دکتر سعید سهرابپور یکی از اعضای قدیمی جامعه دانشگاهی کشور و از رؤسای سابق دانشگاه صنعتی شریف است. اشارات مکرر رهبر انقلاب درباره تحولات بزرگی که بعد از انقلاب اسلامی برای جامعه دانشگاهی کشور افتاده است، بهانهای شد تا رسانه KHAMENEI.IR در گفتگو با دکتر سهرابپور، به بررسی اثرات انقلاب اسلامی بر رشد کمی و کیفی جامعه دانشگاهی کشور بپردازد. این گفتوگوی کوتاه به مناسبت بیانات رهبر انقلاب اسلامی دردیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی (۱۴۰۱/۰۷/۲۷) انجام شده است.
با توجه به شناختی که از جامعه دانشگاهی کشور دارید، ساختار جامعه دانشگاهی کشور از نظر امکانات، دانشجویان، هیئتعلمی و امثالهم در بعد از انقلاب، نسبت به پیش از انقلاب چه تفاوتی کرده است؟
خیلی تغییر کردیم. حجم آموزشعالی ما بسیار کوچک بود؛ مثلاً ما صدوچند هزار دانشجو داشتیم اما امروز صحبت سه چهار میلیون دانشجو است. فقط در برخی مراکز استانها دانشگاه داشتیم و در بعضی استانها، حتی در مرکز استان همدانشگاهی نبود. الآن نهتنها در همه استانها که در تمام شهرهای بزرگ دانشگاه داریم. به همان نسبت هم هیئتعلمی داریم. الآن تعداد هیئتعلمیمان بیش از ۸۰ هزار نفر است. همچنین از لحاظ کیفیت، قبلاً در دانشگاههای بزرگ، حداکثر تا درجه کارشناسی داشتیم، بهندرت کارشناسیارشد. فقط شاید دانشگاه تهران یا دانشگاه شیراز قدیم، بیشتر از کارشناسی داشتند. الآن تقریباً تمام دانشگاههای بزرگ ما کارشناسیارشد و دکترا دارند و مراکز تحقیقاتی دارند. کیفیت علمی دانشگاهها هم که معلوم است. پیشرفتهای علمی ما خیلی زیاد بوده است. اصلاً قابلمقایسه نیست. مثالی در پزشکی بزنم. خیلی از چیزهای ساده را مردم مجبور بودند، به خارج بروند، برای عمل مثلاً قلب. الآن تقریباً نهفقط همه عملها در داخل انجام میشود، بلکه تعدادی از کشورهای دیگر برای مسائل پزشکیشان به ایران میآیند. از لحاظ تعداد مقالات علمی، از لحاظ تعداد اختراعات، اصلاً قابلمقایسه با قبل نیست.
این پیشرفتهای علمی چگونه و از چه زمانی و در چه شرایطی شروع شد؟
همه این رشدها و پیشرفتهای علمی و دانشگاهی در شرایطی بود که بلافاصله بعد از جنگ تحمیلی، ما چند سال باید این خرابیهای جنگ را بازسازی میکردیم؛ خب به کشور صدمه زیادی وارد شده بود. بلافاصله هم فعالیتهایی برای ترمیم این خرابیها شروع شد.
در همان سالهای پس از دفاع مقدس، در ماه مبارک رمضان در شبهایی رهبر انقلاب، یک گروهی را برای افطار میپذیرفتند. یکی از شبها همیشه اساتید دانشگاهها بود و این مراسمش هم اتفاقاً از تلویزیون پخش میشد که اول تعدادی از اساتید هرکدام صحبتی میکردند و بعد ایشان در آخر، سخنرانی میکردند. من هرسال در این مراسمها حاضر بودم. بلافاصله بعد از جنگ و از آغاز بازسازیها بود. ایشان همیشه برای مسائل علمی ما را تشویق میکردند و دائماً پیگیری هم میکردند و این پیگیریها یکی از عواملی بود که باعث شد که آنقدر سرعت رشد علمیمان زیاد شد.
حتی تشکیل بنیاد علمی نخبگان هم به تأکید ایشان بود که این بنیاد، نخبگان را سرپرستی و حمایت کند و یک سال در افطاری اساتید در همین ماههای رمضان این را اشاره کردند. سال بعد هم تکرار کردند که بلافاصله بنیاد ملی نخبگان تشکیل شد. اول هم بنیاد ملی نخبگان زیر نظر معاون اول بود؛ ولی معاون اول چون خیلی گرفتاریهای زیادی داشت، یک معاونت جدید به نام معاون علمی و فناوری درست شد و با ریاست بنیاد ملی نخبگان، هر دو کار به آن معاونت محول شد که در کابینههای مختلف دولتها این بوده و همچنان وجود دارد. این خیلی مهم بود؛ از آن موقع، ایشان روی نخبگان تأکید داشتند و معاونت علمی رئیسجمهوری هم با حضور تعداد زیادی از نخبگان، شرکتهای دانشبنیانی را شکل داد. این تأکید ایشان است؛ و امروز همه شاهدند که کشور از لحاظ سطح علمی در رشتههای مختلف، خیلی در دنیا مطرح است. در بعضی از رشتهها که خیلی جلو و پیشرفته هستیم و انشاءالله که همچنان جلو برویم.
بدنه و ساختار علمی و دانشگاهی ما، نسبت به تأمین نیازهای جامعه خودش، چگونه عمل کرده؟ آیا خروجی متناسبی با این نیازها داشته باشد؟
ببینید، من خودم از گذشته در محیط دانشگاه بودهام و عمرم را در آموزشعالی کشور گذاشتهام. اصلاً رشد علمی ما با قبل قابلمقایسه نیست. پیشرفتها اصلاً قابلمقایسه نیست. من بعضی مواقع مثالهای پزشکی میزنم؛ در حوزه پزشکی، در ابتدای پیروزی انقلاب، امید به زندگی یا عمر متوسط جامعه در کشور ۵۲ سال بود. الآن حدود ۷۶ سال است، یعنی اینقدر پیشرفت؛ این دلایلش معلوم است. سطح بهداشت بالا رفته و مرگومیر در بین نوزادان و در بین مادران حامله خیلی کم شده است. در هر دهی الآن یک مرکز بهداشت وجود دارد. در آن مرکز یک بهورز هست، آمار همه را دارد، سر موقع واکسن بچهها را میزند و رسیدگی لازم انجام میشود؛ این کارها باعث شده که الآن اینقدر امید به زندگی زیاد شده است. ما هم پزشکان خیلی خوبی داریم. قبلاً برای هر عمل جراحیای باید به خارج کشور میرفتیم. الآن یکی از جاذبههای ما برای خارجیها، این است که بیایند در ایران عملهای جراحیشان را انجام بدهند. اینها همه پیشرفت است دیگر.
صنعتمان هم همینطور پیشرفت کرده است. من بهعنوان یک استاد قدیمی مهندسی مکانیک الآن میبینم که بهعنوان مثال شرکت مپنا، چقدر پیشرفت کرده است. مپنا یکی از چهار پنج سازنده اول توربین گاز در دنیاست. ما قبلاً نمیتوانستیم توربین بسازیم، چه برسد به اینکه جزو چهار پنج شرکت برتر این حوزه باشیم. واقعاً این افتخار و پیشرفت خیلی بزرگی است. من چند روز پیش، جلسهای داشتیم با مدیر محترم مپنا. گفتم مپنا یعنی ابرصنعت. واقعاً یک ابرصنعت است و همینطور صنایع بزرگ ما، صنایع پتروشیمی، صنایع فولاد، خیلی در سطح بالایی هستند.
مثال دیگر پیشرفت همین شرکتهای دانشبنیان هستند. اینها هم روزبهروز کارهای جدیدی را دارند انجام میدهند که اصلاً در کشور نبوده است و احتیاجمان را به خارج دارند کم میکنند. چیزهایی را که بهخاطر تحریم ممکن است به ما ندهند، خودمان تولید میکنیم. اینها همه پیشرفت است. واقعاً اینها باعث افتخار است.
در کنار همه این موفقیتها، حتماً ساختار دانشگاهی ما نقاط ضعفی هم دارد که باید در کنار نقاط قوت دیده شود. ارزیابی شما از این نقاط ضعف و قوت چیست؟
من بهعنوان یک دانشگاهی خیلی قدیمی عرض میکنم: در هر شهر کوچکی ما دانشگاه درست کردیم، آن هم دولتی. خب بودجههای دولتی را دولت میدهد و دانشجو هم خیالش راحت است که دیگر بودجه را میدهند. باید روی اینها نظارت باشد. کیفیت بالا باشد. صرف اینکه دانشگاهی، مدام مدرک بدهد، این، کار را تمام نمیکند. کیفیت باید بالا باشد.
از طرف دیگر ما باید مردممان را از همان دبیرستان به کارآفرینی تشویق کنیم و اینها را با کارآفرینی آشنا بکنیم؛ برای اینکه همه خیال نکنند که مدرکی بگیرند، مثلاً لیسانس بگیرند و بنشینند پشت میز. اینها باید حرفه یاد بگیرند، ما باید روی قسمت آموزش حرفهای، خیلی انرژی و زمان بگذاریم.
دانشگاههای اصلی و بزرگ کشور اولاً باید در مرزهای دانش حرکت کنند؛ یعنی اینطور نباشد که دانشگاههای بزرگ فقط بروند در مسائل روز کشور کار کنند، آن بهجای خود؛ اما حتماً باید در مرزهای دانش حرکت بکنند و با آخرین علوم روز دنیا آشنا بشوند. اگر این اتفاق نیفتد، بعد از دهپانزده سال، از علم دنیا عقب میفتند. دانشگاه درجهیک ایرانی، باید در مرزهای دانش حرکت کند و مرزهای دانش هم این است که نتیجه تحقیقات خودش را مثل همه دنیا، با چاپ مقالات به اطلاع همه دنیا برساند.
ثانیاً دانشگاههای بزرگ باید علاوه بر حرکت در مرزهای دانش، مسائل کشور را حل کند. الآن هم دانشگاههای بزرگ ما این کار را دارند میکنند و مقدار زیادی با صنایع مختلف، برای حل مسائل قرارداد دارند.
ثالثاً دانشگاه باید نیروهای قوی تربیت کند که اینها بروند در قسمتهای مختلف کشور و مسئولیت به عهده بگیرند و مملکت را بچرخانند؛ بنابراین هر سه اینها مهم است. اگر دانشگاه فقط روی یکی از اینها تأکید کند، به نظر من اشتباه است.
نقاط قوت چطور؟
الآن در این رتبهبندیهای بینالمللی، دانشگاههای ما خیلی بالا آمدند. اینها قبلاً اصلاً مطرح نبودند. در این رتبهبندیهای بینالمللی رتبهها مرتب درمیآید. چند رتبهبندی مختلف داریم و الآن تعداد زیادی از دانشگاههای ما در این رتبهبندیها آمدهاند. این نشان پیشرفت علمی است و مبنای این رتبهبندیها هم پیشرفتهای علمی است. تعداد دانشجوهای کارشناسیارشد و دکترا، تعداد مقالات، تعداد اختراعات و... معیارشان اینهاست. از روی اینها رتبهبندی میکنند. الآن تعداد زیادی از دانشگاههای ما در رتبهبندیها به جاهای نسبتاً بالایی آمدهاند.
سؤال آخر معطوف به حضور زنان در جامعه دانشگاهی است. حضور این قشر در بعد از انقلاب نسبت به پیش از آن چه تفاوتی کرده است؟
اصلاً قابلمقایسه نیست. قبلاً خیلی تعداد دانشجو کم بود. من زمانی که خودم دانشجوی دانشکده فنی بودم، در کل دانشکده فنی دانشگاه تهران، فقط هشت خانم بهعنوان دانشجو بودند؛ ولی الآن تعداد خانمها در دانشگاهها بیش از ۵۰ درصد است. در دانشکدههای پزشکی این آمار بالاتر است.
الآن تعداد خانمها هم در هیئتعلمی بیشتر است، هم دانشجوی خانم بیشتر است. در بقیه دانشگاهها هم تقریباً در یک حدود است. اصلاً قابلمقایسه نیست. الآن تعداد زیادی از خانمها، استاد دانشگاه در سطوح بالا هستند و شاید یکی از کارهای خوب صداوسیما این باشد که برود با این عزیزان مصاحبه بکند و به مردم نشان بدهد که ما تا چه سطحی بالا آمدیم. واقعاً خیلی رکورد ما عالی است.