ارکان بسیجی بودن, حقیقت بسیج, هویت بسیج, حضور بسیج در صحنه انقلاب, وظیفه اجتماعی بسیج بسیج جناحی نیست؛ یکی از دو یا سه یا چهار جناح سیاسیِ داخل کشور نیست. بسیج لشکر انقلاب است، بسیج مال انقلاب است.1395/09/03
جناحهای سیاسی, شجره طیبه بسیج, هویت بسیج, حضور بسیج در صحنه انقلاب, وظیفه اجتماعی بسیج اینجور نیست که ما در جناحهای داخل کشور، بسیج را جزو این جناح یا آن جناح یا آن جناح [سوم] یا آن جناح [چهارم] بدانیم؛ نخیر، خود بسیج یک جریان است، یک شطّ عظیم جاری است به سمت اهداف انقلاب.1395/09/03
بسیج سازندگی, حضور بسیج در صحنه انقلاب, بسیج سازندگی, حضور بسیج در صحنه انقلاب, مردمسالاری اسلامی بسیج در همهی عرصهها مظهر مردمسالاری دینی و اسلامی است. اگرچنانچه بسیج وارد اقتصاد بشود، اقتصاد میشود مردمسالار... در علم، پیشرفتهای گوناگون اجتماعی و سیاست همینجور است.1395/09/03
استقبال مردان مومن ارتشی از همراهی بسیج در جنگ هرجا هم حضور بسیجی بود، [بعضی ها]مخالفت میکردند. من میدیدم مردان مؤمنِ باصلاحیتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال میکنند از این که مجموعهی بسیج با آنها و همراه آنها باشد؛ این را من خودم در دوران جنگ مکرر دیدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشی اصرار داشت که مجموعهی بسیجی با او همراه باشند؛ دوست میداشت، استقبال میکرد؛ اینجا در تهران یک عدهای نشسته بودند، نق میزدند که آقا چرا اینها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را کردند؟ از حضور بسیجی ناراحت بودند. چون امید نداشتند، مأیوس بودند، میگفتند نمیشود کاری کرد؛ اما وقتی که وارد شدند، دیدند این ورود، امیدآفرین است؛ همهی این استعدادها را جوشش میدهد. خود1391/07/24
حکایت «نور بالا زدن» شهید رستمی حضور بسیجی در عرصهی نبرد، به او یک نورانیتی میبخشد. معروف بود در دوران دفاع مقدس میگفتند فلانی نور بالا میزند، روشن است؛ یعنی بزودی شهید خواهد شد. این نورانیتِ حضور بسیجی بود؛ این را من خودم مشاهده کردم؛ نه یک بار و دو بار. یک موردی که مربوط به همین استان شماست، بد نیست عرض کنم. یک سرگرد ارتشی که بعد ما فهمیدیم ایشان اهل آشخانه است - سرگرد رستمی - به میل خود، به صورت بسیجی آمده بود در مجموعهی گروه شهید چمران، آنجا فعالیت میکرد. بنده مکرراً او را میدیدم؛ میآمد، میرفت. یک شبی با مرحوم چمران نشسته بودیم راجع به مسائل جبهه و کارهائی که فردا داشتیم، صحبت میکردیم؛ در باز شد، همین شهید رستمی وارد شد. چند روزی بود من او را ندیده بودم. دیدم سرتاپایش گلآلود است؛ این پوتینها گلآلود، بدنش خاکآلود، صورتش خسته، ریشش بلند؛ اما چهره را که نگاه کردم، دیدم مثل ماه میدرخشد؛ نورانی بود. روزهای قبل، من این حالت را در او ندیده بودم. رفته بود در یک منطقهی عملیاتی، آنجا فعالیت زیادی کرده بود؛ حالا آمده بود، میخواست گزارش بدهد. او بعد از چندی هم به شهادت رسید. ارتشی بود، اما آمده بود بسیجی وارد میدان شده بود؛ فعالیت میکرد، مجاهدت میکرد، حضور فداکارانه داشت - در همان مجموعهی بسیجىِ شهید چمران - بعد هم به شهادت رسید. این نورانیت را خیلیها دیدند؛ ما هم دیدیم، دیگران هم بیشتر از ما دیدند. این ناشی از همان حضور فوقالعاده است.1391/07/24
پیام امام خمینی(ره) در رابطه با بسیج دانشجو و طلبه؛نشاندهنده نیاز کشور به روحیه بسیجی بسیجی که در سال 58 تشکیل شد، نیازهای آن روز را تأمین میکرد - این یک نیاز بود - امروز بسیج نوع نیازهای دیگری را برآورده میکند. مسائلی که امروز مطرح است، آن روز مطرح نبود. امروز بسیج ما در زمینهی علم، در زمینهی ابتکار، در زمینهی نوآوری، پیشرو است. این هم هنر امام بود. امام در همین نوشتهای که در آذر 67 مرقوم کردند - یعنی آخر عمرشان، تقریباً ده سال بعد از آن نوشتهی اول - از دانشجویان و طلاب میخواهند که بسیج تشکیل بدهند؛ بسیج دانشجو و بسیج طلبه. این نشاندهندهی این است که نیازی که کشور به روحیهی بسیجی دارد، مربوط میشود به همهی زمینهها، از جمله زمینههائی که در قلمرو حوزههای علمیه است و زمینههائی که در قلمرو دانشگاههاست. امروز در حوزهی علمیه هم فضلای بسیجی ما، علمای بزرگ بسیجی ما حضور دارند، افتخار هم میکنند. امام هم افتخار میکرد. امامِ با آن عظمت، میگفت من افتخارم این است که یک بسیجیام. در دانشگاه هم همین جور است. در دانشگاه هم بسیج دانشجو، بسیج استاد، یک پدیدهی پیشرونده و پیشرو محسوب میشود.1390/07/22
برتری مجاهدین بر نشستگان سؤال سوم: بسیج چه آگاهیهایی را باید در خود تقویت کند؟ آگاهی اول همین چیزی است که عرض شد؛ فلسفهی وجود بسیج و فلسفهی برنامه و عملکرد بسیج. مبادا کسی خیال کند که بسیج یک چیز خودرو، بیبرنامه و بیانضباط است. اینطور چیزی نیست. این، آن تصوری است که دشمنان بسیج میخواهند القاء کنند. بسیج از اوّل که به وجود آمد و نام بسیج به خود گرفت، عبارت بود از یک حرکت آگاهانه در دوران جنگ تحمیلی که در سال ۵۹ شروع شد. جوان در این مملکت کم نبود؛ خیلی از این جوانها اصلاً اعتنا نکردند به اینکه جنگی در مرزهای این کشور هست؛ مشغول خورد و خواب خودشان شدند. اگر کسی برای آنها از جبهه سخن میگفت، احیاناً پوزخندی هم میزدند. تابستانها خوزستان گرم است؛ زمستانها منطقهی شمال غربی سرد است. از پای کولر راحت و آب خنک داخل یخچال و آغوش گرم پدر و مادر بیرون آمدن؛ از کنار مزرعهی محصول بر زمین مانده بیرون آمدن؛ یا کارِ کارخانهای را که ممکن بود بعداً از او بگیرند، یا ادارهای را که ممکن بود بعداً دیگر به آنجا راهش ندهند، رها کردن و بیرون آمدن و رفتن به خوزستان گرم و شمال غرب سرد، برای همه گوارا نبود. خیلیها نکردند؛ نشستند تماشا کردند. وقتی شهرها را بمباران کردند، از آن شهرهایی که بمباران میشدند، رخت و لباس برداشتند و به شهر دور دستتر رفتند. یک عدّه اینگونه عمل کردند. اینها هم ایرانی بودند، خیلیهایشان هم مسلمان بودند؛ اما آن همّت را نداشتند. در چنین هنگامهای، عدّهی دیگری پیدا شدند؛ از جاهای مختلف، از قشرهای مختلف، در سنین مختلف، زن و مرد؛ اینها آن راحتی را، آن خنکای تابستان را، آن کرسی گرم زمستان را رها کردند؛ آغوش پدر و مادر را رها کردند؛ محصول روی زمین مانده را رها کردند؛ کارِ کارخانه و اداره را رها کردند؛ درس دانشگاه و مدرسه را رها کردند و به سمت جبهه راه افتادند. چرا؟ چون احساس کردند که دشمن مرزها را شکسته و وارد میهن اسلامی شده است. اگر جوان، ایثارگرانه به استقبال دشمن نرود، دشمن به سراغ او در شهر و در خانهی او خواهد آمد. اینها وظیفهی جهاد اسلامی را ادراک کردند، فهمیدند، همت گماشتند و رفتند. اینها بسیجی هستند. اینها همان کسانی هستند که خداوند متعال در قرآن فرمود: «فضّل اللَّه المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیما».(۱) مجاهدین یعنی همینها؛ قاعدین یعنی آنها که در خانه نشستند. قاعد، یعنی نشسته؛ مجاهد، یعنی تلاشگر راه خدا.
آن جوانی، آن پیری، آن دانشآموزی، آن دانشجویی که درس خود را رها میکند، آن مردی که خانوادهی خود را به امان خدا رها میکند، آن کسی که دکان خود را رها میکند، آن ورزشکاری که مسابقات و افتخارات را رها میکند و به سمت جبهه راه میافتد، این ناآگاه است؟! این ناآگاه است یا آن کسی که خیر و راحتی نقد خودش را بر خیر مملکت و سرنوشت کشور و ملتش ترجیح میدهد؟!1379/05/06
1 )
سوره مبارکه النساء آیه 95 لا يَستَوِي القاعِدونَ مِنَ المُؤمِنينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۚ فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ أَجرًا عَظيمًا ترجمه: (هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترککنندگان جهاد] برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.
حضور بسیج در صحنه انقلاب بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان ارواحنافداه و این انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنافداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.1378/09/03
حضور مردم در صحنه, حضور بسیج در صحنه انقلاب اشتباه پنجم آنها این بود که نسبت به نیروهایی هم که برایشان کار میکردند، اشتباه کردند! اینها آنجا نشسته بودند و خیال میکردند عوامل مزدورشان توانستهاند یک شبکه منسجمِ قوی از اراذل و اوباش درست کنند، که وقتی این اراذل و اوباش به خیابان آمدند، دیگر هیچ کس جلودارشان نیست! اینجا هم اشتباه کردند؛ نفهمیدند پولهایی که به مزدوران خودشان دادهاند، طبق معمول، اغلب این پولها صرف عطینای خود اینها شده است! روی نیروهای وابسته خودشان زیادی حساب کرده بودند. نفهمیدند که با یک حضور بسیج و با یک حضور مردمی، همه اینها دوباره مثل حشراتی به لانههای خودشان خواهند خزید. حالا را با 28 مرداد سال 32 اشتباه گرفته بودند؛ چون آن روز هم همین اوباش و اراذل و چاقوکشها و امثال اینها به خیابانها آمدند و همه چیز را از خود کردند. بعد که آنها کار را تمام کردند، آن وقت ارتش شاه هم آمد و وارد شد! خیال کردند که حالا هم اینگونه است؛ فکر بسیج و فکر مردم و فکر این نیروهای انقلابی را دیگر نکرده بودند.1378/05/08
حضور نیروهای مردمی؛ عامل به لانه خزیدن اوباش در حوادث سال 78 اشتباه پنجم، آنها[دشمنان در حادثه 18تیر] این بود كه نسبت به نیروهایی هم كه برایشان كار میكردند، اشتباه كردند! اینها آنجا نشسته بودند و خیال میكردند عوامل مزدورشان توانستهاند یك شبكهی منسجمِ قوی از اراذل و اوباش درست كنند، كه وقتی این اراذل و اوباش به خیابان آمدند، دیگر هیچكس جلودارشان نیست! اینجا هم اشتباه كردند؛ نفهمیدند پولهایی كه به مزدوران خودشان دادهاند، طبق معمول، اغلب این پولها صرف عطینای خود اینها شده است! روی نیروهای وابستهی خودشان زیادی حساب كرده بودند. نفهمیدند كه با یك حضور بسیج و با یك حضور مردمی، همهی اینها دوباره مثل حشراتی به لانههای خودشان خواهند خزید. حالا را با 28 مرداد سال 32 اشتباه گرفته بودند؛ چون آن روز هم همین اوباش و اراذل و چاقوكشها و امثال اینها به خیابانها آمدند و همه چیز را از خود كردند. بعد كه آنها كار را تمام كردند، آن وقت ارتش شاه هم آمد و وارد شد! خیال كردند كه حالا هم اینگونه است؛ فكر بسیج و فكر مردم و فكر این نیروهای انقلابی را دیگر نكرده بودند.1378/05/08
حضور بسیج در صحنه انقلاب به مسؤولان در دولت و بخصوص مسؤولان امنیت عمومی تأکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را بر جای خود بنشانند و بیشک کسانی که چشم به فتنهانگیزیهای این روسیاهان دوختهاند، مأیوس خواهند شد. ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیاری مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکاری کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خودفروختهی دشمن، تنگ نمایند. و به خصوص فرزندان بسیجیام باید آمادگیهای لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنهیی که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرغوب و منکوب سازند.1378/04/22
حضور جوانان در صحنه انقلاب, حضور بسیج در صحنه انقلاب عزیزان، بسیج دانشجویی یکی از ارزندهترین یادگارهای امام راحل بزرگوار ما است. آن روزی که آن حکیم فرزانه، یکی از ضروریترین تشکلها را بسیج دانشجو و طلبه اعلام کرد، کمتر کسی به اهمیت حضور این مجموعهی ارزشمند در دانشگاه کشور واقف بود، و امروز که دانشگاه و همهی عرصههای زندگی، صحنهی زورآزمایی فرهنگی - سیاسی - تبلیغاتیِ استکبار و صهیونیسم با انقلاب و نظام اسلامی است، روشنبینی امام بزرگوار ما از همیشه آشکارتر گردیده است. در صحنهیی که دشمن با ابزار فرهنگی و تکیه بر سلاح تبلیغ، مزورانه به میدان میآید، چه کسی شایستهتر از دانشجو و طلبه است که در صفوف مقدم این دفاع مقدس قرار بگیرد و با تکیه بر ایمان صادقانه و منطق قوی و عمل صالح خود، دشمن را مغلوب و رسوا کند. آری، بسیج مدرسهی عشق است، و در همهی میدانهای دشوار، فقط حضور عاشقانه و مخلصانه است که میتواند پرچم حق و عدل و راستی و ایمان را به اهتزاز درآورد و جنود شیطان را منهزم سازد.
دانشجوی بسیجی، آن عنصر نورانی و پاکنهادی است که در حال فراگرفتن دانش و آمادهسازی علمی و فکری خود برای شرکت در پیشرفت مادی ملت و کشورش، چراغ ایمان و هدایت را نیز در دل خود و در محیط دانشگاه فروزان میکند و فضا را با صلاح و صفا و نورانیت خود نورانی میسازد. دانشجوی بسیجی کسی است که دشمن کمینگرفته را از یاد نمیبرد و غافلانه، خود و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمیسپرد. دانشجوی بسیجی، جوانی خود را مغتنم میشمرد و از لحظههای گرانبهای آن برای خودسازی علمی و فکری و روحی بهره میگیرد. دانشجوی بسیجی، پیکار فرهنگی و فکری و عقلانی را نیز مانند حضور در میدانهای جنگ، با تکیه بر هوشمندی و تلاش و توکل به پیش میبرد و خود را در همه حال، سرباز اسلام و انقلاب و فرزند خمینی کبیر میشمرد. بسیج دانشجویی در عین آنکه یک تشکل نظمیافته و برخوردار از سازماندهی است، نه در جناحهای سیاسی، هضم و حل میشود و نه خود را رقیب سازمانهای دانشجویی متعارف میشمرد. هر دانشجویی با هر سلیقهی سیاسی، اگر پایبند به ارزشهای انقلاب و آمادهی حضور در عرصهی مبارزهی فرهنگی و سیاسی با استکبار و ایادی آشکار و نقابدار آن است، میتواند در خیل بسیجیان دانشگاه و عضوی از بسیج دانشجویی باشد.1377/07/14
حضور مردم در صحنه, حضور بسیج در صحنه انقلاب بسیج در حقیقت، مظهر یک وحدت مقدّس، میان افراد ملت است. همه میدانهایی که بسیج در آن حضور پیدا کرده است، میدانهای ملی است؛ میدانهای مربوط به همه ملت - مثل میدان دفاع مقدّس، میدان سازندگی و خدمات عمومی - است. هیچوقت کشور، از یک مجموعه عظیمی که از بهترین فرزندان کشور و با این خصوصیات تشکیل شده است، بینیاز نیست.1376/09/05
حضور مردم در صحنه, حضور بسیج در صحنه انقلاب درباره بسیج و این هفته، چند مطلبِ اصلی هست. یک مطلب درباره خود بسیج است؛ که در حقیقت بسیج عظیم ملّت ایران، مظهر شخصیت ذاتی و ملّی آن است. چون بسیج به این معناست که جوانان ملت و عناصر کاری ملت، در میدانهای سخت، احساس کنند که به امید خدا و با توکّل بر او، دارای چنان قدرت و توانایی هستند که میتوانند در مقابل دشمنان بایستند. این، معنای بسیج است. وقتی که بسیج را با نظر تحلیلی و دقیق نگاه میکنیم، میبینیم که میدان نبرد نظامی، تنها میدان حضور بسیج نبود. این، کارِ خدا بود که بسیجِ ملت ایران بتواند در سختترین میدانها که همان میدان جنگ است، چنان قدرتی از خود نشان دهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است. دشمنان در طول سالهای متمادی، خیلی زحمت کشیدهاند تا به ما ملت بفهمانند و بباورانند که قادر نیستیم از خودمان دفاعکنیم؛ قادر نیستیم شخصیت خودمان را نشان بدهیم و قادر نیستیم در معادلات جهانی، نقش ایفا کنیم. اقلاًّ یکی دو قرن، تلاش استعمار این بود که ایرانی را از صحنه فعّالیت همهجانبه جهانی خارجکند. وقتی انقلاب پیروز شد و همه دنیا فهمیدند که ملت ایران دارای چنان قدرتی است که میتواند یک نظام ظالم و فاسد را کنار بزند و در مقابل خطرات اینکار، که مسأله جنگ بود، با قدرت بایستد؛ در حقیقت شخصیّت ملت ایران آشکار شد. و این، به برکت بسیجبود. نیروهای مردمی بودند که در صحنههای جنگ توانستند دشوارترین کارها را انجام دهند. و اگر نبودند، بی شک سرنوشت جنگ طور دیگری میشد. این، سختترین میدانها بود. در حقیقت بسیج میتواند در میدان سازندگی هم محور باشد و در میدان علم، مقدّم بر دیگران قرارگیرد. بسیج در همهجای کشور حضور دارد. بسیج در دانشگاه، در حوزه، در بین متخصّصین، در دستگاههای علمی، در میان روحانیون، در روستاها، در شهرها و در طبقات مختلف حضور و نمود دارد و نشان دادهاست که در حقیقت نمونه کامل ملت ایران است. شاید بشود گفت که در میان یادگارهای ارزشمندِ باقیمانده از امام عزیز و عظیم القدر ما، یادگاری که از همه بیشتر گسترش دارد، بسیج است. عظیمترین و ماندگارترین یادگار آن بزرگوار، همین بسیج مردمی است که در همهجا حضور دارد؛ در همه فعّالیتها میتواند پیشرو باشد و روحیه بسیجی را نشان دهد. باید هم همینطور باشد. خیلیها میخواستند بعد از تمام شدن جنگ، چنین وانمود کنند که بسیج تمام شد. این، یک تلقین شیطانی بود، که شاید دستهای دشمن هم در آن بیتأثیر نبود. امّا من عرض میکنم که بسیج تمام شدنی نیست. بسیج باید روزبه روز توسعه پیدا کند و قوی شود. روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود، تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بردوش دارد - که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سر منزل برساند. لذا، بسیج، تمام شدنی نیست.1371/08/27
بسیج مستضعفین, حضور بسیج در صحنه انقلاب آحاد عظیم بسیج، در طول این هشت سال، چیزی را در تاریخ ثبت کردند و گذاشتند که جز در برهههای استثنایی تاریخ گذشتهی بشریت، نظیرش را نمیشود پیدا کرد.1370/11/18