کتاب «تنها گریه کن»، روایت زندگی «سرکار خانم اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان»، در دوران مبارزات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و پس از آن است که به قلم خانم اکرم اسلامی تدوین و توسط انتشارات حماسه یاران منتشر شده است. در تقریظ رهبر انقلاب بر حاشیه این کتاب آمده است: «با شوق و عطش، این کتاب شگفتیساز را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی ــ راوی، عالی ــ نگارش، عالی ــ سلیقهی تدوین و گردآوری عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت. هیچ سرمایهی معنوی برای کشور و ملت و انقلاب برتر از اینها نیست. سرمایهی با ارزش دیگر قدرت نگارش لطیف و گویائی است که این ماجرای عاشقانهی مادرانه به آن نیاز داشت.»
خانم نغمه مستشارنظامی بعد از خواندن این کتاب ابیاتی را در رثای حماسهی مادران و همسران شهدا سروده است. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت «یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت» و انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن» گفتگویی با خانم نغمه مستشارنظامی انجام داده است.
در ابتدا خودتان را معرفی کنید تا مخاطب کمی با شما آشنا شود.
من نغمه مستشارنظامی هستم، متولد اسفندماه ۱۳۵۹ در تهران؛ حدود بیست سال است که در زمینه شعر فارسی فعالیت میکنم. بیشترین فعالیت من در زمینه کارهای فرهنگی است. تابهحال، از بنده پانزده مجموعه شعر منتشرشده که بیشتر در زمینه شعر آئینی، شعر زنان و شعر خانواده است.
شما چگونه با کتاب «تنها گریه کن» آشنا شدید؟ بعد از خواندن این کتاب، چه احساسی پیدا کردید؟
زمینه مطالعاتی بنده بیشتر در حوزه بانوان و زنان است؛ چون دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانهها هستم، از استاد مختارپور گرانقدر مشورت میگیرم. این کتاب را هم ایشان به من پیشنهاد کرد. من با این کتاب بسیار گریستم. چندینبار این کتاب را خواندم و چون خودم مادر هستم، میدانم که یک مادر چقدر باید صبور، فداکار و استوار باشد که از جان و مال و فرزندش برای دین کشورش بگذرد. من با هر بار خواندن این کتاب، به این بانوی صبور و فداکار احسنت گفتم. البته بسیاری از زنان غیور کشورم را در آینه بانو اشرفسادات منتظری دیدم. امثال بانو اشرفسادات کم نیستند، امّا ایشان اسوه ویژهای است که همیشه با جانودل پای کار کشور و انقلاب بوده و از ابتدا تابهحال راهش را ادامه داده است. حقیقتاً الگوی خوبی هست.
اینکه آدم بتواند مثل ایشان باشد، خیلی سخت است. من نمیتوانم ادعا کنم که روزی اینگونه میشوم. اگر این الگوها و افراد نبودند، ما الآن امنیت و آرامش نداشتیم.
چه اتفاقی میافتاد که این آدم یکدفعه بزرگ میشود؟
اگر کتاب را بخوانید، سیر تحول این روحیه و شخصیت را متوجه میشوید. البته کرامات زیادی در زندگی ایشان اتفاق افتاده است؛ امّا وقتی با امام حسین علیهالسلام عهد میکند که تا پای جان با شما هستم واقعاً پای عهدش میایستد. کرامات و آشنایی با حضرت امام و دیدن صحنههایی که در ایام انقلاب اتفاقافتاده هم در کتاب خیلی زیبا روایت شده است. در قسمتی از کتاب مادری را روایت میکند که در وضعیت بارداری به شهادت میرسد. به نظرم، دیدن این مظلومیتها باعثشده که ایشان برای کشور و دین و اسلام علم بر دوش بگیرد. ایشان استوار و محکم و بدون هیچ شعاری تا پای جان ایستاد و از اوّل انقلاب منزل خود را تبدیل به پایگاه بسیج کرد. بعد هم برای کمک به رزمندگان، مردم را در پشت جبهه جمع میکرد و اقداماتی انجام میداد. وقتی هم فرزندشان اجازه خواست، خیلی راحت به او میگوید من اجازه میدهم، حتماً برو و اگر شهید شدی نگران من نباش؛ با وجودی که فقط همین فرزند را داشت. قطعاً با این سیر تحول، ظرفیتهای روحی و وجودی در ایشان بوده که برای چنین سرنوشت و سرگذشتی انتخاب میشود. ایشان بهمعنای واقعی ولایتپذیر است و این مسئله در زندگی و روند ایشان بسیار تأثیرگذار بوده است. در واقع، اثر نفس قدسی حضرت امام و حضرت آقا روی ایشان تأثیرداشته که این مسیر را بهخوبی طی کنند.
چه شد که جرقه چنین سرودهای در ذهنتان زده شد؟
به نظر من هر کسی باید به وسع خودش کاری کند. وسع ما شاعران هم، قلم و واژههایمان است. صد البته که در مقابل صبر زینبی ایشان ناقابل است. چند سالی است که من نذری دارم و ترکیببندهای عاشورایی مینویسم. هر سال نیت و توسل کردم و آن نیتم را از بانو گرفتم. ترکیببند اوّلم را در سال ۹۵ تقدیم حضرت آقا کردم و ایشان لطف داشتند و با نگاه پُرمهرشان آن را خواندند. بعد من را برای آن ترکیببند تشویق کردند. این تشویق باعث شد که من ترکیببند سُرایی را ادامه دهم.
من امسال قبل از عاشورا این کتاب را خواندم. خب، در آن ایام بود که این کتاب و ترکیببند بانوی حماسه را نوشتم؛ چون این ترکیببندها را مینوشتم، دوست داشتم که با مادران شهدا ادامه پیدا کند و اسوههای ایثار و الگوهای زمان خود را که همگی از صبر زینبی الگو گرفتند، در اشعار بیاورم و نشان دهم که این راه و مسیر تمامشدنی نیست و ادامه دارد. این بانوان عزیز با توسل بر حضرت زینب سلاماللهعلیها، تمام این سختیها را زیبایی دیدند و در این مسیر قدم گذاشتند.
امسال این ترکیببند را به این نیت نوشتم و یک ترکیببند تقدیمی هم برای حضرت علیاصغر علیه السلام نوشته بودم که نذر یک طفل بیمار بود و خدا را شکر شفا حاصل شد. حضرت آقا برای آن ترکیببند هم به من لطف داشتند و انگشتر و چفیهشان را به من هدیه دادند. این لطف و بزرگواری حضرت آقا، قوت قلب شاعرانی مثل من است؛ شاعرانی که نگاهشان یک نشانه و تأییدی از آن ائمه اطهار و بزرگواران است. ما این سید بزرگوار را وسیلهای میدانیم که از طرف ائمه اطهار و اجداد گرانقدرشان این پیام را میرسانند و این برای ما دلگرمکننده است.
چون امسال این ترکیببند را نوشتم، ترکیببند زینبیام نصفه ماند. روز تاسوعا و عاشورا، به خانم گفتم امسال من را قابل ندانستید که ترکیببند زینبیام را تکمیل کنم. وقتی پیام و لطف حضرت آقا و هدایای ایشان بابت ترکیببند حضرت علیاصغر علیهالسلام به دستم رسید و خوابی هم دیدم، احساس کردم که ترکیببند مادر شهید را پذیرفتند. امسال هم این سعادت نصیب قلمم شد که برای بانویی زینبی بنویسم و به حضرت زینب سلاماللهعلیها تقدیم کنم.
وقتی متوجه شدید که حضرت آقا چنین واکنشی داشتند و آن متن عجیب را برای شما نوشتند، چه احساسی به شما دست داد؟
واقعاً وصفناپذیر است. من دوبار توفیق داشتم که در محضر پُرفیض ایشان شعر بخوانم و هر طیبالله گفتن ایشان را برکتی در کار و اشعار خودم میدانم. انشاءالله سایه آقا بر سرمان مستدام باشد. ایشان امین شعر انقلاب هستند. البته آقا در همه حوزهها حکیم و دانشمندند. در بین شعرا هم بسیار عزیزند. ایشان به ابعاد شعر و ادبیات بسیار مسلّطاند و در کتابخوانی الگوی همه ما هستند. با وجود مشغلههای فراوان، تازهترین کتابها را میخوانند و تقریظ مینویسند. خدا را شکر در دورانی زندگی میکنم که رهبری ایشان بر سر ماست.
چقدر توانستید حق این مادران و همسران و خانواده شهدا را ادا کنید؟
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
واقعاً خیلی راه است. من به شخصه احساس نمیکنم که ادای دینی کرده باشم، ولی شاهد تمام تلاش خود و دوستان شاعرم هستم. بانوان شاعر در تلاش هستند که کاری کنند. قطعاً برای رسیدن به قلهها مسیر طولانی است و برای ادای دین به این بزرگواران، اگر سالیان سال هم شعر نوشته شود باز هم کم است. اگر ما که با آنها همعصر و همدوران بودیم، شعر ننویسیم حتماً کوتاهی کردیم و در حق خودمان هم جفا کردیم، اگر از این گنجینهها الهام نگرفته باشیم. این کار توشهای برای آخرتمان است.
جذابیت کار این بانوان چیست؟ اقدامات آنان چه کمکی به تکمیل پازل تاریخی جنگ و دفاع مقدس میکند؟
علت این جذابیت این است که از زوایای دیگری جنگ و زیباییهای پشت جبهه را به ما نشان میدهند. مقدسبودن جنگ هشتساله ما در همین صبر زینبی و نگاههای زیبای چنین بانوانی است. شاید در نگاه اوّل جنگ اتفاقی مردانه به نظر بیاید، امّا همانطور که حضرت آقا فرمودند، اگر این بانوان نبودند، اگر همسری شوهر خود را راهی جبهه نمیکرد و بار سنگین مسئولیت خانواده را که در آن زمان هر خانوادهای هم سه چهار تا فرزند داشت، به دوش نمیکشید، آن فتحالفتوحهای دوران دفاع مقدس حاصل نمیشد. در واقع، این بانوان بار مادری و بار مسئولیت فرزندانشان را به دوش میکشیدند تا همسرانشان در راه حفظ دین و کشورشان جهاد کنند.
این روایتهای زنانه از جنگ همان قطعه گمشده پازل جنگ است. وقتی ما آثار سینمایی یا آثار داستانی مربوط به جنگ را میخوانیم، جنگ عملی نازیبا جلوه میکند؛ امّا دفاع مقدس ما جنگ نیست، روایت اسطورهای است. دختران شهدا هر کدام روایت و زاویه دید دیگری دارند. جذابیت این روایتها بهخاطر همین نگاه خاص و ویژه است. شهدایی که الگو و اسوهاند، پسپرده رازهای نهانی داشتند که بخشی در این کتابها گفتهشده و بخشی هم در دل آن بزرگواران بهصورت گنجینه نهان مانده است.
با توجه به اینکه شما در مسیر مادری و همسری دغدغه و دلبستگی به مفهوم انقلاب اسلامی دارید و در زمینههای فرهنگی فعالیت میکند، این وظایف شما را اذیت نمیکند؟
بهتر است برای پاسخ به این سؤال ابتدا به همین کتاب برگردیم. خانم اشرفالسادات منتظری، زن توانمندی است که امام به این زن که میتواند مؤثر باشد، شخصیت داد. من همین حس را در مادربزرگ خودم و در خیلی از زنان نزدیکانم دیدم که در آن زمان احساس کردند که هم میتوانند مادر و همسر و عفیف و پاکدامن باشند و هم در جامعه نقشی ایفا کنند. امروز خانمهای جامعه ما در همه عرصهها فعال هستند. گاهی در دانشگاهها تعداد خانمها بیش از آقایان است. نه اینکه بخواهم تفکیک جنسیتی قائل شوم، ولی تا قبل از انقلاب مثلاً در تاریخ ادبیات فارسی، تعداد ستارههای شعر و ادب در خانمها انگشتشمار بود. البته از ستارههای شعر و ادب، ما پروین را داشتیم، ولی الآن کتابهای شعری که از خانمها چاپ میشود، قابل شمارش نیست.
انقلاب اسلامی هویت زن را به آن هویت واقعی و درونی که در عین لطافت و عفت در حضور اجتماعی هست، نزدیک کرده است. الگوهای غربی میگویند که اگر شما وارد مسیر ازدواج و خانواده شوید، از همه پیشرفتهایتان جا میمانید و مادرشدن جلوی پیشرفت شما را میگیرد. من بهعنوان کوچکترین عضو فعال جامعه این حرف را قبول ندارم. مادران ما خودشان فرهنگی بودند و فعالیتهای فرهنگی خوبی هم داشتند.
ما بانوانی داریم که در حوزههای مدیریت فرهنگی بسیار خوش درخشیدند و فعالیت میکنند. بانوان پزشکی داریم که در همین ایام کرونا در عین فعالیتی که در اجتماع داشتند، به خانوادهشان هم رسیدند. من کوچکترین عضو این جامعه هستم، ولی بر اساس تجربه شخصی خودم میگویم که خوشبختانه فعالیت خانمها در جامعه ما هیچ منافاتی با مادری و همسری ندارد. خانم ایرانی میتواند در عین حال که به وظایف مادری و همسریاش میرسد، فعالیت اجتماعی هم داشته باشد و این بهخاطر فضای امن فرهنگی موجود است که در این سالها حاصلشده و خوشبختانه خانمها هم از این فضا بهرهمند شدند. عرصه نوشتن، فعالیتهای اجتماعی و علمی برای همه باز است.
همسر من هیچوقت مانعی برای فعالیتهای اجتماعی من نبود؛ چون میدانست مسیر من در راستای حفظ حریم خانواده است. فرزندم هم همراه من بوده است. این فعالیتها باعث میشود که بچهها بدون مستقیمگویی ما در همین مسیر قرار گیرند؛ حتی اگر در معرض یکسری امواج از سمت همسنوسالانشان باشند، آن امواج را نپذیرند. به فرض اگر لباسی در جامعه پوشیده میشود که با فرهنگ ما همخوانی ندارد، فرزندم به این موضوع آگاه است و از این ناهنجاریها حذر میکند.
این مسیر سخت است، ولی این سختی و این مسیر خیلی کمتر از سختی راهی است که مادران شهدا رفتند و زمانی که فرزندانشان شهید شدند باز هم صبر زینبی کردند. به نظرم این نگاه و مقایسه، مسیر را برای من خیلی هموار کرده است.
اگر نکتهای در پایان هست بفرمایید.
من علاوه بر اینکه از این بانوی حماسهساز، سرکار خانم اشرفسادات منتظری تشکر میکنم، از نویسنده کتاب هم تشکر میکنم؛ چون ایشان واقعاً هنرمندانه این کتاب را نوشتند. ایشان در کنار قلم بسیار خوبشان، عناوین فصلها را بسیار شاعرانه و زیبا و مرتبط انتخاب کردند. انشاءاللّه خدا توفیقاتشان را افزون کند و بیش از این همیشه موفق باشند.