newspart/index2
تبعیت مردم از امام خمینی(ره)
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
مستحکم‌تر شدن رابطه مردم با امام بعد از توطئه طاغوت

من یک مختصر توضیحی عرض میکنم تا روشن بشود که چقدر در زمینه‌ی عقلانیّت، این قیام [قیام نوزدهم دی] توفیق به دست آورده است. هدف طاغوت این بود -یعنی مسئله‌ی نوشتن آن مقاله در [روزنامه‌ی] اطّلاعات یک چیز دفعی و آنی نبود که آناً تصمیم‌گیری کرده باشند؛ این یک هدف بزرگی را تعقیب میکرد- که قدسیّت امام را بشکنند؛ آن عظمتی را که امام در چشم مردم داشت و به فرمان او حرکت میکردند، بشکنند و از بین ببرند. ‌میدیدند نفوذ روزافزون امام را در افکار مردم، در اذهان مردم؛ این را مشاهده میکردند؛ میخواستند جایگاه امام را تنزّل بدهند در بین مردم؛ لذا شروع کردند به این کار. اگر چنانچه مشت محکم مردم قم در روز نوزدهم دی به سینه‌ی طاغوت نمیخورد، این کار ادامه پیدا میکرد؛ فقط همان یک مقاله نبود؛ مقالات متعدّد، کتاب، داستان مینوشتند، فیلم و غیره درست میکردند برای اینکه امام را و جایگاه امام را در چشم مردم تنزّل بدهند، و در واقع مرکزیّت نهضت را از بین ببرند؛ چون امام محور این حرکت عظیم مردم که روز‌به‌روز گسترش پیدا میکرد [بود] و دستگاه‌های امنیّتی طاغوت میدیدند و میفهمیدند این حقیقت را، [لذا] میخواستند این محور حرکت را و مرکز نیروبخش این حرکت را با این کار از بین ببرند.
پشت طاغوت هم به آمریکا گرم بود؛ یعنی خاطرش جمع بود که هر حرکتی که در این زمینه انجام بدهد و دنباله‌هایش امام را به یک امر مثلاً افراطی و خشونت‌زایی متّهم کنند و بنا بگذارند بر اینکه هر کسی را که طرف‌دار این بزرگوار است، مورد فشار قرار بدهند، آمریکا پشت سر او است و عکس‌العمل جهانی، واکنش ‌بین‌المللی و امثال اینها پیدا نمیکند. میدانید در همان روزها در ژانویه‌ی آن سال، [یعنی] دهم دی سال ۵۶، کارتر در تهران بود و جشن ژانویه‌شان را در تهران با شاه گرفتند؛ آنجا یک نطقی‌ کرد که و گفت که ایران -ایران پهلوی- جزیره‌ی ثبات است. از غلطهایی و اشتباهاتی که کرد و واضح شد چقدر محاسبات اینها اشتباه است -هنوز هم محاسبات آمریکایی‌ها اشتباه است- یکی‌اش همین حرف بود که گفت ایران جزیره‌ی ثبات است. پس بنابراین طاغوت -محمّدرضا- احساس میکرد که موقعیّت کاملاً مناسب است برای اینکه نهضت را با کوبیدن امام بزرگوار [خاموش کند]؛ که حالا جسمش از دسترس آنها دور بود، [چون] امام در نجف بودند، ولیکن میتوانستند ذکر امام، یاد امام، حرمت امام را مورد خدشه و مناقشه و توهین قرار بدهند؛ دیدند فرصت، فرصت خوبی است و این کار را شروع کردند. پس کار، کار یک محاسبه بود، یعنی آنها روی مسئله محاسبه کرده بودند و نشسته بودند و نقشه کشیده بودند.
مردم قم این محاسبه را به هم زدند؛ یعنی در واقع این کار مردم قم محاسبه‌ی دشمن را به هم زد؛ فَالَّذینَ کَفَروا هُمُ المَکیدون؛ (1) آنها توطئه چیدند امّا این توطئه علیه خودشان تمام شد؛ یعنی میخواستند امام را بشکنند، [امّا] موجب شد که امام مستحکم‌تر، پُرفروغ‌تر در صحنه ظاهر شد؛ میخواستند رابطه‌ی مردم را با امام ضعیف کنند، این رابطه مستحکم‌تر شد؛ میخواستند نهضت را تضعیف کنند، این نهضت قوی‌تر شد؛ در واقع حرکت مردم متضمّن یک چنین محاسبه‌ای بود. نمیگوییم تک‌تک آحاد مردمی که آمدند به خیابان این محاسبه را کرده بودند، امّا پشت این حرکت جمعی، که در واقع خدای متعال این حرکت را به مردم الهام کرده بود، یک محاسبهی مهمّی بود که این محاسبه، محاسبهی دشمن را به هم زد، نابود کرد نقشهی دشمن را؛ یعنی همان کسی که در این روز -دهم دی سال ۵۶- ایران را جزیره‌ی ثبات نامیده بود، یعنی خود این کارتر، سال بعد در دی سال ۵۷ مجبور شد که هایزر را بفرستد تهران برای اینکه نهضت را به هر وسیله‌ای که هست و هر جور که ممکن است خاموش کند -با کودتا، با کشتار، با قتل‌عام مردم، این کار را بکند- که البتّه در این کار هم بحمدالله ناموفّق ماند و نتوانستند جلوی حدوث انقلاب را بگیرند.1400/10/19


1 ) سوره مبارکه الطور آیه 42
أَم يُريدونَ كَيدًا ۖ فَالَّذينَ كَفَروا هُمُ المَكيدونَ
ترجمه:
آیا می‌خواهند نقشه شیطانی برای تو بکشند؟! ولی بدانند خود کافران در دام این نقشه‌ها گرفتار می‌شوند!
لینک ثابت
نهضت پانزده خرداد, تبعیت مردم از امام خمینی(ره)

من سال ۴۳ آمدم گرگان، آنجا منبر میرفتم. حدود یک سال بعد از قضایای پانزدهم خرداد بود؛ دهه‌ی دوّم یا سوّم صفر بود؛ آن اجتماع، حرکت و استقبالی که مردم میکردند و آن هیجانی که مردم نشان میدادند، برای من شگفت‌آور بود؛ نشان‌دهنده‌ی بیداری و علاقه‌مندی مردم به این حرکت بود.1395/09/15
لینک ثابت
شکست مارکسیسم, تبعیت مردم از امام خمینی(ره), استان گلستان

مارکسیست‌هایی که آمده بودند در گرگان و ترکمن صحرا لانه کرده بودند و از خودِ آنجا یک مقدار سربازگیری کرده بودند، اینها پشتوانه‌ی مردمی نداشتند. وقتی یک گروهی پشتوانه‌ی مردمی ندارد، زود شکست میخورَد. مردم با انقلاب و طرف‌دار امام بودند.1395/09/15
لینک ثابت
حرکت سیل جمعیت به سمت پاوه بعد از فرمان امام خمینی(ره)

امروز نسل جوان ما در برابر هر امتحانی مثل همان نسل جوان دوران جبهه است. بعضی با دیدن یک ناهنجاری در یک دختر یا پسری در خیابانی یا در محیطی، فوراً قضاوت می‌کنند که نسل جوان ما از بین رفت؛ نه آقا! آن وقت هم داشتیم. نسل جوان، نسل جوانِ مؤمنی است. در آزمونهای دشوار است که یک ملت را می‌توان شناخت؛ یک ملت در آزمونهای دشوار خودش را نشان می‌دهد. نخبگان یک ملت تأثیر خودشان را در سرنوشت کشورشان آن وقتی می‌توانند نشان دهند که آزمایشهای دشوار پیش بیاید.یک روز - در شهریور 1320 - چند لشگر از شرق و چند لشگر از غرب وارد کشور شدند و چند تا هواپیما در آسمانها پیدا شدند؛ نیروهای نظامی آن روزِ کشور از پادگانها هم گریختند! نه فقط در جبهه‌ها نماندند، بلکه آنهایی هم که در پادگان بودند، خزیدند تو خانه‌ها و خود را مخفی کردند! یک روز هم همین ملت ساعت 2 بعد از ظهر امام اعلام کرد که مردم بروند پاوه را از دست دشمنان خارج کنند؛ مرحوم شهید چمران به خود من گفت: به‌مجرد اینکه پیام امام از دیوار پخش شد، ما که آنجا در محاصره‌ی دشمن بودیم، احساس کردیم که دشمن دارد شکست می‌خورد. بعد از چند ساعت هم سیل جمعیت به سمت پاوه راه افتاد. من ساعت چهار و پنج همان روز در خیابان به طرف منزل امام می‌رفتم؛ دیدم اصلاً اوضاع دگرگونه است. همین‌طور مردم در خیابانها سوار ماشینها می‌شوند و از مراکز سپاه و مراکز مربوط به اعزام جبهه، به جبهه‌ها می‌روند. این همان مردمند؛ اما فکر و محتوای ذهن تغییر پیدا کرده است؛ آرمان پیدا کردند؛ به هویت خودشان واقف شدند؛ خود را شناخته‌اند. همین‌طور باید پیش برود.1385/08/18
لینک ثابت
ماجرای فرمان امام خمینی(ره) و حرکت مردم به سمت پاوه

یک روز امام فرمود: «امروز اسلام محتاج کمک شما جوانهاست.» بعدازظهرش بنده به خیابانها آمدم و کاری داشتم. دیدم مثل روزهای اول انقلاب شده و مردم به طرف پاوه در حرکتند. این ماجرا و این صحنه، بارها تا آخر جنگ تکرار شد. هر وقت که اسم اسلام و فرمان امام به گوش مردم می‌رسید - فرمان امام، فرمان اسلام بود و مردم برای امام به خاطر اسلام اهمیت قائل بودند - ناگهان می‌دیدید این ملت، به جوش و خروش در می‌آید. جوانان شهر را، ده را، دانشگاه را، بازار را، کار و کسب را، میدان فوتبال را، همه را رها می‌کنند و می‌روند. برای چه؟ برای این‌که جانشان را در معرض خطر مرگ بگذارند! این شوخی نیست! دشمن که کور نبود. دشمن اینها را دید، دشمن اینها را تحلیل کرد و فهمید این ملت عقبه‌ای دارد. فهمید تا آن عقبه هست، این ملت را با محاصره‌ی اقتصادی و با محاصره‌ی نظامی و یا چه و چه، نمی‌شود به زانو درآورد. پس، آن عقبه را باید بمباران کرد؛ فرهنگ او را، اخلاق او را، ایمان او را، ایثار او را، اعتقاد به دین او را، اعتقاد به رهبری او را، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را؛ اینها را باید از بین برد. و شروع کرد.1371/05/21
لینک ثابت
تحلیل علت عدم علقه مردم ایران نسبت به حکومتها در طول تاریخ

در سیاستها و حکومتها ونظامها، میل و صلاح و خواست و شوق مردم، یکی از ملاکات حقانیت است. نظام جمهوری اسلامی ایران، حکومتی است که این کشور را اداره می‌کند. قبل از آن، دهها حکومت این کشور را اداره کردند. ما که می‌گوییم این حکومت حق است و آن حکومتها باطل بودند، غیر از جنبه‌ی اسلامی و پایبندی و تقید مبنایی به اسلام در این حکومت، مسأله‌ی مصالح و خواست مردم مطرح است.شما به حکومتهایی که در طول این چند صد سال در ایران بوده‌اند، از حکومت منحوس و وابسته و فاسد پهلوی تا حکومت ضعیفِ وابسته‌ی بی‌عرضه‌ی بی‌لیاقت قاجاری تا حکومتهای قبل از قاجار که بعضی نام و نشان و عنوان فاتح هم دارند، نگاه کنید، ببینید در کدامیک از این حکومتها، آحاد ملت ایران نسبت به اولیای حکومت، احساس علقه و رابطه می‌کردند. خواهید دید که در هیچ کدام چنین وضعی وجود نداشته است. مردم جدا بودند، آنها هم جدا بودند. آنها سیاست خارجی را تنظیم می‌کردند و مردم هم خبر و علاقه‌یی به آن نداشتند.
کارها بر طبق مصالح مردم هم نبود. حتّی کارهایی که به وسیله‌ی حکومتها به‌عنوان خدمت در این کشور انجام می‌شد، غالباً - مگر در موارد خیلی معدودی - به نفع و صلاح بیگانگان و یا همان اولیای حکومت فاسد بود. همین راه‌آهن سرتاسری که در زمان رضاخان کشیده شد، تحقیقاتِ هم بیگانگان و هم خودیها نشان می‌دهد که مسیر این راه‌آهن، صرفاً به مصلحت انگلیسیها و بر ضد مصلحت ملت ایران انتخاب شد. از این قبیل کارها زیاد بود. آنچه مطرح نبود، میل و اراده و مصلحت و عواطف و علایق مردم بود. در حقیقت آنچه مطرح و ملاک بود، منفعت بیگانگان یا سردمداران فاسد قدرتمدار بود. لذا مردم هم نسبت به آنها رابطه و محبتی نداشتند و هر کدام از این سلاطین یا سلسله‌های سابق که از بین رفتند، رفتن آنها با خوشحالی مردم مواجه شد.
کسانی که یادشان است، می‌دانند که وقتی رضاخان رفته بود، مردم خوشحالی می‌کردند. ما هم از بزرگترهای خود، چنین چیزی را شنیده‌ایم. وقتی این سلسله‌ی منحوس در ایران منقرض شد، شما دیدید که مردم چه جشن عظیمی به راه انداختند که آن جشن و خوشحالی، غیر از خوشحالیِ پیروزی انقلاب بود. این، یک چیز دیگر بود و آن، یک چیز دیگر. آن واقعه، مستقلاً برای مردم شادی‌آور بود؛ چون مردم از اینها بیگانه بودند و بدشان می‌آمد. این، ملاک بطلان است. باطل بودن، یعنی این. رژیمی که وقتی هست، مردم ناراحتند و وقتی می‌رود، مردم خوشحالند؛ وقتی قدرت پیدا می‌کند، مردم در فشار می‌افتند و وقتی ضعیف می‌شود، علیه او مشت گره می‌کنند؛ این رژیم، رژیم باطلی است.
نظامی که آحاد مردم، خودشان دست به دست هم می‌دهند و آن را به‌وجود می‌آورند و بعد با همه‌ی وجود، به ایجاد کننده‌ی آن نظام عشق می‌ورزند نظام حقی است. اگر این ابراز عشق مردم را در زمان حضرت امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) می‌گفتیم، در آن وقت یاوه‌گویانی بودند که بگویند: نخیر، این طور نیست، مردم به امام عشق نمی‌ورزند!! لیکن رحلت این بزرگوار و آن حوادث عظیم، واقعیتها را نشان داد. ده سال و چند ماه، امام در میان ما مردم زندگی کرد و در تمام این لحظات، آحاد مردم به آن مرد بزرگ عشق ورزیدند و هر چه گفت، آن را دین خودشان دانستند و فریضه‌ی الهی فرض کردند. چنین نظامی، حق است و مردم او را می‌خواهند؛ چون برای مردم است، نه بر مردم و چون آنها را به راه حق و هدایت می‌کشاند؛ در حالی که شما می‌دانید در این ده سال، سخت‌ترین حوادث بر این ملت وارد آمد. در همین ده سال، جنگ هشت‌ساله‌یی بر مردم وارد آمد و تحمیل شد. چه قدر مردم شهید دادند، چه قدر جوانان معلول و از سلامتی محروم شدند، چه قدر بر اثر فشار و محاصره‌ی اقتصادیِ دشمنان جهانی، از لحاظ وضع معیشت بر ضعفا و مردم سخت گذشت. درعین‌حال، عاشقترین عشاقِ امام و انقلاب، همان ضعفا بودند. چرا؟ چون می‌دانستند که راه درست است و فشارها هم ناشی از درستی راه می‌باشد.1368/07/12

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی