آنتونیو گرامشی، مارکسیست شهیر ایتالیایی که واضع مفهوم «هژمونی» ـ به عنوان اعمال قدرتِ آمیخته با رضایت زیردستان که ریشه در ظرفیت فرهنگی و ایدئولوژیکِ مرجع قدرت دارد ـ محسوب میشود، پادزهر هژمونی و راهکار مقاومت در برابر آن را ایجاد یک بلوک ضدهژمون میداند. بلوکی که بتواند مفاهیم بدیلی را از سوی یک رهبریِ اخلاقی و فکری مستقل ارائه کند تا به شیوهای ماهرانه در مقابل مفاهیم استعلاییِ نظام حاکم قرار گیرند و سیادت و چیرگی آن را به چالش بکشانند.
دین و سیاست
این اتفاق یعنی شکلگیری یک بلوک ضدهژمون که عرضهکننده ایدئولوژی بدیل باشد و به معارضه با نظام سلطه مستقر برخیزد، در سال 1979 با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران به طلایهداری امام خمینی(ره) رخ داد و آثار شگرفی را در نظام جهانی برجای نهاد. انقلاب اسلامی ایران با اتکال به نیروی لایزال الهی و نیز به یمن زعامت مدبرانه حضرت امام و پشتیبانی عظیم تودههای انسانی، ادبیات نوینی را وارد نظام بینالملل نمود و اعجاب و حیرت سیاستمداران و اندیشمندان جهانی را برانگیخت.
نهضت امام هرگز ماهیتی ساکن، ایستا و مُضیّق نداشت و ابداً در حدود قلمرو جغرافیایی ایران نمیگنجید بلکه بسیار پویا و پرشتاب در فراسوی مرزهای موطن خود حرکت میکرد. امام با افق دیدی ژرف و جهانشمول نه فقط جامعه سیاسی ایران که سراسر ملتهای جهان را هدف قرار داد و با ورودی مقتدرانه به عرصه روابط بینالملل و ایجاد یک سنگر مقاومت ایدئولوژیک، به رویارویی با عظیمترین کانونهای قدرت و ثروت جهانی پرداخت. چنین شد که در محیطی کاملاً سکولار که مقدّرات همه کشورها در دو اردوگاه لیبرال سرمایهداری غربی و کمونیسم شرقی رقم میخورد، انقلابی مردمی از پیوند دین و سیاست شکل گرفت که نه سر در دامان غرب داشت و نه دل در گرو شرق و علیرغم اتخاذ موضعی خصمانه در مقابل ابرقدرتهای استکباری جهان، توانست در طول سه دهه راه خود را از میان انبوه موانع، فشارها و تحریمها بگشاید و به اهداف بلندی در عرصههای منطقهای و بینالمللی دست یابد.
راهبرد مقاومتی امام(ره)
امروز بر هیچکس پوشیده نیست که نظام سیاسیِ برخاسته از انقلاب اسلامی ایران، جلودار ایستادگی در برابر سیاستهای استکباری و سلطهطلبانه ابرقدرتهای جهانی و بزرگترین حامی اعتقادی جنبشهای مقاومت در خاورمیانه محسوب میشود. راهبرد مقاومتی که امام خمینی با الگوگیری از مرام سیاسی شیعه در ایران به اجرا درآورد، بسیار مورد توجه ملتهای منطقه قرار گرفت و بهانهای برای آغاز حرکتهای مشابه با مقیاس کوچکتر گردید. بیتردید بارزترین نمونه این اثرپذیریها، شکلگیری مقاومت اسلامی حزبالله در لبنان بود که توانست به پیروزیهای حیرتانگیزی دست یابد و ارتش افسانهای اسرائیل را که همواره در مواجهات نظامی بر اعراب چیره گشته بود، دو بار در سالهای 2000 و 2006 به زانو درآورد و بساط تجاوزگری صهیونیستها را از جنوب لبنان برچیند. اکنون نیز حزبالله لبنان، کنشگری قدرتمند و ذینفوذ در معادلات لبنان و خاورمیانه قلمداد میشود.
در صورتی که ایران گامی به پس نهد، یک فرایند دومینوییِ برگشتناپذیر در سرکوب جنبشهای مقاومت خصوصاً در خاورمیانه آغاز خواهد شد که به تخلیه پتانسیل انقلابیِ ضدهژمونیک خواهد انجامید.
مشاهده پیگیری سیاستهای استکبارستیز از سوی ایران طی سه دهه گذشته و پایداری رهبران جمهوری اسلامی علیرغم حجم عظیم فشارها، تحریمها، تهدیدها و توطئههای براندازنده، سبب شده است تا بسیاری از دولتها و ملتهای جهان خصوصاً در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، ایران را تنها سنگر مقاومتِ باقیمانده در برابر امپریالیسم نظام سلطه پنداشته و به وجود آن دلگرم باشند.
به نظر میرسد که اکنون رابطه جمهوری اسلامی ایران با سایر جنبشها و حرکتهای مقاومتِ استکبارستیز، حکم بازی دومینو را پیدا کرده است که در آن هزاران قطعه را به صورت زنجیره علّی ـ معلولی در امتداد هم میچینند و سپس با وارد آمدن اولین تلنگر به قطعه نخست، تمامی قطعهها به تبع آن و با برخورد متوالی به یکدیگر فرو میریزند. امروز قاطبه تحلیلگران و سیاستسازان در غرب بدین اجماع رسیدهاند که جمهوری اسلامی ایران در خط مقدم جبهه ایستادگی در برابر هژمونی ایالات متحده قرار دارد و الهامبخش ملل آزادیخواه است.
گسترش موج بیداری
رهبر انقلاب در همین زمینه میگویند: «حرکت جمهوری اسلامی و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامی در هر گوشه دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتی در اروپا مسلمانان با نام اسلام احساسات اسلامی خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزهای را به نحوی شروع کنند.»
1 لذا اگر بتوان به نحوی مقاومت ایران را در هم شکست، برمبنای قاعده بازی دومینو لاجرم سایر گروههای مبارز که در پناه انقلاب اسلامی سنگر گرفتهاند نیز سر تعظیم فرود خواهند آورد و پتانسیل مقاومت در مناطقی مانند لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، یمن و دیگر نواحی از بین خواهد رفت. اما اتفاقات و حوادث اخیر در خاورمیانه، بهخصوص در مصر و تونس نشان میدهد که دومینوی مقاومت بهسرعت در حال پیشرفت است. موج بیداری اسلامی در جهان اسلام به حدی گسترش یافته که دیگر نمیتوان بهسادگی از آن گذشت.
تضعیف و یا تسلیم شدن ایران موجب میشود که قدرتهای بزرگ، مشکلی برای خاموش نمودن صداهای مخالف نداشته باشند. به عبارت دیگر در صورتی که ایران گامی به پس نهد، یک فرایند دومینوییِ برگشتناپذیر در سرکوب جنبشهای مقاومت خصوصاً در خاورمیانه آغاز خواهد شد که به تخلیه پتانسیل انقلابیِ ضدهژمونیک خواهد انجامید. به همین خاطر است که جمهوری اسلامی ایران علیرغم متحمل شدن هزینهها و فشارهای بسیار در موضوعات گوناگون بینالمللی، حاضر به عقبنشینی و امتیازدهی به بلوک غرب نیست و مقابله با امپریالیسم نظام سلطه را همواره در صدر راهبردهای سیاست خارجی خود قرار میدهد. توجه به این ملاحظه ایدئولوژیک میتواند راهنمای خوبی در فهم رفتارهای ایران به عنوان یک کنشگر مهم بینالمللی باشد.
پینوشت:
1. بیانات در خطبههای نماز جمه 1376/10/26