از جمله سنتهای پسندیدهای که مدتی است در کشور ما رایج شده است، موضوع «افطاری ساده» است. رهبر معظم انقلاب نیز در خطبههای نماز عید فطر سال گذشته ضمن تأکید بر این سنت حسنه، خواستار توجه مردم به آن شدند: «یک سنت خوب هم امسال بیش از سالهای دیگر دیده شد که خوب است مورد توجه قرار بگیرد و آن، افطاری دادنهای ساده و بیپیرایه در مساجد و در خیابانها بود در بیشتر شهرهای کشور - که بسیار کار شایستهای است - در مقابل افطاریهای مسرفانهای که شنیده شد، دانسته شد که بعضیها به بهانهی افطار، حرکات و عمل مسرفانه انجام میدهند و به جای اینکه در ماه رمضان وسیلهای بشوند برای نزدیکی روحی به فقرا و مستمندان، با این عمل، با این حرکت، خود را در لذات جسمانی غرق میکنند.» آیتالله محیالدین حائری شیرازی، عضو مجلس خبرگان رهبری در یادداشتی کوتاه به اهمیت این سنت و ارتباط آن با ایمان الهی میپردازد.
رمضان -ماه خدا- مثل هر مسجد و بقاع متبرکه، حرم خداست ولی از نوع زمان. همانطور که شب و روز و جمله «حتی لیلةالقدر» و سایر ایام و لیالی برجسته، حرمهای زمانی خداوندند. همانطور که گناه در خانهی کعبه و مسجدالحرام و حرم مجازات سنگین دارد و عبادت، اجر عظیم، در حرمهای زمانی چون جمعه و شب قدر نیز اجرها و زجرها مضاعف است.
چرا این همه بر سنت افطاری دادن تأکید شده؟ چرا سادگی افطار ولو با یک آب دادن و با یک عدد خرما و یا لقمهای نان، افطار دادن پذیرفته شده است؟ در افطار ساده و بیتشریفات چه اثری است که در افطارهای رنگین و پر خرج نیست؟
مسألهی خود نخوردن و به دیگران خوراندن، یعنی روزهگرفتن و افطاردادن دو روی یک سکهاند. وقتی انسان خود را از خوردن و آشامیدن و امور دیگر بازمیدارد، خود را به خدای خود مرتبط میکند. فرمانِ روزه از خداست و انسان در حال روزه در اطاعت و ارتباط با خدای خویش است. اصولاً ایمان یعنی ارتباط. چه زیبا در داستان مادر موسی به این نکته اشاره شده است: «وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَی فَارِغًا إِن کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَی قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ» نزدیک بود مادر موسی وقتی فرزندش را در صندوق گذاشته و آب، صندوق او را میبرد بگوید فرزندم! و همه چیز فاش شود، اگر نه این بود که قلب او را مرتبط کردیم تا به وعدهی ما مؤمن باشد و آن را باور داشته باشد. اگر ولی بود ایمان روشن است، این روشنی نتیجه ارتباط با دستگاه الهی است، چراغ برقی خانهها هم با ارتباط با شبکه روشن است.
افطار دادن هم احیاء ارتباط انسان با خدا از طریق برادران و خواهران دینی است. همانطور که روزه از خودگذشتگی است و به خدا رسیدن و ارتباط با خدا، روشنی دل یعنی ایمان را هم تأمین کرده است. افطار دادن هم از خودگذشتن و به باورمندان خداوند پیوستن است، ارتباط با مرتبطین به خدا، ارتباط با خداوند است. گذشت از خود، هم در خودداری از خوردن و هم افطار دادن به دیگران است؛ ولی همانطور که روزهدار باید زبان و دل او هم از گناه به دور باشد، افطار دادن هم باید از خودنمائی و تفاخر مبرّا و منزه باشد. همانطور که گناهان بازگشت به خودخواهی خویشتن است و روزه را آسیب میرساند، رنگین شدن افطاری، بازگشت به خودنمائی است و روح از خودگذشتگی افطار را میمیراند.
چقدر خوب است هزینههای سنگین افطار برای سیران و بینیازانِ کمشمار را به افطار دادن ساده به روزهداران پرشمار تبدیل کنیم. چه سود است در افطاریای که اغنیاء در آن دعوت شده و محتاجان در ورود به آن ممنوع باشند؟