
حضرت آیتالله خامنهای: «اینکه رئیسجمهور آمریکا میگوید ما آماده هستیم با ایران مذاکره کنیم و به مذاکره دعوت [میکند] و ادّعا میکند که نامهای فرستاده ــ که البتّه به ما نرسیده؛ یعنی به من نرسیده ــ به نظر من این فریب افکار عمومی دنیا است؛ این معنایش آن است که ما اهل مذاکرهایم، میخواهیم مذاکره کنیم، صلح کنیم، دعوا نباشد، ایران حاضر به مذاکره نیست. خب، ایران چرا حاضر به مذاکره نیست؟ به خودتان برگردید... من میخواهم عرض بکنم اگر هدف از مذاکره رفع تحریم است، مذاکرهی با این دولت آمریکا رفع تحریم نخواهد کرد؛ یعنی تحریمها را برنمیدارد، [بلکه] گره تحریمها را کورتر خواهد کرد؛ فشار را افزایش خواهد داد. مذاکرهی با این دولت، فشار را افزایش خواهد داد.» ۱۴۰۳/۱۲/۲۲
رسانهی KHAMENEI.IR در ادامه مطالب پرونده «دلیل؟ تجربه!»، در گفتاری از دکتر فؤاد ایزدی کارشناس مسائل آمریکا،
تجربههای گذشته مذاکره با آمریکا و راه خنثیسازی تحریمها را بررسی کرده است.
در ساختار سیاسی آمریکا، تحریمهایی که برای کشور مشکل ایجاد کرده است؛ برداشتن یا تعلیقش دست رئیس جمهور نبوده بلکه توسط کنگره انجام میشود. یعنی قوانین تحریمی مصوب کنگره است. اگر این قوانین بخواهند تعلیق یا نقض بشوند، نیاز به مصوبه و مجوز کنگره دارند و حتی اگر قانون تحریمی مجوز تعلیق را به رئیس جمهور بدهد، غالباً این مجوزهای تعلیق را هم برداشتند. کنگره اگر ناراضی باشد، میتواند این مجوز را لغو کند چون مجوز هم از سوی کنگره صادر میشود.
این نکتهی مهمی هست و نباید فراموش کرد ضمن اینکه جزو تأکیدات آقا هم محسوب میشود. ما با آمریکاییها در گذشته مذاکره برای رفع تحریمها کردیم و الان در بحث تجربهی برجام هم همین حرفها گفته میشود که این بحثها درست است که اصولاً رئیس جمهور آمریکا آن چیزی که ما از او میخواهیم و با او مذاکره میکنیم، نمیتواند بدهد چرا که نیاز به مصوبهی کنگره دارد. کنگرهی آمریکا هم الان در حال و هوای کاهش تعلیق یا تعلیق تحریمی ایران نیست و در حال و هوای افزایش تحریم است. اگر میخواهید ببینید کنگره در چه حال و هوایی هست، به سخنرانی نتانیاهو در چندماه گذشته در کنگره نگاه کنید. ۵۰ دقیقه صحبت کرد و ۵۲ مرتبه نمایندههای کنگره بلند شدند و ایشان را تشویق کردند. و همین یکی از دلایل اصلی است که این مذاکرات، آن نتیجهای که ما میخواهیم نخواهد داشت. چون مجموعهای که باید تحریمها را تعلیق و لغو کند، در این فضا نیست.
نکتهی دوم در مورد خود ترامپ است. هر بار در این ماههای گذشته صحبت کرده است، نقدی نسبت به بایدن داشته است. نقدش هم نسبت به بایدن این بوده که این قوانین تحریمی را بایدن درست اجرا نکرده و منجر به این شده که ایران ثروتمند بشود. البته اینها ادعای ترامپ است. بایدن هم تلاش خودش را از طریق تحریمها کرد ولی نتوانست و آن هم با توجه به توانمندی ایران در حوزهی خنثی کردن تحریمها و دور زدن تحریمها بود. منتها ادعای ترامپ این است که بایدن در اجرای تحریمها موفق نبوده و ایران ثروتمند شده. خب همین فرد نمیآید همان کاری را که در مورد بایدن نقد کند، خودش انجام بدهد، یعنی کارهایی بکند که کاهش تحریم ایجاد بشود. پس هم قوهی مقننهی آمریکا آمادگی کاهش تحریم ندارد، هم قوهی مجریه آمریکا و خود ترامپ تمایلی برای این موضوع ندارد.
چرا گره تحریم کورتر میشود؟
این سؤال مهمی است که باید پاسخ دهیم که در صورت مذاکره با آمریکا چرا گره تحریم کورتر میشود؟ چون زمانی که طرف ایرانی از خودش اشتیاق زیادی برای مذاکره نشان میدهد یا وارد این مذاکره میشود، یک تحلیلی در آنها شکل میگیرد که در گذشته هم همین تحلیل را داشتیم و دیدیم و تحلیل هم این است که سیاست فشار بر ایران جواب داده است و زمانی که سیاستی در آمریکا یا در ایران یا در هر کشور دیگر جواب میدهد، مسئولین کشور سیاست را عوض نمیکنند، سیاست را ادامه میدهند و فشار را به مرور بیشتر میکنند. این را ما در برجام تجربه کردیم. یک جملهی مشهور رهبر معظم انقلاب اخیراً گفتند مذاکره نمیکنیم، دلیل؟ تجربه! این را ما در برجام تجربه کردیم.
شما اگر مقایسه بکنید سطح و تعداد تحریمهای سال اول دولت آقای روحانی را با تحریمهای بعد و تعداد تحریمهای سال آخر دولت آقای روحانی، به شدت بیشتر شده تحریمها. با اینکه کل دولت آقای روحانی هم که شاید در حال و هوای مذاکره و انجام مذاکره و اینها بود، این هم در فرمایشات رهبر انقلاب زیاد بوده که رفتیم مذاکره کردیم، امتیاز زیاد هم دادیم در نهایت نه تنها تحریمها در عمل به آن دولتی که علاقه به مذاکره داشت در یک مقطع مذاکره هم کرد، خود فردی هم که رفته بود مذاکرات را انجام بدهد و تحریمها را لغو و تعلیق کند، خودش هم تحریم شد. این را ما یک بار تجربه کردیم.
نکاتی که در فرمایشات رهبر انقلاب هست، بر اساس اتفاقاتی است که در گذشته افتاده و دوباره هم خواهد افتاد و اصلاً گره کورتر میشود، چرا کورتر میشود؟ چون این تحلیل در آمریکا تثبیت میشود که سیاست فشار جواب داده و در گذشته این کار را آمریکاییها کردند و الان هم اگر ما بخواهیم آن تجربه را تکرار کنیم، فشار را افزایش میدهند. یعنی نه تنها تحریم مشکلش حل نمیشود، بلکه تفکری که احساس میکنند ایران را باید تحریم بکنیم، تأیید میشود و این مشکل را افزایش میدهد.
پس ما سه دلیل داشتیم. دلیل اول این بود که کنگره آمادگی کاهش تحریم ندارد. دلیل دوم اینکه خود قوه مجریه و ترامپ هم آمادگی این کار را ندارد و دلیل سوم هم این بود که اصولاً ورود به این پروژه مشکلات را بیشتر میکند به جای اینکه از آنها کم کند. با این دلایل اگر هدف مذاکره با آمریکا کاهش تحریم است، این اتفاق نخواهد افتاد و مشکلات بیشتر خواهد شد.
توقع آمریکا از مذاکره صرفاً قبول نظرات آنهاست
سؤال اینجاست که مقامات آمریکایی از ما چه میخواهند؟ تفکر مقامات آمریکایی این هست که ایران یک سری وظایفی دارد و این وظایف را باید انجام بدهد. وظیفه چه هست؟ اولاً غنیسازی نداشته باشد. شما در این روزهای گذشته نگاه کنید هم مشاور امنیت ملی ترامپ، این حرف را زد هم وزیر دفاعشان. ایران نباید غنیسازی در کشور داشته باشد. عضو انپیتی میتواند به استفاده از انرژی هستهای ورود پیدا کند، ایران نباید این حق را داشته باشد. و اگر این کار را، یعنی این وظیفهای که ایران دارد که مثلاً متوقف کردن برنامهی صلحآمیز هستهایش هست، اینها را انجام بدهد، آن وظیفهاش را باید انجام بدهد. بعد هم میگویند این کارها را اگر انجام داد، ما به ایران حمله نمیکنیم، یا به اسرائیل میگوییم به ایران حمله نکند. یعنی فضا، فضای اصولاً مذاکراتی نیست. مذاکره یعنی اینکه شما چیزی را میدهید و چیزی را میگیرید، این مذاکره میشود. حرفی که ترامپ میزند این هست که آن چیزی که آمریکا میدهد عدم حمله به ایران است. حرفشان این هست، نه اینکه مثلاً کاهش تحریمی اتفاق میافتد یا مشکلات اقتصادی ایران وضعیتش بهبود پیدا میکند و این هم نکتهای هست که غالباً به آن توجه نمیشود.
یک چیزی را هم زیاد تکرار میکنند و میگویند که ایران باید آمادهی معامله باشد، منتها معاملهای که اینها دربارهاش صحبت میکنند، این نیست که در انتها تحریمهای ایران تعلیق میشود یا کاهش پیدا میکند. معامله این هست که ایران باید تمکین کند به نظرات آمریکا. شما دیدید آن دستور اجرایی ۱۶ بهمن ترامپ را که به بحثهای تسلیحات متعارف ایران هم ورود پیدا کرده بود که ایران باید محدودیت پیدا کند.
این را که ایران انجام میدهد، نتیجهاش برای ایران کاهش تحریم نیست. تحریمها باید سر جای خودشان باشد. چون عرض کردیم دست ترامپ نیست بخواهد تحریمها را بردارد. آن چیزی که دست ترامپ است، این است که دستور حمله مثلاً به ایران ندهد و این ادعایشان است که این اتفاق بیفتد که همین هم زیر سؤال هست. یعنی زمانی که شما تمکین کردید به نظر آمریکاییها، بحث از توانمندی موشکی میکنند، توانمندیهای دیگر نظامی ایران را مطرح میکنند. زمانی که ایران در حوزهی نظامی ضعیف بشود، اتفاقاً حمله هم میکنند. یعنی نه تنها مشکل تحریم حل نمیشود، یک مشکل دیگر یعنی تعرض آمریکایی هم قطعاً محقق خواهد شد. اگر احساس کنند ایران ضعیف شده و توانمندی نظامیاش افول پیدا کرده است.
به همین دلیل هست آن مسیری که آمریکاییها میخواهند ایران طی بکند، اگر مقامات ایران بپذیرند این مسیر را طی بکنند، اگر به حرف آمریکاییها تمکین بکنند، نه تنها مشکلات حل نمیشود، مشکل جنگ هم اتفاق خواهد افتاد و مشکلاتی پیدا خواهد شد. از این جهت آن جملهی مشهور رهبر انقلاب هم چند هفتهی پیش که فرمودند مذاکره نه هوشمندانه هست و نه شرافتمندانه، اینجا معنا پیدا میکند. یعنی کاری نیست که با آن بخواهند مشکلات کشور را حل کنند.
راه حل ما خنثی کردن تحریمها است
چه کار باید کرد؟ راه حل نهایی و قطعی چیست؟ پاسخ این سؤال را هم رهبر انقلاب دادند. پاسخی هست که باید به سمت خنثی کردن تحریمها رفت. این تجربه را ما در گذشته داشتیم، موفقیتهایی هم داشتیم. همین مسیر، مسیر صحیحی است و مشکلات دیگری هم که در کشور وجود دارد، ربطی به تحریمها ندارد. شما اگر رجوع بکنید به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در موضوع تحریم، این را زیاد میبینید که بعضی از مشکلات کشور اصولاً جوابش در داخل است و ربطی به فلان کشور خارجی ندارد که او بخواهد این مشکل را حل بکند. مشکل باید در داخل حل بشود، با استفاده از توانمندیهای داخلی حل بشود. این میشود نگاه صحیح به موضوع.
نگاه غلط به موضوع چیست؟ عدهای در کشور جریان دو قطبی ایجاد کنند، صحبت از مذاکره بکنند، مذاکرهای که ما تجربه کردیم که جواب نداده است. هی صحبت از مذاکره بکنند و بعد یک فرصت تبلیغاتی برای طرف مقابل ایجاد بکنند. که این هم یکی از اهداف ترامپ هست. یعنی اعلان بکند که من مثلاً آمادگی داشتم ولی طرف ایرانی آمادگی نداشت که این هم به یک ابزاری برای تأثیرگذاری به افکار عمومی مردم دنیا تبدیل بشود. حرفی که باید زده بشود توسط مقام معظم رهبری، توسط مقامات دیگر و قوهی مجریه، تبیین همین موضوع است که ما آن تجربیات گذشته را فراموش نکردیم و درس گرفتیم و بر اساس همین درس و عبرت هست که سیاست کشور تنظیم خواهد شد.
توانمندی نظامی ایران؛ عامل بازدارندهی قطعی است
آمریکاییها محدودیت اخلاقی ندارند، از کجا فهمیدیم محدودیت اخلاقی ندارند؟ یک سال و نیم در غزه نسلکشی کردند. میانگین کودکانی که در غزه کشته شدند روزی بیست تا بود، روزی بیست تا بچه فقط در غزه شهید میکردند. این تجربهی مذاکرات اخیرشان هم در بحث فلسطین دیدید. آمدند گفتند ما داریم مذاکره میکنیم، ماهها مذاکره کردند، آخر سر به توافق رسیدند، این توافق را امضا کردند، چند هفته این توافق اجرا شد، آتشبس امضا شد بعد خلاف توافقی که امضا کرده بودند دوباره رفتند شروع کردند به بمباران غزه، کارهایی که در دو هفتهی گذشته کنار گذاشته بودند، دوباره شروع کردند. یعنی شما در این روزهای گذشته مثلاً آمار شهدای فلسطینی با سرعت بیشتری نسبت به نسلکشی، تجربهی قبلی دارد پیش میرود. آمریکاییها هیچ محدودیتی در حوزهی اخلاقی ندارند و به راحتی زن و کودک میکشند و برای رسیدن به اهداف سیاسی حاضرند به هر جنایتی دست بزنند.
چرا تا حالا به ایران حمله نکردند؟ دلیلش این هست که ایران توانمندی نظامی بالایی داشته است و هزینه این کار برایشان بالا بوده است. چرا آمریکاییها به افغانستان حمله کردند، چرا به عراق حمله کردند؟ محاسبه کردند دیدند هزینهی بالایی نداشت. یعنی افغانستان و عراق توانایی دفاع از خودشان را نداشتند و آمریکاییها به آنها حمله کردند. چرا به ایران حمله نکردند؟ چون هزینه بالا بود.
در آمریکا دو گروه هستند. یک گروه هنوز هم معتقد هستند که هزینهی حمله به ایران بالاست و از این جهت در آن سیستم تصمیمگیری این افراد برای حمله تردید ایجاد میکنند. میدانند که ایران میتواند پاسخ محکمی به آمریکا بدهد و هزینه باید پرداخت بشود. یک گروه دومی هم هستند که معتقد هستند که حمله به ایران هزینهی بالایی ندارد یا هزینه قابل تحمل است. یعنی به این گروه دوم، گروه اول میگویند که ببینید شما ما را از جنگ با ایران نترسانید، جنگ با ایران همین چیزی است که میبینید. حملهی به ایران یا هزینه ندارد یا هزینهاش قابل تحمل است.
آن جملهی رهبر انقلاب خیلی جملهی کلیدی هست که فرمودند اگر تعرضی به ایران بشود، ایران پاسخ میدهد و پاسخ کوبنده خواهد بود و «آن که بیشتر ضرر میکند آنها هستند.»
(۱۴۰۳/۱۲/۲۲) و اگر این حرف ایشان پذیرفته بشود، حملهی نظامی شما نخواهید داشت. یعنی آن گروه اول در نهایت حرفش تثبیت بشود. گروه اول هم همین را میگوید یعنی همین حرف رهبر انقلاب را در عمل دارد میزند. میگوید که حملهی نظامی به ایران هزینه بالاست. ولی اگر این حرف شنیده نشود، گروه دوم حرفش تثبیت بشود، آن وقت ممکن است حملهی نظامی هم اتفاق بیفتد چون عرض کردیم هم محدودیت اخلاقی آمریکاییها ندارند، هم نسبت به ایران دشمنیشان بسیار بالا هست.