|موسی حقانی در ۱۵۰ سال اخیر با توجه به اینکه کشور با زیادهطلبیهای قدرتهای استعمارگر مواجه شد، شاهد نهضتها و اعتراضات و در سطح عالی آن، انقلاب در کشور بودیم که تهران بهواسطه دارا بودن نقش مرکزیت؛ نقش جدی و اول را در این تحولات ایفا کرد...
متأسفانه ما دیر به مسئله آیتالله حاج سید جواد حسینی خامنهای پرداختیم و این هم ریشه در این دارد که ما پس از انقلاب در میزان توجه به شخصیتهای دینی براساس فعالیتهای خاص سیاسیشان اقدام کردیم و این به دلیل آدرس اشتباهی بود که قبل از انقلاب به مردم داده شد.
امیرکبیر پی برده بود که برای پیشرفت ایران ابتدا میبایست مقابل نفوذ بیگانگان بایستیم. او هم با سیاستهای انگلیس و روسیه در ایران و هم با عوامل داخلی آنها برخورد داشت و خیلی محکم ایستاد. آنها هم در مسیرِ کارشکنی و ایجاد مزاحمت برای امیرکبیر افتادند و در حوزهی داخلی هم عواملشان در ایران با امیرکبیر درگیر شدند.
| دکتر موسی حقانی جریان روشنفکری در ایران تقریباً در مواقع بسیاری «دوزیست» بوده است. آنها در حاکمیت نفوذ داشتند و از نفوذشان استفاده میکردند تا هم شبکهی خودشان را گسترش دهند و هم بتوانند شاه و بخشهای تصمیمساز حاکمیت را با خود همراه کنند...
حلقهی سوم بیداری در ایران، نهضت مشروطه است. مرحوم میرزای شیرازی با حکم تاریخی خود عملاً هیمنهی استبداد و استعمار را در ایران شکست. شهید مدرس دربارهی انقلاب مشروطه این تعبیر را دارد که: «انقلاب مشروطه در نهضت تحریم تنباکو جوانه زد.»
مرحوم آقانجفی اصفهانی در نقطهی مقابل نفی نفوذ بیگانه، تأکید بر استفاده از محصولات و منسوجات داخلی را در نظر داشتند. مثلاً ایشان و دیگر علمای اصفهان اعلامیهای را صادر کردند مبنی بر اینکه: «بعد از این، بر مردهای که کفن او از پارچهی خارجی باشد، نماز نمیخوانیم.»