جناحهای سیاسی, شجره طیبه بسیج, هویت بسیج, حضور بسیج در صحنه انقلاب, وظیفه اجتماعی بسیج اینجور نیست که ما در جناحهای داخل کشور، بسیج را جزو این جناح یا آن جناح یا آن جناح [سوم] یا آن جناح [چهارم] بدانیم؛ نخیر، خود بسیج یک جریان است، یک شطّ عظیم جاری است به سمت اهداف انقلاب.1395/09/03
دشمنشناسی, جناحهای سیاسی, خلط دشمن و دوست, شناخت دوست و دشمن مبادا دوست را با دشمن اشتباه کنید؛ مبادا دوست و دشمن را مخلوط کنید؛ مبادا رفتاری که با دشمن باید داشت، با دوست انجام بدهید. این، خطاب به همه ی جناح هاست.1388/04/15
قبیلهگرایی گروههای سیاسی در دهه شصت چرا همدیگر را تحمل نمیکنیم و عیبجویی میکنیم؟ در یک محیط واحد، با یک جهتگیری واحد، یک نقطه و خدشهی کوچکی موجب میشود که این گروه در مقابل آن گروه بایستد و آن گروه در مقابل این گروه. من این را به شما بگویم - با تجربهای که بنده از اول انقلاب تا حالا دارم - که غالبِ دستهبندیهای سیاسیِ کشور ما از این قبیل بود که متأسفانه بعد به دستهبندیهای عمیقتر هم منتهی شد. در آن سالهای ریاست جمهوریِ بنده، دو گروه در کشور بودند: چپ و راست. یک عدهای میگفتند چپ، یک عده میگفتند راست. بنده یک بحث تحلیلیِ مفصلی کردم - سالهای 62، 63 بود؛ حالا دقیقاً یادم نیست - و ثابت کردم که این اختلافات مثل اختلافات قبائل قدیمی عرب است. یک قبیله با یک قبیلهی دیگر بد بود؛ منشأش نه یک مبنای اقتصادی بود و نه یک مبنای اعتقادی. فرض کنید یک وقتی اسب این قبیله در مرتع یکی از افراد آن قبیله چریده، او هم مثلاً گفته بالای چشمت ابروست؛ این هم یک جوابی داده و احیاناً خونی هم بینشان ریخته شده یا نشده، اما این دو تا قبیله دیگر تا ابد باید با هم دشمن باشند! بنده ثابت کردم که اختلافات آن روزِ چپ و راست در کشور ما از این قبیل است؛ و بود. اختلافات عاطفی و اخلاقی به دستهبندیهای سیاسی تبدیل شده بود. البته امروز آنطور نیست. امروز یک عده عمیقاً با نظام جمهوری اسلامی مخالفند؛ حالا با زبانها و شعارهای گوناگون و تحت پرچمهای مختلف با اصل نظام مخالفند. مخالفت هم نه به خاطر اینکه یک جایگزین بهتری برای آن دارند. با همان شعارهایی که جمهوری اسلامی به خاطر مبارزه با آنها به وجود آمد، میخواهند با جمهوری اسلامی مخالفت کنند. جمهوری اسلامی براساس نفی سلطهی غرب و امریکا سرکار آمد؛ اما اینها طرفدار سلطهی غربند. جمهوری اسلامی برای گسترش دین و معنویت و مفاهیم اسلامی سرکار آمد؛ در حالی که اینها اصلاً مخالف گسترش این مفاهیمند. جمهوری اسلامی شعار خودش را وحدت دین و سیاست قرارداد؛ در حالی که اینها اصلا دشمنِ وحدت دین و سیاستند. بعضیها اینطوریاند؛ حالا کمند، زیادند، چه کسانیاند و چه هستند، اینها را کار نداریم، لکن باز در بین همین مجموعههایی که همفکرند و هم جهتند، انسان میبیند یک اختلافاتی هست که باز از قبیل همان اختلافات قبیلهای سابق است. راه مقابله با این بیتحملی چیست؟ این، تحقیق نظری میخواهد؛ به قول شماها کار تئوریک بکنید و بعد هم این را عملیاتی کنید.1385/08/18
اختلافافکنی, جناحهای سیاسی, اختلاف سیاسی, اختلاف سلیقه, قوه مجریه, کارگزاران نظام مواظب باشید دولت به خاطر اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف مذاق و اختلاف جناح مورد تضعیف قرار نگیرد. دولت را باید نگه داشت.1385/07/18
اعتماد مردم به نظام اسلامی, جناحهای سیاسی, سلیقه سیاسی, اعتماد مردم به مسئولان, اعتماد مردم به دولت اينكه مردم به معرفى افراد و جناحها و گروهها اعتماد نكنند، ضايعه است.1381/12/06
جناحهای سیاسی, اصول رقابت سیاسی, فعالان سیاسی, کارگزاران نظام بزرگترین تبلیغ برای یک نظریهی سیاسی چیزی است که در میدان عمل اتّفاق میافتد.1380/08/20
مجرم شدن در نظام اسلامی ، یک لکهی ننگ ابدی حرف امروز و حرف همیشهی من به جناحها و شخصیتهای سیاسی در این کشور این است که در مقابل دشمن بهگونهای نباشید که او احساس کند از این طریق میتواند در دل انقلاب رخنه کند و نفوذ خودش را گسترش دهد. اگر من گاهی از بعضی از اشخاص یا بعضی از مطبوعات در این کشور گله کردم، به خاطر این است. کاری نکنند که این احساس را به دشمن بدهند که میشود از اینجا در داخل نظام رخنه کرد و نفوذ خود را گسترش داد؛ که گفتیم هرچه دشمن نفوذش بیشتر بشود، عزّت ملی، اقتدار ملی، عظمت ملی و تأمین آیندهی کشور ضعیفتر خواهد شد. نسبت اینها، نسبت معکوس است. اگر کسی به دشمن میدان میدهد؛ اگر کسی روز سیزده آبان را - که روز اعلام خصومتهای امریکاست - تبدیل به روز ذلّت در مقابل امریکا میکند و اگر کسی به جای استحکامِ وحدت ملی، دائم در فکر تفرقه است، یقین بدانید میخواهد نفوذ دشمن را زمینهسازی کند. پس این شخص نمیتواند ادّعا کند که طرفدار وحدت ملی و مصالح ملی است. این بسیار بد است که در نظام اسلامی عدّهای دل به دشمن بدهند؛ اکتفا به این هم نکنند، به تکرار حرفهای دشمن بپردازند؛ به این هم اکتفا نکنند، مقدّسات نظام را زیر سؤال ببرند؛ به این هم اکتفا نکنند، همان کاری را که دشمن میخواهد، عیناً انجام دهند؛ یعنی آن ایمان را - که شرط اوّلی بود - در مردم متزلزل کنند؛ آن شجاعت و اعتماد به نفس را در دل جوانها از بین ببرند؛ تیشه بردارند به دیوارهی این نظام بزنند، تا رخنه ایجاد کنند! این کارها را بکنند، بعد نظام با آنها برخورد کند و طبق قوانین، مجرمشان بشناسد؛ که مجرم شدن در نظام اسلامی، یک لکّهی ننگ ابدی است، مگر آنکه «الّا الّذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا»؛(1) کسی توبه کند؛ چیزی را که افساد کرده، اصلاح کند؛ ابهامی را که ایجاد کرده، تبدیل به تبیین کند؛ خطای گذشتهی خودش را روشن کند؛ آن وقت خدای متعال از او خواهد گذشت و جرمش تبدیل به صلاح میشود. ولی مادامی که این کارها را نکرده، یک مجرم است؛ آن وقت کسانی برخلاف قانون، به حمایت از این مجرم بپردازند که این جزو بدترین کارهاست!1379/08/11
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 160 إِلَّا الَّذينَ تابوا وَأَصلَحوا وَبَيَّنوا فَأُولٰئِكَ أَتوبُ عَلَيهِم ۚ وَأَنَا التَّوّابُ الرَّحيمُ ترجمه: مگر آنها که توبه و بازگشت کردند، و (اعمال بد خود را، با اعمال نیک،) اصلاح نمودند، (و آنچه را کتمان کرده بودند؛ آشکار ساختند؛) من توبه آنها را میپذیرم؛ که من توّاب و رحیمم.
جناحهای سیاسی, شخصیتها و مسئولان سیاسی حرف امروز و حرف همیشهی من به جناحها و شخصیتهای سیاسی در این كشور این است كه در مقابل دشمن بهگونهای نباشید كه او احساس كند از این طریق میتواند در دل انقلاب رخنه كند و نفوذ خودش را گسترش دهد.1379/08/11
لزوم کوتاه نیامدن قوهی قضاییه در مقابل مجرمان وابسته به مجموعههای سیاسی [شأن قوه قضاییّه این است که در هرگوشه از این کشور اگر به کسی ظلم شد، در دل او نور امیدی باشد که به دستگاه قضایی مراجعه میکند و احقاق حق میشود. همه باید احساس کنند که بدون هیچ ملاحظهای، احقاق حق و ابطال باطل خواهد شد. شرط اوّل هم صلابت، استقلال قوّه قضاییّه، استقلال قاضی، عدم نفوذ جریانات سیاسی و عدم دخالت دستگاههای دیگر در قوّه قضاییه است.] این غلط است که اگر مجرم به یک مجموعه سیاسی وابسته باشد، باید در مقابل او کوتاه آمد؛ آن هم با این دلیل غیر محکمه پسند که اگر مجرمیّت او مورد تأکید قوّه قضاییّه قرار گیرد، جنجال خواهد شد! قرآن کریم میفرماید «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین»؛(1) اگر قضاوتی که میشود، برخلاف مصلحت آنها باشد، جنجال میکنند؛ اما اگر برطبق میل و نظر آنها باشد، آن وقت آن را میپذیرند. بعد میفرماید: «افی قلوبهم مرض».(2) این قضاوت قرآن است.1379/04/07
1 )
سوره مبارکه النور آیه 49 وَإِن يَكُن لَهُمُ الحَقُّ يَأتوا إِلَيهِ مُذعِنينَ ترجمه: ولی اگر حق داشته باشند (و داوری به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوی او میآیند!
2 )
سوره مبارکه النور آیه 50 أَفي قُلوبِهِم مَرَضٌ أَمِ ارتابوا أَم يَخافونَ أَن يَحيفَ اللَّهُ عَلَيهِم وَرَسولُهُ ۚ بَل أُولٰئِكَ هُمُ الظّالِمونَ ترجمه: آیا در دلهای آنان بیماری است، یا شکّ و تردید دارند، یا میترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند!
مجلس شورای اسلامی, جناحهای سیاسی تعبیرهای چپ و راست یا اصرار بر وجود احزاب سیاسی در مجلس قانونگذاری و مانند اینها، سوغاتهای بیارزشی است که شأن مجلس شورای اسلامی بالاتر از پذیرش کورکورانهی آنها است.1375/03/11
جناحهای سیاسی جناحهای گوناگون سیاسی باید در عین دوگانگیهایی كه در فهم مسائل گوناگون دارند سعی خود را بر پیشرفت كشور در زیر پرچم پرعزت احكام اسلامی متمركز كنند.1375/03/11
فضای غبارآلود و ضعف تحلیل سیاسی در دوران حکومت پنج ساله امیرالمومنین(ع) من به برادران عزیز دفاتر نمایندگی[ولی فقیه در سپاه] و بخصوص بخش عقیدتی، سیاسی عرض میکنم که تحلیل سیاسی به شکل صحیح و پرورانندهی ذهن، چیز بسیار مهمی است؛ ذهن باید پرورانده بشود. دوران دشوار هر انقلابی، آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببینید امیر المؤمنین از این مینالد: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه». در دوران پیامبر، اینطوری نبود. در دوران پیامبر، صفوف، صفوف صریح و روشنی بود. آن طرف، کفار و مشرکان و اهل مکه بودند؛ کسانی بودند که یکییکی مهاجرین از اینها خاطره داشتند: او من را در فلان تاریخ زد، او من را زندانی کرد، او اموال من را غارت کرد؛ بنابراین شبههیی نبود. یهود بودند؛ توطئهگرانی که همهی اهل مدینه از مهاجر و انصار با توطئههای آنها آشنا بودند. جنگ بنی قریظه اتفاق افتاد، پیامبر دستور داد عدهی کثیری آدم را سر بریدند؛ خم به ابروی کسی نیامد و هیچکس نگفت چرا؛ چون صحنه، صحنهی روشنی بود؛ غباری در صحنه نبود. اینطور جایی، جنگ آسان است؛ حفظ ایمان هم آسان است. اما در دوران امیر المؤمنین، چه کسانی در مقابل علی (ع) قرار گرفتند؟ خیال میکنید شوخی است؟ خیال میکنید آسان بود که «عبد الله بن مسعود»، صحابی به این بزرگی بنا به نقل عدهیی جزو پابندهای به ولایت امیر المؤمنین نماند و جزو منحرفان به حساب آمد؟ همین «ربیع بن خثیم» و آنهایی که در جنگ صفین آمدند گفتند ما از این قتال ناراحتیم، اجازه بده به مرزها برویم و در جنگ وارد نشویم، در روایت دارد که «من اصحاب عبد الله بن مسعود»! اینجاست که قضیه سخت است. وقتی غبار غلیظتر میگردد، میشود دوران امام حسن؛ و شما میبینید که چه اتفاقی افتاد. باز در دوران امیر المؤمنین، قدری غبار رقیقتر بود؛ کسانی مثل عمار یاسر آن افشاگر بزرگ دستگاه امیر المؤمنین بودند. هرجا حادثهیی اتفاق میافتاد، عمار یاسر و بزرگانی از صحابهی پیامبر بودند که میرفتند حرف میزدند، توجیه میکردند و لااقل برای عدهیی غبارها زدوده میشد؛ اما در دوران امام حسن، همان هم نبود. در دوران شبهه و در دوران جنگ با کافر غیر صریح، جنگ با کسانی که میتوانند شعارها را بر هدفهای خودشان منطبق کنند، بسیار بسیار دشوار است؛ باید هوشیار بود. البته بحمد اللّه ما هنوز در چنان دورانی نیستیم. هنوز صفوف روشن است؛ هنوز خیلی از اصول و حقایق، واضح و نمایان است؛ اما مطمئن نباشید که همیشه اینگونه خواهد بود. شما باید آگاه باشید. شما باید چشم بصیرت داشته باشید. شما باید بدانید بازویتان در اختیار خداست یا نه. این، بصیرت میخواهد؛ این را دست کم نگیرید. من یک وقت در دوران زندگی تقریباً پنجسالهی حکومت امیرالمؤمنین(علیه الصّلاةوالسّلام) و آنچه که پیش آمد، مطالعات وسیعی داشتم. آنچه من توانستم به عنوان جمعبندی به دست بیاورم، این است که «تحلیل سیاسی» ضعیف بود. البته در درجهی بعد، عوامل دیگری هم بود؛ اما مهمترین مسأله این بود. والّا خیلی از مردم هنوز مؤمن بودند؛ اما مؤمنانه در پای هودج امالمؤمنین در مقابل علی(علیهالسّلام) جنگیدند و کشته شدند! بنابراین، تحلیل غلط بود. موضع خود را شناختن و در آن قرار گرفتن، هوشیاری سیاسی، شم سیاسی و قدرت تحلیل سیاسی - البته به دور از ورود در دستهبندیهای سیاسی - خودش یکی از آن خطوط ظریفی است که من در پیام هم به شما عرض کردم؛ امام هم که مکرر در مکرر فرموده بودند. البته یک عده خوششان نمیآمد: نه، چرا در کارهای سیاسی دخالت نکنند؟! همان وقت من یادم هست که بعد از گذشت چند ماه از فرمایش امام، یک حادثهی انتخاباتی در پیش بود و زیدی به یکی از شهرها رفته بود - که نمیگویم کجا، چون نمیخواهم نزدیک بشوم - و سخنرانی کرده بود. آن وقتها نوارش را آوردند و من گوش کردم. او میگفت: نه آقا، چرا میگویید سپاه در سیاست دخالت نکند؟ باید بکند؛ از شماها چه کسی بهتر؟(!) ببینید، اینها حرفهای خوشایند و دلنشینی است که این جوان مبارزِ پُر از خون انقلابی، به هیجان بیاید: بله، چه کسی از ما بهتر؟ امام این موضوع را صریحاً گفته بودند؛ اما اینها بین آگاهی سیاسی و حضور سیاسی در صحنهی انقلاب - که این خوب است - و بین دخالت در معارضات سیاسی و جناحبندیهای سیاسی و به نفع یکی و به ضرر دیگری کار کردن - که این همان چیز بد و بسیار خطرناکی است که امام هیأتی را مأمور کردند و گفتند ببینید چه کسی اینطوری است، از سپاه بیرونش کنید - خلط میکردند. توجه داشته باشید که انگیزههای سیاسی و جناحی نباید بتواند از یک مجموعهی سالم، خالص و کارآمد مثل سپاه - که ذخیرهیی است برای روزی که انقلاب از آن استفاده بکند - بهره ببرد. این ذخیره بایستی سربهمهر بماند، تا در جای خودش مصرف بشود.1370/06/27