
«این چهرهی منور ادبیات معاصر ایران از جملهی شخصیّتهای نادری بود که در دوران اختناق ستمشاهی حربهی شعر و ادب را در راه تحقق انقلاب مقدس اسلامی با چیرهدستی به کار برد و سالها رنج مبارزهئی دشوار و تلاشی پیگیر را بر خود هموار کرد. ما ضایعهی فقدان این شاعر گرانمایه را به جامعهی فرهنگی کشور و به شاعران و ادیبان خراسان و به خانواده و بازماندگان محترم وی تسلیت میگوئیم.»۱۳۶۸/۰۹/۲۹
آنچه خواندید بخشی از پیام رهبر انقلاب بعد از درگذشت مرحوم غلامرضا قدسی از شاعران برجسته دوره پیش از پیروزی و جریان انقلابی است.
بخش «درس و عبرت تاریخ» رسانه KHAMENEI.IR همزمان با ۲۱ آذر، سالروز درگذشت این شاعر انقلابی، در ادامه روایت زندگی پرفرازونشیب او، گزارشی از روند زندگی مبارزاتی و نگاه رهبر انقلاب در تعامل با او را منتشر کرده است.
آقا غلامرضا
غلامرضا قدسی از شاعران خراسان بود و در ۶۲ سال از عمرش از اعضای انجمن ادبی آنجا بود و مدتی در دانشگاه مشهد تدریس می کرد. از قدسی دو کتاب شعر امروز خراسان و غزل معاصر ایران منتشر شده است.
(۱)
نگاه رهبر انقلاب به عملکرد قدسی در جریان انقلاب متفاوت است: «یک جبههى خودىِ خالصِ جوشیدهى از انقلاب که متشکّل از عناصر صددرصد خودى بود، به وجود آمد. این جبهه، حتّى از چهرههایى برخوردار شد که از نظام قبل به نظام اسلامى منتقل شدند و بعضى از آنها از جوانان ساخته و پرداختهى انقلاب نیز خودىتر و صمیمىتر از آب در آمدند. از این چهرهها کسانى را داشتیم که به این جبهه پیوستند. البته نمىتوانم بگویم که در میان این چهرهها کسانى هم بودند که از جبههى مقابل به این جبهه آمدند. اما به عنوان مثال، کسانى چون مرحوم «قدسى مشهدى» - اگر نخواهیم از زندهها اسم بیاوریم - در عالم شعر بودند که همان زمان هم انقلابى، اهل زندان و اهل مبارزه به حساب مىآمدند. بههرحال، این جبهه، که جبههى جوانان بود، به وجود آمد.»
۱۳۷۳/۰۴/۲۲
انجمن ادبی فردوس
آشنایی سیّدعلی خامنهای با قدسی به سالهای پیش از پیروزی انقلاب برمیگردد: «آشنایی او با غلامرضا قدسی میرزاجانی، معروف به قدسی نژاد، پایش را به انجمن ادبی نگارنده (فردوسی) باز کرد. این انجمن در ۱۳۲۵ش توسط قدسی نژاد و همردیفان شعردوست و شعر پرداز او پایه گذاری شده بود. در ابتدا جلسههای انجمن سیار بود، اما بعدها در خانه سرگرد عبدالعلی نگارنده تشکیل میشد. از این رو به آن انجمن ادبی نگارنده هم میگفتند. آشنایی سیدعلی خامنهای با قدسینژاد به رخدادهای نهضت ملّی شدن صنعت نفت بر میگشت. در آن روزها، قدسینژاد در گردهمآییهای ضد انگلیسی مشهد سخن می راند و شعر میخواند:
شب با گل است و روز شود محو آفتاب
خوشتر ز زندگانی شبنم ندیدهام
و چه بسا سیّدعلی، به واسطه تعلقات ادبی، قدسی را در ذهن خود نشان کرده بود.»
(۲)
محسن مؤمنی شریف این آشنایی را این طور روایت میکند: «با آشنایی با بعضی از شاعران و جلسات تخصصی، رابطهی با شعر از نگاه شوریدگی و علاقمندی، به نگاه تخصصی بدل شد. یکی از آن شاعران، غلامرضا قدسی شاعر نامدار خراسان بود. علامه امینی به مشهد آمده بود و قرار بود در مدرسهی نواب سخنرانی کند. در میان کسانی که مدرسه را برای این مراسم میآراستند، قدسی شاعر را دید. چند سال پیش از این در آستانهی نواجونی، شعرخوانی او را در میتینگهایی که به مناسبت دفاع از نهضت ملّی شدن صنعت نفت برگزار میشد، دیده بود. پیش رفت و بیتی را که از او به یاد داشت، خواند:
شب با گل است و روز شود محو آفتاب
خوشتر ز زندگانی شبنم ندیدهام
و اینگونه شد که درخت دوستیشان ریشه گرفت. سالها بعد و با آغاز مبارزات سیاسی، قرارگرفتن در جبههی طرفداران امام خمینی
رحمهالله به این دوستی استحکام بیشتری داد.»
(۳)
در عرصه سیاست
از جمله فعالیتها قدسی میتوان به حضور او در جریانهای پیش از سالهای نهضت امام اشاره کرد. در بخشی گزارش مأمور شهربانی در سال ۱۳۳۱
(۴)، از میتینگ جمعیت مؤتلفه به مناسب هفتم شهدای ۳۰تیر آمده است: «محترما به عرض میرساند عصر روز گذشته از طرف جمعیتهای مؤتلفه اسلامی در گلکاری خیابان تهران به مناسبت شب هفت شهدای راه آزادی میتینگی برقرار ابتدا چند آیه کلامالله مجید قرائت سپس آقای جواد ذبیحی اشعاری را که آقای دکتر رسا سروده بود قرائت و بعد آقای صادق علیشاه چند فرد اشعاری در مورد شهدای راه آزادی [...] خوانده و [...] سپس غلامرضا قدسی چند فرد اشعاری خوانده و آقای مهدوی کارمند فرهنگ راجع به شهادت و شجاعت اهالی تهران و پشتیبانی از دولت جناب آقای دکتر مصدق و اظهار تسلیت به تهرانیان مقیم مشهد، بیاناتی نمود.»
این روند همچنان ادامه پیدا کرد. او از جمله کسانی بود که بعد از مرگ علی شریعتی در مورد ضرورت آشنایی نسلهای بعد با شریعتی در چهلمین روز سالگردش بعد از محمدتقی جعفری و بازرگان در مورد شریعتی صحبت کرد و گفت: «دکتر علی شریعتی را نباید از یاد برد و وظیفه ما است که او را به دیگران بشناسانیم.»
(۵)
این تأکید قدسی بر شخصیت شریعتی به عنوان یکی از مبارزان ادامه داشت و در سالگرد شریعتی هم او به عنوان یکی از سخنرانها در آن مراسم صحبت کرد.
(۶)
انتشارات سپیده
بخش دیگری از فعالیتهای قدسینژاد که در آن با حضرت آیتالله خامنهای هم مشترک بودند، راه اندازی انتشارات سپیده بود. یکی از اقدامات این انتشارات در اوایل سال ۱۳۶۶ شرکت سهامی انتشارات سپیده، با هیئت مدیرهای متشکل از آقایان سیّدعلی خامنهای، محسن محسنیان، حاج کاظم تدین، ابراهیم شایسته، حاج عبدالرضا غنیان، حاج علی طوسی، غلامرضا قدسی، احمد طوسی، حسن قاسمی، حاج محمد ابراهیم یزدانیان، قاسم سرویها، محمود اکبرزاده آغاز به کار کرد.
«در اسناد ساواک، به گزارشهایی درباره این انتشارات بر میخوریم که نشان میدهد سازمان امنیت به این انتشارات حساس بوده و فعالیتهایش را رصد میکند.»
(۷)
روزهای پیش از پیروزی انقلاب
توجه رهبر انقلاب به جریان شعر و شاعری در سالهای اخیر بر کسی پوشیده نیست اما توجه ایشان در روزهای مبارزه هم قابل توجه است: «اواخر پنجاهوهفت که تازه من از تبعید برگشته بودم مشهد، در تظاهرات، در آن اجتماعاتى که تشکیل مىدادیم من مقیّد بودم که یک شعرخوانىاى اوّلش باشد، این سنت شعرخوانى، سنت خیلى خوبى است. از قدیم هم بوده، این مداحها که مىخواندند، براى چى مىخواندند؟ این شعرخوانى است دیگر، منتها آن شعر را مىخواندند، شعر زمان مبارزه یک شعر دیگر است اما همان سنت است، چه با آهنگ بخوانند، با آواز، چه ساده، گفتیم شعر بخوانید.»
(۸)
استفاده از شعر در رسانه
اما در این بین توجه به ضرورت استفاده رسانهها از شعر و نگاهشان به غلامرضا قدسی بهعنوان یکی از گزینههای جریان شعر انقلاب را نمیتوان نادیده گرفت: «شاعر شما زیاد دارید، همین شعراى خودمان، همین حمید و معلم و آن آقاى چیه؟ اوستا، اوستا شاعر بسیار خوبى است ... نمىآیند؟ چطور نمىآیند؟ شعر که دارند. لازم نیست بیایند آنجا که. ما نمىخواهیم اینجا کارمند بیاوریم ... بله؟ ... نه آقا شما شعر بخواهید بهتان مىدهند. [...] شعرشان را جورى بکنید که حرام نشود، خیال نکنند که افتاد تو دست و پا و دستمالى شد و چرک شد و خراب شد، شاعر آخر اینجورى است دیگر، آقاى قدسى شاعر بسیار خوب سبک هندى خودمان در مشهد، این یک شعرى گفته بود، خودش به من گفت، گفت فرستادم براى روزنامه و چاپ نکردند، مال پارسال است البته. بعد از آن هم زبان بسته و شعر نگفته، فقط یک دو، سه تا شعر براى من گفته بعد از این حادثه و اینها همینطور شعر گفته، بعد که انتخاب شدم به این مسئولیت باز شعر گفته، همینجورى دوستانه، رفاقتآمیز شعر گفته، [...] اتفاقاً الان آقاى قدسى تهران است. شما پیدایش کنید، تماس بگیرید، بگوئید که روزنامه اطلاع پیدا کرده شما اینجا هستید، یک مصاحبه باهاش بکنید، یک شعر هم ازش بگیرید.»
(۹)
حربه شعر