رهبر انقلاب اسلامی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا (۹۹/۸/۳) مطالب مهم و متنوعی در رابطه با مقابله با ویروس کرونا بیان فرمودند از جمله اینکه ایشان نقش وزارت بهداشت را در تعیین مصادیق محدودیتها، محوری دانستند و فرمودند: «هنگامی که وزارت بهداشت، مصادیق محدودیت را تعیین کرد، بقیهی دستگاهها باید بدون در نظر گرفتن ملاحظات دیگر، آنها را رعایت و اجرا کنند.» پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR برای بررسی بیشتر ابعاد مطالب بیان شده در این دیدار، در برنامه نگار بیست و سوم گفتگویی با آقای دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انجام داده است.
در مورد دیدار روز شنبه سوم آبانماه تمام جرائد نوشتند و رسانهها هم صحبت کردند، امّا ما میدانیم که دیدارهای بسیاری میان مجموعهی تحت مدیریت شما با رهبر انقلاب و مجموعهی زیر نظر ایشان وجود داشته است. راجع به این دیدارها که رسانهای نشدند توضیحاتی بفرمایید.
ما از روز نخستِ شروع مبارزه با ویروس کووید ۱۹، خوشبختانه موارد را به نحو مقتضی به استحضار رهبر معظّم انقلاب میرساندیم. این یک تعامل دو سویه بود؛ یعنی هم ما خدمت ایشان گزارش میفرستادیم و هم ایشان محبت میکردند با واسطهی عزیزان در رابطه با رعایت جلسات و پروتکلها مواردی را مطرح میفرمودند و ما هم اظهارنظرهای فنی و کارشناسیمان را مطرح میکردیم. به همین دلیل من به اختصار عرض کنم همانجور که روز دیدار به ایشان عرض کردم، ما واقعاً در زمینهی رعایت و همچنین هدایت و حمایت در رابطه با اجرای پروتکلها و دستورالعملهای بهداشتی، رهبر معظّم انقلاب را بهعنوان یکی از رهبران ویژهی جهان در عرصهی اپیدمی میشناسیم که موارد را به این زیبایی رعایت کردند و بعد افرادی که از ایشان حرفشنوی داشتند را هدایت فرمودند که خیل عظیمی هم خوشبختانه در کشور شیوهنامهها را رعایت کردند و به اصول بهداشتی پایبند شدند. همچنین حمایتهای بیدریغ ایشان که بارها و بارها مجموعهی ما را مورد تفقد و محبت قرار دادند و حتی نقصهای ما را هم نادیده گرفتند و سپاسگزاری کردند از این حرکت و حماسهی عظیمی که همکاران من خلق کردند. من خدمت ایشان عرض کردم به قول حافظ:
نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
با توجه به دیدارهایی که قبلاً برگزار شد، چرا این دیدار به صورت رسمی برگزار شد؟
ایشان در جریان موارد مختلف قرار داشتند. گزارشهایی را هم اخیراً خدمتشان تقدیم کرده بودیم و ایشان بهشدت نگران افزایش و خیز بیماری در کشور بودند و افزایش مرگومیرها بهشدت ایشان را آزرده خاطر کرده بود. در مجموع ایشان تشخیص دادند که آخرین ملاقاتی که ما در ستاد مدیریت بیماری با همکارانمان داریم در محضر ایشان باشد. رهبر انقلاب دیدگاههایی داشتند که این دیدگاهها را بیان فرمودند.
رهبر انقلاب در جریان این دیدار توصیه کردند که محورِ وضعِ دستورالعملها و محدودیتها؛ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشد. آیا پیش از این جور دیگری بوده است؟
ببینید ما اگر بخواهیم تاریخ مدیریت این بیماری را در کشور ورق بزنیم چند مرحله دارد. مرحلهی اوّل مرحلهای است که ما شنیدیم بیماری در کشور چین و در ووهان بروز کرده است. در اواخر دیماه بود که ما متوجه شدیم و من همکارانم را جمع کردم و با توجه به اشراف تخصصی که به ماهیت آنتیژنیک ویروس داشتم، از دید خودم این ویروس را یکی از موجودات پیچیده تلقی کردم و به همکارانم عرض کردم که یک موجود جدیدی با قابلیتهای بسیار متفاوت پا به عرصهی وجود گذاشته است. یک اسمی هم آن روز به نام شتر گاو پلنگ برایش گذاشتم که هم قابلیت لگدزدن و هم قابلیت گازگرفتن و هم شاخزدن دارد؛ یعنی یک مجموعهی عجیبی که با تمام اجدادش و کرونا ویروسهای دیگری مثل سارس و مرس کاملاً متفاوت است. همکارانم را برای این آماده کردم که فکر نکنند ممکن است با گرما ویروس جمعوجور شود و قابلیت سرایتش بهگونهای باشد که مثل اجدادش قابلیت جمعوجورشدن را دارد.
خب در این مرحله ما فقط آمادگیمان برای مقابلهی با ویروس بود و آزمایشگاهی نداشتیم. ابتدا آزمایشگاهی را برای تست پی.سی.آر در دو آزمایشگاه دانشکدهی بهداشت و انستیتو پاستور طراحی کردیم. ۵۷ نفر از دانشجویانمان را از ووهان آوردیم و در این آزمایشگاهها قرنطینه کردیم و تستهایشان را با همان کیتهایی که خودمان طراحی کرده بودیم انجام دادیم. چرا؟ برای اینکه تعداد محدودی کیت پی.سی.آر برای آزمایشگاه قم و گیلان بعد از یک هفته از شروع اپیدمی در منطقه، همکاران ما توانستند از خارج از کشور آن هم چمدانی بیاورند. بعد از آن ما تمام تختهای بیمارستانی را سعی کردیم بازنگری و آماده کنیم. دو هزار تخت آی.سی.یو در مدت بسیار کوتاهی آماده کردیم؛ تختهای زیاد عادی آماده کردیم؛ تمام ورودیها را در فرودگاهها و مبادی ورودی زمینی و دریایی آماده کردیم و بررسی حدود ۳۶ ایستگاه در مبادی ورودی را انجام دادیم. در این برهه همه چیز در اختیار ما بود. به انضمام اینکه بقیهی دستگاهها گرچه باور نداشتند که این طوفان، طوفان سهمگینی است، ولی واقعاً همراهی میکردند.
مرحلهی دوم مرحلهای بود که بیماری آمد و اپیدمی شایع شد و گرفتارمان کرد. طوفان سهمگینی بود که خوشبختانه ما در این طوفان بهدلیل سنگرآرایی عظیمی که کرده بودیم و خودمان را آماده کرده بودیم، گرچه اروپاییها و آمریکاییها در رسانههای پرشیطنتشان همواره ما را به عدم مدیریت درست و سوءمدیریت متهم میکردند و هنوز طوفان به خودشان نرسیده بود؛ امّا در آن زمان و در اوج اپیدمی ما حتی یک بیمارمان پشت در هیچ بیمارستانی سرگردان نشد. ما کاملاً آماده بودیم، چون من به همکارانم عرض کردم که اگر نسیم هم باشد شما آن را طوفان فرض کنید. این تجربهای بود که ما در دفاع مقدس آموخته بودیم؛ یعنی آن تجارب کلی به کار ما آمد. بعد از آن ما شروع به طراحی حمله به ویروس کردیم. بسیج ملی مبارزه با کرونا را با حدود سیصدوچند هزار اکیپ راه انداختیم. سامانهی ۴۰۳۰ راه انداختیم. ۷۸ میلیون آدم را در مرحلهی اوّل و ۴۳ میلیون آدم را در مرحلهی دوم غربالگری کردیم. این حرکت باعث شد که ما بهشدت بار بیمارستانهایمان را کم کنیم و مریضها در بیمارستانها کم شوند.
در این زمان پرسنل وقت کافی پیدا کردند و ۱۲۰۰ درمانگاه سرپایی در کشور راهاندازی کردیم و تستها را از ۱۲۰۰ در روز به ۲۵ هزار افزایش دادیم. آزمایشگاههایمان را هم به ۱۶۰ آزمایشگاه در کل کشور رساندیم. این حرکت باعث شد که ما مرگومیرهایمان به کمتر از چهل نفر در روز برسد. همینطور ما تلاش کردیم که بیماران بستریمان به یک پنجم اوّل کاهش پیدا کند. تا این مرحله تقریباً محوریت با وزارت بهداشت بود. ولی بعد از آن، وزارت بهداشت بهعنوان جزئی از محور کل تلقی شد؛ یعنی ما در آن مرحله پیشنهاداتی را میدادیم که اجرا میشد، ولی در اینجا ما پیشنهاداتی که میدادیم به کمیتهی اجتماعی و امنیتی میرفت.
کمیته پیشنهادات را به جلسهی پنجشنبههایی میآورد که اعضای بقیهی کمیتهها و آقای رئیسجمهور هم بودند، آنجا بررسی مجدد میشد و بعد به ستاد ملی میرفت و تصویب میشد. گرچه تصمیمات خوبی گرفته میشد، ولی دو اشکال از نظر محوریت وزارت بهداشت داشت. اوّل اینکه مسیر کنترل اپیدمی مثل مسیر کنترل آتش است. شما نمیتوانید دو هفته، سه هفته یا چهار هفته صبر کنید تا همهی جوانب غیربهداشتی را ببینید. مثلاً فرض کنید که به ما میگویند خدای ناکرده آب تهران آلوده است، من نمیتوانم بگویم ایهاالناس اوّل بروید آب تهیه کنید بعد صبر کنید تا پنجشنبه جلسهی ما برگزار شود. من باید بلافاصله آب را قطع کنم.
مدیریت اپیدمی تصمیمات آنی و لحظهای میخواهد و تنها بدنهی کارشناسی هست که این تصمیمات را تشخیص میدهد و حدوحدودش را وزارت بهداشت میداند. در همهی دنیا اینچنین است و فقط کشور ما نیست. این اشکال را داشت که مسیر بسیار طولانی میشد. بعد هم ممکن بود تعدادی از پیشنهادات ما را بهدلیل رعایت مصالح غیر از سلامت و بهداشت مثل مسائل اقتصادی، امنیتی یا اجتماعی قبول کنند که دچار کندیهایی در تصمیمگیری یا بعضاً حذف پیشنهادات میشد؛ امّا این فرمایش رهبر معظّم انقلاب به نظرم بسیار حکیمانه بود. نه بهدلیل اینکه بنده وزیر بهداشتم و این محبت ایشان به پاس اینکه ما محور شدیم را فقط قدر بدانم، بلکه این یک نگاه صددرصد علمی و کارشناسی است که در مقاطع اپیدمی و همهگیری بیماریها، محوریت، وزارتخانهی تخصصی باشد.
اخباری که از ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور میبینیم، صرفاً ارائهی آمار است و کمتر در مورد دستاوردها خبر منسجمی میبینیم. فکر نمیکنید اخباری که از ستاد ملی مقابله با کرونا میرسد ممکن است در اذهان عمومی این تصور را ایجاد کند که آنچنان هم کار سفت و سختی در کشور انجام نمیشود؟
از دید بنده ساختار ستاد یک ساختار بسیار منطقی است؛ یعنی دستگاههایی که حضور دارند و کمیتههایی که تشکیل شدند کمیتههایی هستند که اگر هر کدام کار خودشان را بهدرستی انجام بدهند آن برونداد، برونداد مورد قبولی است. از طرفی در آن افتوخیزهای بیماری مردم نگاهشان به بیمارستان و ته خط است؛ یعنی یک دستگاهی به نام وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی هست که ته خط دارد جنازه و مجروح جمع میکند. مردم آن تکه را میبینند و آن خبررسانی به موقع، آن ابعادی که بعضی از کمیتهها مکلّف شدند در ستاد، بهدلایلی کم یا بیش ورود به صحنه نکردند یا کمتر از مقداری که لازم بوده، ورود کرده باشند و وزارت بهداشت جور اطلاعرسانی و بعضی از ابعاد دیگری را هم که در ستاد بوده را کشیده است. مردم جز این از وزارت بهداشت توقعی نداشتند، بهدلیل اینکه در یک مقطعی همهی مسئولیت روی دوش وزارت بهداشت بود؛ ولی من فکر میکنم ساختار ستاد یک ساختار صددرصد مناسب و حرفهای است.
من چهار پنج سال در برنامهوبودجه بودم، ولی سالی بهسختی امسال سراغ ندارم. در فشارهایی که آمریکاییها و همپیمانانش دارند به ما میآورند، رئیسجمهور کشور در اوج گرفتاریهای ادارهی مملکت آن هم در سختترین روزهای تحریم بعد از انقلاب در دو نیمروز کامل، هر هفته وقت میگذارد و همه را دور خودش جمع میکند و هدایت این مجموعه را به عهده میگیرد. این یک کار بینظیری است؛ امّا این برونداد چگونه تفسیر میشود؟ به نظرم به دو عامل بستگی دارد: ۱. آیا همه نسبت به مسئولیتی که بر دوششان گذاشتهاند همسانی دارند و کار میکنند؟ ۲. سمتوسوی جمعبندی همراهیها و همکاریها چگونه است؟ آیا نیروها همدیگر را خنثی میکنند؟ آیا با هم همگرایی دارند یا واگرایی؟ به نظر من یک مقدارش به این برمیگردد. مقدار دیگرش هم به توقع مردم از نظام سلامت برمیگردد که بهعنوان محوریترین دستگاهی است که باید به بحث بهداشت، درمان و پیشگیری بپردازد.
آقای رئیسجمهور هم چندی پیش دستور دادند که امکانات لازم برای تستها، آزمایشها و غربالگریهای بیشتر در کشور انجام شود. آیا ما برای آزمایشگرفتن محدودیتی در کشور داریم؟
همانطور که عرض کردم ما در همان اسفند و فروردین که طرح بسیج ملی را شروع کردیم، در آنجا کار ما این بود افرادی را که علامتدار بودند را تست میکردیم و تمام افرادی که با اینها مرتبط بودند را پیدا و تست میکردیم. بعد اینها را ایزوله میکردیم و آن راهی که باید میرفتیم را ادامه میدادیم؛ امّا اتفاقی که افتاد این بود که ما بهشدت دچار مضیقهی مالی شدیم. ببینید هر تستی که ما اوایل وارد میکردیم دوازده دلار برایمان تمام میشد.
حتی با این برداشتی که از صندوق ذخیرهی ارزی شد؟
منابع بحث دیگر ماست. ما دچار ضیق منابع شدیم. آنچه که در صندوق توسعهی ارزی با فرمان آقا صادر شد و تخصیص پیدا کرد، تا همین الان کمتر از پنجاه درصدش را بعد از چند ماه آن هم بهصورت قطرهچکانی گرفتیم و یک جا نگرفتیم. مشکلات بانک مرکزی و ندادن ارز کافی در شش ماه اوّل، ما را دچار یک فشار اقتصادی شدیدی کرد که مجبور شدیم خودمان را جمعوجورتر کنیم؛ یعنی آن منابعی که یکی از آنها هم تست بود را هدفدارتر خرج کنیم و خودمان را دچار گسست اقتصادی شدید نسبت به قبل نکنیم.
دومین نقصانی که ما داشتیم بحث حمایتهای قانونی بود. بنده اگر تشخیص دادم که این آدم مثبت است و باید به قرنطینه برود و فردا سر کار آمد و به ریش من هم خندید این پول دور ریختن است. آن را هم ما محکم نداشتیم. هم ضیق منابع و هم عدم برخورد محکم با کسی که پروتکل را میشکند دست ما را بسته بود. خوشبختانه اخیراً آقای رئیسجمهور دستور دادند پولهایی که از ما بهعنوان معوقات هست بهخصوص از محل صندوق را تا ۸/۸ به ما بدهند و همینطور تخصیصهای معوق را مکانیزمهایی برایش پیدا کرد که از خجالت پرسنل در آییم. البته هرگز پرستار و پزشک ما بهخاطر نگرفتن معوقههایشان که بعضی اوقات کارانههایشان دوازدهماه هم میشد، یک بار هم گروکشی نکردند و نگفتند ما طلبکاریم، بلکه گفتند ما به این مردم بدهکاریم و اصلاً برای این روزهایی که هر ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال یک بار اتفاق میافتد تربیت شدیم. واقعاً بزرگمنشی بیحدی کردند که من به روح بلند همهی شهدای سلامت درود میفرستم و برای همهی بیماران بهخصوص همکارانم که گرفتار شدند از خداوند شفای عاجل مسئلت مینمایم. ما الان حولوحوش هشت هزار نفر از پرستارانمان گرفتار این بیماری شدهاند.
این ضیق منابع باعث شد که ما تستهایمان را هم محدودتر کنیم. الان با توجه به این قولی که عزیزان دادند و یک بارقهای از امید هم در دل همکاران ما روشن شده برای شروع بعضی از پرداختها، قرار ما بر این است که تستها را انشاءاللّه بیشتر کنیم و با تست بیشتر بتوانیم شناسایی موارد را در اوّلین فرصتی که امکانپذیر هست انجام بدهیم و ایزوله را انجام دهیم و به درمان شروع کنیم و از ابتلاء سنگینترشان و روانهی بیمارستانشدنشان جلوگیری کنیم.
واقعاً حماسهای که کادر بهداشت و درمان با دست خالی در این شرایط ویژه خلق کردند همانجور که رهبر معظّم انقلاب فرمودند یک شهید مرتضی آوینی دیگری میخواهد که اینها را به تصویر بکشد. ببینید فرق ایثار این بچهها با دفاع مقدس این است که در آنجا ما دشمن را میشناختیم، خطّ مقدم و مسیر هواپیمای دشمن برای بمباران را میدانستیم، امّا اینجا متأسفانه آن آدمی که بغل دیگری با یک سیمای مهربان و نگاهی پر از عشق نشسته ممکن است بمب ویروس باشد و آدم را مبتلا کند. گستردگی جبههی مبارزه با این آفت بلاخیز بهشدت ما را گرفتار کرده بود و واقعاً کاری که همکاران ما کردند بهخصوص روزهای اوّل که با تحریم ناجوانمردانهی آمریکاییها ما هر جا میخواستیم ماسک N۹۵، گان یا لباس محافظ بیاوریم آمریکاییها در هر فرودگاهی میرفتند و جلویش را میگرفتند. بچههای ما واقعاً با چه اخلاصی و با چه عشقی بدون کوچکترین ادعایی تن بر این آتش میزدند و جالب این است که اوّل ژنرالهای ما تن به آتش میزدند بعد سربازها و افسرهایمان؛ یعنی ما افرادی را از دست دادیم در این جریان که هر کدام برای خودشان یک ستونی از علم پزشکی بودند. رزیدنت و انترنهایی که عمداً میرفتند تن به آتش مریض میزدند تا بقیه نترسند و جرأت کنند و به بالای سر مریض بروند. این حماسه، حماسهی جاودانهای در تاریخ این مملکت است و اصلاً نمیشود این را با هیچ گفتمانی، با هیچ قلمی و با هیچ تصویری عظمتش را بیان کرد.
با توجه به اینکه ناگزیر هستیم محدودیتهایی را برای کنترل اپیدمی وضع کنیم، به هر حال یک قشری بهشدت متضرر میشوند و درآمد ندارند، در این رابطه کشور چه خواهد کرد؟
ببینید ما اوّلین کشوری بودیم در جهان که وزارت بهداشتش غم اقتصاد را خورد؛ یعنی همهی دنیا اقتصاددانها میآیند به وزارت بهداشت میگویند غصه نخور ما پشتت هستیم، ولی ما به اقتصاددانها گفتیم شما غصه نخورید ما هستیم. ما اوّلین کشور در جهان هستیم که پروتکل نوشتیم. ۱۴۰۰ پروتکل در شبانهروز نوشتیم که چگونه مردم به کسبوکار برگردند. ما تنها کشوری هستیم که یک روز کارخانههای تولیدیمان در طول اپیدمی تعطیل نشد. ما این کمک را به بخش اقتصاد کشور کردیم، ولی از آن طرف ما معتقدیم که بزرگترین آفت برای اقتصاد، برای مسائل اجتماعی و مسائل امنیتی کشور همانجور که رهبر معظّم انقلاب فرمودند مزمنشدن بیماری است. به همین دلیل ما اولویت را باید بر جمعوجورکردن هرچه زودتر بیماری بگذاریم.
امّا همانطور که اشاره کردید بعضیها واقعاً اگر دکهشان را حتی یک روز هم ببندند رزقوروزیشان تعطیل میشود. خب دولت سعی کرد یک کمکهایی را بکند و وامهایی بدهد که البته واقعاً کافی نیست. همین که ما میگوییم فرد بیمار یا مشکوک دو هفته در قرنطینه برود اگر یک کسبوکار خاصی داشت که بیکاری باعث نقصان در درآمدهایش شد و نتوانست زندگیاش را اداره کند این شخص در این مصیبت گرفتار میشود. به همین دلیل یکی از پیشنهادات ما در بستهی اخیر تقویت بیمهی بیکاری، بستههای حمایتی و بستههای حمایتی اقتصادی برای کسبوکارها است که علاوه بر دولت، سازمانهای مردم نهاد، نهادهای خیریه، ستاد اجرایی فرمان حضرت امام، بهزیستی، کمیتهی امداد حضرت امام، بنیاد مستضعفان و همه باید وسط بیایند تا بتوانند این مردم گرفتار در این بلا را در روزهایی که ما میگوییم در قرنطینه بروند پشتیبانی کنند.
از واکسن چه خبر؟
در رابطه با واکسن ما مدتهاست که چراغ خاموش شروع کردیم. علتش هم این است که ما دشمنان قسمخوردهی بههمپیوستهای در جهان داریم. البته دوستان ما هم کم نیستند، امّا ما دشمنان فنی و حرفهای کم نداریم. بهدلیل اینکه بنده تخصصم ایمولوژی پزشکی است ما با تیمهایی روی واکسن شروع بهکار کردیم و کار را بهشدت و خوب پیش بردیم. الان از بین ده دوازده تیم از شرکتهای دانشبنیان، انستیتو پاستور، انستیتو رازی و بعضی از دستگاههای دیگر در ستاد اجرایی که دارند کار میکنند، سه چهار تیم بسیار جلوترند. مدلهای حیوانی تمام آزمایشات ما مبتنی بر پروتکلهای WHO و استانداردهای بینالمللی است و عنقریب انشاءاللّه دو تا از اینها را بر روی مدلهای انسانی میبریم و امیدوارم که بتوانیم خبرهای خوشی داشته باشیم.
امّا یک نکتهی بسیار مهم این است که همهی ابعاد ویروس کرونا ناشناخته است. هرکس الان با هر دانشی بگوید من این ویروس را خوب میشناسم بزرگترین خطای استراتژیکش است. واقعاً این ویروس پیچیدهتر از آن است که ما بتوانیم قضاوت کنیم که واکسن در آینده چه نقشی در پیشگیری خواهد داشت. واقعاً خیلی از ابعادش مبهم هست که آیا این واکسن یک دوز میخواهد، دو دوز میخواهد یا بیشتر. آیا دوز اوّل و دوم بیش از ششماه ایمنیزایی خواهد داشت. دلیلش هم این است که همین الان افرادی که به این ویروس مبتلا میشوند بعد از دوماه تیتر آنتیبادیشان بهشدت افت میکند، در حالی که در خیلی از بیمارهای ویروسی، مادامالعمر یا حداقل ده سالی ممکن است که واکسن بتواند ایمنی بدهد. ما در رابطه با واکسن اگر ابعاد مبهمی که جهان را دچار تردید کرده پشت سر بگذاریم، از جهانی که ادعا میکند روی واکسن کار کردیم، بیش از یکی دوماه عقب نیستیم.