رهبر انقلاب چهاردهم دیماه در دیدار جمعی از بانوان نکات ویژهای درباب نقش مادری زنان بیان کردند. رسانه KHAMANEI.IR در گفتوگو با سرکار خانم دکتر فهیمه فرهمندپور عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و مشاور سابق وزیر کشور در امور زنان و خانواده به بررسی جایگاه ویژه مادر در خانواده پرداخته است.
رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با بانوان تأکید کردند: «مادران مایه انتقال عناصر هویت ملیاند و شخصیت یک ملت در درجه اول بهوسیله مادرها ساخته میشود.» فرآیند انتقال این عناصر هویت ملی از مادر به فرزند چگونه رخ میدهد و مادران یک جامعه در ساختن معنویت افراد جامعه چه میزان سهم دارند؟
در این زمینه توجه به سه نکته ضروری است؛ اول اینکه هویت هر فرد در واقع تعریف او از کیستی خودش است. اینکه من چه کسی هستم و چه کسی نیستم؟ بنابراین هویت، واجد اجزائی است که در ترکیب با هم و در مجموع، هویت فرد را شکل میدهند؛ مانند هویت خانوادگی، هویت ملی، هویت جنسیتی، هویت دینی و ... .
دوم اینکه دقیقاً به همین دلیل که هویت، تعریف فرد از کیستی خودش است، هویت بهشدت با خودپندارهها یعنی تصور فرد از خودش مرتبط است؛ تصوری که میتواند مثبت، منفی، کامل، ناقص و ... باشد.
سوم اینکه شکلگیری هویت چه به شکل عینی و چه ذهنی، امری تدریجی است و نه دفعی، یعنی بهمرور و تحتتأثیر شرایط و عوامل مختلف فردی و محیطی شکل میگیرد.
حالا با درنظرگرفتن این نکات باید بتوانیم نقش مادر را در این مجموعه ردیابی و شناسایی کنیم. خانواده اولین، مؤثرترین و ماندگارترین ظرف شکلگیری هویت عینی و ذهنی فرد است. در خانواده بهتدریج، اجزای هویتی فرد شکل میگیرد و خودپندارههایش صورتبندی میشوند. خانواده مؤثرترین شرایط را برای شکلگیری هویت فرد فراهم میکند. در اینجا از چند مثال روشن استفاده میکنم؛
فهم کودک از دختر یا پسر بودن (هویت جنسی) و اقتضائات و تفاوتهای هریک و اینکه کودک از هویت جنسی خود، دیدگاه رضایتبخشی داشته باشد کاملاً متأثر از محیط خانواده است.
اینکه کودک تصور درستی از مسلمانی خود و الزامات و اقتضائات آن داشته باشد (هویت دینی) و از این هویت، احساس مثبت و خودپنداره رضایتآفرینی داشته باشد، کاملاً از محیط خانواده تأثیر میگیرد.
همچنین ایجاد پنداره مثبت از ایرانی بودن، شکلگیری ابعاد و مرزهای هویت ملی و اقتضائات و الزامات آن و احساس رضایت و افتخار به این تعلق ملی، یقیناً بیش از هر عامل دیگری محصول نگاه موجود در خانواده و ارزشهای حاکم بر این واحد اثرگذار است.
حتی در غرب هم که جایگاه خانواده بهاندازه جایگاه خانواده در جامعه ما قوی و مسلط نیست هم گفته میشود مهمترین کارکرد خانواده، جامعهپذیر کردن فرزندان است؛ یعنی انتظار دارند خانواده متوجه وظیفه و مأموریت خود نسبت به جامعه و ساختار ملی و سرزمینی باشد. در جامعه ما این مأموریت بسیار مهمتر و شرایط آن فراهمتر است.
در چه حالتی مادران جامعه میتوانند نقش انتقالدهنده عناصر هویت ملی به کودک و نهایتاً ساختن شخصیت یک ملت را بهتر انجام دهند؟
وقتی از خانواده میگوییم نکته حائز اهمیت نقشآفرینی زنانه و مادرانه در این ظرف ماندگار و اثرگذار است. مادر برای مأموریت تربیت دینی، حائز شرایط کنشگری عاطفی بهتری است چون او عاطفیترین و دقیقاً به همین دلیل، اثرگذارترین عنصر فعال در خانواده است. مادر بهعنوان رحمانیترین عنصر خانواده، از بیشترین قابلیت -نهفقط برای تربیت تدریجی فرزندان که حتی تغییر تدریجی بزرگسالان- در خانه برخوردار است. تنظیم نبض حساسیت اعضای خانواده و تبدیل آن به کنشهای مؤثر یا واکنشهای مقتضی حتماً ازجمله قابلیتهای زنان است. این همان تعیین مرزهای هویتی افراد است. همه اجزای هویتی ازجمله هویت ملی.
فرآیند انتقال عناصر هویتی از سوی مادران برای ساختن شخصیت جامعه، چطور دچار اختلال میشود؟
در اینجا ذکر دو نکته مهم است که در صورت غفلت از آنها، فرآیند انتقال عناصر هویتی و ساختن شخصیت جامعه از سوی زنان دچار مشکل میشود؛
۱. تأکید بر نقشآفرینی زنان و مادران نباید به معنای کوچک شمردن اهمیت نقشآفرینی مردان و پدران و به انزوا رانده شدن آنان یا کاهش مسئولیت و مسئولیتپذیری آنان تلقی یا منجر شود.
۲. زنان برای داشتن بیشترین تأثیر و بهترین نقشآفرینی؛ نیازمند معرفت، آگاهی و آموزش هستند. وانهادن زنان به خود و غفلت از رشد دادن و آموزش دادن آنها ضایع کردن این فرصت غیرقابل جایگزین است. فراموش نکنیم که «ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش؟» بنابراین هزینه برای آموزش و تربیت و رشد اندوختههای ذهنی و قابلیتهای عملی دختران و زنان، در واقع سرمایهگذاری برای تکثیر دستاوردهای این فرآیند به ضریب اعضای خانواده و بهمراتب اثربخشتر از فعالیتهای مشابه برای پسران و مردان است.
در کنار عنصر خانواده، رسانهها و نظام آموزشی تا چه حد میتوانند در اختلال یا تقویت هویت جامعه مؤثر باشند؟
با وجود اهمیت خانواده و نقشآفرینی زنان، نباید از سایر مؤلفههایی نظیر نظام آموزشی و رسانه و فضای عمومی مسلط بر جامعه و ... غفلت کرد. این عوامل در سه محور اثربخشاند؛
اولاً در کنار و همسوی خانواده؛ مدرسه باید بازآفرین همان نظام ارزشی خانواده باشد. رسانه نیز همان جهت ارزشهای هویتی را دنبال کند. مثلاً نباید در خانواده هویت ملی ایرانی مورد تأکید باشد اما در رسانه، محصول تولید خارج یا سبک زندگی غربی تبلیغ شود.
ثانیاً عوامل رسانه و نظام آموزشی باید در راستای ارزشدهی به آن عامل مؤثر و افزایش اثربخشی آن یعنی خانواده فعالیت کند. مثلاً رسانه ارزش مادران یا زنان یا دختران را تضعیف نکند. وقتی یک جریان زیرپوستی حتی در قالب تولیدات طنز به تنزّل جایگاه مادر یا تحقیر زنان و دختران جهتدهی شود یعنی ما بر شاخه نشستهایم و بن میبریم.
ثالثاً این نهادهای فرهنگی مانند نظام آموزشی، رسانه و ... باید در راستای آگاهیبخشی، مهارتآموزی و قابلیتافزایی مادران، زنان و دختران ایفای وظیفه کند وگرنه آن قدرت اثرگذار مادری کاهش مییابد. اگر رسانه دانستنیها و مهارتهای تربیتی را آموزش ندهد یا منتقل نسازد، حتماً در انجام مأموریتهای خود کوتاهی کرده و کم گذاشته است.