افراد این نشانهها را بر مصادیقی تطبیق میدهند، اما پس از مدتی این مصادیق تغییر میکند یا اینکه معلوم میشود آنطور نیست که گفته بودند. اینها باعث دلزدگی مردم از مهدویت میشود و این آسیب است.
گردآمدن اهل سنت و شیعه بر مسئلهی مهدویت به عنوان محور وحدت امری زیبا است و منجر به این میشود که مسلمانان به یک عقیدهی اسلامی تمسک پیدا کنند؛ یعنی این عقیده که مهدی میآید و اوضاع را اصلاح میکند.
اگر مثلاً بنده میگویم که آمادهی ظهور حضرت هستم، باید توجه کنم که حضرت میخواهد با ظلم و ستم مبارزه کند. پس من اگر به خانوادهام، به فرزندانم، به همکارانم، به همسایگانم یا به مردم ستم میکنم، اگر هم بگویم که آمادهام، دروغ میگویم.
دفاع بد، بدترین شیوهی تهاجم به مکتب است. یک نمونه هم همین قضایای تطبیق شخصیتهای دورهی ظهور است. چرا برای چنین مسئلهای که اساس و ریشهای هم ندارد، کاری میکنند که قرآن و عصمت پیامبر(ص)...
باید فرضیهمان را اصلاح کنیم. قرار نبوده که با وقوع انقلاب اسلامی همهی مشکلات ما حل بشود. البته اگر ما با زمینهسازیهای مختلف بتوانیم یک جامعهی الگو و نمونه بسازیم، توفیقات بیشتری را برآوردهایم.