چرا این همه بر سنت افطاری دادن تأکید شده؟ چرا سادگی افطار ولو با یک آب دادن و با یک عدد خرما و یا لقمهای نان، افطار دادن پذیرفته شده است؟ در افطار ساده و بیتشریفات چه اثری است که در افطارهای رنگین و پر خرج نیست؟
چه آنچه بر بنیاسرائیل در مصر گذشت، چه آنچه بر اهل بیت علیهمالسلام در کربلا و کوفه و شام گذشت و چه آنچه بر مردم ما از نیمهی خرداد ۴۲ تا امروز گذشته است، همه حکایت از همین سنت غیر قابل تغییر و تبدیل الهی دارد...
طبیعت در پی کشانیدن فطرت دو گونه برخورد میکند؛ یکی بیرونی و یکی درونی. زلیخا هم در حضور عزیز مصر و هم در حضور زنان مصری از زندانی کردن یوسف و مجازات سخت او دم میزد، اما دلیل هرکدام دقیقاً نقیض و متضاد دیگری است.
جنگ بر سر قدرت است. کسانی جنگشان بر سر اخلاق است که سود و زیان ملاکشان نباشد. ما از مظلوم دفاع میکنیم. این جنگ بر سر اخلاق است. ما با ظالم پیکار میکنیم و هزینهی آن را هم میپردازیم.
متأسفانه مبارزین و مجاهدین برای بحث و تدریس کمتر وقت گذاشتهاند و درسهای عمیق و استادانه کمتر دارند. در عوض، آنها که کمتر دغدغهی دخالت در سیاست و مبارزه را دارند، برای تحقیق و تدریس وقت بیشتری گذاشتهاند و مباحث متداول را استادانهتر تدریس میکنند. نتیجه این شده که...
خطر در افراط و تفریط است. خطر آنجاست که با خودیها آنجا که باید نقد کنیم، لاپوشانی کنیم و آنجا که باید اشتباهی را کالبدشکافی کنیم توجیه کنیم!