چندین سال است که در ماه رمضان، اساتید، نخبگان و دانشجویان کشورمان مهمان سفرهی افطاری رهبر انقلاب هستند؛ دیدارهایی صمیمی، پرحاشیه و صریح که نخبگان در آن به بیان انتقادات، پیشنهادها و درد دلهای خود میپردازند. اما رهبر انقلاب در تمام این دیدارها یک تکلیف مهم و حیاتی را گوشزد میکنند؛ جهاد علمی و تلاش برای ارتقاء سطح علمی جمهوری اسلامی ایران. یکی از رویشهای علمی انقلاب اسلامی، پژوهشکدهی رویان است که با همت مرحوم دکتر کاظمی و همکاران و نیز حمایتها و پیگیریهای رهبر انقلاب به ثمر نشست: «من نشانههای یک حرکت درست را در این کار احساس کردم؛ لذا گفتم من در حد مقدورِ خودم در خدمت این کار و پشتیبانی این کار قرار میگیرم. هرچه زمان گذشت، آن ظن اوّلی تقویت شد؛ تکذیب نشد...» به بهانهی دیدار دانشگاهیان با معظمله به سراغ رئیس این پژوهشکده، دکتر گورابی رفتیم تا از روند تأسیس رویان و حمایتهای رهبری برایمان بگوید.
بخشی از این گفتار را از اینجا بشنوید:
از زمانی که انگیزهی تشکیل «رویان» در میان چند دانشجوی جهاد دانشگاهی شکل گرفت، به روشهای مختلف و با وجود مشکلات فراوان، سعی کردیم ملزومات و امکانات کار را فراهم کنیم. نهایتاً مقدمات اولیه و لوازم اصلی که فراهم شد، مسئلهی ساختمان مطرح شد. هرچقدر فکر کردیم که به چه طریقی میتوانیم مشکل مکان را حل کنیم، به نتیجهای نرسیدیم. مکان نسبتاً وسیعی برای این کار لازم بود که باید شرایط خاصی هم میداشت. پس از بحث و بررسیهای فراوان، تنها فکری که به نظرمان رسید، همان دوست مشترک مرحوم دکتر کاظمی و رهبر معظم انقلاب بود. ایشان موضوع را به نحوی به رهبر معظم انقلاب منتقل کرد و گفت که این جوانان میخواهند این کار را در جهاد دانشگاهی انجام بدهند و امکاناتی در اختیارشان نیست.
نهایتاً رهبر معظم انقلاب بنیاد مستضعفان را موظف کردند که مکانی را در اختیار این مجموعه قرار دهد. همچنین ایشان سؤال کرده بودند که چقدر کمک مالی میخواهید؟ ما هم مبلغ شش میلیون تومان را اعلام کردیم و با کمک ایشان کار را شروع کردیم. وقتی معاونت وقت محرومان بنیاد مستضعفان دستور مستقیم آقا را مشاهده کرد، کمکهای بسیاری کرد. البته با توجه به اینکه آن معاونت هم شناختی از کار نداشت، شرط کرد که اگر دیدیم ظرف یک سال به نتیجهای نرسیدیم و درجا میزنیم، باید ساختمان را تخلیه کنیم.
افتتاح رویان
نهایتاً خرداد سال 1370 با هر مشکلی که بود و با همهی سختیها، ساختمان مجهز شد و وزیر بهداشت آن زمان، آقای دکتر ملکزاده مجموعه را افتتاح کرد. همه چیز حیاط آن ساختمان را ما خودمان ساخته بودیم. یک چهاردیواری در یک طرف حیاط با موزاییک و نبشی ساخته بودیم و به گروه پژوهش اختصاص دادیم. لذا توانستیم از فضای ساختمان خیلی بیشتر استفاده کنیم. آخر هم پول دادیم و آن ساختمان را خریدیم و آن طور نبود که به ما هدیه داده شود.
چیزی که باعث شد آنموقع و به واسطهی آن، رویان با انرژی پیش برود، این بود که فهمیدیم رهبری کشور بهخوبی متوجه کاری هستند که جمعی از دانشجویان میکنند. یعنی در کشور و در این حد بالا به یک عده جوان اطمینان میکنند و میگویند که «شما میتوانید این کار را انجام دهید.»
وقتی در همان سالها اولین موفقیتها حاصل شد، زمانی که خدمت رهبری رسیدند، ایشان تصریح کرده بودند که «من میدانستم که شما موفق میشوید و این موفقیت برای کشور خوب است. خوبیاش این است که به دست شما انجام شده و کسانی هم این کار را انجام دادند که روی آن تأکید داشتند.»
این انرژی که رهبری به مجموعهی جوان ما میدادند، خیلی مهم بود. حتی این بیت معروف را که «باش تا صبح دولتت بدمد/کاین هنوز از نتایج سحر است» در آن جلسه خوانده بودند و تأکید کرده بودند که: «این هنوز اول کارتان هست؛ بنابراین افق را خیلی وسیعتر ببینید. شما با این روحیهای که دارید و با این کار حتماً میتوانید موفقیتهای بیشتری کسب کنید.» این واقعاً موجب دلگرمی ما بود.
استفتاء
در دی ماه سال 1381 توضیحاتی در مورد سلولهای بنیادی، کاربردهایش و شبیهسازی و غیره خدمت ایشان ارائه کردیم. موارد استفاده را توضیح دادیم و کسب اجازه کردیم تا وارد این عرصه بشویم. میدانید که سلولهای بنیادی جنینی یک طرفش جنین انسان هست که باید از جنین انسان استفاده بشود. باید جنین انسان از بین برود تا سلولهای بنیادی ساخته شود.
رهبر انقلاب:
من نشانههای یک حرکت درست را در این کار احساس کردم؛ لذا گفتم من در حد مقدورِ خودم در خدمت این کار و پشتیبانی این کار قرار میگیرم. هرچه زمان گذشت، آن ظن اوّلی تقویت شد؛ تکذیب نشد. [متن کامل]
بنابراین با توجه به نظرات اخلاقی و مذهبی متفاوت در این زمینه در دنیا باید سؤال میشد که آیا ما مجاز هستیم در این زمینه جنینهای بلااستفاده را از بین ببریم و این سلولها را به دست بیاوریم؟ ایشان گفتند که «به این دوستان بگویید با همت و پشتکار هدفهای بزرگ این تحقیقات را دنبال کنند و این ثروت هنگفت انسانی را برای خود و کشور محقق نمایند.» البته یک جملهی دیگر هم گفتند که «باید مواظب باشند که ساختن قطعات یدکی انسان به ساختن خود انسان منتهی نشود.» یعنی بهنوعی شبیهسازی انسان را اینجا منع کردند. این چیزی بود که زندهیاد دکتر کاظمی مدارکی برایش پیدا کرده بود و ایشان هم این پاسخ را داده بودند که فقط به این شکل میتوانید وارد این کار تحقیقاتی شویم.
بازدید از رویان
در زمان حیات دکتر کاظمی، هر از گاهی ملاقاتی صورت میگرفت تا انرژی و روحیهای تازه بگیریم. واقعاً دکتر وقتی به ملاقات آقا میرفت و میآمد، یک انرژی غیر قابل مهار میگرفت. البته باید تصریح کنم که گزارش مستمری هم در این مدت خدمت آقا ارائه میشد، چرا که دکتر کاظمی همیشه میگفت آقا دوست دارند یک بازدیدی از رویان داشته باشند و همیشه دوست داشتیم این مسئله اتفاق بیفتد که متأسفانه در زمان حیات مرحوم دکتر کاظمی به وقوع نپیوست.
ما سعی کردیم کارهای نیمهکاره را به انجام برسانیم. خوشبختانه این امر با پایان کار ساختمان فعلیمان همزمان شد. دقیقاً تیر ماه 1386 زمانی که داشتیم به این ساختمان جابهجا میشدیم، آقا لطف کردند و در همان ابتدا تشریف آوردند. در آن زمان ما در حین اسبابکشی بودیم. برای جابهجایی، یک سری از کارهایمان را سرعت داده بودیم. نهایتاً روز 25 تیرماه بود که این بازدید صورت گرفت.
بازدید ایشان بسیار موشکافانه و به مثابه یک محقق کهنهکار بود. البته این مسئله سابقه داشت. اولین بار هم که برای ارائهی گزارش در مورد همین سلولهای بنیادی برای به محضرشان رفتیم، وقتی توضیحات اساتید و محققان رویان در مورد سلولهای بنیادی با نمایش اسلاید انجام گرفت، آقا از همراهانشان که چند پزشک بودند، پرسیدند که شما سؤالی ندارید؟ آنها سؤالی نداشتند. بعد خودشان شروع کردند به پرسیدن سؤالاتی واقعاً اساسی و بنیادین.
در زمان حیات دکتر کاظمی، هر از گاهی ملاقاتی صورت میگرفت تا انرژی و روحیهای تازه بگیریم. واقعاً دکتر وقتی به ملاقات آقا میرفت و میآمد، یک انرژی غیر قابل مهار میگرفت.
در آن بازدید هم همینطور بود. در هر بخشی که حضور پیدا میکردند، از جنبههای مختلف سؤالاتی مطرح میکردند. بعضی جاها از دیدگاه علمی که موضوع چه هست و ... راجع به هر موضوع موشکافانه سؤال میکردند. گاهی احساس میکردیم که احیاناً ایشان به لحاظ اینکه مرجع هستند و میخواهند راجع به یک موضوعی اظهار نظر کنند یا فتوایی بدهند، سؤالاتی در زمینههایی مانند رحم اجارهای پرسیدند یا در مورد رحم جایگزینی که در کلونی حیوان استفاده شده و نیز در مورد تأثیراتش بر حیوانی که به دنیا میآید، ارتباطاتی که وجود دارد، وجود یا عدم وجود ارتباطات روحی عاطفی، ارتباطات ژنتیکی که اتفاق میافتد و یک سری سؤالهایی به این شکل. احساس میشد ایشان میخواهند در مورد جایگزینی و رابطهی فرزندی که به دنیا میآید با این مادر اظهار نظر کنند.
اغلب سؤالهایی که مطرح کردند، بسیار موشکافانه بود. ما سال پیش، قبل از اینکه برای گزارش "حیوان ترنسژن" به محضرشان برویم، مطابق معمول و پیش از ملاقات، یک گزارش کارشناسی فرستادیم. معمولاً وقتی گزارش کارشناسی در این سیستمهای اداری میافتد، خیلی روی آن دقت نمیشود و شاید بعضاً خوانده هم نشود، ولی وقتی خدمت ایشان رسیدیم، دیدیم تمام مطالب را بادقت خوانده بودند، بهطوری که میدانستند ما در آن نوشتهایم که ایران چندمین کشور است که در این زمینه کار میکند و تاکنون در چه زمینههایی به نتیجه رسیده است. حتی آقا پرسیدند که اگر مثلاً پروتئینی که حاصل این ژن خاص است و وارد بدن این حیوان شده، یک پروتئین انعقادی است؟ باید خونش منعقد بشود؟ یک سؤالاتی که نشاندهندهی دقت نظر ایشان در این زمینهها بود. نظم و ترتیب اداری و تشکیلاتی که ایشان دارد، از مواردی است که همه باید از آن درس بگیریم؛ اینکه یک گزارش کارشناسی را بخوانند و بعد در جلسه حضور یابند.
مردم نتایج را زودتر ببینند
در سال 1383 دوستان دوباره خدمت آقا رسیدند و توضیحاتی دربارهی کارها دادند. رهبر انقلاب تأکید کردند که کاری کنید تا نتایج این تحقیقات سریعتر در دسترس مردم قرار بگیرد. یعنی تا زمانی که تحقیقات ما برای مردم ملموس نشده، راضی نیستند. درست است که بعضی بخشها بهصورت پایه است و پایهی علم را قوی کرده و مرزهای دانش را گسترش میدهد، ولی یک بخشی از آن را باید حتماً بهنوعی به کاربرد برسانیم. مردم زمانی رضایت خواهند داشت که نتیجه را ببینند و بدانند این هزینهای که شده، در زندگیشان تأثیر مثبتی گذاشته است.
سالهای اخیر هم بحثی را در پیام نوروزیشان داشتند که حتماً مردم بهگونهای شهد شیرین این دستاوردهای پژوهشی را بچشند. قبل از آن هم ما این موارد را از ایشان شنیده بودیم که باید اینطور عمل شود. به همین خاطر ما این را مد نظر قرار دادیم که علم و کاربرد علم دوشادوش هم جلو برود و به ترتیبی باشد که خواستهی ایشان برآورده شود.
بهترین خاطره
اولین بار پس از مسئولیتم و به همراه جمع پنج شش نفرهای خدمت ایشان رسیدیم. در آن دیدار کمی راجع به مشکلات موجود صحبت کردیم؛ اینکه بعضی کارها تکراری است. فکر میکردیم بعضی از کارهای تحقیقاتی که قبلاً در رویان انجام شده، در دانشگاهها یا در سطح دنیا تکرار میشود و ما ابزار و امکانات دانشگاهها را نداشتیم و گلایههای اینچنینی میکردیم. ایشان اما با دید خوبی که دارند، گفتند که «فکر نکنید که کار تکراری است. اینها باز شروع کار است و مملکت ما اینقدر در زمینههای مختلف عقب نگهداشته شده که این کارهای تکراری هم میتواند بهنوعی مفید و مؤثر واقع شود برای انجام کارها و برای مراحل بعد.» هشدار دادند که باید باز دست روی زانوی خودتان بزنید و از جا بلند شوید. دنبال این نباشید که چرا این دانشگاه این کار را نکرد. چرا آن کار را نکرد. کار باید با همان تلاش زمان دکتر کاظمی و به همان شکل ادامه پیدا کند و جلو برود؛ با همان همت خاصی که بود. این جلسه خیلی به ما انرژی داد و یاد و راه دکتر کاظمی را زنده کرد.