین روز بیست و پنجم آبان که یک روز برجسته و یک نماد است، چنین حالتی را برای مردم اصفهان دارد.
اصفهانیها در قضایای گذشته خوب عمل کردند. در برابر فتنهی 88، در روز عظیم 9 دی، در آن حرکت خودجوش مردمی، عملکرد درخشانی داشتند. همه باید مراقب ایجاد شکاف، ایجاد فتنه، ایجاد بدبینی نسبت به دستگاه باشند. اینهائی که میبینید گوشه و کنار، بدون هیچ قیدوبندی، بدون هیچ ملاحظهای، نظام اسلامی را، دستگاه جمهوری اسلامی را متهم میکنند؛ هرچه از دهنشان در میآید، به نیابت از دشمن میگویند؛ برای اینکه اگر صدای دستگاههای تبلیغاتی جبههی ضد اسلام و صهیونیستها و آمریکائیها به گوش کسی نرسید، اینها جبران کنند و همان حرفهای آنها را به گوش مردم برسانند، اینها به ملت خیانت میکنند؛ این در حقیقت یک خیانت واضح است. مردم را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین، نسبت به خدمتگزاران بدبین کردن، فضای یأسآلود به وجود آوردن، یکی از این راههاست.
حالا شما یک تأملی بکنید؛ سال گذشته - سال 88 - در روز سیزده آبان یک جمعیت محدود نگونبختی آمدند توی خیابانهای تهران، علیه سیزده آبان شعار دادند، برای اینکه شاید بتوانند این مناسبت بزرگ را به لجن بکشند. البته آنها شکست خوردند، معلوم هم بود شکست میخورند - این واضح بود - اما ببینید پشت سر حرکت آنها چی بود؟ آنها با چی داشتند مقابله میکردند؟ با این نماد که پشت سر آن این مفاهیم بزرگ هست، مقابله میکردند. در واقع آنها با این مفاهیم مقابله میکردند. میخواستند هیمنهی آمریکائی را بار دیگر زنده کنند. آنها میخواستند بر روی سلطهطلبی و دخالتطلبی آمریکا پرده بکشند. آنها میخواستند حرکت عظیم ملت ایران را در مقابل آن ظلم بزرگ زیر سؤال ببرند.
وقتی انسان میفهمد معنای سیزده آبان چیست، میفهمد آن کسانی که به خیال خودشان میخواستند سیزده آبان را خراب کنند، کیاند، چیاند و هدفهاشان چیست. این بصیرتی که ما تکرار میکنیم، تأکید میکنیم، این است. باید تأمل کرد، دقت کرد. من به شما جوانان عزیز عرض بکنم؛ امروز شما خط مقدم حرکت ملت ایرانید. ملت ایران به قلههائی چشم دوخته است و به سمت آن قلهها دارد حرکت میکند. دوست و دشمن اعتراف میکنند که ملت ایران بسرعت دارد به سمت قلهها میرود. البته راه هنوز خیلی طولانی است؛ سادهاندیشی نباید کرد. راهی که ما در پیش داریم، راه یکساله و دو ساله نیست؛ راه بلندمدت است؛ اما دارد حرکت میکند. تا حرکت نباشد، رسیدن به هدف ممکن نیست. با نشستن و آرزو کردن و خمیازه کشیدن، هیچ کس به هدف نمیرسد؛ باید پا در راه نهاد، با عزم راسخ پیش رفت. ملت ایران دارد این کار را میکند. در زمینهی علمی، در زمینهی فناوری، در زمینهی سیاسی، در زمینهی خدمات گوناگون، در زمینهی عمران کشور، ما به پیشرفتهای چشمگیری دست یافتهایم. امروز خوشبختانه سرتاسر کشور مثل یک کارگاه بزرگ است که در همه جایش دارد کار انجام میگیرد، خدمت انجام میگیرد، کارهای عمرانی انجام میگیرد؛ هم کارگزاران ایرانی مهارت و خبرویت و تجربه پیدا میکنند، هم مردم بهرهمند میشوند، هم ما از دیگران بینیاز میشویم. در گذشته اگر میخواستند توی این شهر یک پل بسازند، باید کارشناس فرنگی میآمد؛ اگر میخواستند یک سد بسازند، باید منت چند دولت خارجی را میکشیدند؛ کارهای پیچیدهتر که جای خود دارد. امروز ملت ایران از این جهات بینیاز است؛ نیروی انسانی غنی، سرشار، بااستعداد و انبوه دارد؛ مدیران دلسوز و علاقهمند و کارآمد دارد. ملت دارد پیش میرود. اما آن مجموعهای که جلوی این حرکت عظیم قرار دارد، چه کسانی هستند؟ آنها جوانها هستند، دانشجویانند، دانشآموزانند، طلاب جوانند. جوانها هستند که دارند این حرکت را به پیش میبرند. موتور این حرکت عظیم، این قطار عظیمی که دارد همینطور پیش میرود، جوانهایند. البته مدیران کارآمد و کارآزموده و مجرب لازمند. تکیهی روی جوانها معنایش این نیست که ما به آدمهای تجربه کرده و عمر گذرانده و مراحل دیده و مو سفید کرده بیاحترامی کنیم؛ نه، آنها هم وجودشان واجب و لازم است؛ اما تا جوانها نباشند، این حرکت انجام نمیگیرد. امروز به توفیق الهی، به حول و قوهی الهی جوانها حاضرند، در صحنهاند؛ این خیلی چیز مهم و بزرگی است. شما جوانها خط مقدم این حرکت هستید؛ هم در میدانهای سیاسی، هم در میدانهای اقتصادی، هم در میدانهای علم. در میدان سیاسی، فتنهی سال 88 را جوانهای ما خواباندند. بیش از عوامل گوناگون دیگر، جوانهای ما، همین شما دانشآموزها، همین شما دانشجوها نقش داشتید؛ والّا فتنه، فتنهی بزرگی بود. من به شما عرض کنم؛ چند سالی که بگذرد، آن وقت قلمهای بسته شدهی آگاهان بینالمللی روان خواهد شد، باز خواهد شد، خواهند نوشت. ممکن است من آن روز نباشم، اما شماها هستید؛ خواهید شنید، خواهید خواند که چه توطئهی بزرگی پشت فتنهی سال 88 بود. این فتنه خیلی چیز مهمی بود، قصدشان خیلی قصد عجیب و غریبی بود؛ در واقع میخواستند ایران را تسخیر کنند. اینهائی که عامل فتنه بودند - توی خیابان، یا بعضی از سخنگویانشان - اغلب ندانسته وارد این میدان شده بودند؛ اما دستهائی اینها را هدایت میکرد، نمیفهمیدند. حالا این که چطور بعضیها وارد این میدان شدند، چطور ندانسته به دشمن کمک کردند، خودش تحلیلهای دقیق روانشناختی دارد؛ اما واقعیت قضیه این است که عرض کردم. این مسئله خیلی کار بزرگی بود؛ این کار را شما جوانها به سامان رساندید. اگر قبول داریم که جبههی دشمن برای کشور ما و انقلاب ما برنامهریزی بلندمدت دارد، پس ما هم باید برنامهریزی بلندمدت داشته باشیم. نمیشود قبول کرد که جبههی دشمنان اسلام و انقلاب که بشدت از ناحیهی بیداری اسلامی تهدید میشوند، برنامهریزی بلندمدت نداشته باشند؛ این را هیچ کس نمیتواند باور کند، مگر خیلی سادهلوح باشیم، غافل باشیم که این را باور کنیم. حتماً برنامههای بلندمدت دارند؛ کمااینکه همین حوادثی هم که گاهی میبینید در کشور اتفاق میافتد که دست بیگانه در آن نمایان است، چیزهای دفعتاً به وجود آمده نیست، خلقالساعه نیست؛ اینها هم برنامههای میانمدت و بلندمدت بوده است. برنامهریزی کردند، نتیجهی این برنامهریزی شده این. نه اینکه همان شب تصمیم گرفتند این کار را بکنند و فردا اقدام کردند؛ نه، من در همین فتنهی 88 به بعضی دوستان قرائن و شواهد را نشان دادم؛ حداقل از ده سال، پانزده سال قبل از آن، برنامهریزی وجود داشت. از بعد از رحلت امام برنامهریزی وجود داشت؛ اثر آن برنامهریزی در سال 78 ظاهر شد؛ مسائل کوی دانشگاه و آن قضایائی که اغلب یادتان هست، بعضی هم شاید درست یادشان نباشد. قضایائی که سال گذشته پیش آمد، یک تجدید حیاتی بود برای آن برنامهریزیها. البته سعی کردند با ملاحظهی وقت و جوانب گوناگون، این کار را انجام دهند؛ که خوب، بحمدللَّه شکست خوردند، باید هم شکست میخوردند. پس جبههی دشمن برنامهی بلندمدت دارد. آنها مأیوس نمیشوند که ببینند حالا امروز شکست خوردند، دست بردارند؛ نه، طراحی میکنند برای ده سال دیگر، بیست سال دیگر، چهل سال دیگر. باید آماده باشید.
امروز اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنید، میبینید اگر در مسائل اقتصادی اظهارنظر میکنند، همهی حرفشان این است که بنبست است، گره ناگشودنی است، اشکالات فراوان است، فردا چنین خواهد شد. یک عدهای هم این مسائل را باور میکنند و همانها را در داخل تکرار میکنند. قبل از شروع انتخابات و آن قضایای فتنه، بعضی از کسانی که بعداً امتحان خودشان را در فتنه دادند، به ما مراجعه میکردند که آقا سال آینده، سال سختی است - یعنی همان سال 88 - از لحاظ اقتصادی چنین است، چنان است؛ فضا را تنگ، تاریک، مشکل، غیر قابل عبور جلوه میدادند؛ مسئولین را یک جور میخواستند دلسرد کنند، مردم را یک جور. این تبلیغات نشانهی این است که آنها از این حرکت عظیم و پرشتابِ مسئولین و مردم عقب ماندند. پس اگر چنانچه این جهتگیری دشمن دانسته شد، نگاه انسان به واقعیت، نگاه درستی خواهد شد؛ نگاه نافذی خواهد شد.
یا در زمینهی سیاست خارجی، سیاست بینالمللی، در بعضی از همین مطبوعات خودمان هم شما دیدید؛ در اظهارات سال گذشتهی بعضی از اصحاب فتنه هم مشاهده کردید؛ هی تکرار میکردند که آقا ما در دنیا ذلیل شدیم، جمهوری اسلامی در دنیا بیآبرو شده، بیارزش شده، چه شده، چه شده. امروز وقتی به واقعیت نگاه میکنیم، میبینیم روزبهروز آبروی جمهوری اسلامی در میان ملتهای گوناگون دنیا - مسلمان و غیر مسلمان - افزایش پیدا کرده است. دشمنان ملت ایران این را میدانند، میفهمند، احساس میکنند؛ البته کتمان میکنند. اجتماعات عظیم، این روشنبینی مردم در زمینهی مسائل سیاسی سابقه نداشته است. بعد از اهانتی که در روز عاشورای سال 88 به وسیلهی یک عده تحریک شده نسبت به امام حسین انجام گرفت، دو روز فاصله نشد که مردم در روز 9 دی توی خیابانها آمدند و موضع صریح خودشان را علنی ابراز کردند. دستهای دشمن و تبلیغات دشمن نه فقط نتوانسته مردم را از احساسات دینی عقب بنشاند، بلکه روزبهروز این احساسات تندتر و این معرفت عمیقتر شده است.
بدون تردید دشمن در جدا کردن مردم از نظام اسلامی شکست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل میلیون مردم کشور پای صندوقهای رأی رفتند. در واقع یک رفراندوم چهل میلیونی به نفع نظام جمهوری اسلامی و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همین بود که دشمن را عصبانی کرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بین ببرند، اما این را هم نتوانستند انجام دهند. مردم در مقابل فتنه هم ایستادند. فتنهی سال 88 کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهای سیاسی و اجتماعیای که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد. باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛(3) اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد.
به نظر من، فتنهی سال 88 هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. بعد از آنی که در یک انتخاباتی، چهل میلیون شرکت میکنند و همهی ما تا آخر شب، خوشحال، خرسند که پای صندوقهای رأی مردم جمع شدند و تا آخر شب رأی دادند - و البته هنوز عدد گفته نشده بود، همه هم لذت میبردند - ناگهان از یک گوشهای، فتنهای شروع میشود؛ ما را بیدار میکند؛ میگوید: به خواب نروید، غفلت نکنید، خطرهائی در مقابل شما وجود دارد و آن خطرها اینهاست. به نظر من، همهی حوادث را اینجوری باید نگاه کرد. پارسال در همان بحبوحهی جریان فتنهی سال 88 شنیدید که یکی از شبکههای اجتماعی اینترنتی که در ارتباط با معارضین فعال بود: خبرهای اینجا را ببرند، دستورهای آنجا را برسانند، همین طور شلوغ کنند، فضا را چه کنند، میخواست موقتاً برای تعمیرات کارش را تعطیل کند، دولت آمریکا مانع شد، گفت شما اگر الان، ولو برای تعمیرات تعطیل موقت بکنید، این به معارضین داخل ایران ضرر میزند؛ جلویش را گرفتند. یعنی تعطیلی موقت را به این شبکهی اجتماعی اجازه ندادند. یعنی کمکهای اینجوری بود. و انواع و اقسام کمکها و اعانتهایی که به اینها میشود.
مردم ایستادند، آخرین نمونهاش هم همین فتنهی سال 88 بود؛ مردم ایستادند. همان کسانی که به کسان دیگری غیر از منتخَب رأی داده بودند، همانها هم در مقابل آنها ایستادند. لذا دیدید در 9 دی، در 22 بهمن، همه شرکت کردند؛ همه آمدند. این نشاندهندهی این است که فتنهگران و فتنهانگیزان یک اقلیت معدودند؛ منتها دروغ گفتند، خواستند مردم را دنبال خودشان بکشانند. اولِ کار موفق هم شدند؛ بعد که چهرهشان آشکار شد، نقابشان در خلال حرفها و کارهای گوناگون افتاد، مردم از اینها رو برگرداندند. بنابراین، مردم ایستادهاند.
اما آنچه که در وهلهی اول باید عرض کنیم، این است که این سالی که بر دولت دهم گذشت، سال خیلی سختی بود و انصافاً تلاشی که در این مدت از سوی مسئولین و دستاندرکاران در قوهی مجریه نشان داده شد، تلاش باارزشی بود؛ حقاً و انصافاً تلاش مأجور و مشکوری بود. این سال، هم از لحاظ سیاسی و امنیتی سال دشواری بود، هم از لحاظ تأثیر جریانهای بیگانه بر برخی از بخشهای کشور، مثل اقتصاد و فرهنگ و غیره. کسانی که فتنهی سال 88 را شروع کردند - حالا یا خودشان طراحی کرده بودند، یا دیگران طراحی کرده بودند؛ نمیخواهیم نسبتی بدهیم، ولی به هر حال این فتنه طراحی شده بود - به کار کشور ضربهی سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش میرفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبههبندی کردهاند و یک جبههای تشکیل دادهاند.
خرابکاریهای داخلی مخصوص امروز نیست. در سال 82 بعد از قضایای عراق - حملهی اشغالگران به عراق - اینجا در تهران چند روزی اغتشاش شد. آن زن سیاهپوستِ مشاور رئیس جمهور آمریکا که بعد شد وزیر خارجهی او، صریحاً اینجور گفت: ما از هر اغتشاشی و شورشی در تهران حمایت میکنیم؛ این را صریح اعلان کرد. امیدوار شده بودند، خیال کردند که حالا حادثهای در تهران دارد اتفاق میافتد؛ این مال سال 82 است. آن روز بود، قبل از آن روز هم کم و بیش شبیه آن بود، بعد از آن هم بود؛ سال 88 هم نظائرش را، شبیهاش را، دیگر همه یادشان است، ملاحظه کردید، دیدید. آنچه که امروز به صورت تهدید وجود دارد، جدید نیست.
شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیلکردهی امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتی دارند که هر توطئهای را دشمن علیه نظام جمهوری اسلامی زمینهچینی کند، به توفیق الهی توطئه را خنثی میکنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوی میکند، تقواست؛ آنچه ما را آسیبناپذیر میکند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامهی این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار میکند، تقواست.
حالا همت برتر و کار بیشتر، همت مضاعف و کار مضاعف بر این اساس باید انجام بگیرد. عرصههای گوناگونی وجود دارد. ما نباید بگذاریم وقت بگذرد. هر سالی از سالهائی که دوران انقلاب گذرانده است، و در هر سالی هر ماهی، و در هر ماهی هر روزی، وزن و مقداری دارد، ارزشی دارد؛ نباید این را از دست داد. ممکن است در هشت ماه از سال 88 که اشتغالات فتنهانگیزان بعضی از ذهنها را به خود مشغول کرد، برخی از کارها نیمهکاره مانده باشد؛ باید جبران بشود. باید حرکت، یک حرکت سریعی باشد. عرصههای گوناگونی وجود دارد: عرصهی علم و تحقیق در درجهی اول، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی در همهی زمینهها، علوم تجربی، علوم انسانی در همهی بخشهائی که برای کشور مورد نیاز است، بایستی همتشان را در تحقیق و علم افزایش بدهند؛ مراحل دورتری را در مقابل چشمشان و مد نظرشان قرار بدهند؛ کار را باید متراکمتر کنند.
در این فتنههای بعد از انتخابات، آن چیزی که اساس قضیه است، این است که رأی مردم و حضور مردم از نظر یک عدهای نفی شد، مورد خدشه قرار گرفت، نظام تکذیب شد، مورد تهمت قرار گرفت. گناه بزرگی که انجام دادند، این بود. اینها بایست تسلیم میشدند. بالاخره وقتی انتخابات با همین معیارهائی که در اسلام وجود دارد - که حالا بعضی از معیارها و شاخصهائی که برای انتخابات در نظر ما معتبر است، که نظر اسلام است، من عرض میکنم - اتفاق افتاد، بایستی در مقابل قانون، در مقابل داوری قانون تسلیم شد؛ همچنان که باید در مقابل آن داوری که قانون او را معین میکند، تسلیم شد. اگر قانون در مسئلهی مهمی مثل مسئلهی انتخابات یک داوری را مشخص کرده است، یا یک شیوهی داوری را مشخص کرده است، باید تسلیم این بشوند، ولو برخلاف میلمان باشد؛ این میشود انتخابات سالم.
آن وقت این انتخابات اگر چنانچه به این شکل باشد و به همان شکلی که در نظام اسلامی معتبر است، باشد، این خصوصیات را دارد: اولاً در انتخابات، احترام به رأی و تشخیص و رضایت مردم هست. من عرض بکنم؛ امروز در دنیای دموکراسی که انتخابات در آنجاها انجام میگیرد و پرچم دموکراسی را اینها بلند میکنند، آنچه وجود ندارد، «رضی العامّة» است؛ مسئله، صوری است؛ در واقع غالباً اینجور است. در کشور آمریکا اینجور است، در کشورهای معروف دموکراسی دنیا اینجور است. پشت سرِ این کسانی که میآیند وارد میدان انتخابات میشوند و مبارزهی انتخاباتی میکنند، گروههائی از جبههی خاصه وجود دارند؛ یعنی سرمایهدارها، کمپانیدارها، متنفذین مالی، باندهای عظیم مالی؛ اینها هستند که دارند کارها را روبهراه میکنند؛ با تبلیغات گمراهکننده و با روشهای گوناگون، آراء مردم را به این سمت و آن سمت میکشانند. در واقع، دعوا بین کمپانیدارهاست؛ دعوا بین آراء مردم نیست؛ یک چیزِ تخیلی است. در واقع، حکومت دموکراسی در آنجاها حکومت اقلیت است؛ حکومت خواصی است که خواص بودن آنها، نخبه بودن آنها، به خاطر امکانات مالی فراوان آنهاست؛ اینها هستند که دارند سیاستگذاری میکنند. آنچه که مهم است، این است که ملت عزیز ما اتحاد خود را حفظ کنند، وحدت کلمه را حفظ کنند. این وحدت کلمه، خاری در چشم دشمنان است. سعیشان این است که وحدت کلمهی ملت را به هم بزنند. به گمان من مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات - این چند ماه - این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. امروز معلوم شده است که آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به تودهی مردم ندارند. تودهی مردم راه خود را ادامه میدهد؛ راه خدا را، راه اسلام را، راه جمهوری اسلامی را، راه پیاده کردن احکام الهی را، راه رسیدن به عزت و استقلال در پناه اسلام را. ملت حرکتش اینجوری است.
نکتهی دوم - که من مکرر در ماههای گذشته عرض کردهام - این است که دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضای شفاف را برنمیتابند؛ فضای غبارآلود را میخواهند. در فضای غبارآلود است که میتوانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضای غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عدهای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینی که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائی که میفرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لمیخف علی المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانی که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمیشود؛ میفهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توی میدان، معاند دیگر نمیتواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد میفرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را میگیرد، اینها را با هم مخلوط میکند، در کنار هم میگذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ علی اولیائه»؛ آن وقت کسانی که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه میشود. فتنه این است دیگر.
خوب، حالا در مقابل یک چنین پدیدهای، علاج چیست؟ عقل سالم حکم میکند و شرع هم همین را قاطعاً بیان میکند: علاج عبارت است از صراحت در تبیین حق، صراحت در بیان حق. وقتی شما میبینید یک حرکتی به بهانهی انتخابات شروع میشود، بعد یک عامل «دشمن»ی در این فضای غبارآلوده وارد میدان شد، وقتی میبینید عامل دشمن - که حرف او، شعار او حاکی از مافیالضمیر اوست - آمد توی میدان، اینجا باید خط را مشخص کنید، اینجا باید مرز را روشن کنید. همه وظیفه دارند؛ بیشتر از همه، خواص؛ و در میان خواص، بیشتر از همه، آن کسانی که مستمعین بیشتری دارند، شنوندگان بیشتری دارند. این وظیفه است دیگر: مرزها روشن بشود و معلوم بشود که کی چی میگوید. اینجور نباشد که باطل، خودش را در لابهلای گرد و غبارِ برخاستهی در میدان مخفی کند، ضربه بزند و جبههی حق نداند از کجا دارد ضربه میخورد. این است که حرف دو پهلو زدن، از خواص، مطلوب نیست. خواص باید حرف را روشن بزنند و مطلب را واضح بیان کنند. این، مخصوص یک گرایش سیاسی خاص هم نیست. در داخل نظام اسلامی، همهی گرایشهائی که در مجموعهی نظام قرار دارند، اینها باید صریح مشخص کنند که بالاخره آن حمایتی که مستکبرین عالم میکنند، مورد قبول است یا مورد قبول نیست. وقتی که سران استکبار، سران ظلم، اشغالگران کشورهای اسلامی، کُشندگان انسانهای مظلوم در فلسطین و در عراق و افغانستان و خیلی جاهای دیگر، میآیند وارد میدان میشوند، حرف میزنند، موضع میگیرند، خوب، باید معلوم بشود این کسی که در نظام جمهوری اسلامی است، در مقابل این چه موضعی دارد؛ حاضر است تبرّی بجوید، بگوید من دشمن شمایم؟ من مخالف شمایم؟ وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازی نیست. شفافسازی، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگی، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کی به شفافسازی کمک میکند و کی به غبارآلودگی کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند. حرف آخر هم اینکه: برادران عزیز! خواهران عزیز! شما بدانید و میدانید که انقلاب اسلامی یک حقیقت است، برخاستهی از یک سنت الهی است؛ این را نمیشود از بین برد، این را نمیشود متزلزل کرد. تا وقتی که آحاد مردم ایمان دارند، علاقه دارند، عشق دارند، اقدام میکنند، بدانند اگر همهی قدرتهای عالم هم دست به دست بدهند، نخواهند توانست به این انقلاب و به این نظام و به این ملت صدمهای وارد کنند. وظیفههائی است، باید انجام داد؛ گذرگاههائی است، باید از آنها گذشت و عبور کرد. بعضی از این گذرگاهها سخت است، بعضی آسانتر است. الحمدلله ملت ما از خیلی گذرگاههای سخت و دشوار عبور کرده که خیلی خیلی دشوارتر از آن چیزهائی بوده است که امروز هست، بعد از این هم خواهد بود. حضرت آقای جنتی فرمودند که ملت ایران خیالشان از فتنهگران راحت بشود. من به ایشان عرض میکنم که فتنهگر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پسفردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتی بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همهی این معارضهها با آسانی - که روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگی میکند، دست و پنجه نرم میکند، بر همهی این معارضهها هم فائق میآید. ما بحمدالله امروز نشانهی این رویشها را میبینیم؛ این جوانهائی که توی انقلابند. و من توصیه میکنم به مجموعهی دوستان که برای هرچه بهتر پیش بردن کار، از این جوانهای امروز، از این نوخاستههای انقلاب، رویشهای انقلاب، هرچه بیشتر استفاده کنند. خیلی از این جوانها یا انقلاب را ندیدهاند یا در پیروزی انقلاب سنین خیلی کمی داشتهاند؛ اما امروز از کاری که ماها آن روز میکردیم، خیلی بهتر دارند عمل میکنند، خیلی قویتر دارند عمل میکنند، هوشیارانهتر دارند کار میکنند. انقلاب بحمدالله برگ و بارش روزافزون است. در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ی الهی همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ی امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.
مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خدای متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. نوزده دیِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دیِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونی فوقالعاده ی مردم حرکت عظیمی بود - از همین قبیل است، و قضایای گوناگونی که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان میدهد. ببینید در جنگ صفین، امیرالمؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبههی مقابل امیرالمؤمنین جبههای بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلی سخت بود. کی باید اینجا روشنگری کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضی ها حقیقتاً متزلزل میشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان میخواند، دلش میلرزد. در این صف عظیمی که امیرالمؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقه ی حساس - در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق میافتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یک وقت خبر میآوردند که در فلان جبهه، یک نفری شبهه ای برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم میجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه. اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنی در واقع اصحاب خاص و خالصی که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو میافتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد. یکی از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد. ببینید چه استدلالهائی است که انسان میتواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهای زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عدهای دچار شبهه شدهاند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانی کرد. یکی از حرفهای او در این سخنرانی این بود که گفت: این پرچمی که شما در جبههی مقابل میبینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنی امیه - زیر این پرچم، همان کسانی آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمروعاص و دیگر سران بنی امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنیامیه بود. گفت: اینهائی که شما می بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستادهاند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم. این طرفی که امیرالمؤمنین هست، همین پرچمی که امروز امیرالمؤمنین دارد - یعنی پرچم بنیهاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانی که امروز زیرش ایستادهاند، یعنی علیبنابیطالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبی است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبههی دیگر، در جبههی مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا میکردند و معترف بودند و افتخار میکردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا میکنند که مسلمند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض میکنیم بصیرت بصیرت، یعنی این. از اول انقلاب و در طول سالهای متمادی، کیها زیر پرچم مبارزهی با امام و انقلاب ایستادند؟ آمریکا در زیر آن پرچم قرار داشت، انگلیس در زیر آن پرچم قرار داشت، مستکبرین در زیر آن پرچم قرار داشتند، مرتجعین وابستهی به نظام استکبار و سلطه، همه در زیر آن پرچم مجتمع بودند؛ الان هم همین جور است. الان هم شما نگاه کنید از قبل از انتخابات سال 88، در این هفت هشت ماه تا امروز آمریکا کجا ایستاده است؟ انگلیس کجا ایستاده است؟ خبرگزاریهای صهیونیستی کجا ایستاده اند؟ در داخل، جناحهای ضد دین، از تودهای بگیر تا سلطنتطلب، تا بقیهی اقسام و انواع بی دینها کجا ایستادهاند؟ یعنی همان کسانی که از اول انقلاب با انقلاب و با امام دشمنی کردند، سنگ زدند، گلوله خالی کردند، تروریسم راه انداختند. سه روز از پیروزی انقلاب در بیست و دوی بهمن گذشته بود، همین آدمها با همین اسمها آمدند جلوی اقامتگاه امام در خیابان ایران، بنا کردند شعار دادن؛ همانها الان می آیند توی خیابان، علیه نظام و علیه انقلاب شعار میدهند! چیزی عوض نشده. اسمشان چپ بود، پشت سرشان آمریکا بود؛ اسمشان سوسیالیست بود، لیبرال بود، آزادی طلب بود، پشت سرشان همهی دستگاههای ارتجاع و استکبار و استبداد کوچک و بزرگ دنیا صف کشیده بودند! امروز هم همین است. اینها علامت است، اینها شاخص است؛ و مهم این است که ملت این شاخصها را میفهمد؛ این چیزی است که انسان اگر صدها بار شکر خدا را بکند، حقش را به جا نیاورده است؛ سجدهی شکر کنیم. این ملت عظیم از قشرهای مختلف در سراسر کشور نگاه میکنند به صحنه، میشناسند صحنه را؛ خیلی چیز بزرگ و مهمی است. اینی که من عرض میکنم روز نُه دی در تاریخ ماندگار است، به خاطر این است. مردم بیدارند؛ همین است که کشور شما را نگه داشته است عزیزان من! همین است که انقلابتان را حفظ کرده است؛ همین است که جرأت سران استکبار را از آنها گرفته است که بخواهند به ملت ایران حمله کنند؛ میترسند. حالا در تبلیغات، زید و عمرو و بکر را میکشند جلو، بمباران تبلیغاتی میکنند؛ اما حقیقت قضیه چیز دیگری است. دشمن حقیقی آنها ملت ایران است، دشمن حقیقی آنها ایمان و بصیرت ملت ایران است، دشمن حقیقی آنها همین غیرت دینی جوانهاست که میجوشد. یک وقتی هم دندان روی جگر میگذارند، صبر هم میکنند، باید هم بکنند؛ اما یک وقت هم آنجائی که وقت حضور در صحنه است، میآیند توی صحنه. تحلیل حوادث جاری کشورمان تحلیلی نیست که از حوادث عالم جدا باشد. حوادث عالم، حوادث منطقه، اینها به هم متصل است. بخشی هم مربوط به کشور ماست، که البته آن بخش اصلی و اساسی است. علت هم این است که استکبار لنگی کار خود را از اینجا می بیند؛ و این نشان میدهد که یک ملت و یک مجموعهی انسانی چه نقشی میتواند ایفاء کند. اینی که امام بزرگوار ما هی خطاب میکرد به امت اسلام، با توجه به این حقیقت است. یک ملت وقتی بیدار میشود، اینجور میتواند همهی محاسبات استکبار را به هم بریزد. کارخانهای که آنها درست کردند، خط تولیدی که برای به ثمر رساندن اهداف استکباریِ خودشان به وجود آوردند، این خط تولید را بیداری یک ملت اینجور کُند یا متوقف میکند. اگر همهی ملتهای مسلمان بیایند توی میدان، چه میشود! اگر همهی ملتهای مسلمان همین بصیرت را، همین آمادگی را، همین حضور را پیدا کنند، چه اتفاقی در دنیا می افتد! از این میترسند. میخواهند صدای من و شما خاموش بشود و به گوش ملتهای دیگر نرسد. میخواهند کاری کنند که ملتهای دیگر نفهمند تأثیر بیداری و بصیرت یک ملت در حوادث عالم چقدر است. یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابی، به فرزندان عزیز انقلابی خودم، به فرزندان بسیجی - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینی به گوششان میخورد یا با چشمشان میبینند، عصبانی هستند؛ وقتی می بینند روز عاشورا چگونه یک عدهای حرمت عاشورا را هتک میکنند، حرمت امام حسین را هتک میکنند، حرمت عزاداران حسینی را هتک میکنند، دلهاشان به درد میآید، سینههاشان پر میشود از خشم؛ البته خوب، طبیعی هم هست، حق هم دارند؛ ولی میخواهم عرض بکنم جوانهای عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بی رویهای، کمک به دشمن است. اینجا جوانها تلفن میکنند - میفهمم من، میخوانم، غالباً تلفنها و نامه ها را خلاصه میکنند، هر روز می آورند، من نگاه میکنم - می بینم همین طور جوانها گلهمند، ناراحت و عصبانی؛ گاهی هم از بنده گله میکنند که چرا فلانی صبر میکند؟ چرا فلانی ملاحظه میکند؟ من عرض میکنم؛ در شرائطی که دشمن با همهی وجود، با همهی امکاناتِ خود درصدد طراحی یک فتنه است و میخواهد یک بازی خطرناکی را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازی کمک نکرد. خیلی باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههای مسئولی وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطی از قانون، بایستی مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادی که شأن قانونی و سمت قانونی و وظیفه ی قانونی و مسئولیت قانونی ندارند، قضایا را خراب میکند. خدای متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی». بله، یک عدهای دشمنی میکنند، یک عدهای خباثت به خرج میدهند، یک عده ای از خباثتکنندگان پشتیبانی میکنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخی از قضایا بشود، بیگناهانی که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال میشوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوانهای عزیز را، فرزندان عزیز انقلابیِ خودم را از اینکه یک حرکتی را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون. مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، میبینند؛ میبینند مردم در چه جهتی دارند حرکت میکنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه ی نهم دی ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوهی مجریه، مسئولین قوهی مقننه، مسئولین قوهی قضائیه، دستگاههای گوناگون، همه میدانند که مردم در صحنهاند و چه میخواهند. دستگاهها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینهی ادارهی کشور. شما ملاحظه کنید یک عدهای قانونشکنی کردند، ایجاد اغتشاش کردند، مردم را به ایستادگی در مقابل نظام تا آنجائی که میتوانستند، تشویق کردند - حالا تیغشان نبرید؛ آن کاری که میخواستند نشد، او بحث دیگری است؛ آنها تلاش خودشان را کردند - زبان دشمنان انقلاب را و دشمنان اسلام را دراز کردند، جرأت به آنها دادند؛ کاری کردند که دشمنان امام - آن کسانی که بغض امام را در دل داشتند - جرأت پیدا کنند بیایند توی دانشگاه، به عکس امام اهانت بکنند؛ کاری کردند که دشمنِ مأیوس و نومید، جان بگیرد، تشویق بشود بیاید در مقابل چشم انبوه دانشجویانی که مطمئناً اینها علاقهمند به امامند، علاقهمند به انقلابند، عاشق کار برای کشور و میهنشان و جمهوری اسلامی هستند، یک چنین اهانتی، یک چنین کار بزرگی انجام بدهند. آن قانونشکنیشان، آن اغتشاشجوئیشان - تشویقشان به اغتشاش و کشاندن مردم به عرصهی اغتشاشگری - این هم نتائجش. این خطاها اتفاق میافتد، عمل خلاف انجام میگیرد، کار غلط انجام میگیرد، بعد برای اینکه این کار غلط، غلط بودنش پنهان بشود، اطراف او فلسفه درست میشود! فلسفه میبافند؛ استدلال برایش درست میکنند! از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همهمان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را میکنیم، بعد برای اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفهای برایش درست میکنیم؛ یک استدلالی برایش میتراشیم!
خب، اینها ایجاد فتنه میکند؛ یعنی فضا را فضای غبارآلود میکند. شعار طرفداری از قانون میدهند، عمل صریحاً بر خلاف قانون انجام میدهند. شعار طرفداری از امام میدهند، بعد کاری میکنند که در عرصهی طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگی انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمی نیست؛ کار کوچکی نیست. دشمنان از این کار خیلی خوشحال شدند. فقط خوشحالی نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل میکنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملی، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزی که مشکل را ایجاد میکند، همان فریب، همان غبارآلودگی فضا و همان چیزی است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه»؛ یک کلمهی حق را با یک کلمهی باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگری، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا میکند. دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنهی بعد از انتخابات - اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنیها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجی باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند.
نظام اسلامی با اخلالگران در امنیت مردم طبعاً برخورد میکند. این، وظیفهی نظام است. نظام اسلامی اجازه نمیدهد که کسانی دستخوش فریب و توطئهی دشمن بشوند، زندگی مردم را خراب کنند، آسایش مردم را به هم بزنند، جوانهای مردم را تهدید کنند. فرزندان این کشور عزیزند؛ همه عزیزند. نظام این اجازه را نخواهد داد؛ اما این را هم باید همه توجه داشته باشند:
مبادا دشمن را با دوست اشتباه بکنیم. دوست را به خاطر یک خطا به جای دشمن بگیریم و از آن طرف یک عدهای هم دشمن خونی و معاند را دوست فرض کنند، به حرف او گوش کنند، توجه بدهند. این فتنههائی که دشمن بر پا کرده بود، امید بسته بود که شاید بتواند از این آب گلآلود ماهی بگیرد. بحمداللَّه این فتنهها تمام شد. هر فتنهای در مقابل حق، در مقابل ملت هوشیار از بین خواهد رفت؛ گرد و غبار فرو خواهد نشست. همیشه همین جور است.
نمودار
آخرین مقالات
|