یکی از یاران خاص پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و بعد از آن حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام، جناب عمار یاسر بود. رهبر انقلاب دربارهی نقش بصیرتافزایی جناب عمار یاسر در فتنهها چنین میفرمایند: «در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح معاویه بود، تبلیغات گوناگونی داشتند... این کسی که از این طرف، خودش را موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانی بایستد و مقاومت کند، جناب عمار یاسر بود، که در قضایای جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و صفوف خودی میرفت و همینطور این گروههائی را که - به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهای جدا جدای از هم - بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها میایستاد و مبالغی برای آنها صحبت میکرد؛ حقائقی را برای آنها روشن میکرد و تأثیر میگذاشت. یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهای دچار تردید شدند، بگو مگو توی آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، تبیین میکرد؛ این گرهها را باز میکرد.» دربارهی ویژگیهای شخصیتی و رفتاری عمار یاسر، با حجتالاسلام دکتر محمدرضا جباری، تاریخپژوه و عضو هیأت علمی مؤسسهی آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمةاللهعلیه به گفتوگو نشستیم.
مهمترین ویژگیهای شخصیتی جناب عمار یاسر چه بود که اینچنین در تاریخ اسلام خوش درخشید؟
نخستین ویژگی خاص ایشان از این قرار است که فرزند نخستین شهدای اسلام است. خانوادهای مستضعف که پدر و مادر هر دو کنیز بودند و پس از اسلام آوردن، تحت شدیدترین فشارها قرار گرفتند و در نهایت نیز شهید شدند. بنابراین پیشگامی عمار در اسلام آوردن و رشد در چنین خانوادهای، نخستین ویژگی شخصیتی وی محسوب میشود. نکتهی بارز دیگر به رفتار ایشان بازمیگردد. عمار با زیرکی در شهر مکه بنیانگذار اصل مهم «تقیه» در اسلام شد که بعدها ائمه
علیهمالسلام نیز شیعیان را به انجام آن دعوت کردند. البته اصل تقیه بهمعنای سپر به دست گرفتن و آماده شدن برای حمله به دشمن است و هرگز بهمعنای سکوت و سازش با دشمن نیست. عمار زمانی که شهادت والدین خود را دید و دشمنان او را وادار کردند که یا کفر بگوید یا او را میکشند، به زبان مطلبی را جاری کرد، اما در قلب خود نظری دیگر داشت.
پس از آن ماجرا با چشمان گریان خدمت پیامبر اسلام
صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسید و رسول گرامی اسلام نیز از ایشان پرسید که قلب خود را چگونه یافتی؟ او گفت: مملو از ایمان. پس از این بود که آیهی ۱۰۶ سورهی نحل نازل شد و فرمود: «مَن کفَرَ بِاللّهِ مِن بَعْدِ إیمَانِهِ إِلاَّ مَنْ أُکرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِیمَانِ...». همین آیهی شریفه مبنای بحث تقیه در فقه قرار گرفت و اهلبیت نیز با توسل به آن، شیعیان را حفظ کردند؛ چنانکه فرمودند: «التقیة دینی و دین آبائی.» بنابراین عمار در بحث تقیه نیز جزء اولینهاست.
دیگر صفت خاص و برجستهی جناب عمار به دو هجرت ایشان بازمیگردد که موصوف به صفت «هاجر هجرتین» میشوند. یک بار از مکه به حبشه هجرت میکنند و بار دیگر از حبشه به مدینه میروند. «در صحنه بودن» از دیگر ویژگیهای عمار یاسر است؛ بهنحویکه گفته میشود ایشان در تمام غزوات پیامبر اسلام حضور داشتهاند. ایشان چه در مکه و چه در مهمترین حوادث سیاسی و نظامی مدینه، همواره پا در رکاب ولی زمان بودند. ویژگی دیگر ایشان به «تعصب و غیرت» بازمیگردد که براساس آن با تمام وجود برای دین کار میکردند.
عمار با زیرکی در شهر مکه بنیانگذار اصل مهم «تقیه» در اسلام شد که بعدها ائمه علیهمالسلام نیز شیعیان را به انجام آن دعوت کردند. البته اصل تقیه بهمعنای سپر به دست گرفتن و آماده شدن برای حمله به دشمن است و هرگز بهمعنای سکوت و سازش با دشمن نیست.
پیشگامی در مهمترین خیرات اسلام را نیز میبایست به ویژگیهای عمار اضافه کنیم. برای نمونه، زمانی که پیامبر اسلام در قبا منتظر قدوم امیرالمؤمنین
علیهالسلام بودند، عمار با همکاری تازهمسلمانان مسجد قبا را ساختند که از جمله نخستین مساجد مسلمین محسوب میشود. آیهی ۱۰۸ سورهی توبه نیز بر همین اساس است که میفرماید: «لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یحِبُّونَ أَن یتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ». بعد از آن هم پیامبر وارد مدینه میشوند و در ساخت مسجدالنبی نیز جناب عمار همت مضاعفی به خرج میدهند. وصفی که از تلاشهای ایشان برای ساخت مسجدالنبی وجود دارد، تنها برای امیرالمؤمنین
علیهالسلام میبینیم. در تاریخ آمده است که در هنگام ساخت مسجدالنبی، همهی صحابه بهصورت عادی کار میکردند، اما ایشان (در کنار امیرالمؤمنین
علیهالسلام) چند سنگ را با هم میبردند که نشان از همت و غیرت ایشان در کار دینی دارد. در زمان ساخت همین مسجد است که یک شوخی میان پیامبر اسلام و عمار ردوبدل میشود و یک حدیث معروف نیز در شأن عمار از سوی نبی مکرم بیان میگردد. جناب عمار در حال کار کردن برای ساخت مسجد بودند که خطاب به پیامبر عرض کردند: «گویا صحابهی شما قصد جان مرا دارند» و پیامبر نیز در پاسخ اشاره میدارند: «انک لن تموت حتی تقتلک الفئة الباغیة»؛ اینها تو را نمیکشند، بلکه تو را یک گروه ستمگر میکشند. اصحاب این روایت را شنیدند و دهانبهدهان چرخید؛ بهحدیکه علمای اهلسنت نیز این روایت را در حد تواتر میدانند. براساس همین روایت بود که عدهای مترصد بودند عمار در آینده توسط چه گروهی کشته میشود.
پس از رحلت رسول گرامی اسلام نیز این ویژگیها همچنان در عمار باقی ماند و ایشان هیچگاه از امیرالمؤمنین
علیهالسلام جدا نشدند. برای افتخار عمار یاسر همین بس که نام او جزء چهار نفری است که بر تشیع و ملازمت با امیرالمؤمنین و حضرت زهرا ثابتقدم باقی ماندند.
حد فاصل رحلت رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم تا به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین علیهالسلام، شاهد چه نقشآفرینیهای از سوی جناب عمار یاسر هستیم؟
همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، پس از رحلت پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم، او از معدود افرادی بود که در کنار سلمان، مقداد و ابوذر، التزام خود به امیرالمؤمنین
علیهالسلام را از دست نداد و ملازم با حضرت شد. درحدیکه در برخی از روایات این چند نفر را استثنا کردند. این یکی از ویژگیهای عمار است که حتی در شرایطی که اکثر مردم به ولایت پشت کرده بودند، وی التزام خود را از دست نداد و تحتتأثیر فضای روانی و جو عمومی قرار نگرفت. این شاخصه در زمانهای مختلف قابل الگوبرداری است.
پیامبر اسلام نیز تعبیر «عمار مع الحق» را در وصف وی به کار میبرند که مشابه آن را در مورد امیرالمؤمنین
علیهالسلام به کار بردهاند، میفرمایند: «علی مع الحق و الحق مع علی»، علی با حق است و حق با علی است و هرکجا که علی بچرخد، حق هم با او میچرخد. اینکه در مورد عمار نیز از چنین تعبیری استفاده میشود، بهدلیل معیت وی با امیرالمؤمنین
علیهالسلام است. پیامبر اکرم
صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز پیشاپیش خبر داده بودند که عمار از حق جدا نمیشود.
پیامبر اسلام نیز تعبیر «عمار مع الحق» را در وصف وی به کار میبرند که مشابه آن را در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام به کار بردهاند، میفرمایند: «علی مع الحق و الحق مع علی»، علی با حق است و حق با علی است و هرکجا که علی بچرخد، حق هم با او میچرخد.
پس از سقیفه و از دورهی خلیفه دوم، مسئلهی فتوحات پیش آمد و افرادی مانند عمار و سلمان در قسمتهای مختلف حکومت (علیرغم استقرار مسیر نادرستی در جریان خلافت) حضور پیدا کردند. سلمان فارسی حاکم مداین شد و عمار یاسر نیز در سال ۲۱ هجری برای مدت کوتاهی حکومت کوفه را پذیرفت. البته این اجازه در زمان سایر معصومین نیز صادر شد تا افراد لایق با حضور خود، دفع ظلم کنند و زمانی که شیعیان به دستگاه جور مراجعه میکنند، بتوانند حق آنها را استیفا نمایند.
در دورهی خلفای سهگانه باز هم خصلت غیرت و ظلمستیزی عمار خود را نشان میدهد. بهعنوان نمونه، در شورای ششنفره (که خلیفهی دوم در اواخر عمر خود برای تعیین خلیفهی بعدی تشکیل داد) باز هم ایشان به حمایت از امیرالمؤمنین
علیهالسلام پرداخت. عمار به عبدالرحمان بن عوف (که خلیفهی دوم نظر وی را بهعنوان محور شورا قرار داده بود) هشدار میدهد که با اگر بیعت را با امیرالمؤمنین
علیهالسلام انجام دهد، بین مردم اختلافی به وجود نمیآید، اما او بر اساس گرایشهای قبیلهای، بیعت را بهسمت عثمان پیش برد.
رهبر معظم انقلاب در چند نوبت نقش بصیرتافزایی جناب عمار یاسر در فتنهها را مورد ستایش قرار میدهند. ایشان بهطور مشخص در کدام حوادث تاریخی فتنهگونه وارد میدان شدند و نقش خود را ایفا نمودند؟
این شکل حضور جناب عمار تنها به زمان خلافت امیرالمؤمنین
علیهالسلام منحصر نمیشود، بلکه در دورهی قبل از خلافت نیز همانطور که اشاره کردم، ایشان همواره جایگاه خود را حفظ کردند. اما در دورهی خلافت امیرالمؤمنین
علیهالسلام، که از آن به دوران فتنه نیز یاد میشود، این نقش برجستهتر شد. در تعریف فتنه باید در نظر داشته باشیم که فضای غبارآلود و شبههانگیزی به وجود میآید که حق و باطل در این فضا با یکدیگر درمیآمیزند. طبیعتاً در چنین فضایی، باید علمها و نشانههایی وجود داشته باشد تا افرادی که بهدنبال حق هستند، با توجه به آن نشانهها، راه را بیابند.
در فضای غبارآلود زمان امیرالمؤمنین
علیهالسلام نیز دیگر مانند زمان رسول خدا، لشکر کفر در طرف مقابل نبود، بلکه مسلمانان متحجر در برابر آنها وجود داشتند. در جنگ صفین کسانی در لشکر معاویه قرار گرفتند که معاویه را بهعنوان تمثل اسلام میدانستند؛ چراکه در شام اسلام اموی ترویج شده بود. در چنین فضایی که دو دسته از مسلمین به جان یکدیگر افتاده بودند، میبایست علمهایی راه صحیح را نشان میدادند. در اینجا عمار نقش بسیار مثبت و مناسبی دارد. این نقشآفرینی در صفین به اوج میرسد. در اینجا با توجه به همان روایت رسول خدا که فرموده بودند «انک لن تموت حتی تقتلک الفئة الباغیة»، قرار گرفتن عمار یاسر در کنار امیرالمؤمنین
علیهالسلام برای بسیاری نشانهی حقانیت امیرالمؤمنین
علیهالسلام میشود.
در فضای غبارآلود زمان امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز دیگر مانند زمان رسول خدا، لشکر کفر در طرف مقابل نبود، بلکه مسلمانان متحجر در برابر آنها وجود داشتند. در جنگ صفین کسانی در لشکر معاویه قرار گرفتند که معاویه را بهعنوان تمثل اسلام میدانستند؛ چراکه در شام اسلام اموی ترویج شده بود. در چنین فضایی که دو دسته از مسلمین به جان یکدیگر افتاده بودند، میبایست علمهایی راه صحیح را نشان میدادند. در اینجا عمار نقش بسیار مثبت و مناسبی دارد.
اگر بخواهیم بهصورت دقیقتر فضای غبارآلود آن روز را بررسی کنیم، باید حالات مهمترین صحابه را در نظر داشته باشیم. فردی چون خزیمة بن ثابت (معروف به ذوشهادتین که پیامبر اسلام بهحسب اعتمادی که به وی داشت، شهادت وی را بهجای شهادت دو نفر پذیرفت) در صفین حضور داشت، اما تا زمان به شهادت رسیدن عمار، دست به شمشیر خود نبرد و پس از شهادت عمار بود که گفت اکنون حق و باطل برای من شناخته شد. در مظلومیت امیرالمؤمنین
علیهالسلام همین بس که اشخاصی چون خزیمة بن ثابت ایشان را معیار حق و باطل قرار نمیدهند و تا زمان شهادت عمار اقدامی نمیکنند. همین ویژگیها بود که موجب شد امام معصوم
علیهالسلام بر شهادت عمار بگرید و در یکی از آخرین خطبههای خویش، اوصافی را برای صحابهی خود ذکر میکند و میفرماید این افراد که شهید شدند ضرری نکردند، بلکه بر طریق و اهل مقابله با بدعتها بودند و الان نیستند تا غصهها را جرعهجرعه بنوشند و در اینجاست که میفرمایند «این عمار؟» و بهشدت میگریند.
به غیر از جنگ صفین، ایشان در زمان خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام چه نقشی در فتنهزدایی داشتند؟
تا سال ۳۸ هجری که جناب عمار به شهادت رسیدند، همراه همیشگی حضرت بودند. در ماجرای بیعت با امیرالمؤمنین
علیهالسلام، عمار جزء پیشگامان و مشوقین به بیعت در مدینه بود. در ماجرای جنگ جمل نیز عمار به کوفه میرود و نقش مهمی را در همراهی مردم آن دیار با لشکر امیرالمؤمنین
علیهالسلام ایفا میکند. حضور عمار، مالک اشتر و امام حسن مجتبی
علیهالسلام، نقش بسیار مؤثری در جلوگیری از ریزشها داشت؛ چراکه در جبههی مقابل، چهرههای غلطاندازی چون عایشه، طلحه و زبیر حضور داشتند، اما بصیرتزایی عمار و دیگران جلوی ریزشها را گرفت.
در فاصلهی میان جنگ جمل و صفین نیز عمار همواره در کوفه بهعنوان یک صحابی مسن در کنار امام علی
علیهالسلام بود. ایشان در آن زمان حدود نود سال سن داشتند و در آن فضایی که بسیاری در تردید به سر میبردند، روایاتی که پیامبر اسلام در شأن امیرالمؤمنین
علیهالسلام بیان کرده بودند، نقل میکردند. این کار در فضایی صورت میگرفت که بساط جعل حدیث پیامبر نیز به راه افتاده بود. بنابراین ایفای نقشی اینچنین توسط عمار، بسیار حائز اهمیت بود.
مهمترین راهکارهای جناب عمار یاسر در فرونشاندن آتش فتنه چه بود و با توسل به چه راههایی مخالفان اهلبیت را متقاعد میساختند؟
بهصورت کلی، جناب عمار از دو راهکار بهره میبردند. یکی اینکه نقش تبیینکنندگی و روشنگری خود را بهخوبی ایفا میکردند. در دورهای که معاویه جعل حدیث را آغار کرده بود، عمار نقش بسیار مهمی در نقل روایات صحیح داشت. کسانی که در جبههی حق هستند، هیچگاه نباید از این نقش خود غافل شوند؛ چراکه اگر تبیین بهدرستی و با دوری از خدعه و نیرنگ انجام شود، کسانی که فطرت حقیقتجو دارند، حرف حق را میپذیرند.
در فاصلهی میان جنگ جمل و صفین نیز عمار همواره در کوفه بهعنوان یک صحابی مسن در کنار امام علی علیهالسلام بود. ایشان در آن زمان حدود نود سال سن داشتند و در آن فضایی که بسیاری در تردید به سر میبردند، روایاتی که پیامبر اسلام در شأن امیرالمؤمنین علیهالسلام بیان کرده بودند، نقل میکردند. این کار در فضایی صورت میگرفت که بساط جعل حدیث پیامبر نیز به راه افتاده بود.
نکتهی دوم به عملکرد عمار یاسر بازمیگردد. او از آغار ورود به اسلام، آنچنان عمل کرد که همهی حرکاتش (حتی شهادتش) نشانهی حق شد. این مهر تأییدی بود که پیامبر بر عمار زد. علاوه بر این، عمار فرد وظیفهشناسی بود و براساس مقتضیات زمان عمل میکرد. در آنجایی که نیاز بود از زبان خود استفاده کند (مانند تفهیم مردم کوفه)، وارد میدان شد و از جایگاه خود برای اثبات حق بهره برد.
عمار یاسر از ابزار شجاعت نیز بهخوبی بهره میبرد و در بیان عقاید خود واهمهای نداشت. باطل را با جرئت تمام نقد میکرد و در زمان خلیفهی سوم، با شناخت دقیقی که از صحابه داشت، تبیین خوبی از وضعیت و سابقهی آنها به مردم میداد و نقشآفرینی میکرد.
مبتنی بر رفتار جناب عمار، روشهای صحیح و درست افزایش بصیرت در جامعه دارای چه ویژگیهایی است؟
برای پاسخ به این سؤال، میبایست به همان اوصاف امیرالمؤمنین
علیهالسلام از عمار بازگردیم. ایشان در خطبهی معروف «نوف بکالی» (که تقریباً آخرین خطبهی ایشان است)، دو نکتهی مهم را در وصف عمار و امثال وی نقل میکنند که به نظرم در نظر گرفتن این دو نکته میتواند الگوی مناسبی ایجاد کند. حضرت در وصف این افراد فرمودند که آنها در مسیر اقامهی سنت و مقابله با بدعتها بودند. به تعبیر امروزی، به اصول و مبانی توجه داشتند. بهترین کار برای افرادی که میخواهند در جبههی حق باشند، این است که اصول را بهخوبی بشناسند و آن را بهدرستی برای دیگران تبیین کنند.
مقابله با تحریفها نیز از دیگر مواردی است که باید مدنظر باشد. رهبر معظم انقلاب در سخنرانی سالگرد امام خمینی
رحمةاللهعلیه در سال جاری، بحث «تحریف چهرهی امام خمینی» را مطرح کردند که باید آن را جدی گرفت. امروز با بدعتها و تبدیل ارزشها به ضدارزشها مواجه هستیم. تغییر نوع نگاه به ظلم و استکبار از جملهی آنهاست. به تعبیر امیرالمؤمنین
علیهالسلام، باید در مقابل بدعتها ایستاد و نقشی عمارگونه ایفا کرد. بدعتها در ابتدا با تزئینی ارائه میشوند و افراد ناآگاه در نگاه اول آنها را میپذیرند، اما با افشای حقیقت نامتبوع آنها، جامعه بیدار خواهد شد.