رهبر انقلاب در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در سخنان خود به مسائل مختلفی از جمله معنای ولایت مطلقهی فقیه و بیداری اسلامی پرداختند. در این رابطه آیتالله دکتر احمد بهشتی، عضو مجلس خبرگان و رئیس دانشگاه قم در گفتوگویی کوتاه به ارائهی نظرات خود پرداخته است.
رهبر معظم انقلاب در جلسهی دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با ایشان بر چه موضوعاتی تأکید داشتند؟
بخش نخست سخنان ایشان به تبیین حال و هوای کشور در ماه مبارک رمضان و تقدیر و تشکر از ملت ایران گذشت؛ به خاطر نمایش نشاط معنوی خود در لیالی قدر و نیز راهپیمایی روز قدس که در هوای گرم تابستان حضور باشکوهی داشتند. بخش دوم صحبتهای ایشان نیز به مسائل سیاسی و عمدتاً به مسئلهی ولایت مطلقهی فقیه مربوط شد. رهبری به اقدام امام راحل
رضواناللهعلیه به عنوان بنیانگذار این نظام اسلامی اشاره کردند که در آن زمان صبورانه کوشیدند خلأها را برطرف کنند و نظام اسلامی را تکمیل و تقویت نمایند. ایشان همچنین تأکید کردند که نظام اسلامی دفعتاً به وجود نمیآید، بلکه امری تدریجی است و ما باید بهتدریج به این سمت حرکت کنیم که نظام را با معیارها و مبانی دینی و فقهی منطبق کنیم.
تبیین رهبری از مفهوم ولایت مطلقه چگونه بود و چرا ایشان به طرح این بحث پرداختند؟
به قول یکی از اعضای مجلس خبرگان، تبیین ایشان از مفهوم ولایت فقیه، تبیین جدیدی بود. متأسفانه برخی افراد از واژهها سوءاستفاده میکنند و «ولایت مطلقه» را «استبداد فقیه» معنی میکنند. این در حالی است که یکی از ویژگیهای یک فقیه جامعالشرایط که در رأس نظام قرار میگیرد، عدالت و عادل بودن او است. عادل نمیتواند دیکتاتور باشد. دیکتاتورها عادل نیستند و عادلها نیز نمیتوانند دیکتاتور باشند. به قول منطقیون، این دو مفهوم دیکتاتور و عادل مانعةالجمع هستند؛ دو سالبهی کلیه هستند و هر دو طرف بالضرورة ثابت و قطعی است. یعنی بالضرورة هیچ عادلی دیکتاتور نیست و هیچ دیکتاتوری هم عادل نیست. اگر کسی ذرهای به سمت دیکتاتوری گرایش پیدا کند، از عدالت ساقط میشود.
قید مطلقه برای این است که ولی فقیه بتواند در شرایطی که کشور به تصمیمگیریهای بموقع و حسابشده نیاز دارد، با اتخاذ این تصمیمات، خلل و خلأها را رفع کند و مقصود از ولایت مطلقه همین است. مثلاً مسئلهی فتنهی 88 واقعاً مدیریت ویژهای را میطلبید تا آرامش به ملت و مملکت برگردد. گذار از آن شرایط سخت از برکات همین ولایت مطلقه بود. رهبر معظم انقلاب در این مسئله بدون اینکه اطلاق ولایت به سوی استبداد و دیکتاتوری گرایش پیدا کند، صبورانه و با یک درایت و آرامش خاصی عمل کردند و بر مشکلات فائق آمدند.
با توجه به شناختی که از فقه سیاسی اهل سنت دارید، مفهوم «مردمسالاری دینی» تا چه اندازه میتواند به عنوان الگوی سیاسی کشورهای منطقه قرار بگیرد؟
مردمسالاری دینی قدر مشترکی است که میتواند همهی ملتهای بیدار اسلامی را زیر پرچم خود جمع کند. آنچه از متون فقهی عامه و فقه سیاسی اهل سنت استنباط میشود، چیزی جز ولایت فقیه نیست. وقتی شرایط حاکم را در کتابهای فقهی اهل سنت بررسی میکنیم، درمییابیم که حاکم در مکتب آنان همان فقیه جامعالشرایط است و غیر از او کسی نمیتواند در رأس نظام سیاسی قرار بگیرد. البته ممکن است آنها نسبت به کلمهی ولایت فقیه موضع منفی دشته باشند یا اینکه نخواهند این عنوان را در قانون اساسی خود قرار دهند. به همین خاطر مفهوم مردمسالاری دینی برای آنها مناسبتر است، در همه جای جهان اسلام هم قابل اجرا است و کسی نمیتواند به آن خدشهای وارد کند.
البته باید توجه داشت که دشمنان همواره میکوشند هر کجا تحولی شکل میگیرد که با منافع آنها تضاد دارد، خلل و انحرافات ایجاد کنند و صفحهی معادلات را به نفع خود تغییر دهند. بنابراین ملتهای منطقه باید هوشیار باشند تا مبادا دشمنی که از در بیرون رفته، از پنجره وارد نشود و افرادی از سنخ همان دیکتاتورها حاکم نگردند.
در پایان تأکید میکنم که دشمنان ما در همهی این سالها تلاش بسیاری کردهاند تا به انقلاب ما ضربه بزنند؛ از کودتاهای نافرجام گرفته تا جنگ تحمیلی و اقدامات گوناگون دیگر که همگی با هدف مصادره یا انحراف انقلاب انجام گرفت. آنها در صدد بودند که سلطهی خود بر ایران را حفظ کنند، اما وجود دو عامل مهم تا کنون باعث شده که این نقشهها خنثی شوند و إنشاءالله در آینده نیز همینگونه خواهد بود؛ یکی هوشیاری رهبری و دیگری بیداری ملت.