برخورد تندامام(ره) نسبت به تاخیر تشکیل مجلس خبرگان در انقلابهای دنیا این کارها[همه پرسی برای تعیین نظام حکومتی] بعد از سه سال، چهار سال، پنج سال، گاهی هم بیشتر، اتفاق می افتد؛ اما در جمهوری اسلامی، کمتر از پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، همه پرسی سراسری انجام گرفت و آن جمعیت کثیر و عظیم و آن نسبت بالا، آمدند پای صندوقهای رأی و رأی دادند. این که به چه رأی دادند، مسئله ی دوم است؛ مسئله ی اول این است که مردم با همه ی وجود خود نشان دادند که در صحنه حاضرند و برای اقدام و برای تصمیم گیری و برای تعیین خط مشیِ آینده آماده اند. این از آنجا خشت اوّلش گذاشته شد، پایه گذاری شد و بعد هم ادامه پیدا کرد. اوائل انقلاب که هنوز قانون اساسی فراهم نشده بود، آماده نشده بود و لازم بود مجلس خبرگان تشکیل شود، چند ماه بیشتر نگذشته بود که امام شورای انقلاب را احضار کردند قم. ما رفتیم. امام آنچنان تند و تلخ برخورد کردند: چرا اقدام نمیکنید برای تشکیل مجلسی که بتواند قانون اساسی را تنظیم کند؟ دیرش میشد امام. این، طبیعت جمهوری اسلامی است؛ این طبیعت در جمهوری اسلامی بحمداللّه باقی مانده است. خیلی ها خواستند انتخابات را کمرنگ کنند، از وقت مقرر عقب بیندازند، حضور مردم را در آن کمرنگ و بی رونق کنند - برای این کار، انگیزه داشتند - اما نتوانستند؛ تا امروز نتوانستند، بعد از این هم به توفیق الهی نخواهند توانست.1392/02/16
نقش آفرینی مردم در تحولات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در طول تاریخ ما، هیچ حادثهای مثل حادثهی پیروزی انقلاب اسلامی و حوادث بعد از آن نبوده است که مردم در آن، نقش مستقیم داشته باشند. در انقلاب اسلامی مردم آمدند؛ همهی مردم، همهی قشرهای مردم، از شهری و روستائی، از زن و مرد، از پیر و جوان، از تحصیلکرده و بیسواد، همه و همه در کنار هم حضور پیدا کردند. با اینکه متکی به قدرت و زور هم نبودند، سلاح هم نداشتند، اگر هم داشتند، به کار نمیبردند، اما در عین حال توانستند یک رژیمِ تا دندانمسلحِ متکی به قدرتهای استکباری را بکلی از پا در بیاورند و انقلاب را پیروز کنند. منتها نکتهی اساسی در انقلاب ما این بود که نقش مردم با پیروزی انقلاب تمام نشد؛ و این از حکمت امام بزرگوار ما و ژرفنگری آن مرد حکیم و معنوی و الهی بود. او ملت ایران را بدرستی شناخته بود، ملت ایران را باور کرده بود، به سلامت و صداقت و عزم راسخ و توانائیهای ملت ایران ایمان داشت. همان روزها بعضیها بودند که میگفتند خیلی خوب، انقلاب پیروز شد، مردم برگردند بروند خانههاشان. امام محکم ایستاد و کارها را به مردم سپرد. یعنی پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، نظام سیاسی کشور به وسیلهی رفراندوم مردم تعیین شد. شما به انقلابهای گوناگون نگاه کنید تا معلوم شود که اهمیت این حرف چقدر است. پنجاه روز بعد از پیروزی انقلاب، مردم فهمیدند چه نظامی را میخواهند. خودشان پای صندوقهای رأی آمدند و با آن رأی عجیب و تاریخی مشخص کردند که نظام جمهوری اسلامی را میخواهند. در این دویست سال اخیر - که سالهای انقلابهای بزرگ است - در هیچ انقلابی چنین اتفاقی نیفتاده است که با این فاصلهی کم، نظام جدید به وسیلهی خود مردم، نه به وسیلهی یک عامل دیگر، تعیین شود. بعد بلافاصله امام بزرگوار دنبال قانون اساسی بود. من فراموش نمیکنم؛ در ماههای اردیبهشت یا خرداد سال 58 - یعنی سه ماه چهار ماه بعد از پیروزی انقلاب - امام شورای انقلاب را که ماها بودیم، برای یک کار مهمی به قم خواستند. ما خدمت امام رفتیم. من از یاد نمیبرم چهرهی خشمگین امام را که نظیر آن را من در امام کم دیدم. حرفشان این بود که چرا برای قانون اساسی فکری نمیکنید. این در حالی بود که هنوز سه ماه از پیروزی انقلاب بیشتر نگذشته بود. همان جلسه تصمیمگیری شد که انتخابات مجلس خبرگان برگزار شود. مسئولین کشور - که دولت موقت بود - آمدند انتخابات را برگزار کردند. مردم در یک انتخاباتِ سراسری شرکت کردند، نمایندگان خود را - که خبرگان قانون اساسی بودند - معین کردند. خبرگان هم در ظرف چند ماه قانون اساسی را تدوین کردند. بعد امام باز دوباره فرمودند که این قانون اساسیای که تدوین شده است، باید به رأی مردم برسد. با اینکه نمایندگان مردم آن را تدوین کرده بودند، اما امام فرمود باز هم بایستی رأی مردم باشد. لذا آمدند رفراندوم قانون اساسی کردند، مردم هم با رأی بالائی قانون اساسی را تصویب کردند. بنابراین نقش مردم بعد از پیروزی انقلاب تمام نشد. در خصوصیات ادارهی کشور، این نقش ادامه پیدا کرد. هنوز یک سال از پیروزی انقلاب نگذشته بود که رئیس جمهور بر طبق قانون اساسی انتخاب شد. بعد از چند ماه، مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. از آن تاریخ تا امروز، در طول این سی و دو سال، مرتباً خبرگان رهبری، رئیس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان شوراها، به وسیلهی مردم انتخاب شدند. مردم خودشان هستند که تصمیم میگیرند، شرکت میکنند، انتخاب میکنند؛ کار دست مردم است. حضور مردم، یک چنین حضور برجستهای است. در طول این سالهای متمادی، دولتهای گوناگون و ذائقههای سیاسی گوناگون بر سر کار آمدند - چه در مجلس با سلائق سیاسی مختلف، چه در قوهی مجریه - بعضیها حتّی با اصول نظام زاویه هم داشتند؛ لیکن ظرفیت عظیم نظام، بدون اینکه ناشکیبائی نشان بدهد، توانسته است همهی این مسائل را از سر بگذراند؛ توانسته است همهی این مشکلات را در خود حل و هضم کند؛ به خاطر حضور مردم، به خاطر ایمان مردم، به خاطر پایبندی مردم به نظام اسلامی؛ یعنی خودشان را صاحب کشور دانستن. در گذشته همیشه میگفتند کشور صاحب دارد؛ منظورشان این بود که فلان امیر و فلان حاکم و فلان سلطان صاحب کشور است! مردم نقشی نداشتند، کارهای نبودند. امروز به برکت انقلاب اسلامی، مردم میدانند کشور صاحب دارد؛ صاحب کشور هم خود مردمند.1390/07/20
پایمال شدن حقوق مردم در انقلاب فرانسه و شوروری كسانی كه تاریخ انقلابهای دنیا را خواندهاند، میدانند كه انقلابها در كشورهایی كه انقلابهای بزرگ در آنها به وجود آمد، چه فجایعی ایجاد كرد. همهی آن انقلابها یا بیشترین و مهمترین آنها هم به دیكتاتوریهای سیاه منتهی شدند. انقلاب فرانسه در دو قرن قبل، انقلاب روسیهی شوروی در یك قرن قبل و انقلابهایی كه به شكل كودتا و امثال آن به وجود آمدند، حقوق مردم را پایمال كردند، دمكراسیها را متوقّف كرده و آرای مردم را بهكلّی نادیده گرفتند. انقلاب اسلامی توانست آزادی را به این ملت بدهد و در كمترین فاصله- كه موجب حیرت دنیا شد- همین مردم را كه قرنها معنای رأی دادن و معنای دخالت كردن در امور كشور را نتوانسته بودند بهطور ملموس بچشند، پای صندوقهای رأی بیاورد و آنها را با همان شیوهای كه دنیای مدرن آن را معتبر میداند و نمیتواند كمترین خدشهای در آن وارد كند، در امور كشور دخیل نماید. اینهمه انتخابات در این كشور اتّفاق افتاده است، مردم بدون هیچ ضایعهای شركت و دخالت كردهاند. این هنر بزرگ نظام اسلامی بود. در كشورهای به اصطلاح دمكراتیك هم گاهی در انتخابات حوادث خونین و تلخ به وجود میآید. ملت ما با كمال متانت در انتخابات گوناگون شركت كرد.1381/10/19
انتخابات متعدد اوایل انقلاب بیانگر تعهد امام (ره) و نظام اسلامی به مردمسالاری یكی از بزرگترین بیانصافیها در بارهی امام بزرگوار و نظام اسلامی ما این است كه تبلیغات بیگانه، امام و نظام اسلامی و جمهوری اسلامی را به استبداد و دوری از مردمسالاری متّهم میكنند. این انقلاب با این عظمت و توفندگی در ایران به وجود آمد و پس از پیروزی انقلاب اوّلین نظرخواهی از مردم به وسیلهی امام انجام گرفت كه در هیچ انقلابی سابقه نداشت. شما نگاه كنید، یك كودتا، یك تحوّل كوچك و یك جابهجایی مختصر در كشوری صورت میگیرد؛ دو سه سال انتخابات تأخیر میافتد. در كشور، مردم صندوق رأی را نمیشناختند. انتخابات دورهی رژیم طاغوت، صوری و دروغین بود. هیچوقت مردم پای صندوق رأی نرفته بودند تا به معنای واقعیِ كلمه رأی دهند. هركس را برای مجلسِ دستنشانده میخواستند، از صندوقها بیرون میآوردند. در چنین زمینهای، دو ماه بعد از پیروزی انقلاب، امام مردم را پای صندوقهای رأی كشاند و مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند. در یك سال، مردم پنجبار پای صندوقهای رأی رفتند. در طول بیست و سه سالی كه از انقلاب میگذرد، ملت ما بیست و سه مرتبه برای انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی، نمایندگان مجلس خبرگان، رئیسجمهور و اعضای شورای شهر و نیز تعیین قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی پای صندوقهای رأی رفت و رأی داد. در كدام نظام- حتّی بهظاهر دمكراتیك- این همه تكیه به رأی و خواست مردم وجود دارد؟ دشمنان وقیح و بیشرمِ این انقلاب و این ملت، این بیانصافی را میكنند كه این انقلاب و نظام و بانی و معمار و بنیانگذار بزرگ آن را به ضدّیت با مردمسالاری متّهم میكنند.1381/03/14
انفعال و خودباختگی، یکی ازآفات رهبران انقلابها آفت دومی که در چنین مواردی[انقلابها]، مسؤولان و رهبران و گردانندگان اجتماعات را تهدید میکند، این است که آنها را دچار انفعال و خودباختگی کنند و و در موضع تأثیرپذیریِ ناخواسته از ارادهی دیگران قرار دهند. امام بزرگوار، در مقابل این آفت دوم هم مثل کوه ایستاد. آن چیزی که باید مورد توجّه قرار گیرد و من اصرار دارم که مردم عزیز ما - بخصوص جوانان - و همچنین مسؤولان بخشهای مختلف نظام مقدّس جمهوری اسلامی به آن توجّه کنند، این است که دشمنان نظامِ جمهوری اسلامی، وقتی نمیتوانند در میدان مبارزهی رویاروی، کار مؤثّری با این نظام انجام دهند؛ یعنی نمیتوانند به آن ضربهی نظامی بزنند؛ نمیتوانند انفجار داخلی درست کنند؛ نمیتوانند ضربههای امنیتی بزنند؛ نمیتوانند با محاصرهی اقتصادی، آن را به زانو درآورند - وقتی از همهی اینها مأیوس میشوند - یک راه برایشان باقی میماند و آن، این است که نظام اسلامی و انقلابی را به مواضعی برخلاف اصولِ خود سوق دهند، یا به عبارت سادهتر و روشنتر، آن را وادار کنند که از گفتههای خود در زمینهی مسائل انقلاب برگردد؛ حرف و مواضع خود را تخطئه کند و خودش را دچار تناقض نماید! این را از چه راهی انجام میدهند؟ از راه فشارهای تبلیغاتی، فشارهای سیاسی، فشارهای فرهنگی. جو را آنچنان از فشار انباشته میکنند که انسانهای ضعیفالنّفس، در مقابل این فشار نمیتوانند مقاومت کنند.
اگر بخواهیم یکی، دو مثال در زمینهی مسائل سیاسی عرض کنیم، باید بگوییم که تا ده، پانزده سال قبل، مسألهی فلسطین در دنیای اسلام، مسألهای بود که همه به نامِ آن شعار میدادند؛ بعضی صادقانهتر، بعضی همراه با ظاهرسازی؛ ولی بههرحال، همهی حکومتهای اسلامی، شعار مسألهی فلسطین را اقلاً به زبان میگفتند و تکرار میکردند. فشار استکبار و دشمنان شروع شد. یعنی همان کسانی که از اوّل، بانی غصبِ کشور فلسطین از یک ملت - یعنی ملت فلسطین - و سپردن آن به دستِ یک مجموعهی مهاجر و دروغین و یک ملت ساختگی بودند، شروع به فشارآوردن بر روی دولتها و شخصیّتها کردند.
ملت کنونیِ صهیونیستِ اشغالگر، یک ملت ساختگی است. هیچ عنصری از عناصر اصلی یک ملت در اشغالگران نیست، از جاهای مختلف عالم، با دیدگاههای مختلف، با مناشئ اجتماعی مختلف و با عقاید گوناگون آمدهاند؛ صرفاً از جهت اینکه به نژاد بنیاسرائیل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بودهاند، ولی آنها را به عنوان یک ملت تلقّی کردهاند. یک ملت تصنّعی و دروغین؛ برای اینکه بتوانند در این نقطهی حسّاس از جهان - یعنی قلب خاورمیانه و قلب جهان اسلام - پایگاهی برای استکبار باشند. روز اوّل، انگلیسیها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژیم امریکا حداکثر استفاده را از آن میبرد و اهداف استکباری خود را تأمین میکند.
همانهایی که این زمینه را به وجود آوردهاند، شروع به ایجاد فشارهای تبلیغاتی و سیاسی بر روی دولتها و شخصیّتها و نظامهای سیاسی کردهاند و باب گفتگوهای پشت پرده و رشوه دادنها و رشوه گرفتنها را باز گشودهاند و کاری کردهاند که این شعار عمومی مسلمانان را بتدریج از زبان دولتها بگیرند؛ والّا از ملتها که نمیتوانند بگیرند. همان کسانی که پانزده یا بیست سال قبل، دولت صهیونیست را به عنوان دولت غاصب، مورد قطع رابطه و محاصرهی اقتصادی قرار داده بودند، امروز برای ایجاد ارتباط اقتصادی با او، مسابقه میگذارند! این، همان انفعال است. فشار گوناگون دستگاههای متمرکز استکبار، چه از لحاظ تبلیغات و چه از لحاظ مسائل اقتصادی و غیره، به قدری بر اینها به طور متوالی وارد میآید، که احساس میکنند ناچارند عقبنشینی کنند، و عقبنشینی میکنند. این، خودباختگی و انفعال در زمینهی مسائل سیاسی است.
همین قضیه، به شکل بسیار خطرناکتر، در زمینهی مسائل اعتقادی و مواضع اصولی مطرح میشود. در اواسط این قرن، بسیاری از کسانی که با اتّکا به موج چپ، در آفریقا و آسیا، انقلابها و نظامهایی به وجود آوردند، بعد از گذشت پنج سال، ده سال، پانزده سال، زیر فشار دشمنان مسلّط و دارندگان زر و زور و بوقهای تبلیغاتی، همهی مواضع اصولی خودشان را از دست دادند و بتدریج به آنها نزدیک شدند! فقط اسمهایشان با هم فرق داشت؛ اما باطنشان یکی بود.
خطر بزرگی که انقلابها و اصالت ملتها را تهدید میکند، این خطر است. خطر بزرگی که صاحبان فکر و اندیشه را در کشورها تهدید میکند، این خطر است. امام، در مقابل این خطر، مثل کوه استوار ایستاد؛ «کالجبل لا تحرکهالعواصف». از ساعت اوّل، از نام نظام جمهوری اسلامی بگیرید، تا بقیهی قضایا. آن روزها معمول بود که کلمهی «دمکراتیک» را در کنار نام جمهوری بیاورند؛ یعنی یک کلمهی غربی، دارای محتوای دوگانه. هم غربیها ادّعا میکردند که ما دمکراتیک هستیم، هم کشورهای سوسیالیستی و شرقیِ آن روز میگفتند ما دمکراتیکیم! در دنیا مُد بود که اسم کشورها و نظامهای سیاسی را دولت دمکراتیک فلان جا بگذارند. اصرار داشتند که این کلمه را بر کلمهی جمهوری اسلامی اضافه کنند. البته صرفِ اضافه کردن یک کلمه نبود؛ دنبالهی این اضافه کردن، خیلی از حرفها و مسائل وجود داشت که امام با آن دیدِ تیزبین خود دید.
امام از اوّل اعلام کرد: «جمهوری اسلامی؛ نه یک کلمه کم، نه یک کلمه زیاد». جمهوری اسلامی، همان است که انسان از قرآن میگیرد. در هر مرحلهای، بخصوص در سالهای اوّل که هنوز قاطعیت امام بزرگوار برای تصمیمگیرندگان جهانی در داخل دولتهای استکباری، درست معلوم نشده بود، از این فشارها زیاد میآوردند؛ ولی البته بعدها مأیوس شدند. این، آن نکتهای است که همه باید توجّه داشته باشند.1376/03/14