نقطهی مرکزی هویّت تمدّن غربی عبارت است از تفکیک میان دین و پیشرفت؛ این نقطهی مرکزی است: اگر میخواهید پیشرفت کنید، دین را باید کنار بگذارید؛ حالا [به طور] شخصی یک اعتقادی داشته باشید اشکال ندارد، امّا دین را در مسائل زندگی نباید دخالت بدهید، اگر میخواهید پیشرفت کنید؛ این نقطهی اساسی و مرکزی هویّت تمدّن غربی است. جمهوری اسلامی درست نشانه گرفته همین مرکز را و شلّیک کرده و به هدف زده.
جمهوری اسلامی با شعار دین وارد میدان شده، علاوه بر اینکه توانسته خودش را حفظ کند، توانسته رشد کند، توانسته این منطق را منتشر کند، توانسته ریشهدار کند؛ اَ لَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَة؛ همین آیهای که تلاوت کردند. جمهوری اسلامی با وجود خودش، با حضور خودش ابطال کرده، به چالش کشیده هویّت مرکزی تمدّن غربی را. خب عصبانیاند دیگر؛ اینها عصبانیاند. حقیقت قدرتهای غربی یک مافیا است که در رأس این مافیا صهیونیستها و تجّار برجستهی یهودی و سیاستمداران تابع اینها هستند، آمریکا هم ویترینشان است و همه جا پخشند؛ قدرت غربی این است؛ خب این نمیتواند تحمّل کند این را. هر روز به فکر این است که یک کاری بکند، یک ضربهای بزند به جمهوری اسلامی.
یک روز جمهوری اسلامی یک نهال باریکی بود، امروز یک شجرهی طیّبهی تنومند و تناوری است که هیچ طوفانی هم نمیتواند او را از جا دربیاورد. حوادث سهمگینی [پیش آمد]؛ این ملّت توانست خودش را در این حوادث سهمگین نگه دارد، پیش ببرد؛ مثل جنگ هشتساله. هشت سال همهی قدرتهای بزرگ دنیا پشت یک دولتی ایستادند که به ما حمله کند؛ به او تجهیزات دادند، اطّلاعات دادند، به او تاکتیک یاد دادند، کمک مالی کردند -همه و همه- که بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند؛ ملّت ایران با قدرت ایستاد و آنها را به زانو درآورد و به کوری چشم آنها خودش تسلیم نشد و به زانو درنیامد و حوزهی اقتدار و عزّت خودش را توسعه داد.
بنده بارها گفتهام، هر کاری که آمریکا و نظام سلطهی همراه آمریکا، دربارهی ایران و علیه ایران و ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی میتوانستند انجام بدهند، انجام دادهاند؛ هر کاری نکردند، چون نمیشده بکنند، یک دلایلی وجود داشته، به خاطر آن دلایل نمیشده انجام بدهند؛ هر کاری ممکن بوده انجام بدهند، انجام دادهاند در دشمنی. و نتیجه این است که مشاهده میکنید؛ این درخت عظیم، این شجرهی طیّبه، شجرهی طوبیٰ، روزبهروز اقتدار پیدا کرده؛ این بنای مستحکم، هر روز مستحکمتر از گذشته خودش را به رخ دشمن میکشد. آن وقت اینجا است که واژهی مقاومت معنا پیدا میکند؛ اینکه ما میگوییم «نیروهای مقاومت، جریان مقاومت، جبههی مقاومت»، یعنی این؛ یعنی یک حقیقتی به نام اسلام در دوران معاصر سر بلند کرده است که این حرکت عظیم اسلامی، صد سال پیش، پنجاه سال پیش نبود، امروز وجود دارد که گریبان نظام سلطه را محکم میگیرد و برای آزادی و عدالت اقدام میکند؛ این به وجود آمده؛ آنها هر توانی که دارند، میخواهند در مقابل این به خرج بدهند که این را عقب برانند؛ اینجا است که «فَلِذٰلِکَ فَادعُ وَاستَقِم»؛(۵) هم دعوت لازم است، هم استقامت لازم است؛ مقاومت یعنی این.
ما در کردستان خانوادهای را داشتیم که شش شهید دادهاند؛ اینها جزو چیزهای کمنظیر است، یعنی ما در کشور شبیه این را کم داریم؛ یک خانوادهای شش پسرشان را در راه خدا دادهاند؛ هم در راهپیماییهایی که شرکت کردند شهید شدهاند، هم در مبارزهی با ضدّانقلاب یا در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدهاند؛ از این قبیل هست؛ این را بایستی نسل امروز بداند. جوان امروز باید بداند که اینکه ما به این وضعیّت رسیدهایم، بحمدالله شجرهی طیّبهی انقلاب رشد کرده و به ثمر نشسته و کارهای زیادی انجام گرفته، چه تلاشهایی در این راه صورت گرفته؛ مهمترینش همین تلاش شهدای ما است؛ این را باید نسل جوان بداند.
آن روزی که این انقلاب یک نهال ضعیفی بود، همهی اینها دست به یکی کردند تا این نهال ضعیف را از زمین بکَنند، نتوانستند؛ امروز آن نهال ضعیف به این درخت تناور، این شجرهی طیّبهی عظیم تبدیل شده، هیچ غلطی نمیکنند؛ همان جملهای که حضرت زینب به یزید فرمود: کِد کَیدَکَ وَ اسعَ سَعیَکَ ... فَوَاللهِ لا تَمحو ذِکرَنا؛(۹) هر غلطی میتوانی بکنی بکن، [امّا] بدان که هیچ غلطی نمیتوانی بکنی.
منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند.
غلبه و قدرت متعلّق به آن ملّتی و آن مردمی است که معتقدند اگر در این راه برایشان خطری پیش بیاید، ضرری پیش بیاید، شهادت و از دنیا رفتن پیش بیاید، آنها برنده هستند، بازنده نیستند؛ آن ملّتی که این روحیه را، این اعتقاد را دارد، شکست برای آن ملّت وجود ندارد؛ این ملّت پیش خواهد رفت، همچنانکه ملّت ایران در راهِ بسیار پُرخطر و پُرزحمت خود، تا امروز پیش رفته است. شوخی است؟ همهی قدرتمندان فاسد ظالم خبیث عالم دست به دست هم بدهند، در مقابل ملّت ایران بِایستند، هیچ غلطی هم در طول چهل سال نتوانند بکنند و این نهال تازهپا تبدیل بشود به این درخت مستحکم، شجرهی طیّبه و غیر قابل تکان دادن! این را چه کسی کرد؟ اعتقاد به شهادت، این سرنوشت افتخارآمیز را برای کشور به وجود آورد؛ یعنی همین جوانهای شما.
ما در دورهی حسّاسی قرار داریم؛ الان -آن دورهای که ما داریم میگذرانیم- دورهی حسّاسی است؛ نه به این معنا که دشمن بیشتری داریم یا دشمن قویتری داریم؛ نه، این دشمنهای امروز، همه از روز اوّل انقلاب بودهاند و چیزی اضافه نشده؛ علاوه بر این، آن کسانی که قبل از اینها بودند، از اینها قویتر بودند؛ در این هم تردیدی نداشته باشید؛ هم در رژیم صهیونیستی اینجوری است، هم در رژیم آمریکا اینجوری است، و هم بعضی از این مرتجعین منطقه؛ آن قبلیهایشان از امروزیهایشان قویتر و کارکشتهتر بودند؛ هیچ کاری هم نتوانستند با انقلاب بکنند، [درحالیکه] انقلاب هم آن روز یک نهال ضعیفی بود، یک نهال تازهای بود که کَندن آن از زمین خیلی تفاوت داشت با قلع این شجرهی طیّبهای که امروز وجود دارد و گسترده [شده] و «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء».
دشمنان انقلاب اسلامی بهطور دائم مشغول توطئهاند؛ و این مایهی افتخار ما است. یعنی چهل سال است که بهطور دائم علیه نظام اسلامی، علیه ایران اسلامی دارد توطئه انجام میگیرد؛ میلیاردها پول خرج میشود؛ شخصیّتهای فکری، دُور هم مینشینند برای اینکه به این نظام ضربه بزنند، برای اینکه این [نظام] را ریشهکن کنند؛ و خب چهل سال است که روزبهروز این شجرهی مبارکه، این شجرهی طیّبه، دارد رشد میکند؛ این مایهی افتخار ما است.
علیرغم همهی دشمنیهایی که امروز دارد میشود -که ما طبعاً آگاهیهای خیلی وسیعی داریم نسبت به آنچه امروز دارد انجام میگیرد؛ چه در زمینههای سخت و چه در زمینههای نیمهسخت و چه در زمینههای نرم؛ چه در زمینههای آشکار و چه در زمینههای پنهان؛ خیلی کار دارد انجام میگیرد علیه نظام جمهوری اسلامی به شکلهای مختلف- این کلمهی طیّبه که واقعاً «کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآء» [یعنی] نظام جمهوری اسلامی روزبهروز در حال استحکام بیشتر است. بحمدالله خدای متعال تفضّلات خودش را بر ماها تمام کرده؛ ما بایستی شاکر باشیم، قدر نعمت الهی را بدانیم و با امید انشاءالله در این راه پیش برویم.
علاج کار کشور عبارت است از بیداری مردم، حفظ انگیزههای ایمانی مردم، بهکار گرفتن جوانان پُرانگیزه و مؤمن، و تقویت درونی کشور؛ این تنها راه است. ملّت ایران باید از درون قوی بشود؛ اقتصادش قوی بشود، علمش قوی بشود، دستگاههای مدیریّتیاش قوی بشود و بالاتر از همه، ایمانش روزبهروز قویتر بشود. این راه علاج است؛ این همان راهی است که تا امروز ملّت ایران رفته است. و دشمنانی میخواستند این انقلاب را، آن روزی که یک نهال باریکی بود از زمین بکَنند و نابود کنند و نتوانستند، امروز همان نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور: کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّمآءِ * تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(۵) امروز انقلاب این است. امروز دشمن غلط میکند که به فکر برافکندن انقلاب باشد. مردم اتّحاد خودشان را حفظ کنند، یکپارچگی خودشان را حفظ کنند، یکصدایی خودشان را در دفاع از انقلاب و اصول انقلاب و آرمانهای انقلاب حفظ کنند؛ مسئولین محترم کشور که علاقهمند به سرنوشت این کشورند، کار را بهخاطر خدا و برای رضای خدا برای مردم انجام بدهند؛ به نیروهای داخلی اعتماد کنند و تکیه کنند.
یکی از خطاهای محاسباتی این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّی محدود بماند؛ یعنی عوامل معنوی را، سنّتهای الهی را، سنّتهایی که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایی را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد؛ این یکی از خطاهای بزرگ محاسباتی است...
آیهی شریفهی قرآن [میفرماید]: اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةٍ کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةً اَصلُها ثابِت وَ فَرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها. کلمهی طیّب، اقدام درست، اقدام پاکیزه، اقدام برای خدا اینجوری است، که این میماند، در زمین ریشه میدواند، مستحکم میشود و ثمربخش خواهد بود. نظام جمهوری اسلامی آن کلمهی طیّب است، مثل شجرهی طیّبه باقی مانده است، مستحکمتر شده است. امروز نظام جمهوری اسلامی بهعنوان یک نظام، بهعنوان یک حکومت، بهعنوان یک مجموعهی سیاسی با سی سال قبل از لحاظ استحکام قابل مقایسه نیست. در دو آیه بعد [میفرماید]: یُثَبِّتُ اللهُ الَّذینَ ءامَنوا بِالقَولِ الثّابِتِ فِی الحَیوةِ الدُّنیا وَ فِی الآخِرَة. همان تثبیت و اثبات را مجدّداً تکرار میکند. این عوامل را باید دید؛ در محاسبات ما این عوامل باید به حساب بیاید. همهی عوامل سعادت و شقاوت و پیشرفت و پسرفت و به موفّقیّتها دست یافتن و نیافتن، در چهارچوب عوامل مادّیِ متعارفی که اهل مادّه، اهل محسوسات، به آنها دل خوش میکنند، محدود نمیماند؛ این عوامل در کنارش وجود دارد.
ملت ایران با گذشت ۳۵ سال از طلوع انقلاب، از انقلاب زده نشده است، دست نكشیده است، انقلاب را كنار نگذاشته است، روحیهی انقلابی را از خود دور نكرده؛ شما ملاحظه كردید این بیستودوم بهمن را. و این یك پدیده است، این را بارها عرض كردهایم، عادت كردیم ما به این حادثهی به این اهمیت. [البته مطلبی هم دربارهی] جوانهای ما، در ذیل واقعیتهایی كه باید به آنها توجه داشت، عرض خواهم كرد. بههرحال این هم یك مسئلهی اساسی است. بنابراین در یك چنین دنیایی هستیم: در آنجا - در اطراف ما و در مجموعهی جهان - آن حوادث كه نشاندهندهی تحولات اساسی است دارد اتفاق میافتد، در كشور ما هم این رشد تفكر اسلامی و استقامت اسلامی و بالندگی و تناور شدن درخت حكومت اسلامی و نظام اسلامی است كه وجود دارد. بنابراین با این توجه، باید عرض كرد كه نگاه ما به مسائل خودمان و مسائل جهان، باید نگاه جدیای باشد.
دشمنان نظام جمهوری اسلامی به خودشان وعده میدادند که در ظرف یک ماه، دو ماه، یک سال حداکثر، نظام جمهوری اسلامی را از پا خواهند انداخت و همهی تلاش را برای یک چنین مقصودی به کار بردند. واقعاً روزبهروزِ تاریخ انقلاب ما عبرت است؛ روزبهروزِ این سالهای پرتحرک و پرتلاش که انقلاب اسلامی در ایران شروع شد، میتواند به صورت یک نشانهای، یک تابلوئی، در مقابل چشم ملتها قرار بگیرد و مایهی عبرت باشد. آن همه توطئه، آن همه فشار به شکلهای گوناگون و ایستادگی ملت ایران با رهبری آن مرد عظیمی که بلاشک لمعهای و لمحهای از انوار طیبهی نبوتها در وجود او خدای متعال قرار داده بود. امام بزرگوار ما، این مرد بزرگ، دنبالهی همان راه را، همان کیفیت را، همان حرکت را به کار گرفت، ملت ایران هم وفاداری نشان دادند، صدق نشان دادند، در صحنه ماندند، فشارها را تحمل کردند، عزم و ارادهی خودشان را فائق کردند بر توطئهی دشمن. لذا این شجرهی طیبه ماند، ریشه دواند، رشد کرد و انشاءاللَّه روزبهروز بر رشد و بر استحکام و قوّت و قدرت این بنای مستحکم افزوده خواهد شد.
ایام مبارک دههی فجر است. در دههی فجر، آنچه که بر این حقیر و امثال این حقیر لازم است، دو تشکر است: اول، شکر الهی. با کمال خشوع، با کمال تواضع، جبههی شکر بر درگاه الهی میسائیم که این توفیق را نصیب ملت ایران کرد؛ این حرکت عظیم، این کار بزرگ، این نهضت تاریخساز، به دست ملت ایران و با رهبری امام بزرگوار انجام گرفت؛ نظام اسلامی تشکیل شد؛ حرکت ملت ایران به سمت خدا، به سمت اهداف الهی، به سمت ارزشهای الهی آغاز شد. هیچ نعمتی از این بالاتر نیست و شکر الهی بر این نعمت بزرگ همیشه لازم است و در ایام دههی فجر، لازمتر. تشکر دوم، تشکر از ملت ایران است؛ وفاداری کردند، جوانمردی بهخرج دادند، گذشت کردند، ایثار کردند، شجاعت نشان دادند، بصیرت بهخرج دادند؛ حضور دائمی خود را در طول این سی و سه سال آنچنان حفظ کردند که این نهال با همهی خطرها، با همهی مشکلات، روزبهروز تنومندتر شد، بارورتر شد، بالندهتر شد. امروز مثل همان شجرهی طیبهای که «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء»، در زمین زندگی بشریت ریشه دوانده است و ثمرات و آثار آن بهطور متواتر نائل و واصل میشود.
انقلاب اسلامی ایران همانند شجره طیبه ای است که میوه های ایستادگی 32 ساله آن به صورت عزت ملت، سربلندی سیاسی نظام اسلامی، پیشرفتها و نوآوریها در عرصه های مختلف علمی و اقتصادی، و کوتاه نیامدن در مقابل قدرتهای زورگو، تداوم پیدا کرده و اکنون به الگویی برای ملتهای منطقه تبدیل شده است.
این نظام اینقدر جواهر نخبه را به صحنه آورد و به پای انقلاب ریخت و اینها را از دست داد، اما نظام تکان نخورد. آنهائی که این ترورها را طراحی میکردند، قصدشان اشخاص نبود. در درجهی اول قصدشان بیپایه کردن و تهی کردن و نخبهزدائی کردن از انقلاب بود، میخواستند انقلاب را با این ترورها، با این فقدانها به شکست بکشانند؛ اما اینجور نشد و عکس این شد. یعنی پایهی اصلی نظام که عبارت است از ارتباط مردم و نظام، بیشتر شد. اینها همه عبرتهای انقلاب ماست. و به شما عرض بکنم امروز هم همین است. امروز هم اگر جانهائی خودشان را در معرض فداکاری و قربانی شدن برای نظام، برای خدا قرار بدهند و در این راه قربانی بشوند، این نظام مستحکمتر خواهد شد؛ ریشههای این نظام مثل همان شجرهی طیبهای که در قرآن خدای متعال فرموده است، «أصلها ثابت و فرعها فی السّماء»، اینجور مستحکم است. دلهایمان را اینجور با مبانی و اصول و ارزشهای انقلاب پیوند بدهیم.
این خیلی فرصت بزرگی برای ملت ایران است. ما فرزندان این آب و خاک باید افتخار کنیم که خدای متعال این شجرهی طیبه را در سرزمین ما، در ملت ما، در دلهای ما با دست قدرت خود غرس کرد. این افتخار متعلق به ما ایرانیان است که توانستیم پرچم اسلام را بلند کنیم که این پرچم، پرچم عدالت، پرچم انصاف، پرچم خردورزی، پرچم پیشرفت ملی، پرچم احسان و عدل و داد است. این پرچم را ایرانیها بلند کردند، دشمنان بشریت - مستکبرین عالم - همهی تلاش و توان خود را به کار بردند تا این پرچم را به زیر بکشند و این دست را قطع کنند؛ اما نتوانستند. در این تلاش مقدس، سهم عشایر عزیز ما در این منطقه، سهم بسیار مهمی است.
ببینید برادران و خواهران عزیز! شماها مسئولین و کارگزاران این نظامید. نخبگان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی این نظام، یا جمعی از نخبگان، اینجا جمع هستید؛ عمدهی مسئولین کشور الان اینجا جمع هستند. من و شما چرا در این نظام مشغول کار شدیم؟ آیا ما از اول به دنبال این بودیم که حکومتی تشکیل شود، دولتی به وجود بیاید، ما بشویم رئیس دولت، مسئول دولت، وزیر دولت، وکیل دولت؟ مگر مقصود این بوده؟ نه. اگر مقصود این باشد، باید عرض کنم زحماتی که هر کدام از ما میکشیم - اگر با این نیت باشد - همهاش «هبائاً منثورا»ست؛ بیارزش است؛ پیش خدای متعال اجری ندارد؛ با زوال عمر زائل میشود، بلکه با زوال مدت مسئولیت زائل میشود. ما فرقمان با بقیهی گروههائی که در کشورهای مختلف میآیند یک رژیمی را تغییر میدهند، بر سر کار میآیند و قدرت را به دست میگیرند، این است که ما آمدیم برای اینکه یک جامعهی اسلامی به وجود بیاوریم؛ ما آمدیم تا حیات طیبهی اسلامی را برای کشورمان و برای مردممان بازْتولید کنیم؛ آن را تأمین کنیم. و اگر بخواهیم با یک نگاه وسیعتر نگاه کنیم، چون بازتولیدِ حیات طیبهی اسلامی در کشور ما میتواند و میتوانست و میتواند همچنان الگوئی برای دنیای اسلام شود، در واقع آمدیم برای اینکه دنیای اسلام را متوجه به این حقیقت و این شجرهی طیبه بکنیم؛ ما برای این آمدیم. هدف، جز این چیز دیگری نبود، الان هم هدف جز این چیز دیگری نیست.
امروز مسألهی اساسی کشور، چالش انقلاب اسلامی و نظام اسلامی است با دشمنانی که از نحوهی برخورد آنها میشود فهمید که سراسیمهاند. این را عرض بکنیم که برخورد تبلیغاتی و سیاسیِ امروز امریکا و غرب با جمهوری اسلامی ایران - که لحن آن تند و همراه با پرخاشگری است - نشانهی قدرت دشمن نیست؛ نشانهی ناتوانی دشمن از برخورد با شجرهی طیبهیی است که ریشه دوانده و تنه برافراشته و شاخ و برگ پیدا کرده است. علت اساسی هم این است که در دنیای مادی و در نظام بینالمللیِ مبتنی بر بیخدایی و مادهگرایی، اگر یک واحدِ خدایی و متکی بر مبانی توحیدی حضور پیدا کرد، اینها با هم ناهمخوانی خواهند داشت؛ این چیز قهری و طبیعی است؛ مثل این است که با مهندسی و سلیقهی خاصی منطقهیی را خطکشی کنند، ولی کسی که مثلاً سوار تراکتوری است و این خطکشی را قبول ندارد و دارد در جایی دیگر به آن شکلی که صحیح میداند، حرکت میکند، خطکشیهای اینها را به هم بزند و محاسبات اینها را به هم بریزد.
این چهار رکن اساسی انقلاب به برکت اسلام و زیر پرچم اسلام بوده است. اگر اسلام نبود، استقلال و آزادی و خودباوری و پیشرفت به دست نمیآمد؛ اینها را اسلام به ما داد؛ اینها موهبت اسلام است. یک عدّه با نام اسلام، یک عدّه با احکام اسلام، یک عدّه با روح اسلام مخالفت میکنند؛ اینها نمیفهمند چه ضربهای به کشور و آیندهی کشورشان میزنند. «یکی بر سر شاخ و بُن میبُرید». اینها میخواهند بُنِ حرکت ملت ایران را ببُرند. البته خوشبختانه قدرت این شجرهی طیّبه و استقامتِ آن بیش از این حرفهاست. علیایّحال، عدّهای زخم میزنند؛ اما اشتباه میکنند.
هنوز هم که هنوز است، تا حرف میزنند، میگویند جلوِ این صدور انقلاب را بگیرید؛ ما از این صدور انقلاب، خیلی میترسیم! این یعنی چه؟ یعنی اینکه فلسفهی مستحکمِ قوىِ خوش بنیهی اسلامی و الهی و قرآنی، همهی کسانی را که وجه مشترک زیادی با آن نظام دارند - که این فلسفه، آن را منهدم کرده است - به خود میلرزاند! یک چنین چیزی است. این را به روشنی دریابید؛ اعتقاد و ایمان به آن را در دلهای خودتان و در دلهای دیگران، عمیق کنید و بدانید آیندهی این کشور و آیندهی این قرن، متعلّق به اسلام و قرآن است. دشمنان خیال نکنند که خواهند توانست سر و تهِ این انقلاب را که چند سالی است اسباب زحمتشان شده است، بهگونهای جمع کنند؛ نخیر، اینگونه نیست. این یک بنای مبارک و شجرهی طیبهای است که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربّها».
اگر بخواهیم در بین دولتهای دنیا، مستکبر را پیدا کنیم، دچار مشکل نمیشویم. یعنی دولت امریکا - که امام به او لقب شیطان بزرگ دادند - در مقابل ندای حق طلبانهی ملت ایران، مستکبر بود. استکباری که در زمان ما شکل گرفت، استکبار امریکایی بود. قبل از انقلاب هم، این طور بود. در دوران انقلاب و تا امروز هم همینطور است.
این سه حادثهای که روز سیزدهی آبان، نمایشگر و یادآور آن حوادث است، در همین ارتباط است. قبل از انقلاب، امام با وسوسه و دخالت امریکاییها در کشور و با مسألهی کاپیتولاسیون مخالفت کردند. بهخاطر این مبارزه، امام را در روز سیزدهی آبان، تبعید کردند. استکبار، یعنی این. به خیال خودشان، حرف حق را در گلوی گویندهی حق شکستند. البته این صدا نشکست و بحمداللَّه شجرهی طیّبهای شد.
این انقلاب، حجت را بر همهی مسلمانان جهان تمام کرد. این انقلاب و شجرهی طیبهی جمهوری اسلامی در این سرزمین، نشان داد که اقتدار و هیمنه و خشونت خداوندان زر و زور نمیتواند بر ارادهی قاهر ملتهای برخوردار از آگاهی و صبر و خلوص و فداکاری غلبه کند و در مبارزهی ناگزیر میان حرکت اسلامی و دشمنان ثروتمند و مسلح اسلام، پیروزی با اسلام است. البته با رعایت آن شروط، از هیچکس این عذر پذیرفته نیست که از ترس خشونت و قدرت دشمن، از دفاع از اسلام و تلاش برای حاکمیت اسلام دست بکشد.
ما در آن سالهای حاکمیت طاغوت دیده بودیم که وقتی شاه به مشهد میآمد، کسی به استقبالش نمیرفت؛ و چون میخواستند به مسیری که او عبور میکرد و درخت و گلکاری هم نداشت، سر و صورتی بدهند، من دیده بودم که شهرداران بیعُرضه و استاندارانِ بخوربخورِ آنچنانی در آن سالها، درخت سبز میآوردند و روی همین خاکهای اطراف آن خیابانی که مسیر او بود، آن را میکاشتند! اگر بد میآوردند و او آمدنش چهار روز عقب میافتاد، همهی درختها خشک شده بود.
قرآن میفرماید: «و مثل کلمة خبیثة کشجرة خبیثة اجتثّت من فوق الارض ما لها من قرار»؛ کلمهی خبیثه، مانند درخت خبیثه است که روی زمین میروید و ریشه ندارد؛ اما «مثلا کلمة طیّبة کشجرة طیّبة اصلها ثابت و فرعها فی السّماء. تؤتی اکلها کلّ حین بأذن ربّها». درخت طیبه، همیشه دارد میوه میدهد؛ بهار و تابستان و پاییز و زمستان هم نمیشناسد؛ این برگها و شاخهها دایم در حال شکوفه کردن و میوه دادن است. وقتی ما دیدیم که نظام، نظام ریشهداری است و دارد میوه میدهد، پس کلمهی طیبه است؛ زوالپذیر نیست. اما اگر خود ماها بیاییم بلایی سر درخت بیاوریم؛ فرضاً مثل بعضی از حیوانات، برگهای درخت را کَلَف بزنیم؛ یا بر تنهی درخت با تبر و اره ضربه بزنیم - نه اینکه نشود نابود کرد - درخت خواهد خشکید. دست گناهکار انسان میتواند همین شجرهی طیبه را هم خشک بکند. اگر ما بد عمل کنیم، همین شجرهی طیبه و این کار الهی و بافت الهی و رزق الهی را میشود خرابش کرد. قدرت ویرانگری انسان، از این حرفها بیشتر است. همچنان که قدرت سازندگی انسان نهایت ندارد، قدرت ویرانگریش هم نهایت ندارد.
این درخت، به طور طبیعی سرپاست؛ امروز دنیا این را فهمیده است. نظام جمهوری اسلامی، نظامی که حالا صبر کنیم تا فلان حادثه اتفاق بیفتد، پس برگهایش بپژمرد، نیست. یک روز میگفتند بلکه بتوانیم با جنگ این نظام را از بین ببریم، یک روز میگفتند بلکه بتوانیم با رحلت امام بزرگوار نظام را تغییر شکل بدهیم، یک روز میگفتند بلکه بتوانیم با ایجاد اختلافات داخلی نظام را نابود بکنیم؛ اما فهمیدند که دیگر کاری نمیشود کرد؛ این نظام را به عنوان یک واقعیت باید پذیرفت؛ البته توطئهی درازمدت هم دارند میکنند. پس، این مسأله در دنیا تمام شده است؛ یعنی فهمانده شده است که این نظام، یک واقعیت است. آنهایی که دشمن ما هستند، عاقلترها و واقعبینترهاشان باید این را تحمل و قبول کنند؛ چه بخواهند، چه نخواهند؛ چشمشان چهار تا، دندشان هم نرم، باید قبولش بکند؛ چارهیی هم ندارند. آنهایی که بیتفاوتند، نه؛ آنهایی که دوستند، خوشحالند.
برادران و خواهران عزیز در سرتاسر کشور! ای کسانی که امروز به یاد امام و معلم و مرشد بزرگوارتان، در همه جای کشور گرد آمدید؛ مخصوصاً این اجتماع عظیم مردمی بر گرد مرقد این بزرگوار! بدانید که بر امریکا، بر اسرائیل و دشمنان کوچک و بزرگ خودتان پیروز خواهید شد. بدانید که قدرتهای استکباری، قادر نخواهند بود این شجرهی طیبه را قلع و قمع کنند. این درخت مبارک نظام اسلامی، ریشه دوانده و مستحکم شده است. ایمان و تلاش و توکل شما مردم، آن را به برگ و بار آورده است و معنویت این بزرگوار، از اولِ کار تا امروز و تا همیشه، پشتیبان این حرکت عظیم خواهد بود.
راز بزرگ در اعتلای امروزین اسلام و بیداری عمومی مسلمین، این بود که در کانون این حرکت - یعنی ایران اسلامی - مولود مبارک انقلاب بار دیگر از شجرهی طیبهی اسلام به وجود آمد و محصول آن - یعنی جمهوری اسلامی - با بنیهی مستحکمی که از ایمان اسلامی رهبر و ملت یافته بود، در راه و جهت درست پایدار ماند و وسوسهی شیطانها و تیغ خشم و کین آنان بر او کارگر نشد و با مظلومیتی قدرتمندانه و سرافراز، چهرهی منوّر خود را در برابر چشم جهانیان قرارداد و با وجود و بقا و استقامت و صلابت خود، مبلّغ اسلام شد.
آن مجموعهیی که این حوزه را پذیرایی کردند و به آن کمک نمودند و آن را در خانهی خود پذیرفتند و طلاب را مانند فرزندان و برادران خویش، در میان خود گرفتند و وقتی نهضت شروع شد، به سربازان اولیهی این نهضت - یعنی طلاب قم - پناه دادند و هنگامی که بنا شد نهضت اوج بگیرد، اولین قربانیها را در این راه فدا کردند، مردم قم بودند. این را در تاریخ کشور و انقلابمان نباید و نمیتوان فراموش کرد. این، نه برای آن است که چون با قُمیها طرفیم و با آنها حرف میزنیم، میگوییم. این، حقیقتِ با ارزش و مقدسی است که باید به عنوان یک خط روشن، در انقلاب بماند و در تاریخ انقلاب تدوین شود.
و اما درسی که از این حقیقت باید بگیریم، این است که مردم قم همچنان که از روز اول، این شجرهی طیّبه را در خود پذیرفتند و به آن کمک کردند و از آن حراست و دفاع نمودند و وقتی لازم شد و نوبت آن پیش آمد، اولین قدم را در راه جهاد بزرگ اسلامی برداشتند و همچنان که بعد از پیروزی انقلاب - چه در جنگ و چه در میدان سیاسی و چه در تمام جریانات دیگر - همواره در صفوف مقدم قرار داشتند، در آینده هم همین موقعیت را برای خود حفظ کنند.
امروز این حادثه، پشتوانهی یک نهضت است. اگر امروز به ما بگویند ریشهی این نهضتی که به وجود آوردهاید، کجاست؟ ما میگوییم: ریشهاش پیامبر و امیرالمؤمنین و امام حسین(علیهمالسّلام) است. امام حسین کیست؟ کسی است که این حادثه را به وجود آورده و در تاریخ از او نقل شده است. پس این حادثه، پشتوانهی این نهضت است. اگر ما ندانسته و بیتوجه و از روی سهلانگاری، حادثه را با چیزهایی که جزو آن نیست، مشوب کردیم، به آن حادثه و نیز به انقلابی که ناشی از آن حادثه است، خدمت نکردهایم.
شاید بتوان گفت که امسال در مجالس و محافل ماه محرّم، آقایان حتّی از سالهای قبل، وظایف بیشتری دارند. ما امسال، مصیبت امام بزرگوارمان را هم که هنوز داغ آن تازه است، داریم. نباید دستگاه تبلیغی اسلامی کشور بگذارد که یاد امام(ره) - حتّی اندکی - کهنه بشود؛ که البته کهنه هم نخواهد شد. امام، با شخصیت و عظمت خود و با خصوصیاتی که در او بود و بعد از معصومین(ع) در هیچ کس جز او ندیدهایم و نشنیدهایم، پایهی اصلی و ریشهی این شجرهی طیبه است. این ریشه، باید همیشه محکم و زنده و تازه بماند. یاد امام را با ابعاد حقیقی شخصیت و بیان افکار و بخشهایی از وصیتنامه و محکمات و مسلّماتِ فرمایشها و جهتگیریهای او، زنده کنیم و زنده بداریم.
دربارهی شخصیت حضرت امام(ره) واقعاً نمیشود حرف زد.
اما این نکته را میخواهم بگویم که اگر نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب بزرگ و جهانی را، و رستاخیز عظیمی که در دنیا به وجود آمده، و رستاخیز عظیمتری که در درون انسانها پدید آمده، و این تحولی که مسها را طلا کرده است، کلمهی طیبه و شجرهی طیبه بدانیم - که هست - ریشهی این شجرهی طیبه، همینشخصیت عظیمی است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود، و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم.
وقاحت و گستاخی و عمل مذبوحانهی آنها نشان دهندهی این است که اسلام پایههای کفر و استکبار جهانی را لرزانده است و سران این کشورها از اسلامی که پرچم آن امروز در دست جمهوری اسلامی و ملت ایران است، احساس خطر میکنند. بنابراین، پیام غیرمستقیم خصومتهای دشمن عبارت از قدرت جمهوری اسلامی است.
دایماً در طول ده سال گذشته تبلیغات میکردند که جمهوری اسلامی متزلزل و رو به زوال است؛ اما درحقیقت، عمل آنها نشان داد که نظام ما کلمه و شجرهی طیبهیی است که «اصلها ثابت و فرعها فی السّماء تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها». امام بزرگوار با آن قلب نورانی و ذهن روشن، مکرراً این قدرت را به دنیا اثبات کرد و یک بار دیگر در هنگام ارتحال ملکوتی آن زادهی پیامبران و دنبالهرو انبیای الهی، اصالت و استحکام آن روشن و واضح شد.
درصدد باشید با تمام وجود، از انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی و اسلام عزیز دفاع کنید. نظام جمهوری اسلامی، به برکت همین دفاع مخلصانه و با قدرت مردم، روزبهروز ریشهدارتر شده است. اگرچه امروز دشمنان ما از توطئه و کید و مکر دست برنمیدارند، اما احساس میکنند که روزبهروز توطئههای آنها کمرنگتر و بیاثرتر میشود.
در گذشته، توطئهی آنها علیه جمهوری اسلامی، هم آسانتر و هم مؤثرتر بود؛ اما امروز دشمنان جهانی اسلام و مسلمین حس میکنند که توطئه علیه این نظام، هم مشکلتر و هم بیاثرتر است؛ چون این درخت تناور و شجرهی طیبه، تا اعماق زمین ریشه دوانده است.