رسانه KHAMENEI.IR درباره این موضوع به گفتگو با دکتر سیدحبیبالله طباطبائیان، دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی و رئیس قطب علمی مدیریت تکنولوژی و نوآوری پرداخته است. در این گفتوگو تلاش شده است تا فرصتهای نهفته در شرکتهای دانشبنیان برای بهبود وضعیت تولید و اشتغال مورد کنکاش قرار گیرد. فرصتهایی که میتواند مورد توجه مدیران و کارشناسان ارشد حوزه سیاستگذاری و اجرای کشورمان واقع شود.
تعریف شما از تولید دانشبنیان و وجوه تمایز آن با سایر روشهای تولید چیست؟
در تولید دانشبنیان، بخش مهمی از ارزشافزوده نهایی در محصول یا خدمت ارائه شده ناشی از کاربرد فناوریهای پیشرفته بهویژه پردازش اطلاعات موجب میشود تا محصول یا خدمت ارائه شده، تناسب بیشتری با نیاز بازار داشته باشد و همزمان با کیفیت بالا، هزینه قابلقبولی نیز داشته باشد؛ در یک کلام، رقابتی بوده و از قابلیت بالاتری برای حضور در بازارهای ملی و بینالمللی برخوردار باشد.
مهمترین موانعی که بر سر راه شرکتهای دانشبنیان وجود دارد، چیست؟
موانع متعددی بر سر راه تولید محصولات دانشبنیان در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی کشور وجود دارد که بسته به حوزههای مختلف تولیدی و خدماتی متفاوت هستند.
برای درک بهتر این موضوع، چنانچه بخش تولید و خدمات کشور را بر اساس ظرفیت تولید و تقاضای بازار به سه دسته زیر تقسیم کنیم آنگاه میتوان موانع بر سر راه شرکتهای دانشبنیان را بهتر شناخت:
دسته اول، شرکتهای تولیدی و خدماتی هستند که تقاضای بازار برای محصول یا خدمت اینها بیشتر از ظرفیت تولیدی و یا لااقل عرضه شده توسط اینهاست. صنعت خودروسازی در بخش تولید و خدمت اتصال به اینترنت پرسرعت از طریق کابل نوری در بخش خدمات، مثالهایی از این دسته هستند.
در این دسته بهدلیل فشار بالای تقاضا از یکطرف و عدم ریسکپذیری برخی مدیران بنگاههای فوق در استفاده از محصولات و خدمات داخلی از طرف دیگر، تقاضای مؤثری برای شرکتهای دانشبنیان وجود ندارد. البته ناگفته نماند که در سالهای اخیر با حضور مؤثر صندوقهای خطرپذیر بهویژه صندوق نوآوری و شکوفایی و یا طراحی برنامههای متنوع در پوشش مخاطره بهکارگیری محصولات و خدمات شرکتهای دانشبنیان از سوی سازمانهای مختلف حاکمیتی بهویژه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، اقبال بهتری به پذیرش محصولات و خدمات تخصصی شرکتهای دانشبنیان صورت پذیرفته است، اما هنوز بخش ناچیزی از قابلیتهای شرکتهای دانشبنیان (شاید کمتر از ده درصد) مورد استفاده بنگاههای اقتصادی کشور قرارگرفته و این موضوعی است که در پیام نوروزی امسال رهبر انقلاب نیز موردتأکید قرار گرفت.
دسته دوم، شرکتهای تولیدی یا خدماتی هستند که ظرفیت آنها بسیار بیشتر از تقاضای داخل کشور است و این بنگاههای اقتصادی اغلب با فروشی بسیار کمتر از ظرفیت تولید خود مواجهاند. بسیاری از صنایع همچون صنایع غذایی، تولید فرش ماشینی و امثالهم در بخش تولید، همچنین شبکه توزیع گسترده کالا با صدها هزار مغازه و پاساژ تجاری در بخش خدمات، مثالهایی از این دسته بهشمار میروند.
همانطور که ملاحظه میشود، مشکل اصلی این بنگاههای اقتصادی عدم اقبال به محصولات و خدمات ارائه شده است که در بسیاری مواقع کیفیت بالایی نیز دارند. به نظر میرسد ورود شرکتهای دانشبنیان بهویژه از نوع خدماتی آن میتواند تا حد زیادی مشکل بازاریابی و حتی صادرات این شرکتها به بازارهای منطقهای و حتی بینالمللی را برطرف نماید.
این مهم نیز بهویژه به کمکهای فناوریهای پیشرفته مستقر در حوزه فناوریهای دیجیتال امری کاملاً امکانپذیر است که همه شرکتهای چند ملیتی از آن سود میبرند. بهعنوان مثال، اغلب شرکتهای موفق بینالمللی بخش بازاریابی و خدمات به مشتریان خود را در سکوهای (پلتفرمهای) دیجیتالی مستقر نمودهاند تا از این طریق بازاریابی سفارشی و ارتباط با تکتک مشتریان بر اساس سلایق آنها را محقق نمایند. شرکتهایی مثل گوگل در سطح بینالمللی و فروشگاههای اینترنتی در داخل کشور مثالهایی از این دست بهشمار میروند.
به بیان سادهتر، شرکتهای دانشبنیان خدماتی (چه در بخش خدمات فناوری اطلاعات و چه در بخش صنایع خلاق و فرهنگی) موتور محرک و سکوی پرتاب این دسته از صنایع به بازارهای جهانی بهشمار میروند.
متأسفانه عدم درک جایگاه شرکتهای دانشبنیان در بازآرایی مدل کسبوکار شرکتهای بزرگ کشور بهویژه در زمینه بازاریابی موجب شده تا هم ظرفیت این شرکتهای دانشبنیان داخلی در بخش خدمات نادیده گرفته شود و هم بسیاری از بنگاههای اقتصادی بزرگ در کشورمان علیرغم تولید محصولات با کیفیت با قیمت مناسب، از ورود به بازارهای بینالمللی محروم شوند.
اما در حال حاضر بهدلیل قرائت عمدتاً محصولمحور از شرکتهای دانشبنیان در کشور، شرکتهای دانشبنیان خدماتی بهاندازه لازم مورد حمایت معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری نیستند که امیدواریم با توجه به اهمیت مقابله با تحریم-های ظالمانه علیه مردم کشورمان از طریق توسعه صادرات غیرنفتی، این دسته از شرکتهای دانشبنیان نیز موردتوجه بیشتر مسئولان امر قرار گیرد.
دسته سوم، صنایع بنگاههای اقتصادی هستند که هم ظرفیت تولید بالایی دارند و هم در بازار با تقاضای بالایی مواجهاند، ولی با این وجود زیانده هستند! صنعت تولید برق در بخش بنگاههای تولیدی و ارائه خدمت تلفن ثابت در بخش خدمات، مثال-هایی از این دسته هستند که علیرغم سرمایهگذاری هنگفت (مثلاً، قریب دویست میلیارد دلار فقط در صنعت برق) در زیرساختهای مربوطه، بنگاههای فوق بنا بهدلایل متعددی، آنقدر زیان اقتصادی دیدهاند که حتی قادر به سرمایهگذاری لازم برای حفظ ظرفیت موجود نبوده و نیازمند کمکهای دولتی شدهاند.
راه نجات این دسته از صنایع در گرو انعطافپذیری بیشتر در تولید و سپس تعامل بهتر با طرف تقاضاست. بهعنوان مثال، برای مدیریت مصرف برق در کشور باید با وضع سیاستهای تشویقی طرف تقاضا را متقاعد کرد که در ساعات اوج مصرف، کمتر به استفاده از برق اقدام کنند و لااقل بخشی از نیاز به مصرف برق را به ساعات غیر اوج مصرف منتقل کنند (کاری که بهدرستی در حال حاضر موردتوجه مسئولان امر قرار گرفته است).
اما در کنار مدیریت هوشمند مصرف برق نباید از راهحلهای دیگر (بهویژه دانشبنیان) در حل مشکلات شبکه برق کشور غفلت کرد. به بیان روشنتر، با استفاده از راهحلهایی فناورانه و دانشبنیان همچون روشهای تولیدِ غیرمتمرکزی مانند سلولهای خورشیدی در تولید برق، نیروگاههای با ظرفیت محدود گازسوز در مناطق دورافتاده از شبکه اصلی توزیع برق، تولید محصولات الکتریکی با مصرف کمتر برق و توسعه خودروهای الکتریکی که در ساعات غیر اوج مصرف اقدام به شارژ باطریهای خود مینمایند، میتوان تا حد زیادی با توزیع تقاضای برق و افزایش ضریب بهرهدهی نیروگاههای کشور، مشکل زیانده بودن نیروگاههای کشور را حل کرد.
اینها همه فرصتهایی هستند که بهراحتی با شرکتهای دانشبنیان داخلی قابل تحقق هستند و در حال حاضر بسیاری از محصولات و خدمات مورد اشاره در بالا توسط شرکتهای دانشبنیان داخلی عرضه میشوند، اما علیرغم حمایتهای بعضاً خوبی که در طرف عرضه این محصولات و خدمات صورت میپذیرد، توسط بنگاههای تولیدی کشور کمتر مورد استقبال قرار میگیرد، چراکه بنگاههای تولیدی و خدماتی بزرگ کشور در این حوزه بهدلیل زیانده بودن توانایی پذیرش مخاطره بهکارگیری محصولات و خدمات فوق را ندارند و نیازمند کمک بخشهای دیگر اقتصادی هستند؛ لذا، در مثال تولید برق، اصلاح مدیریت الگوی مصرف و نحوه توزیع یارانههای انرژی در سطح کشور، مقدم بر هرگونه سرمایهگذاری برای تولید محصولات فوق است تا پس از اصلاح قیمتهای انرژی بهنحوی که اقشار مختلف کشور آسیب نبینند، بازار مصرف برق (و حتی انرژی بهصورت عام) برای پذیرش محصولات با بهرهوری بالاترِ انرژی آماده شود تا مصرفکننده نهایی برای مصرف کمتر برق (یا سایر انواع انرژی) حاضر به پرداخت هزینه بیشتری برای محصولات با فناوری بهتر و مصرف کمتر انرژی شود.
دو برابر شدن تعداد مؤسسات دانشبنیان که جزو مطالبات رهبر انقلاب هست، چگونه قابلیت امکانپذیری دارد؟ چه بستری نیاز است و چه موانعی باید برداشته شود؟
توجه به استفاده از ظرفیتهای شرکتهای دانشبنیان بهویژه در بخش خدمات تخصصی میتواند بخش بزرگی از مطالبه رهبر انقلاب در خصوص شرکتهای دانشبنیان را حتی در سال جاری محقق نماید.
از نظر شما میتوان مطرحکردن مقوله دانشبنیان را در نامگذاری امسال مطالبهای برای ورود نگاه علمی به حل مسائل اقتصادی کشور دانست؟
در این تردیدی وجود ندارد، اما سؤال اصلی در خصوص چگونگی آن است. همانطور که عرض شد، در بخشهای مختلف اقتصادی کشور، فرصتهای متفاوتی برای حضور شرکتهای دانشبنیان تولیدی و خدماتی وجود دارد که اگر بهدرستی شناخته شود و مورد حمایت قرار گیرد، میتواند منجر به تحقق جهش تولید در کشور بهویژه در حوزه صادرات غیرنفتی شود.
در شکل شماره یک، تجسمی تصویری از پاسخ به سؤال فوق آمده است. در این شکل، ملاحظه میشود که الگوی ارزشافزوده در اغلب صنایع جهان، متمرکز بر سه بخشِ قبل از خط تولید همچون طراحی متناسب با بازار، خط تولید و پس از خط تولید برای فروش و خدمات پس از فروش است.
شایان توجه است که بهدلیل پیشرفت و بلوغ فناوریهای خط تولید در اغلب بنگاههای اقتصادی، حاشیه سود این بخش بسیار کاهش یافته است، ولی حاشیه سود در بخش طراحی چنانچه متناسب با نیازهای متنوع مشتریان تنظیم شود و همچنین بازاریابی و خدماتِ پس از فروش، چنانچه مبتنی بر اقتضائات مدلهای کسبوکار بینالمللی تنظیم شود، از ارزشافزوده بیشتری برخوردار خواهد بود.
شکل شماره یک: الگوی توزیع ارزشافزوده در بخشهای مختلف تولید و جایگاه انواع شرکتهای دانشبنیان در آن
به بیان روشنتر، شرکتهای دانشبنیان میتوانند نقش بسیار مهمی در رفع مشکلات کشور داشته باشند منوط بر آنکه تفاوتهای این نقش در بخشهای مختلف اقتصادی بهدرستی شناخته شوند و سپس متناسب با نقشآفرینی فوق، اقدامات لازم چه در طرف عرضه و چه در طرف تقاضا انجام شود.
بدون تردید، همانطور که حمایت صحیح لازمه تحقق نقشآفرینی است، اقدامات شتابزده، شعارگونه و نسنجیده همچون پولپاشیهای کنترل نشده، اعطای بیحسابوکتابِ عنوان ظاهری دانشبنیان به بنگاههای اقتصادی مختلف اعم از بنگاههای کوچک و بزرگ نهتنها موجب رشد شرکتها و اثربخشی بیشتر آنها نخواهد شد، بلکه فضا برای فعالیت سالم معدود شرکتهای دانشبنیان فعلی (اعم از تولیدی و خدماتی) را نیز تنگتر خواهد کرد.
مزیت نسبی و ارزشافزوده حوزههای علم و فناوری در فضای علمی و اقتصادی کشور چیست؟
با توجه به ظرفیت عظیم جوانان دانشآموخته کشورمان و ریشه دواندن صنایع مبتنی بر فناوریهای پیشرفتهای همچون هوافضا، هستهای، نانوفناوری، بیوفناوری، علوم شناختی و مانند آنها در کشور، فرصت بینظیری برای ارتقاء محصولات تولیدی و خدمات تخصصی در کشورمان وجود دارد که چنانچه بهدرستی موردتوجه قرار گیرد، نهتنها موجب ارتقاء کیفیت محصولات و خدمات کشورمان و بهرهمندی بهتر مردم شریف ما خواهد شد، بلکه راه را برای حضور ایران عزیز در بازارهای منطقهای و جهانی هموار خواهد کرد.
از نظر شما نسبت حوزههای دانشبنیانها با اشتغالآفرینی چیست؟
بدون شک، توسعه فعالیتهای دانشبنیان بهدلیل سهم بالای نیروی انسانی متخصص در آن، موجب خواهد شد تا خیل بزرگی از دانشآموختگان جوان کشورمان جذب بازارِ کاری شایسته با درآمدی بهتر شوند و بدون تردید، این حداقلِ دِینی است که جوانان دانشآموخته کشورمان بر گردن شرکتهای دانشبنیان دارند.
نسبت اقتصاد مقاومتی و اقتصاد دانشبنیان را چگونه میتوان تشریح کرد؟
با توجه به اینکه نبض شرکتهای دانشبنیان با تولید محصولات سفارشی و تخصصی میزند، اولین دستاورد حضور گسترده شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد و تکمیل زنجیرههای ارزش تولید کالا و خدمات تخصصی در کشور خواهد بود که بهمعنای عدم نیاز به واردات بسیاری از کالاها و خدمات به داخل کشور و در نتیجه افزایش پایداری و استقامت اقتصاد ملی است.
همچنین شایان توجه است که ارتقاء کیفیت محصولات و خدمات داخلی موجب بهبود موقعیت رقابتی بنگاههای اقتصادی کشور، حضور شایستهتر در بازارهای منطقهای و جهانی آنهم در حلقههای با ارزشافزوده بالاتر خواهد شد که این حضور در زنجیرههای ارزش جهانی ضمن کاهش قیمت تمامشده محصولات و خدمات داخل کشور و افزایش رفاه نسبی مردم عزیزمان، موجب ادغام بهتر اقتصاد کشور با اقتصاد جهانی آنهم در الگوی صادراتمحور خواهد شد؛ حضوری که بهدلیل نیاز بازارهای بینالمللی به محصولات و خدمات با کیفیت ایرانی هرگز تحتتأثیر تحریمهای بینالمللی قرارنگرفته و موجب بهبود اقتصاد ملیِ مقاومتر، دانشبنیان و بالاخره مناسب و شایسته مردم شریف کشورمان خواهد شد.
این شرکتها هدیه نسل دوم و سوم انقلاب اسلامی به ایران بزرگ است؛ هدیهای دستساخته جوانان عزیز کشورمان که باید همچون موهبتی الهی موردتوجه قرار گیرد. انشاءالله در سالهای پیش رو، نتایج دوراندیشی رهبر انقلاب در توجه به این موهبت الهی، بیش از پیش شناخته شود و مردم شریف کشورمان دستاوردهای آن را در متن زندگی خود به چشم ببینند.