حضرت آیتالله خامنهای سال ۱۴۰۱ را بهعنوان سال «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» نامگذاری کردند. رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی، با تعریف معنای اقتصاد دانشبنیان تأکید کردند: «اقتصاد دانشبنیان موجب کاهش هزینههای تولید میشود؛ بهرهوری را افزایش میدهد که امروز یکی از مشکلات ما کاهش بهرهوری است؛ کیفیّت محصول را افزایش میدهد، بهبود میبخشد و محصولات را رقابتپذیر میکند؛ یعنی در بازارهای جهانی، ما میتوانیم از این محصولات به عنوان محصولات رقابتپذیر استفاده کنیم.» ۱۴۰۱/۰۱/۰۱
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر این موضوع، گفتوگویی با دکتر عماد احمدوند، سرپرست ستاد ویژه توسعه فناوری نانو معاونت علمی، فناوری و اقتصاد دانشبنیان ریاست جمهوری داشته است. آقای احمدوند معتقد است اگر ما بخواهیم تولیدمان را با روشهای چندین دهه گذشته انجام دهیم طبیعتاً نمیتوانیم با هیچکدام از این کشورهای پیشرو رقابت کنیم و همچنان پشتسر آنها میمانیم و فاصلهمان دائم زیاد میشود. اگر بخواهیم این فاصله تاریخی را کم کنیم، ناچاریم و باید به علوم روز نگاه کنیم و تولید را مبتنی بر علوم روز تولید انجام دهیم.
تحلیل شما از نامگذاری امسال با موضوع «تولید؛ دانشبنیان، اشتغالآفرین» چیست؟
موضوع تولید چه برای رشد یک کشور و چه در سطوح پایینتر بهنوعی ستون فقرات است. کشورهایی که در طول دهههای گذشته و حتی بیشتر از چندین دهه رشد کردند، مقوله تولید در آنها موضوع محوری است. رهبر انقلاب در طول این سالها اسامی را انتخاب کردند تا خط فکری کل جامعه را روی آن موضوع متمرکز کنند که مسئله تولید محوریت دارد. در طول چند سال گذشته، این شعار بهعنوان اصلیترین شعار سال انتخاب شده؛ بنابراین، میشود گفت که محوریت رشد، تولید است. حالا این تولید میتواند در قالب سنتی انجام شود. مثل آن چیزی که تا قبل از انقلاب صنعتی در دنیا متعارف بود و انجام میشد. بیشتر از چندین دهه گذشته، موضوع تولید صنعتی در دنیا آمده و بر تولید سنتی غلبه کرده که عمدتاً همین تولید محصولات کشاورزی بوده است. آن کشورهایی که زودتر از بقیه وارد فضای تولید صنعتی شدند، فاصله خود را بهطور معناداری با بقیه دنیا زیاد کردند. این باعث شد که آنها چندین پله جلوتر قرار گیرند. باقی کشورها هم اگر کاری انجام میدهند عملاً در زمین آن کشورهایی است که پیشرو بودند. همانهایی که تولید صنعتی را در طول دهههای گذشته پیش بردند، آن موقع کارشان مبتنی بر دانش آن روز بود؛ یعنی ماشینآلات صنعتی موقعی آمد و جای تولید دستی و سنتی را گرفت. میشود گفت تولید دانشبنیان در آن دوران بود. هر چقدر جلوتر میرویم، این کشورها فضای تولیدشان را متناسب با رشد علم و فناوری پیش میبرند.
اگر ما بخواهیم تولیدمان را با روشهای چندین دهه گذشته انجام دهیم طبیعتاً نمیتوانیم با هیچکدام از این کشورهای پیشرو رقابت کنیم و همچنان پشتسر آنها میمانیم و فاصلهمان دائم زیاد میشود. اگر بخواهیم این فاصله تاریخی را کم کنیم، ناچاریم و باید به علوم روز نگاه کنیم و مبتنی بر علوم روز تولید انجام دهیم تا بتوانیم این فاصله را کم کنیم. این هم چیزی نیست که ما به آن نگاه ایستایی داشته باشیم. اگر شما بخواهید در دهه آینده مطابق علم امروز تولید انجام دهید مطمئناً عقب خواهید افتاد. مثل دویدن روی تردمیل است که وقتی بایستید، میافتید.
چارهای نیست و ما باید مبتنی بر علوم روز کار را پیش ببریم و تولیدمان را به این سمت ببریم که این کار رقابتپذیری را افزایش میدهد. شما وقتی میخواهید محصولی را تولید کنید، اگر آن را با صرف منابع خیلی بالا تولید کنید طبیعتاً نمیتوانید آن را چه در بازارهای کشور خودتان و چه در بازارهای جهانی با قیمت رقابتی عرضه کنید؛ چون بهرهوری را افزایش میدهد و اگر شما مبتنی بر علوم و روشهای نوین تولید نکنید، مصرف انرژیتان بسیار بالا خواهد رفت و آلایندههای زیستمحیطی افزایش پیدا میکند.
متأسفانه بخش زیادی از تولیدات کشور ما همچنان سنتی است و حتی در خیلی از موارد به تولید صنعتی هم نرسیده است. برای رشد کشور چارهای جز افزایش مستمر تولید وجود ندارد و برای اینکه این تولید رقابتپذیر باشد و بتواند در کشور خودمان و کشورهای دنیا قابلیت عرضه داشته باشد، مجبوریم تولید را مبتنی بر علوم و فناوریهای روز انجام دهیم.
با توجه به اهمیت این موضوع، روند تکامل شرکتها و مؤسسات دانشبنیان طی یک دهه اخیر چطور بوده است؟ یعنی این روند حرکتی به چه صورت بوده، کشور ما کجاست و در حال حاضر ما در این حوزه کجا ایستادیم؟
حرکت ملی ما بهسمت دانشبنیان و علوم روز، شاید کمتر از دو دهه عمر دارد. شاید اوایل دهه هشتاد بود که ما توانستیم علم را تبدیل به فناوری، بعد آن را تبدیل به محصول و محصول را در بازار عرضه کنیم و به تولید ثروت چه در مقیاس شرکتی و چه در مقیاس ملی برسیم. کل سابقه این ادبیات مال همین دو دهه است. خیلی از ما هنوز موضوع انشای معروف علم بهتر است یا ثروت را در ذهنمان داریم. تا قبل از این دو دهه، ما این دو موضوع را در تقابل با همدیگر میدیدیم و یاد میگرفتیم. فکر کنم اوایل سال ۸۴ بود که ما هدف برنامه توسعه فناوری نانو را تولید ثروت گذاشتیم و بنا شد آن را خدمت رهبر انقلاب ارائه کنیم، ولی مدیران ستاد فناوری نانوی آن زمان این ترس را داشتند که این هدف مورد قبول رهبر انقلاب قرار نگیرد و ایشان بگویند که ما نباید تولید علم را سطح پایین بیاوریم و چنین هدفی برایش بگذاریم. این نشان میداد که در کشور ما هنوز گفتمان تولید ثروت از علم وجود ندارد، ولی وقتی خدمت ایشان ارائه شد، استقبال کردند. بعد از آن دیدیم که همین نگاه در حوزههای دیگر فناوری کشورمان توسعه پیدا کرد؛ بنابراین، این نگاه در کشور ما آنهم بهصورت ملی، حدود دو دهه عمر دارد.
در یک دهه اخیر میبینیم که کلی کار ساختاری انجامشده، نهادهایی در سطح معاون رئیسجمهور و معاونت علمی و فناوری و صندوق نوآوری و شکوفایی در کشور شکلگرفته که همه اینها مال همین دو دهه اخیرند. ما الآن در کشور قریب به هفت هزار شرکت دانشبنیان داریم که ارزیابی شدهاند و اثبات شده که کار اینها مبتنی بر دانش است. میشود گفت که سیر رشد ما قابلقبول هست؛ چون دارد تبدیل به فرهنگ عمومی میشود. خیلی از نهادها به این سمت نگاه میکنند. کلی شرکت در کشورمان شکلگرفته و محصولات خیلی از این شرکتها را داریم استفاده میکنیم. هر چند ظرفیت ما چندین برابر بیشتر از این حرفهاست.
اما اینکه کجا بودیم و الآن کجاییم، میشود گفت که ما در سطح ملی از نگاه تقابلی بین علم و ثروت به تولید ثروت ملی اتفاق نمیافتد، مگر از مسیر علم و توسعه فناوری رسیدیم.
بحث دو برابر شدن تعداد مؤسسات دانشبنیان که جزو مطالبات رهبر انقلاب هم بود، چطور امکانپذیر است؟ چه بستری نیاز است که موانع موجود بر سر راه این موضوع برطرف شود؟
هدفی که برای دو برابر شدن این شرکتها گذاشته شده، نباید این هدف را صرفاً به یک عدد کمی دو برابر شدن تعداد شرکتها تقلیل دهیم. هدف ما باید این باشد که اثرگذاری این شرکتها در کشور دو برابر شود، والا اگر صرف آن رقم کمی دو برابر شدن شرکتها را جلوی چشم خودمان بگذاریم، ممکن است یک شاخص انحرافی برایمان ایجاد شود. اینکه ما این هدف را ببینیم و بخواهیم تأثیر دانشبنیانهای کشور را در سال ۱۴۰۱ دو برابر کنیم، یکی از مهمترین الزاماتش ایجاد کشش بازار است که این موضوع در خود فرمایش رهبر انقلاب هم بود که فرمودند باید از محصولات اینها استفاده شود تا بتوانند توسعه پیدا کنند؛ چون وقتی یک شرکت ایجاد میشود، افرادی در آنجا مشغول به فعالیت میشوند. اینها هم شرکتهای خصوصی هستند و باید به بازار برسند تا بتوانند اول خودشان را نگه دارند، بعد در اقتصاد کشور تأثیر بگذارند.
بنابراین، ایجاد کشش بازار یکی از مهمترین کارهایی هست که باید انجام شود. یکی از بازارهای بزرگی که ما در اختیار داریم، بازار بزرگ داخلیمان هست؛ چون ما کشور بزرگی هستیم. اگر خیلی از کشورهای دیگر بخواهند شرکتهایشان رشد کنند، حجم بازار داخلیشان حجم بازار بزرگی نیست، ولی ما کشور بزرگی هستیم و درصد بسیار زیادی از بازارمان بهنوعی در اختیار و تحتتأثیر دولت است؛ بنابراین، اگر ما بازار دولتی را بهسمت محصولات داخلی و دانشبنیان داخلی تغییر جهت دهیم، این کار میتواند کششی بزرگی برای دو برابر شدن تعداد شرکتها و تأثیرات آن باشد. اینکه باید بازار دولتی را تغییر جهت دهیم بهخاطر این است که جهت فعلیاش در خدمت تولید داخل نیست؛ یعنی غلبه اینطور نیست. نگاه ما در فضای دولتی بهسمت بازار خارجی است. این یک آسیب بزرگ در کشور است. جاهای بزرگی در کشور داریم که بازار بزرگی در اختیار دارند یا تصمیماتشان میتواند تأثیرات بزرگی بگذارد؛ مثلاً، اگر ما بازار حوزه سلامتمان را بهسمت توانمندیهای دانشبنیان داخلی سوق دهیم، میتواند کشش بزرگی ایجاد کند. یا همین بازار حوزه غذایی ما که بازار بسیار بزرگی است و وابستگیاش به واردات زیاد است. ما هم در صنایع غذایی و هم در خوراک دام، وابستگیهای بزرگی به واردات داریم که از یک طرف اینها امنیت کشور را به مخاطره میاندازد و از طرف دیگر، میتواند موتور کشنده بزرگی برای حرکت ملی ما بهسمت دانشبنیان شدن باشد. باید در سطح کلان تصمیماتی گرفته و حمایت شود تا موانع موجود برای تغییر جهت این بازارها بهسمت داخل و بهسمت دانشبنیانهای داخلی برداریم.
از طرفی، ما باید بازارهای خارجی را توسعه دهیم؛ چون هر چند که حجم بازار داخلی ما بازار بزرگی هست، ولی بازار برای رشد نهایی در حوزه دانشبنیان کافی نیست. از این جهت که عمدهاش در اختیار واردات است و تغییر جهتش میتواند کشش ایجاد کند. ما نمیتوانیم برای رشدهای مستمر فقط به بازار داخلی بسنده کنیم. باید شرکتهایمان را بهسمت بازارهای صادراتی سوق دهیم و توانمندسازی شرکتها بخشی از کاری است که باید انجام شود؛ چون خیلی از شرکتهای دانشبنیان ما آمادگی لازم برای صادرات ندارند و هنوز خیلی از مؤلفههای اینها ضعیف است. باید در توانمندسازی این شرکتها یکسری حمایتهای ساختاری انجام شود و دولت و حکومت باید روی بازارسازی خارجی اینها کمک کنند. یکسری شرکتها هستند که برایشان بازارهای خارجی وجود دارد، اما بالقوه هست و برای اینکه بالفعل شود، از تأمین یکسری تضامین و نقدینگی برای این شرکتها گرفته تا مذاکرات در سطح و تعاملات ملی باید در سطح دولت با دولتهای دیگر انجام شود. ما باید تعرفههای ترجیحی هم داشته باشیم. در بعضی از کشورها ظرفیتهای بزرگی وجود دارد، ولی ما تعرفههای ترجیحی نداریم تا بتوانیم شرکت دانشبنیانمان را بهسمت آن بازارها سوق دهیم. در مجموع، در فضای بازارسازی خارجی از توانمندسازیشان گرفته تا حمایتهای ساختاری باید خیلی کار انجام شود و در این زمینه کار نکرده در کشور ما بسیار زیاد است.
رهبر انقلاب هر سال به یکی از مهمترین آسیبهای این فضا اشاره میکنند و امسال هم باز اشاره و تأکید داشتند که ما نباید به شعار بسنده کنیم. اینکه فقط شعار را با پارچهنویسی و بنرنویسی نصب کنند، کار بیاثری است که خیلی از نهادهای کشور ما در همین سطح میمانند و ورودشان برای تحقق شعار و فرمان سال در همین حد میماند.
یکی از انحرافات یا آسیبها ممکن است این باشد که دستگاهها و نهادهایمان وارد یکسری ساختارسازی و نهادسازیهای غیرضروری و یا حتی مضر و موازی شوند. مثل چیزی که ما در دهههای گذشته در حوزه پژوهش داشتیم. اینکه ما باید در کشورمان کار پژوهشی انجام دهیم، هدف درستی بوده و خیلی از دستگاههای اجرایی را میبینیم که الآن پژوهشکده دارند. بهجای اینکه کارهای پژوهشی در دانشگاهها را تقویت کنند و از این طرف نیازهایشان را به آنها ارائه کنند، برای خود دستگاههای پژوهشی ایجاد کردند که این یکی از آسیبهای بزرگ کشورمان است. کارهای موازی از جنبه سقف بودجه، یکی از آسیبهاست و اینکه معلوم نیست مسئولیت گردن چه کسی هست. الآن در حوزه کشاورزی ما در کشورمان چند صد پژوهشکده و مرکز پژوهشی داریم که در همین فضا کار میکنند، ولی نهایت کار معلوم نیست. بالاخره شما باید توسعه علمی در این فضا را از وزارت علوم یا از آن پژوهشکدههای خارج از وزارت علوم بخواهید.
بنابراین، ایجاد پژوهشکدهها و نهادسازیهای موازی میتواند یکی از آسیبها باشد. یا یک سطح پایینتر از آن، ایجاد یکسری کمیتههای داخل دستگاههاست که فقط به صحبتکردن در مورد شعار سال بسنده میکنند و در آنها تصمیمات اجرایی درستی گرفته نمیشود. اینهم میتواند یکی از آسیبها باشد. اگر تمرکز ما بهصورت کلی روی یکسری شاخصهای ورودی و فرآیندی باشد، این یکی از آسیبهای جدی است. ما در خیلی از زمینههای کشورمان این آسیب جدی را داریم و تمرکز مدیران روی شاخصهای فرآیندی است. اینکه ما چقدر بودجه صرف کردیم، چقدر جلسه گذاشتیم، چند ماه با اصل این موضوع کمیته تشکیل دادیم و ... از این جنس شاخصها و غفلت از شاخصهای خروجی (نمیگویم که آن شاخصهای ورودی و فرآیندی غلط است، نه، ولی تمرکز صرف بر آنها ما را منحرف میکند) ما را به یکسری شاخصهای انحرافی میرساند که در آخر میبینیم کلی بودجه هزینه شد، اما اتفاقی که باید بیفتد، نیفتاد.
وضعیت مؤسسات شرکتهای دانشبنیان در بخش کشاورزی را چطور میتوان توضیح داد؟
در حوزه کشاورزی چند نکته وجود دارد. رهبر انقلاب در صحبتهای روز اول سال فرمودند یکی از حوزههای اولویتدار برای کشور ما که باید روی دانشبنیان شدنش کار کنیم، حوزه کشاورزی است. ایشان این مسئله را از منظر یک آسیب در کشور مطرح کردند و فرمودند وضع ما در این فضا مناسب نیست. در فضای کشاورزی، وابستگی ما به واردات بالاست. این وابستگی به واردات هم حجم دلاری بسیار بالایی دارد و هم میتواند امنیت ملی ما را دچار خدشه و خطر کند. وقتی شما برای نهادههای دامیتان به واردات وابستگی داشته باشید، در مذاکرات و تعاملات بینالمللی مجبورید دست پایین را بگیرید، چارهای هم ندارید؛ چون وقتی غذای مردمتان وابسته باشد، نمیتوانید در تراز بالا با طرف مقابلتان مذاکرهکرده یا موضعگیری کنید. این در کشور ما آسیب بزرگی است. از این طرف، میبینیم در همین جریان دانشبنیانی که در یکی دو دهه در کشور ما پیش رفته، حرکتمان در بعضی از حوزهها خیلی خوب بوده، اما در بعضی از زمینهها مثل حوزه کشاورزی وضع خوبی نداریم.
ما در دو سال گذشته یک کاری را با کارفرما و حمایت معاونت علمی انجام دادیم و الآن دارد پیش میرود و آن این است که ما آن شرکتهای برتر دانشبنیانمان را که ظرفیت بالاتری برای صادرات دارند، شناسایی کنیم. آنهایی هم که یکسری ضعف دارند، ضعفهایشان را برطرف کنیم تا بتوانیم حضورمان را در بازارهای صادراتی توسعه دهیم. هدفگذاریمان این بود که ده درصد شرکتهای برتر دانشبنیان را انتخاب کنیم. در ارزیابی که روی پنج شش هزار شرکت در یکی دو سال گذشته انجام دادیم نهایتاً توانستیم حدود سیصد شرکت برتر را در قالب باشگاه صادرکنندگان دانشبنیان انتخاب و رتبهبندی کنیم. این سیصد شرکت را در قالب شرکتهای پنج ستاره، چهار ستاره و سه ستاره رتبهبندی کردیم و اینها تا الآن تقریباً پنج درصد کل شرکتهای دانشبنیان شدند. ما باید شرکتهای برتر صادراتیمان را دو برابر شرایط فعلی کنیم تا به آن هدف ده درصدمان برسیم؛ یعنی باید این سیصد تا شرکت را به ششصد تا برسانیم. شرکتهای دانشبنیان هم که اضافه شوند طبیعتاً این تعداد باید اضافه شود. ما در حوزه کشاورزی وضع خیلی خوبی نداریم. نهایتاً هفده شرکت داریم که در قالب شرکتهای چهار و پنج ستاره دستهبندی شدند. در سطح شرکتهای پنج ستاره شرکت کشاورزی هم نداریم. خب، این هفده از آن سیصد شرکت با آن نگاه صادراتی خیلی جای رشد دارد. در نگاه داخلی هم، فضای عمومی کشاورزی سنتی هست. چند روز پیش با یکی از دانشیاران حوزه زراعت صحبت میکردم، بحثش این بود که ما از پنجاه سال پیش رو به این طرف در کشت دیم کشورمان تقریباً هیچ تغییر و تفاوتی را نمیبینیم. تا قبل از اینکه از تراکتور استفاده شود، ما یکسری الگوی کشت دیم داشتیم، اینکه تراکتور بهجای شخمزدن با گاوآهن آمده، تغییری شده که در این سالها اتفاق افتاده و از آن زمان تا به این طرف ما دیگر تغییر عمدهای نمیبینیم. این یک ضعف بزرگ است. ما در حوزه کشاورزی کشور، ظرفیتهایی داریم که اینها باید توسعه پیدا کند؛ مثلاً، در دهههای گذشته، کارهایی در کشت گلخانهای کشورمان انجام شده که ظرفیت رشدش خیلی بالاتر از دانشبنیان شدن است. ما در کشور شرکتهایی داریم که اینها حبابهای هوای نانومتری را در آب ایجاد میکنند. این نانو حبابها هم در حوزه شیلات و هم در کشاورزی استفاده میشود. در گونههایی که تست کردند، دیدند که در بعضی از محصولات ۲۵ تا ۳۰درصد بعضاً تا ۴۰درصد افزایش پیدا کرده؛ یعنی شما بدون اینکه سطح زیر کشتتان را افزایش دهید و بدون اینکه هیچگونه افزایش مصرف داشته باشید، ۳۰ تا ۴۰ درصد تولید گلخانهایتان را افزایش دادید. در واقع، با استفاده از یک تولیدکننده نانو حباب میتوانید حدود ۳۰ تا ۴۰درصد تولید ماهی را در استخرهای پرورش ماهی افزایش دهید. اینها نشان میدهد که ما در حوزه کشاورزی توانمندیهای علمی داریم.
در عین حالی که در کشاورزی وابستگی ما به واردات بالاست، مصرفمان زیاد است و دانشبنیان نیست، از آن طرف در خیلی از کارهایمان یکسری توانمندیهایی در شرکتهایمان داریم که باید تعداد این شرکتها و حجم تولید و بازارشان افزایش پیدا کند.
بین اقتصاد مقاومتی و بحث اقتصاد دانشبنیان چه نسبتی میتوان ایجاد کرد؟ این نسبت چطور قابل تشریح است؟
اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که در مقابل تکانههای خارجی مقاوم باشد. ممکن است این تکانههای خارجی از جنس طبیعی مثل سیل، زلزله و ... یا از جنس ضربههای غیرطبیعی مثل تحریم، جنگ و ... باشد. اقتصادی که بتواند در مقابل اینها مقاوم باشد و ضربه نخورد، اقتصاد مقاومتی است. چنین اقتصادی که بتواند مقاوم باشد، باید بعضی از مؤلفههای اصلی قدرت را داشته باشد. وقتی میگوییم اقتصاد مقاومتی، باید ببینیم که آیا این مقاومت و این قدرت را در سطح ملیمان داریم یا نه. چه چیزهایی باعث میشود که ما بتوانیم در سطح ملی مقاوم باشیم. بعضیهایش مباحث طبیعی مثل جغرافیا و منابع است و بعضیهایش سیاست و مباحث نظامیمان است. یکی هم همین موضوع پایههای اقتصادیمان است. چرا ما باید بهسمت دانشبنیان شدن پیش برویم؟ چون اگر شما بخواهید کارتان را با اقتصاد سنتی پیش ببرید اصلاً قابلیت رقابت در دنیا را ندارید. اگر حتی بخواهید با اقتصاد صنعتی که در دهههای گذشته در دنیا رواج و رشد پیدا کردند جلو بروید، باز هم از آنها عقب میمانید. نهایتاً مجبورید مبتنی بر دانش روز کار و تولید را انجام دهید و مبتنی بر دانش و فناوریهای نوین، محصولاتتان را در دنیا عرضه کنید.
بنابراین، یکی از مؤلفههای جدی برای رسیدن به یک کشور قدرتمند، تمرکز بر دانش است. اگر ما مؤلفه دانش را در مباحث اقتصادی، نظامی و حتی مباحث اطلاعاتی نداشته باشیم، شاید هیچکدام از این مؤلفههای قدرت نتوانند ما را کشور قدرتمند در دنیا مطرح کنند. یکی از مؤلفههای جدی قدرت در دنیا مؤلفه نظامی است. الآن کشورهایی که این مؤلفه را از دست دادند، ببینید در چه وضعی قرار دادند. اگر مؤلفه نظامی شما مبتنی بر دانش روز نباشد، محصولات نظامی و توانمندیهای نظامیتان اصلاً قابلیت ایستادن در مقابل فشارهای خارجی از جنس تحریم و جنگ و ... را نخواهد داشت. نمونههایش را در همین منطقه خودمان میبینیم. آن محور مقاومتی که الآن به بعضی از محصولات مدرن نظامی دسترسی پیداکرده، توانسته جلوی قدرتهای بهظاهر خیلی بزرگ دنیا بایستد. در همین تقابل اوکراین و روسیه، کشوری که موقعی توانمندی نظامی خیلی بالایی داشته، حالا مؤلفه نظامیاش را از دست داده و به واسطه ضعف سیاستش، نگاهش بهسمت غرب رفته است.
اگر ما میخواهیم اقتصاد مقاوم داشته باشیم تا بتوانیم در مقابل تکانههای خارجی ایستادگی کنیم و اقتصادمان پویا باشد و رشد کند و زایش داشته باشد، هیچ چاره و راهی وجود ندارد، مگر اینکه در مسیر دانش و علوم نوین پیش برویم.
نگاه به بحث تولید و اقتصاد دانشبنیان در دنیا به چه صورت است و کشورها چه نگاهی به این مقوله دارند؟
در دنیا یکسری کشورهای سنتی پیشرو داریم که اینها در یکی دو سده گذشته با همین نگاه مبتنی بر علوم و فناوریهای روز آن زمان توانستند خودشان را از بقیه جلو بیندازند و بقیه کشورهای دنیا عملاً بازیگرهای زمین این کشورها شدند. از این طرف، ما یکسری کشورهایی داریم که در طول پنج شش دهه گذشته حرکت جدی بر روی توسعه علمی شروع کردند و الآن نشانههایش کامل آشکار است و آن کشورهای پیشروی سنتی که عموماً غربی هستند را از گردونه رقابت خارج میکنند. خیلیها آمریکا و اروپا را کشورهای پیشرو میدانند. در چند دهه گذشته، چین و کره جنوبی بهعنوان نمونههای بارز و مطرح از کشورهایی که تولیدات سطح پایین داشتند، از آن سطح شروع کردند و الآن خودشان را دائم در مؤلفههای علمی از حرکت در مرز علم گرفته تا تولید محصولات نوآورانه و مبتنی بر فناوریهای مدرن ارتقاء میدهند. الآن محصولاتشان در خیلی از حوزهها با محصولات همان کشورهای غربی رقابت میکند و روند و سیری که از نظر اقتصادی دیده میشود این است که کاملاً دارند آن کشورهای غربی را از گردونه رقابت خارج میکنند. اینها هیچکدامش خالی از مؤلفه علم و فناوری نیست؛ یعنی اگر شما به همین کشورهایی که من عرض کردم نگاه کنید، اگر مؤلفه علوم و فناوریهای نوین را از اینها خارج کنید، دیگر چیزی برای رشدشان باقی نمیماند. آن کشورهایی که وابسته ماندند هرچند که تعاملات سیاسیشان با غرب تعاملات خوبی بوده، اما مصرفکننده ماندهاند و با کوچکترین تنش یا تکانه خارجی از دور خارج میشوند و نمیتوانند ایستادگی کنند. از کشورهای نزدیک خودمان بگیریم که در مقام مصرفکننده و در طول دهههای گذشته، تعاملات قوی با آمریکا داشتند و هیچوقت در تولید علوم نوین کاری نکردند تا تولید کشورشان را مبتنی بر فناوریهای روز پیش ببرند. اینها با کوچکترین اتفاقاتی در سطح کشورشان، کار در حد عوضشدن حکومتشان پیش میرود. به همین خاطر، بدون نگاه به علوم و فناوریهای نوین و بدون تکیه بر آنها عملاً میشود گفت رقابت در دنیا غیرممکن هست.