رهبر انقلاب در پیام خود به حجاج بیتاللهالحرام با اشاره به تلاش دشمنان اسلام برای مانعتراشی بر سر راه مسلمانان عنوان کردند: «پیچیدهترشدن شیوههای دشمنی استکبار و تلاش پرهزینهای که در مقابله با اسلام میکند نیز به دلیل همین پیشرفتها است. تبلیغات وسیع دشمن در جهت اسلامهراسی، تلاش شتابزدهای که برای ایجاد اختلاف میان فرقههای اسلامی و برانگیختن تعصبهای فرقهای میکند، دشمنتراشیهای کاذب از شیعه برای سنی و از سنی برای شیعه، تفرقهافکنی میان دولتهای مسلمان و کوشش برای تشدید اختلافات و تبدیل آن به دشمنیها و معارضههای لاینحل، استفاده از سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی برای تزریق فساد و فحشاء میان جوانان، همه و همه واکنشهای سرآسیمهگون و آشفته در برابر حرکت متین و گامهای استوار امت اسلامی به سوی بیداری و عزت و آزادگی است.» متن زیر تحلیلی است از پیچیدگی کنونی روشهای دشمنی با اسلام.
پیچیدهتر شدن شیوههای دشمن
روشهای دشمنی استکبار با اسلام همواره و روزبهروز پیچیدهتر میشود. در مورد شناخت و تحلیل این روشها که رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر آن تأکید فرمودهاند، باید عنوان کنم که این پیچیدگی فعالیتهای آمریکا و برخی دولتهای غربی، به تحولات این کشورها در حوزهی فناوری و تکنولوژی در 20-30 سال گذشته نیز مربوط است، چرا که در سال 1357 هنوز اینترنت و تلفن همراه و ماهواره و برخی ویژگیهای منحصر به آنها به شکل امروزی و با گستردگی کنونی و برای استفادهی عموم ایجاد نشده بود.
در آن زمان دولت آمریکا برای ارسال پیام به ایران باید از رادیوهای موج کوتاه یا افرادی بهره میگرفت که در حوزهی رسانه و مطبوعات در داخل کشور فعال بودند تا بتواند حرفهای خودش را به مردم برساند، اما الان تکنولوژی به صورت گستردهای پیشرفت کرده است. امروز مردم ماهوارههایی را در اختیار دارند که بیش از یک هزار کانال را نمایش میدهد. بسیاری از این کانالها بهشدت از نظر اخلاقی مشکل دارند و باید توجه داشت که این اقدام از جهتی قابل تأمل است.
ضلع سوم اسلامهراسی اشخاصی هستند که در اتاقهای فکر این نوع برخورد را توجیه میکنند. حتی در این مجموعهها آدمهایی را هم میبینیم که خودشان مسلمانزادهاند. یعنی منطبق بر همان اصطلاحی که ادوارد سعید برای تعریف این افراد دارد؛ شرقیهایی که تفکر شرقشناسانه و پاییندانستن شرق را پیدا کردهاند.
من سالهایی که در آمریکا زندگی میکردم، برای گرفتن شبکههای ایران از ماهواره استفاده میکردم. در آن محل تعداد یکصد کانال قابل دریافت بود، اما وقتی به ایران برگشتم، متوجه شدم که هیچ کدام از آن کانالها از نظر فساد اخلاقی هیچ شباهتی به چیزی ندارد که در حال حاضر در ایران و کشورهای مسلمان خاورمیانه قابل دریافت است. حتی ماهوارهای که در ایران قابل دسترس است، از نظر تعداد کانال، دهبرابر کشورهای غربی است.
باید توجه داشته باشیم که میزان فساد در آمریکا هم بالا است، ولی سیستم را طوری شکل دادهاند که افراد فقط در ازای پرداخت پول میتوانند از برخی شبکههای مشکلدار اخلاقی استفاده کنند، اما در ایران و دیگر کشورهای اسلامی که ماهواره قابل دریافت است، این قبیل شبکهها به صورت رایگان در اختیار بینندگان قرار میگیرد. البته در حوزهی ماهواره و به غیر از شبکههای مشکلدار اخلاقی، شبکههای خبری هم نقش فعال و مهمی دارند.
در عرصهی اینترنت هم همین ماجرا اتفاق افتاده است. به این ترتیب که هم تعداد سایتهای غیر اخلاقی بهشدت بالا است و هم سایتهای متعدد سیاسی ایجاد شده که به فعالیت جدی در فضای مجازی مشغولند. در حدود 15 الی 20 سال پیش، اینترنت به گستردگی امروز در دسترس نبود، ولی در حال حاضر و با ورود و گسترش و عمومیت فضاهای اینترنتی مثل فیسبوک و مانند آن، شاهد هستیم که این حوزه از شبکههای اجتماعی اشاعهی چشمگیری داشته است.
پیشرفت تکنولوژی کشور کمک کرده که دولت آمریکا و برخی دولتهای غربی که قبلاً برای ارتباط با کشورها مشکل داشتند، امروز بتوانند برای حضور رسانهای و تبلیغاتی در ایران و بسیاری از دیگر کشورهای اسلامی سدها را بشکنند و حضور بیشتری داشته باشند. لذا میتوان پیچیدگیهای دشمنیورزی آنها را از این دریچه نیز مورد توجه قرار داد.
شایان ذکر است که بخش عمدهای از بودجهای که دولت آمریکا رسماً و علناً برای فعالیتهای براندازانه در جمهوری اسلامی ایران و دیگر کشورهای مسلمان هزینه میکند، صرف همین پروژههایی میشود که در حوزهی تکنولوژیها و فناوریهای جدید تعریف شدهاند. مثلاً دولت آمریکا در فتنهی سال گذشته از اینترنت استفادههای زیادی کرد. در کنگرهشان هم علناً 55 میلیون دلار بودجه را برای حضور در فضای سایبری ایران اختصاص دادند. باید به علنی بودن این بودجه توجه خاص کرد، چرا که اکثر بودجههای اینچنینی را علنی نمیکنند.
هماکنون اتفاقی که رخ داده، این است که آنها از تجربهی این یکی دوسالهشان دربارهی جمهوری اسلامی ایران، به این نتیجه رسیدهاند که تنها راهی که شاید بتوانند از آن موفق به براندازی جمهوری اسلامی شوند، استفاده از قدرت نرم و تاکتیکهای نرم است. در حال حاضر و در کنار موارد دیگری مانند فشارهای اقتصادی و تحریمها، بهشدت در این حوزه هم فعال هستند. پیچیده شدن دشمنیهای استکبار بیشتر متوجه همین حوزهی دگرگونی فناوری اطلاعات و تکنولوژی است.
صهیونیستها متوجه بودند که زمینی را اشغال کردهاند که متعلق به خودشان نیست و متعلق به مسلمانان است. صهیونیستها این را هم متوجه بودند که با توجه به اهمیتی که این منطقه و قدس شریف برای مسلمانان دارد و مسلمانان نمیتوانند نسبت به اشغال آن بیتوجه باشند، پس باید مقابله کنند.
البته باید دقت کنیم که تمام پیچیدگیها فقط هم در این حوزه نبوده است. مثلاً در بحث تحریمها کاملاً مشهود است که تحریمها پیش از این دوران، سادهتر بود، اما الان آمریکاییها روی حوزههای مختلف ریز میشوند که البته آن هم با استفاده از تکنولوژیهای جدید است. آنها سعیشان را بسیار بیشتر از گذشته کردهاند و این تلاشها بسیار جدیتری از قبل است.
آمریکاییها تاکنون و به معنی واقعی، هر شیوهای را که توانستهاند، برای ضربه زدن به ایران آزمودهاند و از مجراهای مختلف وارد شدهاند، اما استقامت جمهوری اسلامی و شکست آمریکاییها در دستیابی به اهدافشان چیزی شبیه به معجزه بوده است.
مثلث اسلامهراسی
موضوع اسلامهراسی و تبلیغات وسیع در این حوزه مسئلهای نیست که بتوان راحت از کنار آن گذشت. البته اسلامهراسی مسئلهی جدیدی نیست، زیرا آغاز اسلامهراسی را میتوان از همان شروع اسلام دید. در صدر اسلام و در همان مکه و مدینه نیز مخالفان اسلام تهمتهایی را به اسلام و مسلمان میزدند و فضایی را ایجاد میکردند که مسلمانان و چهره و اهداف ایشان را مخدوش کنند. آنها در ضدیت با اسلام جدی و شدید عمل میکردند. اینگونه برخوردها با دین الهی همواره تداوم داشته و دارد؛ همان طور که در دوران جنگهای صلیبی هم شدت گرفته بود.
در دوران معاصر، جریان جدید اسلامهراسی با حضور صهیونیستها در فلسطین بسیار قوت گرفت، چرا که هم پیش از تشکیل رژیم اسرائیل و هم پس از آن، صهیونیستها متوجه بودند که زمینی را اشغال کردهاند که متعلق به خودشان نیست و متعلق به مسلمانان است. صهیونیستها این را هم متوجه بودند که با توجه به اهمیتی که این منطقه و قدس شریف برای مسلمانان دارد و مسلمانان نمیتوانند نسبت به اشغال آن بیتوجه باشند، پس باید مقابله کنند. صهیونیستها با توجه به ضعفهای آن زمان مسلمانان و جهان اسلام، احساس کردند که قدرت این مقابله را دارند.
با اینکه سران بسیاری از کشورهای اسلامی کاملاً با صهیونیستها هماهنگ بودند، آنها به این نتیجه رسیدند که فقط ممکن است یک سری اعتراضات مردمی مطرح باشد که قابل سرکوب است. پس مشکل جدی برایشان ایجاد نمیکند. البته اینگونه اتفاق نیفتاد، بلکه هم مردم فلسطین مقاومت کردند و هم با پیروزی انقلاب اسلامی خون جدید در رگهای مقاومت و جهان اسلام جریان یافت.
صهیونیستها از همان ابتدا با توجه به اینکه مسلمانان دشمن اصلی ایشان بودند، از ابزارهای مختلفی برای بد جلوه دادن چهرهی مسلمانان و اسلام استفاده کردند و امکانات بسیاری را برای این منظور به کار گرفتند. در همین راستا اگر دقت کنید، متوجه میشوید که خیلی از رسانههای مهم آمریکا دست صهیونیستها است. آنها از این اهرمها برای ضربه زدن به مسلمانان استفاده کرده و میکنند.
الان در رسانههای آمریکایی اگر کسی علیه چینیها یا سیاهپوستها یا یهودیها یا دیگر ادیان و نژادها اهانتی یا اعتراضی بکند، حتی از کار اخراجش میکنند، اما تنها دینی که اهانت به آن جایز است و گروه اهانتکننده را چهبسا تشویق هم میکنند، اسلام است.
لذا باید تصریح کنم که اسلامهراسی یک عقبهی تاریخی دارد و البته با پیروزی انقلاب اسلامی در دنیا دامنه و شدت بیشتری یافته است. اگر بخواهیم بدانیم که چه زمانی اسلامهراسی کمتر خواهد شد، باید انگیزهای که اسلامهراسی را افزایش داده، پیدا کنیم و از بین ببریم. این امر زمانی اتفاق میافتد که رژیم صهیونیستی نباشد. در حال حاضر صهیونیستها برای حفظ خود با مسلمانها ضدیت و برخورد میکنند و اگر نباشند، دیگر دلیل چندانی برای برخورد و هزینههای گزاف وجود ندارد.
تبعیض در اجرای قوانین
در خصوص گونههای اسلامهراسی هم باید بگویم که این دولتهای مستکبر بهشدت از رسانهها و هالیوود استفاده میکنند. در حوزهی کتاب و مطبوعات نیز بهشدت فعال هستند. الان در رسانههای آمریکایی اگر کسی علیه چینیها یا سیاهپوستها یا یهودیها یا دیگر ادیان و نژادها اهانتی یا اعتراضی بکند، حتی از کار اخراجش میکنند، اما تنها دینی که اهانت به آن جایز است و گروه اهانتکننده را چهبسا تشویق هم میکنند، اسلام است.
با اینکه در آمریکا قوانینی علیه سخنرانیهای نفرتانگیز (hate speech) داریم مبنی بر اینکه سخنهای نفرتآور نباید در رسانهها پخش شود و با افراد متخطی برخورد میکنند و مثلاً اگر کسی به یهودیها توهین کند، با استفاده از این قانون با او برخورد میکنند، اما الان این قانون را در رابطه با مسلمانان اجرا نمیکنند. این یک تصمیم کاملاً سیاسی است که دولت آمریکا گرفته تا این قانون را نسبت به اسلام و مسلمانان اجرا نکند.
باید تصریح کنم که موضوع اسلامهراسی در آمریکا و غرب یک مثلث سهضلعی است. یک ضلع این مثلث رسانهها هستند، ضلع دیگرش دولتها و ضلع سوم آن اشخاصی هستند که در اتاقهای فکر این نوع برخورد را توجیه میکنند. حتی در این مجموعهها آدمهایی را هم میبینیم که خودشان مسلمانزادهاند. یعنی منطبق بر همان اصطلاحی که ادوارد سعید برای تعریف این افراد دارد؛ شرقیهایی که تفکر شرقشناسانه و پاییندانستن شرق را پیدا کردهاند.
به هر حال باید توجه داشت که این وضعیت کاملاً حسابشده است و سیستماتیک دنبال میشود. حرکت عظیمی که در این حوزه وجود دارد و بودجههای سنگینی که مصرف میشود، نشان میدهد که دولت آمریکا و اسرائیل و ارگانهای مختلف دولتی و بسیاری از نهادهای غیر دولتی در این حوزه شدیداً فعال هستند که البته حساسیت و دقت ویژهی ما را میطلبد.