ناصر ابوشریف، نمایندهی «حرکت جهاد اسلامی» فلسطین در ایران از قول پترائوس، ژنرال آمریکایی و رئیس فعلی CIA نقل میکند که «اسرائیل باری بر دوش ارتش آمریکا شده است». ابوشریف معتقد است ما باید غرب را متوجه این مسأله کنیم که اسرائیل سودی برای او نخواهد داشت.
به نظر شما حوادث اخیر کشورهای عربی و اسلامی تا چه اندازه بر آیندهی سرزمین فلطسین اثرگذار است؟
به نظر من حیات رژیم صهیونیستی تاکنون بر قدرت و ارتش آن متکی نبوده، بلکه بقای این رژیم تاکنون بیشتر به دلیل ضعف جهان اسلام بوده است. اجازه بدهید برای یافتن پاسخ این سؤال، کمی به گذشته برگردیم. از اواسط قرن گذشته تا شروع استقلال، جهان اسلام در ضعف و در اشغال و سرکوب کشورهای غربی به سر میبرد. پس از استقلال نیز کشورهای عربی را از طریق پیمان «سایکس-پیکو»
1 تجزیه کردند و به این ترتیب، جامعهی عربی را تجزیه کردند و حکومتهای این کشورها را به دستنشاندگان و نمایندگان غرب در منطقه سپردند که برخی از آنها با رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز در ارتباط آشکار یا پنهان بودند.
آغاز تحول در این ساختار با تحقق انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد. پیش از آن، نظام شاه با رژیم صهیونیستی مرتبط بود و یکی از مهمترین سپرهای امنیتی این رژیم در منطقه به شمار میرفت. ترکیه نیز از دوستان اسرائیل بود و با آن رابطهی خوبی داشت. جهان عرب نیز تجزیه و ضعیف شده بود؛ تا حدی که مصر را به سپر بلای اسرائیل تبدیل کرده بودند.
با توجه به این پیشینه و بدون شک، هرگونه تغییر در این منطقه به سود فلسطین و به ضرر رژیم صهیونیستی خواهد بود و یک کانون خطر استراتژیک را علیه اسرائیل شکل خواهد داد؛ همانگونه که ایران پس از انقلاب اسلامی به بزرگترین خطر استراتژیک علیه اسرائیل تبدیل شد.
با توجه به تحولات اخیر در منطقه، آیندهی فلسطین را چگونه ارزیابی میکنید؟
اسرائیل از طرف غرب و دولتهای بزرگ حمایت میشود و این یکی از اسباب قدرت آن است. ما نیز در گذشته در حال ضعف و سستی بودیم. اسرائیل از نظامهای منطقه مانند رژیم سابق ایران و ترکیه و مصر به عنوان سپر خود استفاده میکرد، اما اکنون اسرائیل در معرض خطر نابودی است. ملتهای منطقه با او مخالفند، زیرا آن را یک دشمن اشغالگر و جنگافروز میدانند که نمیگذارد کشورهای منطقه در آرامش باشند. او سرزمین یک ملت را غصب کرده و جرایم بزرگی را علیه انسانیت مرتکب شده است. از بزرگترین جرایم این رژیم، آواره کردن ملت فلسطین است. نزدیک به چهار میلیون فلسطینی آواره شدهاند و بیش از پانصدوپنجاه شهر و روستای فلسطین در طول این سالها ویران شده است. تمام این جرایم بر دوش این رژیم است. به نظر من این رژیم رو به نابودی است و بیداری ملتها آغاز نابودی اسراییل است و آنها این مطلب را میدانند.
غرب در حال عقبنشینی است و نه پیشرفت. بنابراین نمیتواند اسرائیل را از این باتلاق نجات دهد. غرب در این منطقه منافع بسیاری دارد؛ بهخصوص منافع اقتصادی که از طریق شمار فراوان این ملتها تأمین میشود که بیشتر آنان نیز مسلمان هستند، چه عرب، چه ایرانی و چه ترکی. نزدیک به 600 میلیون انسان در این منطقه زندگی میکنند. پس منافع غرب در دستان ما است و نه اسرائیل که از نظر مساحت و جمعیت، کوچک و ناچیز است.
ما باید غرب را متوجه این مسأله کنیم که اسرائیل سودی برای او نخواهد داشت. اسرائیل هماکنون فقط باری بر دوش غرب و اروپا و بر دوش سیاست آمریکا است. حتی ژنرال پترائوس، فرماندهی آمریکایی سابق نیروهای ناتو در افغانستان و رئیس فعلی سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) آمریکا گفته بود که اسرائیل باری بر دوش ارتش آمریکا شده است. وزیر دفاع آمریکا نیز چند هفته پیش سخنی مشابه همین گفته بود. غرب این را فهمیده که اسرائیل باری بر دوش او است و به مجرد اینکه آن را رها کند و ملتهای ما علیه آن قیام کنند، از هم میپاشد: «فَأَتَا هُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا»
2 این فروپاشی رژیم اشغالگر قدس حتی نیاز به وسایل نظامی پیچیده هم ندارد و خودبهخود خواهد بود. ما ایمان داریم که سرزمین فلسطین به صاحبانش بازمیگردد و این یک وعدهی حتمی قرآنی است: «فَإِذَا جَاء وَعْدُ ٱلآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَ لِیَدْخُلُواْ ٱلْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیراً»
3.
تحولات اخیر در منطقه چگونه میتواند با آرمان فلسطین همسو باشد؟
اکنون این تحولات، شکلی عمیقتر و بزرگتر به خود گرفته است. در کشورهای عربی، طبعاً ملتها از حکام خود راضی نبودهاند و این یکی از عوامل انقلابهای جهان عرب است. رهبران آنها مرتبط با غرب و بخشی از پروژهی غرب در منطقه بودند. آنها با اسرائیل رابطه داشتند و به جای اینکه از مردم فلسطین حمایت کنند، از رژیم صهیونیستی حمایت میکردند و این از مهمترین اسباب و دلایل انقلاب ملتهای عربی و اسلامی در سال جاری میلادی بود. به نظر من این اتفاقات به سود مردم فلسطین است و نیز بزرگترین خطری است که وجود رژیم صهیونیستی را تهدید میکند.
آمریکا و نظام سلطه میکوشند تا در انقلابهای عربی نفوذ کنند و این انقلابها را به نفع خود مصادره کنند. به نظر شما آنها چه اقداماتی را برای دور نگهداشتن انقلابیها از قضیهی فلسطین خواهند کرد؟
برنامهها و پروژههای غرب همواره بر خلاف نهضت اسلامی بوده و هست؛ چه عرب و چه اسلامی. در نتیجه دشمنان شبانهروز با این انقلابها در جنگ هستند تا آنها را در جهت منافع خود و در خلاف منافع جهان عرب و اسلام تغییر دهند. البته به عقیدهی من این بار موفق نشدهاند.
در گذشته، کودتاهای نظامی که در این منطقه رخ داده بود با ابزار نظامی حفظ میشد. اکنون اما این ملتها هستند که انقلاب کردهاند و همانها هستند که آن را حفظ میکنند؛ مانند ایران. در مورد ایران و تا امروز که سی و دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، همچنان توطئههای غرب وجود دارد. البته انقلاب ایران نیز در راه رسیدن به اهداف خود ثابتقدم مانده است، زیرا یک انقلاب مردمی بوده و رهبر آن یک رهبر اسلامی برخاسته از ملت خود بوده است.
ما معتقدیم که با وجود این تلاشها هیچکس نمیتواند انقلابهای عربی را منحرف کند، زیرا این انقلابها ساختهی مردم است و حتی یک رهبر معین ندارند که جریانها را هدایت کند تا غرب بتواند از طریق فشار بر او انقلابها را کنترل کند. به همین دلیل این انقلابها به مسیر خود ادامه میدهند تا به هدف نهایی برسند که همانا تحقق خواستههای مردم است. خواستهی مردم این است که حکومت در دست مردم باشد و نه مستکبرین. مردم خواهان عدالت اجتماعی و قضایی هستند و نیز احترام به حقوق خود.
مردمِ انقلابهای منطقه با هم مرتبط هستند و ارتباط تاریخی آنها نیز ریشهدار است. به نظر من خواستههای آنان نیز منطقی است و لذا از آن دفاع میکنند. البته آرمان فلسطین نیز جزو مطالبات انقلابیون است. مثلاً در حملهی گروههای مصری به سفارت اسرائیل شاهد بودیم که برخی گروهها و جناحهای مصری با این کار موافق نبودند، ولی اوضاع و احوال و خواست اکثریت مردم مصر همین بود که محقق شد و فضای ضد رژیم صهیونیستی بر آن حاکم بود. به نظر من تسلط بر این جریان و دور نگهداشتن آن از آرمان فلسطین، کار مشکلی است. علاوه بر این، اروپا و آمریکا در حالت ضعف به سر میبرند. آنان بر اثر ضعف اقتصادی که بر آنان مستولی است، مجبورند به منافع خود بیندیشند. منافع آنها نیز در احترام به ملتهای اسلامی و عربی است و نه اسرائیل. در نتیجه به نظر من غربیها نمیتوانند در تخریب حرکت ملتهای عرب تأثیر جدی داشته باشند.
با نگاهی به این انقلابها میبینیم که شعارهای مردم بسیار نزدیک و شبیه به هم است. این شباهت بیانگر وحدت و یکپارچگی و همکاری میان ملتهای اسلامی است و اینکه ما یک ملت واحد هستیم و مطابق میل غرب متفرق نیستیم. رهبر انقلاب با دید و نگرش ایمانی و شناخت خود از ملتها این موضوع را دریافتهاند که ملتها خواهند توانست علیه مستبدین قیام کنند.
1. قرارداد سایکس - پیکو (Sykes-Picot Agreement) قراردادی سرّی مابین انگلستان و فرانسه بود که در سال 1916 به دنبال مذاکرات سِر مارک سایکس، نمایندهی انگلستان و فرانسوا ژرژ پیکو، نمایندهی فرانسه برای تقسیم امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول حاصل شد. به موجب این قرارداد، مناطق وسیعی از سوریه، جنوب آناتولی و موصل به فرانسه، و از جنوب سوریه تا عراق (شامل بغداد و بصره) و فلسطین شمالی (شمال بنادرحیفا و عکا) به انگلستان تعلق گرفت. حجاز نیز به شریف حسین که خود، تحت حمایت انگلستان بود سپرده شد.
2. سورهی حشر، آیهی 2. (امّا خداوند از آنجا که گمان نمیکردند به سراغشان آمد)
3. سورهی اسراء، آیهی 7. (اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی میکنید؛ و اگر بدی کنید باز هم به خود میکنید. و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت که) آثار غم و اندوه در صورتهایتان ظاهر میشود؛ و داخل مسجد (الاقصی) میشوند همانگونه که بار اول وارد شدند؛ و آنچه را زیر سلطه خود میگیرند، در هم میکوبند.)