[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش :تبلیغ، وسیله رسیدن به اهداف دین کلیدواژه(ها) : حوزههای علمیه, تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : امروز نگاه رایج در حوزههای علمیّه این است که تبلیغ در مرتبهی دوّم قرار دارد... ما از این نگاه باید عبور کنیم. تبلیغ، مرتبهی اوّل است... چرا این را میگوییم؟ برای اینکه ما هدف دین را چه میدانیم؟ دین خدا آمده است با ما انسانها چه بکند؟ خب یک هدف نهایی داریم که عبارت است از اینکه ما را در مسیر خلیفةاللّهی، در مسیر انسان کامل ارتقاء بدهد، بالا ببرد ــ حالا هر چه ظرفیّت داشته باشیم ــ این هدف نهایی دین است. هدفهای میانی و ابتدائی هم وجود دارد؛ مثلاً اقامهی قسط: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(1) یا تشکیل نظام اسلامی: وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ اللَّه؛(2) مرکز اطاعت، دین است؛ این یعنی تشکیل نظام اسلامی؛ این جزو اهداف دین است؛ هدف میانی است. یا فرض کنید که اقامهی معروف، اشاعهی معروف، ازالهی منکر، ترویج کَلِم طیّب و عمل صالح: اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصَّالِحُ یَرفَعُه.(3) خب اینها اهداف دین است؛ هر کدام از اینها را که شما نگاه کنید، وسیله و ابزار رسیدن به آن، تبلیغ است. 1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25 لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ ترجمه : ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری میکند بیآنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکستناپذیر است! 2 ) سوره مبارکه النساء آیه 64 وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحيمًا ترجمه : ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند. 3 ) سوره مبارکه فاطر آیه 10 مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا ۚ إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ ۚ وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ ۖ وَمَكرُ أُولٰئِكَ هُوَ يَبورُ ترجمه : کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود میکند، و عمل صالح را بالا میبرد؛ و آنها که نقشههای بد میکشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود میشود (و به جایی نمیرسد)! مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش :تأکید قرآن بر مسئله تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : شما در قرآن میبینید روی مسئلهی تبلیغ تکیه شده... کلمهی «بلاغ» یا «بلاغ مبین» در قرآن حدود دوازده سیزده جا آمده. «بلاغ مبین» یعنی آن رساندنی که جای شبههای باقی نگذارد: وَ ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛(1) باید جای شبهه باقی نگذارد. بلاغ، [یعنی] رساندن، رساندن پیام به گوشها و به دلها، این در قرآن بارها تکرار شده؛ دوازده سیزده مورد تکرار شده؛ از قول پیغمبران تکرار شده: ما عَلَینا اِلَّا البَلاغُ المُبین؛ از قول خدای متعال خطاب به پیغمبر تکرار شده: فَاِنَّما عَلَیکَ البَلاغ؛ (2) از همین مادّهی بلاغ، «اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ یَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلَّا اللَّه»(3) [هم هست] ــ آیهای که [قاری محترم] تلاوت کرد ــ و آیات متعدّد دیگری هم در این زمینه هست: اُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبِّی، (4) بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک.(5) تعبیرات موازی و هممعنای با «بلاغ»... در قرآن الیٰماشاءاللّه [هست]: تبلیغِ «دعوت» چقدر در قرآن تکرار [شده]: اُدعُ اِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ وَ المَوعِظَةِ الحَسَنَة؛ (6) اِستَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم، (7) و همینطور آیات متعدّد دیگری با تعبیرِ عنوان «دعوت». آیات متعدّد فراوان با عنوان «انذار و تبشیر»؛ ترساندن و بشارت دادن. همهی اینها دعوت است دیگر، همهی اینها تبلیغ است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 17 وَما عَلَينا إِلَّا البَلاغُ المُبينُ ترجمه : و بر عهده ما چیزی جز ابلاغ آشکار نیست!» 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 20 فَإِن حاجّوكَ فَقُل أَسلَمتُ وَجهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِلَّذينَ أوتُوا الكِتابَ وَالأُمِّيّينَ أَأَسلَمتُم ۚ فَإِن أَسلَموا فَقَدِ اهتَدَوا ۖ وَإِن تَوَلَّوا فَإِنَّما عَلَيكَ البَلاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصيرٌ بِالعِبادِ ترجمه : اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آنها مجادله نکن! و) بگو: «من و پیروانم، در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شدهایم.» و به آنها که اهل کتاب هستند [= یهود و نصاری] و بیسوادان [= مشرکان] بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق، تسلیم شوند، هدایت مییابند؛ و اگر سرپیچی کنند، (نگران مباش! زیرا) بر تو، تنها ابلاغ (رسالت) است؛ و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. 3 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39 الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! 4 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 62 أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ ترجمه : رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. 5 ) سوره مبارکه المائدة آیه 67 يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ ترجمه : ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. 6 ) سوره مبارکه النحل آیه 125 ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ ترجمه : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است. 7 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید! مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش :لزوم شناخت مخاطب در تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : مخاطب را بشناسید. اگر چنانچه ما موادّ تبلیغیمان و شیوهی تبلیغمان متناسب با وضعیّت مخاطب نباشد، ناموفّق خواهیم بود... احتمال دارد که یکی از مصادیق یا یکی از معانی این آیهی شریفهی «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه»(1) همین باشد. اینکه حالا مثلاً اگر برای مردم ترکزبان پیغمبری فرستادند او بایست ترکزبان باشد، خب اینکه بدیهی است، بدون این که معنی ندارد؛ احتمال میدهم که این «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه» یعنی با همان ترکیب فکری و ذهنیِ قوم باید حرف بزند، صحبت کند، تبیین کند. 1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 4 وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم ۖ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشاءُ وَيَهدي مَن يَشاءُ ۚ وَهُوَ العَزيزُ الحَكيمُ ترجمه : ما هیچ پیامبری را، جز به زبان قومش، نفرستادیم؛ تا (حقایق را) برای آنها آشکار سازد؛ سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) هدایت میکند؛ و او توانا و حکیم است. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش :روحیه جهادی داشتن، لازمه تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : در تبلیغ، روحیهی جهادی لازم است... این روحیهی جهادی با توجه به این آیهی شریفه است که «وَ لایَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح»،(1) آن کاری که غیظ کفار را برانگیزد، عمل صالح است. آن کاری که ضربهی به کفار بزند، "ینالون منه" یعنی ضربه زدن، نالَ به دو معنا استفاده میشود، اما ینالون منه وقتی با "مِن" باشد، معنایش این است: «لَا یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّیْلًا»، یعنی ضربهای به او نمیزند «إِلَّا کُتِبَ لَهُ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ». عمل صالح مینویسند. این خب بهترین جهاد است دیگر. روحانیت باید وسط میدان باشد. باید مأیوس نشود. خاصیت عمل جهادی این است. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 120 ما كانَ لِأَهلِ المَدينَةِ وَمَن حَولَهُم مِنَ الأَعرابِ أَن يَتَخَلَّفوا عَن رَسولِ اللَّهِ وَلا يَرغَبوا بِأَنفُسِهِم عَن نَفسِهِ ۚ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم لا يُصيبُهُم ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخمَصَةٌ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَطَئونَ مَوطِئًا يَغيظُ الكُفّارَ وَلا يَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَيلًا إِلّا كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ ۚ إِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجرَ المُحسِنينَ ترجمه : سزاوار نیست که اهل مدینه، و بادیهنشینانی که اطراف آنها هستند، از رسول خدا تخلّف جویند؛ و برای حفظ جان خویش، از جان او چشم بپوشند! این بخاطر آن است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها نمیرسد و هیچ گامی که موجب خشم کافران میشود برنمیدارند، و ضربهای از دشمن نمیخورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته میشود؛ زیرا خداوند پاداش نیکوکاران را تباه نمیکند! مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش :تبلیغ، ادامه راه پیامبران کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : حدیث متن فیش : قرآن کریم، پیغمبران را مسئول تبلیغ میداند؛ ورثهی پیغمبران چطور؟ «اِنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الاَنبیاء»؛(۱) شماها[طلاب و روحانیون] هم که ورثهی انبیا هستید، اُسّ و اساس وظیفهی شما عبارت است از تبلیغ؛ باید تبلیغ کنید؛ باید پیام دین را، پیام خدا را به دلها و گوشها برسانید؛ دل و گوش چه کسی؟ همهی بشر. البتّه اولویّتهایی وجود دارد؛ طبعاً جامعهی خودتان اولویّت بیشتری دارد، یک جاهایی اولویّت دارد، یک جاهایی کمتر اولویّت دارد، ولی باید به همه برسد. 1 ) الکافی، ثقةالاسلام کلینی، ج ۱، ص ۳۲؛ اِنَّ العُلَماءَ وَرَثَةُ الاَنبیاء ترجمه : «به راستى علما وارث پیامبرانند» مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [یک مسئله مهم] مسئلهی تبلیغ است. واقعاً با اطّلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم! بله، همهی این فعّالیّتهایی که ذکر شده، بیان شده، گزارش شده، واقعی است، درست است، میدانیم؛ در عین حال نیاز ما بیش از اینها است! اینقدر ظرفیّت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که اگر ما چندین برابر آن مقداری هم که کار میکنیم، کار کنیم، به نظرم این ظرفیّت پُر نمیشود. هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم؛ اگر تبلیغ ما متّکی به تحقیق نباشد، خنثیٰ و ابتر خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [یک مسئله مهم] مسئلهی تبلیغ است. واقعاً با اطّلاعاتی که به من میرسد از جهات مختلف، نسبت به تبلیغ نگرانم! بله، همهی این فعّالیّتهایی که ذکر شده، بیان شده، گزارش شده، واقعی است، درست است، میدانیم؛ در عین حال نیاز ما بیش از اینها است! اینقدر ظرفیّت تبلیغ در این کشور انبوه و متراکم و گسترده است که اگر ما چندین برابر آن مقداری هم که کار میکنیم، کار کنیم، به نظرم این ظرفیّت پُر نمیشود. هم به تبلیغ احتیاج داریم، هم به موعظه احتیاج داریم، هم به تحقیق احتیاج داریم؛ اگر تبلیغ ما متّکی به تحقیق نباشد، خنثیٰ و ابتر خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در حوزههای علمیّه از اوّل، از هزار سال پیش، سنّت تبلیغ وجود داشت. البتّه من فرصت نکردم که یک قدری بیشتر فحص کنم و مراجعه [کنم] ــ یعنی وقت نکردم مراجعه کنم ــ آن مقداری که حالا در ذهن من بود، فرض کنید از زمان مثلاً شیخ صدوق، این کتابهای متعدّد شیخ صدوق (رضوان الله علیه) همه تبلیغات است: امالی تبلیغ است، خصال تبلیغ است، عیون اخبار الرّضا تبلیغ است؛ همهی اینها تبلیغات است. فقط هم تبلیغِ مذهب نیست؛ تبلیغِ اخلاق است، تبلیغِ دین است، تبلیغِ توحید است؛ همینهایی که ما باید انجام بدهیم. تعدادی از رسالههای شیخ مفید (رضوان الله علیه) در جواب سؤالات بلاد مختلف ــ که اینها چند سال پیش در کنگرهی شیخ مفید چاپ شد ــ تبلیغات است. شیخ طوسی، در کنار آن فقهِ عمیقِ عریقِ آنچنانی، امالی دارد؛ امالیِ شیخ، تبلیغ است، امالیِ سیّد مرتضیٰ، تبلیغ است. عرض کردم، حالا من مجال نکردم مراجعه کنم ببینم ــ شماها بیشتر وقت دارید و بیشتر حوصله دارید [میتوانید مراجعه کنید] ــ که در قرون بعدی در حوزههای علمیّه تبلیغ چه جوری انجام میگرفته؛ لکن مثلاً در قرون اخیر، مجلسی (رضوان الله علیه) ــ مجلسی آدم باعظمتی است؛ مجلسی را دستِکم نباید گرفت، خیلی آدم باعظمتی است ــ در کنار کتاب بحار و کتب متعدّدی که ایشان در مسئلهی حدیث و تبیین حدیث و بیان حدیث و مانند اینها دارد، مثلاً کتاب حقّالیقین و حیاتالقلوب که کتابهای فارسی [است دارد]؛ اینها برای چیست؟ تبلیغ است دیگر. مرحوم نراقی [هم] کتاب فارسی دارد، بعدها هم البتّه بوده که حالا مواردی در ذهنم هست؛ مثلاً فرض کنید تفسیر منهجالصّادقین و امثال اینها فارسی است؛ فارسی برای کیست؟ فارسی برای علما و فضلا و مانند اینها نیست؛ تبلیغ است برای آحاد مردم؛ یعنی علما به سنّت تبلیغ اهمّیّت میدادند. حالا این را هم که منبر و شکل تبلیغی منبر از کِی بوده، بنده مجال نکردم [ببینم]؛ دلم میخواست اگر بتوانم مراجعه کنم، امّا مثلاً همین ملّاحسین کاشفی سبزواری در قرن نهم و دهم یا مثلاً واعظ قزوینی در قرن دهم ــ که شاعر بزرگی هم هست ــ در ذهن من [اینجور] هست که اینها اهل منبر بودند و میرفتند صحبت میکردند و از آن وقتها این سنّتِ منبر وجود داشته. ملّا حسین کاشفی صاحب روضة الشّهدا است، و ما که روضهخوانی میکنیم، در واقع گرفتهشدهی از کتاب آن بزرگوار است. و همچنین بعداً علمای بزرگی مثل شیخ جعفر شوشتری [اهل منبر بودند]. شیخ جعفر شوشتری معروف به وعظ است؛ ملّا است، فقیه بزرگی است امّا خب اهل منبر بوده؛ که البتّه با شیخ جعفر کاشفالغطاء اشتباه نشود. یا مرحوم حاج آقا رضای همدانی واعظ، ملّای بزرگ ــ که باز با حاج آقا رضای همدانی صاحب مصباح الفقیه اشتباه نشود؛ او کس دیگری است ــ صاحب هدیّة النّملة الی رئیس الملّة، واعظ بوده است. در زمان خود ما مرحوم آمیرزا ابوالحسن قزوینی فیلسوف، که امام در دورهی جوانیاش پیش ایشان یک مقدار فلسفه خوانده بود، ملّای بزرگی بود. ایشان را خود من دیده بودم. در همین مسجد جامع تهران، در یک شبستانی نماز میخواند، منبر میرفت و مردم مینشستند منبر ایشان را گوش میکردند. قبل از ایشان، مرحوم شاهآبادی، استاد امام ــ که خب ما ایشان را درک نکردیم ــ در همین مسجد جامع منبر میرفتند. اینها کسر شأن نمیدانستند منبر رفتن را. در مشهد خود ما، مرحوم حاج میرزا حسین سبزواری، مرحوم حاج آقا حسن قمی منبر میرفتند. یعنی سنّت تبلیغ، حالا چه به شکل نگارش، چه به شکل منبر رفتن، چه به شکل شعر گفتن، در حوزههای علمیّه وجود داشته؛ این اهمّیّت این را نشان میدهد. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اولویّت حوزهها تبلیغ است. در همهی دورهها اینجور بوده امّا در دورهی ما بالخصوص این اهمّیّت مضاعف است؛ برای اینکه در دورهی ما یک اتّفاقی افتاده است که در طول بیش از هزار سال از صدر اسلام چنین اتّفاقی نیفتاده بود؛ و آن حاکمیّت اسلام بود. تشکیل سازمانِ سیاسیِ مدیریّتِ کشور در شکل محتوای اسلامی سابقه ندارد. وقتی که یک چنین وضعی هست، طبعاً دشمنیهای با اسلام شدّت پیدا میکند؛ که حالا میدانید و میبینید و مشاهده میکنید. این قدر هم این دشمنیها زیاد شده که اصلاً همهی ما عادت کردهایم و انواع و اقسام دشمنیهای دشمن خیلی به چشممان نمیآید. خب، پس تبلیغ در دورهی ما اهمّیّت مضاعف پیدا میکند؛ هم از جهت اینکه در نظام اسلامی پایه و قوام نظام، مردمند، ایمان مردم است و اگر چنانچه ایمان مردم نباشد، نظام نخواهد بود ــ فرمودند: حفظ نظام از اوجب واجبات است؛ گاهی انسان فکر میکند که اوجب واجبات است؛ پس حفظ ایمان مردم میشود واجب؛ تبلیغ از این جهت اهمّیّت مضاعف پیدا میکند ــ ثانیاً از این جهت که دوره، دورهی تطوّر علمی است. امروز انواع و اقسام شیوههای پراکندن پیام وجود دارد که در گذشته حتّی فکرش را هم نمیکردند؛ از تلویزیون و ماهواره بگیرید تا اینترنت و پسااینترنت؛ این چیزهای جدیدی که پیش آمده، هوش مصنوعی و امثال اینها. حالا چیزهای دیگر هم در راه است. خب، با یک چنین شرایطی، با یک چنین وضعیّتی که در دست دشمن شمشیرهای آختهی برّانِ خونریز وجود دارد، ما چه کار میخواهیم بکنیم؟ تبلیغ، اینجا اهمّیّتِ مضاعف پیدا میکند. امروز، هم سختافزارهای مخالف، معارض و معاند تطوّر پیدا کرده، پیشرفت پیدا کرده که اشاره کردم، هم نرمافزارها؛ شیوههای باورپذیر کردن پیام را ــ چیزهایی که در گذشته، هیچ کس بلد نبود ــ با پشتیبانی علمیِ روانشناسی و امثال اینها رایج کردند؛ اینها ابزارهای نرمافزاری است، اینها خیلی مهم است. جوری حرف میزند، جوری فیلم درست میکند، جوری صحنهسازی میکند، جوری در روزنامه تیتر میزند که کسی که ملاحظه میکند، تردید نمیکند که این درست است؛ در حالی که صد درصد غلط است. ما امروز با اینها مواجهیم. اگر از این چیزها غفلت کردیم، اگر امروز حوزهی علمیّه از اهمّیّت تبلیغ و حسّاسیّت تبلیغ و مضاعف بودن وظیفهی تبلیغ غفلت بکند، دچار عارضهای میشویم که جبرانش بهآسانی ممکن نیست؛ نمیگویم محال است امّا بهآسانی ممکن [نیست] و دچار استحالهی فرهنگی میشویم. اگر لاسمحالله؛ استحالهی فرهنگی پیش بیاید، درست کردنش، جبران کردنش دیگر کار یک ذرّه و دو ذرّه نیست. امام در یک مواردی مکرّر میفرمودند که اگر چنین اتّفاقی بیفتد، اسلام یک سیلیای خواهد خورد که تا سالهای متمادی اثرش بر روی او باقی خواهد ماند؛ قضیّه این است. اگر چنانچه ما غفلت بکنیم این پیش میآید. اگر غفلت بکنیم، از گناهان بزرگ قبحزدایی میشود، از کبائر قبحزدایی میشود، عادی میشود. میبینید که در غرب شده؛ در غرب همینطور قدم به قدم دارند پیش میروند. آدم دوست ندارد تعبیرات رایج اینها را تکرار بکند، یعنی واقعاً شأن حرف زدن انسان و زبان انسان بالاتر از این است که اینها را تکرار کند؛ امّا هست دیگر. اگر تبلیغ را دستِکم بگیریم، اینها دامن جامعهی ما را خواهد گرفت. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اوّلین نکته در تبلیغ، شناخت مخاطب است. اگر ما بخواهیم درست تبلیغ بکنیم باید مخاطب خودمان را بشناسیم. حالا مِنباب مثال عرض بکنیم که امروز سطح آگاهی عمومی ــ جوان و غیر جوان ــ با گذشته قابل مقایسه نیست؛ واقعاً قابل مقایسه نیست. تقریباً همهی عمر تبلیغی بنده ــ شصت سال، بیشتر ــ با جوانها گذشته؛ من از دورهی جوانی در مشهد، جلسات داشتم که جوانها میآمدند، دانشگاهیها میآمدند، دانشجوها میآمدند، دانشآموزهای دبیرستان [میآمدند]. آن روز هم فکر بچّهها خوب بود، جوانها خوشفکر بودند امّا با امروز قابل مقایسه نبود؛ سطح فکر بالا رفته. تبلیغ بدون توجّه به این واقعیّت خنثیٰ خواهد شد؛ باید بدانیم طرف مقابلمان در چه مرحلهی فکری قرار دارد تا محتوا را، مادّه را و صورت را ــ هیئت را ــ بر طبق نیاز او تنظیم کنیم؛ بدون این فایدهای ندارد. علاوه بر اینکه سطح فکر جوان ما، نوجوان ما، مخاطب ما، بالا رفته، یک آفتی هم وجود دارد و آن اینکه در این آشفتهبازار صداهای مختلفِ فضای مجازی و تکثّر رسانهای که وجود دارد، در این صداهای گوناگون، یک صدا در انزوا قرار گرفته و آن، صدای انتقال معارفِ نسلی و خانوادگی است. پدرها، مادرها خیلی چیزها را به بچّههایشان یاد میدادند؛ خیلی از این مردم ما، یعنی شاید بشود گفت اکثر [آنها]، معلومات دینیشان، دانستههای دینیشان، از زبان و رفتار پدر و مادر به اینها منتقل شده بود؛ این صدا امروز ضعیف شده؛ در این غوغای تکثّر رسانهای این صدا ضعیف شده؛ این هم یک نکته است که مخاطب ما، هم مخاطب بسیاری از حرفها است، هم انواع و اقسام مطالب به ذهن او رجوع میکند، هم از این طرف دچار مشکل است. سابق ما نصیحت میکردیم جوانها را و برحذر میداشتیم از رفیق بد، مصاحب بد؛ حالا مصاحب بد داخل جیبش است، صفحهی مصاحبِ بد جلوی چشمش است، همه چیز در آن هست. این مخاطب را بشناسید. اگر چنانچه ما موادّ تبلیغیمان و شیوهی تبلیغمان متناسب با این وضعیّت مخاطب نباشد، ناموفّق خواهیم بود. این نکتهی اوّل. احتمال دارد که یکی از مصادیق یا یکی از معانی این آیهی شریفهی «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه» همین باشد. اینکه حالا مثلاً اگر برای مردم ترکزبان پیغمبری فرستادند او بایست ترکزبان باشد، خب اینکه بدیهی است، بدون این که معنی ندارد؛ احتمال میدهم که این «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِه» یعنی با همان ترکیب فکری و ذهنیِ قوم باید حرف بزند، صحبت کند، تبیین کند... شناخت مخاطب. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ صرفاً پاسخگویی به شبهه نیست، موضع دفاعی نیست؛ اینجور نیست که ما خیال کنیم بنشینیم ببینیم چه شبههای وجود دارد، پیشگیری کنیم از آن شبهه، یا پاسخ بدهیم به آن شبهه؛ خب بله، این کار که واجب است، لازم است امّا فقط این نیست؛ طرفِ مقابل مبانی فکری دارد، باید به آن حمله کرد؛ طرفِ مقابل حرف دارد، فکر دارد، منطق دارد؛ مبانیِ این منطق، مبانیِ غلطی است؛ ما باید اینها را بشناسیم. در تبلیغ، موضع تهاجم لازم است. اگر چنانچه این موضع تهاجمی به معنای واقعی کلمه بخواهد تحقّق پیدا کند، لازمهاش شناخت صحنه است؛ یعنی شما باید بدانید که وقتی با انبوه شبهه در ذهن جوانها مواجه میشوید، با چه کسی طرفید؛ ما با چه کسی طرفیم؟ حالا فرض کنید که یک شبههای را فلان سرمقالهنویس یا فلان ستوننویسِ فلان روزنامه یا مثلاً فلان توییتزن در فلان شبکه یک چیزی را مطرح کرده؛ ما با چه کسی طرفیم؟ این کیست؟ آیا این خودش است که این کار را دارد میکند؟ احتمال قوی هست که اینجور نباشد، احتمال قوی هست که این یک پشتِصحنهای داشته باشد؛ آن پشتِصحنه کیست؟ باید او را شناخت. ببینید، یک روز در این کشور ــ شماها البتّه آن روزها «لَم یَکُن شَیئاً مَذکورا» بودید؛ صحبتِ پنجاه شصت سال قبل است ــ تودهایها فعّالیّت میکردند؛ فعّالیّت تبلیغی و غیره. ظاهر مطلب این بود که این یک جوانِ تودهای است، به منِ مثلاً فرض کنید که جوانِ آخوند یا غیر آخوند رسیده و مثلاً میخواهد حرف خودش را بر ذهن من غالب کند؛ این ظاهر قضیّه بود، امّا باطن قضیّه این نبود. باطن قضیّه این بود که حزب توده اساساً متّکی بود به یک دستگاه فکری و سیاسیِ گستردهای به نام «شوروی»؛ تودهایها اصلاً از آنجا استفاده میکردند، تغذیه میشدند، ارتزاق مادّی و فکری میکردند؛ با منبع مارکسیسم مواجهید. لذا اینجا دانشمندان هوشمند آن روز ما، مثل مرحوم علّامهی طباطبائی، نرفتند سراغ اینکه جواب اینها را بدهند، جواب مارکسیسم [را دادند]؛ این روش رئالیسم جواب مبانی فکری مارکسیستی است؛ مبنای فکری نقطهی مقابل را پیدا کنند، آن را هدف قرار بدهند؛ بسیاری از کارهای مرحوم شهید مطهّری از این قبیل است؛ یعنی صحنه را بشناسیم، بدانیم چه کسی با ما طرف است. البتّه امروز که نگاه میکنیم، مارکسیسمی دیگر وجود ندارد امّا یک عرصهی دیگری، یک هماورد دیگری در مقابل ما است؛ امروز این تقابل وجود دارد. این تقابل بین دو جبهه است؛ اگر این دو جبهه را درست بشناسیم، بعد تشخیص خواهیم داد که آن پدیدهای که در مواجههی با ما قد علم کرده، خودش مستقل است یا وابستهی به آن جبههی مقابل است. این دو جبهه چه هستند؟ یک جبهه، جبههی «نظام اسلامی» است ــ که بعد دو سه کلمه عرض میکنم ــ یک جبهه، جبههی دروغگویی است که خودش را «لیبرالدموکراسی» نامگذاری کرده، در حالی که نه لیبرال است، نه دموکرات؛ به دروغ میگوید لیبرالدموکراسی. اگر شما لیبرال هستید، چرا استعمار کردید؟ استعمارِ سنّتیِ قدیم و استعمارِ جدید و استعمارِ فراجدید و فرانو. شما چطور لیبرالی هستید، آزادیخواهی هستید، آزاداندیشی هستید که مثلاً یک ملّت چندمیلیونی مثل هند را سالهای متمادی، بیش از صد سال، استعمار میکنید، در تصرّف خودتان نگه میدارید، همهی داراییهایش را از او بیرون میکشید، تبدیلش میکنید به یک ملّت فقیر؟ اینها حرفهای نهرو است؛ نهرو ــ جزو مبارزین هند که بعد هم نخستوزیر هند شد ــ مینویسد و شرح میدهد که هند قبل از آمدن انگلیسها، وارد شدن انگلیسها، چه بود و بعد از آمدن آنها چه شد. شما لیبرالید؟ این لیبرالیسم است؟ یا فرانسویها در الجزایر بیش از صد سال جنایت کردند، آدم کشتند. تعداد آدمها را البتّه گفتهاند، نوشتهاند، مشخّص است، [منتها] من حالا یادم نیست؛ اینها [کشتار] هزاران نفر ــ شاید دهها هزار کشته ــ در طول چند سال در الجزایر، عمدتاً در تونس و همینطور بعضی جاهای دیگر در شمال آفریقا را مرتکب شدند. دموکرات هم نیستند، دروغ میگویند؛ برای خاطر اینکه حکومتهایی را بر یک جاهایی تحمیل میکنند؛ طرفدار دموکراسی نیستند. با دموکراسیای که در خدمت آنها نباشد صد درصد مخالفند؛ این یک جبهه است. ببینید، کسی نگوید اینها گذشته؛ بله، از قضیّهی هند صد سال گذشته، از قضیّهی الجزایر شصت هفتاد سال گذشته، امّا خوی [امروز] آن کسی که در الجزایر و در هند آن کارها را کرده، همان خوی آن روز است. امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچارهی بیپناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانیهای اسلحهسازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّهی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپاییها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانیهای سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند. حاضرند نفت سوریه را بدزدند، که دارند میدزدند. تصوّر انسان از دزد مثلاً یک آدم صغیر حقیر کوچکی است؛ یک دولتی مثل آمریکا نفت سوریه را دارد میدزدد؛ راحت، جلوی چشم همه! اینها همانها هستند، فرقی نکردهاند. خب این یک جبهه است. در مقابلش هم یک نظامی است که با اتّکاء به اسلام، با الهام از اسلام، با استکبار مخالف است، با استعمار مخالف است، با دخالت در منافع ملّتهای گوناگون مخالف است؛ این مخالفت وجود دارد. حالا این دو در مقابل هم قرار دارند. شما یک وقت میبینید مثلاً یک تبلیغاتی علیه نظام اسلامی پیش میآید که مبانی این نظام را زیر سؤال قرار میدهد؛ این از طرف کیست؟ البتّه وقتی تحقیق میکنیم، دنبال میکنیم ــ که ابزار دنبال کردنش هم بحمدالله در اختیارمان هست ــ میفهمیم که منشأ کجا است امّا آن که این ابزار را هم ندارد، وقتی نگاه میکند، باید بفهمد. طرف، فلان مقالهنویسِ ضدّانقلابِ پناهبردهی به خارج یا مثلاً احیاناً در داخل ــ که خب کمند ــ نیست؛ طرف، یک دستگاه حکومتی است؛ مبارزه، مبارزهی تمدّنی است، مبارزهی جهانی است. خب تقابلها اینها است. البتّه همهی بحث این نیست؛ در این تقابل بینالمللی، کارهای دیگری هم میکنند؛ برای اینکه از آسیبهای این تقابل کم کنند، افرادی هستند، موظّفند، کارهای دیپلماسی و از این قبیل کارها میکنند؛ با حفظ اصول اشکالی هم ندارد، باید بشود، امّا بدانیم با چه کسی مواجهیم، با چه کسی طرفیم؛ تبلیغ بدون این درست انجام نمیشود. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مجموعهای از شیطانصفتیها و شرارتها در آمریکا وجود دارد که همهی اینها میتواند آماج حملات تبلیغی قرار بگیرد؛ اینکه میگویم [در تبلیغ] در موضع دفاعی متوقّف نشویم، یکی از مواردش همین است. امروز شرارتها و شیطانصفتیهای آمریکاییها در سیاست هست، در تعامل با ملّتها هست، در تعامل با ملّت خودشان هست، در نژادپرستی هست، در اختلاف طبقاتی هست، در اخلاق جنسی هست، در بیرحمی هست؛ اینها همه نقطهضعف است. هر جا وارد بشوند بیرحمانه [رفتار میکنند]؛ بیست و یکی دو سال قبل که آمریکاییها وارد عراق شدند و گاهی بعضی از مناظرش را انسان در تلویزیون میدید، با مردم کاری کردند که تصوّرش دل انسان را میلرزاند؛ با مردم عراق [اینجوری رفتار کردند]، بحث سر صدّام نبود؛ بیرحم. پس [در مورد تبلیغ] نکتهی اوّل شناخت مخاطب بود، نکتهی دوّم اینکه در موضع تدافعی گرفتار نشویم و منحصر نباشد؛ البتّه دفاع لازم است، واجب است امّا موضع، تهاجمی [باشد]. همهی اینها میتواند آماج حملات تبلیغی شما قرار بگیرد. البتّه شرطش این است که جریانات جهانی را بشناسید، وضع و محاذات سیاستهای دنیا را بدانید و آنوقت افشاگری کنید؛ هم درست ببینید، هم درست روایت کنید. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در تبلیغ، روحیهی جهادی لازم است. اگر در همهی کارها روحیهی جهادی باشد، کار، پیشرفتِ مضاعف میکند امّا اینجا تبلیغ بدون روحیهی جهادی، روح لازم را ندارد. اگر روحیهی جهادی نباشد، اوّلاً انسان گاهی صحنه را خطا میکند و غلط میبیند، [ثانیاً] گاهی در رفتار غلط عمل میکند. وقتی که حالت جهادی باشد، نه، غالباً درست میبیند و همیشه خوب عمل میکند و پیش میرود. البتّه روحیهی جهادی که عرض میکنیم، معنایش این نیست که تواناییهای معرفتی و اخلاقی و مانند اینها لازم نیست؛ چرا، آنها به جای خودش واجب است امّا روحیهی جهادی هم لازم است. این روحیهی جهادی با توجّه به این آیهی شریفه است: وَ لا یَطَؤُنَ مَوطِئاً یَغیظُ الکُفّارَ وَ لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلاً اِلّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِح؛ آن کاری که غیظ کفّار را برانگیزد، عمل صالح است. «یَنالونَ مِنه» یعنی ضربه زدن؛ «نالَ» به دو معنا استفاده میشود، امّا وقتی با «مِن» باشد، لا یَنالونَ مِن عَدُوٍّ نَیلا، معنایش این است که ضربهای به او نمیزند، اِلّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صالِح، [مگر اینکه برای او] عمل صالح مینویسند؛ خب، این بهترین جهاد است دیگر. روحانیّت باید وسط میدان باشد، باید مأیوس نشود؛ خاصیّت عمل جهادی این است. در حاشیه نشستن و گاهی مثلاً یک اشارهای کردن، یک نصیحتی کردن، یک پیامی دادن، مثل روحانیّت مسیحی، کافی نیست. حالا البتّه روحانیّت مسیحی چند جور هستند؛ بعضیشان در کلیساها محبوس بودند، [یعنی] خودشان را محبوس کردند، بعضی بعکس، پیشقراول استعمار شدند. در آمریکای لاتین و در آفریقا و مانند اینها قبل از اینکه استعمارگرها پا بگذارند و نیروهای نظامی بروند جلو، کشیشها رفتند، مردم را آماده کردند برای اینکه آنها بیایند پدرشان را دربیاورند؛ بعضیشان هم اینجوری وارد شدند. امّا خب روحانیّت اسلام باید وسط میدان جهاد لِلّه و بالله و فیالله قرار بگیرد و مأیوس هم نشود. وقتی این عنصر مجاهدت با نگاه علمی، با کار علمی همراه بشود، حتماً تأثیر تبلیغ تضمینشده است. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : توجّه ویژه به نسل جوان و نوجوان [در تبلیغ، مهم] است که فردای کشور را اینها تشکیل میدهند. البتّه از دیگر قشرها نباید غفلت کرد؛ قشر اهل فکر، صاحبان فکر، صاحبان نظر، عالمان، دانشمندان، هنرمندان، نویسندگان، شاعران؛ برای همهی اینها بایستی انسان خوراک فکری داشته باشد، آمادگی داشته باشد. یک وقتی چند سال قبل از این، تعداد زیادی، شاید پنجاه شصت نفر یا بیشتر از سینماگرهای کشور آمدند اینجا، در بالای این حسینیّه با بنده ملاقات داشتند؛ حرفهایی میزدند، گلههایی داشتند. من به این نتیجه رسیدم که ما گاهی توقّع زیادی میکنیم از اینها؛ ما کِی معارف لازم را در اختیار اینها گذاشتیم که حالا گله کنیم که چرا بر اساس این معارف شما فیلم نساختید؟ مواد را ما باید بدهیم؛ یکی از کارها این است. اینها درست است؛ یعنی بنابراین در بخشهای مختلف باید مواجههی تبلیغیِ مناسب با اصحاب فکر، اصحاب هنر، اصحاب قلم، اصحاب بیان بشود لکن اهمّ از همه، قشر جوان و نوجوان است؛ فردای کشور مال اینها است، در اختیار اینها است؛ ایمانشان باید محکم باشد، ذهنشان باید خالی از شبهه باشد. مربوط به :بیانات در دیدار مبلغین و طلاب حوزههای علمیه سراسر کشور - 1402/04/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنده میبینم تبلیغات خوبی وجود دارد؛ چه مکتوب، چه مثلاً بیان و منبر و امثال اینها، تبلیغاتی هست که خوب است، و البتّه خیلی نسبت به آنچه باید باشد کم است، از لحاظ کمّیّت خیلی عقبیم. اگر ما بخواهیم به قدر ظرفیّت یا نزدیک به اندازهی مورد نیاز ظرفیّت، عناصرِ تبلیغیِ با این خصوصیّات داشته باشیم، احتیاج داریم به کانونهای عظیم حوزوی. در حوزه، کانونهایی باید به وجود بیاید فقط برای همین: برای تربیت مبلّغ؛ و پشتوانهی فکری و تحقیقی و علمی هم داشته باشد؛ یعنی اینکه میگوییم «ما روی تبلیغ تکیه میکنیم»، بهانه نشود که بعضیها بگویند بنابراین دیگر کفایه نمیخوانیم، درس خارج نمیرویم؛ نه، این پشتیبانیهای علمی لازم است، منتها توجّه به این بخش قضیّه خیلی ضروری است؛ احتیاج داریم به یک کانون اساسی. مرکز هم در درجهی اوّل، حوزهی علمیّهی قم است؛ وقتی در قم این کار انجام گرفت و تجربهای شد، آنوقت در حوزههای بزرگ سراسر کشور هم این کار میتواند تکرار بشود؛ تشکیل کانونی با مأموریّتِ اوّلاً «تهیّهی موادّ تبلیغیِ بهروز». یک چیزهایی هست که امروز مناسب است در منبر گفته بشود، فردا ممکن است از اثر بیفتد، بیفایده باشد؛ پارسال میگفتیم مناسب بود، امسال [نه]؛ یعنی دنیا اینجوری دارد پیش میرود و حوادث، اینجوری دارد پیدرپی به وجود میآید. موادّ تبلیغیِ لازمِ بهروز تولید بشود. در این زمینه، منابع کتاب و سنّت اینقدر پُرعمق و پُرمغز است که هرگز تمام نخواهد شد. اینقدر میتوانید از قرآن استفاده کنید، مطلب جدید و نو، سخن نو و متّکی به قرآن و حدیث میتوانید به دست بیاورید که همهی این صحنه را اشباع خواهد کرد. پس یکی از مأموریّتهای این کانون بزرگ، تهیّهی مواد است. مأموریّت دوّم، تنظیم شیوههای اثرگذار تبلیغی است. بالاخره شیوههای تبلیغی ما محدود است. ای بسا شیوههای اثرگذار بهتری، بیشتری وجود داشته باشد؛ این شیوهها در آن مرکز بایستی تنظیم بشود، تهیّه بشود. در این قضیّه غربیها از ما جلویند؛ شیوههای نوبهنو، شیوههای اثربخش برای پیامها دارند؛ ما در این زمینهها عقبیم. شیوههایی را بایستی حتماً تنظیم کنیم، تولید کنیم، فنّ بیان را به معنای واقعی کلمه تعلیم بدهیم. مربوط به :بیانات در دیدار دستاندرکاران کنگره شهدای روحانی - 1398/10/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روحانیّون همیشه دعوت به خیر میکنند؛ اگر چنانچه خودِ داعی الیالخیر در عرصهی خیر پیشقدم باشد، تأثیرش بیشتر است؛ کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم. این علمای شهید ما کسانی هستند که دعوت کردند مردم را، هم با زبانشان، هم با عملشان. بنده در دفاع مقدّس، مکرّر دیدم طلبههای جوانی را که لباس نظامی تنشان بود، عمامه سرشان بود و از اوّل به عنوان تبلیغ در وسط یگانهای رزمی آمده بودند تا برای جوانهایی که مشغول جهاد هستند، احکام دین را، نصایح را ]بیان کنند[ و وظایف روحانی را انجام بدهند لکن به این اکتفا نمیکردند ــ ما دیدیم، شناختیم ــ و خودشان در صفوف مقدّم وارد میدان جنگ میشدند؛ و تعداد زیادی هم به شهادت رسیدند. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1396/10/06 عنوان فیش :تبلیغ یعنی رساندن یک سخن درست کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : تبلیغ، ریشهی قرآنی دارد؛ کاری نیست که ما آن را اختراع کرده باشیم یا از کسی در دنیا آن را یاد گرفته باشیم. خداوند متعال در سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ رِسالٰتِ اللهِ وَیَخشَونَهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَدًا اِلَّا اللَهَ وَ کَفَىٰ بِاللهِ حَسیبًا؛(1) و در سورهی مبارکهی مائده [میفرماید]: یٰاَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّک؛(2) پروردگار عالم دستور تبلیغ را به پیغمبر خودش عنایت میکند و در آیات کریمهی قرآن از قول پیغمبران، مکرّر در مکرّر مسئلهی تبلیغ ذکر شده: اُبَلِّغُکُم رِسَالٰتِ رَبّی وَ اَنصَحُ لَکُم.(3) تبلیغ یعنی چه؟ یعنی رساندن. رساندن چه؟ رساندن یک پیام، یک سخن درست؛ این معنای تبلیغ اسلامی است؛ منتها شرط این تبلیغ این است که صادقانه باشد، صمیمانه باشد، امانتدارانه باشد، مسئولانه باشد؛ این معنای تبلیغ است؛ درواقع کار باعظمتی که شما انجام میدهید، این است. 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39 الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! 2 ) سوره مبارکه المائدة آیه 67 يا أَيُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَيكَ مِن رَبِّكَ ۖ وَإِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لا يَهدِي القَومَ الكافِرينَ ترجمه : ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنی، رسالت او را انجام ندادهای! خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم، نگاه میدارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمیکند. 3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 62 أُبَلِّغُكُم رِسالاتِ رَبّي وَأَنصَحُ لَكُم وَأَعلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعلَمونَ ترجمه : رسالتهای پروردگارم را به شما ابلاغ میکنم؛ و خیرخواه شما هستم؛ و از خداوند چیزهایی میدانم که شما نمیدانید. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1396/10/06 عنوان فیش :امید دادن پیامبر(ص) به مسلمین در جنگ خندق کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, جنگ احزاب, تبلیغ صحیح, تبلیغ, امیدآفرینی, اعتماد به نفس نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : قهراً افکار عمومی وقتیکه در یک مسئلهای فعّال شد و صاحبنظر شد، به طور طبیعی جسمها را به حرکت درمیآورَد، ذهنها را به حرکت درمیآورَد، ابتکارها را وارد میدان میکند. به طور طبیعی در تبلیغ اسلامی، فرصتها و تهدیدها برای مردم بیان میشود؛ دشمنها و دوستها برای مردم معیّن میشوند، شناسانده میشوند؛ اعتماد به نفس به مردم داده میشود؛ اینها در تبلیغ وجود دارد. شما تبلیغات پیغمبران را با آن شرایط سختی که داشتند نگاه کنید؛ در سختترین شرایط در جنگِ خندق که داشتند خندق میکندند -در یک ضلع مهمّی از مدینه، مسلمانها خندق میکندند- گرسنه هم بودند، هوا هم بسیار گرم بود، خود پیغمبر هم با اینها مشغول بود؛ یک جا مسلمانها رسیدند به یک سنگ سختی که هرچه کردند نتوانستند این سنگ را جابهجا کنند؛ به پیغمبر عرض کردند یا رسولالله اینجا یک سنگ خیلی سختی هست و نمیتوانیم آن را حرکت بدهیم؛ حضرت خودشان تشریف آوردند آنجا، کلنگ را گرفتند، یک ضربهی محکمی با کلنگ زدند و برق جست از این ضربهی مهم؛ پیغمبر فرمود که من در این برق، کاخ کسریٰ را دیدم که شما خواهید گرفت. شما ببینید! پیغمبر اکرم در چه شرایطی، در سختترین شرایط، میفرماید که من کاخ کسریٰ را میبینم که شما میگیرید؛ من امپراتور روم را -در یک ضربهی دیگر- میبینم که شما [شکست میدهید]؛ [یعنی] امید، اعتمادبهنفس. البتّه نگاه پیغمبر با نگاه امثال ماها و امید دادن او و خبر دادن او با خبر دادن امثال ماها، زمین تا آسمان تفاوت دارد؛ او میدید، به طور واقعی مشاهده میکرد، امّا ما تحلیل میکنیم. امید و اعتماد، در تبلیغ باید وجود داشته باشد. برای یک ملّت بدترین حادثه این است که اعتمادبهنفساش را از دست بدهد، امیدش به آینده را از دست بدهد. مربوط به :بیانات در دیدار طلاب حوزههای علمیه استان تهران - 1396/06/06 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بدانید بهترین تبلیغ، تبلیغی است که شخصیّت عملی شما نسبت به آن اهداف و آرمانهای شما انجام خواهد داد و اثری که خواهد گذاشت: مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیَبدَأ بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِه؛ اوّل روی خودمان باید کار کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم - 1394/12/25 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : جستار متن فیش : در کنار این، بخشِ طلّابی وجود داشت؛ اگر طلّاب نبودند این حرکت اینطور گسترش پیدا نمیکرد. طلبهها از جاهای مختلف، از شهرهای مختلف و نقاط مختلف کشور جمع میشوند، بعد در ایّام تعطیلات یا غیر تعطیلات متفرّق میشوند و میروند در جلسات منبر، جلسات سخنرانی، جلسات هفتگی، جلسات دینی، این فکر را منتشر میکنند در سطح مردم؛ این خیلی مهم است. یک طلبه وقتیکه فرض کنید رفت در یک روستایی یا در یک شهر کوچکی یا بزرگی و آن فکر را بنا گذاشت که تبلیغ بکند و تبیین بکند و منعکس و منتقل بکند به مخاطبین، فرقش با یک دانشجو از زمین تا آسمان است؛ دانشجو نمیتواند این کار را بکند امّا طلبه میتواند. آن عاملی که توانست پیام مراجع را در دورهی اوّل -آن چند ماه اوّل- و بعد پیام امام بزرگوار را که تنها این کار را انجام میدادند و این رهبری را انجام میدادند -چه در دورهی قم، چه در دورهی نجف- منتشر کند در اقصی نقاط کشور و در دلهای مردم نفوذ بدهد عامل طلبگی بود؛ طلبهها بودند که این کار را کردند، طلبهها بودند که این فکر را منتقل کردند به سرتاسر کشور. یکوقتی در سال اوّل انقلاب -چند ماه بعد از پیروزی انقلاب- که سالگرد مرحوم آقا مصطفی، فرزند بزرگوار امام عزیزمان بود و در قم مجلس ترحیم گرفته بودند، از من خواستند که من بروم آنجا صحبت کنم؛ رفتم آنجا، امام هم داخل مسجد اعظم حضور داشتند. بنده یک صحبتی آنجا کردم و این آیهی شریفه را مطرح کردم: وَ اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشونَ * ثُمَّ کُلی مِن کُلِ الثَّمَرت فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّکَ؛(۲) خطاب به امام گفتم این زنبورهای عسل، همان طلبهها بودند که نشستند این شهد را -حرف شما را- مکیدند، بعد منتشر شدند در اطراف کشور و در جاهای مختلف و این شهد را به کام مردم ریختند؛ آنجایی هم که لازم بود نیش زدند؛ نیش هم زدند! طلبهها این کار را کردند، حوزهی قم این کار را کرد. اگر حوزهی قم نبود، اگر امام بزرگوار مثلاً در جایی مثل تهران یا یک جایی که حوزهی علمیّهای وجود نداشت این حرکت را شروع میکرد، معلوم نبود به این موفّقیّت برسد؛ این حرکت در قم بود که توانست به این موفّقیّت برسد و تبدیل بشود به یک انقلاب. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم - 1394/12/25 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مبارزات [انقلاب] اگر منها میشد از مبارزات روحانیّت و مبارزات روحانیّت نمیبود، مثل همهی مبارزات دانشجویی دیگر، در همان محیط دانشگاه -یا دانشگاه تهران، یا چند دانشگاه در سراسر کشور- محدود میشد و یک حملهای میکردند، یک حرکتی میکردند، یک مبارزهای میشد، یک معارضهای میشد و تمام میشد؛ [امّا] حوزه اینجور نبود. دو خصوصیّت مبارزات حوزه: ۱) همهگیر بودن مبارزه در حوزه... ۲) اثرگذاری حوزه در جامعه با استفاده از دو عامل: الف) عامل «مرجعیّت»... ب) عامل «طلّاب» لکن در کنار این، بخشِ طلّابی وجود داشت؛ اگر طلّاب نبودند این حرکت اینطور گسترش پیدا نمیکرد. طلبهها از جاهای مختلف، از شهرهای مختلف و نقاط مختلف کشور جمع میشوند، بعد در ایّام تعطیلات یا غیر تعطیلات متفرّق میشوند و میروند در جلسات منبر، جلسات سخنرانی، جلسات هفتگی، جلسات دینی، این فکر را منتشر میکنند در سطح مردم؛ این خیلی مهم است. یک طلبه وقتیکه فرض کنید رفت در یک روستایی یا در یک شهر کوچکی یا بزرگی و آن فکر را بنا گذاشت که تبلیغ بکند و تبیین بکند و منعکس و منتقل بکند به مخاطبین، فرقش با یک دانشجو از زمین تا آسمان است؛ دانشجو نمیتواند این کار را بکند امّا طلبه میتواند. آن عاملی که توانست پیام مراجع را در دورهی اوّل -آن چند ماه اوّل- و بعد پیام امام بزرگوار را که تنها این کار را انجام میدادند و این رهبری را انجام میدادند -چه در دورهی قم، چه در دورهی نجف- منتشر کند در اقصی نقاط کشور و در دلهای مردم نفوذ بدهد عامل طلبگی بود؛ طلبهها بودند که این کار را کردند، طلبهها بودند که این فکر را منتقل کردند به سرتاسر کشور. یکوقتی در سال اوّل انقلاب -چند ماه بعد از پیروزی انقلاب- که سالگرد مرحوم آقا مصطفی، فرزند بزرگوار امام عزیزمان بود و در قم مجلس ترحیم گرفته بودند، از من خواستند که من بروم آنجا صحبت کنم؛ رفتم آنجا، امام هم داخل مسجد اعظم حضور داشتند. بنده یک صحبتی آنجا کردم و این آیهی شریفه را مطرح کردم: وَ اَوحی رَبُّکَ اِلَی النَّحلِ اَنِ اتَّخِذی مِنَ الجِبالِ بُیوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعرِشونَ * ثُمَّ کُلی مِن کُلِ الثَّمَرت فَاسلُکی سُبُلَ رَبِّکَ؛ خطاب به امام گفتم این زنبورهای عسل، همان طلبهها بودند که نشستند این شهد را -حرف شما را- مکیدند، بعد منتشر شدند در اطراف کشور و در جاهای مختلف و این شهد را به کام مردم ریختند؛ آنجایی هم که لازم بود نیش زدند؛ نیش هم زدند! طلبهها این کار را کردند، حوزهی قم این کار را کرد. اگر حوزهی قم نبود، اگر امام بزرگوار مثلاً در جایی مثل تهران یا یک جایی که حوزهی علمیّهای وجود نداشت این حرکت را شروع میکرد، معلوم نبود به این موفّقیّت برسد؛ این حرکت در قم بود که توانست به این موفّقیّت برسد و تبدیل بشود به یک انقلاب. مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21 عنوان فیش : تبلیغ, مبلغان, تبلیغ, هدف دشمن, دعوت به اسلام, اسلامستیزی, تبلیغات علیه اسلام, تبدیل تهدید به فرصت, فرصت شناسی, مغتنمشمردن فرصتها, دشمنان اسلام کلیدواژه(ها) : تبلیغ, مبلغان, تبلیغ, هدف دشمن, دعوت به اسلام, اسلامستیزی, تبلیغات علیه اسلام, تبدیل تهدید به فرصت, فرصت شناسی, مغتنمشمردن فرصتها, دشمنان اسلام نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اگر به مردم معمولی دنیا یک تلنگری زده شود، یک توجّهی به آنها داده شود، اینها ناگهان به فکر میافتند که علّت اینکه اینقدر اسلام در این مطبوعات صهیونیستی، در این شبکههای تلویزیونیِ وابستهی به محافل قدرتمند و دارای زر و زور مورد تهاجم قرار میگیرد چیست؟ این خود زمینهی یک پرسش است و این پرسش به نظر ما برکاتی دارد و میتواند این تهدید را تبدیل به فرصت کند مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21 عنوان فیش : تبلیغ, نظام جمهوری اسلامی ایران, اسلام ناب محمدی, دعوت به اسلام کلیدواژه(ها) : تبلیغ, نظام جمهوری اسلامی ایران, اسلام ناب محمدی, دعوت به اسلام نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما بایستی تلاش کنیم، یعنی در نظام جمهوری اسلامی، کار بزرگ و مهم این است که ما همه - هر کسی در هر نقطهای قرار دارد که توانی در این زمینه دارد - باید تلاشمان این باشد که اسلام ناب را مطرح کنیم، اسلامِ طرفدار مظلوم و ضدّ ظالم را در دنیا مطرح کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى - 1393/12/21 عنوان فیش : تبلیغ, تبلیغ, هجرت روحانیون, اسلام ناب محمدی, حوزههای علمیه, روحانیها, وظیفه ملی, وظایف روحانیت, دعوت به اسلام, مبلغان کلیدواژه(ها) : تبلیغ, تبلیغ, هجرت روحانیون, اسلام ناب محمدی, حوزههای علمیه, روحانیها, وظیفه ملی, وظایف روحانیت, دعوت به اسلام, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اسلامِ واردِ در متن زندگی را معرّفی کنیم؛ اسلامِ رحمت به ضعفا؛ اسلامِ جهاد و مبارزهی با مستکبران به نظر من این یک وظیفهای است که بهعهدهی همه است؛ دستگاههای تبلیغاتی ما، دستگاههای علمی ما، حوزههای علمیّهی ما باید این هدف را دنبال بکنند . مربوط به :بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی - 1391/07/19 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : طلبه باید دستش از کتاب رها نشود؛ کتاب بخواند، همه جورش را بخواند، در دورهی جوانی بخواند. این ذخیرهی حافظه را که بینهایت دارای ظرفیت است، هرچه میتوانید، در دورهی جوانی پر کنید. ما هرچه در جوانی در حافظه انباشتیم، امروز موجود است؛ هرچه در دوران پیری - که بنده همین حالا هم با همهی گرفتاریها، بیش از جوانها مطالعه میکنم - به دست میآوریم، ماندگاری ندارد. الان شما جوانید. این منبع قیمتىِ ارزشمند را از اطلاعات ارزشمند، از آگاهیهای مفید و لازم در زمینههای مختلفی که برای تبلیغ به آنها احتیاج دارید، هرچه میتوانید، انباشته کنید؛ از این استفاده خواهید کرد. مربوط به :بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه - 1390/07/20 عنوان فیش :مخاطب شناسی شرط لازم در تبلیغ کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از, مبلغان, تبلیغ, وظایف روحانیت نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : اگر میخواهید[شما طلاب] تبلیغِ خوب بکنید، از قبل مخاطب خودتان را انتخاب کنید. میخواهید با جوانها حرف بزنید؛ خیلی خوب، اگر مخاطب خودتان را انتخاب کردید - که جوانها هستند - باید بدانید سؤال او چیست. یک طلبهای بود، مشهد درس ما میآمد؛ بعد مدتی بود، نبود؛ او را توی درس نمیدیدم. بعد از مدتی او را دیدم، گفتم کجا بودی؟ گفت فلان جا - یکی از شهرهای دور استان خراسان - مشغول تبلیغ بودم. گفتم خب، بالاخره چی؟ گفت به نتیجهای که رسیدم، این است که من هیچی برای این مردم یاد نگرفتم. گفت من هرچه بلدم، به درد اینها نمیخورد! خب، این مخاطبنشناسی است. مخاطب را باید شناخت؛ روستائی، شهری، تحصیلکرده. مربوط به :بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه - 1390/07/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : علمای محترم! فضلای گرامی! طلبههای جوانِ امیدهای آینده! بدانید امروز وظیفهی روحانیت مضاعف است. اگر روحانیت همیشه یک باری بر دوش داشته است - بار تفهیم، تبیین، ابلاغ؛ «الّذین یبلّغون رسالات الله» - امروز این بار مضاعف است؛ چرا؟ برای دو جهت: یکی اینکه فرصت برای تبلیغ اسلام در دنیا - چه دنیای اسلام، چه دنیای غیر اسلام - به وجود آمده است، که حالا مختصراً عرض خواهم کرد. یکی هم به دلیل همین فرصت و از ترس اسلام، حملات نسبت به اسلام افزایش پیدا کرده است. پس وظیفه مضاعف میشود. وقتی فرصت هست، وظیفه زیاد است. وقتی به خاطر این فرصت، حمله و دشمنی و تهاجم هست، باز وظیفه زیاد است. امروز شما در یک چنین وضعیتی هستید. نباید هم بترسید؛ «و یخشونه و لا یخشون احدا الّا الله». از هیچ چیز نترسید، از سختیهای راه نهراسید. نه اینکه بگوئید سختی نیست؛ چرا، سختی هست؛ اما از این سختی نترسید. به استقبال کارهای دشوار و سخت بروید. کارهای نشدنی را انجام بدهید... بروید سراغ کارهای نشدنی، تا بشود. تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین، تا بردارید. «و لا یخشون احدا الّا الله». خب، زحمتهایش چه؟ رنجهایش چه؟ محرومیتهایش چه؟ جوابش این است که: «و کفی بالله حسیبا»؛ خدا را فراموش نکن، خدا حسابت را دارد. در میزان الهی، رنج تو، محرومیت تو، کفّ نفس تو، حرصی که خوردی، زحمتی که کشیدی، کاری که کردی، خون دلی که خوردی، دندانی که روی جگر گذاشتی، اینها هیچ وقت فراموش نمیشود؛ «و کفی بالله حسیبا». این، راه ماست. آنجا خشوع را به ما - به عنوان علما - توصیه میکند، اینجا «یبلّغون رسالات الله» را توصیه میکند. خب، «رسالات الله»، «رسالات انبیاء الله» است دیگر. خدای متعال میفرماید: «و کذلک جعلنا لکلّ نبىّ عدوّا شیاطین الانس و الجنّ یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربّک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون». وضع موضعگیری و آرایشِ پیرامون نبی این است. «عدوّا شیاطین الانس و الجنّ»؛ هم شیطان جنی، هم شیطان انسی به طرفش حمله میکنند. خب، اگر بناست من و شما تبلیغ رسالات الهی را بکنیم، منتظر شیاطین انسی و جنی باشیم. به ما حمله میکنند؛ آماده بشویم. از لحاظ روحی، در درون خود حصار مستحکمی به وجود بیاوریم - که این حصار، حصار ایمان و توکل است - تا مغلوب نشویم و از درون شکست نخوریم. فرار و هزیمت بیرونی، ناشی از فرار و هزیمت درونی است. شکست درون انسان است که شکست بیرونی را نصیب انسان میکند، بر انسان تحمیل میکند. اگر شما در دلت شکست نخوری، هیچ کس نمیتواند شکستت بدهد. حصاری که باید در دل شما به وجود بیاید، حصار ایمان به خدا و توکل علی الله است؛ «و علی الله فلیتوکّل المؤمنون»، «و علی الله فلیتوکّل المتوکّلون»، «و من یتوکّل علی الله فهو حسبه»، «ا لیس الله بکاف عبده»؛ اینها درسهای ماست. قرآن را با تأمل بخوانیم؛ اینها را به عنوان درس یاد بگیریم، اینها دستورالعمل زندگی است. این، یک جور آمادگی است. یک آمادگی دیگر هم آمادگی بیرونی است. این شیطانی که حمله میکند، همیشه یک جور حمله نمیکند. شیطانِ امروز که از راه اینترنت و ماهواره و روشهای ارتباطىِ مدرن و فوق مدرن سراغ شما میآید، حرفهای مدرنی هم دارد؛ سختافزارش را مدرن کرده، نرمافزار مدرن هم دارد. شبههآفرینی دارد، اخلال در عقیده دارد، ایجاد تشویش در ذهن دارد، تزریق ناامیدی دارد، ایجاد اختلاف دارد. مربوط به :بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه - 1390/07/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسئلهی تبلیغ... بسیار مهم است. تبلیغ، داستان مفصلی است. اگر میخواهید تبلیغِ خوب بکنید، از قبل مخاطب خودتان را انتخاب کنید. میخواهید با جوانها حرف بزنید؛ خیلی خوب، اگر مخاطب خودتان را انتخاب کردید - که جوانها هستند - باید بدانید سؤال او چیست. یک طلبهای بود، مشهد درس ما میآمد؛ بعد مدتی بود، نبود؛ او را توی درس نمیدیدم. بعد از مدتی او را دیدم، گفتم کجا بودی؟ گفت فلان جا - یکی از شهرهای دور استان خراسان - مشغول تبلیغ بودم. گفتم خب، بالاخره چی؟ گفت به نتیجهای که رسیدم، این است که من هیچی برای این مردم یاد نگرفتم. گفت من هرچه بلدم، به درد اینها نمیخورد! خب، این مخاطبنشناسی است. مخاطب را باید شناخت؛ روستائی، شهری، تحصیلکرده. امروز ما چقدر جوان تحصیلکرده داریم. در همین کرمانشاه شما، جمعیت تحصیلکردهها خیلی زیادند. یک وقتی این خبرها نبود. قبل از انقلاب، همهی این استان کرمانشاه، شاید سیصد تا تحصیلکردهی دانشگاهی داشت؛ حالا ده برابر یا شاید دهها برابر تحصیلکرده هستند. اینها جوانند، در معرض امواج تبلیغاتی و گفتمانهای گوناگون قرار میگیرند، برایشان سؤال به وجود میآید؛ شما سؤال او را بدان، جوابش را آماده کن، بعد برو بنشین در مرکز پاسخگوئی؛ مخاطب خودت را انتخاب کن، فکر او را بدان، متناسب با فکر او و آنچه که نیاز اوست از کتاب و سنت و از کلمات بزرگان، مطالب را در اختیارش بگذار. جناب آقای ممدوحی فرمودند، درست هم هست؛ همین کتابهای مرحوم آقای مطهری، کتاب شریف المیزان، کسانی بیایند اینها را متناسب با نیاز و سؤال جوانها انتخاب و ارائه کنند. خب، حالا این کار هم باید در قم انجام بگیرد. شما در قمید. خطاب ما به قم، یک خطاب دائمی است. قم باید این کارها را انجام بدهد؛ بکنند، بکنید؛ اینها کارهای لازمی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم - 1389/08/02 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : هیچ اشکالی ندارد که امروز... متخصص در فنون تبلیغ داشته باشیم. چه اشکال دارد از بزرگان حوزه کسانی باشند که فن تبلیغ را، خصوصیات تبلیغ را در این دنیای عجیب و غریب امروز... تدریس کنند و بتوانند دین را تبلیغ کنند؟ مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم - 1389/08/02 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روحانیت برای چیست؟ روحانیت برای این است که بتواند مردم را تغذیه دینی کند؛ البته عالمانه. آن روز یک طلبهای میآمد نجف درس میخواند، فقه و اصول میخواند، رجال میخواند و بعضی چیزهای دیگر میخواند، ملا میشد، فاضل میشد؛ اگر در نجف میماند میشد بحرالعلوم و کاشفالغطاء؛ اگر از نجف خارج میشد، میشد میرزای قمی و ملامهدی نراقی و ملا احمد نراقی و حاجی کلباسی و سید شفتی و امثال اینها. یعنی هر کدام از اینها در هر شهری بودند، برای هدایت و تغذیه معنوی و فکری مردم خودشان کافی بودند. یک سید شفتی یا یک حاجی کلباسی یا یک میرزا مهدی شهید در مشهد، خودش و شاگردانش میتوانستند مردم را از لحاظ فکری تغذیه کنند. آن وقت عوامل گمراهکننده و لغزانندهی مردم زیاد نبود؛ همان شهوات شخصی انسانها بود که همیشه انسانها به آن دچار و مبتلایند؛ آن هم با موعظه و نُزهت و تذکر و از این چیزها تا حدود زیادی قابل رفع بود؛ یک مقدارش هم میماند که خب، همیشه گنهکارانی هستند. آن روز دیگر تلویزیون نبود، اینترنت نبود، این همه کتاب و مجله و افکار جدید نبود، این همه فلسفههای جدید داخل ذهنهای مردم نبود، شبکهی فیلمهای خانگی نبود، ماهواره نبود، مغریات و مذلاتی که جوان و پیر را تحت تأثیر قرار میدهد - افکار و شبهات گوناگون - نبود. آن روز وقتی عالم وارد یک شهری میشد - مثل میرزای قمی یا مثل حاجی کلباسی - از همهی مردم آن شهر فاضلتر بود. فضلای هر شهری کسانی بودند که چند جمله ادبیات یا عقلیات یا شبیه این چیزها را خوانده بودند؛ اینها از همهی آنها بهتر بودند، بالاتر بودند؛ در مقام برخورد و زورآزمائی علمی، کسی از عهدهی آنها برنمیآمد؛ اما امروز اینجوری نیست. امروز ما فقه و اصول که میخوانیم، اگر توی یک شهری برویم، اینجور نیست که از همه زورمان بیشتر باشد؛ در رشته های مختلف، در کارهای مختلف، در حرفهای مختلف، در افکار مختلف کسانی هستند که مسلطند، فنانند، متبحرند؛ کسانی بخواهند عرصه را از آنها بگیرند، باید به قدر آنها زور داشته باشند. امروز فقه و اصول کافی نیست برای اینکه انسان بتواند تبلیغ دین را بکند. بنابراین حوزهها وظیفهشان خیلی سنگین است. این تنوع در علوم حوزوی یک نیاز قطعی و مبرم است و بایستی در برنامهریزی به آن توجه شود. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امام حسین (علیه الصّلاة و السّلام) هم برای بیان حقیقت، روشنگری در طول تاریخ، عزیزترین عزیزان خود را برمیدارد میآورد وسط میدان. امام حسین (علیهالسّلام) که میدانست حادثه چه جور تمام خواهد شد؛ زینب را آورد، همسران خود را آورد، فرزندان خود را آورد، برادران عزیز خود را آورد. اینجا هم مسئله، مسئلهی تبلیغ دین است؛ تبلیغ به معنای حقیقی کلمه؛ رساندن پیام، روشن کردن فضا؛ ابعاد مسئلهی تبلیغ را این جوری میشود فهمید که چقدر مهم است. در آن خطبه «من رأی سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه ناکثا لعهداللَّه... و لمیغیّر علیه بفعل و لا قول کان حقّا علی اللَّه ان یدخله مدخله»؛ یعنی وقتی او دارد فضا را به این شکل آلوده میکند، خراب میکند، باید یا با فعل یا با قول آمد روشنگری کرد. و امام حسین (علیهالسّلام) این کار را انجام میدهد، آن هم با این هزینهی سنگین؛ عیالات خود، همسران خود، عزیزان خود، فرزندان امیرالمؤمنین، زینب کبری، اینها را برمیدارد میآید وسط میدان. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : درس هم که میخوانیم، برای این است که بتوانیم پیام الهی را ابلاغ کنیم، برسانیم؛ حالا چه در زمینهی معارف دینی، چه در زمینهی احکام دینی، چه در زمینهی اخلاق الهی. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسئلهی تبلیغ، ناظر است به عمل، همراه با بصیرت و یقین. باید بصیرت باشد. یقین، یعنی همان ایمان قلبی متعهدانه، وجود داشته باشد و بر پایهی این بصیرت و یقین، حرکت انجام بگیرد. اگر بصیرت بود، یقین بود، اما کاری انجام نگرفت، این مطلوب نیست؛ تبلیغ نشده است. اگر چیزی تبلیغ شد، اما بدون بصیرت و بدون یقین - هر کدام از اینها کم باشد - یک پایه خراب است و مطلوب به دست نخواهد آمد. این یقین همان چیزی است که «ءامن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون کلّ ءامن باللَّه و ملائکته و کتبه و رسله»؛ یعنی اولْکسی که به پیام، اعتقاد و ایمان عمیق پیدا میکند، خودِ پیامآور است. اگر این نبود، کار دنباله پیدا نخواهد کرد، نفوذ نخواهد کرد. آن ایمان هم باید با بصیرت همراه باشد... این، میشود عمل صالح. یعنی «انّ الّذین ءامنوا و عملوا الصّالحات»، واقعاً عمل صالح و مصداق اتمّ عمل صالح، همین تبلیغ است که انجام باید بگیرد. پس در باب تبلیغ، باید فکر کرد، باید کار کرد. این نکتهای را که جناب آقای مقتدائی اخیراً در بیانشان ذکر کردند، من نشنیده بودم و برای من نکتهی مهمی است که گفتند مرکزی برای طراحی در باب تبلیغ دین تشکیل شده است. خب، این همان چیزی است که من خواستم مطالبه کنم که این کار باید انجام بگیرد. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ببینید امروز تبلیغ در دنیا خیلی نقش پیدا کرده است و همیشه همین جور بوده است. قبلاً این ابزارها نبود؛ این ارتباطهای نزدیک نبود. ما معممین یک امتیاز داریم که تبلیغ رویاروی و چهرهبهچهره میکنیم. این یک کار بینظیری است که هیچ چیزی جای این را نمیگیرد؛ منبر رفتن، با مردم حرف زدن. این، از سایر شیوههای تبلیغ، از جهاتی کارسازتر است - آن جهات هنری و غیره، آنها هم در جای خود لازم است - اما این یک تأثیری دارد، یک خلأئی را پر میکند که سایر دستگاهها و شیوههای تبلیغی این اثر را ندارد. پس تبلیغ مهم است و امروز ابزار اساسی است. ما هم یکی از شیوههای مؤثر تبلیغ را در اختیار داریم. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ باید جریان ساز باشد، تبلیغ باید گفتمان ساز باشد، تبلیغ باید فضا ایجاد کند؛ گفتمان ایجاد کند. گفتمان یعنی یک مفهوم و یک معرفت همهگیر بشود در برههای از زمان در یک جامعه. آنوقت، این میشود گفتمان جامعه. این، با کارهای جدا جدای برنامهریزی نشده، حاصل نخواهد شد؛ این کار احتیاج دارد به برنامهریزی و کارِ فعال و مثل دمیدن پیوستهی در وسیلهی فشاری است که میتواند آب یا مایهی حیات یا هوا را به نقاط مختلفی که مورد نظر است، برساند. باید دائم با این دم دمید، تا این اشتعال همیشه باقی بماند. این کار هیچ نباید متوقف بشود و به برنامهریزی احتیاج دارد. این گفتمان سازی برای چیست؟ برای این است که اندیشهی دینی، معرفت دینی در مخاطبان، در مردم، رشد پیدا کند. اندیشهی دینی که رشد پیدا کرد، وقتی همراه با احساس مسئولیت باشد و تعهد باشد، عمل به وجود میآورد و همان چیزی میشود که پیغمبران دنبال آن بودند. فرهنگ صحیح، معرفت صحیح، در مواردی بیدارباش، در مواردی هشدار؛ اینها کارکردهای تبلیغ است؛ آثار و نتائجی است که بر تبلیغ مترتب میشود. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک نمونه [فرصت تبلیغ]، همین تبلیغات ماه محرّم است که به مناسبت عزاداری محرّم انجام میگیرد. این، بهترین فرصت برای تبلیغ کردن است. از این فرصت باید استفاده کرد برای... شاخص ایجاد بشود؛ مایز، شاخص سازی، معالمالطریق. اگر چنانچه سر دو راهی تابلوئی نباشد که نشان بدهد راهِ فلان جا از کجاست، طرف راست است یا طرف چپ است، این سیر کننده و رونده، به خطا خواهد افتاد. اگر چند راهی باشد، گمراه خواهد شد. شاخص باید معیّن کرد، انگشت اشاره را بایستی واضح مقابل چشم همه قرار داد تا بتوانند گمراه نشوند. در دنیائی که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازی است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائی را، هرچه میتوانند، برجستهتر کنند و این شاخصها را، این مایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در تبلیغ یک مطلب این است... «الّذین یبلّغون رسالاتاللَّه و یخشونه و لایخشون احدا الّااللَّه و کفی باللَّه حسیبا». تبلیغِ رسالاتاللَّه، با این دو تا شرط عملی است: «یخشونه»، این یک. «و لا یخشون احدا الّا اللَّه». اولاً خشیت الهی لازم است؛ برای خدا باشد، در راه خدا باشد، ملهم از تعلیم الهی باشد. اگر برخلاف الهام الهی و ملهمات از تعلیم الهی باشد، گمراهی است، ضلالت است. «فماذا بعد الحقّ الّا الضّلال». فهمیدن حق با خشیت الهی حاصل میشود. بعد، در مرحلهی بیان حق: «و لایخشون احدا الّا اللَّه». چرا؟ چون حق و حقیقت، دشمن دارد؛ بیان حقیقت آسان نیست. دشمنان حقیقت دنیادارانند، قدرتمندانند، طواغیت عالمند؛ در طول تاریخ این جور بوده است، تا آخر هم، تا زمانی که دولت حقهی ولیعصر (ارواحنا فداه) ظهور بکند، همین جور خواهد بود. این قدرتمندان بیکار که نمیمانند؛ ایجاد اشکال میکنند، ضربه میزنند، از همهی ابزارهایشان استفاده میکنند. پس باید «و لایخشون احدا الّا اللَّه» وجود داشته باشد، والّا اگر از غیر خدا ترسی وجود داشت - به انواع و اقسامه. ترس هم یک جور نیست - راه دیگر منسد خواهد شد. یک وقت این است که انسان ترس از جانش دارد، یک وقت ترس بر مال دارد، یک وقت ترس بر آبرو دارد، یک وقت ترس از حرف و گفتِ این و آن دارد؛ اینها همه ترس است. این ترسها را باید گذاشت کنار؛ «و لایخشون احدا الّا اللَّه». این، زحمت زیادی دارد. این رنج را، این زحمت را خیلی اوقات هم افراد نمیفهمند، مردم درک نمیکنند چه رنجی دارد کشیده میشود. دنبالهاش میفرماید: «و کفی باللَّه حسیبا»؛ حساب و کتاب را بگذار به عهدهی خدا. اخلاص، اقدامِ همراه با یقین، همراه با شجاعت و شهامت، و حساب و کتاب را به عهدهی خدا گذاشتن. این میشود آن قوارهی کلی تبلیغ اسلامی. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در مورد تبلیغ در دوران محرّم... بعضی حالا ممکن است بگویند شما میخواهید نهضت امام حسین را بیان بکنید، خیلی خب، بروید بیان کنید، دیگر روضهخوانی و گریه و زاری و اینها چیست؟ بروید بنشینید بیان کنید که حضرت این کار را کردند، این کار را کردند، هدفشان هم این بود. این، خیلی فکر خطائی است، نگاه غلطی است. این عاطفهی نسبت به اولیاء خدا، اولیاء دین، این پیوند عاطفی، پشتوانهی بسیار ارزشمند پیوند فکری و پیوند عملی است. بدون این پشتوانه، خیلی سخت میشود در این راه حرکت کرد. این پیوند عاطفی، خیلی مهم است. اینی که امام راحل (رضوان اللَّه علیه) فرمودند عزاداری به سبک سنتی، این یک حرف از روی عادت نبود؛ حرف بسیار عمیقی است؛ ژرفنگرانه است. ببینید در قرآن نسبت به اولیاء الهی سه تعبیر وجود دارد: یک تعبیر، تعبیر ولایت است؛ «انّما ولیّکم اللَّه و رسوله و الّذین امنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکوة و هم راکعون»؛ بحث ولایت. معلوم است که پیوند، ارتباط، معرفت، اینها داخل در زیرمجموعهی ولایت است. یک بحث، بحث اطاعت است؛ «اطیعوا اللَّه و اطیعوا الرّسول و اولی الامر منکم»؛ اطاعت رسول و اطاعت اولیالامر. این، در عمل است. در میدان عمل باید اطاعت کرد، پیروی کرد. اما یک بحث سومی وجود دارد و آن، بحث مودت است. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الّا المودّة فی القربی». این مودت چیست دیگر؟ ولایتِ اینها را داشته باشید، اطاعت هم از اینها بکنید؛ مودت برای چیست؟ این مودت، پشتوانه است. اگر این مودت نباشد، همان بلائی بر سر امت اسلامی خواهد آمد که در دورانهای اول بر سر یک عدهای آمد که همین مودت را کنار گذاشتند، بتدریج اطاعت و ولایت هم کنار گذاشته شد. بحث مودت خیلی مهم است. این مودت، با این ارتباطات عاطفی حاصل میشود؛ ماجرای مصیبتهای اینها را گفتن، یک جور ایجاد ارتباط عاطفی است؛ ماجرای مناقب اینها و فضائل اینها را گفتن، یک جور دیگر پیوند عاطفی است. بنابراین، این عزاداریهائی که انجام میگیرد، این گریه و زاریای که میشود، این تشریح حوادث عاشورا که میشود، اینها چیزهای لازمی است. یک عده از موضع روشنفکری نیایند بگویند آقا، اینها دیگر لازم نیست. نه، اینها لازم است؛ اینها تا آخر لازم است؛ همین کارهائی که مردم میکنند. البته یک شکلهای بدی وجود دارد که گفتهایم؛ مثل قمه زدن که گفتیم این ممنوع است، نباید این کار انجام بگیرد؛ این، مایهی دراز شدن زبان دشمنان علیه دوستان اهلبیت است. اما همین عزاداری متعارفی که مردم میکنند؛ دستهجات سینهزنی راه میاندازند، عَلَم بلند میکنند، اظهار محبت میکنند، شعار مینویسند، میخوانند، گریه میکنند؛ اینها ارتباط عاطفی را روزبهروز بیشتر میکند؛ اینها خیلی چیزهای خوبی است. این، اهمیت تبلیغ. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بنابراین در حوزهی علمیه - که مرکز هم از همه جهت قم است - باید برای این ترتیب دادن و جریانسازی و هماهنگ کردن و سیاستگذاری برای تبلیغ، حتماً یک کار خوبی انجام بگیرد - که حالا مژدهاش را دادند - انشاءاللَّه که این کار دنبال بشود. ای بسا در یک برههای برخی از مسائل بایست تبلیغ بشود که مثلاً پنج سال، ده سال به آن نیاز است و ممکن است پنج سال بعد، آن موضوع اصلاً مورد نیاز نباشد. این کار را باید طراحی کرد. ما این را همیشه سفارش میکنیم به مبلغین، به طلاب، به فضلا که نیازسنجی کنید و بر طبق نیاز مخاطب و استفهام مخاطب، حرف بزنید؛ اما این کارِ یک فرد نیست. افراد ممکن است در این شناخت و ارزیابی هم بعضاً اشتباه بکنند. این، کار یک جمع متمرکز و یک برنامهریزی است، که انشاءاللَّه باید انجام بگیرد. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مهمترین برههای و زمان و مکانی که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائی است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتی بود که از درگیری و چالش حکومت اسلامی با افرادی که مدعی اسلام بودند، به وجود میآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگی فضا. والّا آن وقتی که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتی که در میدانهای نبرد حاضر میشوند، با دشمنانی که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتی مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانی واقع میشود که اینها مدعی اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط میروند، هواهای نفسانی کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه میاندازد؛ به طوری که اصحاب عبداللَّهبنمسعود میآیند خدمت حضرت، میگویند «انّا قد شککنا فی هذا القتال»! چرا باید شک کنند؟ این شک خواص، پایهی حرکت صحیح جامعهی اسلامی را مثل موریانه میجود. اینی که خواص در حقایق روشن تردید پیدا کنند و شک پیدا کنند، اساس کارها را مشکل میکند. مشکل کار امیرالمؤمنین، این است. امروز هم همین است. امروز در سطح دنیا که نگاه کنید، همین جور است؛ در سطح داخل جامعهی خودمان که نگاه کنید، همین جور است. تبیین لازم است. مربوط به :بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون - 1388/09/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از کارهائی که امروز دستهای فتنهانگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبی در بین مسلمانهاست... وسیلهی اختلاف هم تعصبات مذهبی. چه چیزی میتواند در مقابل این، ایستادگی بکند؟ بصیرت، روشنگری، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصهی بینالمللی است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان - 1388/02/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عالم دین در مقابل ظلم، بیعدالتی، تجاوز انسانها به یکدیگر نمیتواند ساکت و بیطرف بماند. بیطرفی در اینجا معنا ندارد... «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»، این چه تبلیغی است که خشیت از مردم در او مندرج است که انسان باید از مردم نترسد در حال این تبلیغ. اگر فقط بیان چند حکم شرعی بود که ترس موردی نداشت که خدای متعال تمجید کند که از مردم نمیترسند؛ از غیر خدا نمیترسند... فقط گفتن چند جملهی حلال و حرام و گفتن چند مسئله است؟ انبیاء برای اقامهی حق، برای اقامهی عدل، برای مبارزهی با ظلم، برای مبارزهی با فساد قیام کردند، برای شکستن طاغوتها قیام کردند. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان - 1388/02/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مرحوم سید قطب در یکی از نوشتههایش حرفی دارد که من از چهل سال قبل یا شاید بیشتر که این حرف را دیدم، دائماً در ذهن من هست. او میگوید اگر طرفداران و داعیان اسلام - مضمون حرف این است. حالا جزئیات حرف چون خیلی قدیم دیدم، یادم نیست - به جای نوشتن این همه کتاب، به جای این همه تبلیغات، به جای این همه سخنرانی، ادارهی این همه مسجد، یک کار برای ترویج اسلام بکنند، آن کار از همهی این کارها تأثیرش بیشتر است. و آن اینکه در گوشهای از دنیا - به ذهنم است میگوید در یک جزیرهای دور افتادهای - یک حکومت اسلامی تشکیل بدهند؛ نفس تشکیل یک حکومت اسلامی در گوشهای از این دنیای بزرگ اثرش از هزاران کتاب، هزاران سخنرانی، هزاران مطلب نکتهدار در ترویج دین، بیشتر است. ما این را امتحان کردیم. نظام اسلامی وقتی تشکیل شد، فریاد اسلام وقتی از حلقوم آن مرد بزرگ و شجاع و بینظیر خارج شد؛ امام بزرگوار ما - که هیچ شخصیتی از این شخصیتهای مصلح اسلامی تاریخمان را با او نمیتوانیم قیاس کنیم. من با شرح حال بزرگانی از مصلحان از قبیل سید جمالها و دیگرانی که بودند، آشنا هستم. هیچ کدام با این مرد بزرگ، این امام عزیزی که خداوند توفیق داد ما زمان او را درک کردیم، قابل مقایسه نیستند. با آن شجاعت، با آن صراحت، با آن احساس عزت، از اسلام حرف زد - ناگهان همهی دنیای اسلام قلوبشان متوجه به اسلام شد. امروز شما در هر کدام از دانشگاههای کشورهای اسلامی بروید، بین دانشجویان و طبقهی تحصیلکردهی جوان، گرایش و عشق به اسلام را میبینید. اینها همانهائی بودند که کمونیستها آنها را براحتی جذب میکردند؛ جریانهای گوناگون ملحد براحتی آنها را به خودشان متمایل میکردند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور - 1386/09/08 عنوان فیش :نیمه کاره ماندن مرکز آموزش تخصصی تبلیغات بین المللی در قم کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, حوزه و نیازهای روز, تبلیغ نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : یکی از پیشنهادهائی که آقایان کردید و من میپسندم، تشکیل یک مؤسسهی آموزشی است برای تبلیغات بینالمللی. البته این را بنده اگر بخواهم درست به یاد بیاورم، شاید حدود چهارده پانزده سال قبل مطرح کردم. در آنوقت یکی از آقایانِ بزرگان حوزه که امروز بحمداللَّه حیات بابرکتشان ادامه دارد، یک بیماریای پیدا کردند، رفتند خارج از کشور - یکی از کشورهای اروپائی - برای معالجه. در آنجا جوانها و دانشجوها و ایرانیها به ایشان مراجعه کردند که آقا مثلاً بیائید اینجا در فلان جلسه صحبت کنید، بیائید فلانجا سخنرانی کنید. یک ماه یا بیشتر این آقای بزرگوار و محترم را نگه داشتند و ایشان نیازها را دید. بعد که ایشان آمدند اینجا، از من وقت ملاقات خواستند و آمدند ملاقات کردند با من، و اوقات تلخی با من، که آقا چرا شما به این نیازها جواب نمیدهید؟ چرا پاسخ نمیدهید؟ این همه نیاز هست. من گفتم حالا ما یک کارهائی البته کردهایم، اما دست ما هم خالی است؛ حالا الان این گوی و این میدان. شما بروید در قم یک مدرسه برای تربیت مبلّغین دینی برای دنیای خارج از ایران برنامهریزی کنید و علىّ نفقة عیاله - همینجور گفتم - خرجش با من؛ هزینههایش را من، همه را متحمل میشوم. مدرسهاش را شما بسازید؛ من که نمیتوانم بیایم قم، مدرسه درست کنم. ایشان رفتند و یک مدتی هم تلاش کردند و به نظرم یک اطلاعیهای هم در قم داده شد که کسی که میخواهد شرکت کند، بیاید اینجا، و بعد هم فراموش شد! تا حالا هم فراموششده است. این کار را بکنید. این کار بسیار کار خوبی است؛ کار لازمی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور - 1386/09/08 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از کارهائی که در سازماندهی حوزه لازم است، آمارگیری است... ما از حوزه آمار درستی نداریم. به طریق اولی، آنوقت از مجموعهی روحانیت در کشور آمار درستی نداریم. تعداد روحانیون در کشور، حدود تحصیلی اینها، میزان فضل اینها، توانائیهای تبلیغی اینها، تأثیرگذاری اینها در محیطشان؛ اینها چیزهائی است که اصلاً در آمارهای ما، در اطلاعات ما منعکس نیست؛ ما آمارگیری نداریم. آمارگیری هم یک دانش است. یکی از کارهائی که باید حتماً انجام بگیرد، سریع هم باید شروع بشود و چند سال هم طول خواهد کشید، اما برکاتش خیلی زیاد خواهد بود، همین مسئلهی آمارگیری است. از طلاب حوزه، از سطوحشان، از مقدار و اندازهی درکشان از درسی که خواندهاند، پیشرفت تحصیلیشان، از اینها آمارگیری داشته باشیم، بدانیم زیردست مجموعهی مدیریت حوزه چیست، با چی میخواهد کار کند. این کمبود را هم ما داریم که البته آنوقت دنبال آمارگیری، نظام ارزشیابی پیش میآید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزههای علمیه کشور - 1386/09/08 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از پیشنهادهائی که آقایان کردید و من میپسندم، تشکیل یک مؤسسهی آموزشی است برای تبلیغات بینالمللی. البته این را بنده اگر بخواهم درست به یاد بیاورم، شاید حدود چهارده پانزده سال قبل مطرح کردم. در آنوقت یکی از آقایانِ بزرگان حوزه که امروز بحمداللَّه حیات بابرکتشان ادامه دارد، یک بیماریای پیدا کردند، رفتند خارج از کشور - یکی از کشورهای اروپائی - برای معالجه. در آنجا جوانها و دانشجوها و ایرانیها به ایشان مراجعه کردند که آقا مثلاً بیائید اینجا در فلان جلسه صحبت کنید، بیائید فلانجا سخنرانی کنید. یک ماه یا بیشتر این آقای بزرگوار و محترم را نگه داشتند و ایشان نیازها را دید. بعد که ایشان آمدند اینجا، از من وقت ملاقات خواستند و آمدند ملاقات کردند با من، و اوقات تلخی با من، که آقا چرا شما به این نیازها جواب نمیدهید؟ چرا پاسخ نمیدهید؟ این همه نیاز هست. من گفتم حالا ما یک کارهائی البته کردهایم، اما دست ما هم خالی است؛ حالا الان این گوی و این میدان. شما بروید در قم یک مدرسه برای تربیت مبلّغین دینی برای دنیای خارج از ایران برنامهریزی کنید و علىّ نفقة عیاله - همینجور گفتم - خرجش با من؛ هزینههایش را من، همه را متحمل میشوم. مدرسهاش را شما بسازید؛ من که نمیتوانم بیایم قم، مدرسه درست کنم. ایشان رفتند و یک مدتی هم تلاش کردند و به نظرم یک اطلاعیهای هم در قم داده شد که کسی که میخواهد شرکت کند، بیاید اینجا، و بعد هم فراموش شد! تا حالا هم فراموششده است. این کار را بکنید. این کار بسیار کار خوبی است؛ کار لازمی است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از چیزهایی که برای ما خیلی مهم است، مسئلهی «ارتباط با سیاست» است. اولاً سالهای متمادی سعی کردند که مقولهی دین را از مقولهی سیاست جدا کنند. با اینکه انقلاب اسلامی پیروز شده و سیاست دینی در کشور، محور همهی فعالیتهاست و مسئله الهامگیری و سرچشمه پیدا کردن سیاست از دین - نه دین از سیاست، بلکه سیاست از دین - جزو عرفهای رایج ملتهای مسلمان شده، هنوز دارند تلاش میکنند، بلکه بتوانند این عُرف را بشکنند. اگر با لایههای عمیقترِ تبلیغات سیاسی جهانی - غیر از این لفاظیهای سیاسی که رادیوهای بیگانه میکنند - آشنا باشید، میبینید همین حالا دارند تلاش میکنند که دین را از سیاست جدا کنند. آنها دنبال این هستند که سیاستمدارها بدون ارتباط با دین و بدون اعتنای به دین، کار خودشان را بکنند و آخوند و مبلّغ دین هم فقط احکام فردی و شخصی و طهارت، نجاست و دماء ثلاثه و حداکثر مسئلهی ازدواج و طلاق را برای مردم بیان کند. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان - 1385/08/17 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در کنار ترویج و تبلیغ معارف اصیل دینی و اسلام ناب، باید با خرافات مبارزه کرد. کسانی دارند روزبهروز خرافات جدیدی را وارد جامعهی ما میکنند. مبارزهی با خرافات را باید جدی بگیرید. این روش علمای ما بوده. مرحوم آقا جمال خوانساری، عالم معروف، مُحشىِّ شرح لمعه - که حاشیههای او را در حواشی شرح لمعههای قدیم دیدهاید. نمیدانم حالا هم چاپ میشود یا نه. پسر مرحوم آقا حسین خوانساری (که پدر و پسر از علما و برجستگان تاریخ روحانیت شیعهاند) - سیصد سال پیش برای اینکه خرافات را برملا کند، کتابی به نام «کلثوم ننه» را نوشت، که الان هست. بنده چاپهای قدیمش را داشتم و اخیراً هم دیدم مجدداً چاپ شده است، که چاپ جدیدش را هم برای من آوردند. ایشان با زبان طنز، معروفترین خرافات زمان خودش را به زبان فتوای فقهای زنان درآورده و میگوید زنان پنج فقیه بزرگ دارند! یکیاش، کلثوم ننه است! یکی، دده بزمآراست! یکی، بیبیشاه زینب است! یکی، فلان است. آن وقت از قول اینها مثلاً در باب محرم و نامحرم، در باب طهارت و نجاست و در باب انواع و اقسام چیزها، مطالبی را نقل میکند. یعنی عالم دینی به این چیزها میپردازد. ما خیال میکنیم اگر با یک مطلبی که مورد عقیدهی مردم است و خرافی و خلاف واقع است، مقاومت کردیم، بر خلاف شئون روحانی عمل کردهایم؛ نه، شأن روحانی این است. همین آیهای که الان این آقای عزیزمان با صدای خوبی خواندند: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولا یخشون احدا الّا اللَّه و کفی باللَّه حسیباً» در مورد چیست؟ این آیه در مبارزهی با یک خرافه است. «و اذ تقول للّذی انعم اللَّه علیه و انعمت علیه امسک علیک زوجک واتّق اللَّه و تخفی فی نفسک مااللَّه مبدیه و تخشی النّاس واللَّه احقّ ان تخشاه فلمّا قضی زید منها وطرا زوّجناکها لکن لا یکون علی المؤمنین حرج فی ازواج ادعیائهم اذا قضوا منهنّ وطرا»؛ این آیه مربوط به قضیهی «زید» است. آیهی بعدی: «سنّة اللَّه فی الذّین خلوا من قبل و کان امراللَّه قدراً مقدورا. الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه ولایخشون احدا الّا اللَّه» راجع به یک خرافه است. پیغمبر اکرم از طریق جبرئیل مطلع شد که زینب (دختر عمهاش) که یک روزی برای مبارزهی با اشرافیگری، او را به عقد پسرخواندهی آزاد شدهی خودش (یعنی زیدبن حارثه) درآورده بود، همسرش خواهد شد. پیغمبر زیدبن حارثه را که غلامش بود، خرید، آزاد کرد و به عنوان پسرخواندهی خودش انتخاب کرد و بعد هم دختر عمهی خودش زینب را - که جزو اشراف و خانوادهی قریش و بنیهاشم بود - به تزویج او در آورد. با هم زندگی میکردند. جبرئیل خبر داد که این زینب، زن تو خواهد شد. پیغمبر سکوت کرد، «و تخشی النّاس واللَّه احبّ ان تخشاه». بعد خود زید آمد و به پیغمبر شکایت کرد که من نمیتوانم با این خانم زندگی کنم؛ خانم و اشراف زاده و اعیانزاده، و من، غلام و سابقهی بردگی؛ اصرار داشت که او را طلاق بدهد. پیغمبر اکرم سفارش کرد که: «امسک علیک زوجک»؛ او را نگهدار. «و تحفی فی نفسک ما اللَّه مبدیه». بعد بالاخره آنچه که تقدیر و امر الهی بود، انجام گرفت. پیغمبر هم که مطیع امر پروردگار است. زید، زینب را طلاق داد و پیغمبر زنِ پسر خواندهی خودش را خواستگاری کرد و گرفت؛ و این در حالی بود که زنِ پسر خوانده را مثل زنِ فرزند میدانستند؛ خرافه یعنی این. بر حسب سنتهای قدیم جاهلی، مسلمانها هم هنوز در همان فکرها بودند که کسی زنِ پسرخواندهی خودش را نمیتواند بگیرد؛ اما پیغمبر زن پسرخواندهی خودش را گرفت. این است که میگوید: «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه»؛ یعنی ناظر بر این قضیه است. البته کلی است؛ اما در این قضیه وارد شده؛ مبارزهی با خرافات اینقدر مهم است. در مبارزهی با خرافات شجاع باشید. البته خرافه چیست؟ خود این مهم است. بعضیها هستند که حقایق دینی را هم به عنوان خرافه انکار میکنند. ما کاری با آنها نداریم. آنچه که با کتاب و سنت متقن و معتبر ثابت شده، از دین است؛ چه حالا عقول بپسندند یا نپسندند. از این حمایت و دفاع کنید. آنچه که با دلیل معتبر ثابت نشده است و با مبانی و اصول دینی معارضه ندارد، دربارهی آن ساکت بمانید. آنچه که با یکی از اصول دینی معارضه دارد و مدرک معتبری ندارد، ردش کنید. این میشود خرافه، و معیار خرافه این است. امروز شما ببینید مدعیان ارتباط با امام زمان و ارتباط با غیب، با شکلهای مختلف در جامعه دارند کار میکنند. البته این همه نشانهی این است که گرایش به دین، یک عنصر اصلی در زندگی مردم است. مردم به مسائل دینی علاقه دارند که آدم خرافه ساز میرود خرافه درست میکند؛ چون آن کالای اصلی در اختیارش نیست، کالای تقلبی را به میدان میآورد تا اینکه مردم را جذب کند. این نشانهی گرایش مردم به دین است. اما خوب، این خطرناک است. در مقابلهی با خرافات و آن چیزهایی که از دین نیست، شجاع باشید و بگویید. ملاحظهی اینکه حالا ممکن است کسی بدش بیاید یا ممکن است چه بکند، نکنید؛ که غالباً در مواردی انسان متأسفانه میبیند که این مراعاتها هست. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم - 1384/11/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : سه عنصر در حرکت حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه... ما مبلّغان، زیر نام حسینبنعلی تبلیغ میکنیم. این فرصت بزرگ را یادِ این بزرگوار به مبلّغان دین بخشیده است، که بتوانند تبلیغ دین را در سطوح مختلف انجام بدهند... هر یک از آن سه عنصر باید در تبلیغ ما نقش داشته باشد؛ هم صِرف پرداختن به عاطفه و فراموش کردن جنبهی منطق و عقل که در ماجرای حسینبنعلی (علیهالسّلام) نهفته است، کوچک کردن حادثه است، هم فراموش کردن جنبهی حماسه و عزت، ناقص کردن این حادثهی عظیم و شکستن یک جواهر گرانبهاست؛ این مسأله را باید همه - روضهخوان، منبری و مداح - مراقب باشیم. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم - 1384/11/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ یعنی چه؟ تبلیغ یعنی رساندن؛ باید برسانید. به کجا؟ به گوش؟ نه؛ به دل. بعضی از تبلیغهای ما حتی به گوش هم درست نمیرسد! گوش هم حتی آن را تحمل و منتقل نمیکند! گوش که گرفت، میدهد به مغز؛ قضیه اینجا نباید تمام بشود، بلکه باید بیاید در دل نفوذ و رسوخ کند و به هویت ما هویت مستمع - تبدیل شود. تبلیغ برای این است. ما تبلیغ نمیکنیم فقط برای اینکه چیزی گفته باشیم؛ ما تبلیغ میکنیم برای اینکه آنچه را که موضوع تبلیغ است، در دل مخاطب وارد شود و نفوذ کند. آن چیست؟ آن، همهی آن چیزهایی است که در اسلام به عنوان ارزش، مورد حمایت جان و حرم و ناموس حضرت ابیعبداللَّه (علیهالسّلام) قرار گرفت، که همهی پیغمبران و اولیای الهی دیگر و وجود مقدس رسولاللَّه هم همینطور عمل کردند، که البته مظهرش حسینبنعلی (علیهالسّلام) است. ما میخواهیم منطق دین، ارزشهای دینی، اخلاق دینی و همهی چیزهایی را که در بنای یک شخصیت انسانی بر مبنای دین تأثیر دارد، تبلیغ کنیم؛ برای اینکه مخاطب ما به همین شخصیت دینی تبدیل شود. از جملهی این کارها، بنای حکومت اسلامی است. این را من عرض بکنم که تشکیل حکومت اسلامی، یکی از معجزهگونترین کارهاست، اما این مسأله نباید تشکیل هویت انسانی افراد را - فرد فردِ انسانهایی را که ما با آنها سر و کار داریم - از یاد ما ببرد. این، خیلی مهم است. نبی مکرّم اسلام انسانها را اول ساخت؛ اول این پایهها را تراشید، تا توانست این بنا را بر روی دوش آنها قرار دهد. در تمام مدت آن ده سال - که بیش از صد سال کار در این ده سال متراکم شده است - پیغمبر در همه جا؛ در بحبوحهی جنگ، در هنگام ساختن، در هنگام عبادت کردن، در هنگام گفتگو کردن با مردم، بنای هویت انسانهای مخاطبِ خودش را فراموش نکرد؛ پیغمبر در غوغای جنگهای خطرناک مثل احزاب، بدر و اُحد هم انسانسازی میکرد. آیات قرآن را ملاحظه کنید! «انسانسازی» هدفِ این تبلیغ است و این، یکی از بزرگترین کارهاست. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم - 1384/11/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در تبلیغ] از دو طرف نباید لطمه بخوریم: نه ما باید مسائل سیاسی را بکلی از حیطهی حرف و گفت و تلاش و مجاهدتِ تبلیغی خودمان خارج کنیم؛ آنچنان که دشمنان روی آن دهها سال سرمایهگذاری کردند، ولی نهضت اسلامی آمد و این سرمایهگذاری را آتش زد و از بین برد و گفتار و اندیشهی سیاسی را وارد متن فعالیتهای دینی کرد، و نه از این طرف باید بیفتیم که تصور کنیم همهی منبر، همهی تبلیغ، همهی مخاطبهی با مردم و با مؤمنین، یعنی این که بنشینیم مسائل امریکا و اسرائیل و مسائل سیاسی را تحلیل کنیم؛ نخیر، یک کارِ واجبتر اگر نباشد، واجب دیگری وجود دارد و آن، دلِ مخاطب شماست. دل و جان و فکر او را بایستی تعمیر و آباد و سیراب کنیم. البته این به یک منبع درونی احتیاج دارد. ماها باید یک چیزی در خودمان داشته باشیم تا بتوانیم این تأثیر را بر مخاطب بگذاریم، والّا نمیشود. در آن سرمایهی درونی، باید عنصر فکر و منطق باشد؛ باید به فکر و منطقِ درست مجهز شویم، تا حرف سُست زده نشود. آنهایی که گفتهاند یکی از مؤثرترین حملهها، دفاعهای ناقص و بد است، حرف کاملاً درستی زدهاند. وقتی دفاع از دین، ضعیف و سُست و بد باشد، تأثیرش از حملهی به دین، بیشتر است؛ باید از این، به خدا پناه ببریم. مبادا در حرف و منبر و تبلیغ ما - آنچه به عنوان تبلیغ داریم انجام میدهیم - حرف سُست، بیمنطق و ثابت نشدهای وجود داشته باشد. گاهی بعضی از چیزهایی که در کتابی هست و سند ندارد، خود، یک حکمت و مسألهی اخلاقی است، که دیگر سند نمیخواهد و میتوانیم آن را بیان کنیم؛ این، عیبی ندارد؛ اما یک وقت هست که یک چیزی دور از ذهن مخاطب است، که باورش برای او مشکل است؛ این را نباید بگوییم؛ چون این مسأله، او را از اصل قضیه دور میکند و موجب موهون شدن دین و مبلّغ دین در ذهن و دل او میشود و خیال میکند این، از منطق عاری است؛ در حالی که پایهی کار ما منطق است. بنابراین، منطق، عنصر اصلی در تبلیغ ماست. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم - 1384/11/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما در فلان شهر یا روستا برای تبلیغ وارد میشویم؛ رفتار، نشست و برخاست، معاشرت، نگاه و عبادت ما، دلبستگی یا دلبسته نبودن ما به تنعمات دنیوی و خورد و خواب ما، رساترین تبلیغ یا ضدتبلیغ است؛ درست باشد، تبلیغ است؛ غلط باشد، ضدتبلیغ است. ما در محیط اجتماعی و محیط زندگی چطور میتوانیم دل مردم را به منشأ گفتار خودمان مطمئن کنیم و اعتماد آنها را برانگیزیم؛ در حالی که از مذمتِ شهوات دنیوی حرف میزنیم و در عمل خدای نکرده خودمان طور دیگری عمل میکنیم! از مذمت دل سپردن به پول و حرکت کردن و مجاهدت کردن در راه زیادهخواهیهای دنیوی حرف بزنیم؛ اما عمل ما طور دیگری باشد! چطور چنین چیزی ممکن است اثر بکند!؟ یا اثر اصلاً نمیکند، یا اثرِ زودگذر میکند، یا اثری میکند که بعد با کشف واقعیتِ کار ما، درست به ضد اثر تبدیل میشود. بنابراین، عمل بسیار مهم است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم - 1384/11/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک نکته در زمینهی تبلیغ... در دعای صحیفهی سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیهالسّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض میکند که: «تفعل ذلک یا الهی بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛ من خوفم از رجایم بیشتر است، نه اینکه مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمی و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دلها بدمید؛ و خوف را بیشتر. اینکه ما آیات رحمت الهی را بخوانیم - که بعضی از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دستهی خاصی از مؤمنین است و به ما ربطی ندارد - و یک عدهای را غافل کنیم و نتیجهاش این بشود که خیال کنند - با یک توهّم معنویت - غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛ اما انذار برای همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه میکند، شخصی عرض میکند: یا رسولاللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه برای چیست؟ عرض میکند: «أولا اکون عبدا شاکرا»؛ یعنی اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایهی آن مغفرت سُست خواهد شد. در همه حال، انذار باید بر دل ما و مستمعان ما حاکم باشد. راه، راهِ دشواری است؛ بشر بایست خود را برای پیمودن این راه و رسیدن به آن سرمنزل آماده کند. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانهی ماه محرم - 1384/11/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کار تبلیغ، کارِ بسیار بزرگ، حساس و مؤثری است. امروز برکات تبلیغهای گذشته را مشاهده میکنیم و فردا برکات تبلیغ امروزِ شما را انشاءاللَّه جامعه مشاهده خواهد کرد. تأثیرات تبلیغ، دفعی و آنی نیست؛ طولانیمدت است. مبلّغ دین اگر ظواهری را مشاهده میکند که به گمان او ظواهر غیر دینی است، مأیوس نشود. این توهّماتی که بعضی شایع میکنند که جوانها از دین برگشتهاند، همه را جنگ روانی بدانید، که واقع قضیه هم همین است. اینطور نیست؛ جوانهای ما دل را به طرفِ دین دارند و تشنهی حقایق دینند و دلهاشان تشنه است. هر جوانِ سالمالفطره و سالمالطبیعهای اینطور است؛ مخصوص اینجا هم نیست. اینجا بحمداللَّه زمینه هم آماده است؛ تشنهاند و مشتاق؛ باید کامِ جان آنها را سیراب و با حقایق دینی شیرین کرد؛ این نتیجهاش را خواهد بخشید و فردای جامعهی ما از این موهبتها بهرهمند خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان کرمان - 1384/02/11 عنوان فیش : روحانیها, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان کلیدواژه(ها) : روحانیها, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : امروز وسایل تبلیغ نوشتاری و گفتاری بهقدری متنوع و زیاد است که اگر روحانیت دین از این قافله عقب بماند، قطعاً یک خسارت بزرگ تاریخی برای او پیش خواهد آمد. مربوط به :بیانات در دیدار رئیس بانک توسعه اسلامی - 1384/01/17 عنوان فیش : اسلام, امت بزرگ اسلامی, کار, تلاشگری, تبلیغ صحیح, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان, مبلغان کلیدواژه(ها) : اسلام, امت بزرگ اسلامی, کار, تلاشگری, تبلیغ صحیح, تبلیغ, ابزار تبلیغ, مبلغان, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : هیچ گفتار و هیچ تبلیغی بالاتر از عمل نیست. ما اگر به اسلام یا امت اسلامی علاقهمندیم، باید کار و تلاش کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1383/09/30 عنوان فیش : قرآن, حج, تبلیغ صحیح, تبلیغ, مبلغان کلیدواژه(ها) : قرآن, حج, تبلیغ صحیح, تبلیغ, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در همهی احوال، قرآن باید محور تبلیغات، حرکت و تلاش قرار بگیرد؛ و بهترین احوال برای این کار، حج است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان - 1383/04/15 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : چالش اصلی روحانیت - که در ادوار مختلف، حوزههای علمیه و علمای ما با آن مواجه بودند – تبیین [تبلیغ] و تعلیم دین به معنای واسع کلمه بوده است؛ تعلیم فقهاللَّه، فقهالدین. فقه فقط فروع نیست؛ فقه اکبر، توحید و معارف است؛ چیزهایی است که با غور در مسائل عقلی باید آنها را به دست آورد و فهمید و با تهذیب نفس آنها را صیقل داد. میخواستند دین را فرابگیرند و آن را به مخاطبان خودشان تعلیم بدهند. تعلیم دین هم ابعادی دارد؛ یکی از ابعاد، رشد دادن فکر و عقل مردم است - که «و یثیروا لهم دفائن العقول» - یکی دیگر از آن ابعاد، رفع شبهات است. شبهات همیشه بوده، اما نوع شبهات متفاوت بوده است. در دورههای مختلف، علمای بزرگ ما را ملاحظه کنید؛ یکی از مسؤولیتهای خودشان را این میدانستند که با شبهات مقابله کنند. مقابله هم یا به نحو پیشگیری است یا به نحو درمان. پیشگیری، بهتر از درمان است. اینکه کلام را تعلیم میدادند، فلسفه را تعلیم میدادند و شخصیتی مثل علامهی حلی - که فقیه عالیقدری است - هم در کلام کتاب دارد، هم در فلسفه کتاب دارد، بهخاطر این بود که با بارور کردن عقلیت مخاطبانِ خودشان بتوانند از ورود یا جایگیر شدن شبههها در ذهن پیشگیری کنند. مخاطب آنها - چه انسان معمولی یا طالب علم، یا شخص فرزانه و تحصیلکرده - در مقابل شبههیی که به ذهن او میرسید یا دیگری به ذهن او وارد میکرد، درنمیماند. کار دیگر هم این بود که شبهه را درمان کنند؛ اگر شبههیی پیش میآمد، مجالس کلامی و بحث و پاسخ به سؤالات تشکیل دهند و کتاب بنویسند تا شبههها را برطرف کنند. برای این کار، فقه و فلسفه و کلام و تفسیر و علوم مقدماتی میخواندند؛ از تاریخ مطلع میشدند و بسیاری از علوم عصر خود را فرا میگرفتند تا بتوانند دین را تبلیغ کنند؛ «لقد منّ اللَّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب والحکمة». یکی هم تزکیه است. تعلیم با تزکیه متفاوت است. اگرچه تعلیم چنانچه به شیوهی صحیح و با متد درست انجام بگیرد، تزکیه را هم در خود دارد؛ اما تزکیه جریان مستقلی است. مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [امروز] طلاّب و فضلای جوان کارهای تحقیقاتی انجام میدهند؛ اینها را باید با تدبیری، مدیریّت حوزه مکمّلِ هم کند؛ به طوری که از مجموعهی این تحقیقات، یک منظومهی کامل برای رصد کردن هجوم فکری و تبلیغاتی دشمن و امکان مقابلهی با این هجوم به وجود آید. مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : طلاّب عزیز و جوان و فضلای محترم... در ارتباطات خود با مردم، اصل نرمش و تواضع و مدارا و درعینحال اثرگذاری و تبلیغ و هدایت را هرگز نباید فراموش کنید. خصوصیت طلاب حوزهی علمیه و فضلای حوزههای علمیه همین است که بتوانند دل مردم را جلب کنند و فکر مردم را تحت تأثیر سخن هدایتآمیز خودشان قرار دهند. اگر امر بعکس شد، نتیجه بعکس خواهد شد. اگر در مقامِ دادن فکر، حرف درستی ارائه نشود، متاع قابلی عرضه نشود؛ اما در مقامِ برخورد، برخورد طلبکارانه، متوقّعانه و خشن ارائه شود، دل جذب نخواهد شد؛ فکر هم تسلیم نخواهد شد. امروز، روزی است که حوزهی علمیه نیاز دارد فکر و افکار گوناگون را مجذوب فکر بلند و اندیشهی والای اسلامی خود کند؛ همچنان که نیاز دارد برای جلب همراهی و همکاری آنها، دلهای آنها را متوجه خودش کند. مربوط به :بیانات در شروع درس خارج فقه سال ۱۳۷۹ - 1379/06/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «والعلم المصون کالسّراج المطبق علیه»؛ علمى که انسان آن را پوشیده بدارد و در معرض تبلیغ و تعلیم و عمل در نیاورد، مثل چراغى است که روى آن را بپوشانند؛ یعنى بىفایده است و نور آن به کسى نخواهد رسید. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1378/06/28 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : باید با فنون تبلیغ دین آشنا شد. امروز تبلیغ دین، یک رشته علمی است. علوم ارتباطات که امروز در دانشگاههای دنیا برای آن کار و تلاش میکنند، در حقیقت شیوههای ارتباطگیری تبلیغی است. ما به طور سنّتی روشهایی برای ارتباطگیری با مخاطبان خودمان داریم که روشهای خوبی هم هست؛ لیکن به هیچ وجه کافی نیست. نمیخواهم توصیه کنم که طلّاب بروند یک دوره علوم ارتباطات ببینند؛ بلکه میخواهم مؤکّداً توصیه کنم که کارگردانان اصلی و طرّاحان حوزه علمیه، با توجّه به نتایج علوم ارتباطات، کارهای خودشان را برنامهریزی کنند و بخشی از مباحثی از این علوم را که مورد نیاز حوزه است، به درجات مختلف در اختیار کسانی که به آن احتیاج دارند - بخصوص کسانی که در زمینه تبلیغ برنامهریزی و کار میکنند - بگذارند. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1378/06/28 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آشنایی با جریانهای فکری عالم، از جمله مقولاتی است که در حوزهها لازم و ضروری است؛ بدون آن، آنچه را که برای تبلیغ تصمیم میگیریم و عمل میکنیم، نمیتوانیم اطمینان داشته باشیم که بجا واقع خواهد شد. اگر مخاطبان خودمان را انتخاب نکنیم و آنها را نشناسیم و جریانهای فکری محیط بر آنها را نشناسیم، ممکن است چیزی بگوییم که در ذهنشان قرار ندارد و مورد استفهام و استبصارشان نیست؛ یعنی کار بیهودهای انجام دادهایم! مخاطبان را باید شناخت و آنها را انتخاب کرد. ایبسا کسانی میتوانند با مخاطبان خاصی ارتباط بگیرند؛ کسان دیگری هم میتوانند با مخاطبان دیگری ارتباط بگیرند. مخاطب را بایستی انتخاب کرد؛ دستگاههای مدیریّتی حوزه علمیه، در این زمینهها بایستی فعّالیت و نشاط و برنامهریزی داشته باشند. مخاطبان و استفهامها و جریانهای فکری حاکم بر آنها را باید شناخت. امروز مباحث و شبهههای جدید و حرفهای تازهای در دنیا مطرح است؛ بعضی از آنها هم دارای پایههای علمی یا شبه علمی است. آن کسی که میخواهد دین را تبلیغ کند، نظر دین را بیان کند، یا به تعبیری از دین دفاع کند - همیشه هم دفاع نیست؛ گاهی تبیین است - او بایستی بداند که این جریانهای فکری و این حرفهای تازه در دنیا چیست. این شناخت، برای حوزههای ما لازم است. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1378/06/28 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بحث معنویت و قداست [در تبلیغ] هم بحث مهمّی است. فرق اصلی ما با بقیه کسانی که مدّعایی در عالم دارند، در همین هدف مقدّس است. ما میخواهیم برای خدا، برای دین خدا، برای رضای خدا و برای اِعلای کلمةاللَّه تلاش کنیم. از آن وقتی که درس خواندن را شروع میکنیم، تا آن وقتی که تبلیغ میکنیم، تا آن وقتی که تدریس میکنیم، تا آن وقتی که سِمتی را در حوزه و یا در خارج از حوزه متصدّی میشویم، تلاش و فعّالیت میکنیم - چه فعّالیت سیاسی، چه فعّالیت اجتماعی، چه فعّالیت علمی هدفمان باید این باشد. این، آن چیزی است که میتواند ما را موفّق کند و سخن ما را دلنشین و مؤثّر نماید؛ این را بایستی برای خودمان حتم و فرض بدانیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : مبلغان, روحانیها, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : مبلغان, روحانیها, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : مبلّغ، با زبان، دل، جان، روح، همّت و با روشنبینی خود حرکت میکند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, حوزه و نیازهای روز, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, حوزه و نیازهای روز, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : هنر مبّلغ دین این است که مخاطب را با آنچه که نیاز اوست، آشنا کند. بنابراین، نیاز زمانه را باید شناخت . مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : ایثار, مبلغان, روحانیها, تبلیغ کلیدواژه(ها) : ایثار, مبلغان, روحانیها, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : فداکاری برای این است که انسانها اخلاق حسنه و فضیلت پیدا کنند؛ در محیط انسانیت، بهشت صفا باشد. برای این باید کار کرد؛ برای این تبلیغ کنید؛ در این جهت تبلیغ کنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : اسلام, مبلغان, تبلیغ, هجرت روحانیون, احکام شرعی کلیدواژه(ها) : اسلام, مبلغان, تبلیغ, هجرت روحانیون, احکام شرعی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تبلیغ برای زنده کردن احکام الهی و اسلامی است . مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش :تبلیغ، برای زنده کردن حقایق احکام الهی در دلهاست کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ حقیقت, تبلیغ, ابزار تبلیغ نوع(ها) : حدیث متن فیش : چه فایدهای دارد که کشوری ثروتمند باشد؛ اما در آن گرسنگان زیادی وجود داشته باشند. تولید بالا داشته باشد؛ اما تبعیض و تفاوت در جامعه وجود داشته باشد. عدّهای باشند که بتوانند با کمک آن ثروتی که این کشور دارد، بر جمع کثیری از مردم ظلم کنند، زور بگویند و آنها را استثمار نمایند! برای این، انسان جا دارد کار کند!؟ برای این، انسان باید فداکاری کند؟ فداکاری، برای عدالت و آزادی و شادی و بهجت روح انسانی است و اینها را دین تأمین میکند. فداکاری برای این است که انسانها اخلاق حسنه و فضیلت پیدا کنند؛ در محیط انسانیت، بهشت صفا باشد. برای این باید کار کرد؛ برای این تبلیغ کنید؛ در این جهت تبلیغ کنید. در خصوص امربهمعروف و نهی ازمنکر حدیثی دیدم که از جمله چیزهایی که برای آمربهمعروف و ناهی ازمنکر ذکر میکند، «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینه» (1) بود. آن جایی که جای رفق است - که غالب جاها هم از این قبیل است - انسان باید با «رفق» عمل کند؛ برای این که بتواند با محبّت آن حقایق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ برای این است؛ برای زنده کردن احکام الهی و اسلامی است. 1 ) الخصال، ج1، ص: 109؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 48؛ وسائل الشيعة، ج16، ص: 130؛ َ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ رَفَعَهُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّمَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ كَانَتْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَامِلٌ بِمَا يَأْمُرُ بِهِ وَ تَارِكُ لِمَا يَنْهَى عَنْهُ عَادِلٌ فِيمَا يَأْمُرُ عَادِلٌ فِيمَا يَنْهَى رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ وَ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى. ترجمه : امام صادق(عليه السّلام)فرمود:همانا كسى مىتواند امر به معروف و نهى از منكر كند كه در او سه خصلت باشد:به آنچه امر مىكند خودش عمل كند و از آنچه نهى مىكند خودش دورى جويد،در آنچه امر يا نهى مىكند اعتدال را رعايت نمايد،در آنچه امر يا نهى مىكند نرمى نشان دهد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : فرصت تبلیغ در ماه محرّم الحرام، یک فرصت بسیار بزرگ و استثنایی است و این به برکت خون سیّد شهیدان و سرور آزادگان عالَم حضرت اباعبداللَّهالحسین علیهالسّلام و یاران پاکباخته آن بزرگوار است. اثر آن خون به ناحق ریخته، یک اثر ماندگار در تاریخ است؛ چون شهید - کسی که جان خود را در طَبق اخلاص میگذارد و تقدیم اهداف عالیه دین میکند - از صفا و صدق برخوردار است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حضرت ابیعبداللَّه الحسین علیهالصّلاةوالسّلام... فرمود: «اللّهم انّک تعلم انّ الّذی کان منا لم یکن منافسة فی سلطان ولاالتماس شیء من فضول الحطام»؛ پروردگارا! این حرکتی که ما کردیم، این قیامی که ما کردیم، این تصمیمی که بر این اقدام گرفتیم، تو میدانی که برای قدرت طلبی نبود. قدرتطلبی برای یک انسان نمیتواند هدف واقع شود. نخواستیم زمام قدرت را در دست گیریم. برای منال دنیوی هم نبود که چرب و شیرین زندگی را به کام خودمان برسانیم و شکمی از عزا درآوریم؛ مال و ذخیرهای درست کنیم و ثروتی به هم بزنیم. برای اینها نبود. پس برای چه بود؟ ایشان چند جمله فرموده است که خط و جهت ما را ترسیم میکند. در همه ادوار تبلیغ اسلام، اینها جهت است. «ولکن لنری المعالم من دینک»؛ پرچمهای دین را برای مردم برافراشته کنیم و شاخصها را به چشم آنها بیاوریم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : چه فایدهای دارد که کشوری ثروتمند باشد؛ اما در آن گرسنگان زیادی وجود داشته باشند. تولید بالا داشته باشد؛ اما تبعیض و تفاوت در جامعه وجود داشته باشد. عدّهای باشند که بتوانند با کمک آن ثروتی که این کشور دارد، بر جمع کثیری از مردم ظلم کنند، زور بگویند و آنها را استثمار نمایند! برای این، انسان جا دارد کار کند!؟ برای این، انسان باید فداکاری کند؟ فداکاری، برای عدالت و آزادی و شادی و بهجت روح انسانی است و اینها را دین تأمین میکند. فداکاری برای این است که انسانها اخلاق حسنه و فضیلت پیدا کنند؛ در محیط انسانیت، بهشت صفا باشد. برای این باید کار کرد؛ برای این تبلیغ کنید؛ در این جهت تبلیغ کنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در خصوص امربهمعروف و نهیازمنکر حدیثی دیدم که از جمله چیزهایی که برای آمربهمعروف و ناهیازمنکر ذکر میکند، «رفیق فیما یأمر و رفیق فیما ینهی» بود. آن جایی که جای رفق است - که غالب جاها هم از این قبیل است - انسان باید با «رفق» عمل کند؛ برای این که بتواند با محبّت آن حقایق را در دلها و در ذهنها جا بدهد و جایگزین کند. تبلیغ برای این است؛ برای زنده کردن احکام الهی و اسلامی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1378/01/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : رسانههای تبلیغی انصافاً قصور دارند. شما [روحانیون] این رسانه تبلیغی خودتان را مغتنم بشمارید. البته همه آنها هم وظیفه دارند خودشان را اصلاح کنند؛ لیکن شما این منبر تبلیغ و این پایگاه عظیم تبلیغ مسجد و حسینیه و زیر خیمه امامحسین علیهالسّلام را قدر بدانید. این چیزِ بسیار نافذ و مؤثّر و مبارکی است. مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی - 1377/12/04 عنوان فیش : مطبوعات, تبلیغ صحیح, تبلیغ, فضای تبلیغاتی کلیدواژه(ها) : مطبوعات, تبلیغ صحیح, تبلیغ, فضای تبلیغاتی نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تبلیغ کاری لازم است؛ منتها تبلیغ یک معنای صحیح و اسلامی و انسانی دارد و آن، رساندن است.بالاخره انسان بایستی حرفی را که در دل دارد به مخاطب مورد نظرش برساند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/09/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : به همه شما آقایان و علمای محترم، فضلا، طلّاب عزیز و مبلّغان کوشنده و با اخلاصی که خود را برای ورود در میدان دفاع از حقّ و حقیقتِ مظلوم الهی در طول تاریخ آماده کردهاید، خوشامد عرض میکنم. همچنین از آقایان علمای محترم و فضلایی که در جمع حاضر تشریف دارند و در روستاهای کشور سکونت اختیار کردهاند و به استغاثه ما در باب هجرتِ زبدگان از حوزه به سراسر کشور پاسخ مثبت دادهاند، تشکّر میکنم. خداوند همه شما را محفوظ بدارد. همچنین تشکّر میکنم از عزیزانی که مسأله تبلیغ را در سطح کشور، بهوسیله علمای دین و فضلای حوزههای علمیه جدّی گرفتند و به آن به صورت یک مسأله درجه دوم و مستحبّی نظر نکردند و به شأن تبلیغ، هدف تبلیغ مخاطب تبلیغ و اهمیت تأثیری که تبلیغ به سبک خاص در هدایت نفوس دارد، توجّه کردند و برنامهریزی نمودند. همچنین از یکایک شما عزیزان، جوانان مؤمن و پُرشوری که بهترین دوران عمر خودتان را در خدمت دین خدا، در خدمت حقّ مظلوم الهی و در خدمت آمادهسازی جامعه برای ظهور حضرت بقیةاللَّهالاعظم ارواحنا فداه قرار دادید، تشکّر میکنم. امیدوارم که خدای متعال، این زحمات و تلاشها را مورد قبول قرار دهد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/09/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : «تبلیغ» وظیفه اصلی روحانیون و علمای دین است. درس خواندن ما، فکر کردن ما، تحقیق کردن ما، یافتن نگینها و دُرهای ناب معارف اسلامی از گنجینه متون الهی، همه این کارهای ارزندهای که وظیفه یکایک ماست، مقدّمه تبلیغ دین خدا و تبلیغ حقّ است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/09/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ، یعنی رساندن. اگر ما بتوانیم پیام خدا را به دلها منعکس کنیم و آن نور درخشنده را به جانهای پاک بتابانیم، وظیفه بزرگ خودمان را انجام دادهایم. این همان وظیفه پیامبران است. حتّی تشکیل حکومت اسلامی، جهاد فیسبیلاللَّه، مبارزات بزرگی که علمای دین و اولیای دین و انبیای الهی انجام دادهاند، به نحوی مقدّمه برای این هدف است که حقایق الهی به دلهای پاک برسد. ببینید حقایق دین و حقایق الهی چقدر مهم و حائز اهمیت است! ما نباید این را دست کم بگیریم. این که بارها گفته میشود حقایق ناب را به مردم بدهیم، یا قبل از آن، حقایق ناب را خود ما کشف کنیم، برای این است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/09/23 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شأن روحانی - این شأن هم یکی از مصادیق تبلیغ است - از جمله این است که در دلهای مؤمنین، حالت اطمینان و سکینه بهوجود آورد: «هوالّذی انزل السکینة فی قلوب المؤمنین». سکینه، یعنی حالت استقرار، حالت آرامش؛ آرامش روانی، آرامش فکری. نقطه مقابل این اطمینان، حالت تشنّج فکری و آشوب فکری و بیانضباطی فکر و اندیشه و احساسات در وجود یک فرد است که او را به انواع و اقسام بدبختیهای شخصی و اختلالات اجتماعی میکشاند. اگر شما امروز با مسائل دنیای مدرن، دنیای سرشار از فنآوری و علم و صنعتِ برتر و پیشرفتهای علمی که داعیه رهبری جهان را دارند - یعنی اروپا و امریکا - آشنا باشید، خواهید دید که امروز بزرگترین گرفتاری آنها، فقدان این حالت آرامش و اطمینان و سکینه است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : روحانیها, مبلغان, هجرت روحانیون, تبلیغ کلیدواژه(ها) : روحانیها, مبلغان, هجرت روحانیون, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بحمداللَّه روحانیت اسلام در طول این چند قرن اخیر نگذاشته است که مشعل فروزان تبلیغ دین ، اخلاق و معنویّات خاموش گردد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1377/02/02 عنوان فیش : تبلیغ صحیح, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در تبلیغ، باید دو چیز را با حداكثر اهتمام، مورد توجه قرار داد: یكی گزینش مخاطب و یكی گزینش محتواست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : مبلغان, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : مبلغان, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تبلیغ دارای سه رکن اصلی است: یک رکن، منشأ این تبلیغ است؛ یک رکن، هدف این تبلیغ است؛ یک رکن، ابزار و وسایل و شیوههای این تبلیغ است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : انقلاب, انقلاب اسلامی, تحلیل کلان انقلاب اسلامی, تبلیغ کلیدواژه(ها) : انقلاب, انقلاب اسلامی, تحلیل کلان انقلاب اسلامی, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : این انقلابِ عظیم، مهمترین رکن و عاملش همین تبلیغات بود؛ حال تحلیلگران مادّی هرطور میخواهند تبلیغ کنند، بکنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : مبلغان, تبلیغ, روحانیها کلیدواژه(ها) : مبلغان, تبلیغ, روحانیها نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : عزیزان من! از جمله چیزهایی که در تبلیغ بسیار مهمّ است، این است که شما پاسخ استفهامهای مخاطبان خود را بدهید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : مبلغان, یأس, یاس, امید و امیدواری, تبلیغ, روحانیها, وظایف روحانیت کلیدواژه(ها) : مبلغان, یأس, یاس, امید و امیدواری, تبلیغ, روحانیها, وظایف روحانیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : وظیفهی مبلّغ دین و مبلّغ معنویت و پیامآور حقیقت این است که مردم را امیدوار کند و یأس را از آنها بزداید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : عبودیت, تبلیغ, جدایی دین از سیاست کلیدواژه(ها) : عبودیت, تبلیغ, جدایی دین از سیاست نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اشتباه کسانى که در گذشته مسائل سیاسى را از تبلیغ کنار مىگذاشتند، در این بود که عبودیت را به منطقهى فردى منحصر مىکردند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ به این شکلی که در میان ما [روحانیون] معمول است، امر خیلی بدیعی است. حقیقتاً هیچکدام از روشهای تبلیغی، هنری، وسایل ارتباط جمعی و رسانهها، جای این تبلیغ را نمیگیرد. نمیخواهم عرض کنم که این تبلیغ مغنی از آنهاست؛ لیکن آنها هم مغنی از این تبلیغ و از این سبک و این روش نیست. اینکه انسانی روبهرو با مؤمنین در اجتماعات هرروزه یا هرشبه پیاپی بنشیند و برای آنها با روشهایی که باید مورد توجّه قرار گیرد به بیان معارف الهی را بپردازد، نصیحت کند، اخلاق فاضله را برای آنها بشکافد، صراط مستقیم را در مقابلشان قرار دهد و آن را برایشان تبیین کند و میان گوینده و مخاطب، نفسها و نگاهها و دلها بر هم گره بخورد، این چیز بسیار بااهمیتی است. جامعه روحانیت و حوزههای مبارکه علمیّه نباید این را به هیچ قیمت از دست بدهند. البته همینطور هم هست؛ هم طلّاب و فضلا و عاملان تبلیغ در این راه قدر این تبلیغ را میدانند، هم بزرگان تا سطح عالىِ مراجع معظّم به این سبک تبلیغ اهمیت میدهند و باید هم اهمیت بدهند؛ چون بسیار حائز اهمیت واقعی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ دارای سه رکن اصلی است... یک رکن، منشأ این تبلیغ است؛ یک رکن، هدف این تبلیغ است؛ یک رکن، ابزار و وسایل و شیوههای این تبلیغ است. منشأ این تبلیغ چیست و چه باید باشد؟ منشأ این تبلیغ باید فکر، اندیشه، خردمندی، اخلاص و معنویّت باشد؛ یعنی تبلیغ باید از یک منبع نورانی سرچشمه بگیرد. اگر این تبلیغ از روی هوای نفس شد، براساس انگیزههای ناسالم شد، از روی بیاعتنایی به اصل کار شد و آن منشأ را نداشت، تأثیر آن هم تأثیر آن سرچشمه فیّاضی نخواهد بود که از یک منشأ عزیز و پُربار حقیقی سرچشمه میگیرد و میریزد؛ منقطع و ناسالم و آلوده خواهد شد. منشأ باید هم فکر و اندیشه و مطالعه و تأمّل و تدبّر باشد و هم اخلاص و نصح و علاقه به مخاطب که برای او تبلیغ میکنیم. در تبلیغاتی که در دنیا برای بعضی از فرق - که من نمیخواهم اسم بیاورم - میشود و میگویند مبلّغان فلان فرقه در آفریقا یا در فلانجا رفتند، این حرفها را زدند، این کارها را کردند، با این هدف است که آنها میخواهند نشان دهند که تبلیغشان ناشی از همین منشأ مبارک است - یعنی از عشق و نصح نسبت به مخاطبان - لیکن حقیقت قضیه غیر از این است. معلوم شد که گروههای تبشیری از صدوپنجاه سال پیش، دویست سال پیش، به عنوان مقدّمه استعمار، چه کارهایی را در کشورهای دیگر - چه در کشورهای آسیایی و چه بیشتر از آن در کشورهای آفریقایی - انجام دادند. در خود اروپا هم وضع بدتر از این حرفهاست، که قابل ذکر نیست؛ لیکن در شما این ممکن واقع است و گذشته تبلیغی ما نیز همین را نشان میدهد که تبلیغ ناشی از اندیشه و فکر و مطالعه و تدبّر و رسیدگی است. شما به آثار تبلیغی برخی از بزرگان نگاه کنید! اغلب کتابهای مرحوم آیةاللَّه شهید مطهّری رضواناللَّهتعالیعلیه سخنرانیهای اوست؛ یعنی تبلیغات اوست که با همین روش و سبکی که شما امروز انجام میدهید، ابلاغ شده است، تبلیغ شده است، رسانده شده است و ببینید چقدر پرمایه و پرمغز است. از این قبیل، الی ماشاءاللَّه چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از آن وجود دارد. همچنین منشأ باید همان اخلاص و صفا و عشق و علاقه به مخاطبان را داشته باشد؛ «عزیز علیه ما عنتّم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم». این، خصوصیتِ آن مبلّغِ اوّل و داعىِ اوّل است که شما دنبالش حرکت میکنید. باید با مردم اینگونه بود. با این منشأ باید با مردم حرف زد. وقتی که مبلّغ با این احساس و با آن مایه فکری سخنش وارد میدان میشود، مثل مغناطیس دلها را جذب میکند، مثل قطرات آب زلال در سختترین سنگها هم اثر میگذارد و در زمین مناسب باروری میدهد؛ «والبلد الطّیّب یخرج نباته بإذن ربّه.» آنچه که شما از این زلال معنوی به سرزمین دلهای مردم و ذهنهای مردم سرازیر کنید، فوراً پرورش مییابد و رشد میکند، که نمونههای آن را در زندگیهای خودمان مشاهده کردیم و یک نمونهاش همین انقلاب است. این انقلابِ عظیم، مهمترین رکن و عاملش همین تبلیغات بود؛ حال تحلیلگران مادّی هرطور میخواهند تبلیغ کنند، بکنند. آنچه که ما دیدیم و حس کردیم، این است و هر هدف بزرگی هم با این تأمین خواهد شد. اشتباه کسانی که در گذشته مسائل سیاسی را از تبلیغ کنار میگذاشتند، در این بود که عبودیّت را به منطقه فردی منحصر میکردند. آنها اینجا را غلط میفهمیدند و غلط عمل میکردند. بله؛ هدف، کشاندن مردم به عبودیّت است؛ منتها عبودیّت منطقه وسیعی در زندگی انسان دارد و آن منطقه به عمل شخصی منحصر نیست. وقتی که عمل جامعه، عمل یک مجموعه عظیم انسانی و مردم یک کشور، عمل اقتصادی، عمل سیاسی و موضعگیریهای سیاسی مشمول بحث عبودیّت شد، آن وقت دعوت شما هم میتواند شامل این مسائل باشد و باید هم باشد؛ چارهای ندارید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/10/03 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از جمله چیزهایی که در تبلیغ بسیار مهمّ است، این است که شما پاسخ استفهامهای مخاطبان خود را بدهید. اگر جوانی جلوِ ما نشسته است و ده، بیست سؤال در ذهن اوست، ما هم یک سخنرانی یکساعته برای او میکنیم، در حالی که هیچیک از سؤالات او جواب داده نشده است، آیا به نظر شما این سخنرانی موفّق است؟ البته که نه. ما باید سؤالهای ذهن او را که احیاناً بر زبان نمیآورد، یا نمیتواند به زبان بیاورد، یا خودش متوجّه نیست که این سؤالها را باید به زبان آورد، یا موقعیت مقتضی نیست، پاسخ دهیم. چطور میشود پاسخ داد؟ وقتی که استفهامهای او کشف شود و ما بدانیم در ذهن او چیست. از این بالاتر، نیازهای جماعت مردم است. گاهی یک نیاز تبلیغی در جامعه وجود دارد، آحاد هم به آن توجّه ندارند؛ ولی شما میدانید که این نیاز هست. مثلاً شما تبلیغات دشمن را گوش کردید، دیدید که دشمن متمرکز و متوجّه به چیست؛ میفهمید که باید این را مورد توجّه قرار دهید و ازاله پلیدی و دفن تبلیغات کذب دشمن را بکنید؛ در حالی که ممکن است خود آن مخاطبان به آن توجّه نداشته باشند. این میشود رفع نیاز. یکی از خدمتهایی که دشمنان ما به ما میکنند، همین است که به ما نشان میدهند در تبلیغ روی چه نقاطی باید متمرکز شویم. امروز اگر شما نگاه کنید، میبینید که همه دستگاههای تبلیغی دشمن دست به دست هم دادهاند و تبلیغات خود را بر روی چند نقطه متمرکز کردهاند. در رأس آنها هم تبلیغات صهیونیستهاست. صهیونیستها که عرض میکنیم، فقط مراد ما دولت صهیونیست غاصب نیست؛ او بخشی از مجموعه صهیونیستهاست؛ مجموعه صهیونیستهایی که سرمایهداران بزرگ کشورهایی از جمله امریکا را تشکیل میدهند و بر سیاست آن کشور مسلّطند. امروز متأسّفانه کشور امریکا، دولت امریکا، کنگره امریکا، در زمینههای گوناگون - مالی، تبلیغاتی، فرهنگی و غیره - اسیر طلسم صهیونیستند. تبلیغات رسانهای دنیا هم غالباً در اختیار اینهاست. این خبرگزاریهای معروفی که شما میبینید، عمدهشان در اختیار همین مجموعهاند. بعضیها هم که متعلّق به آنها نیستند، با آنها همجهتند. اگر شما تبلیغات اینها را نگاه کنید، میبینید که در مورد کشور عزیز و ملت بزرگ و قهرمان و درعینحال مظلوم ما، بر روی چند نقطه متمرکزند: اوّل، اختلاف و دوئیت و تفرقه است؛ همان داستان قدیمی «تفرقه بینداز، حکومت کن»؛ همان درد و بلای عمدهای که از قدیم در جان ملتها میافتاده است. درصدند تفرقه ایجاد کنند، یا اگر هرچه تلاش کردند دیدند نمیتوانند تفرقه ایجاد کنند، شایعه تفرقه بیندازند. نقطه مقابل این حرکت، حرکت شما در تبلیغ است. اگر آن منشأ تبلیغی، آن هدف تبلیغی و این روشها و ابزارها و شیوههای تبلیغی مورد نظر باشد، موفّقترین و ماندگارترین و عمیقترین روشهای تبلیغی همین کاری است که شما به صورت سنّتی انجام میدهید. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16 عنوان فیش :تحقق وظیفه پیامبری تموسط علما کلیدواژه(ها) : وظایف روحانیت, مبلغان, جهت دعوت, تبلیغ نوع(ها) : حدیث متن فیش : به شما برادران عزیز هم - بعد از خسته نباشید - عرض میکنم که حضور در دانشگاهها خیلی مهمّ است؛ چون ما روحانیون در پی این هستیم که مخاطبی پیدا کنیم و آنچه را که از رسالت الهی بر دوشمان است، به آن مخاطب برسانیم. اگر این نباشد که روحانیت معنایی ندارد؛ بالاخره این فکر «العلماء ورثة الانبیاء»(۱)، یک فکر رایج و قطعی در همهی مفاهیم دینی است. تحریض به علم، بخش عمدهاش برای این است که انسان، آن علم را به مخاطبینی برساند که به آن احتیاج دارند. بدیهی است که در معارف اسلامی، آنجایی که روی علم تکیه شده است، مراد علم توحید و معرفت دینی است که تبلیغ آن و عمل به آن، این همه اهمیت و کسب آن، این همه شرافت دارد. پس، اصل قضیه این است که این رسالت و این پیامبری را - در این سطح نازلی که ما برعهده داریم - تحقّق بخشیم؛ به اینکه به مخاطبین خودمان برسانیم. امّتها مختلفند، مخاطبین و شنوندگان پیام و رسالت پیغمبران مختلفند. بهترینشان کسانی هستند که جوان باشند تا این تبلیغ شما برای مدّت سی سال، چهل سال، پنجاه سال در زندگیشان اثر کند. اینگونه است دیگر. بالاخره امر دایر است بین اینکه به کسی یاد بدهیم که پنجاه سال میخواهد از آن استفاده کند، یا کسی که مدّت کوتاهی میخواهد استفاده نماید. 1 ) الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 32؛ بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج1، ص: 10؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج2، ص: 92 ٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ ذَاكَ أَنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُورِثُوا دِرْهَماً وَ لَا دِينَاراً وَ إِنَّمَا أَوْرَثُوا أَحَادِيثَ مِنْ أَحَادِيثِهِمْ فَمَنْ أَخَذَ بِشَيْءٍ مِنْهَا فَقَدْ أَخَذَ حَظّاً وَافِراً فَانْظُرُوا عِلْمَكُمْ هَذَا عَمَّنْ تَأْخُذُونَهُ فَإِنَّ فِينَا أَهْلَ الْبَيْتِ فِي كُلِّ خَلَفٍ عُدُولًا يَنْفُونَ عَنْهُ تَحْرِيفَ الْغَالِينَ وَ انْتِحَالَ الْمُبْطِلِينَ وَ تَأْوِيلَ الْجَاهِلِينَ. ترجمه : امام صادق عليه السّلام فرمود:به راستى علما وارث پيامبرانند و اين براى آن است كه پيامبران پول و طلا و نقره از خود به ارث نمىگذارند و تنها ارث آنها احاديث است و هركس استفاده كرد بهره فراوانى برده،بنگريد اين علم خود را،از چه كسى فرامىگيريد زيرا در خاندان ما اهل بيت در هر عصرى جانشينان عادلى هستند كه جلو تحريف غاليان و وابستگى خرابكاران و نادانان را مىگيرند. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16 عنوان فیش :توجه به خدا و تضرع کردن لازمه روحانیون برای هدایت مردم کلیدواژه(ها) : تبلیغ صحیح, تبلیغ, وظایف روحانیت نوع(ها) : قرآن متن فیش : بدیهی است که حضور روحانی در چنین محیطی [در دانشگاهها که محیط جوان، با سواد، اهل معرفت، آیندهدار و مؤثر در آیندهی کشور است] ضروری است. دانشگاههای ما به حضور شما آقایان علما و حضور روحانیون احتیاج دارند؛ و روحانی ای که میبایست در این دانشگاهها برود، باید حتماً خصوصیاتی را در خود به وجود آورَد. بحمداللَّه شما این خصوصیات را - بعضی کمتر، بعضی بیشتر - دارید. یک خصوصیت، خصوصیت علم و معرفت است. باید با دست پر رفت؛ به قدری که او احتیاج دارد. تا انسان توانی در حدّ بالا نداشته باشد، نمیتواند کسی را از سطوح نازل به یک حدّی بالا بکشد: «دو صد من استخوان باید که صد من بار بردارد» - مَثَل قدیمی عامیانه، حرف کاملاً درستی است - شما هر کس را بالا بکشید، تا سینهی خودتان میتوانید بالا بکشید؛ این است دیگر. پس بایستی انسان، سطح موجودی و تمکّن فکری و علمی را در خود بالا بگیرد، تا بتواند این را بالا بکشد. طرف را نبایستی کوچک دید - سؤال او را بی ارزش، نیاز او را حقیر و خودش را کم مؤونه تصوّر کرد - هر کسی اینطور با مخاطبش برخورد کند، شکست خواهد خورد و در ارتباطگیری و اثرگذاری، موفّقیتی به دست نخواهد آورد. حقّ مخاطب را بایستی به او بدهید؛ او را مستحقّ و مستوجب التفات و توجّه و اهتمام بدانید و به آن نسبت عمل کنید. بنابراین، شرط اوّل این است که از لحاظ معرفت، آدم با دست پُر به میان این مجموعه برود. الحمدللَّه این حاصل است - آقایان همه از فضلا هستند - دوم اینکه او روحانیت شما را باور کند - این است - روحانیت هم به لباس نیست. ای بسا صاحب لباسی که روحانی حقیقی نیست، و ای بسا غیر صاحب لباسی که حقیقتاً روحانی است! باید روحانی باشد - اهل معنا، اهل روح - و با روح و معنویت سر و کار داشته باشد. باید سخن او باطنی داشته باشد؛ از باطنی برآید. اگر سطحی و ظاهری و زبانی و صوری بود، اثر نخواهد گذاشت. واقعاً «اذا خرج من اللّسان، لم تجاوز الآذان». اینگونه است دیگر. باید از قلب برآید؛ آن هم متوقّف است بر ایمان و توجّه و معنویت و روحانیت. این را میشود به وجود آورد و تقویت کرد. هر وقتی که کار در این زمینهها سخت و سنگین میشود، باید به ذخیرهی فیّاض تمام نشدنىِ ذکر اللَّه پناه برد - به نماز، به نافله، به توجّه به خدا، به تضرّع - اینها انسان را فیضان میبخشد. اگر بخواهیم این باران طهوری که از سخن شما تراوش میکند و نازل میشود، حقیقتاً مطهّر باشد و ادناس و ارجاس را از دلها و ذهنها بزداید، باید آن را تصفیه کنیم. همانطور که من مکرّر از قول مولوی این مطلب را نقل کردهام؛ میگوید: «آبهای دنیا همهی پلیدیهای عالم را از بین میبرد، همهی کثافتها و دنسها و نجاستها با آب تطهیر میشود؛ اما خودِ آب، متغیّر و کثیف میشود. بعد این آب، برای اینکه دوباره طهارت خودش را به دست آورد، عروج میکند؛ به شکل بخار بالا میرود و دوباره به شکل باران - ماءً طهورا(1) - برمیگردد! معراجی لازم است؛ عروجی لازم است، برای اینکه انسان بتواند آن طهارت را بازیافت کند و مطهّر شود و وارد فضای ذهن و دل و فکر مخاطب گردد، تا بتواند او را تطهیر کند؛ والّا آبِ آلوده، مطهّر هم نیست. بنابراین، پناه بردن به ذکراللَّه و توجّه به خدا و عرض نیاز و هدایت خواستن و تضرّع کردن، این را تأمین و تضمین میکند. از این جهت، انسان هیچ مشکلی ندارد و همیشه این ذخیرهی فیّاض لطف و رحمت الهی، دم دست انسان است. این دو خصوصیت. البته خصوصیت سوم هم اخلاق و - به اصطلاح - آن عقل معاشرت است، که «و لو کنت فظّا غلیظ القلب، لانفضّوا من حولک»(2). بایستی با مهربانی برخورد کرد؛ منتها مهربانی بدون ضعف - لین فی قوّة، در بعضی از تعبیرات هست - و نرمش قدرتمندانه. نه اینکه انسان آنقدر لیّن باشد که هر چه گفتند - حرف غلط و نادرست و ناجور - قبول کند و بپذیرد، برای اینکه میخواهد روی خوش نشان دهد و طرف خوشش بیاید! نه؛ اینکه «لین» نیست. این، ضعف است. مقصود این است که آن برندگی را با نرمش همراه کند؛ مثل تأثیری که قطرات آب بر روی سنگی میگذارد - که با همان لین طبیعی خودش، آنقدر روی سنگ میچکد، که سنگ را تحت تأثیر قرار میدهد و گود میکند. لین به این معنا - با آنها با نرمش، با محبت و با مدارا عمل شود. 1 ) سوره مبارکه الفرقان آیه 48 وَهُوَ الَّذي أَرسَلَ الرِّياحَ بُشرًا بَينَ يَدَي رَحمَتِهِ ۚ وَأَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهورًا ترجمه : او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد، و از آسمان آبی پاککننده نازل کردیم... 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 159 فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو كُنتَ فَظًّا غَليظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِكَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِي الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلينَ ترجمه : به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حضور [روحانیون] در دانشگاهها خیلی مهمّ است؛ چون ما روحانیون در پی این هستیم که مخاطبی پیدا کنیم و آنچه را که از رسالت الهی بر دوشمان است، به آن مخاطب برسانیم. اگر این نباشد که روحانیت معنایی ندارد؛ بالاخره این فکر «العلماء ورثة الانبیاء»، یک فکر رایج و قطعی در همهی مفاهیم دینی است. تحریض به علم، بخش عمدهاش برای این است که انسان، آن علم را به مخاطبینی برساند که به آن احتیاج دارند. بدیهی است که در معارف اسلامی، آنجایی که روی علم تکیه شده است، مراد علم توحید و معرفت دینی است که تبلیغ آن و عمل به آن، این همه اهمیت و کسب آن، این همه شرافت دارد. پس، اصل قضیه این است که این رسالت و این پیامبری را - در این سطح نازلی که ما برعهده داریم - تحقّق بخشیم؛ به اینکه به مخاطبین خودمان برسانیم. امّتها مختلفند، مخاطبین و شنوندگان پیام و رسالت پیغمبران مختلفند. بهترینشان کسانی هستند که جوان باشند تا این تبلیغ شما برای مدّت سی سال، چهل سال، پنجاه سال در زندگیشان اثر کند. اینگونه است دیگر. بالاخره امر دایر است بین اینکه به کسی یاد بدهیم که پنجاه سال میخواهد از آن استفاده کند، یا کسی که مدّت کوتاهی میخواهد استفاده نماید. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها - 1376/07/16 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : منبرِ تبلیغ را از دست ندهید، این را خیلی قدر بدانید. اگر دیدید این کار با کار دیگری معارضه دارد، آن کارِ دیگر را به نفع این تعطیل کنید؛ مگر اینکه کار خیلی مهمّی است که از این، اهم باشد، والّا این را خیلی باید قدر بدانید. وقت صرف کنید؛ برای رفتن در محیط کار، خود را آماده کنید. مطالعه کنید، فکر کنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/02/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در قضیه محرّم... یک جهت بارز، همین قضیه تبلیغ است. فرصتی است برای این که به برکت خون مطهّر و نابحق ریخته حسینبنعلی علیه الصّلاة والسّلام و اصحاب و خانواده آن بزرگوار و واقعه مظلومانه آنها، مردم نسبت به حقایق آن دینی که این دماءِ مطهّره به پاس آن ریخته شد، آشنا و آگاه شوند. این هم یکی از برکات ماندگار حادثه کربلاست و باید آن را قدر دانست. چند صد سال است که در ایران و شاید در بقیه نقاطِ پیرو مذهب اهل بیت در عالم، سنّت تبلیغ در ماه مهمّ محرّم جاری است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1376/02/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ در دورانی که حاکمیّت اسلام نیست، یک تفاوت اساسی با تبلیغ در دوران حاکمیت اسلام دارد. در دوران حاکمیت اسلام، تبلیغ هر بخشی از دین، میتواند درست در جای خود واقع شود؛ یعنی بیان یک بخش از مجموعهای که برای اداره زندگی مردم لازم است. در حالی که وقتی حاکمیت اسلام وجود ندارد، این طور نیست؛ بخشها از هم جداست، به هم بیارتباط است و همه مجموعه، کامل نیست. اساس فرق بین دوگونه تبلیغ که عرض کردیم، این است که در دوران حاکمیت اسلام، دین عبارت از مجموعه مسائل زندگی است که سیاست هم جزو آن است، اداره حکومت هم جزو آن است، مسائل ارتباطات خارجی و موضعگیریهای مسلمانان در مقابل جناحهای مختلف دنیا هم جزو آن است، مسائل اقتصادی هم جزو همین مجموعه است، ارتباط اشخاص با یکدیگر و رعایت اخلاق در امور مختلف زندگی هم جزو آن است. دین، یک مجموعه است که شامل مسائل شخصی و فردی، مسائل اجتماعی، مسائلی که دستجمعی باید انجام گیرد، مسائلی که ولو اجتماعی است، ولی یک یک افراد میتوانند آن را انجام دهند و مسائلی که مربوط به سرنوشت دنیا یا سرنوشت آن کشور است، میشود. وقتی که میخواهیم تبلیغ کنیم، یعنی تبلیغِ همه اینها. ببینید این تبلیغ، با نوع تبلیغی که ما در گذشته قبل از اقامه حکومت حق و حکومت الهی میکردیم، چقدر متفاوت است. آن روز کافی بود ما همین موضوعی را که میخواهیم تبلیغ کنیم، درست بلد باشیم؛ آن گاه یک مبلّغ خوب میشدیم. امروز اگر جهان، یا لااقل جامعه خود را درست نشناسیم، هر چه هم که آن موضوع را خوب بلد باشیم، نمیتوانیم یک مبلّغ خوب باشیم. باید بفهمیم این حرفی که ما میزنیم، به کجا ارتباط پیدا میکند؛ چه جناحی را در سطح جهان - نه در سطح کشور - تقویت میکند، چه جناحی را تضعیف میکند. مثل یک جبهه نبرد. یک وقت یک نفر انسان، با دشمنی مواجه میشود و میخواهد از خودش دفاع کند. این، یک طور دفاع است. یک وقت هم انسان در مجموع یک جبهه چند کیلومتری در سنگری قرار گرفته است و میخواهد دفاع کند. این دفاع، طور دیگر است. یک وقت باید به مصلحت جلو رفت، یک وقت هم باید به مصلحت عقب آمد. یک وقت انسان خیال میکند که در حال حمله به دشمن است؛ اما ناگهان میبیند که به خودی تیراندازی میکند! از اوّل تشکیل این نظام تا امروز، بعضی از افراد بودند و هستند که در گوشه و کنار مینشینند و زبان انتقادشان مرتّب روی این نظام و حقایق آن باز است. اشتباه اساسی آنها این است که مثل کسانی هستند که در سنگرهای خود، خوابشان برده است؛ بعد که از اطراف جبهه پیشرفتهایی صورت گرفته است و عدّهای رفتهاند مواضع دشمن را آن جلو جلوها گرفتهاند، این آقا حالا از خواب پا شده است و آن جایی را که خودیها گرفتهاند، زیر رگبار میگیرد؛ به خیال آن که دشمن آن جاست! آن جا، خودیهایند؛ اما این آقا خواب بوده و خبر ندارد! خواب ماندن در مسائل سیاسی، گاهی این طور نتایجی میدهد. تبلیغ، این قدر اهمیّت پیدا میکند. به اعتقاد من، این بزرگترین فصلِ مربوط به نظام سیاسی اسلام است که امام بزرگوار و عظیم الشّأن ما ابداع کرد. سالها، بلکه قرنهای متمادی، قدرتمندان و زمامداران ناحق و غیرعادلِ عالم سعی کردند دین را - که هر جا هست، حکم به حقّ و عدل میکند و با کسی مماشات نمیکند - از دخالت در امور خودشان پس بزنند. قرنهای متمادی سعی کردند اثبات کنند که دین از سیاست جداست؛ چرا دین را با سیاست مخلوط میکنید؟ بروید دین خودتان را تبلیغ کنید! حرفهای ظاهر فریبی هم مطرح میکردند: دین، اشرف از این است که وارد میدان سیاستِ آلوده شود! بله؛ سیاستی که از دین جدا باشد،آلوده است؛ اما سیاستِ دینی به همان اندازه مقدّس است که عبادتِ دینی. وقتی که به عدم تفکیک دین از سیاست قائل هستید، پس اهل دین باید سیاست را بشناسند و آن را بفهمند و در آن جایی که میدانِ کار سیاسی است، فعّال باشند و در آن جایی که میدان بیان احکام دینی محض است، آگاه از امر سیاسی و وضع سیاسی، آن را اعلام کنند. سیاست موجب نمیشود که انسان حکمی را کتمان کند. سیاست نباید موجب کتمان احکام الهی شود. نخیر؛ به عکس، سیاست موجب میشود که انسان، احکام و معارف الهی را طوری بیان کند که در نفوس مؤثّر واقع شود و با توجّه به همه جوانب ادا گردد. این، معنای آگاهی از سیاست برای امر تبلیغ است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نمایندگیهای ولىفقیه در دانشگاهها - 1375/06/19 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حضور روحانیون در دانشگاهها به معنای حضور علم و دین در دانشگاههاست. یعنی دانشگاهها محلّ علم است؛ احیاناً به خاطر حضور آدمهای متدیّن، محل دین هم هست. لیکن روحانیّت، دانش دین را بهصورت قوی و منطقی و قابل ارائه در محیط دانشگاه، متناسب با سطح فهم دانشگاهیان مطرح میکند. این جنبهی علمی قضیه است. چون معارف دینی از والاترین علوم و از قویترین مباحث ذهنی و فلسفی هستند و در بخشهایی، از مهمترین مسائل اجتماعی محسوب میشوند - مسائل زندگیاند - اینها بایستی علمی و قوی مطرح شوند. در آنها باید از ضعف در استدلال و اختلال در تبیین و ارائه به شدّت پرهیز شود؛ چون همهی اینها تأثیرات عکس خواهد داشت؛ یعنی ضدّ تبلیغ خواهد شد. بد دفاع کردن، از مهمترین شیوههای کوبیدن و حمله کردن است. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر حقیقتاً جمع روحانیون و مبلّغین و اصحاب بیان، آن گونه که شایسته ماه محرّم است، در این راه قدم بردارند و ابتکارها و نوآوریها و تلاش مخلصانه همراه با کارهای فکری و علمی ارزشمندی در این راه انجام دهند، برکات این راه، نسبت به آنچه که تاکنون بوده است، چندین برابر هم میتواند بشود. لذا وظیفه داریم در این زمینه، هر چه بشود، مشترکاً تلاش کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ, عالِم دینی, روحانیها, وظایف روحانیت کلیدواژه(ها) : تبلیغ, عالِم دینی, روحانیها, وظایف روحانیت نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : اوّلین وظیفهی عالم دینی تبلیغ است و علم دین برای تبلیغ است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش :برکات اعزام مبلغ در زمان سيد مرتضي(ره) و شيخ طوسي(ره) کلیدواژه(ها) : تاریخ حوزه های علمیه, تاریخ عصر غیبت و دوران علما, حوزه علمیه نجف, حوزه بغداد, تبلیغ نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : [تبلیغ]یك سنّت هزار ساله است و اگر دوران قبل از هزار سالی كه حوزههای علمیّه و جامعهی روحانیت شیعه تشكیل شده است، مورد مطالعه قرار گیرد، در آن زمان هم ما در میان برجستگان و زبدگان علمی شیعه، تبلیغ را مشاهده میكنیم؛ لیكن آنچه كه روشن و مدوّن است و میتوانیم با نام و نشان از آن یاد كنیم؛ همین مدتی است كه حوزههای علمیّه به وجود آمد. در زمان سید مرتضی (رضوان اللَّه علیه) و شیخ طوسی (رحمةاللَّهتعالی) فقها و علمای بزرگی از حوزهی بغداد و سپس حوزهی نجفِ آن روز، به مناطق مختلف اسلامی اعزام میشدند و برای تبلیغ و بیان احكام، در آن جاها سكونت میكردند. بزرگانی كه در منطقهی حلب و شامات ساكن بودند و در سطح عالیِ علمی قرار داشتند و از مجتهدین بزرگ محسوب میشدند و آثار علمی آنها تا امروز مورد استفاده است، در حقیقت از بركات اعزامهای همین بزرگانند كه مبلّغین را از نجف و بغداد به آن دیار اعزام كردند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ دین مخصوص ماه رمضان نیست؛ لیکن ماه رمضان، ماه برکت و رحمت است و تبلیغ هم یکی از برکات الهی است و اگر کسانی بتوانند در این ماه، دین خدا و راه زندگی مردم را به شکل صحیحی تبلیغ کنند، یقیناً از برکات الهی محسوب خواهد شد. به همین خاطر، جای آن است که مسؤولان و دستاندرکاران امر تبلیغ در همه جا - بخصوص در حوزههای علمیّه - به این سنّت پایدار جامعه شیعی، توجه ویژهای کنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک فرق اساسی بین تبلیغ در میان شیعیان و روحانیت شیعه و غیر آن وجود دارد و آن این است که تبلیغ دین به وسیله روحانیت، یک وظیفه مقرّر دولتی و یک مأموریت رسمی و خشک نیست؛ بلکه در آن انگیزههای شخصی و از جمله انگیزههای معنوی و الهی و همچنین سلایق نقش دارد. این، از جهتی نقطه قوت است. در بقیه ادیان و مذاهب هم، تبلیغ وجود دارد و گاهی تبلیغ به شکلی است که ما باید در حرکت تکمیلی امر تبلیغ خود، از آنها فرابگیریم و کارمان را تکمیل کنیم. در عین حال، جوهر کار در میان ما روحانیت شیعه، یک جوهر ویژه است. احساس تکلیف الهی، بیشتر موجب میشود که کسی اقدام به تبلیغ کند. نه این که انگیزههای مادّی وجود ندارد، یا مثلاً وظیفه الهی با بعضی انگیزههای مادّی برای مبلّغ منافات دارد؛ این طور نیست. نفس این که یک نفر روحانی با اختیار خود به امر تبلیغ اقدام میکند و اگر اهل اخلاص و تقرّب به خدا و توجّه به منافع معنوی تبلیغ باشد، جلو او میدان کار باز میشود، مهم است. این فرصت قابل توجّهی است که در اختیار ماست. به هر حال، این یک سنّت هزار ساله است و اگر دوران قبل از هزار سالی که حوزههای علمیّه و جامعه روحانیت شیعه تشکیل شده است، مورد مطالعه قرار گیرد، در آن زمان هم ما در میان برجستگان و زبدگان علمی شیعه، تبلیغ را مشاهده میکنیم؛ لیکن آنچه که روشن و مدوّن است و میتوانیم با نام و نشان از آن یاد کنیم؛ همین مدتی است که حوزههای علمیّه به وجود آمد. در زمان سید مرتضی (رضوان اللَّه علیه) و شیخ طوسی (رحمةاللَّهتعالی) فقها و علمای بزرگی از حوزه بغداد و سپس حوزه نجفِ آن روز، به مناطق مختلف اسلامی اعزام میشدند و برای تبلیغ و بیان احکام، در آن جاها سکونت میکردند. بزرگانی که در منطقه حلب و شامات ساکن بودند و در سطح عالىِ علمی قرار داشتند و از مجتهدین بزرگ محسوب میشدند و آثار علمی آنها تا امروز مورد استفاده است، در حقیقت از برکات اعزامهای همین بزرگانند که مبلّغین را از نجف و بغداد به آن دیار اعزام کردند. البته در این مدّت، شیعه و علمای آنها دوران مختلفی را طی کردند و دوران تقیههای سخت و شدّت عملهای فراوان از طرف حکّام جائر زمان را پشت سر گذاشتند. یک وقتی بوده است که اگر دعات و مبلّغین شیعه را در جامعه آن روز و در بسیاری از شهرهای همین کشور فعلی ما پیدا میکردند، برای آنها سختترین مجازات را در نظر میگرفتند؛ لیکن تبلیغ متوقّف نشد. اگر برادران عزیز مقداری به تاریخ مراجعه کنند، برای فهمیدن موقعیّت فعلی بسیار لازم است و کمک میکند که بفهمیم امروز مبلّغین اسلام در کجا قرار گرفتهاند و در چه موقعیتی هستند. سختترین مجازاتها برای مبلّغین - بخصوص مبلّغین مهاجر که برای تبلیغ و بیان احکام و فقه جعفری و حقایق قرآن به شهرهای مختلف میرفتند - بود. آنها با چه تقیههایی زندگی میکردند و چه فشارهایی بر آنها وارد میشد؛ لیکن رشتهی تبلیغ متوقّف نماند و منقطع نشد. این را از آن جهت میخواهم بگویم که امروز علمایی که مشغول تحصیل علم دین و حقایق دینی هستند و نیز فضلای حوزهها و علمای شهرستانها توجه کنند که اوّلین وظیفه عالم دینی تبلیغ است و علم دین برای تبلیغ است. درست است که تربیت عالِم و مبلّغ، به بزرگان و متخصّصینی احتیاج دارد که در نقطهای بنشینند و شاگردان و فضلا و طلّاب از آنها استفاده کنند و توقّعی نیست که آنها با طبقات مختلف مردم مواجه شوند. کار آنها در واقع تربیت مبلّغ و عالِم و متخصّص است - این در جای خود درست و قابل قبول است - لیکن وقتی انسان با نگاه کلّی به علمای دین نگاه میکند، آن عده متخصّصپرور، عدّه کمی خواهند بود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اساس کار در بین علمای شیعه، عبارت از تبلیغ و رساندن حقایقِ دین است. البته این کار، سطوح مختلفی دارد: یک سطح، سطح عامّه مردم است. سطح دیگر مربوط به کسانی است که تا حدودی از معرفت و آگاهی برخوردارند. یک سطح هم مربوط به زبدگان جامعه است؛ افرادی که اگر چه در علمِ دین آگاهی و معرفتی ندارند؛ ولی در رشتههای علوم دیگر یا فنون مختلف زندگی، اشخاص برجستهای محسوب میشوند و داری ذهن وقّاد و هوش سرشار و تجربه و آگاهی و معرفتند. اینها هم جزو مخاطبینِ مبلّغینِ دین به شمار میآیند. اینها هم احتیاج دارند که برایشان دین بیان شود. پس در یک نگاه کلّی، مبلّغِ دین با قشرهای مختلفی مواجه است و فقط با طبقه عامی محض رو به رو نیست؛ بلکه با افرادی که تا حدود زیادی از معرفت و علم و دانش و تجربه برخوردار هستند نیز مواجه میشود. این مطلب قابل توجّهی است که اساس و ملاک تصمیم گیری میشود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مبلّغ دین، عالِم انتخاب شده است و تبلیغ دین جزو وظایف علمای دین است. آیا میشد بگوییم که افراد غیر عالِم، تبلیغ دین را انجام دهند؟ نه. تبلیغ دین وظیفه عالِم است. کسانی که میخواهند تبلیغ دین کنند، باید از علمِ دین - در حدّی که مورد نیاز آنهاست - برخوردار باشند. معنای این حرف، این است که مبلّغِ دین باید در هر سطحی که مخاطبین خود را مشاهده میکند، برای بالا بردن آنها از آن سطح، همّت بگمارد و باقی ماندن مخاطبین خود را در یک نقطه، تحّمل نکند. اساس کار تبلیغ، بر پیش بردنِ مخاطب است. باید آنها را آگاه کرد و ترقّی و رشد فکری داد و در جهت آگاهی دینی و تقرّب به پروردگار و کمالات نفسانی پیش برد؛ مثل شاگردی که انسان او را روز به روز تربیت میکند و پیش میبرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در تبلیغ] صدق لازم است. صدق یعنی این که گفتار انسان به وسیله عمل و کردارش تأیید شود. اگر ما مردم را به بیرغبتی به زخارف دنیا دعوت میکنیم، باید این معنا در عمل خود ما هم دیده شود. اگر ما مردم را به تلاش بیمزد و منّت - در آن جایی که نظام احتیاج دارد - دعوت میکنیم، خود ما هم آن جایی که احساس میکنیم نظام و کشور اسلامی به تلاش ما نیازمند است، بدون دغدغه آن نیاز را برطرف کنیم و منّتی بر کسی نگذاریم. اینها مواردی است که تبلیغ را مؤثّر میکند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک نکته در باب تبلیغ... عزیزان من! امروز دوران حاکمیت اسلام است و اگر یک جای کارمان لنگ باشد، هیچ عذری از ما پذیرفته نیست. در زمان طاغوت و حاکمیت کفر، میگفتیم وسایل و ابزار در اختیار ما نیست؛ ولی امروز علمای دین و روحانیون، نمیتوانند این حرف را بزنند. امروز، اگر جامعه علمی و دینی - یعنی همین جامعه روحانیت و علمای دین - به آنچه که نیاز زمان و کشور و جامعه و جهانِ اسلام است، کما هو حَقّه عمل نکنند، عذری پیش خدای متعال و تاریخ ندارند. در ذهن آیندگان، سؤال جدّی خواهد بود. به همین خاطر به این چیزها باید توجّه کنیم و اقدام لازم را انجام دهیم. البته، شاید هر فردی از افراد، قادر بر اقدام نباشد؛ اما وقتی مجموعه و همه آحاد بخواهند، میشود اقدام کرد و ممکن نیست انجام نگیرد. عمده این است که همه بخواهند این طور شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/10/27 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ یک فّن است و به تعلیم و فراگیری احتیاج دارد. همچنین نیاز دارد که نو به نو و روز به روز، ضرورتها و لوازم آن به مبلّغین ارائه شود. اینها چیزهایی است که لازم است. جامعه تبلیغی باید بتواند کار خود را درست انجام دهد. باید فنِّ تبلیغ را آموخت. باید کسانی این فن را یاد بگیرند و تعلیم دهند و تکمیل کنند. علاوه بر این... نیازهای روز به روز تبلیغ و مبلّغ، باید در اختیار آنها قرار گیرد. بنابراین اوّلاً، مرکزی برای آموزش تبلیغ لازم و واجب است. خود حوزه باید این کار را بکند و دیگران نه میتوانند و نه بعضی جاها امین هستند. این کار، کارِ حوزه است و باید در خود قم و یا در شهر دیگری راهاندازی شود. ثانیاً، موضوعات عمومی برای همه جا تدوین شود و جمعی از فضلا و بزرگان و علما و افراد برجسته و صاحب نظر بنشینند و موضوعات مهم را تعیین و تدوین کنند - نه این که هر کسی بیاید کتابی فراهم کند - تا هر مبلّغی حداقل بداند آنچه که باید در اختیار مخاطبین بگذارد، چه چیزهایی است. نیاز دیگر، نشریه برای تبلیغ است. این نشریه باید به وسیله افراد صاحب نظر و از روی احساس مسؤولیت و معرفت و دانش - نه به عنوانِ از سر باز کردن - منتشر شود. حالا محلّ این طور بحثها، این جا هم نیست؛ باید جلساتی مخصوص این گونه بحثها تشکیل شود تا ببینیم چه لازم است و چه لازم نیست. عزیزان من! اگر این کارها شد، حقیقت درخشندهای که در اختیار شماست به طور طبیعی حدّاقل فضای جهان اسلام را روشن خواهد کرد. دشمن هم هیچ کار نمیتواند بکند. وقتی خلأ نبود و پاسخ فکری به طور مناسب داده شد و معضلات ذهن مخاطبین به شکل حکیمانهای حل گردید و گرهها باز شد، دشمن چه کار میتواند بکند؟ تبلیغ دشمن چه تأثیری میتواند ببخشد؟ حرف درست این جاست. وقتی خلأ بود، دشمن همه کار میتواند بکند و در خانه ما هم میتواند نفوذ کند و جوانان ما را ببرد و بعد ما باید بدویم تا به او برسم. نباید بگذارید چنین وضعی پیش آید. بنابراین، غیر از مطالبی که به طور معمول همیشه در این مجامع گفته میشود؛ من مصرّم که جامعه تبلیغی ما باید به تبلیغ به صورت یک کار اصلی و حقیقی و لازمه قطعىِ علمِ دین نگاه کند. جامعه علمىِ دینی - یعنی روحانیت - اولین وظیفهاش تبلیغ است. تبلیغ یک وظیفه درجه دومِ مخصوصِ عدّهای خاص از روحانیون نیست. شرایط و لوازم و نیازها و تلاشهایی احتیاج دارد. کسانی که اهل این کارند، باید دامن همّت به کمر بزنند و آستینها را بالا کنند و این حرکت را انجام دهند . امروز نظام اسلامی، پشتیبان این گونه حرکتهاست. علمای محترم دین، ائمّه محترم جماعات وآبرومندان محترم در هر جا که هستند، از این گونه حرکت حمایت کنند و آن را تأیید نمایند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز، حوزه قم، بر قلّه جوامع روحانیت است. در طول تاریخ و در عرض زمان، در هیچ برههای، حوزهای با این کمیّت و کیفیتِ کاری و با این هدفهای بزرگ و امیدهای درخشان وجود نداشته است. در گذشته، طلاّب در حوزههای علمیّه، افق را تیره و تار میدیدند. آماج تبلیغات آنها، گاهی به یک جماعت چند ده نفری محدود میشد. حوزهها به جهان نمیاندیشیدند. به پایگاههای رفیع سیاسی، اقتصادی و انسانی در اکناف گیتی نمیاندیشیدند. امروز در نگاه طلبه جوان، یک روستا نه به عنوان یک محیط محدود، بلکه جهان گستردهای است که در آن، سیاست، استکبار، ابرقدرتها و صفوف به هم فشرده باطل وجود دارند و طلبه در دل و با عزم راسخ خود، به پیشواز این دنیا میرود تا علیرغم میل دشمنان، در عرصه گیتی، سخن حق را زنده کند و به کرسی بنشاند. اگر به روستا میرود، به چشم بخشی از آن دنیای بزرگْ به آن نگاه میکند. در آن دنیا، روستا، شهر، شهر بزرگ، کارخانه، دانشگاه، محیطهای اسلامی و غیر اسلامی و بلکه ضدّاسلامی هم وجود دارد. این، امید طلبه امروز و آفاق دید اوست (ما در چه زمان چنین شرایطی را داشتیم؟!) و صفای طلبگی، همان دریاچه زلال آرامی است که توفانهای مادّیگری، سکون و طمأنینه الهی آن را آشفته نکرده است. صفای طلبگی، همان معنویّت و حجره ساده، تواضع و کم توقّعی آن است، یا خانهای که از حجره، چندان بهتر نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز البته در حوزه علمیّه کارهای بزرگ و تبلیغات عالی، با گستره بسیار پهناور و در همه زمینهها انجام میگیرد و با گذشته قابل مقایسه نیست. اما با این حال، این گوهر گرانبها، هنوز بیش از اینها ارزش دارد و میتوان از آن استفاده کرد. در صورتی از آن استفاده بهینه خواهد شد که مشکلات، نابسامانیها و نارساییهایی که وجود دارد، اصلاح شود. بعضی، تا گفته میشود که «حوزه را اصلاح کنید» میگویند: «آقا! این حوزه اصلاح بردار نیست» و دلیلی هم برایش میسازند. مثلاً میگویند: چون اینها مخالفند، یا آنها اقدام نمیکنند؛ و مانند این بهانهها. نه آقا! چرا این حرفها را میزنید؟! کدام مجتمع علمی، رؤسایی به این خوبی، طهارت و نزاهت، یا بزرگانی به این قداست و باتقوایی دارد؟! کجا جوانانی با این انگیزه، زهد، بیتوقّع و با این شور و شوق دارد؟ چرا ما مأیوس باشیم؟! این حوزه علمیّه میتواند نابسامانیهایش را خودش سامان دهد و باید اصلاح را از درونِ خودِ حوزه آغاز کند. این نابسامانیها، انواع و اقسامی دارد؛ مانند زمینههای محتوایی، شکلی، سازماندهی، نظام آموزشی، کتابهای درسی و امثال اینها. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : عدم گسترش در نشر و تبلیغ، یکی از نارساییهای حوزه است. کتاب و امواج و روزنامه و مجلّه، به قدر کافی از حوزه منتشر نمیشود. مبلّغ به قدر کافی از حوزه گسیل نمیگردد. الان در آفاق دنیا - آفریقا و اروپا و آسیا - مرتّب از ما روحانی میخواهند. من در سال هفتاد که همین جلسه را با شما داشتم، مطرح کردم که بعضی از آقایان اَعلام که برای کاری به خارج از کشور تشریف میبرند، وقتی برمیگردند میگویند: «دانشجویان فلان جا را دیدیم که چقدر به روحانی احتیاج داشتند. چرا کسی را به آنجا نمیفرستید؟». میگوییم: پس خوب شد که شما برای معالجه به آنجا تشریف بردید و این حقیقت را به چشم خودتان دیدید. البته در همین حوزه، افراد متعدّدی هستند که به این کارها میرسند و واقعاً مینشینند کتاب مینویسند. اگر دستشان رسید مسافرت میکنند، گرسنگی و خستگی میکشند؛ اگر جبههی جنگ باز میشود، به جبههی جنگ میروند؛ اگر جبههی تبلیغ باز میشودند، به جبههی تبلیغ میروند؛ اگر از آنها برای سفر به خارج دعوت میشود، قبول میکنند؛ اگر به روستا دعوت میشود، میپذیرند. از این قبیل افراد هم داریم. اینها، حرکات فردی است و کافی نیست. اینها، نارساییهایی است که وجود دارد. این نارساییها حاکی از وجود علّتهایی در داخل است که بایستی بگردیم آنها را پیدا کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [یک عیب حوزه] نارسایی در امر تبلیغ است. حوزه، یک عیب اساسی در امر تبلیغ دارد و آن این است که تبلیغ از آن جدا شده است. البته عدّهای از حوزهی علمیه در فصل تابستان یا در ایام محرّم و یا ماه رمضان، بر اساس بعضی از انگیزهها و نیازها، مجبور میشوند به تبلیغ بروند؛ ولی درعینحال، حوزه تبلیغ و درس مربوط به آن را ندارد. تبلیغ هم یک کار و فّن است و میتواند یک علم باشد و هست و باید تدریس شود. یکی خوب و یکی بد در میآید، یکی حرفی که میخواهد بزند، عکس او را میزند. خیلی اتّفاق میافتد که بر اثر بلد نبودن، فردی چیزی بگوید و آن چیزی که از حرف او استنتاج میشود، عکس چیزی باشد که نیت اوست و خودش هم ملتفت نیست! یا مثلاً میرود تبلیغ کند؛ ولی روانشناسی تبلیغی ندارد و با مردم حرفی را میزند که حرف آنها نیست! حرفی را که باید در دانشگاه زد، در روستا میزند و حرفی که باید در روستا زده شود، در کارخانه میزند! بنابراین، تعلیم و روشیابی علمی و فراهم کردن مقدّمات علمی برای تبلیغ - مثل روانشناسی اجتماعی - در حوزه نیست. فراهم کردن مواد تبلیغ، مثل دسته بندی و مشخّص کردنِ مباحثی که لازم است برای انواع مستمعین انجام گیرد، وجود ندارد. مثلاً اگر خواستید به فلان کشور بروید، این مطالب لازم است؛ ولی در فلان کشور دیگر، این مطالب مفید نیست و به درد نمیخورد. در داخل کشور و در روستا یک طور است و در شهر بزرگ، طور دیگر. در تهران و دانشگاه و محیط طلبگی یک طور است و در روضهی زنانه، طور دیگر. این دستهبندی در حوزه انجام نگرفته است. انواع تبلیغ - صوتی و تصویری - باید از اینجا صادر شود. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : کلیسا از لحاظ علمِ دین صفر است. البته در بین کشیشها کسانی هستند که پروفسورند و در رشتههای گوناگون - مثلاً بیولوژی و گیاه شناسی - درس خواندهاند. این علوم، علومی نیست که به روحانیت کاری داشته باشد؛ ولی بههرحال عدّهای از روحانیون مسیحی، دنبال آن رفتهاند. در بین مکتشفین معروف، تعدادی کشیش هستند و مثلاً ریاضی و تاریخ خواندهاند؛ اما کلیسا دارای علمِ دین به صورت مدوّن و عمیق و استدلالی نیست؛ ولی درعینحال، از لحاظ تبلیغی جلو است. آنها بسیاری از فیلمها را ساختهاند که ظاهرش هم نشان نمیدهد؛ اما تبلیغِ مسیحیت است. حتی دوستانِ خودِ ما در تلویزیون، ایام ژانویه و کریسمس که میشود، به مناسبت اینکه عدّهای از هم میهنان ما مسیحی هستند، از روی ملاطفت و یا مثلاً مجامله با آنها، چند فیلم مسیحی و کلیسایی را پخش میکنند. من نگاه کردم، دیدم اغلب اینها تبلیغ کلیساست. آنکه این فیلم را گذاشته، نفهمیده است؛ اما کسی که این فیلم را میبیند متأثر میشود. کشیشی را در یک چهرهی نورانی نشان میدهد که فلان کار را میکند. البته همه نوع کشیش داریم و من از آنها بیاطّلاع نیستم. هم کشیش خوب و هم کشیش بد داریم؛ اما غرضم «تبلیغات» است که ما آن را نداریم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [باید از هنر و محصولات تصویری در تبلیغ استفاده شود] این کارها، کارهایی نیست که یک شبه انجام گیرد. امروز اگر شما در این زمینهها شروع به کار کردید و تولید امواج صوتی و تصویری - بخصوص تصویری - داشتید، شاید ده سال دیگر، این توانایی برای حوزه به وجود آید؛ ولی ما فعلاً این را نداریم. از هنر استفاده نمیکنیم؛ کتاب و مقاله و مجلّه هم نداریم! آن موارد، چیزهای مدرن و جدید و دور از دسترس بود؛ اما کتاب و مقاله که دور از دسترس نیست. اینها را هم نداریم! حوزه به عنوان حوزه، در زمینهی تبلیغ دین، کتاب و مطبوعات و مجلّه هم ندارد! نارسایی در امر تبلیغ وجود دارد؛ ولی اهتمام به امر تبلیغ به عنوان امری که مربوط به نظام است، در حوزه نیست. نکات گفتنی دربارهی حوزه بسیار است؛ ولی به فصل آخر - که علاج این نارساییهاست - میپردازم. عزیزان من! امروز این کار قابل علاج است. ممکن است دیروز قابل علاج نبود و - نستجیر باللَّه - ممکن است فردا هم نباشد. «قم فاغتنم الفرصة بین العدمین». چهار سال پیش که اینجا آمدم، صحبت کردم و گفتم ما در دوران جوانی که تازه این افکار را یاد گرفته بودیم و با افکار نوِ مربوط به حوزهها آشنا شده بودیم، موقعیت مناسبی برای اجرای طرحهای نو نداشتیم. آن وقتها هم این افکار بود. اینها حرفهای جدیدی نیست. یکی از دردهای ما نیز همین است که سالهاست انگیزهها وجود دارد؛ ولی به تناسب آن انگیزهها، کار کمی شده است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی - 1374/09/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : فرض کنید اگر پانزده هزار طلبه در قم وجود داشته باشد، بر اساس ضابطه... پنج هزار نفر به عنوان مبلّغ و منبری و نویسنده و گویندهی عالِم و فاضل انتخاب شوند و سه هزار نفر هم به منظور تبلیغ در خارج از کشور و در سطح دنیا گزینش شوند... البته، فردا این کار نخواهد شد. اگر ما امروز شروع کنیم، ممکن است پنج سال دیگر بتوانیم چنین تقسیمبندیای را بکنیم؛ لیکن حوزه باید به اینجا برسد و بالاخره هر روز که چنین کاری را انجام ندهیم، دیر است. میدانم که کار پیچیده و دشواری است؛ اما اگر حوزه - نه یک نفر - تصمیم بگیرد، این کار خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار روحانیان استان مازندران - 1374/07/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یک نکتهى اساسى وجود دارد که روحانیان را در مقابل یک سؤال بزرگ قرار مىدهد؛ سؤالى که پاسخ آن از لحاظ نظرى و در گفتار آسان است؛ اما از لحاظ عملى و در عمل، مشکل. البته تا حدود زیادى حل شده است؛ ولى باز هم کم است. آن نکتهى اساسى و سؤال بزرگ این است: «آیا غربت دین، بعد از انقلاب نیز همچنان باقى بوده است؟» قبل از انقلاب، دین در این کشور غریب و دولت از دین جدا بود. اصلاً در چند ده سال قبل از انقلاب، دولت ضدّ دین بود و بنا داشت دین و هر آنچه که مربوط به آن بود - مثلاً علما، طلّاب و حتى مراجع را - منزوى کند. حال یا از طریق برداشتن عمامه و سوزاندن لباس و زىّ آنها و یا اگر این روش را بىفایده مىدید، از طریقِ بد نام کردنشان و تبلیغات سوء علیه آنها، به شکلهاى غیرمستقیم و بعضاً مستقیم. این، روش آن حکومتها و دستگاهها بود. مربوط به :بیانات در آغاز گردهمایى ائمّه جمعه سراسر کشور - 1374/06/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ خیلی مؤثّر است. امروز عامل عمدهی حادثهای که در افغانستان در حال انجام است، همین رادیوهای بیگانهاند که آتش جنگ را هر روز در آنجا تیزتر میکنند. رادیوها در بسیاری از نقاط عالم به ایفای نقش میپردازند. در قضایای مناطق تازه استقلال یافته و در قضایای روسیه و بالکان نیز، آتش میسوزانند و حقیقتاً روی ملّتهای ضعیف و بیخبر، تأثیر شکنندهای دارند. حتّی آن جاهایی که جنگ هم نیست، رادیوها در بعضی مناطق، مردم را بیچاره میکنند. تبلیغات امر مهمّی است و نشان میدهد که دشمن در صدد چیست. یعنی تبلیغاتی که دشمن به وسیلهی رادیوها میکند، اگر چه یک حربه و ابزاری است که او به کار میبرد، امّا برای ما هم از یک جهت بیدار کننده است. ما از تبلیغ او میفهمیم که در صدد چه کاری است. مثل اینکه شما از آتش توپخانهی دشمن میفهمید دشمن در کجا قرار دارد. در جنگ، هر جا آتش بلند شود، شما میفهمید دشمن آن جاست. ما از کار سیاسی و فعالیّت تبلیغی دشمن میفهمیم که او در صدد چیست. مربوط به :بیانات در آغاز گردهمایى ائمّه جمعه سراسر کشور - 1374/06/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر ملاحظه میشود در بعضی موارد، در خطبهی نماز جمعهی یک منطقه، به یک سیاست یا به یک مسؤول عالی رتبه تعرّضی میشود و از دفتر شورای سیاستگذاری تذکّر میدهند، به خاطر این است که ما مطلقاً نباید در جهت سیاست دشمن قرار گیریم. خواستهی دشمن همین است. نباید کلمهای که دشمن از آن منتفع میشود، بر زبان جاری کرد؛ حتی یک کلمه. کمااینکه در میدان جنگ نیز، حتّی یک گلوله که دشمن از آن منتفع شود، نباید پرتاب کرد. هر چه گلوله پرتاب میکنید، باید به ضرر دشمن باشد. یک جابجایی که دشمن از آن منتفع شود، ضررهای جبران ناپذیری خواهد داشت. در زمینهی مسائل سیاسی، فرهنگی و تبلیغی، قضیّه از این هم مهمتر است. مربوط به :بیانات در آغاز گردهمایى ائمّه جمعه سراسر کشور - 1374/06/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : باید بررسی شود [دشمنان] از چه راهی میخواهند مردم را به آینده بیاعتماد کنند. یکی از راه تشکیک در تواناییهای دولتمردان و کسانی که ادارهی امور به دست آنهاست... امروز دشمنان در زمینهی تبلیغات به دنبال... تشکیک در اصول مسلّم انقلاب، مثل اصل مسأله دین و دولت است. سالیان متمادی بر اثر برداشتهای غلط، جمعی ترویج کردند، عدّهای معتقد و جمعی قانع شدند که دین از سیاست جداست و این گونه عمل کردند. در گذشته علمای بزرگ دینی اصولاً در مسائل مربوط به امور سیاسی دخالتی نمیکردند. البته بعضی افراد نمیخواستند دخالت کنند. بعضی میخواستند و اهل این معنا بودند؛ ولی سیاستمداران و قدرتمداران و قلدران مانع میشدند. آن قدر تبلیغات صحیح و کار پیگیر و مجاهدت خستگی ناپذیر انجام گرفت، تا این ملّت قانع شد که دین از سیاست جدا نیست... [محور دیگر اقدام دشمن] ایجاد سد بین جمهوری اسلامی و ملتهای دیگر است در این سه محور، علمای شیعه و علمای اهل سنّت، ائمّهی جمعهی مراکز شیعه و ائمّهی جمعهی مراکز سنّی، همه موظّفند و کارشان تفاوت نمیکند. همه باید تلاش کنند و در خنثی کردنِ این سه محور تبلیغی دشمن بکوشند خنثی کنند. منتها با دقّت و عالمانه؛ به صورتی که در ذهن مخاطب، سدِّ اشکال شود. مردم را از پنجههای دشمنی که گمان میکند مردم بیپناهند و حملات را متوجّه آنها کرده است، نجات دهند. این کار وظیفهی شماست و وظیفهی علما این است که مردم را نجات دهند. اگر این کار انجام گیرد، انشاءالله دشمن ناکام خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/03/03 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : اگر تاریخ را نگاه کنید، مشاهده خواهید کرد که دُعات بنیعبّاس، وقتی به اطراف عالم اسلام میرفتند، از خون حسینبنعلی علیهالسّلام و شهادت آن بزرگوار و انتقام خون فرزند پیغمبر و جگر گوشه فاطمه زهرا علیهاسلام، مایه میگرفتند تا بتوانند تبلیغات خودشان را به راه بیندازند. مردم هم قبول میکردند. حتّی - آنطور که در ذهنم هست - لباس سیاهی که شعار بنیعبّاس بود، به عنوان لباس عزای امام حسین انتخاب شد و بعدها هم در زمان حکومت پانصد ساله بنیعبّاس، همواره لباس رسمی آنها، لباس سیاه بود. لباس سیاه، برای اوّلین بار به مناسبت عزاداری امام حسین استفاده شد. آنها میگفتند: «هذا حداد آل محمّد» صلّیاللَّهعلیه و آله. یعنی این لباس عزای ذریّه پیغمبر است. اینگونه شروع کردند و آن تحوّل را به راه انداختند. البته منحرف شدند و خود آنها هم دنباله کار بنیامیّه را پیش بردند. خوب؛ حالا ما و شما، امانتدار و وارثِ این حقیقت تاریخی هستیم. امروز کسانی هستند که میخواهند ماجرای عاشورا را به عنوان یک درس، خاطره و یک شرح واقعه، از زبان علما، روحانیون، مبلّغین، مبلّغات و امثال اینها بشنوند. ما در این زمینه چه خواهیم کرد؟ در اینجا به قضیه خیلی مهمِّ تبلیغ میرسیم. اگر روزی این طلّاب جوان، فضلای حوزههای علمیّه، مبلّغین، وعاّظ، مدّاحان و روضهخوانان، توانستهاند ماجرای عاشورا را مثل حربهای علیه ظلمات متراکم حاکم بر فضای زندگی همه بشر به کار گیرند و با این تیغ بُرنده الهی پرده ظلمات را بشکافند و خورشید حقیقت را به شکل حاکمیّت اسلام، واضح و آشکار کنند - این حقیقت در زمان ما اتّفاق افتاده است - چرا نباید متوقّع بود که در هر عصر و زمانی - هر چه هم که تبلیغات دشمن در آن دوره سخت، همهگیر و ظلمات «اشّد تراکماً» باشد - مبلّغین، گویندگان و علمای دین، بتوانند علیه هر باطلی، شمشیر حق و ذوالفقار علوی و ولوی را در دست گیرند و از آن استفاده کنند!؟ چرا ما چنین چیزی را مستبعد بدانیم!؟ درست است که امروز تبلیغات دشمن، همه فضای ذهن بشریّت را فرا گرفته است. در این، شکّی نیست. درست است که اموال کلانی برای تشویش چهره اسلام، بخصوص تشیّع، خرج میشود. درست است که هر کس که منافع نامشروعی در زندگی ملتها و کشورها دارد، خود را موظّف به فعالیت علیه اسلام و حکومت اسلامی میبیند. درست است که کفر، با همه تفرّق و تشتّتش، با استفاده از همه امکانات، در یک امر اتّفاق کرده و آن ضدّیت با اسلامِ ناب است و حتّی اسلام محرَّف را هم به جنگِ اسلامِ ناب آورده و به میدان کشانیده است. اینها همه درست؛ اما آیا جناح حق و جبهه اسلامِ نابِ نمیتواند در مقابل این تبلیغات خصمانه و خباثتآلود، به برکت روح، پیام و حقیقت عاشورا و پیام محرّم، همان معجزه را یک بار دیگر تکرار کند!؟ چرا نتواند!؟ سختی دارد؛ اما ممکن است. همّت و فداکاری لازم دارد. راه باز است؛ بنبست نیست. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : هجرت به آنجا که باید هجرت کرد، یعنی نچسبیدن به یک مکان. شاید امروز مصداقِ این هجرت برای طلاّب علوم دینیّه و فضلای محترمی که در حوزهها متمکّن و مستقرّند، این باشد که برای تبلیغ به اکنافِ بلادِ اسلامی هجرت کنند. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1373/06/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از وظایف حوزه علمیه این است که اوّلاً این روح صفا و معنویت را که در این طلاّب جوان است، حفظ و در وجود آنها تثبیت و ماندگار و عمیق کند. ثانیاً، آن را تکمیل و بیشتر کند؛ پرورش دهد و آنها را نورانیتر کند. این، یک نکته است که من میخواهم خواهش کنم که در همه حوزههای علمیه به آن توجّه شود. البته توجّه هست؛ ما میخواهیم بیشتر شود. امروز دنیا، دنیای فاسدی است و فساد دنیا، به همه مناطق عالم سرریز میشود. دیوار و حصن و حصاری هم نیست؛ مگر تبلیغ و تبیین صحیح. این تبلیغ صحیح را چه کسانی باید انجام دهند؟ انسانهایی که خودشان استوار و محکم باشند. و آنان، همین جوانان و روحانیونی هستند که معارف دینی را میخوانند و فرامیگیرند و بیان میکنند. اینها از لحاظ اخلاقی و روحی، باید خیلی استوار، پولادین و تأثیرناپذیر باشند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/11/17 عنوان فیش : الله (جل جلاله), تسلیم, تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : الله (جل جلاله), تسلیم, تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : باید عمدهی تبلیغ در جهت خاضع کردن دلها در مقابل اراده الهی و تسلیم در مقابل خدای متعال باشد. این، مهمترین کار است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/11/17 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : باید عمده تبلیغ در جهت خاضع کردن دلها در مقابل اراده الهی و تسلیم در مقابل خدای متعال باشد. این، مهمترین کار است. تسلیم در مقابل خدای متعال، مقدّمه همه خیرات و برکات است. اینکه باشد، آن وقت دلی که آگاه از حوادث جاری دنیاست، تکلیف را برای صاحب خود معیّن میکند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و طلاب - 1372/09/24 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما دو نهادِ اصیلِ دانشجویی داریم[؛ حوزه و دانشگاه]. یکی متوجّه به کسب علومِ مربوط به فهم و تبلیغ دین و نوآوری در مباحث دینی و نوآوری در فهم مسائل روز و حادث شونده در زندگی است، که این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسائل دینی و فراگرفتن احکام الهی در همه شؤون زندگی. آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کنج محراب یا کنج خانه است؛ بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر. این گروه، این را باید فراگیرند؛ احکام جدیدش را تحقیق کنند؛ ناخالصیها و ناسرهها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب، در هر جامعهای و هر زمانی و هر مخاطبی، به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برساند. این، وظیفه آن نهاد حوزهای است و اسمش «حوزه علمیه» است. مربوط به :بیانات در روز اوّل شروع درس «خارج فقه» - 1372/06/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مبلّغ، غیر از فقط منبری است. منبری یک نوع مبلّغ است. مبلّغ یعنی گوینده، نویسنده و هنرمند! تعجّب نشود که ما از حوزه توقّع داریم هنرمند هم تربیت کند. چه مانعی دارد؟ حوزههای علمیه وقتی خوب حرکت کنند، در خلال کارهای رشتهی تبلیغ، بخشی را هم برای رشد ذوقها و سلایق هنری میگذارند. در میان بزرگان فقهای ما، کسانی بودهاند که شعر میسرودهاند؛ نویسندگان خوبی بودهاند. نویسندگان چیرهدست و شعرای خوب. خیال نشود که علما و فقها، شعرای درجهی دو و درجهی سهاند. نخیر! در بین علما و فقهای بزرگ ما، شعرایی هستند که اینها را میشود در شمار درجهی یکها به حساب آورد... [مبلغ] شامل گوینده است به انواع آن: گوینده در محافل عمومی، گوینده در مجامع خارجی و آشنا به زبانهای گوناگون، گوینده در کشورهای گوناگون با بیگانهها، با خودیها، نویسندهی کتاب، نویسندهی جزوه، نویسندهی کتابهای هنری. یک نوع چهارم هم هست که البته آن نوع چهارم، دیگر بهطور قهری در یک چنین نظام تولید انسانهای برجسته به وجود میآید. آنها علمایی هستند که برای محیطهای مختلف مناسبند. برای اینکه در یک محل بمانند. علمای درجه دو که در حقیقت حظّی از علم دارند، حظّی از بیان دارند، حظّی از معرفت دارند، حظّی از مردمداری و این چیزها دارند، و در هر نقطهای، مثل شمعی مردم را اداره میکنند. حوزه باید برای تولید چنین شخصیتهایی برنامهریزی کند. شما آقایانی که در تهران هستید و همهی کسانی که در خارج از حوزههای بزرگ هستید و معمولاً به یک کار جنبی هم اشتغال دارید یا در یک دستگاه یا ارگان، در بخشی از نظام جمهوری اسلامی وظیفهای را بر عهده گرفتهاید؛ این بسیار خوب و یک ارزش است. مبادا کسانی این را ضدّ ارزش به حساب آورند. ما امیدواریم از امثال شما که در دستگاهها مسؤولیتهایی را بر عهده گرفتهاند، باز هم افراد تازه نفسی از حوزه باشند و مسؤولیتهایی را بر عهده گیرند. شما آقایان کار علمیتان را تمام شده ندانید. شما اگر هر کدام مجتهد هم بودید، باز بایستی کار میکردید. آقایان علما، که در بخشهای مختلف دستگاه اجرایی کشور «اجرایی» به معنای عام: چه دستگاههای قضایی، چه دستگاههای تبلیغی، چه دستگاههای مطبوعاتی و فرهنگی، چه در داخل دانشگاهها، چه هر جای دیگر، چه در سطح مردم، چه در مساجد و منابر مشغول انجام وظیفه هستند، کار و پیشرفت علمی را یکی از وظایف خودشان به حساب آورند، و دنبالهی کار را رها نکنند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/03/26 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغات دشمن و عمده این تبلیغات، دست صهیونیستهاست. خبرگزاریهای معروفی که در دنیا وجود دارند، اغلبشان متعلّق بهصهیونیستها هستند. بعضی از رادیوهای معروف دنیا هم، متعلّق به آنهایند. صهیونیستها هم در این منطقه، مثل سگِ زنجیرىِ استکبار عملمیکنند. پارس کردن و پاچه گرفتن و به این و آن پریدن، شأن صهیونیستهاست. از آنها، غیر از این هم انتظاری نیست و البته، کسی هم اهمیتی به آنها نمیدهد. اما اگر کسی به وضع تبلیغات اینها در برهههای مختلف نگاه کند، چیزهای شگفتآوری را احساس میکند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/03/26 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آقایان مبلّغین، وعّاظ، گویندگان مذهبی، خوانندگان و مدّاحان مذهبی، فراموش نکنند که در زمان ما، نمونه کاملی از حوادث عاشورا، همین بسیجیهایند. همین بچهها و جوانان بسیجند. این یادتان نرود. عدّهای از آنها شهید شدند، عدّهای هم هستند. اینهایی که هستند، اگر شهید نشدند بهخاطراین نبود که از شهادت گریختند. به سراغ شهادت رفتند؛ امّا شهادت به سراغشان نیامد. فراموش نشود که ماجرای عاشورا و محرّم، با شهدای ما و بابقایای آن بسیجیها - که امروز بحمداللَّه از پیر و جوان در جامعه ما زیادند - پیوند دارد. این ماهِ تبلیغ، مقابل ما و شماست. مواظب باشید از این ماه، حداکثر بهره را در راه دین و برای خدا ببرید. در ماه محرّم، معارف حسینی و معارف علوی را - که همان معارف قرآنی و اسلامىِ اصیل و صحیح است - برای مردم بیان کنید. بنده مکرّر عرض کردهام: منبرِ بیمطالعه رفتن؛ منبری که انسان برود، بگوید «حالا ببینیم چه خواهیم گفت» و هرچه بهدهانش بیاید در منبر بگوید - گاهی حرف سست، گاهی خدای ناکرده نقلِ نادرست، خدای ناخواسته حرفی که موهن مذهب باشد - ناسپاسی در حقّ عاشوراست. آقایان محترم؛ روحانیون، علما و خطبای گرامی و زحمتکش و ارزشمند! امروز جوانان ما، با ذهن سیّال خودشان سؤالهایی دارند. این سؤالها را نباید حمل بر ایرادگیری کنید. تا یک جوان سؤالی کرد، بگوییم: «آقا، ساکت!» گویا دارد کفر میگوید! جوان است. ذهن جوان، سیّال است. افکار غلط و استدلالهای نادرست، امروز در همه جای دنیا با توجه به روابط صوتی و بصریای که وجود دارد، گسترده است. جوان ما، برایش سؤال بهوجود میآید. چه کسی باید این را برطرف کند؟ من و شما باید برطرف کنیم. اگر شما نروید و آن خلأ فکری را به شکل درست پُر نکنید، یا آن سؤال و اشکال را برطرف نکنید، کس دیگری میرود و به شکل غلط، جواب او را میگوید. روحانی باید با اندیشه ناب اسلامی از بهترینش، مستدلترینش و قویترینش مجهّز باشد. ما این طور اندیشهها و حرفها، بسیار داریم. یک نفر مثل شهید مطهّری رضواناللَّهتعالیعلیه، یک جامعه دانشگاهی را در مقابل خود، به قبول و اذعان و تسلیم وا میداشت. در همان دانشکدهای که آن بزرگوار تدریس میکرد، کسانی بودند که بهطور صریح، ضدّ دین تبلیغات میکردند و درس میگفتند. آن بزرگوار نرفت با آنها دعوا کند و دست به یقه شود. حرف زد، فکر داد، حقایق را گفت؛ از ذهنیّت صحیح استفاده نمود و فضا را قبضه کرد. مربوط به :بیانات در دیدار مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى سراسر کشور - 1372/02/06 عنوان فیش :پیشبرد اهداف الهی با تبلیغ و تبیین است کلیدواژه(ها) : تبیین, تبلیغ صحیح, تبلیغ حقیقت, تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : دین اسلام، دین تبلیغاست. درست است که ما در دین مقدّس اسلام، برای پیشبرد هدفهای الهی و اسلامی، جهاد و شمشیر را داریم، اما اصل بر تبلیغ و تبیین است؛ یعنی اساس اسلام این است. جهاد، یک فلسفهی دیگر دارد. جهاد برای مقابله با قلدران و ستمگران و موانع تبلیغ و موانع گسترش نور اسلام است؛ اما آنجا که چنین مانعی وجود ندارد، یا حتی در آنجا که این مانع هم هست و جهاد امکانپذیر نیست، راه اساسی اسلام، دعوت و تبلیغ است. یعنی همین آیهی شریفهی معروفی که همه بر زبان جاری میکنیم که میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن. (۱)» پایهی پیشرفت دعوت، اینهاست: اوّلاً، حکمت؛ یعنی کلامی که گفته میشود، باید حکیمانه باشد. پیغمبران حکمایند، علما حکمایند، مسلمین هم باید هر کدام از حکما باشند. پس، مبلّغ اسلام، باید بیان حکمت کند؛ یعنی کلام حکیمانه بگوید. حالا اینکه معنای حکمت چیست و کلام حکیمانه چگونه است، بحث دیگری است؛ امّا اجمالش، یعنی اینکه صحبت، مبتنی بر مبانی صحیح، عقلانی، متقن و متّکی به مدارک باشد. حکمت این است: حرف درست، با ساختار تبیینیِ دارای اتقان. این حکمت است. بعد، «و الموعظة الحسنة.» موعظه، غیر از حکمت است. موعظه این است که این کار را بکنید، این کار را نکنید؛ از خدا بترسید، از جهنّم بترسید، به بهشت رغبت پیدا کنید؛ مرگ هست، سؤال منکر و نکیر هست؛ خوبی مطلوبِ خداست؛ دشمنی مبغوضِ خداست؛ سماحت خوب است؛ بخل بد است. اینها موعظه است؛ یعنی نظر به عمل مخاطب شماست؛ چه عمل جسمانی، چهعمل عقلانی. اینها موعظهاست؛ آن هم موعظهی حسنه. باید زبانمان، زبان موعظه باشد، بعد هم مجادله. البته مجادله هم باید «بالتی هی احسن» باشد؛ مجادلهی بد نباشد. جدال صحیح؛ جدال به احسن. اینها پایههای تبلیغ است. این کارها را که ما همیشه میکردیم. از هزار و چهارصد سال پیش تا به حال، چه وقت مسلمین تبلیغ نمیکردند؟ شما ببینید آفاق عالم را تبلیغ اسلام گرفته است. امروز در منطقهی شرق ایران هرچه شما جلوتر بروید، بیشترِ مسلمین، مسلمینِ به موعظه و تبلیغ و به دعوتند تا به شمشیر. در چین اینهمه مسلمان هست؛ چه کسی اینها را مسلمان کرده؟ در کشورهای مالزی و اندونزی و فیلیپین و دیگر جاهایی که مسلمان هست، چه کسی رفته با شمشیر مردم را مسلمان کرده؟ در هندوستان، چه کسی با شمشیر مردم را مسلمان کرده؟ اگر شمشیر سلطان محمودغزنوی میتوانست مؤثّر باشد، اثرش این بود که مردم را دشمن اسلام کند؛ کمااینکه کرده است. شمشیر مغولها در هند و همان اکبرشاه و جهانگیرشاه و همینهایی که اسمهایشان معروف است و عدّهای هم به اسم اینها افتخار میکنند، یک عدّه دشمنِ سرسخت برای مسلمین درست کرده است. همین سیکهای هند که شما میشناسیدشان، ساخته و پرداختهی شمشیر مغولهایند و دشمنترین دشمنانِ اسلام در هند همین سیکهایند که از هندوها هم دشمنترند. شمشیر، کسی را از اعماق دل مسلمان نمیکند. 1 ) سوره مبارکه النحل آیه 125 ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ ترجمه : با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت، از هر کسی بهتر میداند چه کسی از راه او گمراه شده است؛ و او به هدایتیافتگان داناتر است. مربوط به :بیانات در دیدار مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى سراسر کشور - 1372/02/06 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : از برادران عزیز در سازمان تبلیغات اسلامی به خاطر زحماتی که میکشند، خیلی متشکّرم. این آمارهایی هم که فرمودند، آمارهای خوبی است؛ اگرچه در مورد چگونگی این آمارها نظر قطعی نمیتوان داد. باید با امکانات و نیازها در سالهای مشابه مقایسه شود، تا انسان به قدر و ارج این آمارها درست معرفت پیداکند. انشاءالله این مجموعه لابد در اختیار دفتر ما خواهد بود و برادران بررسی میکنند، تا ببینیم چگونه است؛ ولی به هر جهت، اینها حاکی از تلاش و دوندگی و کار و دلسوزی شما برادران است. یک آمار دیگر هم، قاعدتاً باید در نظر باشد و آن، آمار کیفی است. تعداد مبلّغ، تعداد کتاب و تعداد کلاس، آمار کمّی است. حال باید ببینیم با همهی این تفاصیل، ما در تبلیغ چقدر پیش رفتهایم و هدف تبلیغ چقدر برآورده شده است؟ این مهم است. مربوط به :بیانات در دیدار مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى سراسر کشور - 1372/02/06 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : دین اسلام، دین تبلیغاست. درست است که ما در دین مقدّس اسلام، برای پیشبرد هدفهای الهی و اسلامی، جهاد و شمشیر را داریم، اما اصل بر تبلیغ و تبیین است؛ یعنی اساس اسلام این است. جهاد، یک فلسفهی دیگر دارد. جهاد برای مقابله با قلدران و ستمگران و موانع تبلیغ و موانع گسترش نور اسلام است؛ اما آنجا که چنین مانعی وجود ندارد، یا حتی در آنجا که این مانع هم هست و جهاد امکانپذیر نیست، راه اساسی اسلام، دعوت و تبلیغ است. یعنی همین آیهی شریفهی معروفی که همه بر زبان جاری میکنیم که میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن.» پایهی پیشرفت دعوت، اینهاست: اوّلاً، حکمت؛ یعنی کلامی که گفته میشود، باید حکیمانه باشد. پیغمبران حکمایند، علما حکمایند، مسلمین هم باید هر کدام از حکما باشند. پس، مبلّغ اسلام، باید بیان حکمت کند؛ یعنی کلام حکیمانه بگوید. حالا اینکه معنای حکمت چیست و کلام حکیمانه چگونه است، بحث دیگری است؛ امّا اجمالش، یعنی اینکه صحبت، مبتنی بر مبانی صحیح، عقلانی، متقن و متّکی به مدارک باشد. حکمت این است: حرف درست، با ساختار تبیینیِ دارای اتقان. این حکمت است. بعد، «و الموعظة الحسنة.» موعظه، غیر از حکمت است. موعظه این است که این کار را بکنید، این کار را نکنید؛ از خدا بترسید، از جهنّم بترسید، به بهشت رغبت پیدا کنید؛ مرگ هست، سؤال منکر و نکیر هست؛ خوبی مطلوبِ خداست؛ دشمنی مبغوضِ خداست؛ سماحت خوب است؛ بخل بد است. اینها موعظه است؛ یعنی نظر به عمل مخاطب شماست؛ چه عمل جسمانی، چهعمل عقلانی. اینها موعظهاست؛ آن هم موعظهی حسنه. باید زبانمان، زبان موعظه باشد، بعد هم مجادله. البته مجادله هم باید «بالتی هی احسن» باشد؛ مجادلهی بد نباشد. جدال صحیح؛ جدال به احسن. اینها پایههای تبلیغ است. این کارها را که ما همیشه میکردیم. از هزار و چهارصد سال پیش تا به حال، چه وقت مسلمین تبلیغ نمیکردند؟ شما ببینید آفاق عالم را تبلیغ اسلام گرفته است. امروز در منطقهی شرق ایران هرچه شما جلوتر بروید، بیشترِ مسلمین، مسلمینِ به موعظه و تبلیغ و به دعوتند تا به شمشیر. در چین اینهمه مسلمان هست؛ چه کسی اینها را مسلمان کرده؟ در کشورهای مالزی و اندونزی و فیلیپین و دیگر جاهایی که مسلمان هست، چه کسی رفته با شمشیر مردم را مسلمان کرده؟ در هندوستان، چه کسی با شمشیر مردم را مسلمان کرده؟ اگر شمشیر سلطان محمودغزنوی میتوانست مؤثّر باشد، اثرش این بود که مردم را دشمن اسلام کند؛ کمااینکه کرده است. شمشیر مغولها در هند و همان اکبرشاه و جهانگیرشاه و همینهایی که اسمهایشان معروف است و عدّهای هم به اسم اینها افتخار میکنند، یک عدّه دشمنِ سرسخت برای مسلمین درست کرده است. همین سیکهای هند که شما میشناسیدشان، ساخته و پرداختهی شمشیر مغولهایند و دشمنترین دشمنانِ اسلام در هند همین سیکهایند که از هندوها هم دشمنترند. شمشیر، کسی را از اعماق دل مسلمان نمیکند. البته اگر فضا، فضای تبلیغی باشد، در نسلهای بعد، گاهی اثر خوب میگذارد؛ یعنی شمشیر میآید مانع را برطرف میکند. این نسل ممکن است نپذیرد، اما اگر فضای خوبی شد، نسل آینده خواهد پذیرفت. پس، نسل آینده هم تحت تأثیر تبلیغ قرار میگیرد. اما اگر فضای خوبی نبود، نسل بعد هم دشمن خواهد شد. پس، مسلمین هند هم، مسلمین به فتح جهادی نیستند، مسلمین به دعوتند. شما بروید ببینید در هند، بالای سرِ قبر عرفای ایرانی، هندیها چه میکنند! عوامل تبلیغ آنهایند. یک نفرعارف، یک نفرعالم، یک نفر واعظ، یک نفر مثل من و شما روحانی بلند شده و فقط یک هنر کرده؛ دل از یار و دیار کنده، اسیر آب و گِل نشده، مجاهدتی کرده و رفته در منطقهای در هند مانده؛ چهل سال، پنجاه سال آنجا زندگی کرده و عدهای را مسلمان کرده است. خاصیت اسلام اینگونه است. «اسلام یجرّ بعضه بعضا»؛ یکی که مسلمان شد، صد نفر را مسلمان میکند. طبیعت اسلام این است؛ خاصیت اسلام این است. در اوایل قرن چهاردهم هجری، یک نویسندهی انگلیسی به نام «سرتوماسآرنولد» کتابی نوشته که البته مطالب استعماری هم دارد؛ اما اصلِ فکر کتاب و مضمون اصلی آن، که از عنوانش هم پیداست عنوان عربی آنکه بنده هم نسخهی عربیاش را دیدم «الدعوة الی الاسلام» است میخواهد بگوید اسلام دین دعوت است، نه دین شمشیر. میخواهد بگوید اسلام در این مناطق دنیا، با دعوت پیش رفته است. بنابراین این کارها که تا به حال میشده. مربوط به :بیانات در دیدار مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى سراسر کشور - 1372/02/06 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز ما به عنوان جمهوری اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی میخواهیم چهکار کنیم؟ این، نکتهای است که دائم باید در ذهن ما، به عنوان سازمان تبلیغات اسلامی باشد که «ما میخواهیم چهکار کنیم؟» ما، دو کار باید انجام دهیم؛ یکی اینکه تبلیغ را به بهترین شکل سازماندهی کنیم؛ چون با سازماندهی، اندک نیرویی هم که وجود دارد در جای خود صرف میشود. مثل این است که شما یک مقدار آب معیّن را لولهکشی کنید. لولهکشی خاصیتش این است که از این مقدار آب، یک قطرهاش هم هدر نمیرود و تا آنجا که شما میخواهید و لولهها را میبرید، این آب خواهد رفت. سازماندهی، اینطوری است. سازماندهیِ تبلیغ این است که هیچ انرژی تبلیغی هدر نرود؛ مثل آبی که تبخیر نشود، توی گل فرو نرود، بیخودی صرف جایی که لازم نیست، نشود. لابد دیدهاید که گاهی اوقات، بعضی از آبها را زیادی توی یک باغچه میریزند و باغچه را گِل میکنند؛ یعنی این آب حیاتبخش، موجب لجنزارشدن و خرابشدن میشود. گاهی اینگونه است. گاهی ما تبلیغ را اینگونه انجام میدهیم. یکجا فلان مقدار تبلیغ لازم دارد، ماسه برابر مقدارِ لازم تبلیغ میکنیم. این میشود ضدّ تبلیغ. سازماندهی، از اینها جلوگیری میکند. پس، کارِ اوّل در وظایف شما، سازماندهی تبلیغ است. تبلیغاتی را که انجام میگیرد، باید به شکل صحیحی تقسیم بندی و سازماندهی کنیم و به جای خودش برسانیم. در مفاهیم قرآنی، حرف جدید بسیار است. اینها را باید از قرآن و احادیث دربیاوریم. پس، ابتکار را در این چیزها باید بهکار ببرید. خلق مطالب جدید، یعنی خلق به این معناها. تولید به معنای مصطلح امروز، یعنی استنباط کردن و مفاهیم قرآن را کشف کردن و بعد در لباسها و به شیوههای گوناگون بیان کردن. بخصوص استفاده از هنر و به کار گرفتن انواع و اقسام ابتکارها، کار عمدهی شماست. اگر سازمان تبلیغات این دو کار را خوب انجام دهد، نتیجه، خوب خواهد شد. مربوط به :بیانات در دیدار مسؤولان سازمان تبلیغات اسلامى سراسر کشور - 1372/02/06 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من به وجود تنگناها [در تبیلغ] واقفم و نمیگویم نیست... من میگویم: ما طلبه هستیم؛ باید طلبگی کار کنیم، باید فقیرانه کار کنیم. نه اینکه پول نخواهید، نه اینکه امکانات نخواهید، نه اینکه دنبالش نروید. چرا؛ بروید، اما اگر نشد: «رهچنان روکه رهروان رفتند»؛ یعنی با همان کمبود و فقر. به نظرم در آن جلسه، مثالهایی هم زدم. گفتم که چگونه منبر میرفتیم؛ بیدعوت منبر میرفتیم، با سختی منبر میرفتیم؛ اما منبر میرفتیم؛ اما میگفتیم. من خودم را عرض نمیکنم؛ بنده که هیچم؛ اما آنهایی که در این کارها و این خطهای تبلیغاسلام بودند، با چه تنگناها و سختیهایی کار میکردند! در مشهد مسجدی داشتیم کاسبی را خدا به دلش انداخته بود و مغازهاش را تبدیل به مسجد کرده بود هر وقت رفقا میپرسیدند مسجد شما کجاست؟ میگفتم از کوچهی فردوس، پل فردوس، وارد خیابان فلان که شدید، دست راست، دکان اوّل نه، دکان دوم نه، دکان سوم مسجد ماست! واقعش هم همین بود؛ مسجد ما، دکان سوم بود! امّا همان دکان کوچک، محور شده بود. در مشهد مرکزی برای حرفهای نو و جاذبههای نو برای مذهب، شده بود. مرحوم «آقا شیخ نصرالله خلخالی»، نمایندهی آقای «بروجردی» و نمایندهی امام در نجف بود. میگفتند ایشان گاهی به دکان بزّازی میرود و میگوید آقا، دویست تومان قبا لبّاده بده! دویست تومان قبا لبّاده! دیگر کار نداشت که چه پارچهای، چند متر، و با چه قیمتی؟ میگفت: من دویست تومان دارم، دویست تومان قبالبّاده بده! حالا شما هم دویست تومان قبا لبّاده بدهید؛ هرچه که دارید. یعنی با هرچه که ممکن است و با همین مقداری که امکانات در اختیار شماست، تمام تلاشتان را بکنید و استعدادتان را به کار بیندازید، شاید انشاءالله بتوانید در این دنیای آشفتهای که واقعاً تبلیغات، پیچیده و مدرن و خطرناک شده و همه هم متوجّه آن اسلامی است که نظر به مبارزه و به عزّت اسلام و به بیداری مسلمین دارد، حرکتی جهادی کنید؛ تبلیغ جهادی؛ تبلیغ بسیجی. انشاءالله اینطور باید حرکت کنیم. ما هم وظیفهمان دعاگویی است. دعا میکنیم که خداوند به شما کمک کند، توفیق دهد، شما را راهنمایی کند، راهها را باز کند و دلها را نرم کند به اینکه شما زمینهی کارتان را بیش از پیش فراهم کنید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1371/11/25 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در رشته وعظ و تبلیغ تلاش میکنید. بسیار خوب؛ گفتهها و گفتارها باید عالمانه باشد. از سخن سست باید پرهیز شود. از منبر بیمطالعه باید اجتناب شود. بهترین گفتهها و آخرین گفتههای جدید درباره مسائل اسلامی، باید دانسته شود. البته ممکن است چهار منبر کمتر برویم؛ اشکال ندارد. انسانی که خوب بخواهد بگوید، ناچار است کمتر بگوید: «لاف از سخن چو در توان زد - آن خشت بود که پر توان زد.» اگر دُرش را بخواهیم پیدا کنیم، البته باید زحمت بکشیم؛ چارهای نیست. آن کس که فرضاً در دانشگاهها مشغول تبلیغ و کارِ مخصوص روحانی است یا در ارتش و یا در سپاه مشغول تلاش روحانی است، باید نیاز فکری آن مجموعه و مخاطبین خودش را هوشمندانه و زیرکانه بشناسد. باید ببیند مخاطب او چه عقده و ابهام و سؤالی در ذهن دارد؛ ولو به زبان نیاورد. باید عالمانه آن مشکل را حل کند. اگر میتواند، خودش حل کند و اگر نمیتواند پیش عالمتر از خودش برود و مشکل را حل کند. این گونه است که سطح علم بالا میرود. هر کس در هر جایی که مشغول است - ولو مشاغلی که مستقیماً به کار علم و درس و تحصیل ارتباطی ندارد؛ مثل مشاغل قضایی - باید به این مسائل توجّه کند. البته مشاغل قضایی، عالمانه است؛ اما به کار تحصیل و پیشرفت علمی، به طور مستقیم ارتباطی ندارد. یکی قاضی است؛ حقوقدان اسلامی است؛ باید به دقّت کار و تلاش کند تا حکم واقعی الهی را در مورد آن واقعه و حادثه بیابد. مربوط به :بیانات در جمع علما و روحانیون استان چهارمحال و بختیارى در شهرکرد - 1371/07/15 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما امروز اسلامی را تبلیغ میکنیم که قدرت مادی و تسلیحاتی و تکنولوژیکی و علمی استکبار جهانی با آن سینه به سینه و روبهروست. این قدرتهای بیمهار عالم، امروز با اسلام دشمنند. نمیگویم فقط با اسلام دشمنند، که کسی بگوید «شما چه میگویید!؟ همه تلاش میکنند که بیایند با اسلام بجنگند!؟» نه! با خیلی چیزها دشمنند. با اسلام بسیار دشمنند. هرجا که اسلام باشد اینها با آن دشمنند. مختص امروز هم نیست. یکی از مهمترین اهداف و مقاصد این قدرتها در دنیا، همین است که اسلام را از سر راه بردارند. چه قدرتهای بزرگ، که اسلام با منافع آنها مقابله میکند و چه قدرتهای کوچک وابستهی به آنها، که اسلام با استبدادشان مخالفت میورزد. شما میبینید که در بعضی از همین کشورهای عربی و به اصطلاح اسلامی امروز، دولتهایشان با همه نوع احزاب موافقت میکنند مگر با احزاب دینی! صریحاً میگویند «ما نمیگذاریم احزاب اسلامی و دینی رشد کنند.» با همه نوع آداب و عادات موافقت میشود، مگر آداب و عادات اسلامی. مثلاً همین حجاب. دیدید در یکی از همین کشورهای همسایهی ما، با حجاب چه مبارزهای کردند! البته علیرغم میل آنها، مردم روزبهروز به طرف اسلام میروند. این است آن اسلامی که شما میخواهید از آن دفاع کنید و آن را تبلیغ نمایید. پس، شرط... تبلیغ ما، توجه به اوضاع و احوال سیاسی و اوضاع کلی جهان است. حتی مسألهی وضو و غسل را هم که میگویید، بدانید که این، مال آن اسلام است. یعنی مسلمان مخاطب خودتان را با تعالیم آن اسلامی آشنا میکنید که اگر جامعهای این اسلام را داشته باشد، همهی حملهی جهانی در مقابلش بیاثر است. این، آن چیزی است که بین روحانی امروز و روحانی صد سال پیش و دویست سال پیش و پانصد سال پیش فرق میگذارد. اگرچه بنده اعتقادم این است در همین صد سال و دویست سال پیش هم، اگر بعضی از علمای ما به این نکات توجه داشتند، وضع بهتر از این میشد. من بین دو نفر از علمای معاصر هم در زمان فتحعلیشاه، مقایسهای کردم. یکی از این دو بزرگوار، یک عالم قوی و فقیه نامآور بزرگی است که از لحاظ علمی و تقوایی، هیچکس دربارهی او حرفی ندارد. این بزرگوار در اول کتاب خودش، با تعریففتحعلیشاه شروع میکند. در اواسط کتاب هم به مناسبتهای مختلف، اسم فتحعلیشاه را میآورد. یکجا هم در کتاب جهاد، به فتحعلیشاه وکالت میدهد. مثل اینکه ما میگوییم: آقا در فلان شهر، از طرف ما نماینده هستند که وجوهات را بگیرند و چه بکنند و چه نکنند، ایشان در کتاب فقهیشان، فتحعلیشاه را نماینده خود معرفی میکند؛ که چون این سلطان شریف کذا و کذاست و با روسها میجنگد، من ایشان را از طرف خودم وکیل کردم و بر همهی مردم واجب است که از او اطاعت کنند! آقایان بایستی توجه کنند و زمان را بشناسند. امروز، دین را، به درستی و آن چنان که تلقی جهانی از آن است ترویج کنید. اسلام را همانگونه که به عنوان یک مکتب حیاتبخش بشریت مطرح است، تبلیغ کنید و به این مردم مؤمن عشایر و این ذهنهای پاک بفهمانید. بفهمانید که تسلیم شدن در مقابل دشمن، ضد دین است. بفهمانید که همبستگی و همکاری و محبت و الفت بین خود، از دین است. بفهمانید که دعواهای عشایری که به خونریزی منتهی میشود، برخلاف دین است. بفهمانید که بعضی از رسوم غلط عشایری در ازدواج و امثال اینها، برخلاف دین است. بفهمانید که کار کردن عشایر در هرجایی که هستند، چه در روستا، چه در دامداری، چه در مرتع، چه در شهر - مشغول هر کاری که هستند - وقتی به سازندگی کشور منتهی شود، یک عبادت است. بفهمانید که پیروی راه ائمه علیهمالسّلام، امروز این است که همه تلاش کنند تا اسلام و مکتب اهل بیت را زنده کنند. اینها همان چیزهایی است که افراد یک ملت را مثل پولاد آبدیده میکند و دشمن نمیتواند در آنها نفوذ کند. ایمانشان را قوی کنید. آنها را به اعمال شرعی وادار کنید. نماز، زکات، خمس و سایر عبادات را به آنها یاد بدهید. این، وظیفهی ماست. نباید بگوییم که «فلان کس رفته درسخوانده، فاضل شده، مکاسب خوانده، کفایه خوانده؛ حالا بیاید برود بین عشایر کوچرو!؟ پس خواندن این کفایه و مکاسب و این همه زحمتی که کشیده به چه درد میخورد!؟» همهی آنها مقدمهی همین است. همهی آنها مقدمهی مسلمان کردن و متدین کردن یک انسان است. «لان یهدی الله بک رجلا خیر مما طلعت علیه الشمس.» اگر یک انسان را خدا بهدست تو هدایت کند، این بهتر از همهی آن چیزی است که خورشید بر آن تابیده است. یعنی همهی طلاهای عالم، ارزش این را ندارد. زن روستایی، زن عشایری، زن شهری، مردشان، جوانشان، پیرشان، همه را تشویق کنید باسواد شوند. امروز اینها وظیفهی ماست. ما نباید خیال کنیم روحانی همان است که میرود در مسجد، یک حدیث و چند مسأله میگوید و بدون اینکه به خیر و شرِ کارها کاری داشته باشد، بیرون میآید؛ نه. این، مختصِ یک روزگار دیگر بود. امروز این نیست. امروز مسؤولینِ کشور هم روحانی هستند. امام بزرگوار، که در رأس همهی امور و شخص اول این کشور بود، یک روحانی بود و به آن افتخار میکرد. امروز مسؤولین کشور همینگونهاند. بندهی حقیر، خودم را یک طلبه میدانم و به روحانی بودن و انجام وظایف خود در این لباس افتخار میکنم. یعنی این کاری را که انجام میدهیم جزو وظایف روحانی خودمان میدانیم. وظایف امروز ما اینهاست: آگاهشدن از حقایق دین، آگاهشدن از اوضاع عالم و گذشت برای تبلیغ دین. شما ببینید کسانی را که از شهرهای آباد و زندگی راحت در اروپا بلند میشدند و هزاران کیلومتر آن طرفتر، در امریکای لاتین یا در آفریقا، در جنگلهای آمازون و در جنگلهای کنیا میرفتند؛ سالها میماندند و مسیحیت را تبلیغ میکردند! من برای آقایان اهل علم، این را تکرار کردم و گفتم: ما کشیشهایی را میشناسیم که رفتند در آنجاها ماندند. در دوران استعمار، جاهایی رفتند که پای استعمارگران به آنجاها نرسیده بود! رفتند آنجاها و با خودشان صلیب بردند و همان عقاید خرافی را به آن بیچارههای بومی دادند! بعضی مسلمان بودند و بعضی غیرمسلمان؛ آنها را مسیحی کردند. آنها در راه باطلشان اینگونهاند؛ ما چرا نباید در راه حقمان تلاش کنیم!؟ شما بدانید: بنده خودم، آمادگی این کار را همیشه داشتهام که بروم در گوشهای بنشینم و تبلیغ کنم؛ ولو برای عدهی کمی. امروز وضع ما بهگونهای است که نمیتوانیم آن کارها را انجام دهیم. این نیست که من این توقع را فقط از شما داشته باشم؛ نه. این توقعی است که از همهی روحانیان هست. هرکس بتواند، در هرجایی که بتواند، این، کار مهمی است. حالا بحمدالله خداوند به شما توفیق داده است و در این استان محروم مظلوم که در طول سالیان متمادی ستمشاهی، مظلوم واقع شده، مشغول خدمت هستید... [در دوران گذشته] خانها و مسؤولین وقت نمیگذاشتند که حتی یک روضهخوان از این گردنه عبور کند و بیاید این طرف؛ مبادا بیایند اینجا و ایمان مذهبی مردم را در راهی بیندازند که با منافع آن خان بیوجدان و ظالم، منافات داشته باشد! خان، همهی زندگیاش، زندگی ابوجهلی بود و اگر یک روحانی میآمد، بایستی با او مبارزه میکرد. این، امری قهری بود. نمیگذاشتند. لذا مردم از این معارف دور ماندند. اما با اینکه دور ماندند، این قدر خوبند. این مردم، با وجود اینکه روحانی و دین و تبلیغ و کتاب و مکتب نداشتند؛ آن جنگشان بود، آن پشت جبههشان بود، آن هم امروزشان است. میبینید با چه اخلاص و چه شوری حرکت میکنند! پس مردم بسیار خوبی هستند. مربوط به :بیانات در آغاز دورهى جدید درس خارج فقه - 1371/06/29 عنوان فیش :اهمیت روشنگری و تبلیغ و منبر کلیدواژه(ها) : مبلغان, منبر, تبلیغ, حوزههای علمیه نوع(ها) : قرآن متن فیش : برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و ادارهی حوزهی جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه میکنیم. درست است که فقاهت را اصل میدانیم. اما چنین نیست که رشتهی تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم، کمارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری میکند که صد فقیه نمیتوانند آن کار را بکنند. مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمیخواهم اسم بیاورم - ملایی تحصیلکرده و درس خواندهی نجف قرار داشت - کرمی که از داخل خود درخت بهوجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کمکم داخل حوزه هم نفوذ میکرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. پس، یک مبلغ، گاهی اوقات میتواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیهای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. کارش تبلیغ بود. در همین انقلاب ما - قبل از پیروزی و اوایل انقلاب - وعاظ و شخصیتهای تبلیغیای بودند که بحمدالله بعضی از آنها الان حی و موجودند و از برکات وجودشان، جامعه باز هم بهرهبرداری و استفاده میکند. اینها گاهی که در تهران یا قم به منبر میرفتند، دنیایی را روشن میکردند؛ روشنگری میکردند. اینکه روایت دارد: «بعالم الناطق مستعمل علمه» - که روایات(1) متعدد دارد - به خاطر همین است: قوت نطق و قوت تبلیغ. 1 ) الخصال، ج1، ص: 197؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص: 137؛ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج1، ص: 179؛ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع قِوَامُ الدِّينِ بِأَرْبَعَةٍ بِعَالِمٍ نَاطِقٍ مُسْتَعْمِلٍ لَهُ وَ بِغَنِيٍّ لَا يَبْخَلُ بِفَضْلِهِ عَلَى أَهْلِ دِينِ اللَّهِ وَ بِفَقِيرٍ لَا يَبِيعُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ بِجَاهِلٍ لَا يَتَكَبَّرُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ وَ بَخِلَ الْغَنِيُّ بِمَالِهِ وَ بَاعَ الْفَقِيرُ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى فَلَا تَغُرَّنَّكُمْ كَثْرَةُ الْمَسَاجِدِ وَ أَجْسَادُ قَوْمٍ مُخْتَلِفَةٍ قِيلَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ كَيْفَ الْعَيْشُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ فَقَالَ خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِيَّةِ يَعْنِي فِي الظَّاهِرِ وَ خَالِفُوهُمْ فِي الْبَاطِنِ لِلْمَرْءِ مَا اكْتَسَبَ وَ هُوَ مَعَ مَنْ أَحَبَّ وَ انْتَظِرُوا مَعَ ذَلِكَ الْفَرَجَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. ترجمه : امير المؤمنين(عليه السّلام)فرمود:پايدارى دين با چهار نفر است:دانشمندى كه دانش خود را اظهار مىكند و آن را به كار مىبرد و ثروتمندى كه در بخشش به اهل دين خدا بخل نمىورزد و فقيرى كه آخرتش را به دنيا نمىفروشد و جاهلى كه از طلب علم تكبر نمىكند.پس چون عالم علم خود را پنهان سازد و ثروتمندى در مال خود بخل ورزد و فقير آخرتش را به دنيايش بفروشد و جاهل از طلب علم تكبر كند،دنيا به عقب بر مىگردد.پس شما را زياد بودن مساجد و رفت آمد اجساد مردم در آنها فريب ندهد. گفته شد:يا امير المؤمنين زندگى در اين زمان چگونه است؟فرمود:با آنان در ظاهر در آميزيد ولى در باطن مخالفت كنيد،براى مرد همان مىماند كه كسب كرده و او با كسى است كه دوستش دارد و با اين حال همواره منتظر فرج از سوى خداوند باشيد. مربوط به :بیانات در آغاز دورهى جدید درس خارج فقه - 1371/06/29 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما به حوزهی قم و به آقایانی که انشاءالله تشکیلات مدیریت را راه میاندازند، پیشنهاد کردیم؛ که موضوع به طلاب بدهند و از آنها بخواهند که پایاننامه بنویسند. حالا عرض میکنیم که این را برای اجتهاد بنویسند. یعنی به طلبه موضوعی را بدهند و او آن موضوع را تنقیح کند، کار کند، بحث کند. گاهی دو، سه نفری راجع به قضیهای بحث کنند و استاد راهنمایی هم باشد. آن وقت خواهید دید در ظرف چند سال، هزاران تز فقهی جالب و مسائل بحث نشده به دست خواهد آمد و این، راه را باز خواهد کرد. نمیگوییم آن طلبهی جوان تازه مجتهدی که مسألهای را بحث کرده، حرف آخر را در این مسأله خواهد زد؛ نه. بگذارید اولین حرف را بزنند و اولین گام را بردارند. بنابراین، اگر این کار را ما در قم راه بیندازیم، به تبع آن در جاهای دیگر انجام خواهد گرفت. در نتیجه، ممکن است اجازهی اجتهاد را هم نخواهیم که مراجع بزرگ بدهند. همین فضلا و مدرسینی که در حوزه به فضل شناخته شدهاند و قوت علمی و تحقیقی دارند، یک نفرشان، دو نفرشان به طلبهای اجازهی اجتهاد بدهند. ببینید چقدر خوب خواهد شد! طلبه میخواهد به شهری برود، میخواهد در دستگاهی وارد شود، میخواهد یک شغل تبلیغی انتخاب کند؛ این ورقهی اجتهاد که در جیبش باشد، نشانهی فضل اوست. این، چقدر راه را باز و طلاب را تشویق خواهد کرد که بروند و این کار را پی بگیرند! مربوط به :بیانات در آغاز دورهى جدید درس خارج فقه - 1371/06/29 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسألهی [تبلیغ]... در برنامههای حوزه باید منظور شود... وضع تبلیغی حوزهی علمیهی قم که در رأس قرار دارد و به تبع آن بقیهی حوزههای علمیه، در شرایط فعلی که میدان برای تبلیغ اسلام باز است و دست ما و صدای ما به اقصی نقاط عالم میرسد، نباید با گذشته فرق داشته باشد!؟ آن زمان که حوزهی کار تبلیغی ما جلسهای بود با پنجاه نفر، صد نفر، پانصد نفر در مسجدی، در مجلسی، و یک عالم در کسوت امام جماعت یا در کسوت منبری حرفی برای اینها میزد، با امروز، که در کل اقطار کشور و جامعهی خودمان، کسانی منتظر کار تبلیغی ما هستند، شرایط فرق دارد. چقدر جوانان مشتاقند از دین چیز بدانند! چقدر افراد فهمیده و تحصیلکرده وجود دارند که تا دیروز از دین و معرفت دینی، به عمد جدا نگه داشته میشدند و امروز دستگاه حکومتی آنها را تشویق به فهم دین و گرایش به دین میکند! اینها میخواهند از دین چیزی بفهمند. اگر امروز کسی به شما بگوید من میخواهم یک دوره معارف اسلامی را به صورت خلاصه و موجز و علمی - به معنای اینکه عوامانه نباشد؛ نه به معنی فنی و استدلالی - پیدا کنم، شما کتاب به من نشان بدهید؛ چه کتابی به او ارائه خواهید کرد؟ اگر فرض کنیم کتابهایی هم وجود داشته باشد - که البته بسیار بسیار کم است - کتاب جامعی که بخواهیم برای معرفی ما هو الاسلام ارائه دهیم، اگر باشد، باز کم است. برای اینکه اختلاف سطوح فکر و اختلاف سلایق هست. شما با یک دانشجو یکطور حرف میزنید؛ با یک استاد دانشمند که میخواهد از دین چیزی بفهمد، یکطور حرف میزنید؛ با یک استاد علوم انسانی یکطور حرف میزنید؛ با یک استاد علوم طبیعی و ریاضی، به گونهای دیگر حرف میزنید؛ با آدمی که مسائل خارج و فرهنگ خارج را ندیده است یکطور؛ با آنکه دیده است یکطور دیگر؛ با طبقات متوسط به یک نوع؛ با مجموعهی عامی که وقتی برای فکر کردن و حوصلهای برای تأمل فکری ندارند یک نوع. برای همهی اینها، در سطوح مختلف، کتاب لازم است. این کتابها چیست؟ من الان اگر از شما آقایانی که اینجا تشریف دارید و با کتاب معارف اسلامی آشنا هستید سؤال کنم، یقین دارم که از جمع شما، شاید به تعداد عدد انگشت نباشند که بتوانند این همه کتاب معرفی کنند. اصلاً شاید این مقدار کتاب لازم و خوب، وجود نداشته باشد. پس چه کنیم؟ پس، باب تبلیغ، شامل اینهاست. مسائل هنری و فیلم و این چیزها هم بهجای خود. برای تبلیغ، بایستی باب جدیدی را در مدیریت و ادارهی حوزهی جدید به وجود آوریم. درست است که ما روی فقاهت تکیه میکنیم. درست است که فقاهت را اصل میدانیم. اما چنین نیست که رشتهی تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم، کمارزش بدانیم. گاهی اوقات یک مبلغ، کاری میکند که صد فقیه نمیتوانند آن کار را بکنند. مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - غیر از حاج آقا رضا همدانی صاحب مصباح الفقیه است - که مردی ملا و بیشتر اهل وعظ و تبلیغ بود، آن زمان که یکی از مسالک باطله، رواج پیدا کرده بود و در رأس آن مسلک باطل - که من نمیخواهم اسم بیاورم - ملایی تحصیلکرده و درس خواندهی نجف قرار داشت - کرمی که از داخل خود درخت بهوجود آمده و رشد کرده بود - حرفهایی داشتند، که آن حرفها کمکم داخل حوزه هم نفوذ میکرد. مرحوم میرزای شیرازی به همین حاج آقا رضا همدانی متوسل شد. حاج آقا رضا همدانی یک منبر رفت و آن منبر شد کتابی به نام «هدیة النملة الی رئیس الملة» که الان هم این کتاب وجود دارد. پس، یک مبلغ، گاهی اوقات میتواند چنین کار عظیمی را انجام دهد که خود میرزای شیرازی یا بقیهای که بودند و خواستند چنین کاری را انجام دهند، بر آن تسلط نداشتند. این آقا، فنش تبلیغ بود. کارش تبلیغ بود. در همین انقلاب ما - قبل از پیروزی و اوایل انقلاب - وعاظ و شخصیتهای تبلیغیای بودند که بحمدالله بعضی از آنها الان حی و موجودند و از برکات وجودشان، جامعه باز هم بهرهبرداری و استفاده میکند. اینها گاهی که در تهران یا قم به منبر میرفتند، دنیایی را روشن میکردند؛ روشنگری میکردند. اینکه روایت دارد: «بعالم الناطق مستعمل علمه» - که روایات متعدد دارد - به خاطر همین است: قوت نطق و قوت تبلیغ. نوشتن هم مثل همان است. پس، باب تبلیغ را در حوزهی علمیهی قم نباید دستکم گرفت. اینطور نباشد که طلاب خیال کنند: «حالا که ما روی فقاهت اینقدر تکیه میکنیم، پس رشتهی تبلیغ هیچ.» نه. البته مرحلهای از بحث فقاهت، مثل علوم مادر و علوم پایه را باید همه بخوانند و استفاده کنند تا شایستگی این را پیدا کنند که حتی در رشتهی تبلیغ هم بتوانند کارایی داشته باشند. ولی بعد که منشعب به شعب مختلف میشود، بعضی بایستی بروند در کار تبلیغ مشغول شوند. این هم مسألهی تبلیغ که هدف آن عبارت است از رشد معرفت دینی در مردم و آماده کردن مطلب و کتاب و گفتار و وسایل تبلیغ برای هدایت افراد. مربوط به :بیانات در آغاز دورهى جدید درس خارج فقه - 1371/06/29 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تربیت مبلغ برای خارج از کشور و برای سطح عالم [ضروری است]. تبلیغ دو طبیعت دارد: طبیعت تبلیغ در داخل، با طبیعت تبلیغ در خارج، متفاوت است. کسانی که به خارج رفته و تبلیغ کرده باشند، توجه میکنند که من چه عرض میکنم. ما اکنون در بسیاری از نقاط عالم، دچار این مشکل هستیم که کسی را نداریم به آنجاها بفرستیم تا برود و جواب مردم را بدهد. این همه علیه اسلام در یک سطح، علیه شیعه در سطحی و علیه مبنای انقلاب و روش انقلاب در یک سطح دیگر، در دنیا کار تبلیغی میشود. این مردم، این جوانان، این دانشگاهیان، این روشنفکران و آحاد مردم، دچار سؤالند. از ما میخواهند کسی را به خارج بفرستیم و عقدههای آنان را بگشاید، دل آنها را آرام کند و خوشحالشان نماید. ما کسی را نداریم بفرستیم و واقعاً دچار مشکلیم که بروند در خارج و اقامت کنند. بعضی از کشورهای خارجی هستند که اگر ما بتوانیم ده نفر عالم فاضل مبلغ کارآمد را بفرستیم بروند بمانند و زندگیشان آنجا باشد، جا دارد؛ ولی ما یک نفر هم نداریم بفرستیم. گاهی با زحمت زیاد یک نفر را میتوانیم پیدا کنیم که برود سه ماه، شش ماه، یک سال بماند. این، واقعاً کمبود نیست؟ شما ببینید مبلغین مسیحی، حداقل از صد سال پیش راه افتادند رفتند به مناطق دوردست آفریقا یا امریکا، در اعماق جنگلها، آنجاهایی که آدمهای معمولی نمیرفتند، آنجاهایی که تجار نمیرفتند، و مشغول تبلیغ شدند. انسان تعجب میکند وقتی میبیند جاهایی رفتند که حتی امید مسیحی شدن مردم نبود؛ مثل ایران! (یک وقت در صحبتی، این را عرض کردم، که مبلغین مسیحی - شرح حالشان هست - از زمان نادرشاه بلکه از قبل از نادر شاه، برای تبلیغ مسیحیت مکرر آمدند اینجا ماندند!) با آن وسایل سفر در آن روزها، میرفتند و میماندند. اصلاً از زندگی و خانه و اهل و وطن مألوف خداحافظی میکردند و میرفتند برای اینکه سالهای دراز آنجاها بمانند. حالا با وسایل امروزی، شما سوار میشوید و در ظرف سه ساعت، چهار ساعت، پنج ساعت به هر نقطهی دنیا که بخواهید میتواند بروید و برگردید. با این امکانات، با وجود تلفن و این ارتباطات، آیا ما باز هم بایستی راجع به این قضیهی با اهمیت، کمبود داشته باشیم!؟ ما تا کنون هرچه که انجام دادهایم به این صورت بوده است که از فضلای برجسته، از آدمهای معروف واز شخصیتهای آماده خواهش میکنند و اینها میروند. در حالیکه باید برای این کار، اشخاص متعددی وجود داشته باشند؛ درسش را خوانده باشند، دورهاش را دیده باشند، جامعهشناسی کشورهای خارجی را بدانند، فرهنگ ملتها را بدانند، زبان آنها را بشناسند، زبان تکلمی آنها را بدانند و بتوانند با آنها حرف بزنند و تفاهم کنند. این را متأسفانه نداریم. این خلأ کجا باید برطرف شود؟ آیا این درست است که ما منتظر بمانیم تا دانشکدهای که فرض بفرمایید مفاهیم اسلامی در آن درس داده میشود - در آن سطوح نازل نسبت به حوزههای علمیه - برای ما مبلغ درست کند؟ یا نه؛ جای این قم است و این کار، کار طلاب جوان و فضلای جوان است. این را کجا غیر از قم - و در درجهی بعد، بقیهی حوزههای علمیه - باید به انجام برساند؟ مربوط به :پیام به سمینار در پاکستان - 1371/02/20 عنوان فیش :نکاتی در مورد حوزه های علمیه پاکستان کلیدواژه(ها) : پاکستان, نقش حیاتی حوزه های علمیه, حوزههای علمیه, تبلیغ نوع(ها) : قرآن متن فیش : بسماللَّه الرّحمن الرّحیم اَلّذینَ یُبَلّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخشَونهُ وَ لا یَخشَونَ اَحَداً اِلاّ اللّه(1) برگزاری سمینار بررسی مشکلات حوزههای علمیّهی پاکستان و حضور حضرات علماء و اساتید و صاحبنظران برجسته از سراسر آن کشور عزیز اسلامی فرصت مناسبی است تا اینجانب ضمن سلام و تحیّت به حضّار محترم، نکاتی را بعرض برسانم: انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی قدساللَّه نفسه الزکیه احیاگر اسلام ناب محمّدی(ص) و سرآغاز تحوّلات عمیق و سریع در جهان و مبشّر سقوط و اضمحلال قدرتها و امپراتوریهای بزرگ شد. بیداری و خودیابی و ایستادگی مسلمانان موجب شد که ما جلوههائی از قدرت و حکمت الهی را شاهد باشیم و وعدهی حتمی خداوند در ظهور دین و مکنت مسلمین و وراثت صالحین و خلافت مستضعفین را در آینهی تجارب زمانه، به یقین دریابیم و قیام مهدی موعود ارواحنا فداه و استقرار دولت الهی جهانی آن حضرت را به حقیقت منتظر باشیم. در این عصر، رسالتِ علماء باللّه و امناء الهی و مبلّغان دین سنگینتر است، تا خود و اهل اسلام را از آتش نیرنگ شیاطین جبّار بر حذر دارند و نهال معرفت دینی را در دلهای مشتاق و بیدار صدها میلیون مسلمان مؤمن به بار نشانند و حبلاللّه المتین را در دسترس امت اسلامی قرار دهند تا با اعتصام همگانی به آن، وحدت جامعه اسلامی محقّق و ارکان نظام شرک و استکبار منهدم شود. حوزههای علمیّه که خاستگاه علماء ربّانی و مرکز تفقّه در دین و تدبّر در امور مسلمین است لازم است با درک زمان و توجّه به شأن و توقّعی که از آنان در حلّ مشکلات علمی و فکری جوامع و پاسخگوئی به اقبال مردم و هدایت آنها و پرورش و تأمین معلّمان و مبلّغان و دانشمندان و اساتید و نویسندگان و ائمه جمعه و جماعت و نظریّهپردازان و جامعه شناسان اسلامی وجود دارد، متحوّل شده و به رفع نواقص و مشکلات پرداخته و برای این امور مهمّ خود را مهیا سازند. و این جز با اهتمام علماء اعلام و فقهاء عظام (دامت تائیداتهم) و مشارکت دلسوزانهی همهی متصدّیان امور و با استعانت از خدای متعال ممکن نیست. اخلاص در نیّت و ابتغاء مرضات اللّه لازمه توفیق در این حرکت الهی است همچنین مناسب است حضرات شرکت کننده مطالب زیر را مورد عنایت و نظر قرار دهند: 1- تنظیم برنامههای حوزه به گونهای مناسب که علوم مختلف اسلامی را عمیق و دقیق و همه جانبه فرا گیرند و با جهاد و اجتهاد معارف بلند را از معادن و ذخائر غنی فقه شیعی استخراج کنند. 2- در کلیه سطوح آموزشی، قرآن به عنوان برترین مشعل هدایت مورد استفاده قرار گیرد. 3 - برنامهریزی آموزشی و نظم در آموزش و التزام به فراگیری دقیق و امتحان کردن طلّاب مورد توجّه قرار گیرد. 4 - آگاهی از زمان و حقایق علمی و سیاسی جهان و مسلح شدن به بینش جهانی و بهرهوری از علوم روز در حدّ لزوم در برنامهها مورد عنایت باشد. 5 - استنان به سنّت نبی اکرم(ص) و اقتداء به امامان معصوم(ع) در رفتار و گفتار و احیای دل با معارف آنها و تهذیب نفس و پرهیز از تجمّل و تخلّق به اخلاق اسلامی و ساختن شخصیّت اسلامی خود و انس با قرآن و ادعیه جزو برنامههای فردی و جمعی حوزه باشد. 6 - حفظ وحدت کلیّهی برادران فِرَقِ اسلامی خصوصاً احتراز از تشتّت و پراکندگی برادران شیعه. 7 - گسترش فعّالیّتهای حوزه برای فراگیری معارف اسلامی توسط خواهران مسلمان. از حضرات و بزرگان و اساتید و علماء محترمی که گرد آمدند و اهتمام به امور مسلمین کردند و این اجلاس مهم را تشکیل دادند تشکر میکنم و سلامت و توفیق آنها را از خدای متعال مسئلت دارم و از برگزار کنندگان و خصوصاً جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای سید ساجد علی تقوی تقدیر میکنم و برای شهید عزیز جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای سید عارف حسین حسینی و سایر شهداء عزیز و مرحوم حجةالاسلاموالمسلمین صفدرحسین علو درجات را خواستارم و عزّت و شوکت مسلمین در سراسر جهان را از درگاه الهی مسئلت مینمایم. والسلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته - سید علی خامنهای - دوم ذیقعده الحرام 1412 1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 39 الَّذينَ يُبَلِّغونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَيَخشَونَهُ وَلا يَخشَونَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفىٰ بِاللَّهِ حَسيبًا ترجمه : (پیامبران) پیشین کسانی بودند که تبلیغ رسالتهای الهی میکردند و (تنها) از او می ترسیدند، و از هیچ کس جز خدا بیم نداشتند؛ و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداشدهنده اعمال آنها) است! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/14 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : مسألهی پایگاههای اسلامی - یعنی مساجد و مجالس تبلیغ – [مهم] است. ما با مساجد و مجالس تبلیغ چه کردهایم و چه میخواهیم بکنیم؟ این سؤالی است که ما باید از خودمان بکنیم. در همهی مراحلِ این تاریخ پُرافتخار، مساجد همیشه پایگاه دینداری و حرکت مردم در جهت دین بوده است. شما خودتان یادتان است که انقلاب از مساجد شروع شد؛ امروز هم در هنگامی که حرکت و بسیج مردم مطرح میشود - چه سیاسی و چه نظامی - باز مساجد کانونند؛ این برکت مساجد است؛ لیکن مساجد که فقط در و دیوار نیست. این سؤال واجبی است که ما باید از خودمان بکنیم، و اگر نکنیم، دیگران از ما سؤال میکنند که شما برای تحول بخشیدن و پیشرفت دادن به مساجد چه کارهایی میخواهید بکنید و چه برنامههایی در پیش دارید. ما باید برای مساجد برنامهریزی کنیم. غیر از خود علما و روحانیون و ائمهی جماعات، چه کسی باید برنامهریزی کند؟ من نمیگویم حتماً بیاییم در مساجد از وسایل و دستگاههای تبلیغاتىِ جدید مثل فیلم و اینطور چیزها استفاده کنیم - حالا اگر در موردی امام جماعتی مصلحت دانست، بحث دیگری است - اما من عرض میکنم که همان شیوهی گذشته را هم میتوان با محتوای بهتر ادامه داد؛ این کار را باید بکنیم. چرا بنده باید بشنوم که در تهران با این عظمت، برای نماز صبح در اول اذان، چندان مسجدی باز نیست و چندان نماز جماعتی برقرار نمیشود!؟ ما باید صبحها و ظهرها و شبها برویم و با مردم نماز بخوانیم؛ این اوّلیترین و ضروریترین کار ما در مساجد است. چرا باید در این شهر با این عظمت، با این همه هیاهوهای گوناگون از اطراف و اکناف، نغمهی اذان در همه جای شهر شنیده نشود!؟ اذان، علامت مسلمانی است. چه کسی گفته باید در پشت بام مساجد یا در مساجد بزرگ و عمده، حتّی در سحرها - ظهر و شب که جای خود را دارد - از طریق بلندگو اذان نگویند؟ وقت اذان که میشود، باید تهران یکسره صدای اذان باشد. مگر اینجا قبةالاسلام نیست؟ مگر ما این حرف را نمیگوییم؟ اینکه ظهر بشود، از ظهر یک ساعت هم بگذرد، کسی در خیابان راه برود، اما احساس نکند که ظهر شده است، آیا این قضیه با آن ادعا میسازد!؟ اگر ما مساجد را گرم نگه نداریم، در مساجد حضور نداشته باشیم و در حد توان و امکانِ یک روحانی و پیشنماز به مسجد نرسیم، چهطور میتوانیم توقع کنیم که به هنگام اذان ظهر مردم دکانهاشان را ببندند و بیایند پشت سر ما نماز بخوانند!؟ ما باید آنجا باشیم تا زمینه برای آمدن مردم فراهم بشود. البته آمدن مردم هم تبلیغات و گفتن میخواهد؛ اما زمینه و مقتضی آن، عبارت از حضور ما در آنجاست، که متأسفانه ضعیف شده است؛ ما باید اینها را علاج کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران - 1370/12/13 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : این رادیو و این وسیلهی ارتباطی که از قدیم در اختیار ما نبوده؛ تازه چند سال است که در اختیار اسلام و دین قرار گرفته است. گروهی از جوانان مؤمن و متدین مثل شما به آنجا رفتند و دارند از سر احساس وظیفه این کار را انجام میدهند. هیچکدام از شما هم دورهی تبلیغ مذهب را ندیدهاید؛ اما دارید از روی شوق این کار را میکنید. البته من در اینجا باید اعتراف بکنم: من در غیاب شما معمولاً با آقایان روحانیون و علما و حوزهییها این حرف را میزنم و میگویم که این آقایان حق دارند از شما گله کنند و بگویند که این حوزهی علمیه کجاست و چرا به ما کمک نمیکند. شما این بار سنگین را بر دوش دارید؛ حقیقتاً باید به شما کمک کنند؛ این حق شماست که این را بخواهید. ما باید اعتراف کنیم که کمک نمیشود. مربوط به :بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صدا و سیما در استانها - 1370/12/07 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما در جمهوری اسلامی اهدافی داریم و ارزشهایی برای ما مطرح است. تشکیل این نظام و ادامهی این نظام و مقررات این نظام بر اساس هدفهایی بوده است؛ ما نباید اجازه بدهیم که این رسانهی عظیمی [سازمان صدا و سیما] که امروز در دنیا تنها هم است، حتّی اندکی از جهتگیری و سمتگیری این اهداف تخطی کند. البته این معنایش آن نیست که ما دایماً در رادیو و تلویزیونمان سخنرانی یا بیانیهی اسلامی و دینی پخش کنیم که صریحاً مبانی و مفاهیم ما را ترویج کند؛ اینکه راه تبلیغ نیست. شیوههای رایج تبلیغ - شیوههای غیرمستقیم، استفادهی بهینه از هنر و روشهای هنری؛ همان کارهایی که امروز پیشرفتهای زیادی هم داشته است - باید تماماً در خدمت اهداف انقلاب و اسلام باشد؛ یعنی اگر ما بازی فوتبال هم پخش میکنیم، مواظب باشیم که این بازی فوتبال در جهت ضد آن اهداف بهکار نرود. کاملاً واضح است که بازی فوتبالی که در دنیا یا در ایران اتفاق افتاده، گزارش آن میتواند دو گونه باشد: یکطور این است که در جهت ضد هدفهای ما باشد، یکطور هم این است که در جهت ضد هدفها نباشد و احیاناً در جهت خدمت به این هدفها باشد؛ آن اصل اساسی در باب ادارهی رادیو و تلویزیون این است. این هدفها روشن است: دینی شدن مردم، یکی از هدفهاست؛ ارتباط مستحکم مردم با نظام و مبانی اصلی نظام، یکی از هدفهاست؛ حفظ روحیه و شور انقلابی در مردم و دچار نشدن آنها به یأس و دلمردگی و سرخوردگی، یکی از این هدفهاست؛ حفظ ارتباط و اعتماد مردم به دولتی که بر سر کار است - هر دولتی که سر کار است و مورد قبول مردم و مجلس و رهبری قرار گرفته - یکی از هدفهاست. وقتی شما به کارهایی که امروز دشمنان ما در دنیا میکنند، نگاه کنید - که حالا گاهی اندکی هم در داخل کشور از دهان این و آن صادر میشود؛ یا با توجه، یا بیتوجه - میبینید که درست مقابل همین اهدافی است که عرض کردم: یا میخواهند اعتماد مردم را به دولت از بین ببرند و دولت را یک موجود ناتوان و ناشی و ناموفق در هدفگیری و در حرکت معرفی کنند؛ یا میخواهند شور انقلابی و روح دینی و دلبستگی مردم را به نظام کم کنند و بین مردم و نظام جدایی بیندازند؛ رؤوس مطالب تبلیغاتشان اینهاست؛ باید کاملاً مراقب باشید که در تمام برنامهها، درست جهت مقابل را انجام دهید؛ هیچ برنامهیی خارج از این نیست. یک نمایشنامهی محلی که شما تنظیم میکنید و در تلویزیون محلی یا در تلویزیون سراسری پخش میشود، یک مصاحبه که راجع به یک سنت محلی با یک نفر میکنید، این میتواند بار منفی یا مثبت داشته باشد. وقتی شما هوشیارانه به قضیه نگاه کنید، میبینید که عجب، همه جا همان نقطهی اصلی و حساس است که انسان میتواند روی آن انگشت بگذارد. توقع اصلی ما از آقایان محترم و برادران عزیزی که مسؤولیتی را بر دوش دارند، این است که به این نکته توجه کنند؛ اساس کار این است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : تبلیغ، یعنی رساندن. ابزار رساندن، به حسب شرایط متفاوت است. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : عقاید اسلامی, تبلیغ کلیدواژه(ها) : عقاید اسلامی, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : همهی ما باید «لاریب فیه» باشیم؛ عقاید ما باید «لاریب فیه» و قرص و محکم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بیان کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش :اقتضائات جدید تبلیغ نسبت به زمان شیخ جعفر شوشتری و علامه مجلسی کلیدواژه(ها) : تبلیغ, ابزار تبلیغ, شیخ جعفر شوشتری, علامه مجلسی, حق الیقین, عین الحیاة, حیاة القلوب, تاریخ حوزههای علمیه و مجاهدتهای علما, مبلغان نوع(ها) : روایت تاریخی متن فیش : تبلیغ، یعنی رساندن. ابزار رساندن، به حسب شرایط متفاوت است. یک وقت هست که شما میخواهید چیزی را به اتاق بغلی برسانید؛ میشود آن را در مشت گرفت و به آنجا برد؛ اما گاهی یک فرسخ فاصله هست؛ گاهی تا آن طرف دنیا باید بروید؛ گاهی حجابها و دیوارها هست؛ گاهی از کوهها و گردنهها باید عبور کنید؛ گاهی آنچه را که بردید، طرف طوعاً و رغبتاً میپذیرد؛ گاهی باید با لطایفالحیل آن را به او بدهید؛ گاهی دیگری آنجا ایستاده و نمیگذارد آن چیزی که شما بُردهاید، به او برسد؛ بنابراین، تبلیغ انواع و اقسامی دارد. در هر شرایطی، نحوهی رساندن به گونهیی است. آن چیست که تشخیص میدهد ابزار و نحوهی رساندن کدام است؟ آن، ابتکار و ذوق و سلیقه و فهم و سرعت انتقال شماست. اگر آنجایی که آبی را باید به یک فرسخی برد، شما لیوانی به دست بگیرید و آب را در آن بریزید و راه بیفتید، عقلا وقتی نگاه کنند، دچار شگفتی خواهند شد: این چهطور آب بردن است؟! آنجا باید کوزه و یا قمقمهیی پیدا کنید؛ لااقل سطلی پیدا کنید؛ چون یک فرسخ باید طی بشود. آب در یک لیوان تکان و لبپَر میخورد؛ یا لیوان میشکند و آب میریزد؛ آب را اینطوری نمیبرند؛ چه برسد به اینکه همانطوری که آب را با دو دست از جایی برمیداریم و به لب خودمان نزدیک میکنیم، بخواهیم با دو دست آن را بگیریم و ببریم؛ عقلا بر این کار، بیشتر میخندند! یک روز شیخ جعفر شوشتری (رضوان الله تعالی علیه) در یکی از مدارس تهران روی منبر میآمد و به مردم میگفت: مردم! همینقدر بدانید خدایی هست. با این تذکر، در دلهای مردم، انقلابی درست میکرد. حالا نَفَس او بود، کمک خدا بود، فضای آن روز بود، قابلیت مستمع بود؛ بههرحال تأثیر خودش را میکرد. امروز اگر من و شما برویم روی منبر بنشینیم و بگوییم مردم! همینقدر بدانید خدایی هست، مردم هم مثل ما سری تکان میدهند و میگویند عجب! آنگاه ما پا میشویم و میرویم، آنها هم پا میشوند و میروند؛ کأن لم یکن شیئاً مذکورا! یک روز مرحوم مجلسی (رضوان اللّه علیه) در کتاب «حق الیقین» و «عین الحیاة» و امثال اینها، اخلاق و عقاید دینی را با همان زبانِ خودش میگفت و دنیایی را به تفکر اعتقادیِ شیعی نزدیک میکرد. شما خیال نکنید که این کتب مجلسی بیهوده نوشته شده است؛ نخیر، پایههای تشیع را در آن زمانی که تشیع در کشور ما تازه بود همین کتابها قرص کرده است. به کتابهای «حیاة القلوب» و «حق الیقین» و «عین الحیاة» مجلسی به چشم حقارت نگاه نکنید و نگویید اینها چه اثری دارد؛ نخیر، اینها یک روز خیلی اثر داشته است. مجلسی وقتی آمده است که در همان شهر، یک قرن و نیم قبل از آن، برای اینکه مردم را به عقاید شیعه وادار کنند، چه کارهای حتّی غیر انسانییی کرده بودند؛ مجلسی و امثال او آمدند این عقاید را در دلهای مردم محکم کردند. آن روز آن مطالب به درد میخورد؛ اما امروز من و شما نمیتوانیم «حق الیقین» و «حیاة القلوب» را تجویز کنیم؛ بگذارید در قفسه به عنوان تاریخ بماند؛ اگر هنر داریم، آن مضمون را با زبانِ امروز بنویسیم. بنده امروز «حق الیقین» و «حیاة القلوب» را برای مردم تجویز نمیکنم؛ به درد مردم نمیخورد. ممکن است خیلی از شماها اصلًا «حق الیقین» را نخوانده باشید؛ اما بنده خواندهام. «حیاة القلوب»، «حق الیقین»، «عین الحیاة» این کتب فارسی مرحوم مجلسی پُر از مطلب است؛ اما نه مطلب باب جوان امروز؛ نه مطلب باب تفکر روشنفکریِ امروز که در زمان مجلسی از این حرفها عین و اثری نبود. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آن وقتی که در دوران مبارزات و نهضت اسلامی، طلبهیی از مرکزی مأمور میشد، یا حتّی بدون مأموریت از مرکز خاصی حرکت میکرد، برای اینکه پیامی را به جایی برساند، مردمی را از اوضاع مطلع کند و اعلامیهیی را در جایی تولید یا تکثیر کند، کمترین چیز و آخرین مطلبی که به یادش میآمد، امکانات بود؛ اصل قضیه این بود که راه بیفتد؛ راه هم میافتاد و خدای متعال هم به حرکت او برکت میداد و شد آنچه که شد. این نقل از جای دوری نیست؛ زندگی خود شماست که آن را شاهد بودید. درس خواندنها و تبلیغات دینىِ معمولی ما هم همینطور بوده است. برای منبر گاهی دعوت میکردند، گاهی هم بیدعوت میرفتیم - و هذا هو الغالب - دنبال این بودیم که بالاخره این مطلبی که فراهم کردهایم، این مطالعهیی که کردهایم، این منبری که آماده کردهایم، به گوش مردم برسد. ما با آن کسانی که وقتی برای منبر دعوتشان میکردند، میگفتند که این مقدار باید بدهید، یا چِکش را قبلاً باید بدهید، فرق داشتیم؛ آن عالم طلبگی نبود. امروز هم همینطور است. نفرمایید که حالا ما تشکیلات و حکومت و دولت و بودجه و خزانه و درآمد نفت داریم؛ بله، معلوم است؛ لیکن یک کشور بر این امکانات استوار است. اگر شرکای ما در کارهای کشور - آنهایی که غیر کار ما را بر عهده دارند - قیودی، حدودی، امتیازاتی، شرط و شروطی در کارشان هست و سهم ما برای تبلیغات کم میشود، بسیار خوب، فلنرجع الی اصلنا؛ با همان روحیه، همان نشاط و همان تلاش... من گاهی این خاطرات رزمندگان را میخوانم... وقتی که آنها خاطرات خودشان را نقل میکنند، میبینیم که حضور یک روحانی و یک طلبهی جوان در مقدمترین خطوط، در خطرناکترین سنگرها و کمینگاهها، در دشوارترین مواقف، در لحظههای تعیین کننده و حساس، چهقدر بابرکت و پُرفایده و اثربخش بوده است؛ در حالی که وقتی آن طلبه حرکت میکرد، نه بودجهیی برایش در نظر گرفته بودند، نه او یادش بود که بودجهاش کجاست؛ نمیگفت برای ما چه بودجهیی در مجلس تصویب شده، یا از طرف دولت و خزانه چه بودجهیی تخصیص داده شده است. شما و امثال شما به آنجا رفتید و همین خدمات را انجام دادید و در دورانی که از جهاد و از اسلام هیچ خبری نبود، به این بنای عظیمی که نامش حماسهی جهاد اسلامی است، کمک کردید؛ کاخی به عظمت تاریخ ساختید و سرچشمهیی جاری کردید که انشاءاللَّه برکات آن تا ابدالدهر باقی خواهد ماند؛ یعنی شما هم در اجرای این سرچشمه سهیم بودید و چهقدر نیروهای مقدس و مؤمن و این جوانان بسیجی و بقیهی نیروهای رزمنده و مسلح در این جهت کار کردند. البته این حرفها معنایش این نیست که ما و هرکسی در جمهوری اسلامی، درصدد نباشد که برای کار تبلیغات، امکانات بیشتری را فراهم بکند - این وظیفهی ماست؛ وظیفهمان را هم باید انجام بدهیم - اما شما هم منتظر انجام این وظیفه از سوی مسؤولان نمانید؛ شما حرکت را علی باباللَّه و متوکلاً علی اللَّه و قاصداً لوجهه الکریم ادامه دهید، تا انشاءاللَّه خدای متعال از شما قبول کند؛ که اگر قبول کرد، از همهی اینها عظمتش بیشتر است. غصه و درد آنجاست که تلاشی بکنیم، اما خدا آن را قبول نکند؛ به خاطر اینکه اخلاص ما در آن کم است. مخلصاً، موقناً و متوکلاً علی اللَّه راه بیفتید، خدای متعال انشاءاللَّه کمک خواهد کرد؛ هم کمک مادّی، و هم کمک غیرمادّی. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : معنای تبلیغ [چیست]... تبلیغ، یعنی رساندن. ابزار رساندن، به حسب شرایط متفاوت است. یک وقت هست که شما میخواهید چیزی را به اتاق بغلی برسانید؛ میشود آن را در مشت گرفت و به آنجا برد؛ اما گاهی یک فرسخ فاصله هست؛ گاهی تا آن طرف دنیا باید بروید؛ گاهی حجابها و دیوارها هست؛ گاهی از کوهها و گردنهها باید عبور کنید؛ گاهی آنچه را که بردید، طرف طوعاً و رغبتاً میپذیرد؛ گاهی باید با لطایفالحیل آن را به او بدهید؛ گاهی دیگری آنجا ایستاده و نمیگذارد آن چیزی که شما بُردهاید، به او برسد؛ بنابراین، تبلیغ انواع و اقسامی دارد. در هر شرایطی، نحوهی رساندن به گونهیی است. آن چیست که تشخیص میدهد ابزار و نحوهی رساندن کدام است؟ آن، ابتکار و ذوق و سلیقه و فهم و سرعت انتقال شماست. اگر آنجایی که آبی را باید به یک فرسخی برد، شما لیوانی به دست بگیرید و آب را در آن بریزید و راه بیفتید، عقلا وقتی نگاه کنند، دچار شگفتی خواهند شد: این چهطور آب بردن است!؟ آنجا باید کوزه و یا قمقمهیی پیدا کنید؛ لااقل سطلی پیدا کنید؛ چون یک فرسخ باید طی بشود. آب در یک لیوان تکان و لبپَر میخورد؛ یا لیوان میشکند و آب میریزد؛ آب را اینطوری نمیبرند؛ چه برسد به اینکه همانطوری که آب را با دو دست از جایی برمیداریم و به لب خودمان نزدیک میکنیم، بخواهیم با دو دست آن را بگیریم و ببریم؛ عقلا بر این کار، بیشتر میخندند! نباید گفت که یک روز اینطوری تبلیغ میکردیم و خیلی هم مؤثر بود. بله، یک روز شیخ جعفر شوشتری (رضواناللَّهتعالیعلیه) در یکی از مدارس تهران روی منبر میآمد و به مردم میگفت: مردم! همینقدر بدانید خدایی هست. با این تذکر، در دلهای مردم، انقلابی درست میکرد. حالا نَفَس او بود، کمک خدا بود، فضای آن روز بود، قابلیت مستمع بود؛ بههرحال تأثیر خودش را میکرد. امروز اگر من و شما برویم روی منبر بنشینیم و بگوییم مردم! همینقدر بدانید خدایی هست، مردم هم مثل ما سری تکان میدهند و میگویند عجب! آنگاه ما پا میشویم و میرویم، آنها هم پا میشوند و میروند؛ کأن لم یکن شیئا مذکورا! یک روز مرحوم مجلسی (رضواناللَّهعلیه) در کتاب «حقالیقین» و «عینالحیاة» و امثال اینها، اخلاق و عقاید دینی را با همان زبانِ خودش میگفت و دنیایی را به تفکر اعتقادىِ شیعی نزدیک میکرد. شما خیال نکنید که این کتب مجلسی بیهوده نوشته شده است؛ نخیر، پایههای تشیع را - در آن زمانی که تشیع در کشور ما تازه بود - همین کتابها قرص کرده است. به کتابهای «حیاةالقلوب» و «حقالیقین» و «عینالحیاة» مجلسی به چشم حقارت نگاه نکنید و نگویید اینها چه اثری دارد؛ نخیر، اینها یک روز خیلی اثر داشته است. مجلسی وقتی آمده است که در همان شهر، یک قرن و نیم قبل از آن، برای اینکه مردم را به عقاید شیعه وادار کنند، چه کارهای حتّی غیرانسانییی کرده بودند؛ مجلسی و امثال او آمدند این عقاید را در دلهای مردم محکم کردند. آن روز آن مطالب به درد میخورد؛ اما امروز من و شما نمیتوانیم «حقالیقین» و «حیاةالقلوب» را تجویز کنیم؛ بگذارید در قفسه به عنوان تاریخ بماند؛ اگر هنر داریم، آن مضمون را با زبانِ امروز بنویسیم. بنده امروز «حقالیقین» و «حیاةالقلوب» را برای مردم تجویز نمیکنم؛ به درد مردم نمیخورد. ممکن است خیلی از شماها اصلاً «حقالیقین» را نخوانده باشید؛ اما بنده خواندهام. «حیاةالقلوب»، «حقالیقین»، «عینالحیاة» - این کتب فارسی مرحوم مجلسی - پُر از مطلب است؛ اما نه مطلب باب جوان امروز؛ نه مطلب باب تفکر روشنفکرىِ امروز که در زمان مجلسی از این حرفها عین و اثری نبود. آنقدر سخن نو، حرفِ فکربرانگیز و حواسجذبکن در دنیا وجود دارد که با رادیوها و کتابها و ترجمهها به اینجا میآید؛ نمیشود که من و شما هر یک خطی که در جایی نوشته شد یا گفته شد، فوراً عزا بگیریم و جنجال راه بیندازیم که فلان کس فلان چیز را ترجمه کرده یا فلان چیز را گفته است؛ گفته باشد؛ فکر است، میگویند. شما خیال میکنید روزی که شبههی ابنکمونه را رفع میکردند، به صرف اینکه کسی شبههی ابنکمونه را در کتابهایش بنویسد، او را تکفیر میکردند؟ مگر میشود مردم را بیخودی تکفیر کرد؟ مگر میشود هرکس حرف جدیدی زد، ما بگوییم شما مخالفید، شما ضدید؛ این مطلب را نگویید؟ با نگفتن که مشکل ما حل نمیشود. قرآن کریم با این عظمت، افکار الحادیها و مادّیها را در خودش نقل میکند؛ دشنام آنها را به پیامبر نقل میکند؛ «قالوا ساحر او مجنون»؛ ولی حالا کسی جرأت نمیکند بگوید که فلان کس به فلانی - که رئیس این تشکیلات است - چنین اهانتی کرده است! اما قرآن با صراحت این را نقل میکند؛ چون به خودش معتقد و متکی است؛ «لاریب فیه»؛ در آن هیچ شکی نیست. همهی ما باید «لاریب فیه» باشیم؛ عقاید ما باید «لاریب فیه» و قرص و محکم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بیان کنیم؛ آن وقت خواهیم دید که «سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار». دیگر غصه نخورید؛ معجزه را به میدان بیاورید؛ سحر به خودی خود جمع خواهد شد و آن عِصىّ و حبالشان را خواهد خورد و برد. مهم این است که ما این ید بیضا را از جَیبمان بیرون بیاوریم و نشان بدهیم؛ مهم این است که ما این عصای موسوی را بیندازیم؛ این همان ابتکار را لازم دارد. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ - رساندن - مقدماتی دارد؛ باید محتوا را آماده کرد؛ ابزار را هم به تناسب انتخاب کرد و پشت سر این محتوا و ابزار، همت و شوق و ارادهی قوییی هم قرار داد و با سعهی صدر جلو رفت. اینکه عرض میکنیم محتوا، یادمان باشد که ما معممان سالهای متمادی منتظر بودیم که گوشهیی از شهری، در مسجد یا حسینیهیی، چهار نفر جمع بشوند و ما یک کلمه حرف بزنیم؛ بیش از اینکه نبوده است. در شهری، عالمی، پیشنمازی، منبرىِ خوب و فاضلی بود و کسی غیر او نبود، یا اشخاص چندانی غیر او نبودند؛ جوش میزد، غصه میخورد، زحمت میکشید، به این متوسل میشد، به آن متوسل میشد، رفع تهمت میکرد، ایجاد زمینه میکرد؛ برای چه؟ برای اینکه همین یک وجب مسجد را از او نگیرند - به عنوان مثال، مسجد سقاخانهی آقای پورمحمّدی در رفسنجان؛ یا فلان مسجد در فلان شهر دیگر - چرا؟ چون فکر میکرد که الان پایگاه اشعاع فکری همینجاست؛ اگر اینجا را هم بستند، هیچ چیز باقی نمیمانَد. آیا امروز هم همینطور است؟ امروز شما در این شهر دارید تبلیغ میکنید و میدانید که در صدوسیوچند شهر دیگری که فرمودند، مثل شما دارند تبلیغ میکنند؛ وانگهی رادیو و تلویزیون هم همین تبلیغ شما را دارد میکند؛ روی دیگر سکهی رادیو و تلویزیون این است؛ حالا چهار تا ساز و آواز و چهار تار مو که بیرون میآید، همه جنجالشان بلند میشود؛ اما دیگر این را نمیبینند که رادیو صبح تا شب قرآن و سخنرانی و مفاهیم اسلامی پخش میکند؛ شروع مطلب با بسماللَّه، و ختم مطلب با آیهی قرآن است. پس امروز ما فرصت خوبی داریم؛ آیا از این فرصت باید استفاده کنیم یا نه؟ باید از این فرصت استفاده کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [در تبلیغ] همهی کار هم فقط منبر نیست؛ استفاده از ابزارهای مختلف و ابزارهای هنری هم لازم است. منبر دو گونه است؛ هنری و غیرهنری. این منبریهای خوبی که شما دیدهاید منبرهاشان میگیرد، همهاش به لبّ مطالب نیست؛ به هنرمندی در بیان است. در گذشته، افرادِ وارد میگفتند که بعضی از منبریهای معروف زمان ما یک هنرمند واقعیند. باید هنر سخن گفتن، هنر بیان کردن و تبلیغ کردن را فرا گرفت. باید کتابهای خوب در اختیار مردم گذاشت. باید قشرها را از هم تفکیک کرد؛ دختران جوان، پسران جوان، کودکان، اساتید علوم جدید، دانشمندان، توده و عامهی مردم، زنانِ در خانه؛ هر کدام از اینها مطالبی میخواهند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : برادران عزیز! ما باید پایههای نظام را قرص کنیم؛ تبلیغ یعنی این؛ سازمان تبلیغات یعنی این؛ یعنی یک مجموعهی پُرتحرک و فعال. البته من بایستی حقیقت را عرض بکنم. حقیقتاً سازمان تبلیغات - تا آنجایی که من اطلاع دارم - در گوشه و کنار تلاشهای بسیار باارزشی کرده است؛ اما ظرفیت این سازمان بیش از اینهاست. این همه روحانىِ خوب، وجود شخص باارزش و بافضیلت و سابقهدار و موجه و عالمی مثل جناب آقای جنتی در رأس این سازمان، و وجود عناصر خوب در داخل کشور - بحث خارج کشور، بحث دیگری است - انتظار از این سازمان را بالا میبرد. ما که در فلان گوشهی سازمان مشغول کار هستیم، دایم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم؛ آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده است؛ خودمان را در آن شغل بسازیم؛ نباید فکر کنیم که حالا دیگر مثلاً چند سال است که در فلان شهر مشغول این کارها هستیم؛ نه، واقعاً چه فرقی میکند؟ در جبهه به یکی میگویند سر برانکار را بگیر و مجروحان را ببر؛ به یکی میگویند آر. پی. جی بزن؛ به یکی میگویند برو نگاه کن، هر وقت دیدی کسی میآید، ما را خبر کن. بنابراین، هرکسی کاری میکند. چنانچه هر کدام این کار را نکردند، جبهه شکست خواهد خورد. نمیشود ما بگوییم این هم کار شد که به دست ما دادهاند؛ برو مجروحان را بردار حمل کن! در حقیقت، اهمیت حمل مجروح در جای خود، کمتر از زدن آر. پی. جی که نیست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/01 عنوان فیش : روحانیها, تبلیغ, هجرت روحانیون کلیدواژه(ها) : روحانیها, تبلیغ, هجرت روحانیون نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : طلاب همواره در میدان تبلیغ، بسیجیهای نظام بودهاند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/12/01 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : طلاب همواره در میدان تبلیغ، بسیجیهای نظام بودهاند. کمک به نظام، کمک به مسؤولان، کمک به دولت و کمک به این کسانی که با همهی وجود دارند تلاش میکنند، جزو چیزهایی بوده که بحمدالله طلاب همیشه آن را انجام دادهاند؛ الان هم باید انجام دهند. مراقب باشید که دستهبندیها و جناحبندیهای سیاسی در حوزه نفوذ و رشد نکند. جهت سیاسی طلاب، همان جهت سیاسی نظام و انقلاب است؛ همان جهت انقلاب را باید انشاءالله در تبلیغات و در برخورد با مردم - قولاً و عملاً - پی بگیرید. انشاءالله بایستی تصویر خوبی از انقلاب و تلاش مسؤولان و خدماتی که امروز دولتمردان ما بحمدالله دارند انجام میدهند، در اختیار مردم بگذارید؛ خداوند هم به شما کمک خواهد کرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ما توانستیم قوانین را اسلامی کنیم. هرچه قانون زاییده میشود، اسلامی است. ما توانستیم مجریان را از آدمهای متدین انتخاب بکنیم. امروز هرچه مجری در سطوح عالی گماشته میشود، از متدینان هستند. البته آن وقتی بهتر خواهد شد که تا سطوح پایین هم از متدینان گماشته بشوند؛ اما این از آن کارهای درازمدت است؛ چون این کار دیگر از آن کارهای دولتی نیست؛ این کار، کار روحانیت است؛ کار تبلیغ است؛ کار دین است که آدمها را درست بسازد؛ والّا اگر فرض کنیم امروز بخواهیم جاهایی را که - یقال - آدمهای غیرمتصلب در دین هستند، از این افراد خالی کنیم، اصلاً معلوم نیست جای آنها را از آن آدمهای مورد نظر - که آرمانی و غایت مطلوب هستند - بشود پُر کرد. باید آدم ساخت؛ البته آدمسازی مشکل است. شما به خود حوزه نگاه کنید، ببینید طلبهسازی و آدمسازی و پرورش عنصر صالح برای کارهای گوناگون، چهقدر دشوار است؛ در سطح جامعه از این هم سختتر است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : من و شما برادران، پیش از انقلاب انگیزهی تبلیغ داشتیم و دلمان میخواست دو کلمه بنویسیم، دو کلمه حرف بزنیم؛ آرزوی ما این بود که از کتاب دویست، سیصد صفحهیی ما ده هزار نسخه منتشر شود؛ شاید ده هزار نفر آن را بخوانند. ساعتها و روزها نشستیم فکر کردیم و حرف درستی را پیدا کردیم؛ به این امید که شاید بتوانیم پانصد نفر را جمع کنیم و آن پانصد نفر آن حرف را بشنوند؛ اما امروز رادیو و تلویزیون شما، ساعات فراوانی را صرف بیان حقایق دینی میکند. البته بنده راضی نیستم؛ اما به شما بگویم که من بیش از آنچه که از حجم آن برنامهها راضی نیستم، از کیفیتش راضی نیستم؛ این هم تقصیر من و شماست؛ چرا با هم رودربایستی کنیم!؟ امروز شما که عناصر حوزهی علمیه هستید، باید برای تمام طبقات مردم، خوراک فکرىِ لازمی که آنها را به اسلام مؤمن کند، از گناه بیزار کند، به ثواب راغب کند، به رضای الهی مطمئن کند و آنها را به در خانهی خدا ببرد، داشته باشید؛ کجاست؟ روز وفات یکی از ائمهی معصومین (علیهمصلواتاللَّهوملائکتهاجمعین) مطرح میشود، میبینیم ممکن است در آن روز پنج ساعت، هفت ساعت، گاهی ده ساعت، از آن امام بزرگوار حرف و مطلب گفته شود؛ ولی آنچنان که باید، نیست. ما اگر واقعاً میتوانیم پنج ساعت راجع به امام باقر (علیهالصّلاةوالسّلام) در رادیو با این پوشش عظیم حرف بزنیم، میدانید که دستگاه روحانی و دینی و فکرىِ اسلامی ما چهقدر باید برای این پنج ساعت کار کند؟ این کمکاریها هست؛ این اشکال بر خودمان وارد است؛ بر بنده هم همینقدر وارد است؛ منتها از جهت روحانی بودنم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : حوزهی علمیه، یک دستگاه تولیدی و یک کارخانهی عظیم انسانی است؛ باید دایم تولید کند؛ باید کتاب تولید کند؛ آدم و عالم تولید کند؛ متدین تولید کند؛ فکر تولید کند و حرف تازهیی بزند. حرف تازه که تمام نشده است. بزرگان ما میگویند که هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم و در آن تدبر میکنیم، حرفی مییابیم که قبلاً نیافته بودیم؛ خیلی خوب، این حرفِ تازه است. بعضیها نگویند که هرچه حرفِ تازه است، در دین است؛ دیگر چه حرف تازهیی میخواهید. بله، ما همان دین را درست نشناختیم! باید حرفهای تازهی دین را در بیاوریم؛ «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت». اینطور نیست که همهی حرفهای دین همین چهار تا حرفی است که من و شما در منبرها یا در کتابهای علمی و تبلیغی و رسالهمان بیان کردهایم؛ نخیر، بیش از اینهاست؛ شما جلو بروید، خدا به شما حرف جدید خواهد داد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : هرکس از دوستان ما برای معالجه یا کار دیگر به خارج رفت، آمد گفت به فلان کشور مبلّغ بفرستید؛ اما من به آنها میگویم آن نیازی را که شما احساس کردهاید، من پیش از شما از آن خبر داشتم؛ اما کسی را نداریم؛ شما آدمی را معرفی کنید تا من بفرستم؛ میگویند نداریم! از کشورهای مختلف میآیند و از ما مبلّغ میخواهند؛ اما نداریم! از داخل شهرهای ایران میآیند و از ما مبلّغ و امام جمعه میخواهند؛ اما نداریم؛ خیلی عجیب است! بنده به مسائل امامت جمعه اشراف پیدا کردهام. من دایماً گزارش آقایان دبیرخانهی ائمهی جمعه و جناب آقای رسولی را - که رئیس دبیرخانه هستند - میبینم و خبرها را میخوانم. جاهایی هست که گاهی شش ماه یا یک سال بدون امام جمعه میماند؛ این در حالی است که ما حوزهی به این عظمت را داریم! مگر ما گفتیم به جنگلهای آمازون بروید و تبلیغ کنید!؟ آقایان نمیروند؛ میگوییم چرا نمیروید، میگویند میخواهیم درس بخوانیم! برادران! من این روش را قبول ندارم؛ حالا شما هرچه میخواهید بگویید، بگویید؛ من واللَّه این را الهی نمیدانم! چند نفرتان بیایید از مرجعیت و از ریاست و از مدرّسی و از فضل و سوادِ در آن حد بگذرید؛ حوزه را طوری راه بیندازید که بعداً هزار نفر مثل خودتان را بهوجود بیاورید. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : تبلیغ که اولیترین کار ماست، حوزهی علمیهی قم این کار را نمیکند! با زحمت و تلاش زیاد، در فصل تابستان و یا به مناسبتی، آقایان عدهیی را برای تبلیغ میفرستند؛ بنده هم پشتیبانی و کمک میکنم و بر این معنا اصرار میورزم. ما در این دو، سه ساله، از سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات خواهش کردیم، عدهیی را فرستادند؛ ولی این کافی نیست. جاهایی هست که اصلاً روحانی پایش به آنجا نمیرسد! در سفر به استان بوشهر به منطقهیی رفتیم و وارد ده بزرگی شدیم؛ گفتیم روحانی و عالم شما کیست؟ گفتند ما روحانی نداریم! پرسیدیم چرا؟ گفتند نمیآیند بمانند! من از شما سؤال میکنم که چرا نمیروید بمانید؟ این واقعاً سؤال جدی است؛ چرا نمیروید بمانید؟ بروید در یک ده بمانید؛ چه اشکالی دارد؟ حوزه نمیتواند برای اینطور جاها مبلّغ بفرستد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزهی علمیهی قم - 1370/11/30 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : معاونت تبلیغ و نیروی انسانی [حوزه]...کارش فقط همین باشد؛ یعنی تربیت مبلّغ برای داخل کشور؛ تربیت مبلّغ برای خارج کشور؛ تأمین مبلّغان ثابت برای مناطق گوناگون کشور؛ تأمین مبلّغان فصلی برای مناطق گوناگون کشور؛ که هرکدام از اینها کلاسهای دورهیىِ کوتاه میخواهند؛ مثلاً امامت جمعه به نظر من چیزی نیست که فقط به علم و بیان و امثال اینها بستگی داشته باشد و چیز دیگری نخواهد؛ امامت جمعه چیز دیگری هم لازم دارد؛ آن کسانی که خبرهی این کارند و اهل فن هستند، میدانند که امامت جمعه چه میخواهد؛ بنشینند چیزهایی را بنویسند و یک دورهی چهار جلسهیی، پنج جلسهیی، ده جلسهیی درست کنند؛ عدهیی هم این دوره را ببینند و برای امامت جمعه آماده باشند؛ دبیرخانهی ائمهی جمعه هم اینها را به حسب حالشان برای امامت جمعه انتخاب کند؛ حوزه باید این را تأمین کند. مسألهی استقرار روحانیون در مناطق گوناگون و نیز تأمین مدارس تربیت مربی برای مراکز آموزش فرهنگی، باید مورد توجه قرار گیرد؛ شبیه آنچه که در همین مدرسهی دارالشفاء به شکلی دارد انجام میگیرد. الان در سطح کشور جاهایی هست که مربیهای روحانی میخواهند؛ در سپاه میخواهند، در ارتش میخواهند، در دانشگاه میخواهند، در تربیت معلم میخواهند، در تربیت مدرّس میخواهند. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : حوزههای علمیه, تبلیغ, هجرت روحانیون, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان کلیدواژه(ها) : حوزههای علمیه, تبلیغ, هجرت روحانیون, تبلیغ, هجرت روحانیون, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : در حوزه باید به تبلیغ به صورت جدی توجه بشود؛ یعنی برای تبلیغ برنامهریزی شود. این ذخیرهی عظیم در حوزه - اینهمه روحانی جوانِ آمادهی حرف زدن و تبلیغ کردن - در اختیار ماست. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : [یک] مطلب... دربارهی نقش حوزههای علمیه است. در جامعهی ما - چه در گذشته، چه حال و چه در آینده - دربارهی این نقش باید خیلی مطالعه و تدبر بشود. از مجموعهی روحانیت، بخصوص حوزهی علمیه را انتخاب کردیم؛ چون اینجا مزرع علمای دین و پرورشگاه نهالهای بالندهی فقاهت در آینده است. این حوزهها در طول زمان توانستهاند اولاً دین را حفظ و تبیین کنند - که اگر زحمات حوزههای علمیه از آغاز تا امروز نمیبود، یقیناً از دین و حقایق دینی چیزی باقی نمیماند؛ بقای دین مدیون تلاش علمی حوزههاست - ثانیاً توانستهاند روحیهی دینی مردم را تقویت کنند. از این حوزهها بوده است که علما و مبلّغانی برخاستند و در میان مردم تبلیغ دین کردند و روحیهی دینی را در مردم تقویت نمودند و همچنین توانستند فکر جامعه را هدایت کنند. از هزار سال پیش تا امروز - یعنی بعد از دوران حدیث و متنگرایی، و از اول دوران استدلال - این حوزههای علمیه بودند که توانستند فکر دینی مردم را هدایت کنند و به آنها روحیهی دینی بدهند و دین را حفظ نمایند. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در حوزه باید به تبلیغ به صورت جدی توجه بشود؛ یعنی برای تبلیغ برنامهریزی شود. این ذخیرهی عظیم در حوزه - اینهمه روحانی جوانِ آمادهی حرف زدن و تبلیغ کردن - در اختیار ماست؛ مگر این چیز کمی است؟ البته طلاب همیشه به شکل خودجوش و خودرو میروند، و این در جاهای مختلف، با دعوت و بیدعوت، خوب و بد، مفید و کمفایده و پُرفایده هست؛ اما هیچ محصول حسابشدهیی از آن انتظار نیست. چرا؟ چون برنامهریزی نیست. یک وقت هم اگر خدای نکرده طلبهیی در گوشهیی تبلیغی بکند که به نفع تمام نشود، کسی نیست که جلوی آن را بگیرد، یا ضایعهاش را جبران بکند؛ چون قبلاً برنامهریزی و حسابگری نشده است. باید بنشینند حساب کنند که تبلیغ در کجا، به وسیلهی چه کسی، به وسیلهی کدام ابزار تبلیغ، محتوای آن تبلیغ چه باشد، هدف آن تبلیغ چه باشد. ما تبلیغ میکنیم که از مخاطب خود چه درست کنیم؟ گاهی شما میخواهید تبلیغی بکنید که فرضاً از مخاطبتان، یک داوطلب حضور در جنگ تحمیلی درست کنید، تا تحت تأثیر حرفهای شما، یک ماه، دو ماه، شش ماه به جبهه برود. یک وقت هدف شما از تبلیغ این است که یک مؤمن درست کنید، که تا آخر عمر با این ایمانش زندگی کند. یک وقت هم یک مسألهی فصلی پیش آمده، میخواهید تبلیغ بکنید، برای اینکه او را در مواجههی با آن مسألهی فصلی آماده نمایید؛ این هم یک طور است. در حوزه باید دستگاهی مخصوص برنامهریزی تبلیغ وجود داشته باشد؛ برنامهریزی کند، کار کند و افراد را برای تبلیغ آماده نماید. مربوط به :بیانات در آغاز درس خارج فقه - 1370/06/31 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : یکی از این ارزشها، تبلیغ در جاهای خطرناک و دوردست و در جاهای محتاج تبلیغ است. مربوط به :بیانات در دیدار ائمهی جمعهی سراسر کشور - 1370/06/25 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : بیشترین چیزی که روی ذهن جوان اثر میکند، دو عامل است: یکی تبلیغات گوناگون دشمن است؛ تبلیغاتی که جوان را نسبت به حقایق مقدس اسلامی و حقایقی که در انقلاب به عنوان مسلّمات و پایهها و ستونهای اصلی اعتقاد شناخته شده، سست و بیتفاوت کند. و عامل دوم، عدم تبیین و دفاع صحیح از این حقایق و اصول است. من گمان میکنم که تأثیر عامل دوم، کمتر از عامل اول نباشد؛ چون در نظام جمهوری اسلامی، به طور صریح و علنی، علیه اسلام و اصول اسلامی و مبانی اسلامی و معارف اسلامی، کمتر تبلیغ میشود و میدان برای تبلیغ وسیع باز نیست؛ بنابراین تبلیغ دشمن فقط سطح معینی را میپوشاند؛ در حالی که عامل دوم، دیگر حد و اندازهیی ندارد. وقتی ما تبلیغ نکردیم، وقتی ما حقایق را بیان نکردیم، وقتی ما تبیین و دفاع درستی از معارف اسلامی - از خود توحید، از حکومت الهی، از لزوم عبودیت انسان در مقابل خدا، از لزوم تسلیم انسان در مقابل احکام خدا، که پایههای اصلی است - نکردیم، تأثیری که از این عدم دفاع و عدم تبیین و عدم توجیه صحیح حاصل میشود، محدود به حد خاصی نیست؛ شامل همه است. البته آنچه ممکن است در ذهن بعضی از آقایان بگذرد، در ذهن من هم هست. ممکن است بعضی بگویند که ما هرچه تبلیغ بکنیم، از آن طرف مثلاً رادیو و تلویزیون یا بعضی از مراکز، ضد تبلیغ انجام میدهند. البته من این را تا حدودی قبول دارم؛ طبعاً ما که به طور صددرصد این را قبول نداریم. بله، تبلیغات بد و نادرست در آنجا هست؛ ولی من قایل به تفکیک بین مسائل هستم. من میگویم دو مسأله هست: یک مسأله این است که ببینیم ضد تبلیغهایی که از ناحیهی غیر ماست، چیست؛ آنها را باید علاج کنیم؛ در این شکی نیست. البته باید دستی و تدبیری و اقدامی و کاری دنبال آن برود، و امیدواریم که انشاءاللَّه اصلاح بشود. نسبت به آن مسائل، دنبالگیری هم هست. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1370/04/20 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شرف هر فنی، به شرف هدف و غایت از آن فن بستگی دارد، باید بگوییم که یکی از اشرف فنون، همین فن تبلیغ دین و گویندگی معارف دینی و اسلامی است؛ همین چیزی که در عرف ما، به وعظ و منبر معروف است؛ زیرا هدف از حرفهی تبلیغ و گویندگی دینی، عبارت است از موعظه برای تزکیهی مردم، تبیین معارف دینی برای بالا رفتن سطح آگاهی دینی مردم، و بیان مصایب و مراثی حضرت ابیعبداللَّه(علیهالسّلام)؛ یعنی ارایهی الگویی به مردم، برای کیفیت بخشیدن به حرکت در راه هدفهای بزرگ. همهی این چیزها جزو اشرف هدفهاست؛ هم تزکیه، هم بالا بردن افکار و آگاهیهای مردم، هم ارایهی الگو برای جهاد و تلاش فیسبیلاللَّه. این فن را نباید کوچک گرفت. منبر رفتن و سخن گفتن در امر دین، جزو شریفترین کارهاست، و باید و شاید که شریفترین انسانها و عالمترین و آگاهترین آنها به مسایل اسلامی و عاملترین آنها به احکام شرعی، در این راه قدم بردارند و آن را برای خود افتخاری بدانند؛ کمااینکه در گذشته هم همینطور بوده است. افرادی مثل شیخ جعفر شوشتری - عالم اخلاقی بزرگ - که خود منبری بوده است؛ یا مرحوم حاج آقا رضا همدانی واعظ - صاحب کتاب «هدیّةالنّملة» - که خود یک واعظ و یک گویندهی دینی بوده است؛ یا پسر آن مرحوم، مرحوم آقامیرزا محمّد همدانی که از علما بوده است؛ و امثال اینها. در گذشته، شخصیتهای علمی و چهرههای معروف تقوایی و دینی، متصف به این صفت و مفتخر به این فن بودهاند. در این زمان هم ما بحمداللَّه شخصیتهای برجستهیی در زمینهی تبلیغ و منبر دیدهایم و بودهاند و هستند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1369/12/22 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز ملتها به احکام اسلامی نیاز دارند. امروز حتّی ملتهای غیرمسلمان، به احکام اسلامی نیاز دارند؛ چه برسد به ملتهای مسلمان. این ملتهایی که میبینید پشتشان زیر بار قدرتهای بزرگ خم شده و زجر میکشند، بهخاطر دوری از اسلام است. بیداری اسلامی، ملتها را نجات خواهد داد. به همینخاطر است که امروز هوشمندترین انسانها در کشورهای مختلف، به خط اسلام - همان راهی که قرآن به آنها نشان میدهد - رو آوردهاند؛ چون راه عزت و راه نجات است. در حال حاضر، دنیای اسلام با تمام وجود، به نقشی که ممکن است امروز معممان و روحانیون و علما و گویندگان و وعاظ و طلاب علوم دینیه و ائمهی جماعت و همهی ملبسان به لباس تبلیغ و دعوت و دین ایفا کنند، نیازمند است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای سیاستگذاری صدا و سیما - 1369/12/14 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : صدا و سیما باید حقیقتاً به آن وسیلهی اعتلا تبدیل بشود و در خدمت تفکر انقلاب و اسلام و رسوخ این فکر - با همهی ملحقاتش - در ذهن و فکر و روح و عمل مردم جامعهی خودمان و نیز مردم دیگری که در شعاع تبلیغات صدا و سیما قرار دارند، باشد. این، باید بشود. از هر برنامهی صدا و سیما، بایستی این استفاده بشود. البته کار سختی است. مربوط به :بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور - 1369/03/07 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : آیا ما میخواهیم که این دین، کلمهی «لا اله الا اللَّه» و نظام اسلامی، در دنیا مایهی غبطهی انسانها باشد یا نه؟ اگر نمیخواهیم، پس چرا مبلّغیم؟ برویم مشغول بقالی و کاسبی بشویم! ما که لباس تبلیغ را به تنمان کردهایم، هدفمان «کلمة اللَّه هی العلیا» است؛ یعنی میخواهیم کلمهی خدا را برترین و بالاترین قرار بدهیم. در طول زندگیمان، این کار را از راه منبر و گفتن بلد بودیم و انجام دادیم. حالا هم امام جمعه هستیم و در نظام و حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی زندگی میکنیم که خود این به تنهایی، بهقدر میلیونها بار گفتن و صدها سال تبلیغ در سطح بالا قیمت دارد؛ چون جمهوری اسلامی، عمل و تحقق خارجی است و تأثیرش قابل مقایسه با گفتن نیست. این، میتواند مبلّغ اسلام باشد. مربوط به :بیانات در جمع مدرسین، فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد - 1369/01/04 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : واقعاً کسانی هستند که نسبت به انقلاب بیتفاوتند. این هم به نظر ما پسندیده نیست. بعضی امروز، همانطور صحبت میکنند، همانطور مینویسند، همانطور منبر میروند، همانطور تبلیغ میکنند که قبل از انقلاب میکردند! انگارنهانگار که در این مملکت، انقلابی به وجود آمده، اسلام زنده و مطرح شده، قرآن احیا شده و شریعت اسلامی مبنای نظام ادارهی کشور قرار گرفته است. انگار که این چیزها اتفاق نیفتاده است! نسبت به نظام بیتفاوتند؛ ولی نسبت به بعضی از اشکالات و نارساییها، خیلی تیز و دقیقند! مربوط به :بیانات در جمع مدرسین، فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد - 1369/01/04 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ماه رمضانها و ایام معدّ برای تبلیغ را خیلی باید قدر بدانیم. در این ایام، مردم آمادهاند. البته رسانهها، رادیو، تلویزیون و روزنامهها در خدمت تبلیغ اسلام هستند و تبلیغ میکنند؛ اما سنت منبر ما - یعنی نشستن جلوی مستمع و چهرهبهچهره با او حرف زدن - یک چیز استثنایی است؛ این را از دست ندهید. این، چیز خیلی با عظمت و با ارزش و مهمی است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از روحانیّون - 1368/12/02 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : روحانیّت دو جور به مسئله باید نگاه بکند و میکند: یکى اینکه هم روحانیّون و هم مردم توجّه داشته باشند و دارند که براى تداوم انقلاب هم، حضور روحانیّون ضرورى است و فعّال بودن روحانیّون، شرط لاینفکّ بقاى انقلاب و استقلال کشور و نظام جمهورى اسلامى است. روحانیّون باید باشند؛ آن هم با فعّالیّت، با دلسوزى، با از خود دانستن انقلاب و جانانه دفاع کردن؛ همچنان که در این چند سال نشان دادند: آن در صحنهی نظامى و جبهه و شهداى روحانیّت و جوانهاى تفنگبهدوش و آرپیجیبهدوش و لباسبسیجپوشیده و بهخونخودغلتیده، آن در صحنهی سیاسى، آن در صحنهی تبلیغاتى، آن در صحنهی تربیت نیروها در حوزههاى علمیّه و بخصوص در حوزهی مبارکهی قم؛ در این چندساله بودهاند، در آینده هم باید باشند؛ با حجم بیشتر، با کیفیّت بالاتر، با دلسوزى چند برابر. این یک دید و نگاه است که هم مردم متوجّه این حقیقت هستند و باید باشند، و هم روحانیّون.یک نگاه دیگر این است که روحانیّون و بخصوص بیدارترها، بصیرترها، دلسوزترها - که بحمدالله در قشرهاى مختلف روحانى، این خصوصیّات بِوفور پیدا میشود - ببینند شرایط تأثیر کامل حضور روحانیّت براى انقلاب و پیشرفت هدفهاى انقلاب چیست، آن شرایط را تأمین کنند؛ آفات چیست، از آن آفات پیشگیرى کنند و اگر هست، رفع کنند. این جدّى است؛ یک شعار نیست؛ این یک حرکتى است که اگر شد، پیروزى تداوم پیدا خواهد کرد و روزبهروز بر اوج اسلام، بر قدرت جمهورى اسلامى و بر سعهی میدانِ این نداى ملکوتى در عالم افزوده خواهد شد. اگر نشد، مشکلات و موانع و خداى ناخواسته ناکامى پیش خواهد آمد؛ آن هم براى اسلام و براى مسلمین در سطح جهان؛ اینقدر مسئله حسّاس است. باید دید روحانیّت چه کرد و چگونه شد که توانست یک نهضت به این عظمت را از راهى به این دشوارى عبور بدهد و به نقطهاى بدین سرافرازى برساند. مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان، اساتید و طلّاب بنیاد فرهنگى باقرالعلوم (علیه السّلام) - 1368/11/01 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : امروز در داخل کشور خودمان و مرزهاى خودمان، ملّت بزرگى زندگى میکنند که براى آنها دیگر اسلام یک امر زائد، یک امر تشریفاتى، یک امر خارج از بناى زندگى و موازین زندگى و رفتار زندگى نیست؛ اسلام همهچیزِ زندگى است، مبناى زندگى و نظام اجتماعى است. امروز توحید در زندگى عمومى و اجتماعى ملّت ما و کشور ما قاعدهی زندگى است؛ مبناى حکومت، مبناى ادارهی کشور و مدیریّت امور، مبناى زندگى همهجانبهی مردم، توحید و معارف اسلامى است. مردم به فراگرفتن دین و اطّلاع از حقایق دین شائقند. اصلاً امکان براى تبلیغ دین هست، [ولى] در گذشته این امکان نبود. در گذشته اگر روحانى، خیلى دستوپادار و زرنگ و آمادهی کار بود، یک مسجدى، یک مَدرَسى، یک گوشهاى از زندگى را میتوانست تصرّف کند و در آنها خیمهی تفکّرات اسلامى و تعالى خودش را بزند. در محیطهاى اصلى زندگى -در محیط کار، در محیط ادارهی کشور، در ادارات، در محیط قانونگذارى- اصلاً جایى براى دین نبود. آنجایى هم که بهعنوان مبلّغ دین میرفتید، شما کار خودتان را میکردید و نظام اجتماعى هم کار خودش را میکرد؛ اگر به فرض به کارخانهاى میرفتید که تعلیم دین بدهید، شما حرف خودتان را میزدید، و قوانین کار هم کار خودش را میکرد و غالباً کار آن بر کار شما فائق بود. امروز جور دیگرى است. امروز امکان کار هست، امکان تعلیم هست، امکان قضاوت هست، امکان حاکمیّت احکام اسلامى هست. جوانهاى ما و دانشگاههاى ما مشتاقند؛ صاحبنظران ما میخواهند بدانند، از معارف اسلامى مطّلع بشوند، سر در بیاورند؛ میخواهند پایهی فکرى و اعتقادىِ آن چیزى را که امروز نظام اجتماعى در جامعه فرض کرده و به وجود آورده -علاوه بر احکام فراوان و قوانین و مقرّرات زیادى که نظام در انتظار املا کردن آن از ناحیهی دین است- دستشان بیاید که قضیّه چیست. مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهی علمیّهی قم - 1368/09/07 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : ده سال، یازده سال از انقلاب میگذرد؛ ما در این ده سال خوب بود صدها نویسندهی اسلامى که مبانى اسلام را بنویسد و منتشر بکند -چون انقلاب ما اسلام است- تربیت میکردیم که نکردیم. این یکى از کارهاى حوزه است. نمیخواهم بگویم کسانى که بیرون حوزهها نشستهاند مسئولیّتى ندارند، امّا بیشترین مسئولیّت را حوزهی علمیّه دارد؛ و بیش از همه قم؛ قم بایستى محصول وافرى در این زمینه میداد. مثلاً فرض بفرمایید که ما الان به رادیو میگوییم شما براى مسائل اسلامىِ منتشرشوندهی در رادیو چرا اینقدر ضعیفید؟ همین قبل از شما، [بعضى] از مسئولین رادیو اینجا بودند، بهشان میگفتم. مثلاً در باب زندگى ائمّه، در باب این قطعههاى دینى که میخوانند و صحبت میکنند و بحثهاى دینى که در رادیو میشود و کم هم نیست -از لحاظ حجم زیاد هم هست، لکن کماثر؛ واقعاً شاید بشود گفت یک نفر را اینها مسلمان نمیکند؛ یک نفر را اینها در باب مسائل اسلامى، هوشمند و داراى بینش نمیکند؛ یا مطالب آن خیلى ضعیف است، یا ارائهی آن خیلى ضعیف است؛ براى خاطر اینکه بدون هنر، بدون زبان خوب، بدون قدرت القا بیان میشود، آدمهاى معمولى و متوسّط بیان میکنند، یا اینکه کجسلیقههایى میآیند یک سِرى مطالب عجیبغریبِ صورتاً عرفانى و باطناً پوچ [بیان میکنند]؛ هر چیز که ظاهر آن عرفانى است که باطن آن عرفان نیست؛ مثل شعر نو، اوایلى که شعر نو رایج شده بود، یک عدّه از جوانها میآمدند همینطور یک چیزى میگفتند و وسطهاى آن را پاک میکردند که البتّه این شایع بود، واقعیّت هم دارد، مواردى بهنحو موجبهی جزئیّه اتّفاق هم افتاده، خیال میکردند شعر نو این است؛ بعضى خیال میکنند عرفان همین است که آدم یک چیزى ببافد؛ دیدهاند یک کسى که عرفان میگوید آدم نمیفهمد، خیال کردند هرچه آدم نفهمید عرفان است؛ یک چیزى میسازند و با یک زبان بیربط چرندى در رسانههاى ما پخش میکنند که هرچه آدم فکر میکند، میبیند هیچچیز از توى آن درنمیآید، هیچ معنى ندارد- اعتراض میکردم که چرا اینجورى است. خود من به خودم جواب دادم، در دلم البتّه، که خب اینها چهکار کنند؟ به چه کسى مراجعه کنند؟ از چه کسى بخواهند؟ تا من بگویم چرا، میگوید خیلى خب، بنویس تا من برایت بخوانم. من چه جوابش را بدهم؟ ببینید، وضع تبلیغ ما این است! و حوزهی علمیّه در این زمینهها موظّف است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع نمایندگان طلّاب و فضلاى حوزهی علمیّهی قم - 1368/09/07 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : در حوزههاى علمیّه استعدادهاى فوقالعادهاى هست. واقعاً فهمیدن بعضى از مطالب اصولى، بعضى از مطالب فلسفى، و بعضى از ریزهکاریهاى فقهى، مشکلتر از فهمیدن بسیارى از فرمولهاى علمى دنیا است؛ و طلبهها با آن دقّت فکرى خودشان، اینها را میفهمند. مگر میشود آدم بهآسانى مغزى مثل مغز صاحبْقوانین پیدا کند؟ در حوزههاى علمیّه از این قبیل زیاد است؛ مرتّب فکر میکنند، دقّت میکنند، ریزبینى میکنند. اگر این استعدادها، این خلّاقیّتها، آن ذوقهایى که گاهى مشاهده میشود، به یک شکل صحیحى به سمت یک تبلیغ درست هدایت بشود، ما دیگر محتاج چیزى نیستیم.خارجیها کتاب میخواهند. یک آقایى از همین وعّاظالسّلاطین مصرى... کتابى نوشته به نام الشّیعة و المهدىّ و الدّروز؛ تحقیقى در باب شیعه و حضرت مهدى و دُروز؛ چه ارتباطى بین شیعه و دُروز هست؟ معارف شیعى را با معارف دُروز با هم مخلوط کرده -که آن معارف دُروز یک شرح مفصّلى دارد؛ بنده کتاب دینیشان را دیدهام و دارم- و اینها را یک کتاب کرده؛ من وقتى این را خواندم، گفتم خب ما باید در حوزهی علمیّهی قم و در مراکز علمیمان براى یک چنین کتابى صد جواب و صد رد در مشتمان داشته باشیم. هنوز که هنوز است در دنیاى اسلام به ما میگویند شما قائل به تحریف قرآنید، چرا که یک روز یک فصلالخطاب نوشته شده. ما هنوز نتوانستیم آنقدر فضاى فرهنگى دنیاى اسلام را از حرف حقّ خودمان و اینکه ما قائل به تحریف قرآن نیستیم اشباع کنیم، که اگر یک بیدینِ لامذهبى مثل آن جناب خواست بنویسد که شیعه قائل به تحریف قرآن است، بداند که فردا شاگردِ سر کلاسش در الازهر یقهاش را خواهد گرفت که اینکه [جواب شیعه و] کتاب شیعه است. هرچه مرحوم سیّد شرفالدّین و مرحوم امینى نوشتند، همان است دیگر؛ البتّه هر کدام هم براى یک جاهایى به درد میخورد. ما بهصورت مدرن، بهصورت امروزى و طبق نیازهاى امروز، از حقّ خودمان، از تشیّعمان، از اعتقادمان، از انقلابمان، از اسلاممان [حتّى] از اماممان دفاع نکردیم. از امام هم ما دفاع نکردیم؛ امام را متّهم کردند که ایشان میگوید پیغمبرها ناموفّق بودند! چند کتاب ما در جواب این نوشتیم و به دنیا ارائه دادیم و پخش کردیم؟ خب، اینها نیست، [این کارها] نمیشود؛ البتّه یک چیزهاى ناقصى مینویسند. پس ببینید اینها کارهاى حوزه است؛ اینها را باور کنیم آقایان! تا کِى ما به سازمان تبلیغات و به وزارت ارشاد فشار بیاوریم که آقا بنویسید، آقا بدهید؟ خب میگویند نمیتوانیم؛ راست هم میگویند. کار آنها نیست، کار ما است، یعنى کار من و شما؛ کار حوزه است؛ کار طلبه است. اینجاها باید این کارها انجام بگیرد... الان یک جبههبندى عظیم فرهنگى -که با سیاست همراه است، با صنعت همراه است، با پول همراه است، با انواع و اقسام پشتوانهها همراه است- مثل یک سیلى راه افتاده که بیاید با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامى نیست. بسیج عمومى هم در آنجا هیچ تأثیرى ندارد. آثارش هم جورى است که ما تا به خود بیاییم، گرفتار شدهایم؛ مثل یک بمب شیمیایىِ نامحسوس بدون سروصدا -فرض کنیم در یک محوّطهاى یک بمب شیمیایى منفجر بشود یا بیفتد که احدى نفهمد که این بمب اینجا افتاد؛ پس از هفت هشت ساعت همه ببینند صورتهایشان و دستهایشان تاول زد- شما ناگهان در داخل مدرسههاى ما، در داخل خیابانهاى ما، در داخل جبهههاى ما، در داخل حوزهی علمیّهی ما، در داخل مدارس ما، در داخل دانشگاههاى ما، نشانههاى این تهاجم تبلیغى و فرهنگى را خواهید دید؛ یک مقدارى هم الان دارید میبینید، بعداً هم بیشتر خواهد شد. یک کتاب چاپ میشود، یک فیلم به وجود میآید، تولید میشود، ویدئو میشود، میآید داخل کشور -دیشب یکى از آقایان میگفت یک چیزهاى کوچکى درآمده که روى آن بیست فیلم ویدئویى بهصورت میکروفیلم ضبط شده و مثلاً [یک نفر] میتواند لاى دگمهاش هم قایم کند، بیاورد داخل- و دستبهدست میگردد بین جوانها، هدف آن هم ما هستیم؛ هدف آن اسلام است؛ هدف آن انقلاب است؛ تهاجمى [است] با این ابعاد! البتّه مقابلهی با این تهاجم، پول و بودجهی دولت را میخواهد، شکّى نیست؛ امکانات سیاسى و پشتیبانیهاى سیاسى دولت را میخواهد، تردیدى نیست؛ امّا دولت پول بدهد. پشتیبانى بکند که چه بشود؟ که یک فکرى پخش بشود. آن فکر کجا تولید خواهد شد؟ آن هم در دولت، یا در حوزه؟ ببینید، ابعاد انتظارات از حوزه اینها است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مدیران، نویسندگان و هنرمندان حوزهی هنرى سازمان تبلیغات اسلامى - 1368/08/21 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شما -چه بهعنوان شخص هنرمند، و چه بهعنوان مجموعهی حوزهی هنرى سازمان تبلیغات- باید بپردازید به افزایش مایهی هنرى تا خودِ مایهی هنرى شما بیننده را خاضع کند و آن کسى را که چه مدّعى شما است، چه مستفسر حالات شما است، چه منتظر رهاورد شما است -هر کسى است- قانع کند که این مایهی هنر، اینجا موجود است.خب بله، شکّى نیست آن کسانى که تفکّرات غلط یا انگیزههاى غلط یا اهواء غلط دارند، از هنر استفاده خواهند کرد. هنر یک چیزى است که همهی ذیشعورهاى عالم -یعنى عامل و مستمع- میخواهند از آن استفاده کنند؛ چه با به کار بردن آن، چه با التذاذ به آن. اصلاً در دنیا کسى وجود دارد که صاحب عقل باشد و نخواهد از هنر استفاده بکند؟ خب همه میخواهند استفاده کنند از هنر؛ یکى از انواع استفاده هم این است که یک نفرى یک اندیشهی ناپاکى را با یک وسیلهی هنرى در ذهنها بریزد، او هم میخواهد استفاده کند -اصلاً جاى ملامت نیست؛ مثل پول و سلاح که صاحبان اندیشههاى ناپاک و روشهاى ناپاک از آنها استفاده میکنند- جلوى این را نمیشود گرفت؛ این هست. آن کارى که میشود کرد این است که ما بیاییم آن چیزى را که صاحب اندیشهی ناپاک میخواهد از آن استفاده بکند یا کرده، در اختیار سرپنجهی مقتدر اندیشهی مقدّس و پاک و والا قرار بدهیم؛ وَالّا اگر آن اندیشهی پاک و مقدّس و والا نتوانست از این مایه استفاده کند، عقب خواهد ماند؛ شکّى نداریم. مثل یک اتومبیل، مثل یک هواپیماى جت؛ خب، آن کسى که میخواهد برود یک فسادى را در یک نقطهی دنیا به وجود بیاورد، از همین وسیلهی تندرو استفاده خواهد کرد؛ پول دارد، کرایه میکند، مینشیند میرود که مثلاً یک دزدیاى را آنجا سازماندهى کند، یک قتلى آنجا راه بیندازد؛ خب شما که میخواهید مانع بشوید، شما که میخواهید بروید آنجا احیاى نفوس بکنید، باید سوار همین هواپیما بشوید و راه بیفتید بروید که زودتر از او یا هماهنگ با او یا لااقل بلافاصله پشت سر او برسید آنجا؛ اگر شما خیلى آدم خوبى هستید، خیلى هم قوى هستید، خیلى هم دلتان میخواهد که کارِ خوب انجام بگیرد و احیاى نفوس بشود، امّا خودتان را نمیرسانید پاى کار با این هواپیماى تندرو، خب قهرى است که عقب میمانید؛ این که اصلاً بحثى ندارد. مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1368/07/24 عنوان فیش : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), تبلیغ صحیح, تبلیغ کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلم), تبلیغ صحیح, تبلیغ نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : بزرگترین تبلیغ برای اسلام، شاید همین باشد که ما چهره¬ی پیامبر را برای بینندگان و جویندگان عالم روشن کنیم. مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از علما و روحانیّون سراسر کشور در آستانهی ماه محرّم - 1368/05/11 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : نباید دستگاه تبلیغى اسلامىِ کشور بگذارد که یاد امام حتّى اندکى کهنه بشود؛ که البتّه کهنه هم نخواهد شد. امام با شخصیّت خود و با عظمت خود و با خصوصیّاتى که در او بود و بعد از معصومین در هیچ کس جز او ندیدهایم و نشنیدهایم، پایهی اصلى و ریشهی این درخت طیّب و شجرهی طیّبه است. این ریشه باید همیشه محکم و زنده و تروتازه بماند. یاد امام را زنده کنیم و زنده بداریم؛ با [بیان] ابعاد حقیقى شخصیّت او، بیان افکار او، بیان بخشهایى از وصیّتنامهی او، بیان محکمات و مسلّمات فرمایشات او و جهتگیریهاى او. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از طلّاب عازم جبهه - 1366/08/29 عنوان فیش : تبلیغ کلیدواژه(ها) : تبلیغ نوع(ها) : فیش موضوعی متن فیش : شما عزیزان [روحانی] ــ چه بهعنوان تبلیغ، چه بهعنوان رزم ــ در یگانهاى نظامى باید از همه جهت نمونه باشید. از بعضى جهات که خب معلوم است؛ شما علم دین را بیش از دیگران دارید، و انشاءالله مواظبت و مراقبت بر عمل را هم همچنین؛ امّا مضافاً بر این، طلبه و روحانى در میدان نبرد و در میان جمع رزمندگان، باید ممتاز باشد به اخلاق و گذشت و بالخصوص نظم. ما نظم را در جبههها ــ مخصوصاً در بعضى از بخشهاى جبهه ــ یک خرده کم داریم؛ از طلبه باید بیاموزند. چرا؟ چون همانطورى که ما «اَقیموُا الصَّلوٰةَ وَ ءاتُو الزَّکوٰةَ وَ ارکَعوا مَعَ الرّٰاکِعین» و «تَخَلَّقوا بِاَخلاقِ الله» و و و ... را از متون اسلامى براى مردم شرح میکنیم و باید خودمان به عملمان دعوتکنندهى مردم باشیم بیش از آنچه که به قولمان، همانطور هم باید به این جملهى امیرالمؤمنین که فرمود «اُوصیکُم بِتَقوَى الله وَ نَظمِ اَمرِکُم»، هم ناطق باشیم، هم عامل. نظمِ آقایان [طلبهها] در جبهه مهم است، اخلاقشان مهم است، همانطور که گفتم، گذشتشان و اغماضشان مهم است. اگر در وجود خود ما چیزى هم کم باشد، باید سعى کنیم آن را در خودمان بهوجود بیاوریم ــ خدا هم تفضّل خواهد کرد و در ما رنگِ ثابت خواهد یافت که «المَجازُ قَنطَرَةُ الحَقیقَة» ــ تا دیگران یاد بگیرند. مربوط به :بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح - 1364/09/26 عنوان فیش : تبلیغ, مبلغان کلیدواژه(ها) : تبلیغ, مبلغان نوع(ها) : جملههای برگزیده متن فیش : ما برای انتقال معارف اسلامی به اعماق جامعه و به دبیرستانها، به دانشجویان دانشگاهها، به دانشآموزان دبیرستانها و به خیلی از نقاط این جامعه احتیاج داریم به انسانهایی كه از اسلام و از مبانی اسلامی و از تفكر الهی اسلام آگاه باشند. |