keyword/content
1402/02/27
1402/02/27
1401/03/18
1400/04/28
1400/04/28
1398/10/30
1398/10/30
1398/05/19
1397/05/29
1396/07/11
1396/06/09
1396/05/08
1393/07/08
1393/06/16
1392/06/20
1388/08/04
1387/09/17
1380/11/03
1380/11/03
1376/12/13
1376/01/21
1375/02/04
1374/01/16
1373/02/25
1372/02/28
1372/02/08
1371/03/13
1371/02/16
1370/03/26
1368/04/14

آیات حج متعدّد است در قرآن، و هر کدام هم یک نکته‌ی خاصی دارد لکن دو آیه از این آیات را که اشاره‌ به منافع حج دارد، من اینجا یادداشت کرده‌ام که عرض کنم. یکی این آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی مائده است که میفرماید: جَعَلَ اللهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قیامًا لِلنّاس؛ خدا کعبه را مایه‌ی قوام جامعه دانسته؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ «قیامًا لِلنّاس». یعنی اگر چنانچه حج وجود نداشته باشد و تحقّق پیدا نکند، امّت اسلامی و جامعه‌ی اسلامی فرو خواهد پاشید؛ لذاست که فقها میگویند که حج در مواردی واجب کفائی است؛ یعنی اگر چنانچه شما دیدید یک روزی ــ که خدا نیاورد آن‌چنان روزی را ــ حاجی‌ای وجود ندارد از هیچ جای دنیا، بر شما شخصاً واجب است که حج بروید ولو ده بار هم قبل از آن حج رفته باشید. هرگز نباید این خانه، این قرارگاه اصلی، این مرکز اساسی، خالی بماند. «قیامًا لِلنّاس»؛ این خیلی تعبیر مهمّی است.
یک آیه‌ی دیگر آیه‌ی مبارکه‌ی سوره‌ی حج است: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَجِّ یَأتوکَ رِجالاً وَ عَلیٰ‌ کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ * لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم؛ مردم، ملّت، امّت اسلامی، از اکناف جهان بیایند حج، تا به چشم خودشان منافع خود را ببینند: لِیَشهَدوا؛ مشاهده کنند، ببینند، حضور پیدا کنند در مجموعه‌ی منافعی که وجود دارد. از امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) پرسیدند مراد از این منافع، منافع اخروی است، یعنی ثواب و مانند اینها؟ فرمود نه، هر دو. البتّه منافع اخروی هم هست، امّا منافع دنیوی [هم هست]. امّت اسلامی در حج منافعی میبرد که با هیچ عامل دیگری این منفعت قابل استیفاء نیست؛ جز با حج، جز با این میقات بین‌المللی [ممکن نیست]؛ فقط با این میعاد جهانی ممکن است. خب، از جمله‌ی منافع دنیوی، ارتقاء سطح مدنیّت دنیای اسلام است، به خاطر همین تفاهم و هماهنگی‌هایی که وجود دارد. یک چیزهایی هست که خیلی ظاهر است، امّا از چشم انسان پوشیده میماند؛ یکی از آنها همین قضیّه است. شارع مقدّس همه‌ی آحاد امّت اسلامی را [خطاب میکند]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج. در این کلمه‌ی «ناس» هم نکاتی وجود دارد، نمیخواهم حالا وارد بشوم. در چند آیه‌ی شریفه‌ی قرآن بحث «ناس» است، بحث «مؤمنین» نیست؛ یکی همین آیه [است]: وَ اَذِّن فِی النّاسِ بِالحَج؛ مال آحاد مردم و همه‌ی بشریّت است. ندای حضرت ابراهیم خطاب به همه‌ی بشریّت بود. در روایت دارد که وقتی خداوند متعال به ابراهیم (علیه السّلام) وحی فرمود که مردم را دعوت کن، رفت روی کوه ابوقُبیس و گفت «اَیُّهَا النّاس»؛ بحثِ کسانی نیست که به من اعتقاد دارند، من را قبول دارند؛ همه‌ی بشریّت را دعوت کرد به حج. در طول تاریخ، در طول زمان، تا وقتی دنیا دنیا است، این دعوت ابراهیم وجود دارد. خب، در یک ایّام مشخّص، در یک محدوده‌ی معیّنی از زمان ــ که در سوره‌ی بقره «اَیّامٍ مَعدودات» و در سوره‌ی حج «اَیّامٍ مَعلومات»ذکر شده است ــ و در یک نقطه‌ی خاصّی از مکان، همه‌ی آحاد بشریّت را خداوند متعال دعوت کرده. البتّه پیدا است آن کسانی که ایمان به این دعوت دارند، قبول میکنند، می‌آیند و عمل میکنند، پس مؤمنینند، مال مسلمانها است؛ دیگرانی که قبول ندارند قهراً اجابت نمیکنند این دعوت را، محروم میمانند. اینکه همه‌ی آحاد مردم از اطراف عالم برای یک روز معیّن و تاریخ معیّن در یک مکان معیّن جمع بشوند، این یک چیز تصادفی نیست، این یک امر حساب‌شده است، پیدا است اینها را برای کاری دعوت میکنند.
شما ملاحظه کنید، اگر حالا یک فراخوانی داده بشود که مثلاً فلان گروه از مردم یا فلان شهر از شهرهای کشور یا همه‌ی مردم کشور در فلان روز، فلان جا و در فلان نقطه حاضر بشوید، معنایش چیست؟ معنایش این است که این حضور برای یک غرض و یک مقصودی است؛ معنایش این نیست که به آنجا بیایید و بروید؛ نه، [یعنی] بیایید تا یک کاری انجام بگیرد، بیایید تا یک هدفی تأمین بشود؛ حج این است. دعوت کردند برای یک هدفی؛ آن هدف چیست؟ ارتقاء امّت اسلامی است؛ آن هدف، نزدیکی دلهای آحاد امّت اسلامی به یکدیگر است؛ آن هدف، اتّحاد امّت اسلامی است؛ در مقابل چه چیزی؟ در مقابل کفر، در مقابل ظلم، در مقابل استکبار، در مقابل بتهای بشری و غیر بشری، در مقابل همه‌ی آن چیزهایی که اسلام آمد برای اینکه آنها را از بین ببرد؛ جمع بشوند تا با اینها مقابله کنند. مثلاً فرض کنید که امروز مسئله‌ی اسرائیل، رژیم صهیونیستی، مطرح است؛ همه‌ی دنیای اسلام باید جمع بشوند و این اجتماع، پیغامی داشته باشد علیه رژیم صهیونیستی. امروز مسئله‌ی دنیا، نفوذ قدرتهای استکباری است؛ همه باید جمع بشوند برای اینکه اعلام حضور بکنند، اعلام قدرت بکنند، سینه سپر کنند در مقابل قدرتهای استکباری؛ اصلاً قضیّه این است. این منافع دنیوی است. البتّه منافع دنیایی را [اگر] بخواهیم بشمریم، باید ده‌ها صفحه نوشت و گفت؛ حالا ما دو جمله عرض کردیم.
منافع اخروی؛ منافع اخروی، آمیخته‌ی با همین منافع دنیوی است؛ تأثیر حج در دلها است؛ ایجاد اُنس با خدای متعال؛ تقویت رابطه‌ی با خدای متعال؛ ایجاد اخلاص در عمل؛ پاک کردن دل از هر آنچه با یاد خدا معارض و مخالف است؛ اینها است؛ اینها باید اتّفاق بیفتد. این اعمالی که در حج هست ــ این احرام و این طواف و این نماز و این سعی و این عرفات و این مشعر و این اعمال منیٰ و مانند اینها ــ هر کدام یک بابی است، یک دریچه‌ی روشنگر و منوّرکننده‌ای است به سوی عالم معنا و عالم غیب که دل شما از این دریچه استفاده میکند. این‌جوری باید حج رفت، این‌جوری باید حج کرد.
یک مسئله‌ی مهم در مورد حج، نگاه جهانی و فراسرزمینی آحاد مسلمان است؛ از این نباید غفلت کرد. اسلام از آحاد مسلمان خواسته است که نگاهشان، نگاه فراسرزمینی باشد. طبعاً انسان با مسائل بلندمدّت و کوتاه‌مدّت و روزمرّه‌ی زندگی مواجه است؛ در این تردیدی نیست، از این گزیری نیست امّا در این منحصر نباید بود. ضمن اینکه شما به زندگی شخصی‌تان، زندگی خانوادگی‌تان، به فرزندانتان، به آینده‌تان،‌ به شغلتان، به آینده‌ی کشورتان، به پیشرفت و اعتلای کشورتان فکر میکنید، باید به دنیا هم فکر کنید؛ تعلیم اسلام این است. یک روایتی من اینجا یادداشت کرده‌ام که اتّفاقاً به مناسبت همین حج است که آن هم از امام صادق (علیه السّلام) است؛ البتّه روایت، طولانی‌تر از این است؛ این روایت در وسائل، ابواب «وجوب الحج» است. توجّه کنید نکته این است که این حرفها را امام (علیه السّلام) به مناسبت وجوب حج میزنند.
از جمله‌ی تعابیری که در این روایت هست، [این است که] میفرمایند: وَ لَو کانَ کُلُّ‌ قَومٍ‌ اِنَّما یَتَّکِلونَ عَلیٰ بِلادِهِم وَ ما فیها؛ اگر قرار باشد که هر جمعیّتی، هر ملّتی فقط به خودشان، به مسائل کشور خودشان، به مسائل شهر خودشان بپردازند، به آنها فقط تکیه کنند و اهمّیّت بدهند، هَلَکوا؛ از بین میروند. اگر شما ندانید در دنیا چه میگذرد، ضعیف میشوید؛ هَلَکوا، تعبیر امام صادق (علیه السّلام) است. وَ خَرُبَتِ البِلاد؛ همان کشور خودتان، منطقه‌ی مورد نظر خودتان هم نابود میشود، خراب میشود. وَ سَقَطَتِ الجَلَبُ وَ الاَربَاح ــ‌ «جَلَب» یعنی درآمد ــ درآمدهای ملّی‌تان هم کاهش پیدا میکند. باید بدانید دنیا چه خبر است. وَ عَمِیَتِ الاَخبَار؛ از دنیا بی‌خبر میمانید. باید نگاه کنید به دنیا، ببینید دنیا چه خبر است.
اینکه ما تکرار میکنیم مسئله‌ی دشمن‌شناسی را، اینکه ما عرض میکنیم دشمن را بشناسید، روشهای دشمن را بشناسید، کارکرد دشمن را بشناسید، مقدار پیشرفت دشمن را بشناسید، ضعف دشمن را بشناسید، قوّت دشمن را بشناسید، این فقط خطاب به مسئولین نیست، به آحاد مردم [هم هست]. کشوری که جوانش، غیر جوانش، عالِمش، درس‌خوانش، کاسبش، همه، توجّه به مسائل جهانی دارند، این کشور، هرگز سرش کلاه نمیرود. ما خیلی‌ جاها در معاملات جهانی سرمان کلاه رفته؛ برای خاطر اینکه به مسئله‌ی جهانی توجّه نداشتیم. این طرفِ ما با چه نیّتی وارد میدان شده، با چه نیّتی این حرف را به ما میزند، این اصرار را روی فلان مسئله انجام میدهد، مشکل او چیست، ما چقدر احتیاج داریم، او چقدر احتیاج دارد؛ اینها را باید [بدانیم]. اگر اینها را بدانیم، سرمان کلاه نمیرود. هر جا اینها را دانستیم و بر طبق این دانسته‌ها عمل کردیم، پیش رفتیم. ما الان در سطح جهانی، در سطح بین‌المللی، در سطح منطقه‌ای پیشرفتهای خوبی داریم؛ همین که آمریکایی‌ها خیلی از آن عصبانی‌اند پیشرفتهای ما است. این پیشرفتها به ‌خاطر این بوده که آن کسانی که مسئول کار بودند حواسشان جمع بوده؛ میفهمیدند دنیا چه خبر است. حج آن نقطه‌ی اساسی است که شما میتوانید این را پیدا کنید.

اینکه امام بزرگوار (رضوان الله علیه) اصرار کردند، بنده هم به تبعِ ایشان تأکید کردم که حتماً در نمازهای مسجدالحرام ــ نمازهای اهل‌سنّت ــ شرکت کنید، این به خاطر همین است؛ وَالّا آنجا در مسجدالحرام یک جمعیّت میلیونی جمع میشوند نماز میخوانند، شما هم در هتلِ خودت با پنجاه نفر آدم نماز بخوانید، این نمیشود. در اجتماعات شرکت کنید، حرف بزنید، صحبت کنید، تماس بگیرید. بله، مخالفت هست با اینها، میدانیم؛ ممانعت هست، امّا آن کسی که ممانعت میکند یک انسان است، شما هم یک انسانی؛ شما میتوانید [حرف بزنید]. این منافع را باید به دست آورد. منافع معنوی، همین دعا و تضرّع است. هر چه میتوانید دعا کنید، هرچه میتوانید تضرّع کنید. هر چه میتوانید در مسجدالحرام، در مدینه‌ی منوّره آن عملی را که خدای متعال دوست میدارد که عبارت است از آن عمل مخلصانه و نگاه مخلصانه و تضرّع الی الله تعالیٰ، این را تکرار کنید، زیاد کنید، افزایش بدهید.

حج، یک برنامه‌ی مدبّرانه‌ی الهی است. همه‌ی برنامه‌های الهی مدبّرانه است لکن این برنامه با زوایایی که دارد و خصوصیّاتی که دارد و گستره‌ای که دارد، با همه‌ی برنامه‌های دیگر فرق میکند. این، نشان‌دهنده‌ی احاطه‌ی علمی حضرت حق (جلّت عظمته) بر وجود انسان، بر دل انسان، بر نیازهای انسان و نه آن هم یک شخص انسان، [بلکه] جامعه‌ی بشری، آن هم نه در یک نسل، [بلکه] در طول نسلهای متمادی است. این احاطه‌ی علمی موجب شده است که خدای متعال به تناسب نیازهای بشر و زوایای گوناگون این نیازها این برنامه را در اختیار بشر قرار بدهد، این فرصت را به افراد بشر بدهد که از این استفاده کنند؛ حج یک چنین برنامه‌ای است. لذا شما ملاحظه میکنید خدای متعال در سوره‌ی مائده بعد از آن که برخی از احکام حج را بیان میکند، بعد میفرماید: ذَلِکَ لِتَعلَموا اَنَّ اللَهَ یَعلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الاَرضِ وَ اَنَّ اللَهَ بِکُلِّ شَیءٍ عَلیم؛ این چیزهایی که بر شما واجب کردیم، این کعبه و این هَدْیو این قَلائِد و مانند اینها، برای این است که شما بفهمید، علم پیدا کنید به احاطه‌ی علمی پروردگار؛ بدانید خدای متعال چگونه با اسرار و جزئیّات زندگی شما آشنا است، بر اساس آنها برای شما حکم میگذارد.
خب چه ‌جوری بفهمیم؟ با تدبّر؛ یعنی این‌ جور هم نیست که همین ‌جوری که انسان نگاه کند، همه چیز برایش روشن بشود؛ نه، باید فکر کند، تأمّل کند، تدبّر کند، از دانش و اندیشه بهره بگیرد تا بفهمد که این هَدْی‌‌ای‌ که آنجا قربانی میشود، این طوافی که انجام میگیرد، این وقوفی که در عرفات یا مشعر میشود و امثال اینها، چه تأثیری در زندگی بشر دارد. یعنی حج یک چنین برنامه‌ای است که خدای متعال با علم به زوایای نیازهای بشری، این برنامه را با این همه فروع و جزئیّات برای بشر معیّن کرده، آن هم به صورت مستمر؛ یعنی این‌جور نیست که یک سال باشد، یک سال نباشد؛ نه، این مستمرّاً در همه‌ی این سالها وجود دارد، این برنامه خواهد بود ان‌شاءالله تا ابدالدّهر و ادامه خواهد داشت. خب، اگر بتوانیم از تدبّر لازم برخوردار بشویم در این زمینه، آن وقت میفهمیم که بهره‌مندی‌های انسان از حج چقدر است، و این بهره‌مندی‌ها چه گستره‌ی عظیمی از زندگی بشر را شامل میشود.
قرآن کریم درباره‌ی حج در یک جمله‌ی کوتاه تقریباً همه‌ی حکمت حج را بیان کرده که اگر چنانچه ما بتوانیم فکر کنیم، استفاده کنیم از بیانات معصومین، از تدبّر در قرآن، از این یک کلمه خیلی چیزها میشود فهمید. در همین سوره‌ی مائده میفرماید: جَعَلَ اللَهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قیاماً لِلنّاس؛ [البتّه] فقط کعبه هم نیست دیگر؛ بعد [دارد] شهرالحرام، هَدْی و قلائد و امثال اینها ــ که مجموعه‌ی حج را میخواهد بیان کند، نه خصوص کعبه‌ی شریف را ــ همه‌ی اینها برای چیست؟ قیاماً للنّاس است. «قیام» در اینجا به معنای مصدری نیست. قیام را اهل لغت و اهل تفسیر معنا کرده‌اند و میگویند قیام در اینجا به معنای "ما یَقومُ به‌ الشّیء" است؛ [یعنی] ستون؛ یک بنائی تکیه به یک ستون میکند؛ به این میگویند "قیام"؛ آن ستون، قیام است. اینجا خدای متعال میگوید که حج، ستون زندگی بشر است؛ این خیلی مهم است. "قیاماً‌ للنّاس" است؛ مال ناس است؛ مال من و شما و این و آن، چند نفر، تعداد یک نسل، یک جمعیّت، یک مجموعه نیست؛ مال ناس است، مال بشریّت است، قیام است برای بشر. این کلمه‌ی «قیام» دوبار در قرآن به کار رفته؛ دو مرتبه این کلمه‌ی قیام در قرآن به کار برده شده: یکی درباره‌ی ثروت ملّی است: لا تُؤتُوا السُّفَهاءَ اَموالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَهُ لَکُم قیاما؛ این فقط اینجا است. اموال را، مال را در جامعه، ثروت را خدای متعال وسیله‌ی قیام جامعه قرار داده، و واقعش هم همین است دیگر؛ بدون مال و بدون ثروت که جامعه نمیتواند حرکت بکند. نیاز به ثروت و مال دارد؛ از لحاظ جنبه‌ی مادّی، بشر احتیاج به آن دارد. یکی هم اینجا است: جَعَلَ اللَهُ الکَعبَةَ البَیتَ الحَرامَ قیاماً لِلنّاس؛ اینجا هم قیام است.

خب، اینجا قیام فقط جنبه‌ی مادّی ندارد، البتّه جنبه‌ی مادّی هم دارد: لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم؛ آن منافع، شامل منافع مادّی هم هست امّا بیش از این، منافع معنوی است، منافع رفتاری است، منافع اخلاقی است، یاد دادنِ سبْک زندگی است؛ حج این است. آنچه شما در حج ــ یعنی در همین اعمال حج، مجموع اعمال حج ــ انجام میدهید، در مجموع به شما، یعنی به نسلهای پی‌درپی و متّصل به هم تعلیم میدهد که بایستی ارکان زندگی‌شان را چه ‌جوری انتخاب کنند؛ یک جا حرکت است، یک جا سکون است، یک جا پرهیز است، [یک جا] هم تعلیم همزیستی است.

حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازنده‌ی هویّت فرد مسلمان و جامعه‌ی مسلمان و نمایش‌دهنده‌ی زیبایی‌های آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشه‌ی جهان گِرد آمده‌اند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همه‌ی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.
...
صراط مستقیمی که مناسک حج -سعی و طواف و عرفات و جمرات- و شعائر و شُکوه و وحدت حج به ما نشان میدهد، توکّل به خدا و توجّه به قدرت لایزال الهی، و اعتماد به نفْسِ ملّی، و اعتقاد به تلاش و مجاهدت، و عزم راسخ بر حرکت، و امید وافر به پیروزی است.

حج، عبادتی پُر رمز و راز است. ساخت و ترکیب زیبای حرکت و سکون در آن، سازنده‌ی هویّت فرد مسلمان و جامعه‌ی مسلمان و نمایش‌دهنده‌ی زیبایی‌های آن در چشم جهانیان است. از سویی دلهای آحاد بندگان را با ذکر و خشوع و تضرّع، عروج معنوی میبخشد و به خدا نزدیک میکند، و از سویی با پوشش و پویش یکسان و حرکات هماهنگ، برادران را که از چهارگوشه‌ی جهان گِرد آمده‌اند، به یکدیگر پیوند میدهد، و از سویی برترین نماد امّت اسلامی را با همه‌ی مناسک پُرمعنی و رازآلودش در برابر چشم جهانیان میگذارد و عزم و عظمت امّت را به رخ بدخواهان میکِشد.
...
صراط مستقیمی که مناسک حج -سعی و طواف و عرفات و جمرات- و شعائر و شُکوه و وحدت حج به ما نشان میدهد، توکّل به خدا و توجّه به قدرت لایزال الهی، و اعتماد به نفْسِ ملّی، و اعتقاد به تلاش و مجاهدت، و عزم راسخ بر حرکت، و امید وافر به پیروزی است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار، هماهنگی و هم‌افزایی دستگاه‌های مختلف برای اجرای پر شکوه فریضه‌ی حج را قابل تقدیر دانستند و با تأکید بر اهمیت مسئله‌ی حج به عنوان یک حرکت سیاسی، اعتقادی و اجتماعی افزودند: البته بسیاری از کشورها از اهمیت و کارکردهای مهم حج غافلند ولی امام بزرگوار به ما آموختند که حج یک نقطه‌ی تحرک جدی و بین‌المللی است و منافع فراوانی از آن برای امت اسلامی مورد انتظار است.

رهبر انقلاب اسلامی منظور آمریکایی‌ها از این حرف را که ایران باید به یک کشور عادی تبدیل شود، دست کشیدن جمهوری اسلامی از سخن نو آن برای دنیا یعنی «تلفیق آراء مردمی با افکار اسلامی و مبانی دینی در تشکیل و اداره‌ی جامعه» دانستند و افزودند: الگوی مردم‌سالاری دینی برای دنیا ناشناخته است و در مقابل میلیون‌ها وسیله‌ی تبلیغاتی که امروز در حال فعالیت علیه جمهوری اسلامی است، میتوان از فرصت حج برای تبیین این الگو و مسائلی مانند علت دشمنی آمریکا و منطق زیر بار زور نرفتن ملت ایران استفاده کرد.

تبادل دانسته‌ها و داشته‌ها میان مردم کشورها و مناطق دور از هم، و تعمیم آگاهی‌ها و تجربه‌ها، و خبرگیری از وضع و حال یکدیگر، و زدودن بدفهمی‌ها و نزدیک کردن دلها و انباشتن توانها برای مقابله با دشمنان مشترک، دستاورد حیاتی و بسی بزرگ حج است که با صدها گردهمایی مرسوم و معمول نمیتوان آن را به دست آورد.
آئین برائت که به معنی بیزاری از همه‌ی بی‌رحمی‌ها و ستمها و زشتی‌ها و فسادهای طواغیت هر زمان و ایستادگی در برابر زورگویی و باج‌گیری مستکبران دورانها است، یکی از برکات بزرگ حج و فرصتی برای ملّتهای مظلوم مسلمان است. امروز برائت از جبهه‌ی شرک و کفر مستکبران و در رأس آن آمریکا، به ‌معنی برائت از مظلوم‌کشی و جنگ‌افروزی است؛ به ‌معنی محکوم کردن کانونهای تروریسم از قبیل داعش و بلک‌واتر آمریکایی است؛ به ‌معنی نهیب امّت اسلامی بر سر رژیم کودک‌کش صهیونیست و پشتیبانان و کمک‌کنندگان آن است؛ به ‌معنی محکومیّت جنگ‌افروزی‌های آمریکا و دستیارانش در منطقه‌ی حسّاس غرب آسیا و شمال آفریقا است که رنج و مرارت ملّتها را به نهایت رسانده و هر روزه مصیبت‌های سنگینی بر آنان وارد کرده است؛ به معنی بیزاری از نژادپرستی و تبعیض بر اساس جغرافیا و نژاد و رنگ پوست است؛ به‌ معنی بیزاری از رفتار استکباری و خباثت‌آمیز قدرتهای متجاوز و فتنه‌انگیز دربرابر رفتار شرافتمندانه و نجیبانه و عادلانه‌ای است که اسلام، همه را به آن دعوت میکند.
اینها اندکی از برکات حجّ ابراهیمی است که اسلام ناب، ما را به آن فراخوانده است؛ و این، نماد مجسّمِ بخش مهمّی از آرمانهای جامعه‌ی اسلامی است که هر سال به وسیله‌ی آحاد مردم مسلمان، به کارگردانی حج، نمایشی عظیم و پُرمضمون پدید می‌آورد و با زبانی گویا، همه را به تلاش برای ایجاد چنین جامعه‌ای فرا میخواند.

نکته‌ی مهمّی که هر انسان اندیشه‌ورز را کنجکاو و حسّاس میکند، تعیین یک میعادگاه دائمی برای همه‌ی مردم و همه‌ی نسلها و در همه‌ی سالها، در یک نقطه‌ی معیّن و در یک محدوده‌ی زمانی واحد است. این وحدت زمان و مکان، یکی از رازهای اصلی فریضه‌ی حج است. بی‌شک یکی از برترین مصداقها برای «لِیَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم» همین دیدار سالیانه‌ی آحاد امّت اسلامی در کنار خانه‌ی خدا است. این، رمز وحدت اسلامی و نماد امّت‌سازی اسلام است که باید در زیر سایه‌ی بیت‌الله قرار داشته باشد. خانه‌ی خدا متعلّق به همگان است: سَواءً العاکِفُ فیهِ وَ الباد. (۲)

ایشان با اشاره به وجود یک جبهه‌ی بسیار خطرناک و فعال و مجهز به انواع وسائل و امکانات تبلیغاتی در مقابل جمهوری اسلامی، گفتند: نظام اسلامی ظرفیت و توان فراوانی برای ایستادگی و تهاجم علیه این جبهه دارد و فرصت حج، بهترین منبر تبلیغی برای ارتباط گرفتن با مردم دنیا و خنثی کردن تبلیغات طرف مقابل است.

حج، عبادتی پُر رازورمز، و بیت شریف، جایگاهی سرشار از برکات الهی و مظهر آیات و بیّنات حضرت حق متعال است. حج میتواند بنده‌ی مؤمن و اهل خشوع و تدبّر را به مقامات معنوی نائل سازد و از او انسانی والا و نورانی بسازد؛ همچنان‌که میتواند از او عنصری بابصیرت و شجاع و اهل اقدام و مجاهدت پدید آورد. هر دو سوی معنوی و سیاسی و فردی و اجتماعی در این فریضه‌ی بی‌نظیر، بسی برجسته و نمایان است و جامعه‌ی مسلمان، امروز به هر دو جنبه بسی نیازمند.
 از سویی، جادوی مادّی‌گرایی، با بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته، در حال اغواگری و تباه‌سازی است، و از سویی سیاستهای نظام سلطه در کارِ فتنه‌انگیزی و آتش‌افروزی میان مسلمانان و تبدیل کشورهای اسلامی به دوزخ ناامنی و اختلاف است. حج میتواند داروی شفابخش این هر دو ابتلای عظیم امّت اسلامی باشد؛ هم دلها را از زنگارها پاک و به نور تقوا و معرفت منوّر سازد، و هم چشمها را بر روی واقعیّتهای تلخ دنیای اسلام باز کند و عزمها را برای مقابله با آن راسخ و گامها را استوار و دستها و ذهنها را آماده‌به‌کار نماید.

حج، یک فریضه‌ی بسیار مهمّی است؛ شاید ما در بین فرایض مهمّ اسلامی، مثل حج فریضه‌ای دیگر نداریم. اوّلاً در این فریضه‌ی بزرگ و وسیع، ظرفیّتهای معنوی بسیاری وجود دارد که کسانی که دنبال ارتباط معنوی با حضرت حق (جلّ و علا) هستند، دنبال معنویّت و روحانیّت و مانند اینها هستند، میتوانند در گوشه‌وکنار این واجب و این فریضه‌ی بزرگ، امکانات فراوانی و ظرفیّت عجیبی را پیدا کنند. از نماز و طواف و وقوف و سعی و خود اِحرام، و از قطعه‌قطعه‌ی این واجب بزرگ و مرکّب از اجزای گوناگون، معنویّت میتراود، معنویّت میبارد. اگر قدر بدانیم، اگر دنبال معنویّت باشیم، ظرفیّت حج از همه‌ی واجبات دیگر بیشتر است. این یک طرف قضیّه. در‌عین‌حال یک ظرفیّت بی‌نظیر اجتماعی هم در حج وجود دارد؛ ببینید، این از خواصّ فرایض اسلامی است. اسلام این‌همه بر روی معنویّت تکیه میکند، امّا معنویّت اسلامی به معنای انزوا و رهبانیّت و گوشه‌گیری و جدایی و دوری از مردم نیست؛ همان واجب و فریضه‌ای که بیشترین ظرفیّت معنویّت را دارا است، همان واجب و فریضه بیشترین ظرفیّت حضور اجتماعی را هم دارا است.
 حج، مظهر حضور عظمت امّت اسلامی است، حج مظهر وحدت است، حج مظهر یکپارچگی است؛ حج مظهر قدرت امّت اسلامی است. بزرگ‌ترین اجتماع امّت در هر سال، بی‌وقفه، با اوضاع و احوالِ مشخّص، در یک نقطه‌ی معیّن انجام میگیرد؛ یعنی امّت اسلامی به‌و‌سیله‌ی حج، عرضِ‌اندام میکند؛ خود را نشان میدهد. علاوه‌ی بر این که جنبه‌ی خارجی قضیّه است، یک جنبه‌ی درونی هم دارد: ملّتهای مسلمان در حج باهم آشنا میشوند، اُنس پیدا میکنند، زبان هم را میفهمند -منظور از زبان، لغت نیست، منظور فرهنگ حاکم بر ذهنیّات یکدیگر است- با آن آشنا میشوند، به هم نزدیک میشوند، شبهه‌ها برطرف میشود، دشمنی‌ها کم‌رنگ میشود و بتدریج برطرف میشود، دلها به هم نزدیک میشود، دستها به کمک هم می‌آیند، کشورها میتوانند به هم کمک کنند، ملّتها میتوانند به هم کمک کنند؛ این حج است. حالا در مقام عمل، آنهایی که متصدّی هستند یا مباشر هستند، چقدر کمک میکنند یا اجازه میدهند که حج این‌جور برگزار بشود؛ آن بحث دیگری است، امّا حج این است: یک ظرفیّت بی‌نظیر معنوی، در کنار یک ظرفیّت بی‌نظیر اجتماعی و جایی برای ابراز عقیده و بیان موضع امّت اسلامی.

در فرصت مغتنمِ این مناسک پرمغز و بی‌نظیر، به‌جز تطهیر و تعمیر(۱) معنوی و روحی که برترین و ریشه‌ای‌ترین دستاورد حج است، توجه به مسائل جهان اسلام و نگاهی بلند و فراگیر به مهم‌ترین و اولویت‌دارترین موضوعات مرتبط با امت اسلامی، در صدر وظایف و آداب حج‌گزاران است.

مسئله‌ى حج مسئله‌ى مهمّى است؛ غیر از آنچه در باب معنویّات حج و آثار سازنده‌ى حج وجود دارد، خود این سفر معنوى یک فرصتى است مثل بقیّه‌ى فرصتهاى بزرگ. یک ملّت، هوشیارى خود را باید این‌جور اثبات کند که از فرصتها به نحو کامل استفاده کند و بهره‌مند شود. حج یک فرصت است. نظام اسلامى، جامعه‌ى اسلامى، مردم مسلمان باید این فرصت را مغتنم بشمرند، که براى اصلاح امور دینى و معنوى آنها، براى روشن کردن دل غافلِ همه‌ى ما، و توجّه دادنِ بیشتر جامعه‌ى‌اسلامى به الطاف الهى از یک‌سو، و براى اصلاح بسیارى از امور مهمّه‌ى امّت اسلامى از سوى دیگر، این فرصت میتواند مورد استفاده قرار بگیرد. از معنویّت حج باید استفاده کرد؛ جایگاه انس با خداى متعال، ذکر خداى متعال، احساس حضور در محضر الهى بیش از همیشه در مناسک حج فراهم است. در حرمین شریفین، در منى، در عرفات، در مشعر، در همین لبیک‌گفتن‌ها، در احرام بستن، اینکه انسان احساس میکند که دارد به دعوت الهى لبیک میگوید و پاسخ میدهد، خود یک فرصت عظیمى است براى دلهاى آگاه و هوشیار که رابطه‌ى خودشان را با خداى متعال مستحکم‌تر کنند. دلهاى خودمان را با خدا آشناتر کنیم؛ این یک فرصت بسیار مهمّى است.

یك نقطه‌ی مهم و اساسی دیگر در حج، همان چیزی است كه اشاره شد: تقویت معنویّت در وجود خود ما. عزیزان من! ما در میدانهای جهاد در راه خدا در صورتی میتوانیم مقاومت كنیم كه دلمان لبالب باشد از ایمان به خدا و سرشار از توكّل به خدای متعال؛ بدون معنویّت نمیشود حركت كرد، بدون ایمان قوی نمیشود گردنه‌های دشوار را پیمود، بدون توكّل به خدای متعال نمیشود چشم بر هیمنه‌ی ظاهری قدرتها بست و قدرت حقیقی را دید؛ توكّل لازم است، ایمان لازم است، حُسن‌ظنّ به وعده‌ی الهی لازم است؛ اینها در حج تأمین میشود. آنجا انسان میرود «لیشهدوا منافع لهم»؛ این منافع فقط منافع دنیوی نیست؛ منافع دنیوی است، منافع اخروی است، منافع معنوی است، منافع روحی است؛ این حج است.

امتیاز حج بر سایر واجبات و فرائض اسلامی، جهانی بودن آن است، بین المللی بودن آن است. این تضرعی که هر مسلمانی در دل خود به آن نیاز دارد که در مقابل پروردگار خضوع کند، خشوع کند، تضرع کند، این در حج یک جلوه‌ی عمومی و بین‌المللی پیدا میکند. همه‌ی مسلمانان با هم، با اختلاف لغاتشان، با اختلاف نژادهایشان، با اختلاف عاداتشان، آدابشان، آنجا که میرسند، همه خاشعند، همه متضرعند. این خیلی پدیده‌ی عجیبی است که ما به آن عادت کرده‌ایم و اهمیت و عظمت آن را درست متوجه نمیشویم. همه‌ی مسلمانان جمع بشوند، متوجه به یک مرکز، به یک نقطه، خاشع در مقابل این نقطه؛ با این چشم به حج نگاه کنیم؛ به عنوان یک فرصت. اگر به چشم فرصت نگاه کردیم، آن وقت دید ما باز خواهد شد، وظائف خودمان را بیشتر توجه خواهیم کرد. شما این فرصت را پیدا میکنید که در خانه‌ی خدا در کنار بقیه‌ی مسلمانان اظهار عبودیت کنید. این اولین نقطه‌ی این فرصت است. اگر این به چشم فرصت نگاه شود، آن وقت لازمه‌اش این است که انسان این را به هیچ قیمتی از دست ندهد. حیف است که انسان در مکه‌ی مکرمه یا مدینه‌ی منوره، در مجاورت مرقد پیامبر اعظم (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم) و مراقد ائمه‌ی هدی (سلام اللَّه علیهم اجمعین) و مرقد بزرگان صحابه و شهدای احد و بقیه‌ی بزرگانی که در تاریخ مثل خورشید میدرخشند، باشد و به جای توجه و تذکر، به فکر دنیا باشد؛ آن هم دنیای حقیر، دنیای شخصی؛ این بازارگردی‌ها و سر زدن به این گوشه و آن گوشه برای کارهای کم‌ارزشی که در طول زندگی متأسفانه ما به آنها مشغولیم؛ در آن قطعه‌ی زمانیِ اکسیری که هر دقیقه‌اش، هر ساعتش آنقدر ارزش دارد و آنقدر فرصت است - هر مثقالی از این مایع اینقدر عظمت دارد - این را ما صرف کنیم برای همین کارهای روزمره‌ی کم‌ارزشی که تو بازارهای شهر خودمان و در هر نقطه‌ای هم آن را انجام میدهیم؛ یا بقیه‌ی سرگرمی‌های بیجا. این اولین نقطه است. در مکه و مدینه به فکر توشه گرفتن باشیم، به فکر افزودن بر سرمایه‌ی ایمان خود، معنویت خود، تذکر خود، خشوع خود در مقابل پروردگار باشیم. این اولین قدم است. یک جلوه‌ی دیگر از اغتنام این فرصت بزرگ، فرصت تماس با بدنه‌ی دنیای اسلام است. دنیا مردمند، نه سیاستمداران، نه فرماندهان زورگو، نه مستکبرین و متکبرین عالم. گاهی میشنوید؛ همین متکبرین محصول ذهن فاسد خودشان را نسبت میدهند به جامعه‌ی جهانی: جامعه‌ی جهانی اینجور میخواهد! جامعه‌ی جهانی یعنی میلیاردها توده‌ی مردم. جامعه‌ی اسلامی هم همین است. امت اسلامی یعنی این بدنه. امت اسلامی زید و عمروی نیستند که به هر وسیله‌ای بر بخشی از این بدنه‌ی عظیم تسلط پیدا کردند و حکمرانی میکنند. امت، این بدنه‌ی مردم است. برکات و خیرات در این بدنه‌ی عظیم است و اراده‌ی آنهاست که میتواند کوه‌ها را جابه‌جا کند؛ حرکت آنهاست که میتواند ارزشهای اسلامی را جهانگیر و همه‌گیر بکند. این در اختیار شماست. در حج هر سالی، انسانِ حاج با انبوه عظیمی از این بدنه‌ی باعظمت امت اسلامی و دنیای اسلام مواجه میشود. این را باید مغتنم شمرد. این فرصت است و باید مغتنم شمرد. چه جور اغتنام فرصت بکنیم؟ خوب، طرق مختلفی دارد. یکی از آسانترین طرق که همه میتوانند او را انجام بدهند، این است که ایرانیِ مسلمان که زیر لوای جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام دارد زندگی میکند، با رفتار خود، با حرکات خود، با منش خود، اسلامِ جمهوری اسلامی را معرفی کند؛ خود را معرفی کند؛ تأثیر تربیت اسلامی بر خود را نشان بدهد. این یکی از آسانترین راه‌هاست.

و بدینگونه است که کعبه‌ی شریف و مناسک حج، مایه‌ی قوام و قیام جوامع بشری و انباشته از سود و بهره برای انسانها است: «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس‌» و «لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم الله فی أیام معلومات‌»

مسأله حج از این جهت یک مسأله حساس و مهم و باعظمت است که کمک می‌کند تا مردم بتوانند از این واجب عظیم الهی به معنای حقیقی کلمه استفاده کنند. از ظرفیت عظیمی که حج برای مردم دارد - که خدای متعال می‌فرماید: «لیشهدوا منافع لهم»آنها را برخوردار کنید. خدمت در این راه، حقیقتا باارزش است. اگر حج، به‌گونه‌ای که طبیعت این واجب اقتضا می‌کند، تحقق پیدا کند، بسیاری از مشکلات مسلمانها حل خواهد شد. حج، حامل معنویت و وحدت و آگاهی و معرفت است. اینها برای ملتهای اسلامی چیز کمی نیست.

حج می‌تواند دنیای اسلام را متوجه مسؤولیت سنگین خود کند. حج می‌تواند این معرفت را به ملتهای اسلامی بدهد که حضور در صحنه و داشتن موضع قاطع در این قضیه، با منافع خود آنها پیوستگی دارد. بعضی خیال می‌کنند حمایت از مردم فلسطین، خارج از منافع ملی کشورهاست. این اشتباه بسیار بزرگی است. وقتی یک ملت مسلمان به ملتهای دیگر متکی نباشد و از طرف آنها حمایت نشود، این‌گونه راحت در معرض تطاول دشمن قرار می‌گیرد. اگر دنیای اسلام متحد بود، یک ملت این‌طور مظلوم نمی‌شد. این قضیه ممکن است برای ملتهای مسلمان دیگر هم پیش بیاید؛ کمااین‌که دیدید در مواردی برای ملتها پیش آمده است. همبستگی اسلامی، برای دشمنان جهان اسلام و دشمنان ملتهای این منطقه و غارتگران بین‌المللی، کار را مشکل می‌کند و اجازه نمی‌دهد آنها طبق میل خود، هرطور خواستند و انتخاب کردند و مصلحت دیدند، به یک کشور و ملت اسلامی تعرض کنند. پس حمایت عمومی دنیای اسلام از ملت فلسطین، در حقیقت حمایت دنیای اسلام از یک یک کشورهای مسلمان است؛ این ضامن و حامل منفعت همه‌ی آنهاست؛ این چیز کمی نیست. حج، این معرفت و وحدت و عزم و تصمیم را به آنها می‌دهد. بنابراین مسأله حج و استفاده از همه ظرفیتهای این واجب عظیم الهی، برای بهبود حال مسلمین جهان و همه کشورهای اسلامی، بسیار مهم است. هرچه بتوان در این زمینه، کار و تلاش و خدمت کرد، باارزش است.

امروز بحمدالله در ذهن جامعه‌ی ما این معنا ثابت و جا افتاده است که حج در بین همه‌ی فرایض اسلامی، آن فریضه‌ی ممتازی است که هم جنبه‌ی الهی و معنوی و فردی آن وهم جنبه‌ی اجتماعی‌اش، از بقیه‌ی واجبات امتیاز دارد.

برخلاف تبلیغات مغرضانه‌ی دشمنان، ملت ایران حج را جایگاه رفیعی برای رشد آگاهی امت اسلام می‌شمارد و از حضور خود به نفع همه‌ی جهان اسلام - و نه فقط منافع خود - بهره می‌طلبد. ملت ایران حامل تجربه‌ی گرانقیمتی برای همه‌ی کشورهای اسلامی است. این ملت عظیم‌الشأن توانسته است به برکت حاکمیت اسلام، در همه‌ی عرصه‌ها به موفقیتهای بزرگ دست یابد؛ استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود را که در دوران طاغوت یکسره از دست رفته بود، به دست آورد و حفظ کند؛ عظمت و شوکت اسلام را در مواجهه با قضایای جهانی نشان دهد؛ از مرزهای خود در برابر تهاجم چندین ساله‌یی که با فکر و سلاح و پول دشمنان اسلام به راه افتاده بود، به‌طور کامل دفاع کند.

در متون شرع مقدس اسلام و در نص قرآن کریم، به هر دو جنبه‌ی حج تصریح شده و برای چشم‌های بینا و دلهای با انصاف، جای تردید گذاشته نشده است. در کنار فرمان: «فاذکروا الله کذکرکم آباءکم او اشد ذکرا»، دستور: «و اذان من الله و رسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری من المشرکین و رسوله» آمده، و هماهنگ با کریمه‌ی حکمت‌آمیز: «لن ینال الله لحومها و لادماؤها و لکن یناله التقوی منکم کذالک سخرها لکم لتکبروا الله علی ما هداکم و بشرالمحسنین» آهنگ امید بخش: لیشهدوا منافع لهم نازل گردیده است.

شرقی، غربی، سیاه، سفید و صاحبان زبانهای گوناگون که این‌جا جمع شده‌اند، چند روز عمل واحدی انجام می‌دهند: در یک نقطه عبادت می‌کنند، می‌خوابند و می‌نشینند. این کارها برای یک امر فرا ملیتی و فراشخصیتی است. و الا ممکن بود این اعمال را هر کس در مسجد جامع شهر خودش هم انجام بدهد. چرا مردم را به یک نقطه‌ی خاص کشاندند؟ برای این‌که با هم باشند و با هم بودن را حس کنند و آن چیزی را که فراتر از مجموعه‌های ملی است؛ یعنی مسلمان بودن و وحدت اسلامی را به اینها بفهمانند. آن، همان چیزی است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، از روز اول تا به حال روی آن تأکید می‌کند و می‌گوید حج، برای آشنایی مسلمانان با یکدیگر، اتحاد و تأمین منافع مشترک مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترک، یعنی «برائت از مشرکین» است. این‌جا چون مرکز اسلام است و لب روح و حقیقت اسلام، توحید است و خانه‌ی خدا، مرکز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحید است، لذا شعار، شعار توحیدی است و برائت هم برائت از شرک است. این امر واضحی است. حالا می‌گویند: آقا! در کتاب مسأله، کجا نوشته‌اند که برائت از مشرکین، جزو واجبات حج است؟ خوب؛ کجا نوشته‌اند که حفظ نظام اسلامی، از اوجب واجبات است و اگر کسی این را منکر باشد، اسلام را نفهمیده است؟

آنان که نمی‌خواهند مضمون سیاسی حج را بپذیرند، در واقع اسلام را دور از سیاست، و دین را از سیاست جدا می‌خواهند، شعار جدایی دین از سیاست، همان چیزی است که دشمنان حاکمیت اسلام بر جوامع اسلامی، دهها سال است آن را مطرح کرده‌اند و امروز که حکومتی بر اساس دین مقدس اسلام در ایران پدید آمده و شوق روز افزون به تشکیل حکومت اسلامی همه‌ی جهان اسلام را فرا گرفته است، آن شعار را سراسیمه‌تر و خشن‌تر از همیشه مطرح می‌کنند، و هر جا مقدمات تحقق این هدف فراهم شده باشد، اگر بتوانند با خشونت و جدیتی تمام بر ضد آن وارد میدان می‌شوند. حاکمیت اسلام، متضمن مقابله با دخالت مستکبران در کشورهای اسلامی و نیز مستلزم کوتاه شدن دست وابستگان به این قدرتها و بندگان شیطان نفس و شیطان استکبار، از اداره‌ی این کشورهاست. پس طبیعی است که استکبار و وابستگانش و شیطانها و پیروانشان، از آن ناراضی و خشمگین باشند. و به همان اندازه باید مؤمنان به خدا و روز جزا و معتقدان راستین اسلام از آن استقبال و در راه آن مجاهدت کنند. اینک که از همه جای جهان، سعادتمندانی توفیق آن یافته‌اند که ایام معلومات و حج خانه‌ی خدا را درک کنند این‌جانب با ابتهال و تضرع از خداوند متعال می‌خواهم که حج آنان را مقبول و مأجور و آنان و همه‌ی امت اسلامی را از منافع آن برخوردار فرماید.

حج ابراهیمی همان حج محمدی است که در آن، حرکت به سمت توحید و اتحاد، روح و سرلوحه‌ی همه‌ی مراسم و شعائر است، حجی مایه‌ی برکت و هدایت و ستون اصلی در حیات و قیام امت واحده، حجی سرشار از منافع و پربار از ذکر خدا، حجی که در آن ملتهای مسلمان، وجود امت فراگیر محمدی (صلی‌الله‌علیه‌واله) و حضور خود در آن را لمس می‌کنند و با احساس برادری و نزدیکی ملتها، از احساس ضعف و عجز و خودباختگی رها می‌شوند. حج ابراهیمی، آن است که در آن مسلمین، از تفرقه به جمعیت حرکت کنند و کعبه را که بنای یاد بود توحید و رمز برائت و نفرت از شرک و بت‌پرستی است با معرفت به معنای رمزی آن طواف کنند و از ظاهر و پیکره‌ی مناسک به باطن و روح آن برسند و از آن برسند و از آن برای زندگی خود و زندگی امت اسلام، توشه برگیرند.

حج یک مرکز اجتماع است. خدای متعال می‌توانست برای زیارت خانه‌ی خودش، دوره‌ی سال را بگذارد. اگر فقط رفتن و دورخانه طواف کردن و حال و توجه پیدا کردن بود، چه لزومی داشت که همه‌ی مردم دنیا موظف باشند در یک روز، در یک مقطع زمانی و در روزهای مشخصی، آن‌جا را زیارت کنند؟ می‌گفتند «و اذن للناس بالحج»؛ در دوره‌ی سال بیایند؛ هرکس هر وقت می‌تواند، بیاید حج کند! این را نگفتند. حج را «ایام معلومات» قرار دادند؛ زمان مشخص قرار دادند؛ در داخل حج، اجتماعات یک‌روزه، یک شبه، دو سه روزه قرار دادند؛ خواستند همه، همزمان در آن‌جا جمع شوند. این برای چیست؟ برای این است که «لیشهدوا منافع لهم». پس این منافعی که مسلمانان در دوران حج باید شاهد باشند و آن را ببینند، منافعی است که با حیثیت تجمع مردم و این حالت اجتماع ارتباط پیدا می‌کند. اگر اجتماعی تشکیل شود که در آن ارتباطی نباشد، هزارها تن بیایند بی‌ارتباط با هم، بی‌تماس با هم و بدون خبرگیری از هم، بدون کمک معنوی به هم و بدون همفکری؛ مقصود حاصل نشده است. چه معنی دارد که عده‌ای را یک‌جا جمع کنند، در حالی که از آن جمع شدن، هیچ فایده‌ای برای آنها متصور نیست؟! چرا نگفتند «دوره‌ی سال را بیایید»؟ لابد می‌خواسته‌اند که مسلمانان در این‌وقت معین در آن‌جا اجتماع کنند، تا از این اجتماعشان فایده‌ای ببرند. چه فایده‌ای از این اجتماع می‌شود برد؟ دهها فایده. مگر می‌شود اینها را سر دستی شمرد؟! اگر به عمق مسأله پی ببرید، دهها فایده‌ی بزرگ دارد که همه برای دنیای اسلام لازم و حیاتی است.

اگر زمانی لازم باشد از اجتماع حج استفاده‏ای بشود که دنیای اسلام به تمام معنا نیازمند آن باشد، آن زمان، حالاست. هیچ‏وقت مسلمانان مثل امروز احتیاج به اجتماع کردن و تماس گرفتن با همدیگر و ارتباط پیداکردن با هم، نداشته‏اند. مدتها بود که مسلمانان خواب بودند؛ غافل بودند؛ نوری نبود؛ برقی نبود؛ بیدار نبودند. نه این‏که گرفتاری نداشتند؛ گرفتاری بود، اما نه آن‏قدر که مایه تنبّه و بیداری شود و آن گرفتاریها را درک کنند و دنبال علاج باشند. آن دوره، که دوران رکود بود گذشت؛ درحالی‏که اجتماع حج برایشان فایده‏ای نداشت. یک عدّه آدمِ خواب، ملتهای در خواب غفلت نگه داشته شده و غافل از وضعیت خود، به فکر این بودند که گلیمشان را از آب حج بیرون بکشند و واجبشان راانجام بدهند و بروند. یک مدت، چنین بود. امروز هم مسلمانان به‏خاطر گرفتاریهایی که برای آنها در همه جای دنیا به‏وجود آورده‏اند، نهایت احتیاج را به همفکری و همکاری دارند. این همکاری و همفکری، امروز ممکن است؛ لکن در گذشته، ممکن نمی‏شد. لذا، این فرصت، یک فرصت استثنایی است و باید از آن استفاده کرد.

حج، نعمتی الهی است که بر نسلهای مسلمان ارزانی شده است. قدردانی و شکرگزاری، آن را زیاد می‌کند و ناسپاسی و قدرناشناسی، آن را از مسلمین می‌گیرد؛ که این همان عذاب شدید الهی است: «و لئن کفرتم ان عذابی لشدید.
گرفته شدن حج به این نیست که از مسلمانان، کسی به حج نرود. بل به این است که مسلمانان از منافع بی‌شمار آن محروم بمانند. زیاد شدن آن نیز به این نیست که هر سال گروههای بیشتری حج کنند. بل به این است که از منافع آن بهره‌مند شوند که: «لیشهدوا منافع لهم.» خوب است به درستی بیندیشیم: آیا جهان اسلام توانسته است از منافع حج برخوردار شود و اساسا این منافع چیست؟

حج درست می‌تواند تحولی درونی در یکایک مسلمین پدید آورد و روح توحید و ارتباط با خدا و اعتماد به او و رد همه‌ی بتهای درون و برون وجود آدمی، که همان هواها و هوسهای پست‌کننده و قدرتهای اسیر کننده‌ی آدمیند، و نیز احساس قدرت و اعتماد به نفس و رستگاری و فداکاری را در آنان پدید آورد. چنین تحولی است که از هر انسانی، موجودی شکست ناشناس و تهدید و تطمیع‌ناپذیر می‌سازد.

و نیز حج درست می‏تواند از اعضای جدا افتاده‏ی امت اسلامی، پیکره‏یی واحد و کارآمد و نیرومند بسازد، آنان را با هم آشنا و از حرفها و دردها و پیشرفتها و نیازهای یکدیگر، آگاهشان کند و تجربه‏های آنان را متبادل سازد. اگر حج با توجه به این هدفها و نتایج برنامه‏ریزی می‏شد،و در این برنامه‏ریزی دولتها و علماء و صاحبنظران و روشنفکران جهان اسلام، همکاری می‏کردند، ثمرات گرانبهایی نصیب امت اسلامی می‏گشت که با هیچ دستاورد دیگری در دنیای اسلام قابل مقایسه نبود. به جرأت می‏توان گفت همین یک تکلیف اسلامی اگر درست و چنانکه شریعت اسلام، خواسته است مورد بهره‏برداری قرار گیرد، پس از زمانی نه چندان بلند، امت اسلامی را به عزت و قدرتی که در خور آن است خواهد رسانید.

آن جنبه جهانی حج؛ آن چیزی که مربوط به سرنوشت امت اسلام است، این است. حج برای این است. این‌که گفتند «در یک روز معین و در روزهای معین - فی‌ایام معلومات - در ساعات معین و حتی در جایی معین در یک نقطه محدود، از تمام اقصی نقاط عالم جمع شوند»، برای چنین چیزی است. والا می‌گفتند «در ایام حج، هر کس در خانه و شهر خود، اجتماعی برقرار کند: ایرانیها در ایران، عراقیها در عراق، حجازیها در حجاز، هندیها در هند، چینیها در چین، اروپاییها در اروپا.» چرا گفتند «همه راه بیفتند»؟ یأتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق. چرا؟ «لیشهدوا منافع لهم.» آن منفعت، این است. «منافع لهم» برای همه‌شان، برای مجموعشان و برای امت اسلام. حج برای این است. آن وقت بعضی آدمهای ساده‌لوح، سؤال می‌کنند که «آقا! دلیل برائت چیست؟» توقع دارند که در رساله عملیه نوشته باشند «برائت»! همه حج، فریاد برائت است. همه احکام حج حاکی از وجود چنین جهتگیری‌ای است. آن کس که نمی‌فهمد، باید ذهن و فهم خود را تصحیح کند. این است معنای برائت.

و اذن فی‌الناس بالحج یاتوک رجالا و علی کل ضامر یأتین من کل فج عمیق. لیشهدوا منافع لهم و یذکروا اسم‌الله فی ایام معلومات علی ما رزقهم من بهیمة الأنعام فکلوا منها واطعموا البائس الفقیر.
خداوند حکیم عزیز را حمد و سپاس که بر بندگان منت نهاد و آنان را به گردآمدن در خانه‌ی خود فراخواند و پیامبر بزرگ خود را به سردادن بانگ اذان حج بر گلدسته‌ی تاریخ مأمور ساخت؛ ساحت خانه را امن و امان کرد و از بتهای جاهلیت پیراست و مطاف مؤمنان و میعاد دورافتادگان و مظهر جماعت و جلوه‌گاه شوکت و مجمع امت قرار داد؛ بیت‌الله را که سدنه‌ی کعبه و خدمه‌ی مطاف و مسعی در عهد جاهلیت اولی، بازار تجارت و دکان ریاست و سیادت خود کرده بودند، از آن مردم و منبع بهره و سود آنان دانست و به رغم انحصارطلبان، از راه‌رسیدگان را با ساکنان دارای حقی برابر ساخت؛ حج را رمز وحدت و عظمت مسلمین و هماهنگی و پیوند میان آنان قرار داد و باطل‌السحر بسیاری از ابتلائاتی که افراد و جوامع مسلمین بر اثر جداماندگی از اصل و ریشه‌ی خود به آن دچار می‌شوند؛ مانند: بیگانه‌گرایی و خودفراموشی و ترفندپذیری و غفلت از خدا و اسارت در دست اهل دنیا و بدبینی به برادران و شنودن سخن دشمن درباره‌ی آنان و عدم حساسیت به سرنوشت امت اسلامی، بلکه نشناختن کلیتی به نام امت اسلامی، و بی‌خبری از حوادث دیگر بلاد اسلامی و ناهشیاری در برابر نقشه‌های دشمنان دوباره‌ی اسلام و مسلمین، و بسی بیماریهای مهلک دیگر که در طول تاریخ اسلام بر اثر تسلط نااهلان و از خدا بی‌خبران بر زندگی سیاسی و سرنوشت مسلمین، همواره مسلمانان را تهدید کرده و در قرنهای اخیر، با حضور قدرتهای استعماری بیگانه در منطقه یا دست‌نشاندگان فاسد و دنیاپرستشان، شکلی بحرانی و ویرانگر به خود گرفته است.

به طور حتم، یکی از این منافع آن است که در پرتو مناسک و شعایر آموزنده‌ی حج، دلهاتان را که خانه‌ی خدا و امانت اوست، به او بسپرید و از شرک و زیغ و زنگار تطهیر کنید و پیمان: «الم اعهد الیکم یا بنی‌آدم ان لاتعبدوا الشیطان» را تجدید نمایید و با تمسک به فرمان: «فاجتنبوا الرجس من الاوثان»، به بشارت: «والذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها و انابوا الی الله لهم البشری»، سرافراز گردید.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی