[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری بزرگداشت سرداران و ده هزار شهید استان مازندران - 1392/09/25
عنوان فیش :حرکت مردم آمل در مقابل معارضین؛ نمونه‌ پيروی از اهل‌بيت(ع)
کلیدواژه(ها) : حماسه ششم بهمن آمل, حمایت مردم از نظام اسلامی, مردم مازندران(مخاطب), استان مازندران, مردم مازندران(مخاطب), تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, فعالیتهای گروهکها علیه نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در همین داستان آمل كه یك حركت مردمیِ عجیبی مردم آمل نشان دادند، اینكه امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیّتنامه از مردم آمل اسم آوردند، نشان‌دهنده‌ی عظمت كار اینها - قشرهای مختلف، حتّی زنها - است. دخترك چهارده پانزده ساله در همین داستان آمل، میرود میجنگد و به شهادت میرسد. البتّه سوابق مردم مازندران كه زیاد است؛ من بارها گفته‌ام، از دورانهای قدیم این منطقه‌ی طبرستان و منطقه‌ی پشت این جبال سربه‌فلك‌كشیده كه لشكریان فاتح خلفا نمیتوانستند از این جبال عبور بكنند، فراریان خاندان پیغمبر، این جوانهایی كه در مدینه و در كوفه و در مناطق عراق و حجاز زیر فشار قرار میگرفتند، خودشان، زن‌وبچّه‌هاشان فرار میكردند و خودشان را میرساندند به آن طرفی كه نیروهای مسلّحِ آن روز نمیتوانستند برسند. لذا مردم مازندران از وقتی كه مسلمان شدند، پیرو اهل‌بیت بودند؛ یعنی از همان اوّل، اسلامِ اینها همراه بود با پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام). یك چنین كار بزرگی [كردند].

مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1392/08/12
عنوان فیش :تاریخچه حوادث 13 آبان
کلیدواژه(ها) : سیزده آبان, کشتار دانش‌آموزان در 13 آبان, تسخیر لانه جاسوسی, تبعید امام خمینی(ره), تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
سه حادثه است [که در طول سالهای گوناگون - پیش از انقلاب و پس از پیروزی انقلاب – در سیزده آبان اتّفاق افتاده است] : حادثه‌ی تبعید امام در سال ۴۳، حادثه‌ی كشتار بی‌رحمانه‌ی دانش‌آموزان در تهران در سال ۵۷، و حادثه‌ی حركت شجاعانه‌ی دانشجویان در تسخیر لانه‌ی جاسوسی در سال ۵۸؛ هر سه حادثه به نحوی مربوط میشود به دولت ایالات متّحده‌ی آمریكا. در سال ۴۳ امام (رضوان الله تعالی علیه) به خاطر اعتراض علیه كاپیتولاسیون - كه به معنای حفظ امنیّت مأموران آمریكایی در ایران و مصونیّت قضایی آنها بود - تبعید شدند؛ پس قضیّه مربوط شد به آمریكا. در سال ۵۷ رژیم وابسته‌ی به آمریكا در خیابانهای تهران دانش‌آموزان را به قتل رساند و آسفالت خیابانهای تهران به خون نوجوانان ما رنگین شد، برای دفاع از رژیم وابسته‌ی به آمریكا؛ این هم مربوط شد به آمریكا. در سال ۵۸ ضربتِ متقابل بود؛ یعنی جوانان شجاع و مؤمن دانشجوی ما به سفارت آمریكا حمله كردند و حقیقت و هویّت این سفارت را كه عبارت بود از لانه‌ی جاسوسی كشف كردند و در مقابل چشم مردم دنیا گذاشتند.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در اجلاس جهانی اساتید دانشگاه‌های جهان اسلام و بیداری اسلامی - 1391/09/21
عنوان فیش :توصیه امام خمینی(ره) مبنی بر اقدام بدون ترس از آمریکا
کلیدواژه(ها) : نخبگان, وظایف خواص, گفتمان‌سازی, علمای اسلام, علمای دین (مخاطب), علمای اسلام, وظایف روحانیت, علمای دین (مخاطب), استکبارستیزی, ایستادگی مقابل استکبار, آمادگی برابر دشمن, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, رهبری امام خمینی, دوران رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, شورای انقلاب
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ایجاد یك فكر، یك گفتمان، یك جریان فكری در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست اندیشمندان جامعه است؛ آنها هستند كه میتوانند فكر ملتها را به یك سمتی هدایت كنند كه مایه‌ی نجات ملتها شود؛ همچنان كه خدای نخواسته میتوانند به سمتی ببرند كه مایه‌ی بدبختی و اسارت و تیره‌روزی ملتها شود. این دومی متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخیر در برخی از كشورها، از جمله در كشور خود ما اتفاق افتاد.
روایتی است از رسول مكرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبدالله، كه میفرماید «:لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قیل یا رسول‌الله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذكر كرد، بعد چند دسته‌ی دیگر را. بنابراین اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمی در هر كشوری میتوانند سررشته‌دار حركت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلی آمد، كار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیاری و بیداری بود، آن وقت كار درست خواهد شد.
اوائل انقلاب، سی و یكی دو سال قبل از این، در یك قضیه‌ی بسیار مهمی، من و دو نفر دیگر كه آن روز عضو شورای انقلاب بودیم، از تهران رفتیم قم خدمت امام - امام آن وقت هنوز در قم بودند، تهران نیامده بودند - تا نظر ایشان را نسبت به آن قضیه و اقدام مهم بپرسیم. وقتی قضیه را برای ایشان شرح دادیم، امام رو كردند به ما، گفتند از آمریكا میترسید؟ گفتیم نه. گفتند پس بروید اقدام كنید. ما هم آمدیم اقدام كردیم و موفق شدیم. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر گرایشهای انحرافی پا در میان گذاشت، كارها مشكل خواهد شد.

مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان - 1390/08/11
عنوان فیش :تبعید امام خمینی(ره) به دلیل اعتراض به طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائی‌ها
کلیدواژه(ها) : عبرت‌های انقلاب, مقاومت, انقلاب اسلامی, سیزده آبان, تبعید امام خمینی(ره), کاپیتولاسیون, تبعید امام خمینی(ره), مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), استقلال‌طلبی, استقلال سیاسی, رهبری امام خمینی, تسخیر لانه جاسوسی, اراده الهی, آرمانخواهی, دخالت‌های آمریکا در ایران, انقلاب ضدّ آمریکایی, نفوذ آمریکا در رژیم پهلوی, مبارزه تاریخی ملت ایران با آمریکا, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, رهبری امام خمینی, دوران رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یکی از این عبرتها در همین سیزدهم آبان است. قدرت الهی از یک طرف - که همه‌چیز در همین جمله‌ی «قدرت الهی» مندرج است - و بعد اراده‌ی مبارزه و ایستادگی در راه مبارزه، که متکی به قدرت الهی و توفیق الهی است، از طرف دیگر، سیزدهم آبان را یک برجستگی بخشیده است.
امام عزیز ما، آن مرد یگانه‌ی تاریخ ما، در مقابل طرح کاپیتولاسیون و مصونیت آمریکائی‌ها - که آن روز در ایران همه‌کاره بودند - ایستاد و به خاطر این اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائی، به وسیله‌ی مزدوران آمریکا از ایران تبعید شد. در آن روز و در این تبعید، هیچ کس در کنار امام نبود. البته دلهای مردم با امام بود؛ اما امام را از خانه‌اش ربودند و در غربت کامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ایران تبعید کردند. پانزده سال بعد - پانزده سال، زمان زیادی نیست؛ مثل برق میگذرد - فرزندان امام، یعنی جوانان انقلابی دانشجو، در روز 13 آبان رفتند لانه‌ی جاسوسی آمریکا در تهران را تسخیر کردند؛ آمریکا را از ایران تبعید کردند. ببینید فعل و انفعال حرکت مردمیِ متکی به اراده‌ی الهی و قدرت الهی، چه کار میکند. امام در آن غربت در تبعید ایستاد، با کمال استقامت راه را دنبال کرد و مردم را کم‌کم و بمرور آورد وارد صحنه کرد. امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمان‌خواهیِ همراه با مجاهدتی که در آن هیچ خوف و ترسی وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنی یک ملت وقتی در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگی و استقامت میکند، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همه‌ی مانعها برداشته شد. این مسئله، محال به نظر می‌آمد. حکومت سلطنتیِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتیبانی همه‌ی قدرتهای مادی دنیا، از ایران برچیده شود؟ باورکردنی بود؟ اما اراده‌ی اسلامی و ایمانی ملت ایران به رهبری امام، این امر محال را ممکن کرد؛ این امر نشدنی، واقع شد. همه در مقابل چشمشان این را بوضوح دیدند و آن را لمس کردند. و از این بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانه‌ی متکبرانه‌ی آمریکا از بام ایران پائین کشیده شد؛ زیر پای جوانهای مؤمن ما لگدمال شد. این هم نشدنی به نظر میرسید. این هم یک کار ناممکن به نظر میرسید. تحلیل میکردند، میگفتند، مینوشتند که ایران اسلامی چون در مقابل آمریکا ایستاده است، پس قطعاً شکست میخورد و مجبور به عقب‌نشینی میشود. تحلیلهای مادی این را میگفت، این را نشان میداد. خیلی از روشنفکرنمایان ما که خود را اهل تحلیل سیاسی و زیر و رو کردن حوادث و استنتاج از حوادث میدانستند، اینجور تحلیل میکردند. اما بعکس شد؛ اسلام پیروز شد، جمهوری اسلامی پیروز شد، آمریکا مجبور به عقب‌نشینی شد.

مربوط به :بیانات در اجتماع مردم پاوه‌ - 1390/07/25
عنوان فیش :درخواست جوانان کرد اهل پاوه از شورای انقلاب برای مقابله با ضدانقلاب
کلیدواژه(ها) : پاوه, عملکرد ضدانقلاب در کردستان, مردم پاوه, نقش پاوه در دفاع مقدس, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
اول‌باری که من با جماعتی از مردم پاوه روبه‌رو شدم، در ماه‌های اول پیروزی انقلاب در شورای انقلاب بود. ما عضو شورای انقلاب بودیم. من دیدم چند نفر جوانِ گرم و گیرا و خوش‌منظر، با لباس کردی آمدند شورای انقلاب، از ما وقت فوری و ضروری خواستند. من با این جماعت جوان و پرشور ملاقات کردم. حرف آنها این بود که در منطقه‌ی پاوه و اورامانات، ضد انقلاب درصدد است که به مردم انقلابی تهاجم نظامی کند و سختگیری کند و شما به ما کمک کنید تا ما بتوانیم در مقابل ضد انقلاب، مقاومت و ایستادگی کنیم. این مربوط به چند ماه آغازین انقلاب است. شاید کسی نمیتوانست این را تصور کند که از منطقه‌ی کردی، جوانانی مؤمن، معتقد به اسلام و شجاع و در واقع ازجان‌گذشته، آماده‌اند که بار دفاع از شهر را، از این منطقه‌ی شهرستانی اورامانات را خودشان بر دوش بگیرند. توقعشان فقط این بود که دستگاه‌های مسئول - که آن وقت خیلی هم محدود بود، مشکلات زیادی هم بود، محدودیتهای زیادی هم بود - به آنها کمک کنند، یک تعدادی سلاح بدهند.
بعد این منطقه در دفاع در مقابل ضد انقلاب، امتیاز و برجستگی پیدا کرد. قبل از شروع جنگ تحمیلی، جوانان این منطقه، خودشان یک واحد نظامیِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در منطقه‌ی اورامانات و پاوه تشکیل دادند؛ سپاه هم کمک کرد، مشغول دفاع از این منطقه شدند. این کوه‌های سربه‌فلک‌کشیده، این سرزمین ناهموار، در مقابل همت مردانه و شجاعت جوانان این منطقه خاضع شد. قبل از آنکه دستگاه‌های مسئول بخواهند وارد شوند، خود مردم در مقابل ضد انقلاب مقاومت کردند.
قبل از این مرحله‌ی جنگ نظامی، یک مبارزه‌ی سیاسی هم در این منطقه برقرار بود. یعنی در فروردین 1358، یک ماه و اندی بعد از پیروزی انقلاب، که رفراندوم جمهوری اسلامی شد، ضد انقلاب، هم در این منطقه، هم در مناطق دیگر، شرکت در رفراندوم را تحریم کرد؛ اما مردم پاوه از جمله‌ی کسانی بودند که علی‌رغم ضد انقلاب و در مقابله‌ی با آنها، پرشورترین شرکت را در رفراندوم فروردین سال 58 انجام دادند. بعد هم نوبت مقاومتهای نظامی رسید.

مربوط به :بیانات در اجتماع مردم پاوه‌ - 1390/07/25
عنوان فیش :ایستادگی مردم پاوه در مقابل دشمن در شرایط دشوار
کلیدواژه(ها) : پاوه, مردم پاوه, نقش پاوه در دفاع مقدس, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ دفاع مقدس
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من در دوران جنگ، در سال 60 آمدم پاوه. فضای سختی بود. انسان میدید که دشمن سعی کرده است فضای ناامنی را بر این منطقه تحمیل کند. اوائل یا نیمه‌های فروردین بود، برف روی زمین بود، ما رفتیم روی ارتفاعات. من دیدم همراهان ما اصرار میکنند که اینجا ناامن است، باید برگردید. یعنی آن روز ارتفاعات مشرف به شهر امنیت نداشت. در یک چنین شرائطی، مردم پاوه و برگزیدگان پاوه و جوانان مؤمن پاوه ایستادند، مقاومت کردند و توانستند این جایگاه برجسته را برای خودشان حفظ کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه‌ - 1390/07/22
عنوان فیش :پیام امام خمینی(ره) در رابطه با بسیج دانشجو و طلبه؛نشان‌دهنده نیاز کشور به روحیه بسیجی
کلیدواژه(ها) : بسیج مستضعفین, بسیج دانشجویی, روحیه بسیجی, شجره طیبه بسیج, فرهنگ بسیجی, حضور بسیج در صحنه انقلاب, بسیج طلاب, پیام تشکیل بسیج دانشجو و طلبه, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بسیجی که در سال 58 تشکیل شد، نیازهای آن روز را تأمین میکرد - این یک نیاز بود - امروز بسیج نوع نیازهای دیگری را برآورده میکند. مسائلی که امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینه‌ی علم، در زمینه‌ی ابتکار، در زمینه‌ی نوآوری، پیشرو است. این هم هنر امام بود. امام در همین نوشته‌ای که در آذر 67 مرقوم کردند - یعنی آخر عمرشان، تقریباً ده سال بعد از آن نوشته‌ی اول - از دانشجویان و طلاب میخواهند که بسیج تشکیل بدهند؛ بسیج دانشجو و بسیج طلبه. این نشان‌دهنده‌ی این است که نیازی که کشور به روحیه‌ی بسیجی دارد، مربوط میشود به همه‌ی زمینه‌ها، از جمله زمینه‌هائی که در قلمرو حوزه‌های علمیه است و زمینه‌هائی که در قلمرو دانشگاه‌هاست. امروز در حوزه‌ی علمیه هم فضلای بسیجی ما، علمای بزرگ بسیجی ما حضور دارند، افتخار هم میکنند. امام هم افتخار میکرد. امامِ با آن عظمت، میگفت من افتخارم این است که یک بسیجی‌ام. در دانشگاه هم همین جور است. در دانشگاه هم بسیج دانشجو، بسیج استاد، یک پدیده‌ی پیشرونده و پیشرو محسوب میشود.

مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه‌ - 1390/07/20
عنوان فیش :نقش آفرینی مردم در تحولات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : رفراندوم جمهوری اسلامی, حضور مردم در صحنه, حضور مردم در انقلاب اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, مقایسه‌ی انقلاب‌های جهان, تفاوت انقلاب اسلامی با سایر انقلابها, انتخابات خبرگان قانون اساسی, تدوین قانون اساسی, رفراندوم قانون اساسی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, نقش مردم در انقلاب اسلامی, حمایت مردم از نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در طول تاریخ ما، هیچ حادثه‌ای مثل حادثه‌ی پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن نبوده است که مردم در آن، نقش مستقیم داشته باشند. در انقلاب اسلامی مردم آمدند؛ همه‌ی مردم، همه‌ی قشرهای مردم، از شهری و روستائی، از زن و مرد، از پیر و جوان، از تحصیلکرده و بیسواد، همه و همه در کنار هم حضور پیدا کردند. با اینکه متکی به قدرت و زور هم نبودند، سلاح هم نداشتند، اگر هم داشتند، به کار نمیبردند، اما در عین حال توانستند یک رژیمِ تا دندان‌مسلحِ متکی به قدرتهای استکباری را بکلی از پا در بیاورند و انقلاب را پیروز کنند. منتها نکته‌ی اساسی در انقلاب ما این بود که نقش مردم با پیروزی انقلاب تمام نشد؛ و این از حکمت امام بزرگوار ما و ژرف‌نگری آن مرد حکیم و معنوی و الهی بود. او ملت ایران را بدرستی شناخته بود، ملت ایران را باور کرده بود، به سلامت و صداقت و عزم راسخ و توانائی‌های ملت ایران ایمان داشت. همان روزها بعضی‌ها بودند که میگفتند خیلی خوب، انقلاب پیروز شد، مردم برگردند بروند خانه‌هاشان. امام محکم ایستاد و کارها را به مردم سپرد. یعنی پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، نظام سیاسی کشور به وسیله‌ی رفراندوم مردم تعیین شد. شما به انقلابهای گوناگون نگاه کنید تا معلوم شود که اهمیت این حرف چقدر است. پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، مردم فهمیدند چه نظامی را میخواهند. خودشان پای صندوقهای رأی آمدند و با آن رأی عجیب و تاریخی مشخص کردند که نظام جمهوری اسلامی را میخواهند. در این دویست سال اخیر - که سالهای انقلابهای بزرگ است - در هیچ انقلابی چنین اتفاقی نیفتاده است که با این فاصله‌ی کم، نظام جدید به وسیله‌ی خود مردم، نه به وسیله‌ی یک عامل دیگر، تعیین شود. بعد بلافاصله امام بزرگوار دنبال قانون اساسی بود. من فراموش نمیکنم؛ در ماه‌های اردیبهشت یا خرداد سال 58 - یعنی سه ماه چهار ماه بعد از پیروزی انقلاب - امام شورای انقلاب را که ماها بودیم، برای یک کار مهمی به قم خواستند. ما خدمت امام رفتیم. من از یاد نمیبرم چهره‌ی خشمگین امام را که نظیر آن را من در امام کم دیدم. حرفشان این بود که چرا برای قانون اساسی فکری نمیکنید. این در حالی بود که هنوز سه ماه از پیروزی انقلاب بیشتر نگذشته بود. همان جلسه تصمیم‌گیری شد که انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود. مسئولین کشور - که دولت موقت بود - آمدند انتخابات را برگزار کردند. مردم در یک انتخاباتِ سراسری شرکت کردند، نمایندگان خود را - که خبرگان قانون اساسی بودند - معین کردند. خبرگان هم در ظرف چند ماه قانون اساسی را تدوین کردند. بعد امام باز دوباره فرمودند که این قانون اساسی‌ای که تدوین شده است، باید به رأی مردم برسد. با اینکه نمایندگان مردم آن را تدوین کرده بودند، اما امام فرمود باز هم بایستی رأی مردم باشد. لذا آمدند رفراندوم قانون اساسی کردند، مردم هم با رأی بالائی قانون اساسی را تصویب کردند. بنابراین نقش مردم بعد از پیروزی انقلاب تمام نشد. در خصوصیات اداره‌ی کشور، این نقش ادامه پیدا کرد. هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که رئیس جمهور بر طبق قانون اساسی انتخاب شد. بعد از چند ماه، مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. از آن تاریخ تا امروز، در طول این سی و دو سال، مرتباً خبرگان رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شوراها، به وسیله‌ی مردم انتخاب شدند. مردم خودشان هستند که تصمیم میگیرند، شرکت میکنند، انتخاب میکنند؛ کار دست مردم است. حضور مردم، یک چنین حضور برجسته‌ای است.
در طول این سالهای متمادی، دولتهای گوناگون و ذائقه‌های سیاسی گوناگون بر سر کار آمدند - چه در مجلس با سلائق سیاسی مختلف، چه در قوه‌ی مجریه - بعضی‌ها حتّی با اصول نظام زاویه هم داشتند؛ لیکن ظرفیت عظیم نظام، بدون اینکه ناشکیبائی نشان بدهد، توانسته است همه‌ی این مسائل را از سر بگذراند؛ توانسته است همه‌ی این مشکلات را در خود حل و هضم کند؛ به خاطر حضور مردم، به خاطر ایمان مردم، به خاطر پایبندی مردم به نظام اسلامی؛ یعنی خودشان را صاحب کشور دانستن. در گذشته همیشه میگفتند کشور صاحب دارد؛ منظورشان این بود که فلان امیر و فلان حاکم و فلان سلطان صاحب کشور است! مردم نقشی نداشتند، کاره‌ای نبودند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، مردم میدانند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور هم خود مردمند.

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1390/04/06
عنوان فیش :بصیرت مردم در حادثه هفت تیر؛ عامل ایستادگی در مقابل دشمن
کلیدواژه(ها) : روز هفتم تیر, صبر, بصیرت, پیروزی حق, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, ایستادگی ملت ایران
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
حادثه‌ی هفتم تیر یک محنت واقعی بود؛ حقیقتاً یک ضربه و یک حادثه‌ی تلخ و تکان دهنده‌ای بود برای کشور و برای نظام. در قلب دستگاه مدیریت کشور، شخصیتی مثل شهید مظلوم مرحوم آیةالله بهشتی و دیگر بزرگان، فعالان از قوه‌ی قضائیه، از مجلس شورای اسلامی، از دولت، از نخبگان سیاسی، از نخبگان علمی، یک چنین حادثه‌ای به وجود بیاید، یک چنین فاجعه‌ای رخ بدهد، واقعاً محنت بود. منتها در اینجا یک نکته‌ای وجود دارد که در طول تاریخ، این نکته قابل مشاهده و لمس است و آن این است که هرگاه ملتی، جماعتی، فردی در مقابل یک محنتی که بر آن جمع یا بر آن فرد یا بر آن ملت وارد میشود، صبر و بصیرت به خرج داد، آن محنت برای او تبدیل میشود به نعمت. راز پیروزی حق، پیروزی کلمه‌ی حق، انتشار حق، انتشار توحید در طول تاریخ در میان بشر همین نکته است. انبیای عظام الهی، و در مواردی ملتهائی که تحت حاکمیت این بزرگان بودند، این همه محنت را تحمل کردند؛ باید در طول تاریخ نامی از پیام پیغمبران نمانده باشد؛ باید فکر آنها، ایده‌ی آنها، راه آنها در زیر تندباد حوادث تلخ بکلی نابود شده باشد، در هم پیچیده شده باشد، از بین رفته باشد. شما می‌بینید بعکس است؛ یعنی هرچه تاریخ جلوتر آمده، پیام نبوتها در میان مردم، در افکار مردم، زنده‌تر شده است. رازش همین نکته است: صبر و بصیرت در مقابل محنتها.
مردم ما در قضیه‌ی هفت تیر این هنر را به خرج دادند: به جای اینکه ناامید شوند، به جای اینکه اعتماد به نفس خودشان را از دست بدهند، به جای اینکه از دشمن بترسند و در مقابل دشمن زانو بزنند، به جای ضعف و انکسار و انهزام، ملت ما به خاطر بصیرتی که داشتند و به طور دائم به وسیله‌ی امام بزرگوار در آنها تزریق میشد و در میان مردم دامن زده میشد، صبر کردند، ایستادگی کردند و موج را علیه دشمن برگرداندند

مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه - 1390/04/06
عنوان فیش :برخورد مردم با حادثه هفتم تیر؛ نمونه ایستادگی در مقابل زورگویان
کلیدواژه(ها) : روز هفتم تیر, بصیرت, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, ایستادگی ملت ایران, ایستادگی مقابل ظلم, ایستادگی مقابل استکبار, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, دشمنان انقلاب اسلامی, دشمنان نظام (مخاطب)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من خبرهای هفت تیر را بعدها شنیدم. در آن روزِ هفت تیر و روزهای بعد از هفت تیر، من در حال عادی و معمولی نبودم - بیهوش و نیمه بیهوش بودم - لیکن وقتی شنیدم که آنچه اتفاق افتاده است، چه بوده است و مردم چگونه با آن برخورد کردند، حقیقتاً مثل یک ناظری که از بیرون نگاه میکند، شگفت‌زده شدم. مردم ما باید این را حفظ کنند. این را باید ما به عنوان یک درس - درسی که آن را عمل کردیم، آن را به تاریخ پس دادیم - حفظ کنیم.
برای ملتی مثل ملت ایران که با یک چنین هدف والائی - رسیدن به ارزشهای اسلامی و تحقق مبانی اسلام در جامعه و انتشار آن در عالم - وارد میدان شده است، قهراً حادثه زیاد است. خب، شما به اسلامی عمل میکنید که با ظلم مخالف است، با زور مخالف است، با زیر بار رفتن ملتها در مقابل دشمنان و زورگویان مخالف است، حتّی در مقابل زورگوئی‌های دنیا نسبت به دیگران هم بی‌تفاوت نیست. در مقابل این مجرا و این حرکت، کی با شما مخالف خواهد شد؟ زورگویان عالم، ظالمین عالم، استعمارگران، مستبدان بین‌المللی، دیکتاتورهای ظالم و خشن؛ اینها همه در مقابل شما صف‌آرائی میکنند. اینها پول دارند، رسانه دارند، قدرت سیاسی دارند، قدرت تبلیغاتی دارند؛ لذا محنت درست میکنند. در مقابل اینها باید ایستاد. ملت ما این امتحان را داده و موفق هم شده است.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1390/03/08
عنوان فیش :جایگاه برجسته مجلس در نگاه امام خمینی(ره)
کلیدواژه(ها) : تقوای جمعی, خودنظارتی, جایگاه مجلس شورای اسلامی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, حزب جمهوری اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در داخل مجلس شورای اسلامی، خود نظارتی بگذارید. این، همان تقوای جمعی است. مجموعه، خود را بپاید. حالا حرفهائی گوشه کنار زدند که نماینده باید آزاد باشد، چه باشد. کسی با آزادی نماینده مخالف نیست؛ با کجرفتاری نماینده مخالف است. یک نماینده‌ی کجرفتار ممکن است مجلس شورای اسلامی را بدنام کند، متهم کند؛ حیف نیست؟ مجلسِ به این عظمت، این نهاد قانونیِ اساسی در کشور.
اول انقلاب خدمت امام رفتیم، برای اینکه یکی از بزرگانِ بین خودمان را به عنوان رئیس جمهور به امام معرفی کنیم تا امام ایشان را قبول کنند و ما بیائیم ایشان را در حزب جمهوری اسلامی به عنوان رئیس جمهور مطرح کنیم. امام به دلیلی قبول نکردند. بعد به ما گفتند که بروید سراغ مجلس؛ مجلس مهم است. از نگاه رهبر انقلاب و بنیانگذار این نظام و پدید آورنده‌ی این مجموعه، مجلس یک چنین جایگاهی دارد. خب، این را باید نگه داشت، باید آبرویش را حفظ کرد، باید چهره‌اش را حفظ کرد؛ این، خودنظارتی لازم دارد. اگر این خودنظارتی نباشد، اشکال به وجود می‌آید.

مربوط به :بیانات در دیدار جهادگران بسیج سازندگی - 1389/06/31
عنوان فیش :حرکت خودجوش جوانان در خدمتگزاری به روستاها؛ عامل فرمان جهاد سازندگی از طرف امام(ره)
کلیدواژه(ها) : سازندگی کشور, جهاد سازندگی, بسیج سازندگی, تاریخ جمهوری اسلامی بعد از رحلت امام خمینی(ره), تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, اردوهای هجرت, اردوی جهادی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در مورد این حركت عظیم بسیج سازندگی و اردوهای هجرت كه به طور رسمی، ده سال است آغاز شده. البته این را من باید اقرار كنم كه این كار، اول از خود جوانها شروع شد؛ خود جوانهای دانشجو و دانش‌آموز در بخشهای مختلف، این حركت را شروع كردند؛ در سال 79 گزارش این حركت زیبا و پرشكوه به ما رسید و منجر شد به اینكه پیام بسیج سازندگی به قاطبه‌ی جوانان كشور داده شود. یعنی این یك حركت خودجوش مردمی است؛ درست مثل جهاد سازندگی در آغاز انقلاب. جهاد سازندگی هم همین جور بود؛ اول، خود جوانها شروع كردند، خودشان رفتند توی روستاها مشغول خدمتگزاری شدند در آن اوضاع بسیار دشوار و پیچیده. این حركت، امام بزرگوار را به فرمان جهاد سازندگی تشویق كرد. كار مردم، الهام‌بخشِ اقدام مدیران و مسئولان است.

مربوط به :دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه شش بهمن - 1388/11/06
عنوان فیش :قضیه ششم بهمن آمل؛ درسی برای امروز و آینده ملت ایران
کلیدواژه(ها) : حماسه ششم بهمن آمل, عملکرد ضدانقلاب, فعالیتهای گروهکها علیه نظام اسلامی, حمایت مردم از نظام اسلامی, معارضه با نظام اسلامی, ایستادگی در مقابل انقلاب, اغتشاشگری, ایمان مردم, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, فعالیتهای گروهکها علیه نظام اسلامی, دشمنان نظام (مخاطب)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
قضیه‌ی ششم بهمن آنقدر اهمیت داشت كه امام بزرگوار ما آن را در وصیتنامه‌ی تاریخی خود هم مندرج كردند، آن را یادگار گذاشتند؛ یعنی فراموش نشود. حالا چرا فراموش نشود؟ برای اینكه حوادث تاریخی، هم درس است، هم عبرت است. قضایای جاری بر یك ملت، قضایائی است كه در برهه‌های مختلف غالباً تكرار میشود. امروز بیست و هشت سال از آن زمان میگذرد، اما راه جمهوری اسلامی كه عوض نشده است؛ دشمنان جمهوری اسلامی هم عوض نشدند. پس آنچه كه آنجا اتفاق افتاد، میتواند برای امروز و برای آینده تا هر وقتی كه ملت ایران به حول و قوه‌ی الهی دلبسته‌ی این اصول و این انقلابند، عبرت باشد، درس باشد؛ لذا نباید فراموش بشود.
خوب، حالا در فضائل ششم بهمنِ آمل یك جمله‌ی دیگر هم عرض كنیم. «هزار سنگر» یعنی چه؟ ظاهر قضیه این است كه در درون شهر، مردم در مقابل گروه‌های اشرار و متجاوز سنگر درست كردند - حالا یا هزار تا، یا بیشتر یا كمتر - اما من یك تفسیر دیگری دارم: این سنگرها سنگرهای درون خیابانها نیست، این سنگرِ دلهاست؛ هزار تا هم نیست، هزاران سنگر است؛ به عدد هر مؤمنی، هر انسان باانگیزه‌ی باشرفی، یك سنگر در مقابل تهاجم دشمن وجود دارد. اگر یك ملت وقتی به دنبال یك هدفی حركت میكند، نداند سر راه او چه خطراتی است، چه كمین‌كرده‌هائی هستند، چه باید كرد در مقابل اینها، خود را رها كند، قید و بندهای خود را رها كند، بی‌خیال باشد، ضربه خواهد خورد. همه‌ی ملتهائی كه در جهت یك هدف بزرگی حركت كردند و وسط راه ضربه خوردند و گاهی آنچنان افتادند كه دیگر قرنها بلند نشدند، مشكلشان از همین جا آغاز شد: ندانستند چی در انتظار آنهاست و خود را برای مواجهه‌ی با آن آماده نكردند. درسهای گذشته این كمك را به ما میكند كه راهمان را بفهمیم، بشناسیم، كمینها را بشناسیم، كمین‌كرده‌ها را بشناسیم.
انقلاب اسلامی با آن عظمت پیروز شد. مردم آمدند با تن‌های خودشان، با جسمهای بی‌پناه و بی‌زره خودشان در مقابل سلاح عوامل رژیم جبار ایستادند و انقلاب را پیروز كردند؛ بعد همین مردم آمدند به جمهوری اسلامی رأی دادند و جمهوری اسلامی را انتخاب كردند. خوب، یك انسان باانصاف و باشرف، در مقابل این خواست مردم چه میكند؟ بعضی‌ها آمدند وسط میدان، ادعای طرفداری از مردم كردند، خودشان را دموكراتیك خواندند، خودشان را طرفدار خلق معرفی كردند؛ آن وقت با همین خلقی كه این نظام را با این بهای سنگین سر كار آورده بودند، شروع كردند به مقابله كردن. توشان منافق بود، كافر صریح بود، طرفدار غرب بود، متظاهر به دین هم بود؛ همه‌ی اینها با هم شدند یك جبهه، یك حركت، در مقابل نظام اسلامی، در مقابل ملت ایران. ادعای طرفداری از مردم كردند، با مردم درافتادند؛ ادعای طرفداری از دموكراسی و آراء مردم كردند، با آراء مردم و نتیجه‌ی آراء مردم درافتادند؛ ادعای روشنفكری و آزاداندیشی و آزادفكری كردند، به طور متحجرانه چهارچوبهای القائی متفكرین غربی را - كه آمیخته‌ی به بدخواهی و بددلی بود - قبول كردند؛ آمدند مقابل ملت ایران. اول با حرفهای روشنفكرانه یا شبه‌روشنفكرانه شروع كردند به امام و به جمهوری اسلامی و به مبانی امام اعتراض كردن، انتقاد كردن، حرف زدن؛ بعد یواش‌یواش رودربایستی را كنار گذاشتند، آمدند توی میدان، مبارزه‌ی فكری را، مبارزه‌ی سیاسی را تبدیل كردند به مبارزه‌ی مسلحانه یا اغتشاشگری - اینها توی كشور ما اتفاق افتاد؛ مال تاریخ نیست، مال همین دهه‌ی اول انقلاب است - شروع كردند مزاحمت كردن. به جای اینكه بنشینند فكر كنند، ببینند مشكلات كشور چیست - این همه مشكلات متوجه كشور ما بود؛ مقداری از گذشته مانده بود، مقداری را تحمیل میكردند - به حل این مشكلات كمك كنند، به مسئولین كمك كنند، اگر به نظرشان میرسد كه باید راهنمائی كنند، راهنمائی كنند، اگر زیر یك باری را باید بگیرند، به جای اینكه بگیرند، افتادند سینه به سینه شدن، معارضه كردن، بدگوئی كردن؛ بعد هم هر جا توانستند، با مردم مواجه شدن، در بخشهای مختلف. كشور در مرزها درگیر جنگ بود، به جنگ هم بی‌اعتنائی كردند؛ داخل همین خیابانهای تهران، سر هر چهارراهی كه توانستند، سر هر گذری كه دستشان رسید، بنا كردند با جمهوری اسلامی و با نظام مقابله كردن.
خوب، جمهوری اسلامی هویتی غیر از هویت مردم و ایمان مردم و عزم مردم كه ندارد. امروز هم همین جور است. ما كسی نیستیم، ما چیزی نیستیم؛ خدای متعال به وسیله‌ی این مردم و این دلهاست كه این نظام را حمایت میكند؛ «هو الّذی ایّدك بنصره و بالمؤمنین». خداوند متعال به پیغمبرش میفرماید كه پروردگار، تو را به وسیله‌ی مؤمنین یاری كرد. جمهوری اسلامی امروز هم همین جور است، آن روز هم همین جور بود. ما وسیله‌ی دیگری نداریم؛ وسیله، همین ایمانهای مردم است كه از هر سلاحی كارآمدتر است، از هر وسیله‌ای مؤثرتر است. آن روز هم همین جور بود. مردم آمدند این توطئه‌ها را جارو كردند.

مربوط به :پیام تسلیت در پی درگذشت شاعر متعهد محمود شاهرخی - 1388/08/27
عنوان فیش :محمود شاهرخی؛ از پيشكسوتان شعر انقلاب
کلیدواژه(ها) : محمود شاهرخی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ایشان[محمود شاهرخی] از پیشكسوتان شعر انقلاب و در شمار نخستین هنرمندانی بودند كه با سرمایه‌ی ارزنده‌ی سخن و بیان، به یاری انقلاب شتافتند و هنر خود را صریح و صادق، به خدمت هدفهای والای آن گماشتند. نسل جوان و بالنده‌ی شعر انقلاب، به این شاعر روان‌سرا، و به دیگر استادان پیشكسوت این عرصه‌ی پرافتخار مدیون‌اند و همه باید قدرشناس این راهگشایان و خط‌شكنان این جبهه‌ی گسترده و خطیر باشیم.

مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران - 1388/06/20
عنوان فیش :تفاوت رفتار امام خمینی(ره) با مخالفان
کلیدواژه(ها) : رفتار امام خمینی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, سازمان مجاهدین خلق, رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, برخورد با مخالفان, رسوخ مبانی غلط در کالبد نظام و انقلاب, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
از اول انقلاب در بین همین گروه‌‌‌‌‌هائی كه در دوران پیش از انقلاب و در حوادث سالهای مبارزات، همه در كنار هم بودیم، اختلافهائی به وجود آمد. امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) با همه‌‌‌‌‌ی این اختلافات یك جور برخورد نكرد. همین طور كه در روش امیرالمؤمنین عرض كردیم، روش امام (رضوان اللَّه علیه) هم همین جور بود؛ یعنی اول با مدارا، با نصیحت؛ لیكن آن وقتی كه اقتضاء كرد، برخورد كرد. یك گروه مربوط به دولت موقت بودند و مشكلات آنها بود، یك گروه آن كسانی بودند كه علیه لایحه‌‌‌‌‌ی قصاص آن حركت را انجام دادند، یك گروه حتّی كار را به ترور و درگیری‌‌‌‌‌های خیابانی كشیدند؛ با هر كدام از اینها امام یك نحوی برخورد كرد. در سطوح بالای حكومت هم بود؛ نخست‌‌‌‌‌وزیر بود، رئیس جمهور بود، حتّی بعدها در اواخر عمر امام (رضوان اللَّه علیه) در سطوح بالاتر از رئیس جمهور هم بود. امام با كسانی كه احساس كردند نمیشود با اینها بیش از آن مدارا كرد، برخورد كردند. همه هم سوابق انقلابی داشتند، سوابق مذهبی داشتند، خیلی‌‌‌‌‌شان هم در سطوح بالا بودند؛ لیكن خوب، اینجور شد دیگر؛ این انشعابها پیش آمد. بعضی واقعاً با امام درافتادند؛ بعضی نه، اختلاف نظری هم بود، اما به درگیری و دعوا و انشعاب و انشقاق نینجامید. بعضی با امام درافتادند و مدارای امام را ندیده گرفتند. امام به همین گروهك منافقین كه خواسته بودند بیایند با ایشان ملاقات كنند، پیغام دادند كه اگر شما به حق عمل كنید، من می‌‌‌‌‌آیم سراغ شما؛ اگر دست از این كارهای خلاف بردارید، خود من می‌‌‌‌‌آیم سراغ شما. یعنی امام تا این حد با اینها مدارا كردند و حرف زدند. خوب، وقتی احساس خطر شد؛ بخصوص آن وقتی كه مسئله، مسئله‌‌‌‌‌ی رسوخ دادن مبانی غلط در كالبد نظام و انقلاب است، این دیگر مثل سمِ مهلك است. آن وقت امام رعایت نكردند، مدارا نكردند؛ برخورد كردند. این در مورد آن چیزهائی است كه در اختلافات بنیانی است.

مربوط به :بیانات در دیدار زائران و مجاوران بارگاه حضرت علی‌بن‌موسی الرضا - 1388/01/01
عنوان فیش :حبس دارائی‌ها و کمک به صدام؛ نمونه‌ای از دشمنی آمریکا با انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, دشمنی آمریکا با انقلاب و نظام اسلامی, پشتیبانی آمریکا از رژیم بعثی عراق در جنگ, حمله به هواپیمای مسافربری ایران, طلب ملّت ایران از رژیم امریکا, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ دشمنی‌های ایران و امریکا, تاریخ دشمنی آمریکا با ایران, تروریسم دولتی, سیاهه‌‌ی جنایات امریکا, مصادره اموال ایران توسط آمریکا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در مورد مسائل بین‌المللی كشورمان من فقط به یك مسئله اشاره می‌كنم و آن مسئله‌ی ما و آمریكاست. یكی از آزمونهای مهم انقلاب از روز اول همین مسئله بوده است. از روز اوّلی كه انقلاب پیروز شد، در مواجهه و نوع تعامل با دولت ایالات متحده‌ی آمریكا، میدانی به عنوان یك آزمون بزرگ برای ملت ایران باز شد. در طول این سی سال، همواره این آزمون مهم و بزرگ ادامه داشته است. دولت آمریكا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره‌ی ترش و با لحن مخالفت روبه‌رو شد. البته آن‌ها با محاسباتِ خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریكا بود؛ منابع حیاتی‌اش در اختیار آمریكا، مراكز تصمیم‌گیری سیاسی‌اش در اختیار آمریكا، عزل و نصب مراكز حساس در اختیار آمریكا؛ مرتعی بود برای چرای آمریكائیان و نظامیان آمریكائی و غیر آن‌ها. خوب، این از دستشان گرفته شد. می‌توانستند مخالفت خود را این‌جور خصمانه ابراز نكنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریكا- چه رؤسای جمهور جمهوری‌خواهشان، چه رؤسای جمهور دمكراتشان- با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری كرد؛ این چیزی نیست كه بر كسی پوشیده باشد. اولین كاری كه از طرف آمریكائی‌ها انجام گرفت، تحریك مخالفین پراكنده‌ی جمهوری اسلامی و كمك به حركتهای تجزیه‌طلب و تروریستی در كشور بود؛ از اول این كار را شروع كردند. در هر نقطه‌ای از نقاط كشور كه حركتهای تجزیه‌طلب در آنجا زمینه‌ای داشت، انگشت آمریكائی‌ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آن‌ها را، و حتّی در مواردی عناصر آمریكائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این كار هنوز هم ادامه دارد. همین شرورهائی كه در مناطق مرزی ایران و پاكستان هستند، بعضی از آن‌ها ما شنودهایشان را داریم؛ این‌ها با عناصر آمریكائی مرتبطند؛ یعنی با بی‌سیم با آن‌ها حرف می‌زنند، دستور می‌گیرند. شرورِ تروریستِ آدمكش مرتبط با افسر آمریكائی در یك كشور همسایه! این هنوز هم متأسفانه ادامه دارد. شروع كارشان از اینجا بود، بعد تصرف و حبس دارائی‌ها و اجناس ایران. رژیم گذشته پول بی‌حسابی را در اختیار آمریكائی‌ها گذاشته بود، برای اینكه از آن‌ها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده بود. وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را كه میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیب‌تر اینكه این وسائل را در یك انباری جمع كرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبكار كردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یك ملت غصب كنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداری‌اش را هم بگیرند! این رفتاری بوده كه از آن روز شروع شده، الآن هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست؛ هم در آمریكاست، هم در بعضی از كشورهای اروپائی است؛ كه ما در طول سالها به این‌ها مراجعه كردیم كه اموال ما را بدهید، این‌ها پولهایش دریافت شده؛ گفتند چون زیر لیسانس آمریكائی‌هاست، آمریكائی‌ها اجازه نمی‌دهند و نمی‌دهیم؛ نگه داشتند. هنوز هم كه هنوز است، مال ملت ایران آنجا موجود است.
به صدام چراغ سبز دادند؛ این یك اقدام دیگر دولت آمریكا بود برای حمله‌ی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریكا را نمی‌گرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله كند. هشت سال جنگ را بر كشور ما تحمیل كردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال- بخصوص در سالهای آخر- همیشه آمریكائی‌ها پشت سر صدام بودند و به او كمك می‌كردند- كمك مالی، كمك تسلیحاتی، كمك كارشناسیِ سیاسی- خبرهای ماهواره‌ای می‌دادند و امكانات خبررسانی داشتند. تحرك نیروهای ما را در جبهه در ماهواره‌هایشان ثبت می‌كردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاه‌های صدام می‌فرستادند كه از آن‌ها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده كند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند. فاجعه‌ی حلبچه اتفاق افتاد، زدن شهرهای متعدد كشور ما با موشك اتفاق افتاد، خانه‌ها را خراب كردند، در جبهه‌ها شیمیائی به كار بردند، چشمهایشان را بستند، اصلًا و ابداً تعرضی نكردند، به صدام كمك كردند. این هم یكی از كارهای این دولت بوده است در طول این سالها با ملت ما و با كشور ما. بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریكائی با موشكی كه از ناو جنگی شلیك كرد، ساقط كرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، كه همه‌شان كشته شدند. بعد به جای اینكه آن افسر توبیخ شود، رئیس‌جمهور وقت آمریكا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما این‌ها را فراموش كند؟ می‌تواند فراموش كند؟

مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت‌ - 1387/09/24
عنوان فیش :نمونه هایی از مبارزات تاریخی جنبش دانشجویی علیه استکبار
کلیدواژه(ها) : جنبش دانشجویی, تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, سوابق مبارزاتی آیت‌الله العظمی خامنه‌ای (مدظله), تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, تاریخ دفاع مقدس, احمد متوسلیان, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, تحصن مشهد قبل از پیروزی انقلاب اسلامی, حضور روحانیون در دانشگاه, ارتباط روحانیون با دانشگاه, ارتباط آیت الله خامنه ای با دانشجویان, خدمات جنبش دانشجویی به انقلاب اسلامی, تاریخ دفاع مقدس, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, خصوصیات جنبش دانشجویی, نقش دانشجویان در انقلاب اسلامی, جهاد سازندگی, حضور گروهکهای مسلح در دانشگاهها
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
در کشور ما[جنبش دانشجویی] تاریخ بسیار جالبی دارد. این را از این جهت می‌گویم و رویش تکیه میکنم که این حرکت باید ادامه پیدا کند و این چیزی نیست که بتواند متوقف بشود؛ چون کشور در شرائطی است و نظام جمهوری اسلامی، ساخت و ویژگی‌ها و مختصاتی دارد که حتماً جنبش دانشجوئی در کنارش بایستی حضور داشته باشد. این جنبش دانشجوئی در کشور ما در تاریخِ ثبت شده و شناخته شده‌ی خود، همیشه ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استبداد، ضد اختناق و بشدت عدالتخواه بوده است. این ممیزات جنبش دانشجوئی ما از روز اول است تا امروز. اگر کسی مدعی جنبش دانشجوئی باشد، اما این ممیزات را نداشته باشد، صادق نیست. دست جنبش دانشجوئی نمیتواند در دست کسانی باشد که در فلسطین قتل عام میکنند، در عراق جنایت میکنند، در افغانستان مردم را از دم تیغ میگذرانند؛ این جنبش دانشجوئی نیست. جنبش دانشجوئی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است - شاید در خیلی از کشورهای دیگر هم باشد - که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناخته شده‌ی این حرکت، همین 16 آذر است.
جالب است توجه کنید که 16 آذر در سال 32 که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از 28 مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای 28 مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه‌ی نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله‌ی دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می‌آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای 28 مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات میکنند، که البته با سرکوب مواجه میشوند و سه نفرشان هم کشته میشوند. حالا 16 آذر در همه‌ی سالها، با این مختصات باید شناخته شود. 16 آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.
بعد، از آن سال تا سال 42 - که شروع نهضت روحانیت و نهضت دینی و اسلامی در کشور ماست - جنبش دانشجوئی کم و بیش تحرکاتی دارد. من یادم است سالهای 38 و 39 و 40 و ...، دانشجوها تحرکاتی داشتند، منتها بشدت سرکوب میشد و اجازه نمیدادند بروز پیدا کند؛ تا نهضت روحانیت در سال 1341 و اوجش در سال 42 شروع شد، که اینجا باز شما نشانه‌ی جنبش دانشجوئی را مشاهده میکنید؛ یعنی در تمام پانزده سالی که بین 1342 است که شروع نهضت روحانیت باشد، تا 1357 که پیروزی انقلاب اتفاق افتاد، شما در همه جا و دوشادوش روحانیت و در کنار او، جنبش دانشجوئی را مشاهده میکنید. دانشگاه‌های کشور، محیطهای دانشجوئی کشور، مرکز تحرک و فعالیت است و یکی از بازوهای اساسی نهضت در تمام طول این مدت - که این را ما از نزدیک هم خودمان شاهد بودیم؛ هم دوستانی که در کار نهضت و مبارزات بودند و هم همه این را تجربه کرده‌اند و آزموده‌اند - دانشجویانند. بنابراین، دانشگاه‌ها یک بخش لاینفک از نهضت روحانیت بودند. البته در دانشگاه‌ها جریانهای الحادی و ضد دینی و مارکسیست و غیره هم بودند، لکن آن حرکت غالب، مربوط بود به دانشجوهای مسلمان. لذا گروه‌هائی که تشکیل میشد - گروه‌های مبارز - و کارهائی که انجام میگرفت مثلاً در زندانها - این زندانهای گوناگون در سالهای مختلف که ما خودمان تجربه کردیم - در همه جا، دانشجوها هم حضور داشتند؛ یعنی روحانیون و دانشجویان عمده‌ی زندانی‌ها را تشکیل میدادند. همین موجب شد که ما روحانیون مشهد، علمای مشهد و جمع کثیری از مردم مشهد در سال 57، قبل از پیروزی انقلاب، وقتی میخواستیم تحصن انجام بدهیم، این تحصن در مرکز دانشگاهی پزشکی امام رضا انجام گرفت؛ یعنی مرکزیت دانشگاه. در تهران هم تحصنِ علما و روحانیون و انقلابیون و مبارزین برای ورود امام - که در ورود ایشان تأخیر شده بود - در دانشگاه تهران انجام گرفت. اینها نشان‌دهنده‌ی نقش دانشگاه و نقش دانشجوست، تا انقلاب پیروز شد.
بعد از پیروزی انقلاب این حرکت دانشجوئی - جنبش دانشجوئی، حضور دانشجوئی - صحنه‌ی عجیبی است. در همان ماه‌های اول، مسئله‌ی تشکیل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجویان در سپاه است و به فاصله‌ی چند ماه، تشکیل جهاد سازندگی به وسیله‌ی خود دانشجوهاست، که خود دانشجوها جهاد سازندگی را تشکیل دادند و خودشان آن را توسعه دادند؛ خودشان آن را پیش بردند، که یکی از برکات و افتخارات نظام اسلامی، جهاد سازندگی بود. چند ماه بعد از این، موج دوم حضور دانشجویان در مواجهه و مقابله‌ی با عناصر مسلحی بود که دانشگاه را لانه‌ی خودشان کرده بودند، که اتفاقاً خیلی از آنها غیر دانشجو بودند و همین دانشگاه تهران تبدیل شده بود به مرکز تسلیحات و تفنگ و مهمات و نارنجک! آنها این وسائل را جمع کرده بودند برای اینکه با انقلاب مبارزه کنند. کسی که توانست اینها را از دانشگاه تهران ازاله کند، خود دانشجوها بودند؛ حرکت عظیم دانشجوها که اینجا هم خودش را نشان داد.
سال 59 با شروع دفاع مقدس، حضور دانشجوها در جبهه است که نمونه‌های مختلفی از آن وجود دارد که یکی از آنها همین حاج احمد متوسلیان و امثال اینها بودند که بلند شدند رفتند منطقه‌ی غرب در کردستان، در عین غربت - بنده در همان ماه‌های اول جنگ، پنج شش ماه بعد از اول جنگ، منطقه‌ی کردستان را از نزدیک دیدم؛ گرد غربت آنجا بر سر همه کأنه پاشیده شده بود - و در تنهائی، بی‌سلاحی و با حضور فعال دشمن و بمباران دائمی دشمن، این مخلص‌ترین نیروها در آنجا کارهای بزرگی را انجام دادند که قبل از عملیات فتح‌المبین - عملیاتی که این سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند - عملیات محمد رسول‌اللَّه (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم) را انجام دادند که آن، یک نمونه از حضور دانشجویان است. یک نمونه‌ی دیگر دانشجوهائی هستند که در ماجرای هویزه حضور پیدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفاً در همان روزی که اینها داشتند میرفتند - روز 14 دی - به طرف منطقه‌ی نبرد و درگیری، دیدم؛ شهید علم‌الهدی و شهید قدوسی و دیگران. این مربوط به سالهای 60 و 61 است که البته ادامه پیدا کرد تا آخر جنگ. یعنی واقعاً یکی از بخشهای تأمین کننده‌ی نیروهای فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دانشگاه‌ها بودند. بعد هم که در همان اوائل دهه‌ی 60، وقتی بازگشائی دانشگاه‌ها انجام شد، جهاد دانشگاهی تشکیل شد که یکی از نقاط حساس و یکی از مراکز مایه‌ی افتخار، جهاد دانشگاهی است. قبل از اینها هم در سال 58، تسخیر لانه‌ی جاسوسی به دست جنبش دانشجوئی است.
حالا دانشجو به حیث دانشجو، عضو جنبش دانشجوئی است. ممکن است آن کسی که خودش در تسخیر لانه‌ی جاسوسی فعال بوده، بعد از مدتی از کار خودش پشیمان شود - کمااینکه ما پشیمان‌شده‌هائی هم داریم! خیلی از کسانی که در جنبش دانشجوئی حضور داشتند، در برهه‌ی دیگری، گرفتاری‌های زندگی و انگیزه‌های مختلف، ثبات قدم را از اینها گرفت - لکن حرکت بزرگ مربوط به دانشجوست، که این حرکتِ تسخیر لانه‌ی جاسوسی یکی از مهمترینِ این حرکات است.
حالا این یک تاریخچه است، تا امروز هم ادامه دارد. در تمام دورانهای مختلف، در طول انقلاب، حوادث گوناگون، لحظه‌های حساس و خطیر، حضور دانشجویان مؤمن، متعهد، عدالتخواه، باگذشت، توانسته فضا را در جهت صحیح هدایت کند. این برداشت من از جنبش دانشجوئی و نگاه من به جنبش دانشجوئی است: ضد استکباری، ضد فساد، ضد اشرافیگری، ضد حاکمیت تجمل‌گرایانه و زورگویانه، ضد گرایشهای انحرافی؛ اینها خصوصیات جنبش دانشجوئی است.

مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌‌های شهدا و ایثارگران استان سمنان - 1385/08/18
عنوان فیش :حرکت سیل جمعیت به سمت پاوه بعد از فرمان امام خمینی(ره)
کلیدواژه(ها) : تاریخ بر سر کار آمدن و حکمرانی محمدرضا پهلوی, جوان امروز انقلاب اسلامی, پاوه, تاریخ دفاع مقدس, تبعیت مردم از امام خمینی(ره), تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, آزادسازی پاوه, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, ارتش دوران پهلوی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, شهید چمران
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز نسل جوان ما در برابر هر امتحانی مثل همان نسل جوان دوران جبهه است. بعضی با دیدن یک ناهنجاری در یک دختر یا پسری در خیابانی یا در محیطی، فوراً قضاوت می‌کنند که نسل جوان ما از بین رفت؛ نه آقا! آن وقت هم داشتیم. نسل جوان، نسل جوانِ مؤمنی است. در آزمونهای دشوار است که یک ملت را می‌توان شناخت؛ یک ملت در آزمونهای دشوار خودش را نشان می‌دهد. نخبگان یک ملت تأثیر خودشان را در سرنوشت کشورشان آن وقتی می‌توانند نشان دهند که آزمایشهای دشوار پیش بیاید.یک روز - در شهریور 1320 - چند لشگر از شرق و چند لشگر از غرب وارد کشور شدند و چند تا هواپیما در آسمانها پیدا شدند؛ نیروهای نظامی آن روزِ کشور از پادگانها هم گریختند! نه فقط در جبهه‌ها نماندند، بلکه آنهایی هم که در پادگان بودند، خزیدند تو خانه‌ها و خود را مخفی کردند! یک روز هم همین ملت ساعت 2 بعد از ظهر امام اعلام کرد که مردم بروند پاوه را از دست دشمنان خارج کنند؛ مرحوم شهید چمران به خود من گفت: به‌مجرد اینکه پیام امام از دیوار پخش شد، ما که آنجا در محاصره‌ی دشمن بودیم، احساس کردیم که دشمن دارد شکست می‌خورد. بعد از چند ساعت هم سیل جمعیت به سمت پاوه راه افتاد. من ساعت چهار و پنج همان روز در خیابان به طرف منزل امام می‌رفتم؛ دیدم اصلاً اوضاع دگرگونه است. همین‌طور مردم در خیابانها سوار ماشینها می‌شوند و از مراکز سپاه و مراکز مربوط به اعزام جبهه، به جبهه‌ها می‌روند. این همان مردمند؛ اما فکر و محتوای ذهن تغییر پیدا کرده است؛ آرمان پیدا کردند؛ به هویت خودشان واقف شدند؛ خود را شناخته‌اند. همین‌طور باید پیش برود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی - 1382/04/07
عنوان فیش :ترجیح رضای خداوندبرمردم توسط پیامبر(ص) در ازداوج با همسر پسرخوانده خود
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, شهید بهشتی‏, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, اعتماد به خدا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
درس بزرگ این است كه با اعتماد و اتّكای به نفس و استمداد از خداوند متعال و تصحیح روز به روز كارها و برطرف كردن اشكالها، راه خود را به سمت اهداف عالیه ادامه دهد و بداند كه صلاح دنیا و آخرتش در این است. این، هم خدا را راضی خواهد كرد و هم دلها و افكار مردم را به حقّانیت مجموعه‌ی قضائی متوجّه خواهد نمود. «و كفی باللّه حسیبا »؛ حسابگر و قضاوت‌كننده‌ی واقعی در مورد اعمال و رفتار انسان، خداست و همین كافی است.
شما ملاحظه كنید، خداوند متعال حبیب خود، پیغمبر مكرّم و معظّم را در امتحان دشواری قرار داد كه در آن واقعه بیشترین چیزی كه در تهدید لطمه بود، آبرو و اعتبار خود پیغمبر بود؛ قضیه‌ای كه در سوره‌ی احزاب بیان شده است: «و اذ تقول للّذی انعم الله علیه و انعمت علیه، أمسك علیك زوجك و اتّق الله و تخفی فی نفسك ما الله مبدیه ». در این حادثه، افكار و عواطف عمومی ممكن بود علیه پیغمبر تحریك شود؛ موضع، موضع تهمت بود؛ «و تخشی النّاس و اللّه احقّ ان تخشاه ». خدا به پیغمبرش می‌گوید ملاحظه‌ی حرف این و آن را می‌كنی، درحالی‌كه باید ملاحظه‌ی خدا را بكنی. و پیغمبر ملاحظه‌ی خدا را كرد و این امتحان بزرگ و بسیار دشوار را از سر گذراند. در اینجاست كه این آیه‌ی تكان‌دهنده ذكر می‌شود: «الّذین یبلّغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احداً الّا الله ». لازمه‌ی تبلیغ رسالات الهی این است. عدّه‌ای را بر اثر اشتباه یا سوء فهم یا تبلیغات خصمانه و موذیانه در مقابل انسان قرار می‌دهند؛ راه مقابله فقط این است كه انسان محاسبه‌ی خدایی را ملاك قرار دهد. لذا در پایان همین آیه می‌فرماید: «و كفی باللّه حسیبا»؛ خدا محاسبه‌كننده است؛ اوست كه قضاوت خواهد كرد كه من و شما در این راه، درست حركت كرده‌ایم یا نه. اگر خدا این‌طور قضاوت كرد، آن وقت خاصیت با خدا بودن این است كه خودِ خدای متعال متكفّل اصلاح نظر مردم هم خواهد بود: «من أصلح ما بینه و بین اللّه اصلح الله ما بینه و بین النّاس ». خدای متعال خودش این بخش قضیه را هم به عهده می‌گیرد؛ كمااینكه در قضیه‌ی پیغمبر به عهده گرفت و حقیقت را روشن كرد.
شهید عزیز ما، مرحوم بهشتی هم بزرگترین امتحانش این بود. آن مقداری كه در آن دوره به این سیّد بزرگوارِ نورانیِ ارزنده‌ی برجسته، دستهای تبلیغاتی دشمن تهمت زدند، به كمتر كسی از عناصر انقلاب در طول زمان این همه اهانت‌های خصمانه و بغض‌آلود كردند. گفتند انحصارطلب است، متكبّر است، قدرت‌طلب است، دنبال دیكتاتوری است؛ اما او راه خود را با قدرت و قوّت طی كرد. البته جان خودش را گذاشت؛ اما در واقع با استقامت در این راه، جان و حقیقت و هویّت خودش را به عرش اعلی رساند. همه‌ی این‌ها برای ما درس است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش - 1374/01/30
عنوان فیش :تلاش دشمن برای مهره چینی در ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : حضور ارتش در صحنه انقلاب, نقشه دشمن, ارتش جمهوری اسلامی, تاریخ شکل‌گیری و تثبیت جمهوری اسلامی, نقشه دشمن, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من بعضی از این وسوسه‌ها و تلاشهایی را كه[دستگاههای جاسوسی] دشمن [در ارتش] كرده است به شما عرض می‌كنم: اوّلین كارشان این بود كه سعی كردند عناصر وفادار به خود را در مراكز حسّاس ارتش، مهره چینی كنند و بگذارند. در اوّل انقلاب، انسان وقتی به صحنه‌ی ارتش نگاه می‌كرد، فرماندهان نیروها در آن چند روز اوّل، كسانی بودند كه انسان تعجّب می‌كرد. من یادم نمی‌رود كه در همین مدرسه‌ی رفاه ایستاده بودیم؛ یك وقت دیدیم ارتشبدی با یال و كوپال وارد شد. گفتیم «ایشان كیست؟» گفتند، فرمانده فلان نیروست! تعجّب كردیم. البته بعد از اندك مدّتی، خیانت او بر دستگاههای قضایی آشكار شد و با او برخورد لازمی كه باید می‌كردند، كردند.
چیز عجیبی بود! یك انقلاب بر یك نظام پیروز شده است؛ بعد مهره‌های آن نظام آمده‌اند و می‌خواهند در حسّاسترین مراكز این نظامِ جدید، جایگزین شوند! این وقاحت، واقعاً در منتها درجه، در چنین جاهایی مشاهده می‌شد. پس، این اوّلین كارشان بود. كه البته، انقلاب با این كارِ آنها برخورد كرد.
فوراً خود عناصر مؤمن ارتش، خبر عناصر بیگانه‌ای را كه در جاهای حسّاس گماشته می‌شدند، به مقامات انقلاب می‌رساندند. حقیقت این بود كه ما اشخاص را نمی‌شناختیم و نمی‌دانستیم فلانی چه كاره است، سابقه‌اش چیست و پرونده‌اش چطور است؟ لذا مؤمنین و چهره‌هایِ انقلابیِ ارتش، فوراً خودشان را می‌رساندند كه: آقا! این فرد كه فلان مقامْ ایشان را در آن مركزِ حسّاس گذاشته، سابقه‌اش چنین و چنان است. این خبر، فوراً به امام منتقل می‌شد، و گره گشوده می‌گردید. پس، تدبیر دشمن این بود كه ارتش را در بست به دست عناصری بسپارند كه برای آنها خودی و طبعاً با انقلاب دشمن بودند.